Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۱۳ (دوره جديد
P. 15

‫صفحه ‪ 15‬ـ ‪ Page 15‬ـ شماره ‪۱۶۷۹‬‬
‫جمعه ‪ ۳۱‬مه تا پنجشنبه ‪ ۶‬ژوئن ‪2019‬‬

‫طنز‪ ،‬جنگ‪ ،‬اپوزیسیون‪ ،‬ترک اصلا ‌حطلبی و عاقبت‬                                                                                                                   ‫مسعود فخاری‪:‬‬
  ‫رژیم اسلامی‌در گفتگو با «س ّید»ابراهیم نبوی‬
                                                                                                                             ‫در هنر نقاشی همه چیز انجام شده؛ تنها هنرمندان‬
                                                                                                                                ‫و خلاقی ‌تها آنهاست که با هم متفاوت است‬

‫بوده‪ ،‬به خاطر ب ‌یشعوری عوام و دیندار‬   ‫نوشتن یک دائر‌هالمعارف طنز ایران‬         ‫= در لس‌آنجلس و با‬                          ‫ادامه پیدا م ‌یکند‪ ،‬تنها هنرمندان و‬    ‫کار م ‌یکنم مرحله به مرحله به جلو‬         ‫=لازم است بگویم که‬
‫و حکومت‪ .‬الان مردم عاشق بختیار و‬        ‫در مرکز ایرانشناسی ساموئل جردن‬           ‫دیدن زندگی اپوزیسیون‬                        ‫خلاقی ‌تها آنهاست که با هم متفاوت‬      ‫م ‌یروم‪ .‬اگر به کارهای من نگاه کنید‬       ‫نقاشی در ایران در دهه‬
‫فرخزاد و فروغ فرخزاد و هدایت شد‌هاند‪،‬‬   ‫دانشگاه ارواین بورسیه پژوهشی داشت‬        ‫ل ‌سآنجلسی پنجاه و هفتی‬                     ‫است‪ .‬این وظیفه هنرمند است که‬           ‫م ‌یبینید که از هم متفاوت هستند‪.‬‬          ‫پنجاه خورشیدی بسیار‬
‫پنجاه سال قبل به بختیار م ‌یگفتند‬       ‫اما پس از چندی ل ‌سآنجلس را ترک‬          ‫تازه فهمیدم چرا شاه سقوط‬                    ‫خلاقیت جدیدی نشان دهد که با‬            ‫به عنوان مثال کارهای قدیم من با‬           ‫پیشرفت کرده بود زیرا فضا‬
‫«سازشکار»‪ ،‬به فریدون فرخزاد‬             ‫کرد و در حال حاضردر محل تازه‬                                                         ‫تمام چیزهایی که تا حال به وجود‬         ‫کارهایی که امروز م ‌یکشم تفاوتی‬           ‫برایهنرهایتجسم ‌یبسیار‬
‫م ‌یگفتند «کونی»‪ ،‬به فروغ م ‌یگفتند‬     ‫زندگی خود در ایالت تگزاس بطور‬                                  ‫کرد‪.‬‬                  ‫آمده فرق داشته باشد و در عین حال‬       ‫اساسی دارند‪ .‬چون از نظر من هنرمند‬         ‫باز بود و هر کس م ‌یتوانست‬
‫«جنده» و به هدایت م ‌یگفتند «بیمار‬      ‫مستقل و حمایت متناوب دوستداران‬           ‫= من به نظریه حامد‬                          ‫هم منحصر به فرد باشد‪ .‬این نکته‬         ‫هر چه جلو م ‌یرود باید در کارش هم‬         ‫کاری را که دوست دارد‬
‫روانی»‪ ،‬معمولا مردم پنجاه سال طول‬       ‫طنز و ادب ایران‪ ،‬به نوشتن جلد هشتم‬       ‫عبد ا لصمد معتقد م ‪ ،‬ا و‬                                                           ‫پیشرفت کند‪ .‬اگر هنرمندی خصوصا‬
‫م ‌یکشد تا روشنفکران را بفهمند و این‬                                             ‫می‌گوید زمان زوال تمدن‬                              ‫بسیار اساسی و مهم ‌ی است‪.‬‬      ‫نقاش در یک سبک خاص بماند و هیچ‬                            ‫انجام دهد‪.‬‬
