Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۳ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪1649‬‬                                                     ‫«لویی شورلت» مخترعی بدون‬                                                       ‫یعنی کشک!‬
‫جمعه ‪ 19‬تا پنجشنبه ‪ 25‬اکتبر ‪2018‬‬                                                       ‫تحصیلات آکادمیک‬

    ‫سرنوشت دیکتاتور پاناما‬

                       ‫مانوئل نوریگا‬                                                                                                                             ‫ملک الشعرای بهار و فرزندانش‬

‫در پاناما پناهنده شد‪ .‬ولی بعد از چند‬      ‫مانوئل نوریگا‪ ،‬ژنرال و فرمانده کل‬                    ‫لویی شورلت‬                                                    ‫برخاست خروس صبح‪ ،‬برخیز ای دوست‬                  ‫مل ‌کالشعرا محمدتقی بهار متولد ‪18‬‬
‫روز‪ ،‬فشارهای بی ‌نالمللی آن قدر زیاد‬      ‫نیروهای دفاعی و رئیس دولت پاناما‪،‬‬                                                                                  ‫خون دل انگور فکن در رگ و پوست‬                   ‫آذر ‪ 1259‬است پدرش ملک‌الشعرای‬
‫شد که مجبور شد از کلیسا بیرون بیاید‪.‬‬      ‫متولد ‪ 11‬فوریه ‪ 1938‬است‪ ،‬مانوئل از‬      ‫به ملاقاتش رفت و از او خواست که‬      ‫قد یمی‌ها می‌گفتند سر نو شت‬           ‫عشق من و تو قصۀ مشت است و درفش‬                  ‫آستان قدس رضوی بود‪ .‬پسر هم که مثل‬
‫آمریکای ‌یها هم دستگیرش کردند و در‬        ‫بچگی به ارتش رفت و شغلی جز سرباز‬        ‫رانندگی اتومبیل بیوکش را در این‬      ‫آدم‌ها از همان اول روی پیشانی‌شان‬                                                     ‫پدر‪ ،‬عشق شعر و شاعری داشت‪ ،‬راهش‬
‫شهر میامی فلوریدا به جرم پو ‌لشویی‪،‬‬       ‫بودن بلد نبود‪ .‬وی آن اوایل رسیدن‬        ‫مسابقات برعهده بگیرد‪ .‬این درست‬       ‫نو شته شد ه ‪ .‬می‌گفتند آ د م‌ها‬       ‫جور تو و دل‪ ،‬صحبت سنگ است و سبوست‬               ‫را ادامه داد و پشت سر هم شعرهای‬
‫اخاذی و چند اتهام دیگر به ‪ 40‬سال‬          ‫به قدرت‪ ،‬بعضا برنام ‌ههای اقتصادی‬       ‫همان جایی بود که سرنوشت لویی‬         ‫موجودات پیچیده‌ای هستند که‬            ‫باز رضایت ندادند‪ .‬چهار کلمۀ جدید‬                ‫فو ‌قالعاده م ‌یسرود‪ .‬بقیۀ شاعران به این‬
‫زندان محکومش کردند‪ .‬نوریگا در‬             ‫برای مردم فقیر کشورش هم داشت‪.‬‬           ‫کارش را شروع کرد‪ .‬او با همکاری‬       ‫زندگی‪ ،‬خیلی راحت و ساده‪ ،‬آنها‬         ‫دادند‪ :‬گل رازقی‪ ،‬سیگار‪ ،‬امید و کشک!‬             ‫صرافت افتاده بودند که چطور ممکن است‬
‫تازش آمریکا دستگیر و به میامی‬             ‫پروژ‌ههایی هم برای توسعه کانال پاناما‬   ‫دورانت‪ ،‬کارخانه موتورسازی جدیدی‬      ‫را به راهی که باید بروند‪ ،‬می‌کشاند‪.‬‬   ‫پسر باز هم رباعی ساخت‪ ،‬بعد از آن دیگر‬           ‫یک پسر نوجوان این طور ماهرانه شعر‬
‫منتقل شد‪ .‬دادستان‌های آمریکایی‬            ‫اجرا کرد‪ .‬این ژنرال و آمریکایی‌ها‬       ‫را تأسیس کرد و فقط در عرض‬            ‫زندگی در مورد لویی شورلت‪ ،‬متولد‬       ‫هیچ کس جرأت نداشت بگوید او شعرهای‬               ‫بگوید؟ م ‌یگفتند شعرهای منتشر نشده‬
‫اعلام کردند‪ ،‬وی با قاچاق مواد مخدر‪،‬‬       ‫دوس ‌تهای خوبی برای هم بودند اما‬        ‫چند ماه‪ ،‬بدون داشتن تحصیلات‬          ‫‪ 25‬دسامبر ‪ 1878‬میلادی هم‬                                                              ‫پدر را به نام خودش م ‌یخواند‪ .‬م ‌یگفتند‬
‫هزاران تُن کوکائین وارد آمریکا کرده‬       ‫روابط دو کشور این گونه نماند‪ .‬ژنرال‬     ‫آکادمیک توانست موتوری طراحی‬          ‫وظیفه‌اش را به خوبی انجام داد؛ به‬           ‫پدرش را به اسم خودش م ‌یخواند‪:‬‬            ‫از دیوان شعرایی که پیش پدرش امانت‬
‫است‪ .‬در سال ‪ ۱۹۹۰‬دادگاهی در‬               ‫از چری ‌کها و مخالفان دولت نیکاراگوئه‬   ‫کند که بعدها ‪ 125‬میلیون دستگاه‬       ‫این صورت که لویی به تناسب شغل‬         ‫ای برده گل رازقی از روی تو رشک‬                  ‫بوده استفاده م ‌یکند‪ .‬همان تهم ‌تهایی‬
