Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۱۱ (دوره جديد
P. 13
صفحه 13ـ Page 13ـ شماره ۱۶۷۷ گوته آفرینندۀ فاوست سعدی «عاشق» ،سعدی «عاقل»
جمعه ۱۷تا پنجشنبه ۲۳مه 2019
موتسارت و مرگ
ولفانگ آمادیوس موتسارت یوهان ولفگانگ گوته
گماشت. رکوئیم Requiemکه یکی از یکی هم این است که «به هیچ یار وقتی سراغ سعدی م یرویم ،باید قسمت دوم آن در سال 1832میلادی یوهان ولفگانگ گوته ،متولد 28
موتسارت که در این زمان سخت فرمهای مذهبی موسیقی کلاسیک مده خاطر و به هیچ دیار /که بر و حواسمان باشد که سراغ کدام سعدی و پس از مرگش منتشر شد. آگوست 1749میلادی ،شاعر ،ادیب،
احساس خستگی و تشویش در خود است ،به دعای ویژه آرامش روح مرده بحر فراخ است و آدمی بسیار» .سعدی م یرویم .سعدی ،کسی که حافظ او را فیلسوف و نمایشنامهنویس بزرگ
م یکرد ،با ایمانی سخت به مذهب، و یا سرود یادبود اطلاق م یگردد که ناصح ،آدم معقولی است ،بقیه را هم به «استاد سخن» لقب داده است 2 ،چهره در قسمت اول نمایشنامه «فاوست»، آلمانی است که تأثیر آثار و افکارش
در حقیقت آهنگسازان چنین اثری را عقل و احتیاط و پرهیز از عش قهای پر کامل ًا متفاوت دارد .سعدی در بوستان و ملائک مقرب :اسرافیل ،میکائیل و در ادبیات و هنر آلمان ،انکارناپذیر
رکوئیم خود را تصنیف کرده است. که شامل پانزده بخش است ،به یاد از دردسر دعوت م یکند ،آدمی که با چهرۀ گلستان و قصاید و قطعات و رسائلش، جبرئیل ـ به نیایش خداوند م یپردازند، است و قلمرو نقد و فلسفه همواره از
از سوی دیگر مرگ غیر مترقبه دوم خود سعدی ،زمین تا آسمان فرق «سعدی ناصح» است .اینجا او قیافه یک اما ابلیس (مفیستوفلس) سر از اطاعت
موتسارت در 45سالگی عدهای را بر دست رفتگان تصنیف م یکنند. دارد .سعدی دوم ـ چهرهای ـ که ما از پیر سالخورده و جهان دیده را به خود خالق برداشته و حتی ادعا می کند که آرا و نظراتش ،متأثر بوده است.
آن داشت که تصور کنند آهنگسازی مهمترین رکوئیم را موتسارت شاعر شیرازی در غزلهایش م یبینیم، گرفته که مثل آدم بزر گها قصد انتقال م یتواند دکتر فاوست را که در ستایش گوته در زمینۀ نمایشنامهنویسی،
به نام سالیری از شدت حسادت به آهنگساز اتریشی ( 1746ـ )1791 سعدی غزلها« ،سعدی عاشق» است، تجربیاتش را دارد .او در این قسمت خداوند به جایگاه رفیعی دست پیدا آثار بسیاری دارد که اگرچه در تاریخ و
موتسارت زهر خورانده است .از همین میلادی تصنیف کرده است که از درست همان چیزی که خودش از آن از اشعار و سخنانش ،برای نصیحت کرده نیز گمراه سازد .ابلیس ،اجازت نقد نمایش از اهمیت بسیاری برخوردار
روست که پوشکین شاعر نامدار روس آخرین آثار اوست .موتسارت این نهی کرده بود .اینجا ،سعدی آدمی است مخاطب همه کاری م یکند ،خاطره م ییابد تا فاوست را گمراه کند و فاوست است ،اما هی چ گاه نتوانسته محبوب
در تراژدی منظوم خود «موتسارت و رکوئیم را به هنگامی که سخت با وجود دانستن دردسرها و خطرات تعریف میکند ،حکایت و داستان که دانشمندی وارسته و دوستدار بشر و صحن ههایتماشاخان ههاشود.سبباین
سالیری» از طبع شاعرانه موتسارت و بیمار و بستری بود به سفارش یکی مشتاقی و مهجوری ،باز دل به آن م یسازد ،حدیث و روایت م یآورد و کنجکاو راز هستی است ،فریب ابلیس را امر را شاید باید در محتوای فلسفی آنها
نبوغ فراوان او سخن به میان آورده از اشراف به نام کنت فن والسگ م یدهد و پیرانه سر ،به دلدارش ـ که حتی دروغ مصلح تآمیز م یگوید که به خورده ،با او پیمان م یبندد تا در ازای
قهر کرده یا ب یمحلی ـ پیغام م یفرستد: قول خودش «جهان دیده بسیار گوید به دست آوردن لذایذ زمینی ،کمر به جستجو کرد.