‫همان پنجاه سالی است که آن شاعر و‬                    ‫این کتاب اشتغال دارد‪.‬‬        ‫اسلامی یا در واقع دولت و‬                    ‫=در کارهای شما بیشتر صورت‪،‬‬             ‫پیشرفتی در کارش صورت نگیرد باید‬           ‫=از نظر من این صورت‬
‫نویسنده و روشنفکر بیشترین عذابش‬         ‫=چه عواملی شما را از‬                     ‫تمدن و سیاست اسلامی بسر‬                     ‫بدن و حرکات اندام دیده م ‌یشود‬         ‫از خود بپرسد و دلیلش را پیدا کند‪.‬‬         ‫است که تمام حالات شخص‬
                                                                                 ‫آمدهواسلامدیگرپاسخگوی‬                                                              ‫هنرمند کسی است که بطور مداوم‬              ‫و رفتار فرد را نشان م ‌یدهد‪.‬‬
                       ‫را م ‌یکشد‪.‬‬                ‫ل ‌سآنجلس گریزان کرد؟‬          ‫د نیا ی ا مر و ز ی نیست ‪،‬‬                   ‫و کمتر منظره و فضاهای شهری به‬          ‫باید در حال جستجو‪ ،‬اندیشیدن‬               ‫حرکات چش ‌مها‪ ،‬ابروها‪،‬‬
‫=از دیدگاه خودتان طنز شما‬               ‫‪-‬همان چیزهایی که خیلی‬                    ‫مسلمانان نم ‌یتوانند غذا و‬                                                         ‫و پیدا کردن اید‌ههای جدید باشد‪.‬‬           ‫دهان و همینطور حال ‌تهای‬
                                        ‫آد ‌مهای با شعور را گریزان باید بکند؛‬    ‫وسایل خانگی و راحتی غربی‬                    ‫چشم م ‌یخورد این انتخاب دلیل‬           ‫=چه تفاوتی در کارهایی که در‬               ‫بیان هر کس نشانگر اخلاق‪،‬‬
         ‫امروز در کجا قرار گرفته؟‬       ‫پش ‌ته ‌مانداز ‌یها‪ ،‬فضای نمایشی‬         ‫را مصرف کنند و به فرهنگش‬                                                           ‫ایران کشیدید با کارهای شما در‬             ‫رفتار و کاراکتر فردی اوست‪.‬‬
                                        ‫دائمی‪ ،‬دروغین بودن این ادای‬              ‫بگویند برو گمشو! اسلام باید‬                            ‫شخصی و خاصی دارد؟‬                                                     ‫=امیدوارم بیشتر بتوانم‬
‫‪-‬من خیلی نسبت به گذشته‬                  ‫ایرون ‌یبازی که بیش از آنکه ایرانی‬       ‫به مسجد برگردد‪ .‬زوال تمدن‬                   ‫‪-‬پرتره به نظر من یک چیز شخصی‬                          ‫فرانسه وجود دارد؟‬          ‫برای جامعه ایرانی کارهایم را‬
‫فرق نکردم‪ .‬چون انبوهی از کارهای‬         ‫بودن را نشان دهد مثل دلقکی است‬           ‫اسلامی باید صد سال قبل‬                      ‫است‪ .‬از نظر من این صورت است که‬                                                   ‫به نمایش بگذارم‪ .‬من بیشتر‬
‫خودم وارد مقایسه شده‪ ،‬این مقایسه‬        ‫که برای فرنگ ‌یها با پاپیون و لباس‬       ‫فرا می‌رسید‪ ،‬ولی نفت در‬                     ‫تمام حالات شخص و رفتار فرد را نشان‬     ‫‪-‬در ایران کارهایم بیشتر آکادمیک‬           ‫در جامعه فرانسه زندگی‬
‫مشک ‌لبرانگیز است‪ .‬در اوایل کار‬         ‫شیک عکس م ‌یگیرد‪ .‬سیصد متر‬               ‫دست دو دولت شیعه و سنی‬                      ‫م ‌یدهد‪ .‬حرکات چش ‌مها‪ ،‬ابروها‪ ،‬دهان‬   ‫بود‪ .‬طبیعی هم بود چون در ایران بیشتر‬      ‫کرد ‌هام و اطرافیانم بیشتر‬