‫آمریکا او را به جرم پو ‌لشویی و قاچاق‬     ‫حمایت م ‌یکرد که توی لیست سیاه‬          ‫از آن به نامش فروخته شود‪ .‬لویی‬       ‫پدرش از ‪ 8‬سالگی وارد بازار کار شد‪.‬‬    ‫در دیدۀ مه ز دود سیگار تو اشک‬                   ‫که به پروین اعتصامی زده م ‌یشد‪ .‬بازار این‬
‫مواد مخدر به ‪ ۳۰‬سال زندان محکوم‬           ‫بودند و جاسوس دو جانبه آمریکا و‬         ‫اصولاً مهارت و توانایی خاصی در‬       ‫اوایل فقط دوچرخه تعمیر می‌کرد‬         ‫گفتم که امید بر تو بستم عمری‬                    ‫تهم ‌تها و بد و بیرا‌هها داغ بود‪ .‬پسر هم به‬
‫کرد‪ .‬اما به دلیل رفتار خوب او این حکم‬     ‫کوبا هم به حساب م ‌یآمدند‪ .‬از آن‬        ‫ساخت قطعات داشت و طرح‌هایش‬           ‫ولی با گذشت زمان به «سرعت»‬            ‫گفتی که دهم کام دلت‪ ،‬یعنی کشک!‬                  ‫روی خود نم ‌یآورد و همچنان در مجالس‬
                                          ‫طرف با مرگ مشکوک رقبای سیاسی‬            ‫برای ماشین‌های مسابقه‪ ،‬انقلابی در‬    ‫علاقمند شد؛ آن‌قدر که از هر ایده‌ای‬   ‫محمد تقی بهار اهل مشهد بود‪ .‬پدرش با‬             ‫شعرای آن زمان شرکت م ‌یکرد‪ .‬روزی در‬
          ‫به ‪ ۱۷‬سال کاهش یافت‪.‬‬            ‫نوریگا و درز شایعاتی مبنی بر این که او‬   ‫صنعت خودروسازی به وجود آورد‪.‬‬        ‫کمک می‌گرفت تا کاری کند که‬            ‫این که مرد اهل فضلی بود و خودش دنبال‬            ‫یکی از این مجالس‪ ،‬کار به جایی رسید که‬
‫در سال ‪ ۲۰۰۷‬و با ‪ ۱۷‬اتهام‪ ،‬دولت‬           ‫در تجارت کوکائین دست دارد‪ ،‬صدای‬         ‫ماشین‌های او‪ ،‬بزرگ‪ ،‬قوی و گران‬                                             ‫شعر و شاعری رفته بود‪ ،‬علاق ‌های نداشت که‬        ‫دو طرف برای این که مهارت خود را اثبات‬
‫فرانسه نیز وی را به پو ‌لشویی متهم‬                                                ‫بودند و این باعث می‌شد عده کمی‬              ‫دوچرخه‌ها تندتر راه بروند‪.‬‬     ‫پسرش راه او را ادامه دهد‪ .‬با این حال‪ ،‬بعد از‬    ‫کنند‪ ،‬به بدیه ‌هسرایی افتادند‪ .‬از همه چیز‬
‫کرد‪ .‬در آوریل سال ‪ ۲۰۱۰‬نوریگا به‬             ‫مخالفان داخلی هم بلند شده بود‪.‬‬       ‫بتوانند آنها را بخرند؛ به خاطر همین‬  ‫کم‌کم سر و کله ماشین‌ها پیدا‬          ‫فوت پدر‪ ،‬محمدتقی به همان راهی رفت که‬            ‫سخ ‌تتر‪ ،‬سرودن رباعی با کلمات ب ‌یربط‬
‫فرانسه مسترد و در سال ‪ ۲۰۱۱‬به‬             ‫رسوایی‪ ،‬زمانی کامل شد که‬                ‫شرکت او رو به ورشکستگی می‌رفت‪.‬‬       ‫شد؛ وسایل پیچیده‌تری که قدرت‬          ‫پدر رفته بود‪ .‬با شروع نهضت مشروطه‪ ،‬بهار‬         ‫بود‪ .‬قرار شد محمدتقی با این چهار کلمه‪،‬‬
‫پاناما فرستده شد تا به اتهام فساد‪،‬‬        ‫نیویورک تایمز در مقاله‌ای از او به‬      ‫سرنوشت لویی اما جدی‌تر از این‬        ‫و سرعت بیشتری داشتند از آن به‬         ‫اشعار مهیج و تران ‌ههای انقلابی م ‌یسرود و‬      ‫یک رباعی بگوید؛ تسبیح‪ ،‬چراغ‪ ،‬نمک‪،‬‬
‫قتل و نقض حقوق بشر محاکمه‬                 ‫عنوان «مرد قدرتمند پاناما در قاچاق‬      ‫حرف‌ها بود‪ .‬او سهمش از کارخانه‬       ‫بعد آقای شورلت دیگر سر جایش‬           ‫در روزنامۀ «خراسان» که در مشهد به طور‬           ‫چنار‪ .‬محمدتقی هم پس از چند لحظه‬
‫شود‪.‬وی در پی اتهام به قتل‪ ،‬فساد‬           ‫و فسادهای اخلاقی» نام برد و شواهد‬       ‫موتورسازی را به دورانت داد و رفت‬     ‫بند نمی‌شد‪ .‬همه‌اش این‌ور و آن‌ور‬     ‫محرمانهچاپم ‌یشد‪،‬بدوناسمچاپم ‌یکرد‪.‬‬
‫و اختلاس به ‪ ۶۰‬سال زندان محکوم‬            ‫و مدارکی رو کرد که ارتباط ‪ 20‬سالۀ‬       ‫سراغ مسابقات سرعت؛ یعنی همان‬         ‫می‌رفت‪ .‬در تعمیرگاه‌ها پادویی‬         ‫این شروع فعالی ‌تهای سیاسی بهار بود‪ .‬در‬                            ‫این رباعی را خواند‪:‬‬
‫شد‪ .‬او در ژانویه سال ‪ ۲۰۱۷‬به دلیل‬         ‫او و سازمان سیا را نشان م ‌یداد‪ .‬با‬                                          ‫می‌کرد‪ .‬هر چیزی که به دستش‬            ‫سا ‌لهای بعد‪ ،‬محمدتقی بهار روزنام ‌های با نام‬   ‫با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار‬