است. تصنیف کرد. «دل دردمند سعدی ز محبت تو خون دروغ» .و البته سعدی همه اینها را با در هرصورت ،در میان آثارش،
گویی خواسته بود که آن را برای شد /نه به وصل م یرسانی ،نه به قتل چنان مهارتی انجام م یدهد که کمتر خدمت او بربندد. مشهورتر از همه« :گوتز فن برلیخین
رکوئیم موتسارت با ارکستر و آواز مرگ خود بنویسد ،چون م یپنداشت م یرهانی» .سعدی گاهی عاشق است کسی توان بلند شدن از پای سخنش در قسمت دوم نمایش «فاوست»، گن» ،نمایشی قهرمانی و تاریخی،
جمعی آغاز م یگردد که «روز خشم و که این سفار شدهنده فرستاده مرگ و گاهی عاقل ،گاه معشوق جفاکار را از را دارد .شاید اگر هر شاعر دیگری به طبق قراری که با مفیستوفلس گذاشته «اگمونت» .تراژدی تاریخی« ،ایفی ژنی
جزا» و «آوای شیپورها» و «چه مهیب است .موتسارت در جایی م ینویسد: خود م یراند و م یگوید« :از دشمنان اندازه سعدی از ب یوفایی دنیا و اغتنام بود ،پس از آن که خود را در قلۀ سعادت در تورید» ،که بر اساس اسطورۀ یونانی
آن روز که گناهکاران را به محاکمه «من این سفارشدهنده خاکستری برند شکایت به دوستان /چون دوست فرصت و نصیحت پذیری حرف زده احساس م یکند ،جان م یسپارد .ابلیس نوشته شده و احتمالاً از نمایشنام های
فرا میخوانند» از قطعات برجسته پوش را مدام در نظر میآورم که دشمن است شکایت کجا بریم؟» و بود ،شعرش ملال انگیز و حوصله فرمان م یدهد تا روح فاوست ،بنا به متعلق به اوریپدس گرفته شده و
آن است .این قطعات حزن و اندوه م یگوید هر چه زودتر این رکوئیم را باز در همان غزل ،شیفتگی را به اوج سر بر م یشد .اما استادی سعدی در قرار به دوزخ برده شود ،اما ملائک بر راجع به سرگذشت ایفی ژنی ،دختر
فراوانی در شنونده پدید میآورد ،چرا تمام کنم و من هم حس م یکنم که م یرساند و م یگوید« :ما را سری است اینجاست که همه این حرفها را م یزند زمین فرود آمده و روح او را به آسمانها آگاممنون است و بالاخره شاهکار گوته
که به احتمال موتسارت نوای شیپورها عنقریب مرگ به سراغم خواهد آمد .از با تو که گر خلق روزگار /دشمن شوند و با اطمینان از مخاطب داشتن شعرش م یبرند .زیرا وقتی ابلیس در این مسابقه که «فاوست» است را م یتوان نام برد.
را به نشان های از حالت احتضار خود این رو م یخواهم آن را پیش از مرگم به و سر برود هم بر آن سریم» .سعدی م یگوید« :دوست دارم که همه عمر برنده به شمار میرفت که فاوست «فاوست» را بزرگترین اثر گوته
در این اثر گنجانده است .بخ شهای اتمام برسانم» .اما مرگ به او امان نداد بزرگ همین است ،همیشه 2چهره نصیحت گویم /ملامت کنم و نشنود سرشار از لذایذ زمینی م یشد ،اما در میشناسند ،نمایشنامهای که گوته
«پرستش خدا» و «طلب آمرزش» که و در نتیجه پنج پخش از آن باقی ماند الا مسعود» .و از جمله این نصیح تها، لحظ های که فاوست فرمان م یدهد :ای سالهای بسیاری از عمر خود را بر سر
زوسمایر به رکوئیم افزوده است ،با آواز که زوسمایر Sussmayrشاگردش دارد و یکتاست. زمان درنگ کن ،او از لذتی روحانی، آن گذاشت و بالاخره ،قسمت اول آن
پس از مرگ استاد به تکمیل آن همت الهی و بشر دوستانه سیراب بوده است. را در سال 1808میلادی منتشر کرد و
جمعی پایان م یگیرد.
