Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۲ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره 1648
جمعه 20تا پنجشنبه 26مهرماه 1397خورشیدی
آزاده و مستقل ،کوشید تا نظرات و دکترمح ّمدمص ّدق؛آسیبشناسییکشکست گاهی فکر میکنم که چه
پیشنهادات خویش را به شاه ارائه دهد. جانهائی! چه جانهای شیفته و
...« -اگر اعلیحضرت انتظار دارند بخش ()12 * نگاهی به کارنامة سیاسی دکتر مح ّمد مص ّدق شیدائی در حریق حزب توده سوختند
من هم مانند درباریان هر چه را و خاکستر شدند! :مرتضی کیوان،
فرمودید تأیید کنم ،مسالة دیگریست، علی میرفطروس * دکتر جلال متینی * ناشر :شرکت کتاب ،آمریکا1384 ، عبدالحسین نوشین ،لو ِرتا ،خلیل
ا ّما اگر اعلیحضرت مایل هستند از ملکی و بسیاران دیگر ...پس طبیعی
واقعیات موجود اجتماعی -آن طور =خلیل ملکی و عبدالحسین نوشین ،پروردة جنبش مشروط ّیت و بالیدة تج ّدد نوپای ایران بودند. است که در شرح حال و زندگی
که هست نه آن طور که مورد پسند =خلیلملکیباشهامتوجسارتاستثنائی،ضمنتائیداصلاحاتاجتماعیشاه،دعوتشاهرابرایملاقاتوگفتگوپذیرفتهبود. آنان بتوان سخ ِن ابوالفضل بیهقی را
است -اطلاع حاصل کنند ،آنچه که =آن«روحتود های»کهخلیلملکیازظهورشنگرانبود،سرانجامباانقلاباسلامی،57در«روحاللهخمینی»متج ّلیشد. بیاد آورد و « :قلم را ،لَختی بر وی
من عرض م یکنم صحیح است ...این
را انصاف م یدهم که در تمام مواردی آن جهت حرکت م ینمایند ،و شما هم بازی نمودهاید ،متوجه هستید که من در روی صحنه ،یک فرد اجتماعی در آن اطاقک کوچک و مح ّقر چگونه بگریانم»1.
که من مقاومت کردم و توضیح دادم نقش «لش» [یعنیُ :رل نعش] را بازی امروز با حادث های روبرو شدهام که هر و مبارزی را مج ّسم نمائید که تا دیروز لو ِرتا ،همسر نوشین ،سعی م یکرد تا خلیل ملکی و عبدالحسین نوشین
بالاخره [شاه] قانع شدند! دربارة نوعصراحتلهجةگستاخان هایراتوجیه علیرغم تو ّجة تمام دوستان خود و کودک شیرخوارشان را آرام کند .تأثیر پروردة جنبش مشروط ّیت و بالیدة
رفراندوم و دکتر صدیقی و دفاع من م ینمائید. م ینماید .شما خوب متوجه هستید در علیرغم عقل و منطق ،هنر و قریحة عاطف ِی دیدن این منظره سبب شد تا تج ّدد نوپای ایران بودند ،از این رو،
از ایشان ،قریب یک ساعت بحث شد اگر [هم] کسب و تجارت شما را این پیس [نمایشنامة] سیاسی که امروز خود را فدای سیاست ،یعنی وکیل ملکی دعوت نوشین و دیگران را جهت پائی در فرهنگ ُکهنسال ایران و پای
و متقاعد شدند که صلا ِح شخص خیلی فراموشکار نموده باشد ،حتماً در نهضت تودهای ایران به قلم آقای شدن برای مجلس ،نموده بود ،ولی دیگری در عرصة فرهنگ مدرن اروپا
ایشان نیز زیاد کردن شکاف ناشی فراموش ننمودهاید که علاوه بر اشخاص طبری نوشته م یشود ،و به کارگردانی امروز -به عکس -تمام عقاید سیاسی پیوستن به حزب توده بپذیرد. داشتند.مؤلّف ههایدیگرینیز-الب ّته-
از 28مرداد نیست بلکه پُر کردن نامبرده ،یک شخص ساکت و آرام نیز در ایشان و شرکت دکتر یزد یها و دکتر و اجتماعی خود را به تمام معن ِی کلمه، در حزب توده ،عبدالحسین نوشین سرشت و سرنوشت مشترک خلیل
