Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۳ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬        ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                    ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1649‬‬
                                           ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬      ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                     ‫جمعه ‪ 27‬مهرماه تا پنجشنبه‪ 3‬آبا ‌نماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                           ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬        ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                           ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیمی‌وی‬         ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬     ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)91‬‬
                                           ‫در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                           ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                   ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                             ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1272‬‬
                                           ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬            ‫وی سا ‌لهای طولانی در روزنامه‌های‬
     ‫داریوش همایون‬                         ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬       ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬             ‫احمد احـرار‬                    ‫پرچم سرخ در رشت ب ‌هاهتزاز درآمد‪.‬‬       ‫قوای دولتی در آستانۀ ورود به‬
                                           ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬        ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                                   ‫انگلستان نیز به دو هدف مهم خود ـ‬        ‫بندر انزلی با آتش توپخانه کشت ‌یهای‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬             ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬        ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬          ‫ـ مخفف ‪)North Persia Force‬‬             ‫عزل استاروسلسکی و سقوط کابینۀ‬
                                           ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬          ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬         ‫به ژنرال آیرونساید محول شده بود‪.‬‬                                                        ‫جنگی روسیه مواجه شد‪.‬‬
                                           ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬            ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬          ‫در دیداری که نورمن و آیرونساید با‬               ‫مشیرالدوله ـ دست یافت‪.‬‬         ‫پس از آن که رشت ب ‌هتصرف قوای‬
                                           ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬         ‫بر زبان فارسی را با ایده‌های سیاسی‬      ‫مشیرالدوله داشتند متفقاً خواستار آن‬    ‫وزیر مختار انگلیس در ایران طی‬           ‫دولتی درآمد‪ ،‬رهبران دولت موقت‬
