Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۰۹ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪۱۶۷۵‬‬
                                                                                                                                                                ‫جمعه ‪ ۱۳‬تا پنجشنبه‪‌۱۹‬اردیبهشت ماه ‪139۸‬خورشیدی‬

‫تأملات بهنگام؛ خشم‪ ،‬خشونت‪ ،‬خون و دیگر هیچ!‬                                                                                ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)11۷‬‬

‫م ‌یزنند‪ ،‬د‌هها بار بیش از هر بلای‬      ‫اختلاس بانک سرمایه مرتبط م ‌یدانند‬      ‫= از آغاز شکل‌گیری‬                        ‫احمد احـرار‬                           ‫( کیهان لندن شماره ‪) 129۸‬‬
‫طبیعیوغیرطبیعیدیگراست‪.‬کالایی‬            ‫و مقتول را مطلع از اسرار مگویی قلمداد‬   ‫شیع ‌هگری تا همین امروز‪،‬‬
‫که این جماعت م ‌یفروشند‪ ،‬همیشه‬          ‫م ‌یکنند که موجب بر باد رفت ِن سرش‬      ‫آنچه ملایان شیعه از روی‬                   ‫تحت فرماندهی سرهنگ رضاخان از‬          ‫و فریاد کرد یعنی چه؟ توقیف کدام‬       ‫ادیب‌السلطنه‪ ،‬خاطرات خود را از‬
‫مخرب روح و روان فرد و جامعه بوده‬        ‫شد‌هاند‪ .‬قتل دوم اما بیش از هر چیز به‬   ‫منبر به گوش مستمعین‬                       ‫قزوین به تهران آمده و اندکی پس از‬     ‫است؟ کی شما را توقیف کرده و به‬           ‫شب کودتا چنین ادامه می‌دهد‪:‬‬
‫و ذاتا مسموم و غیرقابل بازیافت است‪.‬‬     ‫خشونتکورناشیازنفرتپیوندخورده‬            ‫خو ا ند ه‌ا ند ‪ ،‬جز د ر و غ‬               ‫نیم ‌هشب ‪ 21‬فوریه وارد شهر شدند‪.‬‬      ‫امر کی توقیف کرد‌هاند؟ بعد از ورود‬
‫به همین قیاس‪ ،‬هر شخصی که از راه‬         ‫وبهنظرم ‌یسدکهعلتقتل‪،‬تنفرقاتل‬           ‫و نفرت‌پراکنی نسبت به‬                     ‫هنگامی که آنها هنوز در خارج‬           ‫ما به اینجا از شما درباره مراجعت‬      ‫«البته همین معامله را که با من‬
‫دیانت ارتزاق م ‌یکند‪ ،‬از دسته شیادان‬     ‫از کسوت آخوندی مقتول بوده است‪.‬‬         ‫«غیرشیعه» نبوده است‪.‬‬                      ‫شهر اردو زده بودند نمایندگان شاه‬      ‫به منزل پیغامی رسید و چون آن‬          ‫کردند با رفیق من معین‌الملک هم‬
‫و از زمره اراذ ‌لالناس است‪ .‬همچنانکه‬    ‫شاید در نگاه نخست‪ ،‬این دو قتل‬           ‫براینمونه‪ ،‬چونبه محتوای‬                   ‫و دولت و دو تن از همکاران من‬          ‫وقت میدان خیلی شلوغ بود و عبور‬        ‫کرده بودند و از این رفتار آخری من‬
‫از ولتر نقل است‪ «:‬نخستین آخوند‪،‬‬         ‫ربطی به هم نداشته باشند و تنها نقطه‬     ‫روض ‌ههاوذکرمصیبتواقعه‬                    ‫برای اطمینان یافتن از مقاصد آنها‬      ‫و مرور به آسانی ممکن نمی‌شد ما‬        ‫یقین کردم که ما در این سوراخهای‬
‫اولین حق ‌هبازی بود که اولین احمق را‬    ‫اشترا ‌کشان‪ ،‬استفاده از سلاح جنگی‬       ‫کربلا و متن زیارت عاشورا‬                  ‫و ممانعت از ورودشان به شهرها‪ ،‬به‬      ‫گفتیم قدری تأمل بفرمایید و در‬         ‫تنگ و تاریک زندانی شد‌هایم و معلوم‬