5
2 1 563
16 (سودوكو) 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1عمودی:
38 5 1 16 5 1ـ از سیاستمداران دوران قاجار و 1
نخست وزیر پیشین ایران
6 73 4 3 6 2
2 4 8 2ـ ستم ـ از خطوط هواپیمایی
94 5 بی نالمللی ـ نوعی خاک 3
43
3 2 3ـ دشمن «قهر» ـ ورزشی است 4
39 3 4ـ در دهان است ـ فرشته ـ معروف
76 5ـ از ُرما ننویسان نامدار انگلیس در 5
82 5 4321
11 10 9 8 7 6 قرن گذشته ـ صورت 6
7ـ از نخستوزیران عمودی: 1 6ـ جهل ـ نیاکان گلی است
ایران ـ تکرار یک غزلسرایان نامآور معاصر 11ـ از رودخان ههای بزرگ 7
1ـ معروفترین نقاش و فقید ایران 2 7ـ از آنطرف رایحه است ـ سرپرست
حرف جها ن د ر قر ن ـ دریای کوچک که به آ بهای آزاد جهان ـ کمک 8
8ـ از شهرهای ایران ـ 9ـ از رشتههای آموزشی 3 12ـ از انواع طلاق ـ گریبان
هم تنومند است و گذشته ـ خالی راه ندارد 9
2ـ پراکنده و پخش 4 8ـ از آفات نباتی ـ قسمتی از ساختمان ـ بهره 10
هم خشمناک 10ـ سرکرده ـ از سبزیجات 13ـ آبستن ـ شرور و
9ـ رطوبت ـ زبان کردن ـ ستایشگر 11ـ از سیاستمردان و 5 ـ نیکوکاران 11
3ـ شهری قدیمی در روزنامهنویسان معروف و 6 9ـ ویولونیست برجسته و فقید انگلیس خطاکار 12
موسیقی ـ پیشوا ایران ـ از اعضای فقید ایران و ناشر مجله 14ـ آهنگساز صاحبنام
10ـ پراکندگی ـ رنگی داخلی بدن انسان ـ 7 در قرن گذشته ارمنیتبار و خالق اثر 13
ادبی ارمغان 10ـ قسمتی از پا ـ گلی است ـ از زیبای «رقص شمشیر»
است پاسخ مثبت 8 15ـ دلداری ـ جهان هستی 14
1 1ـ نا قل ا غلب 4ـ بستر نهایی رودخانه 9 پیمودن یها ـ پیامبری است ـ مقدمۀ درک ـ گلی
بیماریها ـ زشت 11ـ انواع و اقسام ـ خوب ـ قسمتی 15
ـ از وسایل موسیقی ـ شکارچی 10 است
5ـ شهری در ایران ـ از کشور ما افقی:
11 12ـ شگرد ـ از نویسندگان و
دوام ـ رفوزه داستانسرایان برجسته و معاصر 1ـ از قهرمانان وزن هبرداری
6ـ توان ـ اضافه افقی: ایران و جهان و برندۀ
1ـ عروس شهرهای جهان ـ ایران
حل جدول شماره قبل 13ـ رسالت ـ فلزی است ـ واحد مدال نقرۀ المپیک
بالاپوشی است 14ـ موی گردن حیوانات ـ بخشی از 2ـ از شعرای نوپرداز و
2ـ فوری ـ منحرف شده
3ـ صنم ـ مداخل ـ تکرار کشور ما ـ عالم برجستۀ ایران ـ اجازه
15ـ مقابل ـ پهلوان ـ محبت 3ـ از دی نبرگشتن ـ مرکز
یک حرف یکی از ایال تهای آمریکا
4ـ نظامی ـ خرس ـ پرندهای حل جدول شماره قبل 4ـ سازمان بی نالمللی حمل
و نقل هوایی ـ عزم و
است
5ـ استاندار ـ از منظومۀ اراده
5ـ تکرار یک حرف ـ دکانی
شمسی
6ـ از روزنام هنویسان برجسته است ـ از چهارپایان
6ـ سرپرست ـ کوه و قل های
و قدیمی کشور ما
7ـ بند ـ ب هدنبال روز در افریقا
8ـ اندک ـ از شعرا و 7ـ عددی است ـ از
حف ظکردن یها ـ سازمانی
است بی نالمللی
8ـ ورقه ـ مجروح ـ وی
ـ تفتیش
9ـ از پرندگان ـ آب جاری
ـ تسمۀ چرمی
10ـ زادگاه رضاشاه کبیر ـ