                                                                                   ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬          ‫شدند که استاروسلسکی از فرماندهی‬        ‫گزارش خود به لندن (مورخ یازدهم‬          ‫به انزلی گریختند و قصد داشتند‬
                                                               ‫انتخاب شده‌اند‪.‬‬     ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬        ‫برکنار و جای صاحبمنصبان روسی‬           ‫سپتامبر ‪ )1920‬م ‌ینویسد‪« :‬دشمنان‬        ‫با کشتی روسی که در ساحل ایران‬
                                                                                                                           ‫قزاقخانه به افسران انگلیسی سپرده‬       ‫ما در حال حاضر حداکثر کوشش‬              ‫لنگر انداخته بود خود را به بادکوبه‬
‫سياست شانزده سال ‌هها‬                                                                                                      ‫شود‪ .‬وزیر مختار انگلیس در گزارش‬        ‫خود را برای ایجاد این شبهه ب ‌هکار‬      ‫برسانند‪ .‬اما فرمانده کشتی متعذر‬
                                                                                                                           ‫محرمانه و فوری خود به لندن (‪25‬‬         ‫می‌برند که ما نیروهای بالشویک‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 1 - 1170‬شهریور ماه ‪1386‬‬                                                                                                                         ‫روسیه را عمداً برای منهدم ساختن‬              ‫شد که چنین دستوری ندارد‪.‬‬
                                                                                                                              ‫اکتبر ‪ )1920‬ازجمله م ‌ینویسد‪:‬‬       ‫لشکر قزاق ایران ب ‌هکارگرفت ‌هایم و پس‬  ‫در حقیقت‪ ،‬فرماندهان روسی‬
‫بزرگی برسند‪ .‬آنها آنچه را که رفتار‬         ‫اصلا گرفته نشده است‪ .‬باز هر موضوع‬       ‫در سياست ايران‪ ،‬مانند روانشناسی‬         ‫«اوضاع و احوالی که ب ‌ههنگام ارسال‬     ‫از تکمیل این قسمت از مقاصد خود‬          ‫دستور داشتند که از جای خود نجنبند‬
‫مؤدبانه ‪ good manners‬م ‌ینامند‬             ‫مايه اختلافی‪ ،‬همه ضعف سياسی‬             ‫ايرانی‪ ،‬عواطف تند بالاترين جا را داشته‬  ‫تلگراف قبلی من وجود داشت (و به‬         ‫خیال داریم افسران روسی این لشکر‬         ‫و منتظر قوای کمکی باشند زیرا دولت‬
‫به عرصه عمومی نيز راه دادند‪ .‬آموختند‬       ‫ايرانی و گرايش خودويرانگر آن را‬         ‫است‪ ،‬بالاتر از واقعگرائی‪ ،‬مصلحت‬         ‫اشکالات متعدد ناشی از عزل فوری‬         ‫را اخراج کنیم و خود در ایران فعال‬       ‫روسیه نم ‌یخواست ب ‌هآسانی در برابر‬
‫که حد خود و ديگران را بشناسند و‬                                                    ‫ملی‪ ،‬حتی سود شخصی در تنگترين‬            ‫ژنرال استاروسلسکی اشاره کرده بودم)‬     ‫مایشاء شویم‪ .‬حتی ایرانیان بر این‬        ‫قشون اعزامی تسلیم شود و از گیلان‬
‫سرمشق بسياری ديگر شدند‪ .‬من‬                                   ‫پديدار م ‌یکند‪.‬‬       ‫تعبير آن‪ .‬ما مردمی هستيم که زود‬         ‫در نتیجۀ حوادث شمال ایران بکلی‬         ‫باورند که ما در خفا کم ‌کهای مالی‬       ‫دست بکشد‪ .‬ب ‌هزودی‪ ،‬قوای امدادی از‬