                                        ‫به عنوان آلت قتاله باشد‪ .‬اما چون نیک‬    ‫دقیق شویم‪ ،‬در آنها جز‬                     ‫ملاقات آنها رفتند اما در برآوردن‬      ‫گوشه‌ای از شما پذیرایی بکنند تا‬       ‫نیست مدت آن چقدر خواهد بود‪.‬‬
                 ‫ملاقات کرد‪)۱(».‬‬        ‫بنگریم‪ ،‬فصل مشترک این دو قتل‪،‬‬           ‫هتاکیونفر ‌تپراکنینسبت‬                    ‫مقصود اخیر موفق نشدند‪ .‬رضاخان‬         ‫وضعیت آرامشی بگیرد و آن وقت‬           ‫این افکار آشفته از یک طرف روح‬
‫شریعت اسلام و به ویژه شیع ‌هگری‬         ‫حضور خشون ِت افسارگسیخته و عریان‬        ‫به خلفای سه‌گانه و باقی‬                   ‫گفت قزاقها که تجربۀ برخورد با‬         ‫تشریف بیاورید‪ .‬حالا شما این طور‬       ‫مرا در عذاب می‌داشت و سرما و‬
‫ُملهم از آن‪ ،‬بیشترین نقش را در تولید‬    ‫در خیابا ‌نهای دو شهر بزرگ ایران‬        ‫مخالفینشیع ‌هگرینم ‌ییابیم‪.‬‬               ‫بلشویکها را دارند م ‌یدانند آنها قصد‬  ‫م ‌یفرمایید‪ ،‬این کار کدام پدرسوخته‬    ‫تاریکی هم از طرف دیگر بر شدت‬
‫خشونت در تاریخ چند قرن اخیر ایران‬       ‫است‪ .‬اینکه فرد یا افرادی با هر انگیزه‬   ‫آخوند شیعه قر ‌نهاست که‬                   ‫دارند پس از عق ‌بنشینی نیروهای‬        ‫بوده است؟ گفتم در هر صورت ما از‬       ‫تألم می‌افزود‪ ،‬به‌ویژه که از نیم شب‬
‫ایفا کرد‌ه است‪ .‬آخوند شیعه‪ ،‬در طول‬      ‫و علتی‪ ،‬اسلحه جنگی به دست گرفته‬         ‫از بام تا شام در مکتوبات و‬                ‫بریتانیا به سوی تهران حرکت کنند‪.‬‬      ‫آنچه گذشته است شکایتی نداریم‪،‬‬         ‫هم ساعتی گذشته بود و گرسنگی‬
‫تاریخ همواره ابزاری برای نفر ‌تپراکنی‬   ‫و «هدف»ی معین را در خیابان به گلوله‬     ‫منقولا ‌تاشمشغولهتاکی‬                     ‫بنابراین آنها از مشاهده این که در‬     ‫عجالتاً اگر امر فرمایید آن اشیاء‬
‫و تشویق خشونت علیه ناباوران به‬          ‫ببندند‪ ،‬نشان از تَ َرکی بزرگ بر دیوار‬   ‫و خشو نت‌و ر ز ی علیه‬                     ‫تهران دولت‌های بی‌کفایت یکی‬           ‫را بدهند و ما را به منزل برسانند‬             ‫هم مزید بر علت شده بود‪.‬‬
‫شیع ‌هگریبودهاست‪.‬ازآغازشک ‌لگیری‬        ‫امنیتقبرستانیجمهوریاسلامیدارد‪.‬‬                                                    ‫پس از دیگری روی کار می‌آیند‬           ‫خیلی متشکر خواهیم بود‪ .‬فوراً‬          ‫تقریباً دو ساعتی در آن قفس تنگ‬
‫این مسلک تا همین امروز‪ ،‬آنچه ملایان‬     ‫حتی اگر مثل برخی از هموطنان‬                    ‫«غیرخودی»هاست‪.‬‬                     ‫و هیچکس در فکر اقدامی برای‬            ‫امر کرد که صاحب‌منصب مأمور‬            ‫و تاریک سر پا ایستاده بودم و فضایی‬
‫شیعه از روی منبر به گوش مستمعین‬         ‫گرامی‪ ،‬پشت هر واقع ‌های توطئ ‌های‬                                                 ‫مقابله با حملۀ بلشویکها نیست‪،‬‬         ‫این کار حاضر شود و جوانکی آمد‪.‬‬        ‫نبود که قدم بزنم و نفسی بکشم‪ .‬در‬
