Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۴۴ (دوره جديد
P. 5

‫صفحه ‪ 5‬ـ ‪ Page 5‬ـ شماره ‪144‬‬
‫جمعه ‪ 12‬تا پنجشنبه ‪ 18‬ژانویه ‪2018‬‬

‫تکمضراب! آوازه‬                                                                                                                                                                                   ‫ایران‪ ،‬صبور‬
                                                                                                                                                                                                    ‫باش!‬

‫تازه متوجه موسیقی ایران شده بودند تقویت کرد و او‬           ‫بدی ‌عزاده؛ از پای منبر تا‬                                                                                                            ‫[لعبت والا]‬
‫به زودی به عنوان خواننده مورد علاقه کمپانی‌های‬                      ‫رادیو‬
‫موسیقی مورد توجه قرار گرفت‪ .‬بیشتر ترانه‌هایی که‬                                                                                                                                                         ‫درتنگنای غربت دیر انجام‬
‫بدیع‌زاده م ‌یخواند رگ و ریشه عامیانه داشت ولی‬            ‫تاری ‌خنگاران نو فرهنگ تران ‌هخوانی را دو شاخه تشخیص‬                                                                                      ‫هر شب در آرزوی تو م ‌یگریم‬
‫در کار او استثنائاتی نیز به چشم م ‌یخورد‪ .‬از جمله‬         ‫داده‌اند‪ .‬موسیقی عامیانه شهری که همان موسیقی‬                                                                                           ‫چون مرغ پرشکستۀ از آشیان جدا‬
‫می‌توان از چند ترانه عاشقانه مثل «جلوه گل» و‬
                                                                                                                                                                                                                  ‫ایران خوب من!‬
                            ‫«خزان عشق» نام برد‪.‬‬                                                                                                                                                        ‫در جس ‌ت ‌وجوی تو م ‌یگریم‬

‫رهی معیری‬                                                 ‫جواد بدی ‌عزاده‬                                            ‫بر خیل دشمنان تو چون آهنین‬                              ‫از دورها ِی دور‬                               ‫ایران!‬
                                                                                                                                       ‫سپر بوده است‬                           ‫از دیرگا ِه دیر‬                   ‫ای جاودانه خاک!‬
‫«خزان عشق» شاید یکی از بهترین ترانه‌های دوره‬              ‫کوچه و بازار باشد و موسیقی پاپ ایرانی امروز که‬                                                   ‫ایمان و عشق‪ ،‬بود ترا پاسدار و یار‬     ‫هرگز مباد بر تو گزندی ز دشمنان‬
‫مشروطه به بعد باشد و نخستین کار ادبی رهی‬                  ‫از تلفیق با موسیقی غربی پدید آمده است‪ .‬تنوع و‬                             ‫پایان هر شکست‪،‬‬                       ‫خورشید تابناک تو‬        ‫هرگز مباد آنکه مهر تو از سر‬
‫معیری نیز به حساب می‌آید و آن را علاوه بر بدیع‌زاده‬       ‫گسترش موسیقی عامیانه شهری سبب شد که برای‬                         ‫آغاز فتح و ظفر بوده است‪.‬‬         ‫ــ این مهر جاودانه درخشان ــ‬
‫خوانندگان دیگری چون حسین قوامی‪ ،‬الهه و هنگامه‬             ‫موسیقی فولکلور پرونده جدایی باز کنند‪ .‬یکی فولکلور‬                                                                  ‫در طول قر ‌نها‬                             ‫برون کند‬
                                                          ‫روستایی که به آن موسیقی محلی‪ ،‬بوم ‌یو نواحی نیز‬               ‫هر گه که دست تفرقه م ‌یرفت‬                     ‫با ابرهای تیرۀ دوران‬      ‫هرگز مباد آنکه بخت تو را واژگون‬