‫بح ‌ثهای پارلمان بريتانيا را از نزديک‬      ‫تفاوت نم ‌یکند که موضوع‪ ،‬پاک‬            ‫برانگيخته می‌شويم‪ ،‬به زبان ديگر‬         ‫از بین رفته و وضع ب ‌هصورتی درآمده‬     ‫به بالشوی ‌کهای مهاجم م ‌یرسانیم و‬      ‫راه رسید و کشت ‌یهای جنگی روسیه‬
‫ديد‌هام‪ .‬دو سوی بحث در مخالفت‬              ‫کردن حساب با يک رقيب سياسی‬              ‫تعادل خود را از دست م ‌یدهيم‪ .‬زيرا‬      ‫است که من و ژنرال آیرونساید هر دو‬      ‫برای رسیدن به هدفهای فو ‌قالذکر با‬      ‫قزا ‌قهای ایرانی را هدف آتش توپخانه‬
‫با هم‪ ،‬در ميل سوزان وارد کردن‬              ‫باشد يا مسأله نامربوطی مانند ‪28‬‬         ‫انسان هرچه از بلوغ عاطفی دورتر‬          ‫عقیده داریم فرصتی مطلوب برای حل‬
‫ضربت‌های خرد کننده بر يکديگر‬               ‫مرداد (برای مردمی که نم ‌یدانند فردا‬    ‫باشد زودتر و بيشتر دستخوش عواطف‬         ‫این قضیه ب ‌هدست آمده است که نباید‬                      ‫آنها همدستیم»‪.‬‬                               ‫قرار دادند‪.‬‬
‫از هيچ کس در جهان کم ندارند؛ و‪،‬‬            ‫چگونه در چشم فرزندان گرسنه خود‬          ‫تند است‪ .‬عاطفه تند (يا شور) را در‬       ‫آن را از دست داد زیرا تقریباً حتمی‬     ‫در پی این گزارش‪ ،‬نورمن به‬               ‫قزا ‌قها چنین برخوردی را انتظار‬
‫مانند همه سياستگران مسؤول در‬               ‫نگاه کنند) يا اموری که م ‌یتواند با‬     ‫اينجا از نداشتن معادل بهتر به معنی‬      ‫است که چنین فرصتی دیگر ب ‌هدست‬         ‫مذاکراتش با استاروسلسکی اشاره‬           ‫نداشتند‪ .‬آتریاد اردبیل و اصفهان که‬
‫جامع ‌ههائی که مردم مانند حيوانات‬          ‫موجوديت ايران سروکار داشته باشد‬         ‫‪ passion‬م ‌یآوريم که‪ ،‬چنانکه هيوم‬                                              ‫می‌کند و آنچه که دربارۀ شکست‬            ‫استاروسلسکی مأمور تصرف انزلی و‬
‫به جان هم نمی افتند‪ ،‬در گير مسائل‬          ‫ــ اينکه ايرانيان از هر گروه قومی‬       ‫به ما آموخت‪ ،‬زمينه اصلی روان آدمی‬                           ‫نخواهد آمد‪.‬‬                                                ‫پایان دادن به کار «متجاسرین» کرده‬
‫واقعی جامع ‌هاند‪ ،‬اموری که مستقيما‬         ‫(زبانی) چگونه با هم به عنوان ايرانی‬     ‫است‪ .‬خرد و انتلکت به ما م ‌یگويد‬        ‫از همین رو‪ ،‬ژنرال آیرونساید‬                ‫قزاقان از زبان وی شنیده است‪:‬‬        ‫بود‪ ،‬در فاصله یک ساعت از هم پاشید‪.‬‬
‫بر زندگی ميليو ‌نها تاثير م ‌یگذارند‪.‬‬      ‫زندگی کنند‪ .‬بحث سياسی‪ ،‬جنگ با‬           ‫که چگونه با عواطف خود کنار آئيم و‬       ‫و من متفقاً به دیدار رئیس‌الوزرا‬       ‫«نفرات و افسران تحت فرمان من‬            ‫تلی از اجساد کشته و زخمی زمین را‬
‫اما ادب و احترام و شوخ طبعی مشهور‬          ‫وسائل ديگر است‪ ،‬به همان قصد کشت‬         ‫آنچه را که خاطرخواه آنهاست به عمل‬       ‫رفتیم و پس از تشریح اوضاع‬              ‫در این جنگ عملا برای حفظ منافع‬          ‫پوشاند و هفده تن از صاحبمنصبان‬
‫بريتانيائی نم ‌یگذارد کار به دشمنی و‬       ‫ــ اگر واژ‌هها را م ‌یشد بجای کارد به‬   ‫درآوريم‪ .‬از اينجاست که بلوغ عاطفی از‬    ‫شمال‪ ،‬او را تشویق کردیم که ژنرال‬       ‫انگلستان در ایران م ‌یجنگیدند در‬        ‫قزاق که دستگیر شده بودند ب ‌هدستور‬
‫بيزاری برسد و هماوردان به آسانی‬            ‫کار برد‪ .‬هنگامی که پار‌های نوشت ‌هها‬    ‫بلوغ عقلی بسيار مهمتر است‪ .‬انسانی‬       ‫استاروسلسکی را بی‌درنگ از مقام‬         ‫حالی که در تمام این مدت از این‬          ‫احسا ‌نالله خان بلافاصله اعدام شدند‪.‬‬