‫خلاقیت بیشتری داشتم‪ ،‬ولی حالا‬           ‫خیابان وست وود چهل سال است‬               ‫(قاجار و عثمانی) باعث شد‬                    ‫و همینطور حال ‌تهای بیان هر کس‬         ‫کارها آکادمیک و کلاسیک هستند و‬            ‫هنرمندان فرانسوی بودند‪.‬‬
‫هر کاری م ‌یشده کردم‪ .‬جز یکی دو‬         ‫دست ایران ‌یهاست‪ .‬ارزش ملک ‌یاش‬          ‫این نابودی به تاخیر بیافتد‪.‬‬                 ‫نشانگر اخلاق‪ ،‬رفتار و کاراکتر فردی‬     ‫مردم هم م ‌یپسندند‪ .‬در دانشگاه تبریز‬      ‫اما حالا م ‌یخواهم بیشتر به‬
‫نفر طنزنویس جدید و جاندار مثل‬           ‫پایین آمده و یک مشت دماغ بالا دائم‬       ‫= انقلاب اسلامی ایران‬                       ‫اوست‪ .‬من بیشتر روی صورت‪ ،‬بدن‬           ‫ما الفبای طراحی را بطور آکادمیک‬            ‫جامعه ایران نزدیک بشوم‪.‬‬
‫آیدین سیارسریع کسی وارد بازی‬            ‫با هم دعوا دارند‪ .‬یک کتابفروشی در‬        ‫طلیعه نابودی اسلام سیاسی‬                    ‫و حرکت دس ‌تها کار م ‌یکنم‪ .‬فر ‌مها‬    ‫یاد م ‌یگرفتیم و طبیعی بود که بطور‬        ‫=فرهنگ ایرانی در وجود‬
‫نشده‪ ،‬درست بر عکس کاریکاتور که‬          ‫آنجا بود تعطیل شد‪ ،‬نه به خاطر کتاب‬       ‫است و هر چه نابودی آن‬                       ‫را پیدا کرده و بعد خیلی ساده آنها‬      ‫اتوماتیک به طرف کلاسیسیسم برویم‬           ‫ما هست و نم ‌یتوانیم آن‬
‫این دو برادر نیستان ‌یها و بزرگمهر‬      ‫نخریدن مردم؛ به خاطر دعواهای سر‬          ‫نز د یکتر می‌شو د ر فتا ر‬                   ‫را طراحی م ‌یکنم سپس با رن ‌گهای‬       ‫و باقی کار دیگر به خلاقیت و نوآوری‬        ‫را از خود جدا کرده و تنها‬
‫هر روز م ‌یآفرینند‪ ،‬و در شعر که‬         ‫کلاهبرداری‪ .‬این اپوزیسیون با این‬         ‫مسلمانانخشنترم ‌یشود‪،‬از‬                     ‫غلیظ روی آنها کار م ‌یکنم‪ .‬از نظر‬      ‫خود ما بستگی داشت‪ .‬البته لازم است‬         ‫به طرف غرب برویم‪ .‬اما‬
‫شاگردان سیدمهدی موسوی و خودش‬            ‫همه ادعا م ‌یخواهد آن پوزیسیون‬           ‫خمینی به طالبان‪ ،‬به القاعده‬                 ‫ترکیب‪ ،‬رن ‌گهای غلیظ با رن ‌گهای‬       ‫بگویم که نقاشی در ایران در دهه پنجاه‬      ‫در درآمیختن فرهن ‌گها با‬
‫و جواهراتی مثل خلیل حاج رستم بگلو‬       ‫را شکست دهد‪ .‬با هر کس دست‬                ‫و به داعش‪ .‬من شصت ساله‬                                                             ‫خورشیدیبسیارپیشرفتکردهبودزیرا‬             ‫یکدیگر است که م ‌یتوانیم‬
‫و بروبچ ‌ههای مرکب حرکت و شهرام‬         ‫م ‌یدهی باید انگش ‌تهایت را بشماری‬       ‫شدم و امیدی به دنیایی که‬                         ‫مکمل خیلی جذ ‌بکننده است‪.‬‬         ‫فضا برای هنرهای تجسم ‌ی بسیار باز‬         ‫چیزی تازه بیافرینیم و ارائه‬
‫میرزایی کارهای عالی م ‌یکنند و‬          ‫کم نیامده باشد‪ .‬در ل ‌سآنجلس و با‬        ‫اسلام جای خودش بنشیند‬                       ‫= شما سا ‌لهاست بطور حرف ‌های‬          ‫بود و هر کس م ‌یتوانست کاری را که‬         ‫کنیم‪ .‬از دیدگاه من هنرمند‬
‫سروش رضایی و «دیرین دیرین» که‬           ‫دیدن زندگی اپوزیسیون ل ‌سآنجلسی‬          ‫ندارم‪ ،‬امیدوارم جوانت ‌رها تا‬               ‫به هنر نقاشی مشغول هستید؛‬              ‫دوست دارد انجام دهد‪ .‬هنرمندان ایرانی‬      ‫نباید تعصب داشته باشد؛‬