‫خواند‌هاند‪ ،‬جز دروغ و نفر ‌تپراکنی‬      ‫حسا ‌بشده ببینیم و باور کنیم که‬         ‫یوسف مصدقی‪ -‬چندیست که‬                     ‫خسته شده‌اند و به تهران می‌آیند‬       ‫دیدم همان جوان است که اسباب‬           ‫آن موقع بود که به سوابق احوال‬
‫نسبت به «غیرشیعه» نبوده است‪.‬‬            ‫همه این خشون ‌تها «کا ِر خودشونه»‪،‬‬      ‫خشونت در زندگی روزم ّره ایرانیان‪،‬‬         ‫تا حکومتی قوی بر سر کار بیاورند‪.‬‬      ‫خود را به دست او سپرده بودم آقا‬       ‫خود فکر م ‌یکردم و اعمال گذشتۀ‬
‫برای نمونه‪ ،‬چون به محتوای روض ‌هها‬      ‫نم ‌یتوان از اثر مخرب آنها بر تصویر‬     ‫همه جا مشغول جلوه‌گری است‪.‬‬                ‫آنها نسبت به شاه اظهار وفاداری‬        ‫سید ضیاءالدین به او گفت آقایان‬        ‫خود را از پیش نظر می‌گذراندم که‬
‫و ذکر مصیبت واقعه کربلا و متن‬           ‫باسم ‌ها ِی امنیت در ایران غافل بود‪.‬‬    ‫فضای عمومی‪-‬چه مجازی و چه‬                  ‫و سرسپردگی کرده‌اند اما تصمیم‬         ‫این طور می گویند‪ ،‬فوراً بروید‬         ‫ببینم چه خطا و لغزشی مرتکب‬
‫زیارت عاشورا دقیق شویم‪ ،‬در آنها جز‬      ‫شک نیست که اگر ماجرا فقط به حذف‬         ‫حقیقی‪ -‬آکنده شده از گفتارها و‬             ‫دارند مشاوران بدنهادی را که به‬        ‫اسباب را بیاورید‪ .‬صاحب‌منصب‬           ‫شد‌هام تا مستوجب چنین عقوبتی‬
‫هتاکیونفر ‌تپراکنینسبتبهخلفای‬           ‫دو مقتول بخ ‌تبرگشته مربوط م ‌یشد‪،‬‬      ‫رفتارهای خشن و دلخراش‪ .‬هر چه‬              ‫دور شاه حلقه زده‌اند برکنار سازند‪.‬‬    ‫رفت و پس از لحظاتی برگشت و‬            ‫شده‌ام‪ .‬در میان این افکار پریشان‬
‫س ‌هگانه و باقی مخالفین شیع ‌هگری‬       ‫قاتلا ِن هر دو جنایت‪ ،‬امکان انجام عمل‬   ‫بیشتر م ‌یگذرد‪ ،‬خشم متورم شده زیر‬         ‫همچنین آنها نسبت به ما ابراز‬          ‫دستمال بست ‌ههای ما را آورد و داد‪.‬‬    ‫غوطه می‌خوردم‪ .‬ناگاه صدای در‬
‫نم ‌ییابیم‪ .‬آخوند شیعه قر ‌نهاست که‬     ‫را در محلی غیر از خیابان و با ابزاری‬    ‫پوستجامعه‪،‬ناامیدازرسیدنمرهمی‪،‬‬             ‫حسن ن ّیت کردند و گفتند خارج ‌یها‬     ‫من احتیاطاً کیف بغلی خود را باز‬       ‫بلند و در به روی من باز شد و یکی‬
‫از بام تا شام در مکتوبات و منقولا ‌تاش‬  ‫غیر از سلاح گرم داشتند و نیازی به‬       ‫لای ‌هلایه هر چه را که مانع بُروزش‬        ‫نباید از چیزی بترسند‪ .‬در شهر‬          ‫کردم که ببینم پول در جای خود‬          ‫از در آمد و گفت‪ :‬بسم‌الله‪ ،‬بفرمایید‪.‬‬
‫مشغول هتاکی و خشون ‌تورزی علیه‬          ‫این همه نمایش و جنجال نبود‪ .‬قاتلان‬      ‫شود م ‌یشکافد و عفونت و خونابه این‬        ‫نیرویی برای جلوگیری از ورود‬           ‫مانده است یا خیر‪ .‬دیدم اثری از‬        ‫گفتم کجا؟ گفت پیش رئیس‪ .‬این‬
                                        ‫اما قاصدانه و برای ابراز وجود‪ ،‬محل‬      ‫تباهی چهل ساله را به سطح جامعه‬            ‫قزاقها وجود نداشت و آنها عملا با‬      ‫پول نیست‪ .‬به آقای سید ضیاءالدین‬       ‫خبر بیشتر مایۀ وحشت و اضطراب‬