     ‫اخوان نیز خواند‌هاند و همچنان بازار گرمی‌ دارد‪.‬‬      ‫م ‌یگویند و دیگری موسیقی عامیانه شهری که تکیه‬                                ‫تا بگسلد ز هم‬                     ‫بود ‌ه ست در ستیز‬
‫بدی ‌عزاده خودم ‌یگوید که خیلی به او سخت گذشته‬            ‫بیشتری به موسیقی سنتی دارد و زمینه را برای‬                                                                ‫اما همیشه فاتح و پیروز‬                                   ‫کند‬
‫تا تصمیم نهایی زندگی خود را گرفته است‪ .‬با‬                 ‫موسیقی پاپ ایرانی آماده کرده بود‪ .‬برخلاف بسیاری‬                         ‫شیرازۀ تبار کهن را‬                         ‫از تندباد چرخ‬
‫وحشت از محیط اجتماعی از زیر عمامه به در آمده‬              ‫موسیقی‌شناسان که عامیانه شهری را واجد ارزش‬                                   ‫وز کین اهرمن‬                      ‫مانده ست در امان‬                                  ‫ایران!‬
‫و پامنبر ‌یخوانی را رها کرده و با هنرمندان فرنگی‬          ‫نم ‌یدانند این موسیقی بیش از انواع دیگر موسیقی‬                                                                                                        ‫ای سرزمین پاک!‬
‫معاشر شده و با آنها در ساختن موسیقی تازه همکاری‬                                                                            ‫ملت ز یاد برد مهر وطن را‪،‬‬                          ‫ایران جاودان!‬      ‫مهر تو کیش و مذهب و آئین‬
‫کرده است‪« .‬وحشت داشتم ولی به زودی با مشورت‬                                  ‫توانسته جاذبه اجتماعی پیدا کند‪.‬‬          ‫هرگه که موج فتنه و آشوب و‬                                ‫توفان روزگار‬
‫با دوستان تصمیم گرفتم پا روی صحنه بگذارم و‬                ‫در انقلاب مشروطه موسیقی عامیانه هنوز یک قدرت‬                                                          ‫در موج خیز حادثه صدها بار‬                                ‫راستین‬
‫ترانه‌های عامیانه را بخوانم‪ .‬می‌ترسیدم مورد انتقاد و‬      ‫اجتماعی به حساب می‌آمد و بزرگ‌ترین ترانه‌سرایان‬                                      ‫ماجرا‬                        ‫بر خاک پاک تو‬                          ‫دانم که باز هم‬
                                                          ‫ایران از همین قالب‌های عامیانه برای برانگیختن‬              ‫می‌رفت تا که هستی ما را دهد‬           ‫گسترده است سایۀ سنگین و‬                          ‫ــ آنسان که بارها ــ‬
               ‫مسخره بزرگان موسیقی قرار بگیرم‪».‬‬           ‫جوانان انقلابی بهره م ‌یگرفتند‪ .‬در راس آنها می‌توان‬                                                                                    ‫دستی نجا ‌ت بخش برآید از آستین‬
‫بدیع‌زاده ولی دو همکار برجسته داشت که او را در‬                                                                                                  ‫ب ‌هباد‬                              ‫مرگبار‬                    ‫دستی که بر تو باز‬
‫تصمیم خود راسخ‌تر کردند‪ .‬ابوالحسن صبا و اسماعیل‬                                     ‫از عارف قزوینی یاد کرد‪.‬‬                                ‫یزدان پاک‬       ‫اما دوباره از پس هر تیره شب سحر‬                          ‫خواهد گشود‬
‫مهرتاش که هر دوی آنها نیز به موسیقی عامیانه شهری‬          ‫شاخه اول موسیقی عامیانه را جواد بدیع‌زاده و اسماعیل‬                        ‫نگهبان خاک ما‬                                                      ‫درواز ‌ههای صبح طلایی را‬
‫علاقه بسیار داشتند‪ .‬برخی از ترانه‌های عامیانه مهرتاش‬      ‫مهرتاش نمایندگی م ‌یکنند و شاخه دوم را جمشید‬                     ‫میلاد معجز ‌های را نوید داد‪.‬‬                          ‫بوده است‬             ‫سیل خروش خسته دلان تو‬
                                                                                                                                                               ‫هربار هنگام شوربختی و ماتم‬            ‫خواهد شکست سد جدایی را‬