                                           ‫را م ‌یخوانيم‪ ،‬با زهری که از هر جمله‬                                            ‫خود برکنار و یک افسر ارشد ایرانی را‬    ‫حقیقت یأ ‌سآور اطلاع داشتند که‬          ‫در همین حال ناگهان هواپیماهای‬
                                                                                                                                                                  ‫انگلیسی‌ها تصمیم دارند ب ‌ه‌محض‬         ‫انگلیسی نیز در آسمان ظاهر گشتند‬

                                           ‫پارلمان بريتانيا‬

‫م ‌یتوانندباهمبنشينندوجامیبزنند‪.‬‬           ‫می‌تراود‪ ،‬به‌خوبی می‌توانيم تأسف‬        ‫کهبهبلوغعاطفیبرسدم ‌یتواندتعادل‬         ‫ب ‌هجای او تعیین کند که اسماً فرمانده‬   ‫ژنرال آیرونساید ‪ 1920‬در ایران‬                 ‫و زمین را زیر آتش گرفتند‪.‬‬
‫ما لازم نيست در زندگی سياسی‬                ‫نويسنده را که چرا واژ‌هها را نمی توان‬   ‫در رفتار داشته باشد و سود شخصی‬          ‫لشکر قزاق باشد ولی عملیات نظامی‬                                                ‫برخی ناظران‪ ،‬این رویداد را ناشی‬
‫خود ادبی را که در زندگی شخصی گاه‬           ‫مانند کارد به کار برد دريابيم! چنين‬     ‫روشنرايانه خود را بازشناسد‪ .‬تعادل‬       ‫را به کمک افسران انگلیسی انجام‬         ‫برطرف شدن خطر حملۀ بالشوی ‌کها‬          ‫از تبانی روس و انگلیس به منظور‬
‫به افراط به کار م ‌یبريم کنار بگذاريم‪.‬‬     ‫است که در زير رژيمی که به دشمنی‬         ‫در رفتار يک عنصر فرزانگی است‬            ‫دهد‪ .‬آیرونساید برای مشیرالدوله‬         ‫به تهران‪ ،‬تشکیلات قزاق را از بین‬        ‫از بین بردن قوای قزاق (باقی ماندۀ‬
‫عرصه عمومی نيز خويشتنداری و‬                ‫و کشيدن مر‌زهای خون و آتش ميان‬          ‫و فضای اجتماعی را قابل زندگ ‌یتر‬        ‫توضیح داد که اگر کار به همین نحو‬       ‫ببرند‪ .‬وقوف بر این سرنوشت تلخ‪ ،‬از‬       ‫قزا ‌قهای تزاری در ایران) دانست ‌هاند‪،‬‬
‫رعايت حال ديگری را لازم دارد‪.‬‬              ‫خود و ديگری‪ ،‬ديگری تا حد کمترين‬         ‫م ‌یکند؛ و سود شخصی روشنرايانه‬          ‫انجام شود نوسازی لشکر قزاق و‬           ‫ایمان و حرارتشان برای دفع حملۀ‬          ‫از آن جمله‪ ،‬حاج میرزا یحیی‬
‫متمدنشدنيعنیپذيرفتنمخالفتو‬                 ‫تفاوت‪ ،‬زنده است‪ ،‬آن ديگران نيز‪ ،‬همه‬     ‫هرکس بخشی از خير همگانی است‬             ‫پس گرفتن شهر رشت از بالشوی ‌کها‬        ‫بالشویکها کاسته بود به‌طوری که‬          ‫دولت‌آبادی نوشته است‪« :‬اردوی‬
‫تفاوت‪ ،‬به عنوان بخش ديگری از آنچه‬          ‫از مخالفان و رنجديدگان همان رژيم‪،‬‬       ‫و از اين رو‪ ،‬سود شخصی برتری است‪.‬‬        ‫کاری نسبتاً آسان خواهد بود و پس‬        ‫هم ‌هشان با اکراه م ‌یجنگیدند در حالی‬   ‫دولتی پس از توقف مختصر در‬
‫تعادل اجتماعی را م ‌یسازد‪ .‬جامعه‬           ‫ب ‌یدريغ هيزم يک سو نگری در تنور‬        ‫آنکه جنگل را بی دريغ م ‌یبرد خودش‬       ‫از آن می‌توان راههای تدارکاتی‬          ‫که مسلک بالشویزم در چشم سرباز‬           ‫رشت‪ ،‬بی آن که سرنوشت خود را‬
‫متعادل يک شکل نيست؛ چندگرا و‬                                                       ‫نيز‪ ،‬اجتماع به کنار‪ ،‬از آنکه جنگل را‬    ‫دشمن را قطع و او را مجبور به تخلیۀ‬     ‫عامی و بیسواد ایرانی مفهومی جز‬          ‫درست مطالعه کند و بی آن که از‬