              ‫«غیرخودی»هاست‪.‬‬            ‫و آلت قتاله را چنین انتخاب کردند‪.‬‬       ‫م ‌یپاشد‪ .‬روا ‌نپریش ِی حاصل از این‬       ‫هیچ مقاومتی روبرو نشدند ولی بر‬        ‫در این خصوص اشاره‌ای کردم‪ .‬باز‬        ‫شد که چه خوابی برای ما دیده‌اند‪.‬‬
‫با چنین سابق ‌های‪ ،‬جای تعجب ندارد‬       ‫در هر دو قتل‪ ،‬مقصود‪ ،‬انتقال پیام‬        ‫وضعیت‪ ،‬عرصه عمومی را به آوردگاه‬           ‫اثر سوء تفاهم‪ ،‬از ادارۀ پلیس به‬       ‫برآشفت و صاحب منصب را احضار‬           ‫خواهی نخواهی از این سوراخ بیرون‬
‫کهپسازقر ‌نهاترویجچنینمحتوایی‬           ‫به دیگرانی بود که در وضعیتی مشابه‬       ‫الوات دها ‌ندریده و اوباش پاچ ‌هورمالیده‬  ‫طرف آنها تیراندازی شد و قزاقها با‬     ‫کرد و گفت فلانی این طور می‌گوید‪،‬‬      ‫آمدم‪ .‬د ِر اتاق معین‌الملک را هم باز‬
‫میان جامعه اکثرا شیعه ایران‪ ،‬مرد ِم‬                                             ‫تبدیل کرده است‪ .‬ورزشگاه و خیابان‪،‬‬         ‫آتش متقابل هفت پلیس را کشتند‪.‬‬         ‫پول چه شده است؟ گفت پولی‬              ‫کردند و هر دو روانه شدیم‪ .‬آن دو‬
‫خو کرده به چنین آیینی‪ ،‬چاره همه‬                        ‫مقتولین قرار دارند‪.‬‬      ‫دو مکان عرصه عمومی هستند که‬               ‫آنها اینک در شهر مستقر شده‌اند‬        ‫ندیده‌ام و گمان نمی‌کنم چنین‬          ‫قراول هم ما را به همان نحو که آورده‬
‫بدبختی‌ها و مرهم جمله دردهای‬            ‫دیگر نقطه اشتراک میان این دو‬            ‫این روزها محل جولان این خشونت‬             ‫و کنترل همۀ تأسیسات دولتی را‬          ‫چیزی باشد‪ ،‬نظامی دزد نیست‪.‬‬            ‫بودند بازگرداندند و به محلی که‬
‫خود را در انتقام از کسانی بدانند که‬     ‫قتل‪ ،‬واکن ‌شهای ناهمدلان ‌ه و فاقد‬                                                ‫در دست گرفت ‌هاند‪ .‬دیگر حکومتی‬        ‫آقای سید ضیاءالدین گفت فلانی‬          ‫رئیس اردو با آقای سید ضیاء‌الدین‬
‫«اشقیاء»م ‌یخوانندشان‪.‬درچشمعوام‪،‬‬        ‫شفقتی است که از ناحیه بسیاری از‬                     ‫افسارگسیختهش ‌د‌هاند‪.‬‬         ‫در شهر وجود ندارد و سپهدار در‬         ‫دروغ نمی‌گوید‪ .‬حتماً باید همین‬        ‫بودند‪ ،‬بردند‪ .‬این محل عبارت بود‬
‫اگر روزی شمر و یزید و خولی و حرمله‬      ‫اقشار جامعه‪ ،‬نسبت به مقتولان بروز‬       ‫الف)گلکشیدنبهجایگلدیدن‬                    ‫نخستین ساعات بامداد در ساختمان‬        ‫حالا پول را پیدا کنید بیاورید‪.‬‬        ‫از یک انبار بزرگ که در یک طرف‬
‫نماد شقاوت بودند‪ ،‬امرو ِز روز بسیاری‬    ‫کرد‪ .‬بیشینه نظرات و واکن ‌شهای‬          ‫مد ‌تهاست که ورزشگا‌ههای سراسر‬                                                                                        ‫آن سکوئی بسته بودند و فرشی‬
‫از مردم‪ ،‬علی خامن ‌های را «یزید زمانه»‬  ‫منتشره در شبکه‌های اجتماعی و‬            ‫کشور‪،‬محلابرازرکی ‌کترینفح ‌شهای‬                                                                                       ‫گسترده‪ ،‬که آقایان آنجا نشسته‬