          ‫را بدیع‌زاده با مهارت تمام اجرا کرده است‪.‬‬            ‫شیبانی‪ ،‬حمید قنبری و تا حدودی محمد نوری‪.‬‬                                     ‫امروز نیز‬          ‫دستی برون از آستین دلیران‬                ‫توفان ب ‌هجای نخواهد ماند‬
                                                          ‫سید جواد بدی ‌عزاده در یک خانواده مذهبی به دنیا‬             ‫دانم که باز کاو ‌های از راه م ‌یرسد‬                                        ‫ــ آنسان که هیچگاه نمانده‬
                                 ‫همکاری با نیما‬           ‫آمد و از طریق پامنبر ‌یخوانی و نوحه و روض ‌هخوانی‬
‫بدیع‌زاده مدتی ریاست شورای موسیقی رادیو ایران را بر‬       ‫با موسیقی سنتی آشنا شد‪ .‬او در آغاز کار از سوی‬                             ‫ایران‪ ،‬صبور باش!‬                                                                     ‫است ــ‬
‫عهده گرفت و در همین دوره بود که ارکستر مخصوص‬              ‫همتایان مذهبی خود مورد نکوهش قرار می‌گرفت‬                  ‫پایان این سی ‌هشب جانکاه م ‌یرسد‬                                                     ‫اما تو جاودانه ب ‌هجا مانی‬
‫آهنگ‌های خود را به وجود آورد و ترانه‌های عامیانه‬          ‫چرا که در خوانده‌های خود رعایت اصول مذهبی را‬
‫را مثل «کلفت آلا گارسون»‪« ،‬یکی یه پول خروس»‪،‬‬              ‫نم ‌یکرد و بیشتر به آوا‌زخوانی ایرانی م ‌یپرداخت‪ .‬در‬                                                                                                 ‫ــ آنسان که بارها‬
‫«زال ِک زال زال ِک»‪« ،‬ماشین مشدی ممدعلی» و… با‬            ‫واقع بدیع‌زاده از دو سو مورد انتقاد قرار م ‌یگرفت‬                                                                                                    ‫بر جای ماند ‌های ــ‬
                                                          ‫و حتی گاهی تهدید به مرگ می‌شد‪ .‬در سوی اول‬
                     ‫همین ارکستر به اجرا درآورد‪.‬‬          ‫استادان موسیقی سنتی قرار داشتند که کارهای‬                                                                                                              ‫چون کوه استوار‬
‫در مدرسه موسیقی‪ ،‬بدی ‌عزاده با نیما یوشیج آشنا شد‬         ‫بدی ‌عزاده را مخالف اصول موسیقی سنتی م ‌یدانستند‪.‬‬
‫که به صورت کارمند در مجله موسیقی مشغول به‬                 ‫هما ‌نهایی که با موسیقی عامیانه دشمن بودند‪ .‬در‬                                                                                                         ‫ای مرز و بوم پیر!‬
‫کار شده بود‪ .‬در آنجا بود که ابراهیم آژنگ ازمدیران‬         ‫سوی دوم اخلاقیون جامعه و ریش‌سفیدان فرهنگی که‬
‫مدرسه موسیقی از بدی ‌عزاده خواست که آهنگی را که‬           ‫ای ‌نگونه کارها یعنی تران ‌هخوانی را مطلقا ناپسند و ضد‬     ‫«حبیب» پس از مرگ مجوز خوانندگی گرفت!‬
‫روی دو شعر از نیما گذاشته بخواند‪ .‬این دو آهنگ به‬
‫«فوکستورت مینا» و «فوکستورت مینو» مشهوراست‬                                              ‫اخلاقی م ‌یدانستند‪.‬‬                                                                                      ‫= حبیب سال ‪ ۱۳۸۸‬به‬
‫ولی محتوایش مثل بیشتر شعرهای نیما سخت‌فهم‬                 ‫خطر سومی‌نیز بدی ‌عزاده را تهدید م ‌یکرد و آن از سوی‬                                                                                   ‫ایران بازگشت ولی تا زمان‬
‫است‪ .‬بدی ‌عزاده وقتی دو متن ترانه را دید رودربایستی‬       ‫همتایان او بود‪ .‬روض ‌هخوا ‌نها بازار خود را سرد م ‌یدیدند‬
‫را کنار گذاشت و گفت‪ :‬امین جان‪ ،‬تو که شعر را‬               ‫و نگران رقیب تاز‌هنفس خود بودند‪ .‬ولی از طرف دیگر‬                                                                                         ‫حیاتش مجوز کار نگرفت‪.‬‬
                                                          ‫کمکی که خانواده بدیع‌زاده به مشروطه‌طلبان کرده‬                                                                                         ‫=او با ترانه «مرد تنهای‬
               ‫می‌سازی چرا خوب آن را نمی‌سازی!‬