                                                     ‫تنفر و دشمنی م ‌یريزند‪.‬‬       ‫در همان حال باز م ‌یکارد زيانکارتر‬      ‫انزلی کرد‪ ...‬رئی ‌سالوزرا همچنان که‬    ‫مخالفت با استعمار انگلستان نداشت‬        ‫نقشه دشمن و تهی ‌های که از پیش‬
                 ‫چند گونه است‪.‬‬             ‫رساندن هر اختلاف نظر به دشمنی‬           ‫خواهد بود‪ .‬هوشبهر (‪ )IQ‬و انتلکت اگر‬     ‫انتظار داشتیم با گماردن افسران‬         ‫و ب ‌ههمین دلیل از نظر آنها مرامی‬       ‫رو و عقب سر برای او دیده شده‬
‫هيچ چيز غ ‌مانگيزتر از گرايش به‬            ‫تا جائی که هيچ راهی برای گفت‬            ‫با رشد عاطفی همراه نباشد م ‌یتواند در‬   ‫انگلیسی به‌جای افسران روسی‪،‬‬             ‫محبوب و دلپسند شمرده م ‌یشد»‪.‬‬          ‫است آگاه باشد به‌هوای این که‬
‫بريدن همه رشت ‌هها‪ ،‬به ناممکن کردن‬         ‫و شنود و برخورد باز نماند‪ ،‬هر روز‬       ‫خدمت زشتی و بدی قرار گيرد و فرد و‬       ‫با این استدلال که چنین اقدامی‬          ‫سیاست لندن در این مورد از‬               ‫متجاسرین را به دریا بریزد ب ‌هجانب‬
‫هر توافقی اگرچه به سود همگان‪ ،‬در‬           ‫ديوا‌رهای ستبرتری را ميان گرو‌ههای‬                                              ‫مغایر با سیاست جاری دولت است‪،‬‬          ‫نظر افسران روسی قزاقخانه پنهان‬          ‫انزلی روانه می‌گردد‪ .‬اینجاست که‬
‫گفتار و کردار بسياری از سياسيکاران‬         ‫بيشتری بالا می‌برد‪ .‬اندک اندک‬                  ‫پيرامونش را به ويرانی کشد‪.‬‬       ‫مخالفت کرد و گفت راه حل دیگری‬          ‫نبود زیرا لرد کرزن بی‌وقفه برای‬         ‫لب‌های به‌مصلحت رویهم گذارده‬
‫نيست‪ .‬آنها لذتی را که از راندن طرف‬         ‫م ‌یتوان از اين بيمناک شد که‪ ،‬به‬        ‫گذشته نزديکتر ما نشان م ‌یدهد‬           ‫باید در نظر گرفته شود و پیش از‬         ‫برکناری استاروسلسکی و کوتاه‬             ‫شدۀ نظامیان انگلیس در اطراف‬
‫مقابل به کينه و دشمنی می‌برند‬              ‫سخن ريمون آرون درباره فرانسه دهه‬        ‫(رفتن به دورت ‌رها لازم نيست) که‬        ‫اتخاذ تصمیم قطعی در این خصوص‬           ‫کردن دست فرماندهان روسی فشار‬            ‫قزوین به خنده گشوده می‌شود‬
‫نمی‌توانند پنهان کنند زيرا خود‬             ‫سی‪ ،‬ايران تنها در تنفری که ايرانيان از‬  ‫جامعهماازنظررشدعاطفیرويهمرفته‬           ‫ناچار است با شخص شاه و برخی‬            ‫م ‌یآورد و نورمن‪ ،‬با آن که موافق‬        ‫و دیدگان اردوی دولتی در سایۀ‬
‫در چنان فضائی م ‌یزيند‪ .‬ايرانی در‬                                                  ‫با يک نوجوان شانزده ساله قابل قياس‬      ‫همکاران نزدیکش مشورت کند‪.‬‬              ‫سیاستهای کرزن نبود‪ ،‬نظرات لندن‬          ‫غرور و اغفال صاحبمنصب روسی‬
‫نابسندگیعاطف ‌یاشعادتکردهاست‬                      ‫هم دارند وجود داشته باشد‪.‬‬        ‫بوده است‪ :‬کينه و خشمی که همواره‬         ‫ژنرال آیرونساید و من متفقاً پاسخ‬       ‫را به رئی ‌سالوزرا و از طریق وی به‬      ‫به گریه م ‌یافتد چه‪ ،‬در مردابهای‬
‫جهان را در خود خلاصه و کوچک کند‪.‬‬           ‫برای کسانی که مانند دشمنان‬              ‫از زير پوست بیرون م ‌یجهد‪ ،‬زود‬          ‫دادیم که راه حل دیگری وجود ندارد‬                                               ‫انزلی اردو پیش م ‌یرود که ناگهان‬