آنست .بالاخره ایشان سفارشی را به اغلب جلسات ما حضور داشت ،شخصی کشاورزها و قاسمیها و ع ّمه مظفر فدای قریحه و هنر ،یعنی فدای نتیجة از اعضاء مهم و ف ّعا ِل جنا ِح اصلاح ملکی و عبدالحسین نوشین را َر َقم
توسط من به سران جبهة م ّلی دادند. که نَط ّـاق خوبی نیست ولی متفکر و فیروزها و شوهر او ،8و متأسفانه با حاصل از هنر ،یعنی «پول» نموده است، طلب و از جمله دوستان نزدیک و زده بودند .از جمله ،هر دو در کودکی
او [شاه] م یگفت :برای من چه فرق قضاوت کنندة خوبی است ،و من و شما شرکت خو ِد شما بازی م یشود ،نقش همان پولی که شما هنرمندانه بارها آن صمیمی ملکی بود .نوشین که مانند پدر را از دست داده بودند .هر دو
م یکند که َعمرو یا زید باشد ،من هر دو نسبت به او احترام و ارزش قائل خیانتکار به من و خام های و جواهری و را در صحنة [تئاتر] معرفی نمودهاید، بعضی دیگر از اصلاح طلبان ،انشعاب جزو نخستین گروه مح ّصلینی بودند
هر نوع اختیارات قانونی دارم و هستیم .آری ...اگر خاطرات آن روز را سایر افراد شرافتمند تحمیل شده است. که با آن م یتوان وجدان اخلاق یترین را صلاح نم یدانست با رضایت ملکی که توسط رضاشاه به اروپا اعزام شده
حال که مردم صال حها و سنجاب یها فراموش کردهاید ،و اگر جرأت دارید، خوب متوجه هستید که در این بازی و دیگ ِر انشعابیون ،درحزب توده ماند، بودند (خلیل ملکی برای تحصیل علم
را م یخواهند ،من حرفی ندارم .او خواهش م یکنم این سطور را برای تراژیک و کمیک ،نقش لنین و استالین مردم را خرید! ا ّما فشار رهبری حزب برای محکوم به آلمان رفت و عبدالحسین نوشین
[شاه] م یگفت :من از آنها فقط دو صادق هدایت بخوانید .او فراموشکاری و غیره را دکتر یزدی و دکتر کشاورز باپولم یتوانشجاعتاخلاقیانسان کردن انشعاب و شخ ِص ملکی ،نوشین برای هنر تئاتر به فرانسه) .هر دو با
اطمینان م یخواهم .اولاً وضع خود را شما را جبران خواهد نمود! 10 و ع ّمه فیروز مظفر و شوهرش بازی را خرید ،البته تصدیق خواهید فرمود که را نیز ناگزیر کرد تا علیرغم میل خود، اندیشه و آرمانی انسانی به حزب توده
رسماً نسبت به احترام به قانون اساسی من پس از نوشتن این مراسله ،حس کرده ،و نقش خیانتکاران را خام های و این نوع خریداری لازم نیست همیشه با آنان همساز شود و اعلام ّیة شدید و پیوستند و به عنوان «اصلاح طلبان»
(که منظور ایشان احترام به مقام م یکنم که تمام نفرت من از شما تبدیل مستقیم باشد ،غیرمستقیم هم ،از لحاظ افتراءآمیز حزب توده علیه خلیل ملکی کوشیدند تا رهبری حزب توده را از
سلطنت بود) اعلام کنند؛ ثانیاً وضع بهمح ّبتوصمیم ّیتهمیشگیگردیده جواهری بازی م ینمایند! اخلاقی همان اثر و نتیجه را دارد7. فساد و وابستگی و اطاعت کورکورانه
خود را نسبت به حزب توده مشخص و حس م یکنم که در یکی از ش بهای را امضا کند. برهانند ،هر دو ،روابط صمیمان های با
سازند .بعد گفت :البته مطلب سومی هفته م یتوانم شما را در روی صحنة صادق هدایت ،عبدالحسین نوشین ...،و لورتا نامة ملکی به نوشین ،اندوه و صادق هدایت داشتند ،هر دو از نجابت
هم هست که اختلافی در آن است. [تئاتر] ببینم و مانند گذشته ،سعی افسردگی یک اندیشمند معتقد به و فضیلت اخلاقی خاصی برخوردار