‫زمان را از دست نم ‌یدهند‪ ،‬و متناسب‬      ‫پنجاه و هفتی تازه فهمیدم چرا شاه‬         ‫ده بیست سال دیگر شانس‬                                                              ‫تحت تاثیر نقاشان اروپایی قرار گرفته‬       ‫باید آزادانه بتواند آنچه را‬
‫با سرعت رسان ‌ههای اجتماعی حرف‬                                                   ‫زندگی در کشور مسلمانان‬                      ‫چطور تعداد نمایشگا ‌ههایی که‬           ‫بودند و خلاقیت بسیاری نیز داشتند و‬
‫م ‌یزنند و م ‌یدانند در حال حاضر‬                              ‫سقوط کرد‪.‬‬          ‫سکولار و لائیک را داشته‬                                                            ‫کارهای خوبی را در آن زمان ارائه کردند‪.‬‬         ‫دوست دارد خلق کند‪.‬‬
‫کیفیت فنی خیلی مهم نیست‪ .‬من‬             ‫=بر اساس تجرب ‌ههای چند سال‬                                                          ‫داشتید بسیار کم و انگش ‌تشمار‬          ‫اما در فرانسه فرم دیگری وجود دارد‪.‬‬
‫فعلا دوست دارم دانشنامه طنز را تا‬       ‫گذشته‪ ،‬زندگی در مهاجرت یا تبعید‬                              ‫باشند‪.‬‬                                                         ‫اینجا شما را آزاد م ‌یگذارند‪ .‬برای من‬     ‫کتایون حلاجان ‪ -‬مسعود فخاری‬
‫جلد شانزدهم تمام کنم و بعد دو تا‬                                                 ‫= من زمانی اصلاح‌طلب‬                                                 ‫هستند؟‬        ‫که الفبای نقاشی را یاد گرفته بودم آزاد‬    ‫سا ‌لهاست که در خلوت خود به‬
‫رمان طنز دارم که سوژ‌ههایش بماند؛‬       ‫ناخواستهراچگونهارزیابیم ‌یکنید؟‬          ‫بودم‪ ،‬ولی حالا دیگر به‬                      ‫‪-‬بله‪ ،‬سا ‌لهاست که کار م ‌یکنم اما‬     ‫بودم تا شیوه خودم را پیدا کنم‪ .‬البته‬      ‫هنر نقاشی مشغول است‪ .‬او به دور‬
                                        ‫‪-‬مدتی عذاب سختی کشیدم‪.‬‬                   ‫اصلا ‌حطلبیمطلقاامیدندارم‪،‬‬                  ‫کارهایم را زیاد نشان نم ‌یدهم بیشتر‬    ‫خیل ‌یها با این شیوه مخالف هستند و‬        ‫از مناسبات متداول هر روز به دنبال‬
                 ‫به شما نم ‌یگویم‪.‬‬      ‫ب ‌هخصوص به خاطر وابستگی کامل من‬         ‫کسی که نم ‌یخواهد اصلاح‬                     ‫علاقه دارم که کار کنم تا «شو» بگذارم‬   ‫ادامه نم ‌یدهند‪ .‬علاوه بر آن در فرانسه‬    ‫کشف و چش ‌مانداز تازه ای در کار‬
‫=به نظر شما با این وضع‬                  ‫به زبان و ادبیات‪ .‬بعد کوشش کردم ناله‬     ‫بشود را به زور نمی‌توان‬                     ‫و کارهایم را نمایش دهم‪ .‬گاه به اجبار‬   ‫رقابت زیاد است‪ .‬به خاطر دارم در زمان‬      ‫خویش است‪ .‬مسعود فخاری تعداد‬
‫اپوزیسیون و این دنیای دیوانه‪ ،‬با‬        ‫و مصیبت را کنار بگذارم و از کار کردن‬     ‫اصلاح کرد؛ ولی یادتان باشد‬                  ‫همسرم که م ‌یگوید دیگر در خانه جا‬      ‫دانشجویی دانشجویان سعی م ‌یکردند‬          ‫محدودی نمایشگاه گروهی و شخصی‬
                                        ‫برای انگیزه گرفتن استفاده کنم‪ .‬بخش‬       ‫بعدازسقوطجمهوریاسلامی‬                       ‫نیست و نقاش ‌یها تمام فضای خانه‬        ‫نوآور ‌یهای جدید داشته باشند تا به‬        ‫برگزار کرده و در جامع ‌های که نزدیک‬