‫م ‌یدانند و هر کسی را که در کسوت‬        ‫فضای مجازی درباره وکیل مقتول‬            ‫چارواداری و آ ‌بنکشید‌هترین ناسزاهای‬
‫آخوندی باشد‪ ،‬شریک در جنایات او و‬        ‫از این حکایت داشت که بسیاری از‬          ‫نوظهور در زبان فارسی شد‌هاند‪ .‬هواداران‬
‫فرقه تبهکارش م ‌یدانند‪ .‬حساب یزید‬       ‫کاربران او را مستحق چنین عاقبت‬          ‫تی ‌مهای فوتبال حاضر در لی ‌گهای‬
‫و اصحابش هم که نزد عامه مردم‬            ‫شومی م ‌یدانستند‪ .‬این جماعت باور‬        ‫مختلف کشور‪ ،‬ورزشگاه را به عرصه‬
                                        ‫داشتند که این وکیل‪ ،‬کارگزاری فاسد‬       ‫تمرین خشونت کلامی و بدنی تبدیل‬
                     ‫روشن است‪.‬‬          ‫از یک مافیای خطرناک و چپاولگر بوده‬      ‫کرد‌هاند و رنج محرومی ‌تهای تلنبار‬
‫به نظر م ‌یرسد که بعد از قر ‌نها باد‬                                            ‫شده و عقد‌ههای متراک ِم ناشی از ستم‬
‫کاشتن‪ ،‬آخوند شیعه به موس ِم درو‬                                                 ‫و نابرخوردار ‌یشان را در این مکان‬

‫شیع ‌هگری بیشترین نقش را در تولید خشونت در تاریخ چند قرن اخیر‬                                     ‫تخلیهم ‌یکنند‪.‬‬          ‫رضا شاه در کنار مسلسل شصت تیر ماکسیم‬
                        ‫ایران ایفا کرد ‌ه است‬                                   ‫به اینها اضافه کنید که چند صباحی‬
                                                                                ‫است این اماکن ورزشی‪ ،‬محل‬
          ‫کردن توفان رسیده است‪.‬‬         ‫که احتمالا پایش را از گلی ‌ماش درازتر‬   ‫خرد‌هفروشی و استعمال مواد مخدر‬            ‫هیأت نمایندگی سیاسی انگلستان‬          ‫صاح ‌بمنصب بیرون رفت و پس از‬          ‫بودند‪ .‬ما که وارد شدیم‪ ،‬چه آقای‬
                       ‫تکمله‬            ‫کرده و به این سبب‪ ،‬بنا به سنت مافیا‪،‬‬    ‫همشد‌هاندوانواعنشئ ‌هجاتصنعتی‪،‬به‬          ‫پناهنده شد اما به وی راهنمایی‬         ‫چند دقیقه آمد و پول را آورد و با این‬  ‫سید ضیاءالدین و چه رئیس اردو از‬
                                        ‫از بازی حذف شده است‪ .‬پس طبیعی‬           ‫وفور و ارزان در آنها به فروش م ‌یرسد‪.‬‬     ‫کردیم که این محل را ترک گوید و‬        ‫عمل ثابت کرد که نظامی دزد نیست!‬       ‫جا برخاستند‪ ،‬تواضع و مجاملت بسزا‬
‫امانوئل کانت‪ ،‬فیلسوف بی‌بدیل‬            ‫است که آنچه بر سر او آمده را ناشی از‬    ‫تماشاگران عمدتا جوان حاضر در‬              ‫من اطمینان یافتم که کسی متعرض‬         ‫ما از آقای ضیاءالدین خیلی تشکر‬        ‫کردند و خلاصه اطمینانی در قلب‬
‫آلمانی‪ ،‬پس از سال‌ها اندیشه در‬          ‫اعمال خودش بدانیم و ب ‌یخیال از کنار‬    ‫ورزشگا‌هها‪ ،‬این روزها بیشتر از اینکه‬                                            ‫کردیم و برخاستیم بیاییم‪ .‬هنوز‬         ‫ما حاصل شد که ا ‌نشاءالله خطری‬
‫فلسفه اخلاق به این نتیجه رسیده بود‬                                              ‫برای دیدن گ ‌لهای به ثمر رسیده‬                              ‫او نخواهد شد‪.‬‬       ‫هم رئیس اردو که به‌سراغ غوغای‬
