Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۹۰ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره 1۷56
جمعه ۱4تا پنجشنبه 20آذرماه ۱۳99خورشیدی
پروندۀ من در ساواک نیم متر قطر برنامه رادیویی که جنجال برانگیخت: شادروان پرویز خطیبی در خاطرات
دارد ،چه فرقی میکند که یک برگ خود که بههمت دخترش فیروزه
به آن اضافه شود یا یک برگ از آن دو ساعت دیگر کره زمین منهدم میشود خطیبی در کتابی تدوین و منتشر
شده است از یک برنامه موفق رادیویی
کم کنند؟ فقط دو ساعت فرصت دارید تا از زندگی بهره ببرید! و گردانندگان آن چنین یاد میکند:
این را گفتم و به طرف در خروجی اواخر سال ۱۳۳4و اوایل سال
اداره بهراه افتادم .جلو در ،حبیبالله بهدقت بخواند و آن را خواندهنخوانده خبر پایان جهان گرفت .طوری شده بود که مردم خواستاران و مشتاقان بیشماری ۱۳۳۵دورانی بود که من به کارهای
بلور که مسؤول حفاظت محوطه بود امضا کرده است .معینیان سرپرست برای حضور در جلسات ضبط برنامه، داشته باشد .روزهای اول ،مجریان تبلیغاتی روی آورده بودم و آگهیهای
جلویم را گرفت که اولا چون عصبانی کل انتشارات و رادیو در اطاق رئیس جالبترین خاطرهای که از این سر و دست میشکستند و از مدتها برنامه کوکب پرنیان و ناصر خدایار بسیاری از مطبوعات و منجمله
هستی صلاح نیست پشت ماشین رادیو ،تقی روحانی نشسته بود و با برنامه دارم آن است که بنا بر دلایلی پیش نوبت میگرفتند .مانی و اربابی بودند و بعد ،این دو نفر جای خودشان رادیو نیروی هوایی را تهیه و تنظیم
بنشینی؛ ثانیاً معینیان تلفن کرده و عصبانیت انتظار مرا میکشید .من تصویب مطالب ما بهعهدۀ نعمتالله هر روز قبل از اجرای برنامه ،مورد را به گویندگان دیگر دادند .باوجود
گفته است نگذارم بیرون بروی چون که برای خرید دارو به داروخانه رفته قاضی گذاشته شد .قاضی تمام اوراق پرسش دوستان و علاقمندانشان واقع این هوشنگ مستوفی هرگز راضی میکردم.
امشب ،شب پنجشنبه است و باید در بودم بیخبر از همه جا وارد ادارۀ برنامه را امضا کرد و به اداره فرستاد میشدند و این مسأله عرصه را بر آنها نبود ،تا سرانجام حضور یک مرد جوان در این دوران دو چهرۀ معروف
جلسۀ شما و رادیو شرکت کنی .گفتم: رادیو شدم .یک مرتبه تمام کارکنان از تا ماشین و تکثیر شود .یکی از مطالب و بر تهیهکنندۀ برنامه تنگ کرده بود. که صدای پرطنین و چهرۀ صمیمی روز را بهعنوان گویندۀ برنامههای
دربان گرفته تا مستخدم و رئیس ادارۀ این برنامه که در آغاز پخش میشد در سال ۱۳40هنگامی که پس و جدی داشت مسؤولان رادیو را به تبلیغاتی بهکار گرفته بودم .اولی
قصد ندارم به کارم ادامه بدهم. حفاظت دورهام کردند که کجا بودی؟ خبر طنزآمیزی بود مبنی بر این که: از هشت سال ،من مجدداً اجازۀ این فکر انداخت که از وجود او در ژالۀ کاظمی بود که در سن شانزده
بلور خندید و گفت :کار کردن مقامات مطلع جهانی اطلاع دادهاند بازگشت به رادیو را بهدست آوردم، برنامۀ مستوفی استفاده کنند .این هفده سالگی به دنبال کار دلخواهش
با هر دستگاهی یک اشکالی دارد. آقای معینیان شما را خواستهاند. میگشت و استعداد هنرپیشگی داشت
بهتر است خونسرد باشی .در این و چون اکثر آگهیهای ما بهصورت
بین یک بار دیگر تلفن زنگ زد .بلور نمایشنامههای کوتاه پخش میشد
گوشی را بهدست من داد .معینیان توانست از این فرصت استفاده کند
بود که میگفت :برگردید تا با هم و بزودی به گروهی از گویندگان
صحبت کنیم .به اطاق تقی روحانی فیلمهای خارجی (دوبلورها) ملحق
که برگشتم ،معینیان آرام شده بود. شود .شاید شما دهها بار صدای
گفتم :مسؤول برنامۀ همه روز همین او را از دهان هنرپیشگان معروف
ساعت ،قاضی است و اوست که باید هالیوود شنیده باشید .هنرپیشگانی
پاسخگوی شما باشد .من بهعنوان یک که در رأس آنها الیزابت تیلور قرار
نویسنده حق دارم و آزادم که هرچه داشت .دومین نفر که گویندگی را
بهنظرم میرسد بنویسم .این مسؤول از پخش آگهیهای تجارتی آغاز
برنامه است که باید مطالبی را که کرد ،فروزندۀ اربابی بود .آن زمان
پخش آن صلاح نیست ،حذف کند. من با مؤسسه «نیک و نوین» که تازه
گویا عین این حرف را مجریان برنامه امتیاز آگهیهای رادیویی را گرفته
یعنی مانی و اربابی هم زده بودند و بود همکاری داشتم و بهدنبال خانمی
حالا معینیان بود که میبایست در میگشتم که در کنار عبدالله محمدی
برابر رگبار سؤالات و تلفنهای واقعی
یا غیر واقعی ایستادگی کند و همین آگهیهای نمایشی را اجرا کند.