        ‫این حکومت باید چه کرد؟‬          ‫مهم ‌ی از نویسندگان تاریخ ایران و امروز‬  ‫مجاهدینیاسلطنتطلبانیا‬                       ‫را گرفته مجبور م ‌یشوم نمایشگاه‬        ‫استادان نشان بدهند که در حال خلق‬          ‫به چهل سال است در آن اقامت دارد‬
                                        ‫جهان در تبعید زندگی کردند‪ ،‬حداقل‬         ‫آمریکا در ایران حکومت‬                       ‫بگذارم‪ .‬البته من بیشترین نمایشگاه‬                                                ‫(فرانسه) تا حدودی شناخته شده‬
‫‪-‬من به نظریه حامد عبدالصمد‬              ‫ده پانزده درصد از طنزنویسان ایرانی‬       ‫نخواهد کرد‪ .‬حکومت ایران‬                     ‫را با هنرمندان فرانسوی گذاشتم‪.‬‬                      ‫کارهایجدیدهستند‪.‬‬             ‫است‪ .‬سبک ساده و منحصر به فرد‬
‫معتقدم‪ ،‬او م ‌یگوید زمان زوال تمدن‬      ‫به خاطر طنز کشته شدند یا زندانی یا‬       ‫فروم ‌یپاشد و یک دوره ده‬                    ‫چند ماه پیش هم پس از مد ‌تها با‬        ‫=چقدر از فرهنگ ایران الهام‬                ‫او در نقاشی ب ‌یتاثیر از هنرمندان‬
‫اسلامی یا در واقع دولت و تمدن و‬         ‫تبعید شدند‪ ،‬و حتی دلق ‌کهای درباری‬       ‫بیست ساله مافیایی در ایران‬                  ‫آقای علی جمشیدی صاحب گالری‬                                                       ‫امپرسیونیست آلمان نیست‪ .‬با اینهمه‬
‫سیاست اسلامی بسر آمده و اسلام‬           ‫هم همیشه در معرض مرگ بودند‪ .‬به‬           ‫حاکم خواهد شد که از یک‬                      ‫شمس تماس گرفتم و گفتم م ‌یخواهم‬                               ‫م ‌یگیرید؟‬         ‫این هنرمند نگاه و قل ‌مموی شخصی‬
‫دیگر پاسخگوی دنیای امروزی نیست‪،‬‬         ‫اینها فکر کردم و دیگر ناله نکردم و‬       ‫حکومت آمریکایی نظام ‌ی و‬                    ‫نمایشگاهی شخصی بگذارم که ایشان‬                                                   ‫خود را در دست دارد و رویاهای‬
‫مسلمانان نم ‌یتوانند غذا و وسایل‬        ‫سعی کردم از غربت به عنوان امکان‬          ‫از جمهوری اسلامی خطرناک‬                     ‫هم قبول کردند و نمایشگاه در پاریس‬      ‫‪-‬سعی م ‌یکنم فرهنگ ایرانی هم در‬
‫خانگی و راحتی غربی را مصرف کنند‬          ‫ویژ‌های برای دیدن دنیا استفاده کنم‪.‬‬                                                 ‫برگزار شد‪ .‬از نظر من هنرمند باید تمام‬  ‫کارهایم وجود داشته باشد‪ .‬فر ‌مهایی‬               ‫خویش را بر بوم نقش م ‌یزند‪.‬‬
‫و به فرهنگش بگویند برو گمشو! اسلام‬      ‫=فضایکنونیزندگیدرتگزاسچه‬                                   ‫تر است‪.‬‬                   ‫تمرکزش را در آفرینش بگذارد و دلیلی‬     ‫از فرش ایرانی و یا مینیاتور گاه در‬        ‫مسعود فخاری متولد سال ‪١٣٣۵‬در‬
‫باید به مسجد برگردد‪ .‬زوال تمدن‬          ‫امکاناتی را در اختیار شما قرار داده؟‬                                                 ‫ندارد که دائم آثارش را نمایش بدهد‪.‬‬     ‫کارهایم دیده م ‌یشوند‪ .‬اما هیچگاه‬         ‫شهر تبریز است‪ .‬او در هنرستان هنرهای‬
‫اسلامیبایدصدسالقبلفرام ‌یرسید‪،‬‬          ‫‪-‬ارزانی‪ ،‬خلوت‪ ،‬آد ‌مهای نخبه‪ ،‬اگر‬        ‫فیروزه خطیبی ‪ -‬ابراهیم نبوی‬                 ‫من برای خودم یک جعبه ِسر دارم که‬       ‫خودم را مجبور نم ‌یکنم‪ .‬از نظر‬            ‫زیبای میرک در شهر تبریز تحصیل‬