‫حق با اوست و ديگر همه چيز رواست‪.‬‬           ‫کنونی و دوستان پيشين خود در‬             ‫رنجی از کمترين خلاف انتظار‪ ،‬و‬           ‫و غیر عملی بودن برخی راههای دیگر‬            ‫شاه ایران منعکس م ‌یساخت‪.‬‬          ‫از دریا گلول ‌ههای تو ‌پهای دور زن‬
‫ولی مردمان می‌توانند به پايگاهی‬            ‫اردوی اسلامی‪ ،‬عمری را در دشمنی‬          ‫بی‌اختياری در برآوردن خواست‌ها‬          ‫را که مشیرالدوله پیشنهاد م ‌یکرد‬       ‫شکست قزاقها در لشکرکشی به‬               ‫از سر اردو گذشته صحرا را پر آتش‬
‫برسند که خود را با جهان يکی کنند‪،‬‬          ‫و کينه خواهی گذراند‌هاند شايد ديگر‬      ‫بلکه هو ‌سها؛ سستی و زودباوری از‬        ‫تذکر دادیم‪ .‬در عین حال یک بار‬          ‫گیلان‪ ،‬نورمن را نیز با کرزن در مورد‬     ‫م ‌یکند و با گلول ‌ههای شص ‌تتیر که از‬
‫بکوشند که با جهانشان بزرگ شوند‪.‬‬            ‫دير شده باشد ولی بقيه ما‪ ،‬اکثريتی‬       ‫يک سو و آشتی ناپذيری و سرسختی‬           ‫دیگر خاطرنشان ساختیم که دولت‬           ‫کنار زدن استاروسلسلکی همعقیده‬           ‫اطراف م ‌یرسید‪ ،‬جوانان ایرانی مانند‬
‫اين معنی واقعی رشد همه‌سويه‬                ‫که کشور و اجتماع را برای زندگی‬          ‫دربرابرواقعي ‌تهاازسویديگر؛آمادگی‬       ‫بریتانیای کبیر از این پس هیچگونه‬       ‫ساخت‪ .‬در این ایام فرماندهی قوای‬         ‫برگ خزان به خاک م ‌‌یریزند و از این‬
‫شخصيت است‪ .‬ما از اينگونه مردمان‬            ‫بهتر همگان‪ ،‬از جمله مخالفان و‬           ‫برای هر زياده‌روی؛ شتابزدگی در‬          ‫تعهد مالی برای تأمین احتیاجات‬          ‫انگلیس در شمال ایران (نور پر فورس‬       ‫بلا بدتر بلای بمباردمان طیار‌ههای‬
‫بسيار داشت ‌هايم‪ .‬گاه و بيگاه يکی از آنها‬  ‫دگرانديشان‪ ،‬می‌خواهند می‌بايد‬           ‫تصمي ‌مگيری و قضاوت؛ انداختن هر‬         ‫نیروی قزاق ایرانی برعهده نخواهد‬                                                ‫انگلیسی است که از طرف قشون‬
‫توجه جهانيان را به خود م ‌یگيرد‪ .‬در‬        ‫بازنگری سراسری در رفتار و رويکرد‬        ‫مسؤوليتی از گردن خود؛ نه عيبی در‬        ‫گرفت مگر این که پیشنهادهایش‬                                                    ‫مقیم بکندی (نزدیک قزوین) بر سر‬
‫سده نوزدهم خيام بود که نگاه ترديد‬          ‫خود بکنيم‪ .‬اينهمه ميدان دادن به‬         ‫خود ديدن‪ ،‬نه هيچ نظر خطاپوشی به‬                                                                                        ‫آنها م ‌یشود‪ .‬آیا این وضعیت اجازه‬
‫آميزش را بر باو‌رهای ريشه دار و از‬         ‫پس ‌تترين‪،‬بهمعنیغيراجتماع ‌یترين‬        ‫ديگری انداختن‪ .‬در ستايش به بت‬                            ‫پذیرفته شود‪»...‬‬                                               ‫نم ‌یدهد که انسان تصور نماید آن‬
‫آسمان به زمين انداخت؛ از اواخر سده‬         ‫عواطف‪ ،‬ما را به کجا خواهد برد؛ کدام‬     ‫سازی رسيدن و در نکوهش تا نابودی‬         ‫نورمن در این گزارش احتمال‬                                                      ‫عق ‌بنشینی ب ‌یصدای بلشوی ‌کنمایان‬
‫بيستم مولوی‪ ،‬رومی‪ ،‬شده است که از‬           ‫جامعه بشری توانسته است با معايب‬                                                 ‫استعفای مشیرالدوله را درصورت‬                                                   ‫تا لب دریا و کشانیدن اردوی دولتی‬