‫که مبنای اخلاق چیزی جز سه قاعده‬                            ‫ماجرا بگذریم!‬        ‫در مسابقه به استادیوم بروند‪ ،‬برای‬         ‫احتمالا انقلابیون سید ضیاءالدین را‬    ‫میدان توپخانه رفته بود بازنگشته‬                     ‫متوجه نخواهد بود‪.‬‬
‫جهانشمول نیستند‪ .‬بنیاد ‌یترین این‬       ‫در مورد آخوند مقتول همدانی هم‬           ‫کشیدن گل و پرتاب بطری و شکستن‬             ‫به ریاست وزرا منصوب خواهند کرد‪.‬‬       ‫بود‪ .‬آقای سید ضیاءالدین دستور داد‬     ‫آقا سید ضیاءالدین گفت آقایان‬
‫قواعد‪ ،‬یک اصل یا «امر مطلق» است‬         ‫بیشینه نظرات ابرازی در فضای مجازی‪،‬‬      ‫صندلی به آنجا نزول اجلال م ‌یکنند‪.‬‬        ‫آنها می‌گویند علیرغم خالی بودن‬        ‫یک درشکه برای ما حاضر کنند و‬          ‫ببخشید اگر قدری معطل شدید‪.‬‬
‫کهکانتآنراچنینصور ‌تبندیکرده‬            ‫همدلانه نبود‪ .‬امروزه نزد گروه بزرگی‬     ‫تصور محیطی که در آن چند هزار‬              ‫خزانه می‌توانند بدون کمک مالی‬         ‫یک قزاق هم همراه ما بیاید و ما را به‬  ‫حالا اگر میل دارید به منزل تشریف‬
‫است‪«:‬تنها بر پایه آن آیینی رفتار کن‬     ‫از ایرانیان‪ ،‬کسوت ملایی آنچنان دافعه‬    ‫جوان زیر بیست و پنج سال‪ ،‬خارج از‬          ‫خارجی قوایی کارآمد تشکیل دهند‪.‬‬        ‫منزلهایمان برساند‪ .‬فوراً این دستور‬    ‫ببرید مانعی نیست‪ .‬تشکر کردیم‪.‬‬
‫که در عین حال بخواهی که قانونی‬          ‫دارد که هر که بدان ُمل َّبس شود‪ ،‬منفور‬  ‫حال طبیعی‪ ،‬مشغول فحاشی و زد و‬             ‫ب ‌هگفتۀ آنها پول زیادی در این کشور‬   ‫اجرا شد و ما از آن محوطه خارج‬         ‫در این اثنا از طرفی صدای مهیبی‬
                                        ‫و مغضوب این بخش از مردم م ‌یشود‪.‬‬        ‫خورد با یکدیگر هستند‪ ،‬پشت هر آدم‬          ‫هست و می‌دانند که کجا باید دنبال‬      ‫شدیم‪ .‬شکر خدا را به‌جا آوردیم و‬       ‫به‌گوش رسید که مانند صدای توپ‬
                   ‫عام باشد‪)۲(».‬‬        ‫از این رو بسیاری از کاربران شبک ‌ههای‬                                             ‫پولها بگردند‪ .‬بر اساس این سیاست‬       ‫به‌طرف خان ‌ههای خود روانه شدیم‪.‬‬      ‫یا بمب بود و معلوم شد هرچه هست‬
‫اندیشیدن به این اصل اخلاقی‪ ،‬شاید‬        ‫اجتماعی‪ ،‬نه تنها قتل این آخوند‬                       ‫باوجدانی را م ‌یلرزاند‪.‬‬      ‫آنها چند تن از ثروتمندان را‬           ‫وقتی که من به منزل خود رسیدم‬          ‫در میدان توپخانه است‪ .‬رئیس اردو‬
‫در روزهای پرخشونت آتی‪ ،‬به کار همه‬       ‫بخ ‌تبرگشته را تقبیح نکردند بلکه او و‬   ‫موضوع فقط تماشاگران عق ‌لباخته‬            ‫بازداشت و زندانی کرد‌هاند و متأسفم‬    ‫قریب چهار ساعت از نصف شب‬              ‫به‌محض شنیدن این صدا بی‌محابا از‬
                                        ‫ه ‌مصنف ‌یهایشراسزاوارچنینعاقبتی‬        ‫نیستند‪ .‬بازیکنان تی ‌مهای مشهور و‬         ‫بگویم که فرمانفرما و پسرش‬             ‫گذشته بود‪ .‬به خانه که داخل شدم‬        ‫جای جست و به‌سراغ آن صدا رفت‬