‫ولی نفت در دست دو دولت شیعه و‬           ‫در ل ‌سآنجلس از هر ‪ ۱۰۰‬نفر ‪ ۵‬نفر‬         ‫نویسنده‪ ،‬طنزپرداز‪ ،‬پژوهشگر تاریخ‬            ‫در آن تمام کارهام را جمع کرد‌هام؛‬      ‫من هنرمند از جامعه اطراف خود و‬            ‫خود را به پایان رساند و سپس به‬
‫سنی (قاجار و عثمانی) باعث شد این‬        ‫آد ‌مهای اهل فرهنگ بودند‪ ،‬در اینجا‬       ‫ادبیات ایران‪ ،‬روزنام ‌هنگار و تولی ‌دکننده‬  ‫آنها مثل بچ ‌ههای من هستند‪ .‬اما حالا‬   ‫همچنین از چیزهایی که در گذشته‬             ‫دانشگاه هنرهای تزئینی در تهران رفت‪.‬‬
‫نابودی به تاخیر بیافتد‪ .‬امروز اگر در‬    ‫از هر ‪ ۱۰۰‬نفر ‪ ۸۰‬نفر با فرهنگ‬            ‫برنام ‌ههای رادیویی و تلویزیونی این‬         ‫امیدوارم بیشتر بتوانم برای جامعه‬       ‫در ذه ‌ناش ثبت شده الهام م ‌یگیرد‪.‬‬        ‫در سال ‪ ١٩٧٩‬به فرانسه مهاجرت کرد‬
‫قاهره و چچن و تهران و کابل و اسلام‬      ‫هستند‪ .‬من بیشتر به خاطر گرانی‬            ‫روزها در شهر کوچکی در تگزاس‬                 ‫ایرانی کارهایم را به نمایش بگذارم‪ .‬در‬  ‫طبیعی است که آنچه در گذشته‪ ،‬در‬            ‫و در شهر بوردو ساکن شد و بلافاصله در‬
‫آباد همه به نسبت پنجاه سال قبل به‬       ‫ب ‌یدلیل از کالیفرنیا بیرون آمدم ولی‬     ‫زندگی م ‌یکند‪ .‬او بیش از هشتاد‬              ‫میان فرانسو ‌یها کسانی هستند که مرا‬    ‫ذهن من از فرهنگ و هنر غنی ایران‬           ‫دانشگاه هنرهای زیبای آن شهر ثبت نام‬
‫عقب رفته و همه آخوندها م ‌یگویند‬        ‫از ش ّر خیلی چیزها راحت شدم‪ .‬رفته‬        ‫برنامه استندآپ کمدی در ایران‪ ،‬اروپا‪،‬‬        ‫م ‌یشناسند و آثارم را بطور مرتب دنبال‬  ‫نقش بسته گاه در لابلای کارهایم خود‬        ‫کرد‪ .‬مسعود فخاری م ‌یگوید‪« :‬استادان‬
‫اسلام از سوی غرب در خطر است‪،‬‬            ‫بودم پیش روانکاو‪ ،‬داشت م ‌یگفت مثلا‬      ‫آمریکا‪ ،‬کانادا و استرالیا اجرا کرده‪ ،‬در‬     ‫م ‌یکنند‪ ،‬طبیعی هم هست زیرا من‬         ‫را نشان دهد‪ .‬اما معتقدم باید به آنها‬      ‫با دیدن مدارک دانشگاه ‌یام بدون‬
‫حرف مفت است‪ .‬هیچکس برای اسلام‬           ‫این دکتر (فلانی) و سه ساعت در مورد‬       ‫ایران به مدت سه سال پیاپی برنده‬             ‫بیشتر در جامعه فرانسه زندگی کرد‌هام‬                                              ‫امتحان ورودی مرا در دانشگاه پذیرفتند‬
‫خطر درست نکرده‪ ،‬اسلام سیاسی‬             ‫تمام مشکلات شخصی آقای فلانی که‬           ‫جایزه بهترین طنزنویس مطبوعات از‬             ‫و اطرافیانم بیشتر هنرمندان فرانسوی‬           ‫فرم ‌ی مدرن داد و نوآوری کرد‪.‬‬       ‫و حتی بعد از مدتی تشخیص دادند‬
‫خودش پیر شده و با شیم ‌یدرمانی‬          ‫بیمارش بود حرف م ‌یزد! یا م ‌یگفت‬        ‫سوی روزنام ‌هنگاران داخل کشور شده‪،‬‬          ‫بودند‪ .‬اما حالا م ‌یخواهم بیشتر به‬     ‫چند سال برای یک شرکت فرانسوی‬              ‫که آموخت ‌ههای من بیشتر از نشستن‬
‫هم درست نم ‌یشود‪ .‬اسلام از درون‬         ‫مثلا آن فلان دکتر (روانکاو) خودش‬         ‫در سال ‪ ۱۹۹۹‬جایزه دفاع از آزادی‬             ‫جامعه ایران نزدیک بشوم‪.‬کسانی به‬        ‫که کارش ترمیم و بازسازی آثار باستانی‬      ‫در سال اول دانشگاه است و به سال‬
‫دچار بحران است‪ .‬انقلاب اسلامی ایران‬     ‫حالش خراب است و… بعد که حرفمان‬           ‫بیان را از سوی دید‌هبان حقوق بشر‬            ‫من گفت ‌هاند که کارهایت ایرانی نیست‬    ‫بود کار م ‌یکردم و تکنی ‌کهای بسیاری‬      ‫سوم ارتقا یافتم‪ ».‬بدین ترتیب مسعود‬