کار را هم کرد .به دولت و به ساواک یک روز مدیر مؤسسه نیک و نوین
گزارش داد که این برنامه با مسؤولیت بهاتفاق یک خانم جوان وارد شد و
و صلاحیت شخص من پخش شده و گفت :ایشان آمادهاند تا در برنامههای
اگر کسی در این میان باید سیاست ما شرکت کنند .در اولین آزمایش،
این دخترخانم که کسی جز فروزندۀ
شود ،من هستم. اربابی نبود ،ثابت کرد که علاوه بر
اربابی و مانی سالهای طولانی برنامۀ صدای دلنشین و پرجذبه استعداد
خود را در ساعت پنج و سه دقیقه فراوانی هم دارد .متأسفانه همکاری
اجرا کردند .یک بار دیگر مستوفی از ما با نیک و نوین بهدلایلی ادامه پیدا
آمریکا بازگشت و چند ماهی در دوران نکرد اما چند ماه بعد شنیدم که
معاونت منوچهر آزمون ،برنامهاش را اربابی به رادیو رفته است .رادیو که
نوشت و اجرا کرد ولی مجدداًبه آمریکا با آمدن نصرتالله معینیان به جنب
و جوش افتاده بود نهتنها چهرههای
سفر کرد و دیگر خبری از او نشد. معروف تئاتر را به خود جذب کرده
اربابی و مانی ،این زوج جدانشدنی بود بلکه به تمام افراد مستعد میدان
سرانجام یک روز برنامۀ دلخواهشان را داده بود تا خودشان را نشان بدهند.
رها کردند .پیش از آن ،بنا بر صلاحدید اربابی و مستجابالدعوه رفتهرفته در
مسؤولان ،مستجابالدعوه و اربابی از برنامه شما و رادیو گل میکردند.
گویندگی برنامه شما و رادیو کنار
رفتند و هردو بازنشسته شدند .بهجای
کمال الدین مستجاب الدعوه ژاله کاظمی فروزنده اربابی منوچهر نوذری
آنها ،مدتی نوذری و تاجی احمدی و به اطاق روحانی رفتم و چون از که یکی از س ّیارات در حال نزدیک هوشنگ مستوفی به آمریکا مهاجرت مرد که محمد خواجویها نام داشت گرچه وجود هنرمندان معروفی
آذر پژوهش انجام وظیفه کردند اما هیچ جا خبری نداشتم پرسیدم :چه شدن به کرۀ زمین است و زمین ما کرد .عباس فروتن معاون سیاسی و از هنرپیشگان تئاتر رشت بود با نام چون مجید محسنی ،مشکین ،تابش،
نام فروزندۀ اربابی و مستجابالدعوه بهاحتمال زیاد تا دو ساعت دیگر با وزارت اطلاعات به من پیشنهاد کرد مستعار «مانی» در رادیو شروع به کار نوذری ،مورین ،تاجی احمدی و مهین
و مانی هرگز از خاطرهها محو نشد. خبر شده است؟ معینیان گفت: برخورد به این سیاره ،زیر و رو خواهد که هفتهای سه بار برنامۀ مستوفی را کرد و کمی بعد اجرای برنامۀ همه روز دیهیم به برنامههای صبح جمعه
در یکی از هفتههای عید نوروز، مملکت را بههم ریختهای و خودت شد .در چنین شرایطی ،شنوندۀ عزیز، بنویسم و من با آنکه وظایف سنگینی همین ساعت همینجا به او و فروزندۀ رونق و جلای دیگری داده بود با این
دانشجوی جوانی که به رادیو آمده خبر نداری؟ این مطلبی که در برنامۀ شما به چه فکر میکنید و این دو بهعهده داشتم قبول کردم .سه روز حال ،اجرای زیرکانه و لحن گرم و
بود و با لهجۀ غلیظ کرمانی تقاضای مانی و اربابی پخش شده ممکن ساعت را که آخرین مهلت زندگی دیگر هفته را «دکتر محمود عنایت» اربابی سپرده شد. صمیمانۀ اربابی و مستجابالدعوه
شرکت در برنامه شما و رادیو را داشت، است برای همگی ما دردسر درست بهعهده گرفته بود .من هرروز عصر «مانی» که هم گوینده و هم سبب شده بود تا شما و رادیو برنامۀ
با حضور یکصد نفر تماشاچی ،صدای کند .بهتر است بگویی که منظورت شماست چگونه خواهید گذراند؟ پس از انجام کارهای مربوط ،به هنرپیشه بود در مدت کوتاهی به دلخواه اکثریت شنوندگان رادیو باشد.