‫مذهبی متعصب آغاز کرد و به پروا‌زهای‬        ‫اجتماعی خود پايدار بماند‪ ،‬و کدام‬                          ‫همه چيز رفتن‪.‬‬         ‫روبرو شدن با چنین وضعی پی ‌شبینی‬                                               ‫به مردابهای انزلی و آتشباری بر‬
‫بلند رسيد‪ .‬پیش از آنها در سد‌ههای‬          ‫عيب بدتر از ناتوانی زيستن در کنار‬       ‫اين فهرست را درازتر هم م ‌یتوان‬         ‫م ‌یکند و م ‌ینویسد‪« :‬گرچه شخصاً‬                                               ‫آنها از دریا و صحرا و بمبارده کردن‬
‫میانه این اب ‌نسینا بود که آغازگر بیرون‬    ‫ديگری است که به ناچار و بنا بر تعريف‬    ‫کرد و رفتار ناپخته و غير مسؤول‬          ‫از استعفای دولت کنونی ـ که در‬                                                  ‫طیار‌ههای جنگی همه از روی یک‬
‫آمدن اروپائیان از قرون وسطا شد‪ .‬شايد‬                                               ‫بخش بزرگ و نگران کنند‌های از طبقه‬       ‫همین مدت کوتاه قدمهای مؤثر در‬                                                  ‫نقشه و با یک فرمان و برای یک‬
‫به پي ‌شبينی يک نويسنده تاجيک‪،‬‬                      ‫نم ‌یتواند همانند ما باشد؟‬     ‫سياسی ايران جائی برای استثنا کردن‬       ‫رفع سوء ظن ایرانیان نسبت به ما‬
‫نس ‌لهای آينده به زرتشت روی کنند‬           ‫بريتانيائ ‌یها که به خشم و کين و‬        ‫سرامداننيزنم ‌یگذارد‪.‬اگرماصدسال‬         ‫برداشته است ـ کمال تأسف را خواهم‬                                                            ‫مقصود بوده باشد؟»‬
‫که از همه بيشتر به کار ساختن اين‬           ‫رفتن تا پايان خشم و کين شناخت ‌هاند‬     ‫گذشته را که دوران بيداری‪ ،‬دوران‬         ‫داشت م ‌عالوصف هرگاه پافشاری ما در‬                                             ‫تئوری توطئه را ب ‌هآسانی نم ‌یتوان‬
‫جهان از روی نمونه ناشناخته جهان‬            ‫(هيچ زبانی مانند انگليسی کار اسلحه‬      ‫تجدد و پيوستن ما به کاروان جهان‬         ‫این زمینه به استعفای مشیرالدوله‬                                                ‫پذیرفت ولی این واقعه از یک طرف‬
                                           ‫را نمی کند) پس از آنکه شصت سال‬          ‫پيشرفته بود به اين نکبتی رساند‌هايم‬     ‫بینجامد تصور م ‌یکنم باید این ریسک‬                                             ‫روسیه و از طرف دیگر انگلستان را‬
                   ‫مينوی م ‌یآيد‪.‬‬          ‫سده هفدهم را در جنگ داخلی و‬             ‫که معلوم نيست بيرون آمدن از آن‬          ‫را پذیرفت زیرا خطری است که به‬                                                  ‫خرسند کرد‪ .‬روسیه پایگاههای خود‬
‫گاهگاهیانديشيدنبهاينسرمش ‌قها‬              ‫کشاک ‌شهائی که ما هنوز به شدت و‬         ‫چه نکبت ديگری درپی داشته باشد‪،‬‬                                                                                         ‫را در شمال ایران حفظ کرد و بار دیگر‬
‫در ميان غوغای مبتذل روزانه نم ‌یبايد‬       ‫ژرفايش نم ‌یرسيم بسر بردند‪ ،‬و پس از‬     ‫از همين نارسيدگی جامعه ايرانی بوده‬                ‫قبول کردنش م ‌یارزد‪»...‬‬
                                           ‫سد‌ههای خونبار پيش از آن‪ ،‬آموختند‬       ‫است‪ .‬بدتر از همه‪ ،‬گوئی آنهمه درسها‬
              ‫چندان دشوار باشد‪.‬‬            ‫که چگونه با هم بزيند و کار کنند و به‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17