‫طلیعه نابودی اسلام سیاسی است و هر‬       ‫تمام شد‪ ،‬گفت‪ :‬برای چی اومده بودی؟!‬       ‫ایران به دست آورده و جایزه «هلمن‬            ‫در صورتی که کارهای من بین شرق و‬        ‫را در این زمینه یاد گرفتم‪ .‬بعد از چند‬     ‫فخاری با مدرک عالی هنر از دانشگاه‬
‫چه نابودی آن نزدیکتر م ‌یشود رفتار‬      ‫گفتم‪ :‬دنبال یک روانکاو م ‌یگشتم که‬       ‫همت» و جایزه «پوچینی» از انجمن‬              ‫غرب هستند‪ .‬فرهنگ ایرانی در وجود‬        ‫سال چون به نقاشی علاقمند بودم آن‬          ‫بوردوفار ‌غالتحصیلشد‪.‬ایننخستی ‌نبار‬
‫مسلمانان خشن ترم ‌یشود‪ ،‬از خمینی‬        ‫هر چه از زندگی خصوص ‌یام برایش‬           ‫روزنام ‌هنگاران ایتالیا را در «ویارجو» به‬   ‫ما هست و نم ‌یتوانیم آن را از خود جدا‬  ‫را کنار گذاشتم زیرا تمام مدت مجبور‬        ‫است که مسعود فخاری با یک روزنامه‬
‫به طالبان‪ ،‬به القاعده و به داعش‪ .‬من‬     ‫م ‌یگویم برای همه تعریف نکند!‬            ‫عنوان بهترین خبرنگار خارجی همراه‬            ‫کرده و تنها به طرف غرب برویم‪ .‬اما در‬   ‫بودم به شهرهای مختلف سفر کنم و‬
‫شصت ساله شدم و امیدی به دنیایی‬          ‫=درباره کتاب تاز ‌هتان توضیح‬             ‫با خبرنگار فایننشال تایمز دریافت‬            ‫درآمیختن فرهن ‌گها با یکدیگر است‬       ‫زمان زیادی برای نقاشی و همچنان‬                ‫فارس ‌یزبانبهگفتگونشستهاست‪.‬‬
‫که اسلام جای خودش بنشیند‬                ‫بدهید و اینکه نتیجه کلی که‬               ‫کرده است‪ .‬نام ابراهیم نبوی که در‬            ‫که م ‌یتوانیم چیزی تازه بیافرینیم و‬    ‫بودن در کنار خانواد‌هام نداشتم‪ .‬اما حالا‬  ‫=نقاش ‌یهای شما بیشتر در چه‬
‫ندارم‪ ،‬امیدوارم جوانت ‌رها تا ده بیست‬                                            ‫سال ‪ ۱۳۷۷‬و ‪ ۱۳۷۹‬به دلیل نوشتن‬               ‫ارائه کنیم‪ .‬از دیدگاه من هنرمند نباید‬  ‫تمام زمانم را صرف نقاشی م ‌یکنم‪ .‬من‬       ‫سبکیهستندوازچهالهامم ‌یگیرید؟‬
‫سال دیگر شانس زندگی در کشور‬             ‫از پژوه ‌شهایتان در زندگی‬                ‫طنزهایش و به اتهام اهانت به رهبر‬            ‫تعصب داشته باشد؛ باید آزادانه بتواند‬   ‫همیشه به اید‌های جدید فکر م ‌یکنم‬         ‫‪-‬کارهای من شخصی است و از‬
‫مسلمانان سکولار و لائیک را داشته‬                                                 ‫جمهوری اسلامی‪ ،‬اهانت به مجلس‬                                                       ‫بطور مثال یک مدت کاغذهای قند را که‬        ‫درونم سرچشمه م ‌یگیرد‪ .‬همیشه‬
‫باشند‪ .‬یادمان باشد دین را نم ‌یتوان از‬  ‫طنزنویسان ایران از ابتدا تا امروز‬        ‫شورای اسلامی‪ ،‬اهانت به رئیس‬                       ‫آنچه را دوست دارد خلق کند‪.‬‬       ‫درکنارقهوههمیشهدرکاف ‌ههایفرانسه‬          ‫سعی م ‌یکنم آنچه م ‌یبینیم و احساس‬
‫بین برد‪ .‬مسجد را نم ‌یتوان نابود کرد‪،‬‬                                            ‫قوه قضائیه‪ ،‬اهانت به سپاه و اقدام‬           ‫= آیا ای ‌نروزها پروژه و ایده تاز‌های‬  ‫سرو م ‌یشود جمع م ‌یکردم و روی آنها‬       ‫م ‌یکنم را روی بوم بیاورم‪ .‬در کل تحت‬
‫ناپلئون م ‌یخواست این کار را بکند‪،‬‬                     ‫گرفت ‌هاید چه بوده؟‬       ‫علیه امنیت ملی دو بار دستگیر و در‬                                                  ‫با مداد پاستیل و مرکب کار م ‌یکردم‪.‬‬       ‫تاثیر چند نقاش اروپایی‪ ،‬خصوصا زمانی‬