او تأکید کرد در صورتی که این دو م یکنم در صف اول نشسته و از نزدیک دوست عزیزم آقای نوشین! گویا اگر یک فر ِد مبار ِز هنرمندی برای اخلاق را دربارة عم ِل ناروای یک دوست بودند ،هر دو پایه گذار مکتب نوینی
مطلب روشن بشود برای من صال حها به روی شما تماشا نمایم .من بدون فراموش نمودهاید این انحرافات رواج بازار تجارت هنرمندانة خود ،و یا از عزیز و هنرمن ِد برجسته عیان م یکند و در ایران بودند :نوشین ،پایه گذار
شرمساری و با وجدان راحت به روی خیانتکارانه که به من نسبت داده ترس کسادی بازار خود ،اجازه دهد که در عین حال ،صفای باطن ،ادب و عاطفة تئاتر مدرن ایران 2و خلیل ملکی ،پایه
یا دیگران فرق ندارند». شما نگاه خواهم کرد ،زیرا با نوشتن م یشود تاریخش ،به عکس آنچه ادعا به نام او -و یا [با] سوءاستفاده ضمنی سرشا ِر خلیل ملکی را آشکار م یسازد: گذار اندیشة سیاس ِی مستقل ،م ّلی و
خلیل ملکی سپس از موض ِع این سطور ،دیگر هیچ اثری از نفرت و شده ،از موقع انتشار کتاب «چه باید از نام و شخص ّیت او ـ قبی حترین مردم، مدرن .3هر دو ،نسلی از هنرمندان
رهبران جبهة ملّی مینویسد که تحقیر در فکر من باقی نمانده ،و ارزش و کرد» [اثر اپریم اسحق ،اردیبهشت شری فترین افراد را خیانتکار و منحرف دوست عزیز آقای نوشین! و نویسندگان برجسته را پرورش
یادآو ِر موضع گیر یهای این رهبران احترام همیشگی خود را نسبت به شما ]1325نم یباشد .خیلی زودتر از آن و عامل امپریالیسم و همردیف تروتسکی چند ساعت پس از نصف شب است دادند :نوشین (به همراه همسرش
بازیافت هام .من در عالم دوستی مو ّظف شروع شده .البته فراموش نکردهاید -و و غیره جلوه دهند ،و او ساکت و آرام که این سطور را برای شما م ینویسم. لو ِرتاهایراپتیان) ،هنرمندانی مانند
در آستانة انقلاب 57است: بودم به تکلیف خود عمل کنم ،و افکار اگر اشتغالات کسبی باعث فراموشی بنشیند که اسم او نیز به عنوان عضو خیلی دلم برای شما تنگ شده است، محمد علی جعفری ،ع ّز تالله انتظامی،
«من این مطلب را به آقایان خود را دربارة شما به خو ِد شما بنویسم شدهباشد،باکمیتأ ّملتصدیقخواهید هیئت اجرائ ّیه در این اتهامات به عنوان ولی ملاقات بایک نفر خائن و منحرف نصرت کریمی ،توران مهرزاد ،مهین
[جبهة م ّلی] اطلاع دادم ،ولی در نمود -که طبری و قاسمی و کیانوری و اکثریت تا ّم و تمام [هیئت اجرائیه مو ّقت برای شما خیلی خوشایند نباید باشد. و مصطفی اسکوئی ،ایرن و محمد
آن روزها بازا ِر منفی بافی مطلق تا بتوانم استراحت نمایم. شما بودید که این فکر امروزی را که من حزب توده] مورد سوءاستفاده قرار گاهی خیال م یکنم شما را در روی عاصمی را پرورش داد* ،و خلیل
رواج داشت و رهبران نهضت ،مانند تعقیب م ینمایم ،در من تزریق نمودید. بگیرد ،اسم این را چه م یتوان گذارد؟ صحنة تئاتر زیارت نمایم ،ولی نم یتوانم ملکی ،نویسندگانی چون محمد علی
موارد گذشته ،حتی عوام فریب هم دوست صمیمی شما گویا فراموش نکرده باشید که من پس از آری دوست عزیزم ...نشان دادن خود را راضی کنم .ایراد من [به شما] همایون کاتوزیان ،داریوش آشوری و