                        ‫ما بیاید‪.‬‬       ‫دانستند‪ .‬آش چنان شور شد که حتی‬          ‫پرهوادار هم به درد خشونت و الواتی‬         ‫شاهزاده فیروز که من به کمک او‬         ‫دیدم خانه نیست‪ ،‬عزاخانه است و‬         ‫و ما بر جای ماندیم و صحبت خود‬
                                        ‫برخی از این جماع ِت بیزار از آخوند‪،‬‬     ‫مبتلا شد‌هاند‪ .‬خط و نشان کشیدن‬            ‫امور مربوط به خودمان را به‌خوبی‬       ‫زن و مرد و کوچک و بزرگ چون‬            ‫را با آقا سید ضیاءالدین ادامه دادیم‬
 ‫‪1,The first clergyman was the‬‬          ‫قاتل این ملا را ‪-‬که ظاهرا از اوباش و‬    ‫و تهدید رقبا به تلافی و زمین بازی را‬      ‫اداره می‌کردم‪ ،‬در بین آنها هستند‪.‬‬     ‫از صبح که من از منزل بیرون رفته‬       ‫و من به سید گفتم حالا اگر باید‬
‫‪first rascal who met the first fool‬‬     ‫زورگیران مشهور همدان بوده‪ -‬به مقام‬      ‫با چال خرکشی و چال ‌همیدان اشتباه‬         ‫سایر دستگیری‌ها که به عوامل‬           ‫بودم تا آن وقت شب مراجعت نکرده‬        ‫به خانه‌های خود برویم خوب است‬
                                        ‫آزادگی و شهادت ارتقاء دادند! شگفتا‬      ‫گرفتن‪ ،‬ک ‌مکم دارد تبدیل به رسمی‬          ‫توطئه‌گر و تحریک‌کننده ـ عموماً‬       ‫بودم‪ ،‬البته به وحشت افتاده بودند که‬   ‫بفرمایید اشیائی را که از ما گرفته‌اند‬
‫‪ .۲‬کانت؛ «بنیاد مابعدالطبیعه‬                                                    ‫معمول میان بازیکنان شاغل در لیگ‬           ‫ضد انگلیسی ـ مربوط می‌شود بیش‬         ‫شاید خطری متوجه من شده است‪.‬‬
‫اخلاق»؛ ترجمه حمید عنایت و علی‬                     ‫از این مردمان که ماییم!‬      ‫برترفوتبالایرانم ‌یشود‪.‬نمونهآخرش‬          ‫از آنچه موجب تأسف باشد‪ ،‬موجب‬          ‫ورود من در آن وقت شب آبی بود‬                      ‫بیاورند و به ما بدهند‪.‬‬
‫قیصری؛ انتشارات خوارزمی؛ تهران‬          ‫ج) کاشتن باد و درو کردن توفان‬           ‫همین چند روز پیش بود که پس از‬                                                   ‫که بر آتش غم و اندوه آنها ریخته‬       ‫سید ضیاءالدین از شنیدن این‬
‫‪ ،۱۳۶۹‬ص ‪ .۶۰‬میرشمس‌الدین‬                ‫هر چه تا کنون در این مطلب آمد‪،‬‬          ‫بازی پر زد و خورد دو تیم پرسپولیس‬                           ‫رضایت ماست‪.‬‬                                               ‫حرف خیلی اظهار تعجب کرد‪.‬‬
‫ادی ‌بسلطانی هم این عبارات کانت را‬      ‫تنها برای تأکید بر هوشیاری وجدان ما‬     ‫و سپاهان‪ ،‬یکی از بازیکنان سپاهان‬          ‫من امروز شاه را دیدم و به‬                            ‫شد و آرام شدند»‪.‬‬       ‫پرسید چه اشیائی؟ گفتم وقتی که‬
‫چنین فخیم به فارسی برگردانده است‪:‬‬       ‫آدمیان در روبرویی با خشونت است‪.‬‬         ‫به دوربین «صدا و سیما» زل زد و‬            ‫او توصیه کردم که با رهبران‬            ‫نورمن‪ ،‬وزیر مختار انگلیس در‬           ‫من و معین‌الملک را در اتاقهایی‬