‫وضع سلامتی وخیم خود از زندان آزاد‬         ‫این حساب‪ ،‬دولت ایالات متحده قتل‬               ‫کاری که از اول عاشقش بود‪.‬‬      ‫می‌رسید را باز م ‌یکرد و سعی م ‌یکرد‬  ‫«بهار» در مشهد منتشر کرد که بارها توسط‬          ‫گفتا ز چر ا غ ز هد نا ید ا نو ا ر‬
‫و جهت آمادگی برای عمل جراحی مغز‬           ‫یک تفنگدار دریای ‌یاش را بهانه کرد‬      ‫هر چند د یگر همیشه بر ند ه‬           ‫تعمیرش کند‪ .‬لویی حتی مدتی رفت‬         ‫دولتایرانیاکنسولگر ‌یهایروسوانگلیس‬              ‫کس شهد ندیده است در کان نمک‬
‫در حبس خانگی قرار گرفت‪ .‬او که از‬          ‫و رسما به پاناما اعلان جنگ داد‪ .‬به‬      ‫نمی‌شد ولی ماشین‌های شورلت‬           ‫کانادا و راننده ترانزیت شد‪ .‬بعد هم‬    ‫توقیفشد‪.‬بهاردرمشیسیاس ‌یاشتابعکس‬                ‫کس میوه نچیده است از شاخ چنار‬
‫مارس ‪ ۲۰۱۷‬در پی عمل جراحی مغز‬             ‫گفته خود آمریکای ‌یها این بزر ‌گترین‬    ‫هنوز بهترین بودند؛ ماشین‌هایی که‬     ‫راهی آمریکا شد و در مسابقات‬           ‫خاصی نبود و در طی سا ‌لها نشان داد که در‬        ‫باز باقی شاعران دلشان راضی نشد و چهار‬
‫دچار خونریزی شده بود در ‪ ۲۹‬مه‬             ‫حمله هوایی علیه یک کشور بعد از‬          ‫حتی وقتی خود لویی نمی‌برد‪ ،‬مقام‬      ‫سرعت شرکت کرد و آن‌قدر مسابقات‬        ‫هرزمان‪،‬دنبالراهیم ‌یرودکهبهنظرخودش‬              ‫کلمۀ دیگر گفتند؛ خروس‪ ،‬انگور‪ ،‬درفش‪،‬‬
‫‪ ۲۰۱۷‬در ‪ ۸۳‬سالگی و به دنبال یک‬            ‫جنگ جهانی دوم بود‪ .‬جنگ که شروع‬          ‫اول را برایش کسب م ‌یکردند و نامش‬    ‫اتومبیلرانی را برد و برد تا ویلیام‬    ‫صحیح است و به دیگران کاری ندارد‪ .‬بهار در‬        ‫سنگ‪ .‬قیافۀ حاضران جلسه واقعاًدیدنی بود‪،‬‬
                                          ‫شد‪ ،‬نوریگا فرار کرد و به مقر واتیکان‬                                         ‫دورانت رئیس شرکت جنرال موتورز‬         ‫اردیبهشتماهسال‪ 1330‬شمسیدرگذشت‪.‬‬                  ‫وقتی محمدتقی بهار این رباعی را خواند‪:‬‬
            ‫جراحی مغز درگذشت‪.‬‬                                                                  ‫را زنده نگه‌میداشتند‪.‬‬                                         ‫او را در باغ آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپردند‪.‬‬

‫‪24‬‬      ‫‪65‬‬                                      ‫‪1‬‬

‫‪53‬‬                                     ‫‪4‬‬           ‫‪6‬‬

‫‪19‬‬                                                                                   ‫(سودوكو)‬

‫‪47 8‬‬                                                                                                                   ‫‪ 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬
                    ‫‪2‬‬
                                                      ‫‪26‬‬                                                                ‫‪1‬ـ پیشگام بلندپایۀ هنر تآتر ایران‬                                                                        ‫‪1‬‬
                                                                                                                       ‫‪2‬ـ حیوانی است ـ تکرار یک حرف‬
     ‫‪6‬‬                      ‫‪35‬‬                     ‫‪73‬‬                             ‫‪2‬‬         ‫‪1‬‬                                                                                                                                    ‫‪2‬‬
‫‪8‬‬                      ‫‪43‬‬                                                            ‫‪3‬‬                                                   ‫ـ میو‌های است‬
                                                       ‫‪1‬‬                                                               ‫‪3‬ـ از وسایل صید ـ دستگیری ـ‬                                                                               ‫‪3‬‬

‫‪21‬‬                                        ‫‪5 42‬‬                                                                                                 ‫حرارت‬                                                                             ‫‪4‬‬
                                                                                                                       ‫‪4‬ـ مصاحب و همنشین ـ دعا و‬
‫‪3 26‬‬                                                  ‫‪1 34‬‬                                                                                                                                                                       ‫‪5‬‬
                                                                                                                                               ‫ستایش‬
             ‫رنگ مو‬              ‫عمودی‪:‬‬            ‫‪11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬‬                                                            ‫‪ 5‬ـ از نوابغ جهان‬                                                                          ‫‪6‬‬
‫‪ 8‬ـ بهره ـ مرطوب ـ‬                                                                                                     ‫‪ 6‬ـ حیوانی است ـ از فعالی ‌تهای‬
                       ‫‪1‬ـ ا ز نو یسند گا ن‬                                                                   ‫‪1‬‬                 ‫باغبانی ـ حرکات آب دریا‬                                                                           ‫‪7‬‬
              ‫با وقار‬  ‫و متفکران معروف و‬                                                                               ‫‪ 7‬ـ موازی ـ تپۀ کوتاه ـ نژادی است‬
‫‪9‬ـ شهری در ایران ـ‬     ‫برجسته و خالق آثاری‬                                                     ‫‪2‬‬                       ‫‪ 8‬ـ از نوابغ عالم سینما ـ واحد‬                                                                            ‫‪8‬‬
                       ‫چون «امیل» و «قرارداد‬
              ‫سخت‬                                                                              ‫‪3‬‬                                       ‫انداز‌هگیری وزن‬                                                                           ‫‪9‬‬
‫‪10‬ـ گرد و خاک ـ‬                   ‫اجتماعی»‬                                                                             ‫‪9‬ـ از اعضای داخلی بدن انسان‬                                                                               ‫‪10‬‬
                              ‫‪2‬ـ زبانی است‬                                                     ‫‪4‬‬                       ‫ـ پسوند تشبیه ـ از سلسله‌های‬
             ‫مجسمه‬     ‫‪3‬ـ بلندی روی زمین ـ‬                                                                                                                                                                                       ‫‪11‬‬
‫‪11‬ـ از هنرپیشگان‬                                                                               ‫‪5‬‬                                         ‫پادشاهی ایران‬                                                                           ‫‪12‬‬
‫معروف و قدیمی تآتر‬                 ‫پشیمانی‬                                                     ‫‪6‬‬                        ‫‪10‬ـ سبب ـ سقف دهان ـ پرفروغ‬
                           ‫‪4‬ـ بخشی از اوستا‬                                                                            ‫‪11‬ـ از شعرا و غزلسرایان ایران در‬                                                                          ‫‪13‬‬
               ‫ایران‬   ‫‪ 5‬ـ ثروتمندان ـ نیرومند‬                                                 ‫‪7‬‬                                                                 ‫الکتریسیته ـ حرف تعجب‬
                       ‫‪ 6‬ـ چهره ـ «نامه» بهم‬                                                                                          ‫قرن ششم هجری‬                           ‫ـ مؤثر ـ ربح‬                                        ‫‪14‬‬
                        ‫ریخته ـ از کشیدن ‌یها‬                                                  ‫‪8‬‬                       ‫‪12‬ـ خاندان ـ از شهرهای ایران ـ‬
                       ‫‪ 7‬ـ از نوش ‌تافزار سنتی‬                                                 ‫‪9‬‬                                                                 ‫‪12‬ـ نمایش فرنگی ـ اشاره‬                                         ‫‪15‬‬
                       ‫ـ برتر از گوهر ـ نوعی‬                                                                             ‫حرف همراهی ـ تکرار یک حرف‬                    ‫ـ جدید ـ نوعی میز‬
                                                                                               ‫‪10‬‬                      ‫‪13‬ـ از پوشاک ـ از خوانندگان‬                                                                           ‫افقی‪:‬‬
                                                                                                                                                                 ‫‪13‬ـ شهری در ایران ـ‬
                       ‫حل جدول شماره قبل‬                                                       ‫‪11‬‬                            ‫قدیمی و خو ‌شصدای ایران‬             ‫بخشی از مازندران ـ سنگی‬                     ‫‪1‬ـ از پیشکسوتان برجستۀ‬
                                                                                                                       ‫‪14‬ـ عددی است ـ از حرف ‌هها ـ از‬                                                        ‫هنر بازیگری در کشور ما‬
                                                                                                                                                                           ‫است ـ عشیره‬                       ‫‪2‬ـ خارجی ـ آشکار ـ‬
                                                                                                                                             ‫چاشن ‌یها‬           ‫‪14‬ـ لطیف ـ سرماخوردگی‬
                                                                                                                       ‫‪15‬ـ وقفه و مکث ـ گلی است ـ از‬                                                                   ‫نیستی و مرگ‬
                                                                                                                                                                             ‫ـ از مرکبات‬                     ‫‪3‬ـ از خوانندگان خو ‌شصدا‬
                                                                                                                                        ‫الیاف مصنوعی‬                                                         ‫و فراموش‌ناشدنی فقید‬
                                                                                                                                                                 ‫‪15‬ـ اثری زیبا و ک ‌منظیر از‬
                                                                                                                                              ‫حل جدول شماره قبل‬             ‫ایرج پزشکزاد‬                                       ‫ایران‬
                                                                                                                                                                                                             ‫‪4‬ـ زاده ـ از وسایل موسیقی‬
                                                          ‫قدیمی سینمای ایران‬                         ‫افقی‪:‬‬
                                                      ‫‪9‬ـ آقایی و سروری ـ اولویت‬                                                                                                                                   ‫ـ بخشی از کشور ما‬
                                                                                                    ‫‪1‬ـ امنیه‬                                                                                                 ‫‪ 5‬ـ شعلۀ آتش ـ مار ب ‌یسر‬
                                                                  ‫‪10‬ـ حیوانی‬         ‫‪2‬ـ تکخال ـ جانداری است‬
                                                               ‫‪11‬ـ علمی است‬          ‫‪3‬ـ ستار‌های است ـ خرید‬                                                                                                      ‫ـ کاسبی بدون دکان‬
                                                                                     ‫و فروش برای کسب درآمد‬                                                                                                   ‫‪ 6‬ـ نشانه و دستاورد ـ‬
                                                                                     ‫‪4‬ـ زبانی است ـ در حمام‬
                                                                                                                                                                                                               ‫ارزش ـ تکرار یک حرف‬
                                                                                                 ‫پیدا م ‌یشود‬                                                                                                ‫‪ 7‬ـ آفریننده و خالق ـ‬
                                                                                          ‫‪ 5‬ـ ویرانی ـ تنهایی‬
                                                                                     ‫‪ 6‬ـ از ادوات استفهام ـ آب‬                                                                                                        ‫خدمتی مقدس‬
                                                                                                                                                                                                             ‫‪ 8‬ـ متذکرـ فربهی ـ از ابزار‬
                                                                                                       ‫جاری‬
                                                                                     ‫‪ 7‬ـ وا‌ژ‌‌های بیگانه که معنی‬                                                                                                             ‫نجاری‬
                                                                                     ‫بازده می‌دهد ـ از آفات‬                                                                                                  ‫‪9‬ـ از پوشاک ـ رنگی است‬
                                                                                                                                                                                                             ‫‪10‬ـ لب به خوردن نگشوده‬
                                                                                                       ‫نباتی‬                                                                                                 ‫ـ پوشش ـ از نزولات‬
                                                                                     ‫‪ 8‬ـ از هنرپیشگان معروف و‬
                                                                                                                                                                                                                             ‫آسمانی‬
                                                                                                                                                                                                             ‫‪1 1‬ـ و ا حد سنجش‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18