نبودند بلکه فریفتة تمام و کمال عوام دربارة اصلاحات اجتماعی شاه شناختن افراد «اپورتونیست» در گوشة شخص ّیت یک همچو فر ِد « بی نه برای این است که شما امضائی برای هوشنگ وزیری را ،...هر دو با وجود
بودند .متأسفانه سران جبهة م ّلی، خلیل ملکی بخاطر واقع بینی و خانة خود منزوی شده بودم .9وقتی شما شخص ّیتی» در صحنة امروز بیشتر تقبیح عملی نمودهاید که مس ّببین غنای فرهنگی ،در سراسر زندگی
در عمل ،نشان دادند که مردانی خصلت اصلاح طلبی خود ،بحث از طبری تعریف و تمجید [کردید] و مرا از هر روز برای جامعة ایران مفید و حقیقی آن را بیشتر از من م یشناسید! خویش در تنگدستی و فقر زیستند،
نیستندکهدرجریا نهایسیاسی و مذاکره و گفتگو را بهترین شیوه به تبعیت از فکر خودتان تشویق نمودید، مؤثر است .من خوب متو ّجة این برای این نیست که من نم یخواهم و و سرانجام :هر دو به گون های متفاوت
آگاهانه دخالت کنند و با تدبیر و برای ح ّل مسائل و مشکلات سیاسی من ضع فها و خودخواه یهای او را که بی شخص ّیت ِی با شخص ّیتترین نم یتوانم حتی در روی صحنة [تئاتر] -در حریق حزب توده سوختند:
موقعشناسیازفرص تهااستفاده م یدانست و لذا ،در عصری که بسیاری در زندان دیده بودم برای شما تعریف افراد جامعة روشنفکران هستم و شما را ببینم! بلکه تن ّفر من از دیدن عبدالحسین نوشین ،در غرب ِت غری ِب
کنند .آنها نشان دادند که هدفشان از رهبران سیاسی و روشنفکران ایران، کردم .شما خوب میدانید که فکر لزوم مبارزه با این بی شخص ّیتی شما به این جهت است که در مقابل مهاجرت (در تنهائ ِی بیمارستانی در
مجبوب القلوب بود ِن صرف است نه مبارزة مسلّحانه را «تنها ره رهائی» امروزی من عیناً همان فکر مشترکی را بخوبی درک م ینمایم .شما این این رو ِش بی شرفانه و ناجوانمردانه، مسکو) ،و خلیل ملکی ،در طوفان
اقدام و خدمت اجتماعی که محبوبیت میدانستند ،ملکی تأکید میکرد: است که من و شما و طبری و قاسمی مبارزه را از صحنة [تئاتر] شروع کنید، سکوت اختیار نمودید .شما که جرأت تهم تهای حزب توده ،در ُعزلت و
تاریخی بیاورد .آنان در سنگر «ما تئوری مبارزه» [قهرآمیز] را بطور و کیانوری آن روز تعقیب م ینمودیم، تقبیح علنی من و خام های [و] جواهری
راح ِت منفی بافی موضع گرفتند. کورکورانه و جامد در شرایط و اوضاع و و گویا تنها من و خام های ،از آن عده، و از خودتان نیز شروع نمائید. و غیره را داشتید ،ولی جرأت تقبیح این انزوای وطن:
در آن زمان که هیأت حاکمه سخت احوال خا ّص جامعة ایران ،قابل انطباق امروز نسبت به آن افکار شریف و عالی اگر من جرأت صراحت لهجة روش را که خودتان نزدی کتر از من به « کاشفان فروت ِن شوکران
متزلزل بود و همه گونه امتیاز را به نفع نم یدانیم( .خاطرات ،ص )358با این وفادار ماندهایم ،و طبری و قاسمی و گستاخانه را پیدا کردهام ،البته تعجب قبح آن هستید ندارید .اگر من فعل ًا
نهضتملّیم یشدگرفت،اعلامکردن واقع بینی و خصلت اصلاح طلبی بود شوه ِر مریم [کیانوری] درست در عکس نخواهید نمود .شما که لااقل در روی نم یتوانم این افتخار را داشته باشم که جویندگان شادی
دو کلمه دربارة قانون اساسی و حزب که خلیل ملکی دربارة اصلاحات ارضی صحنه [تئاتر ،نقش] «حادثه جو» را بازی هنرمندانة شما را روی صحنة تئاتر در ِمجر ِی آتشفشا نها ...