‫عاقبت هم کار این دو به سرانجامی ‌نرسید و از کار‬                         ‫بود‪ ،‬او را از بلا در امان نگاه می‌داشت‪.‬‬                                                                                           ‫شب» معروف شد‪.‬‬

                     ‫هنری مشترک منصرف شدند‪.‬‬                                                 ‫تبلیغات اناری‬            ‫سال ‪ ۱۳۸۹‬تقاضای مجوز انتشار آلبوم‬     ‫وزارت ارشاد‪ ،‬با مجوز رسمی اجازه نشر‬   ‫حبیب محبیان خواننده موسیقی‬
‫در یکی از محافل شبانه یکی از بزرگان اهل تمیز به‬           ‫پدرش واعظ معروف تهران بدیع‌المتکلمین معروف به‬              ‫موسیقیکردهوگفتهبودکهم ‌یخواهد‬                            ‫پیدا کرده است‪.‬‬     ‫پاپ که به امید ضبط موزی ‌کویدئو‬
‫بدیع‌زاده گفته بود کسی که غزل حافظ و سعدی را به‬           ‫سید اناری بود‪ .‬او روزها در کوچه‌های تهران به انار‬          ‫در ورزشگاه آزادی تهران کنسرت اجرا‬                                           ‫و برگزاری کنسرت به ایران بازگشته‬
‫شیوایی م ‌یخواند روا نیست مهملاتی از قبیل «زالک‬           ‫فروشی م ‌یپرداخت و در تبلیغات «اناری» خود اشاراتی‬          ‫کند‪ .‬ولی تقاضای وی با مخالفت روبرو‬    ‫حبیب پیش از انقلاب با انتشار آثاری‬    ‫بود‌‪ ،‬پس از گذشت یک سال و نیم‬
‫زال زالکه» یا «یکی یه پول خروس» را بخواند‪ .‬بزرگ‬           ‫به انقلاب مشروطه و انقلابیون داشت‪ .‬همین کار برای‬           ‫شد و حتی احمد خاتمی امام جمعه‬         ‫چون «من مرد تنهای شبم» به شهرت‬        ‫از مرگش از مقامات وزارت فرهنگ‬
‫دیگری در پاسخ او می‌گوید‪ :‬در دکان خرازی همه رقم‬           ‫او اسباب دردسر شده و یکی دو بار هم منجر به زندانی‬          ‫موقت تهران به حضورش در ایران‬          ‫رسید و سه سال پس از انقلاب به‬         ‫و ارشاد جمهوری اسلامی‪ ،‬مجوز‬
‫جنسی موجود است هر که هر چه بخواهد می‌خرد‪.‬‬                                                                            ‫واکنش نشان داد و گفت‪« :‬ایران جای‬      ‫دلیل ممنوعیت خوانندگی و موسیقی‪،‬‬       ‫خوانندگی گرفت‪ .‬موزی ‌ک ویدئویی‬
‫بدیع‌زاده می‌افزاید در این حیص و بیص دو تا خانم از‬              ‫شدن او شده بود‪ .‬سید اناری از جمله می‌سرود‪:‬‬                                                                                       ‫که با حضور این خواننده مجوز گرفته‬
‫برادرزاد‌ههای مرد معترض وارد شدند و به عمو جانشان‬                                                                       ‫خوانند‌ههایل ‌سآنجلسینیست‪».‬‬                                              ‫باز هم تصویر و صدای او را غیرشفاف‬
‫گفتند که دو تا صفحه از بهترین آوازهای بدی ‌عزاده را‬             ‫ای که خونت چون دل مشروطه‌خواهان غیور‬                 ‫حبیب با ای ‌نحال اقدام به ساختن‬
‫خرید‌هاند‪ .‬یک گفت «آلا گارسون» و دیگری «یکی یه‬                       ‫هست از فضل خدا پُر ُدر شهوار‪ ،‬ای انار‬           ‫موزی ‌کویدئویی با نام «عش ‌قهای‬                                                                 ‫نشان م ‌یدهد!‬
                                                                                                                     ‫خدایی» با همکاری سمیر زند کرد که‬                                            ‫آنگونه که ایلنا گزارش کرده‪ ،‬موزیک‬
                                    ‫پول خروس»!‬                   ‫جامه گلگون به تن کردی که تا باشی شبیه‬               ‫مورد استقبال قرار گرفت ولی هنگام‬                                            ‫ویدئوی «دیره» با صدای احمدرضا‬
‫راستش را بخواهید از میان خوانده‌های بدی ‌عزاده‬                       ‫بر شهیدان و وطن‌خواهان احرار‪ ،‬ای انار‬           ‫ساخت موزیک ویدئوی دیگری در‬                                                  ‫محبیان و سمیر زند و همچنین با‬
‫عامیانه‌ها ماندگارتر از جد ‌یها بوده‌اند‪ .‬بدی ‌عزاده نقش‬                  ‫روزگار مستبدان را ز درگاه خدای‬             ‫سال ‪ ۱۳۹۳‬در ماسوله بازداشت و‬                                                ‫تصویر و صدای نه چندان شفاف‬