‫«فرمودمان فریزی (فریضی) فقط امر‬         ‫سطور بالا‪ ،‬به هیچ روی در تأیید حضور‬     ‫خیلی خونسرد و ب ‌یخیال‪ ،‬بازیکنان‬          ‫نهضت رابطه برقرار کند و به‬            ‫ایران‪ ،‬طی تلگرافی جریان واقعه را‬      ‫توقیف کردند آمدند گفتند اگر‬
‫واحد است و آنهم این است؛ فقط بر‬         ‫آخوند و ملا در سیاست و عرصه عمومی‬       ‫و تماشاگران پرسپولیس را تهدید کرد‬         ‫درخواست‌های آنها پاسخ مثبت‬            ‫ساعت ‪ 5/30‬روز سوم اسفند (‪21‬‬           ‫اسلحه‌ای همراه دارید بدهید‪ .‬ما‬
‫پایه آن مبدا حکمتی عمل کن‪ ،‬که‬           ‫یا جواز دخالت و فضولی آنها در زندگی‬     ‫که به اصفهان نیایند چون اگر آمدند‪،‬‬        ‫دهد زیرا این تنها کاری است که‬         ‫فوریه ‪ )1921‬به لندن گزارش کرد‪:‬‬        ‫که البته اهل سلاح نبودیم ولی‬
‫بدان وسیله هم هنگام بتوانی خواستن‪،‬‬      ‫خصوصی آحاد جامعه نیست‪ .‬صاحب‬             ‫خونشان پای خودشان است (نقل به‬             ‫می‌توان کرد‪ .‬در مورد امنیت و‬          ‫«واحدهای بریگاد قزاق که حدوداً‬        ‫هرچه در جیب و بغل داشتیم از‬
‫که آن مبدا به یک قانون کلی بدل‬          ‫این صفح ‌هکلید سا ‌لهاست که به این‬      ‫مضمون)‪ .‬بنا به اخبار رسمی‪ ،‬باز ‌یهای‬      ‫سلامت شخص خودش من به او‬               ‫از ‪ 2500‬تا ‪ 3000‬تشکیل شده است‬         ‫ما گرفتند و در را به روی ما بستند‬
‫گردد‪ ».‬ترجمه انگلیسی این جملات‪،‬‬         ‫باور رسیده که آسیبی که فروشندگان‬        ‫هفته گذشته لیگ برتر‪ ،‬حداقل یک‬             ‫اطمینان دادم و اگرچه ترسیده بود‬       ‫با ‪ 8‬توپ صحرایی و ‪ 18‬مسلسل‬            ‫و رفتند‪ .‬آقای سید ضیاءالدین از‬
                                        ‫کالای «الاهیات» به جوامع بشری‬           ‫کشته و د‌هها مجروح داشته و بعید‬           ‫ولی حرفی از فرار به میان نیاورد»‪.‬‬                                           ‫شنیدن این تفصیل سخت برآشفت‬
                     ‫چنین است‪:‬‬                                                  ‫نیستکهباز ‌یهایاینچندهفتهآخر‬

 ‫‪Act only according to that‬‬                                                           ‫لیگ‪ ،‬بر آمار تلفات اضافه کند‪.‬‬
‫‪maxim whereby you can, at the‬‬                                                              ‫ب) خون در خیابان‬
‫‪same time, will that it should‬‬
‫‪become a universal law.‬‬                                                         ‫هفته گذشته همچنین‪ ،‬یک وکیل‬
                                                                                ‫دادگستری در تهران و یک آخوند‬
                                                                                ‫گمنام در همدان‪ ،‬هدف گلوله قرار‬
                                                                                ‫گرفتند و کشته شدند‪ .‬روایت‌های‬
                                                                                ‫غیررسمی‪ ،‬قتل نخست را به پرونده‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17