تودهم یتوانستوضعنهضتراازجنبة ببینم ،دارای این افتخار هستم که بازی
داخلی و خارجی مش ّخص و روشن و اجتماعی شاه معتقد بود: هنرمندانة شما را در صحنة سیاست در برابر تُن َدر م یایستند
سازد .ولی رهبران این دو موضوع را « هر چند که بارها نوشت هام ،باز تکرار تماشا م ینمایم .اگر من نم یتوانم به خانه را روشن م یکنند
مسکوت گذاردند تا آن که سرانجام م یکنم که تئوری اجتماعی شاه ایران اندازة یک نفر از هزاران نفر تماشاچی
خود تبدیل به مدافع قانون اساسی راجع به تح ّول ،مترقی است ،هر چند از شما و همکاران هنرمند شما تشویقی و م یمیرند)4( .».
و سلطنت مشروطه گشتند و به کافی نیست .اگر مجریان و ط ّراحان به عمل آرم ،در عوض یک پیشنهاد
مناسبت تهمتهائی که از طرف برنامة تح ّول ،ایمان به آن ندارند، نامة خلیل ملکی
سازمان امن ّیت به آنان زده م یشد مسأل های است جداگانه .بخصوص ملی مفید دارم: به عبدالحسین نوشین
مجبور شدند بارها بر علیه حزب توده کردن آب ،همواره یکی از هد فهای ما پس از « ُولپن» 6شما نقشی را
و رادیوهای وابسته به شوروی اعلامیه که امروز در صحنة سیاسی بازی این نامه چند ماه پس از انشعا ِب
بدهند .حال آنکه اگر از اول وضع را بوده است»( .نام هها ،ص .)414 م یکنید در صحنة تئاتر بازی نمائید و دی ماه 1326از حزب توده( ،اوایل
روشن کرده بودند مجبور به چنین شخص ّیت سیاسی خودتان را به مردم
دنباله رو یهائی نم یشدند .بهر صورت دیدار ملکی باشاه مج ّسم سازید؛ بی شک موفقیت بزرگی سال )1327نوشته شده است.
اگر درست عمل شده بود ،ممکن بود خواهید داشت .چون من «قریحة» عبدالحسین نوشین که از دوستان
جبهة م ّلی به جای دکتر امینی روی چنانکه دیدیم ،خلیل ملکی معتقد این نوع نویسندگی را ندارم ،ممکن نزدیک صادق هدایت بود با جمعی
بود که «رهبر ِی واقع بین ،در هدف است این مشکل و حل آن را به عهدة دیگر از روشنفکرا ِن حزب توده به
کار بیاید ولی چنین نشد. و ایدئولوژی نباید سازشکار باشد ،ا ّما آقای [احسان] طبری ،یا رفیق طبری، دیدن خلیل ملکی میرفتند و به
در دورة حکومت دکتر امینی در سیاست روز« ،سازشکاری» برای بگذاریم که رفاقت چهارده سالة خود را او اصرار م یکردند تا به حزب توده
نیز فرصت نوع دیگری وجود داشت رسیدن به قسمتی از هد فهای اعلام با [انور] خام های مخصوصاً به حد کمال بپیوندد و برای اصلا ِح راه و روش و
و میان هیأت حاکمه شکاف افتاده شده نه تنها ُمجاز ،بلکه ضروری است»... رهبری آن حزب ،آنان را یاری دهد.
بود و به آسانی م یشد پس از امینی با چنان درک مدرن و واقع بینانه هنرمندی رسانده است. ملکی به دلی ِل رفتارهایی که از برخی
حکومت ملّی تشکیل داد ،اما رهبران از سیاست بود که در سال 1339 رفقایش (که اکنون در دستگاه رهبری
جبهه با اشتباه کار یهای حیرت انگیز خلیل ملکی دعوت شاه را برای دیدار حزب توده بودند) در زندان «پنجاه و
این فرصت را نیز از دست دادند » ... و گفتگو پذیرفت و بسان یک متف ّکر سه نفر» دیده بود ،از این کار اکراه
داشت .ا ّما بالاخره یک عامل عاطفی
(نام هها ،صص .)79 ،77 در ارتباط با نوشین سبب شد که
«ادامه دارد» پیشنهاد او و دوستانش را بپذیرد و در
حزب توده به آنان بپیوندد .به قولی،5
روزی که خلیل ملکی برای دیدار
نوشین به خان هاش رفته بود ،دید که
حزب توده آشنا شده بود و لذا پس از آزادی ،از باشرفها (قدرت الله بزرگی) و اسرار گنج د ّرة 1072-1073 -1تاریخ بیهقی ،به تصحیح علی اکبر ف ّیاض( ،بالزاک) و ...شرکت داشت.