اربابی را آنچنان تقلید کرد که همه، بهمحض پخش شدن این خبر، کتابخانه میرفتم و در آنجا تا پاسی شهرت رسید و در کنارش فروزنده همزمان با اجرای برنامههای صبح
حتی خود فروزنده مات و متحیر از نوشتن آن چه بوده است؟ تلفنهای ادارۀ رادیو از طرف چند از شب گذشته ،سرگرم نوشتن برنامۀ اربابی با آن صدای لطیف و نشانهدار جمعه ،برنامۀ دیگری بهوجود آمد
ماندند .این دانشجوی جوان ،اسمش گفتم :هیچ منظوری نداشتم جز شنونده اشغال شد و هر کس به همهروز ،همین ساعت بودم .گاه و آن خندهها و حاضرجوابیها توانست که نام آن «همه روز ،همین ساعت،
این که موضوع بهنظرم جالب آمد. طریقی از شنیدن این خبر ابراز اتفاق میافتاد که من آخرین فردی بین شنوندگان اعتبار زیادی کسب همینجا» بود .این برنامه را هوشنگ
عبدالکریم اصفهانی بود. هیچ فکر کردهاید که اگر چنین خبری وحشت کرد .حتی خانمی پشت تلفن بودم که از اداره بیرون میرفتم. کند .شنوندگان رادیو آنقدر به این مستوفی مینوشت که سالها قبل در
اصفهانی هر وقت به جلد اربابی فرو منتشر شود مردم در آن لحظات آخر گفت که بعد از شنیدن برنامه ،بچهاش در این شرایط بایستی مطلب را زوج رادیویی علاقه داشتند که نامشان رادیو تهران قطعات ادبی خارجی را
میرفت خود اربابی از شدت خنده، را سقط کرده است .اوضاع عجیبی بود. به خانۀ تصویبکنندگان میبردم را بر سر زبانها انداخته بودند و گاه ترجمه و شخصاً اجرا میکرد .نحوۀ
اشکهایش سرازیر میشد و به زیر چه خواهند کرد؟ تمام دوایر و ادارات به جنب و جوش تا پس از بررسی ،موتورسوار اداره و بیگاه شایعاتی هم منتشر میشد نگارش برنامه و لحن شیرین مستوفی
میز میرفت .پس از اربابی و مستجاب معینیان با عصبانیت مشتش را افتادند .از نخستوزیری و سازمان صبح زود آن را به ماشیننویسها مبنی بر این که اربابی و مانی که هر که اواسط برنامه مطالب و نکات جالب
الدعوه و مانی ،گویندگان زیادی به روی میز کوبید که :حالا که اینطور امنیت تلفن شد که منظور از پخش برساند و در ساعت ده صبح برنامۀ دو همسر دارند عاشق و معشوقاند و اجتماعی را بیان میکرد باعث شد
پشت میکروفن رادیو آمدند ولی است من این پرونده را به ساواک این خبر چه بوده است؟ نعمتالله همه روز همین ساعت همینجا در بهزودی پس از جدایی از همسرانشان، که پس از «شما و رادیو» ،برنامه
هیچکس نتوانست جای آنها را بگیرد. میفرستم تا آنها خودشان تحقیق و قاضی مسؤول و تصویبکنندۀ برنامه حضور هفتاد هشتاد نفر تماشاچی با یکدیگر ازدواج خواهندکرد .تصادفاً «همه روز ،همین ساعت ،همینجا»
پیش من آمد و گفت که بهعلت وقتی اربابی از همسرش جدا شد بازار در درجۀ دوم اهمیت قرار بگیرد و
«خاطراتیازهنرمندانـپرویزخطیبی» بررسی کنند. کمی وقت نتوانسته است مطالب مرا اجرا شود. داغ شایعهسازان بیش از پیش رونق
در برابر این حرکت معینیان ،من
هم در نهایت عصبانیت مشتی به روی
میز کوبیدم و گفتم: