Page 16 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۳ (دوره جديد
P. 16

‫صفحه ‪ - Page 16 - 16‬شماره ‪1649‬‬
                                                                                                                                                            ‫جمعه ‪ 27‬مهرماه تا پنجشنبه‪ 3‬آبا ‌نماه ‪1397‬خورشیدی‬

‫اعتصاب ‪ ۴۰‬روزه لن ‌جداران‬                                                    ‫تأملات بهنگام؛ شجاعت در فلسف ‌هورزی و خوانش فلسفه‬
‫بوشهر؛ اعتراضات صنفی در‬
                                                                                           ‫بیشتر فرو برده است‪.‬‬                                                                                      ‫=در دوران معاصر شاید‬
   ‫هر گوش ‪‎‬های برپاست‬                                                        ‫نگارنده بنا به تجرب ‌ه‪ ،‬به عنوان‬                                                                                       ‫هیچ جما عتی به قد ر‬
                                                                             ‫کسی که بخش مهمی از عمرش را به‬                                                                                          ‫«فلسفه‌پردازان» در شکل‬
                                                                             ‫معاشرت با فلسف ‌هپردازان و آموختن‬      ‫الاهه بقراط انسان اجتماعی را پدید ‌های م ‌یبیند که شامل زنجیر ‌های‬              ‫دادنبهآنچهآرامشدوستدار‬
                                                                             ‫آراء فلاسف ‌هی پیشین گذراند‌ه‪،‬‬           ‫از موقعیت‪ ،‬انسان‪ ،‬ذهن‪ ،‬اندیشه‪ ،‬درک‪ ،‬زبان‪ ،‬بیان و رابطه است‬                    ‫«شب ‌هزبان»و«شب ‌هفرهنگ»‬
                                                                             ‫اطمینان دارد که بجز خو ِد آرامش‬                                                                                        ‫می‌نامد‪ ،‬دخیل نبوده‌اند‪.‬‬
                 ‫اعتصاب هستند‪.‬‬          ‫=افزایش قیمت سوخت و‬                  ‫دوستدار‪ ،‬ما در قلمرو فارس ‌یزبان‬       ‫توصیف چیستی و کیستی ایرانیا ِن‬                              ‫کتا ‌بها است‪.‬‬       ‫همچنانکه آرامش دوستدار‬
‫ر و ز چها ر شنبه ‪ ۲ ۵ ،‬بهمن ‪،‬‬           ‫نابسامانی بنادر لن ‌جداران را‬        ‫«فیلسوف»‪ -‬به همان معنی که در‬           ‫اسلا ‌مزده از این ابیات فردوسی بزرگ‬     ‫آرامش دوستدار برای ذه ‌نهای‬             ‫به فراست دریافته و بارها به‬
‫ویدئویی از یک ملوان منتشر شد‬                                                 ‫کتابگزار ِی موضوع این مقاله اشاره‬                                              ‫جوان می نویسد‪ .‬آنچنان که او در‬          ‫آن جام ‌هی گفتار و نوشتار‬
‫که از مشکلات خود و همکاران‌اش‬                   ‫گرفتار کرده است‪.‬‬             ‫شده‪ -‬نداریم و باقی مدعیان این‬                             ‫مدد گرفته که‪:‬‬        ‫پیشگفتار مفصلش بر کتاب «امتناع‬          ‫پوشانده‪ ،‬این واردکنندگان‬
‫می‪‎‬گوید و فریاد می‪‎‬زند‪« :‬آقای‬           ‫= یک ملوان می‪‎‬گوید‪:‬‬                                                                                                 ‫تفکر در فرهنگ دینی» نوشته‪:‬‬              ‫اندیشه از غرب‪ ،‬بیش از‬
‫زنگنه از خدا بترسید‪ ،‬زندگی ما داره‬      ‫آقای زنگنه از خدا بترسید‪،‬‬             ‫عرصه‪ ،‬صرفا «فلسف ‌هپرداز» هستند‪.‬‬            ‫ز ایران و از ترک و از تازیان‬      ‫«جوانی ذهن الزاماً به سن نیست‪.‬‬          ‫آنکه سراغ پرسشگری از‬
‫از بین می‪‎‬ره‪ ،‬اما همش می‪‎‬گوییم‬          ‫زندگی ما داره از بین می ‪‎‬ره‪،‬‬         ‫الاهه بقراط اما مثل هر خوانند‌هی‬               ‫نژادی پدید آید اندر میان‬        ‫به آن است که ذهن بتواند حتا سد‬          ‫سرشت دینخو و اسلا ‌مزد ‌هی‬
                                        ‫اما همش م ‪‎‬یگوییم مرگ بر‬             ‫هوشمندی‪ ،‬ذهن خود را تمام و کمال‬                                                ‫درجه انعطا ‌فپذیر باشد‪ .‬بتواند آنچه را‬  ‫ما ایرانیان بروند و به نقد آن‬
                ‫مرگ بر آمریکا»‪.‬‬                                              ‫تسلیم اندیش ‌هی این فیلسوف فرهمند‬        ‫نه دهقان‪ ،‬نه ترک و نه تازی بود‬        ‫که شنیده و دیده و خوانده و خودش‬         ‫بکوشند‪ ،‬دست به ترجم ‌هی‬
‫وبسایت «ایران ما» فهرستی از‬                                ‫آمریکا‪.‬‬           ‫نم ‌یکند بلکه برخی از احکام کتاب را‬           ‫سخ ‌نها به کردار‪ ،‬بازی بود‬       ‫را از آن انباشته بروبد‪ .‬از نو بشنود‪،‬‬    ‫اندیشه‌هایی از فرنگیان‬
‫مشکلات لنج‪‎‬داران را منتشر کرده‬          ‫=تجمع کشاورزان ورزنه‬                 ‫با جدیت به چالش م ‌یکشد‪ .‬به عنوان‬                                              ‫ببیند‪ ،‬بخواند و بیاموزد و آن قابلیت‬     ‫زده‌اند که هیچ نسبتی با‬
‫که سا ‪‎‬لهاست با آنها دست و پنجه‬         ‫اصفهان و روستاهای اطراف‬              ‫مثال با این حکم آرامش دوستدار که‪:‬‬      ‫این دو بیت فردوسی که بارها در‬           ‫ه ‌ماکنون یادشده را همچنان در‬           ‫گرفتاری‌های ما ایرانیان‬
                                        ‫به بی‪‎‬آبی و عدم پرداخت‬               ‫«انسان محکوم است چنان بیندیشد‬          ‫سخنان آرامش دوستدار در توصیف‬            ‫خود بپروراند» (صفحه ‪ ،۶۰‬نقل قول‬         ‫نداشته‪ ،‬این ترجمه‌های‬
                     ‫نرم م ‪‎‬یکنند‪:‬‬                                           ‫که زبانش حکم م ‌یکند» از در‬            ‫وضعیت پس از اسلام ما و مستحیل‬           ‫مطابق رس ‌مالخط آرامش دوستدار‬           ‫مغلوط و نامرتبط‪ ،‬شب ‌هزبان‬
            ‫‪-‬گران شدن سوخت‬                      ‫حق آبه ادامه دارد‪.‬‬           ‫مخالفت در م ‌یآید و اندیشه را فراتر‬    ‫شد ِن «فرهن ِگ دینخوی» ما در‬            ‫است)‪ .‬این بازاندیشی در دانست ‌هها و‬     ‫و شب ‌هفرهنگی را ساخته که‬
      ‫‪-‬طولانی بودن نوبت تخلیه‬           ‫= تاکسی‌داران زنجان‬                  ‫از زبان و تعری ‌فکنند‌هی مرزهای‬        ‫اسلا ِم «غال ِب ب ‌یفرهنگ» و «تاز‌هکار‬  ‫روبرو شدن و در افتادن با «حقیقت‬         ‫ما را در ظلم ِت حقیق ‌تمان‬
‫‪-‬کمبود زیرساخت‪‎‬های بندری از‬             ‫و کا ر گر ا ن شهر د ا ر ی‬            ‫آن م ‌یشناسد‪ .‬از این منظر‪ ،‬اندیشه‬      ‫و تاز‌هنفس» تکرار شده است‪ ،‬به این‬       ‫اعتقاد»های خود و به چالش کشیدن‬          ‫بیشتر و بیشتر فرو برده‬
‫جمله اسکله و حوضچه برای پهلوگیری‬        ‫خوزستان و کارگران نفت‬                ‫اساسا آزاد و ب ‌یمرز است و نداشت ِن‬    ‫موضوع اشاره دارد که هزار و چهارصد‬       ‫آنها‪ ،‬یکی از بنیادهای اندیش ‌هی‬
                                        ‫قشم و کارکنان اداره آبفای‬            ‫برابرنهاد در یک زبان خاص‪ ،‬موجب‬         ‫سال پس از هجوم ُجند اسلام به ایران‬      ‫آرامش دوستدار است‪ .‬از چش ‌مانداز‬                             ‫است‪.‬‬
              ‫‪-‬تخلیه و بارگیری‬          ‫لالی خوزستان نیز دست به‬              ‫عدم «درک» اندیش ‌ههای ضبط شده‬          ‫و هزار سال پس از فردوسی‪ ،‬چیزی‬           ‫این انسان ژر ‌فاندیش‪ ،‬حقیقت نه‬
‫‪-‬الزام کردن در دریافت سوخت‬                                                                                          ‫جز «هیچ» از ایران ‌یبودن باقی نمانده‬    ‫تنها واجد هیچ تقدسی نیست بلکه‬           ‫یوسف مصدقی‪ -‬سردبیر کیهان‬
                                                     ‫اعصاب زدند‪.‬‬                         ‫در دیگر زبا ‌نها نیست‪.‬‬     ‫است‪ .‬الاهه بقراط اما برداشت آرامش‬       ‫وقتی ُمضا ِف مفهومی واقع ‌شود‬           ‫لندن‪ ،‬در جدیدترین مطلب از‬
                     ‫غیر موردنیاز‬                                            ‫البته باید روشن کرد که آرامش‬           ‫دوستدار از ابیات بالا را به ظهور‬        ‫برخلاف انتظار عمل م ‌یکند‪« :‬ظلمت‬        ‫مجموع ‌هی کتابگزار ‌یهایش (گزارش‬
‫‪-‬عدم تعهد کامل شرکت بندرسازان‬           ‫اعتراضات صنفی در ایران بطور‬          ‫دوستدار در حکم بالا رهیافتی‬            ‫خمینی (پیرمرد خنزرپنزری) و آن‬           ‫هر اعتقادی‪ ،…،‬حقیقت هر اعتقاد‬           ‫و نقد کتاب) به آخرین کتاب آرامش‬
‫‪-‬تعهد نکردن بیمه در قبال خسارات‬         ‫روزافزون بیشتر نی شود؛ برخی از آنها‬  ‫ویتگنشتاینی به زبان داشته که در آن‬     ‫هی ِچ خردسوز نکب ‌تبار ‪ ۱۲‬بهمن ‪۵۷‬‬                                               ‫دوستدار «زبان و شب ‌هزبان؛ فرهنگ‬
‫جزیی و مشخص نشدن وضعیت‬                                                       ‫هیچ اندیش ‌های خارج از زبان قابلیت‬     ‫پیوند م ‌یزند و بغرن ‌جشناس ِی آرامش‬                                            ‫و شب ‌هفرهنگ» پرداخته است‪ .‬این‬
                                                                             ‫شک ‌لگیری ندارد‪ .‬در این مفهوم‪ ،‬زبان‬                                                                                    ‫کتابگزاری شاید بهترین نقد کتابی‬
     ‫سرمایه اعضای تعاونی لن ‌جداران‬                                          ‫چیزی جز نفس اندیشه نیست و این‬                                                                                          ‫بوده که صاحب این صفح ‌هکلید طی‬
‫‪-‬نبود مسئول برای اسکله و امور‬                                                ‫حکم هم ناظر به یک زبان خاص‬                                                                                             ‫این چند سال اخیر خوانده و به همین‬
                                                                             ‫نیست‪ .‬نگارنده نیک م ‌یداند که الاهه‬                                                                                    ‫دلیل نه تنها خواندنش را به خوانند‌هی‬
                                                                             ‫بقراط با وجود اطلاع از این رهیافت‬                                                                                      ‫هوشمند توصیه م ‌یکند بلکه مقال ‌هی‬
                                                                             ‫جناب دوستدار به زبان‪ ،‬با آن به‬                                                                                         ‫حاضر را هم به آن اختصاص م ‌یدهد‬
                                                                             ‫چالش برخاسته تا بدون مرعوب شدن‬                                                                                         ‫تا بر اهمیت اندیش ‌هی آرامش دوستدار‬
                                                                             ‫مقابل نا ‌مهای بزرگ‪« ،‬درک» خودش‬                                                                                        ‫و کوشش الاهه بقراط در معرفی این‬
                                                                             ‫از موضوع بحث را روشن و ب ‌یتعارف‬
                                                                                                                                                                                                                   ‫اندیشه‪ ،‬تأکید کند‪.‬‬
                                                                                                     ‫بیان کند‪.‬‬
                                                                             ‫سومین فراز کتابگزاری جایی است‬
                                                                             ‫که گزارشگر کتاب‪ ،‬نقط ‌هی ارجاعی‬
                                                                             ‫جدید برای اندیش ‌هاش دربار‌هی اثر‬
                                                                             ‫فیلسوف ما م ‌ییابد و درکش از آن را‬

‫اعتصابکارگراننفتسنگیندرقشمدراعتراضبهپنجماهحقوقمعوقه؛‪۲۵‬مهر‬                    ‫آرامش دوستدار‬                          ‫آرامش دوستدار برای ذهن‌های جوان می نویسد‪ .‬آنچنان که او در پیشگفتار مفصلش بر کتاب «امتناع‬
                                                                                                                    ‫تفکر در فرهنگ دینی» نوشته‪« :‬جوانی ذهن الزام ًا به سن نیست‪ .‬به آن است که ذهن بتواند حتا سد درجه‬
                                                                                                                    ‫انعطا ‌فپذیر باشد‪ .‬بتواند آنچه را که شنیده و دیده و خوانده و خودش را از آن انباشته بروبد‪ .‬از نو بشنود‪،‬‬

                                                                                                                              ‫ببیند‪ ،‬بخواند و بیاموزد و آن قابلیت هم‌اکنون یادشده را همچنان در خود بپروراند»‬

                          ‫بندری‬         ‫به شکل تحصن و تجمع و بعضی دیگر‬       ‫به زبانی روشن چنین اعلام م ‌یکند‪:‬‬      ‫دوستدار را در کمال تلخی آن‪ ،‬کارآمد‬      ‫است‪ .‬حقیقت بدین معنا آن ناپرسیده‬        ‫در نگاه نخست‪ ،‬شاید گزار ِش کتاب‬
       ‫‪-‬کمبود فضا برای صادرات‬                           ‫به صورت اعتصاب‪.‬‬      ‫«به نظر من‪ ،‬در آغاز‪ ،‬نه انسان بود‬      ‫و معنادار م ‌ییابد و م ‌ینویسد‪«:‬آنچه‬    ‫و نادانست ‌های است که با احاط ‌هی‬       ‫(در مفهوم عام آن) کاری سهل و‬
‫کشاورزان و دهقانان اصفهان از‬                                                 ‫نه کلمه و زبان و نه اندیشه و نه هیچ‬    ‫در آرامش دوستدار ل ‌بپَر م ‌یزند‪،‬‬       ‫درون ‌یاش بر ما فرهنگی م ‌یشود‪،‬‬         ‫آسان به نظر بیاید؛ کتابی را م ‌یخوانید‬
‫جمله در شهرستان ورزنه نیز از یک‬         ‫گرچه مدتی است تظاهرات خیابانی‬        ‫چیز دیگر! بلکه فقط موقعیت بود!»‬        ‫بغض است‪ ،‬کینه نیست؛ خشم است‪،‬‬            ‫یعنی احساس جمعی را تسخیر‬                ‫و پس از خواندن‪ ،‬گزارشی خلاصه و‬
‫هفته پیش در اعتراض به خشکسالی‬           ‫شبیه آنچه در د ‌یماه سال ‪ ۱۳۹۶‬یا‬     ‫او انسان اجتماعی را پدید‌های م ‌یبیند‬                                          ‫م ‌یکند و شالود‌هی اعتقاد را م ‌یریزد»‬  ‫هم ‌هفهم از آن م ‌ینویسید و خلاص!‬
‫و عدم پرداخت حقآبه تجمع کرده‬            ‫ما‪‎‬ههای نخست سال ‪ ۱۳۹۷‬اتفاق افتاد‬    ‫که شامل زنجیر‌های از موقعیت‪ ،‬انسان‬                     ‫تندخویی نیست‪».‬‬          ‫(همان‪ ،‬صص ‪ .)۶۹-۷۰‬اندیشه و تفکر‬         ‫برای بسیاری از اهل قلم‪ ،‬نوشتن یک‬
‫اند اما ب ‪‎‬یفایده بوده و توجهی به آنها‬  ‫فروکش کرده اما ادامه‪‎‬ی تجمعات‬        ‫[فردیت]‪ ،‬ذهن‪ ،‬اندیشه‪ ،‬درک‪ ،‬زبان‪،‬‬       ‫دومین فراز کتابگزاری جایی است‬           ‫در چنین فرهنگی ممتنع (محال)‬             ‫گزارش دربار‌هی کتابی که خواند‌هاند‪،‬‬
                                        ‫و اعتصابات صنفی از جمله اعتصاب‬       ‫بیان و رابطه است‪ .‬از چنین دیدگاهی‪،‬‬     ‫که نویسنده بین «فلسف ‌هپرداز» و‬         ‫است زیرا‪« :‬حقیقت برای اعتقاد‬            ‫بسیار ساد‌هتر از نوشتن یک مقال ‌هی‬
                        ‫نم ‏ی‌شود‪.‬‬      ‫کامیونداران همراه با اعتصاب سراسری‬   ‫الاهه بقراط اندیش ‌هی آرامش دوستدار‬    ‫«فیلسوف» تفاوت قائل م ‌یشود‬             ‫بنیاد‪ ،‬ضامن و مرجع وجود ‌یست‪،‬‬           ‫اصیل یا تحقیقی است‪ .‬اما نه هر‬
‫چهارشنبه‪ ۲۵ ،‬مهر‪ ،‬کارگران‬               ‫دو روزه معلمان آشکارا نشان م ‪‎‬یدهد‬   ‫را چنین م ‌یفهمد که‪ :‬انسان ایرانی‪،‬‬     ‫و م ‌ینویسد‪«:‬کسی فیلسوف است‬             ‫در حالیکه تفکر همواره باید به خود‬       ‫کتابی مشمول این حکم م ‌یشود و‬
‫شهرداری شوشتر در استان خوزستان‬          ‫دولت و فراتر از آن نظام قادر به‬      ‫به دلیل اعتیادش به نیندیشیدن‬           ‫که فعالیت فکری خلاقانه دارد و نه‬        ‫ثابت کند که هیچ بنیادی و ضامنی‬          ‫نه هر گزارشگری کار را چنین سهل‬
‫برای چندمین روز دست از کار کشیده‬        ‫پاسخگویی به مطالبات اعتصابیون‬        ‫(امتناع تفکر در فرهنگ دینی) در‬         ‫تحوی ‌لدهنده و یا مفسر حاصل فکر‬         ‫جز پرسندگی ندارد‪ ،‬یعنی هیچگاه‬           ‫م ‌یگیرد که با چنین پی ‌شفرضی‬
‫و اعتصاب کردند و و کارگران فضای‬                                              ‫حلق ‌هی سوم این زنجیره (اندیشه)‬        ‫دیگران باشد!… فلسف ‌هپردازی را اما‬      ‫به هیچ مرجعی جز کاویدن متکی‬
‫سبز و گروهی از کارگران موتوری و‬                                   ‫نیست‪.‬‬      ‫دچار اختلال شده که باید برای آن‬        ‫م ‌یشود آموخت‪ :‬یعنی حرف زدن‬             ‫نیست‪ .‬تفکر همانقدر از پرسش و‬                ‫سراغ یک نوشت ‌هی فلسفی برود‪.‬‬
‫اداری شهرداری نیز به اعتصاب آنها‬        ‫تجمع غارت‌شدگان موسسات‬                                                      ‫درباره فعالیت فکری دیگران! فیلسوف‬       ‫کاوش برم ‌یآید و بدینگونه پیوسته از‬     ‫فردریش نیچه فیلسوف آلمانی‬
                                        ‫مالی و اعتباری‪ ،‬اعتصاب پراکنده‬                        ‫چار‌های اندیشید‪.‬‬      ‫م ‌یاندیشد فلسف ‌هپرداز اما نقل و‬       ‫نو م ‌یشکفد که اعتقاد را «حقیقتش»‬       ‫در پیشگفتار کوتاهی که بر یکی از‬
                        ‫پیوستند‪.‬‬        ‫رانندگان تاکسی‪ ،‬تجمعات دانشجویی‬      ‫این چاره م ‌یتواند به مدد اندیش ‌هی‬    ‫تعریف و تعبیر م ‌یکند‪ .‬ما چنین‬          ‫یک بار برای همیشه در ناپرسایی خود‬       ‫آخرین کتا ‌بهایش «دجال» (ضد‬
‫این اعتصاب در حالی ادامه دارد‬           ‫د ا خل د ا نشگا ه‌ها و ا عتر ا ضا ت‬  ‫آرامش دوستدار‪ -‬این تنها فیلسوف‬                                                 ‫بنا م ‌ینهد و نگه م ‌یدارد» (همان ص‬     ‫مسیح) نوشته‪ ،‬اشاره م ‌یکند که این‬
‫که حدود ‪ ۴۰۰‬نفر از کارگران از روز‬       ‫کارگری در محوطه کارخانه‪‎‬ها یا‬        ‫تاریخ معاصر ما‪ -‬به دست آید اگر‬                        ‫افرادی کم نداریم‪».‬‬       ‫‪ .)۱۱۴‬چنانکه ملاحظه م ‌یکنید‪،‬‬           ‫کتاب را تنها برای چند تنی م ‌ینویسد‬
‫دوشنبه تا کنون به صورت متوالی‬           ‫در مقابل استانداری‪‎‬ها اعتراضاتی‬      ‫ما نیز همچون گزارشگر کتاب او‪،‬‬          ‫از چش ‌مانداز صاحب این‬                  ‫فهمیدن اندیش ‌هی آرامش دوستدار‬          ‫که شاید هیچ یک هنوز پا بر این‬
‫مقابل ساختمان شهرداری دست به‬            ‫است که همچنان ادامه دارد اما‬         ‫به رهنمود جهانشمول امانوئل کانت‬        ‫صفح ‌هکلید‪ ،‬در دوران معاصر شاید‬         ‫ساده نیست و به همین سیاق گزارش‬          ‫خاکدان نگذاشته باشند‪ ،‬کسانی که به‬
‫اعتصاب زد‌هاند اما کسی پاسخگوی‬          ‫اخبار و گزار ‪‎‬شهای مربوط به برخی‬     ‫عمل کنیم و در به کار گرفتن فهم‬         ‫هیچ جماعتی به قدر «فلسف ‌هپردازان»‬                                              ‫ضرورت او را م ‌یفهمند و شجاع ِت در‬
‫خواست ‌ههای این کارگران نیز نیست‪.‬‬       ‫از تجمعات که ریشه‌ی اغلب آنها‬                                               ‫در شکل دادن به آنچه آرامش‬                               ‫آن مشک ‌لتر است‪.‬‬        ‫افتادن با ممنوعیت و پا گذاشتن به‬
‫طی چند روز اخیر‪ ،‬کارگران و‬              ‫اقتصادی و معیشتی است به دلایل‬                      ‫خویش دلیر باشیم‪*.‬‬        ‫دوستدار «شب ‌هزبان» و «شب ‌هفرهنگ»‬      ‫الاهه بقراط اما در کتابگزاری اخیر‪،‬‬      ‫هزارتوی فهم حقیقت را دارند‪ .‬چنین‬
‫کارمندان شهرداری مسجد سلیمان‬            ‫مختلف آنطور که باید در رسانه‪‎‬ها‬      ‫*اشاره به این شعار لاتین (‪Sapere‬‬       ‫م ‌ینامد‪ ،‬دخیل نبود‌هاند‪ .‬همچنانکه‬      ‫به خوبی از عهد‌هی این مهم برآمده‬        ‫کسانی از چش ‌مانداز نیچه‪ ،‬گو ‌شهای‬
‫در اعتراض به ‪ ۴‬ماه معوقه مزدی‪،‬‬          ‫منعکس نم ‪‎‬یشوند و صدای معترضان‬       ‫‪ )Aude‬که به فارسی چنین ترجمه‬           ‫آرامش دوستدار به فراست دریافته‬          ‫است‪ .‬به گمان نگارنده‪ ،‬آنچه این‬          ‫نو برای موسیقی نو و چشمانی نو‬