-5نام ههایخلیلملکی،مقدمةامیرپیشداد آنان کناره گرفته و منزوی شده بود. در 13مهرماه ( 1313در زمان رضاشاه) به ج ّنی (ابراهیم گلستان). ص .795
-10صادق هدایت هرگز به عضویت حزب -2در این باره نگاه کنید به مقالة مختصر هنگام برگذاری کنگرة «هزارة فردوسی» ،لورتا به زبانهای ارمنی ،روسی و فرانسه و محمدعلی همایون کاتوزیان ،ص .20
ا ّما جامع هوشنگ ات ّحاد :پژوهشگران معاصر سه تابلو (بر اساس داستانهای «رودابه و تس ّلط داشت و با زبان آلمانی نیز آشنا بود ،Volpone -6 .قهرمان نمایشنامهای به توده در نیامد ،اما در چند سال اول تشکیل
ایران (صادق هدایت) ،صص . 608-623دربارة زال»« ،رستم و قباد» و «رستم و تهمینه») بعد از انقلاب اسلامی ،او بلافاصله به اتریش همیننامازنویسندةانگلیسی،بنجانسون( B.آن حزب ،به جناح اصلاح طلب آن متمایل
لورتاهایراپتیان (همسر نوشین) و نقش خل ّاق به کارگردانی نوشین و بازی هنرمندانة لورتا مهاجرت کرد و سرانجام در هشتم فروردین )Johnsonبا خصلتی روباه گونه و فریبکار .بود ،و به همین دلیل بسیاری از جلسات
او در تئاتر نوین ایران ،متأسفانه ،تحقیق به صحنه رفت که مورد تو ّجه و تشویق 1377در کنار تنها یادگار عبدالحسین -7گویا در آن زمان ،حزب توده به نوشین این جناح در اطاقی که او در خانة پدریاش
مست ّقلی در دست نیست .لورتا در سال 1290خاورشناسان قرار گرفت بطوریکه مو ّفق به نوشین (کاوه) در شهر وین چشم از جهان و همسر هنرمندش لورتا وعده داده بود تا این داشت ،در حضور خود او (به عنوان ناظر)
خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود .دریاف ِت مدال مخصوص جشنواره شدند .فروبست( .با استفاده از مقالات کوتاه دو را برای شرکت در مراسمی به چکسلواکی تشکیل میشد ،به این دلیل است که ملکی
او اولین زنی است که با وجود محدودیّتهای اهم ّیت حضور و نقش خل ّاق لورتا در عرصة هوشنگ اتّحاد و سهیل آصفی -دانشنامه بفرستد .از این گذشته ،تبلیغات حزب توده در او را به شهادت میگیرد( .نامهها ...مق ّدمه،
اجتماعی آن زمان بطور حرفهای پا به صحنة هنر تئاتر ایران چنان بود که احمد شاملو -به ایرانیان ارمنی به کوشش ژانت د .لازاریان .رونقکارتئاترسعدی(وابستهبهنوشین)بسیار ص .)25
* دکتر محمد عاصمی ،همکار و همراه مفید و مؤثّر بود. تئاتر گذاشت .او – به همراه عبدالحسین سال 1329-شعر معروف «تئاتر» را به لورتا صص )432-431
نوشین – در نمایشنامههای مشهوری مانند تقدیم کرد .لورتا پس از بازگشت از مهاجرت -3در این باره نگاه کنید به مق ّدمة مف ّصل -8اشارهبهمریمفیروزوهمسرش(نورالدین نوشین و لورتا در گفتگوی بلندی با نگارنده،
خاطرات جالبی از فضل و فضیل تهای این دو توپاز (مارسل پانیول)ُ ،ولپن (جانسون) ،پرندة جانکاه ِ شوروی به ایران ،در چند فیلم م ّهم ،محمد علی همایون کاتوزیان :خاطرات سیاسی کیانوری) است.
-9اشاره به اینکه خلیل ملکی در زندان با هنرمندبرجستهاظهارداشتهکهبزودیمنتشر آبی (مترلینگ) ،اتل ّلو (شکسپیر) ُرزماری نقش آفرین بود که عبارت بودند از :شب اعدام خلیل ملکی ،چاپ دوم ،تهران.1368 ،
(برکلی) ،در اعماق (گورکی) اوژنی گرانده (داود مل ّاپور) ،معرکه (روبیک زادوریان) -4 ،احمد شاملو ،مجموعه اشعار ،ج ،2صص بسیاری از ضع فها و فرصت طلب یهای رهبران خواهد شد.