‫مهمی در حفظ و نگاهداری موسیقی عامیانه شهری‬                           ‫ملت ایران هم ‌ی خواهد شود تار‪ ،‬ای انار‬                                                                                      ‫حبیب محبیان از دفتر موسیقی وزارت‬
‫ایفا کرده و مقام و منزلتی را که باید به او بازگردانده‬                                                                        ‫سپس به قید وثیقه آزاد شد‪.‬‬                                           ‫فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز انتشار‬
‫است‪ .‬امروز موسیقی عامیانه دستمایه بسیاری از‬               ‫به گفته بدی ‌عزاده‪ ،‬پدرش هر روز با الاغ بار انار خود‬       ‫حبیب پس از آزاد شدن‪ ،‬یک نامه‬
‫آهنگسازان برجسته ایرانی شده است و می‌تواند با‬             ‫تا جلوی در سفارت‌خانه‌ها و منازل رجال م ‌یرفت و با‬         ‫سرگشاده نوشت با عنوان «من در‬                                                             ‫ویدئو‬
‫ریتم‌های شاد و هیجا ‌نانگیزی که دارد رفع کمبودهای‬         ‫خواندن اناریه مردم را تحریک و تشویق به انقلاب م ‌یکرد‬      ‫سرزمین مادر ‌یام بدون دلیل بازداشت‬
‫عاطفی موسیقی سنتی را بکند‪ ،‬در صورتی که با آن‬              ‫و البته کار به زیان او و پسرش تمام شد «آقا از مجالس‬                                              ‫«برایدیدنویدئو‪،‬رویعکسکلیکنمودهویابهسایتکیهانلندنمراجعهنمایید‪».‬‬
‫به درستی رفتار شود‪ .‬پخش مستمر و خام موسیقی‬                ‫روض ‌هخوانی و خطابه و وعظ به زندان نظمیه افتاد‪».‬‬                   ‫شدم و بدون دلیل هم آزاد!»‬
‫عامیانه از جاذبه آن م ‌یکاهد در حالی که این موسیقی‬        ‫یادآوری م ‌یکنیم که این نخستین بار است که یک‬               ‫حالا مجوز موزی ‌کویدئویی که صدا‬       ‫به آمریکا مهاجرت کرد تا فعالی ‌تهای‬                         ‫گرفته است‪.‬‬
                                                          ‫روحانی وارد امور سیاسی م ‌یشود و در واقع نوعی ترانه‬        ‫و تصویر حبیب در آن محو شده‬                 ‫خود را خارج از ایران ادامه دهد‪.‬‬  ‫این گزارش حاکیست که قطعه‬
   ‫می‌تواند جانمایه‌ای برای موسیقیدانان جوان باشد‪.‬‬                                                                   ‫صادر شده است در حالی که حبیب‪،‬‬                                               ‫صوتی «دیره» به صورت ت ‌کآهنگ‬
‫نام جواد بدیع‌زاده یادآور تمام کوش ‌شهایی است که‬                                ‫عامیانه سیاسی پدید م ‌یآورد‪.‬‬         ‫مرد تنهای شب‪ ،‬درگذشته و در تمام‬       ‫بع ‌دها در سال ‪ ۱۳۸۸‬حبیب به ایران‬     ‫رسمی فروردین ماه از دفتر موسیقی‬
‫او و همتایانش در راه اعتلای موسیقی عامیانه ایفا‬           ‫بدین ترتیب بدیع‌زاده وارد دنیای هنر شد‪ .‬تصمیم او را‬        ‫سا ‌لهایی هم که به ایران بازگشته و‬    ‫بازگشت اما تا زمان درگذش ‌تاش در‬      ‫مجوز گرفته بود و حالا پس از بازبینی‬
                                                          ‫در این کار یکی دو بنگاه ضبط صفحه برون‌مرزی که‬              ‫در شمال کشور ساکن بود‪ ،‬هرگز اجازه‬     ‫‪ ۲۱‬خرداد ‪ ۱۳۹۵‬اجازه انتشار آلبوم‬      ‫در شورای صدور مجوز دفتر موسیقی‬
                                         ‫کرد‌هاند‪.‬‬                                                                   ‫فعالیت رسمی در بازار موسیقی داخلی‬     ‫و برگزاری کنسرت پیدا نکرد‪ .‬وی در‬
                                                                                                                     ‫پیدا نکرد‪ .‬حبیب محبیان در تاریخ ‪۲۱‬‬
                                                                                                                     ‫خرداد سال ‪ ۹۵‬به دلیل ایست قلبی‬

                                                                                                                                            ‫درگذشت‪.‬‬

                                                                           ‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10