‫پرداخت نشدن حق بیمه و دیگر‬              ‫به گوش شهروندان و حکومت نم ‌‏یرسد‬    ‫م ‌یشود‪« :‬در به کار گرفت ِن فهم خود‬    ‫و بارها به آن جام ‌هی گفتار و نوشتار‬    ‫کتابگزاری را از یک گزارش و بررسی‬        ‫برای دیدن دورترین فاصل ‌هها را دارند‬
‫سنوات خود‪ ،‬دست از کار کشیده و‬                                                ‫دلیر باش» یا «جرأت داشته باش که‬        ‫پوشانده‪ ،‬این واردکنندگان اندیشه از‬      ‫معمولی به مقال ‌های خلاقانه ارتقاء‬      ‫و دارای آنچنان جا ِن آگاهی هستند‬
                                                         ‫یا کمتر م ‪‎‬یرسد‪.‬‬    ‫از فهمت استفاده کنی»‪ .‬کانت در‬          ‫غرب‪ ،‬بیش از آنکه سراغ پرسشگری‬           ‫داده‪ ،‬ذهن جوان نویسند‌هی آن در‬          ‫که حقایق تا کنون ناشنیده را‪ ،‬در‬
                 ‫اعتصاب کرده‌اند‪.‬‬       ‫گزارش‌ها حاکیست از حدود‬              ‫مقال ‌هی «روشنگری چیست؟» این‬           ‫از سرشت دینخو و اسلا ‌مزد‌هی ما‬         ‫خوانش کتاب جدید آرامش دوستدار‬           ‫خواهند یافت‪ .‬کتا ‌بهای نیچه را‬
‫= در این باره خبرگزاری ایلنا به‬         ‫‪ ۴۰‬روز پیش در استان بوشهر و‬          ‫شعار را کلید خروج از صغارت دانسته‬      ‫ایرانیان بروند و به نقد آن بکوشند‪،‬‬      ‫است‪ .‬سردبیر کیهان لندن در سه‬            ‫نم ‌یشود بدون دریافت ِن آنها‪ ،‬گزارش‬
‫نقل از احمد زمانپور رییس شورای شهر‬      ‫شهرستان‌های مختلف این استان به‬                                              ‫دست به ترجم ‌هی اندیش ‌ههایی از‬         ‫فراز از این کتابگزاری‪ ،‬از اصل متن‬       ‫کرد‪ .‬کتا ‌بهای آرامش دوستدار‪ -‬که‬
‫مسجد سلیمان در باره این اعتصاب‬          ‫ویژه مناطق بندری برخی صیادان‪،‬‬                                   ‫است‪.‬‬        ‫فرنگیان زد‌هاند که هیچ نسبتی با‬         ‫فراتر رفته و اندیشه و درک خودش از‬       ‫خود یکی از همان خوانندگان راستین‬
‫نوشته «باتوجه به مشکلات اقتصادی‬         ‫باربرها و ملوانان بومی که روی‬        ‫**نقل قو ‌لهای نگارنده از آرامش‬        ‫گرفتار ‌یهای ما ایرانیان نداشته‪،‬‬                                                ‫نیچه است‪ -‬نیز همین خصوصیت را‬
‫اخیر و کاهش میزان ساخ ‌ت‌وسازهای‬        ‫شناورها و لنج کار می‪‎‬کنند در‬         ‫دوستدار از این منبع است‪« :‬امتناع‬       ‫این ترجم ‌ههای مغلوط و نامرتبط‪،‬‬               ‫موضوع را به میان آورده است‪.‬‬       ‫دارند و نقد و بررسی آنها موکول به‬
‫شهری‪ ،‬درآمدهای شهرداری پایین‬            ‫اعتصاب‌اند‪ .‬بعضی از این لنج‪‎‬ها به‬    ‫تفکردر فرهنگ دینی»‪ ،‬آرامش‬              ‫شب ‌هزبان و شب ‌هفرهنگی را ساخته که‬     ‫فراز نخست‪ :‬آرامش دوستدار در‬             ‫دریافت ِن جا ِن کلام نویسند‌هی آن‬
‫آمده و موجب شده که دخل و خرج‬            ‫مقصد دوبی و کویت بار می‪‎‬برند اما‬     ‫دوستدار‪ ،‬انتشارات خاوران‪ ،‬چاپ اول‪،‬‬     ‫ما را در ظلم ِت حقیق ‌تمان بیشتر و‬      ‫بسیاری از گفتار و نوشتارش‪ ،‬در‬
                                        ‫به خاطر گرانی سوخت و گازوییل در‬
                 ‫ما به هم نخورد‪».‬‬                                                               ‫پاریس‪۱۳۸۳ ،‬‬
   11   12   13   14   15   16   17   18