‫ولی کشیشی به او گفت‪ :‬کلیسا از بین‬       ‫‪ -‬کمر کار شکسته‪ ،‬هفتاد درصد جلو‬          ‫زندان انفرادی زندانی شد در فهرست‬                              ‫در دست دارید؟‬        ‫آن سری از کارهایم شبیه میناتور‪ ،‬اما‬       ‫که کارهایشان را از نزدیک دیدم قرار‬
‫نم ‌یرود‪ ،‬ما ‪ ۱۷‬قرن تلاش کردیم و‬        ‫رفتم‪ .‬امسال (‪ )۱۳۹۸‬تمامش م ‌یکنم‪.‬‬        ‫پنجاه طنزنویس زنده امروز جهان در‬            ‫‪-‬من دائم به دنبال سوژ‌ههای جدید‬        ‫در حالت فیگوراتیو بودند که اتفاقا در‬      ‫گرفتم اما کارهای من کپی از روی آنها‬
‫نتوانستیم آن را از بین ببریم‪ .‬دین را‬    ‫نتیجه گرفتم که مطالعه طنزنویسان‬                                                      ‫م ‌یگردم‪ .‬سوژه بسیار است تنها باید‬     ‫زمان خود خیلی جلب توجه کردند‪.‬‬             ‫نیست‪ .‬خیلی مهم است که هنرمند‬
                                        ‫ایرانی یعنی فهم تاریخ اجتماعی‬                         ‫ویک ‌یپیدیا آمده است‪.‬‬          ‫آنها را پیدا کرد‪ .‬در حال حاضر در حال‬   ‫راستش‪ ،‬در هنر نقاشی همه چیز‬               ‫آنچه را درون خود دارد بیان کند‪،‬‬
        ‫باید سر جای خودش نشاند!‬         ‫ایران و اینکه روشنفکر و نخبه و شاعر‬      ‫آزمایش د ‌یا ‌نا دادم حتی یک درصد‬           ‫تحقیق بر روی دوازده ماه ایرانی هستم‬    ‫انجام شده‪ .‬نقاشی مانند دایر‌های است‬       ‫وگرنه هر کسی م ‌یتواند یک تابلویی را‬
‫ادامه در صفحه ‪17‬‬                        ‫همیشه مورد نفرت قدرت و دین و عوام‬        ‫همعنصرعربیندارم‪،‬س ّیدالکیهستم!‬              ‫چون در ایران باستان تمام این ما‌هها‬    ‫که از نقط ‌های شروع م ‌یشود و دائم‬        ‫بگذارد و از روی آن کپی کند‪ ،‬ولی این‬
                                                                                 ‫ابراهیم نبوی که در سال ‪ ۱۳۸۲‬به‬              ‫را جشن م ‌یگرفتند و هر یک از این‬                                                 ‫کار جالبی نیست؛ هنرمند باید آوانگارد‬
                                                                                 ‫بلژیک مهاجرت کرد‪ ،‬از سال ‪۱۳۹۳‬‬               ‫ما‌هها برای خود ریشه و سمبلی زیبا‬                                                ‫بوده و در کار خود خلاقیت داشته باشد‪.‬‬
                                                                                 ‫ساکن آمریکاست‪ .‬او مدتی برای‬                 ‫دارد‪ .‬بسیار دوست دارم ریشه ما‌ههای‬                                               ‫شخصا به دنبال هیچ سبک بخصوصی‬
                                                                                                                              ‫ایرانی را به شکلی مدرن نقاشی کنم‪.‬‬                                               ‫که امروز در اروپا و یا در ایران دنبال‬
                                                                                                                                                                                                              ‫م ‌یشود نیستم‪ .‬من همینطور که‬
   10   11   12   13   14   15   16   17   18