Page 17 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۱۳ (دوره جديد
P. 17

‫صفحه ‪17‬ـ ‪ Page 17‬ـ شماره ‪۱۶۷۹‬‬
‫جمعه ‪ ۳۱‬مه تا پنجشنبه ‪ ۶‬ژوئن ‪2019‬‬

 ‫از صفحه ‪16‬‬                              ‫ایران؛ زیر فشار بحران‪....،‬‬              ‫اظهارات عجیب یک نماینده مجلس‪ :‬نبود کلو ‌پهای شبانه باعث‬
                                                                                          ‫انحراف جوانان از آرما ‌نهای انقلاب م ‌یشود!‬
‫نیست‪ .‬آنها مقصر اصلی بحران فعلی‬          ‫جمهوری اسلامی ‪ ۴۰‬سال تحریم‪،‬‬
‫هستند‪ ،‬زیرا آنها بودند که انرژی اتم ‌ی‬   ‫تهاجم و قدر ‌تنمایی آمریکا را تجربه‬     ‫«مصرف گل‪ ،‬قلیان و سیگار در بین‬           ‫حالی که در سایر کشو‌رها اماکن خرید‬      ‫انقلاب» دانسته! البته بیان این موضوع‬   ‫= ا ین نما یند ه مجلس‬
‫م ‌یخواستند و از این راه جامعه جهانی‬     ‫کرده‪ .‬اما این تن ‌شهای تازه هم‬          ‫پسران و به ویژه دختران با سن کم رو‬       ‫و فروش و پاسا‌ژها تا صبح دایر هستند!‬    ‫به خودی خود عجیب نیست ولی اینکه‬        ‫شورای اسلامی گفته‪ ،‬یک‬
‫را تحریک کردند‪ .‬حالا هم همچنان به‬                                                ‫به افزایش است و حتی سن مصرف به‬           ‫پورحسین شقلان عضو کمیسیون‬               ‫از زبان یک نمایند‌هی مجلس شورای‬        ‫آبمیوه فروش حق ندارد بعد‬
‫غارت مردم ادامه م ‌یدهند‪ .‬بجای آنکه‬             ‫نم ‌یتوانند ما را تسلیم کنند!»‬   ‫مدارس راهنمایی نیز رسیده و این آمار‬      ‫اجتماعی گفته «نبود کلو ‌پهای‬            ‫اسلامی و ملتزم به انقلاب اسلامی‬        ‫از ساعت ‪ ۱۲‬شب کار کند‪،‬‬
‫به گرسنگان کمک کنند‪ ،‬با پول کم ‌ی‬                ‫وطنم را از من گرفت ‌هاند‬        ‫بسیار نگرا ‌نکننده است‪ .‬نظام آموزش‬       ‫شبانه در کشور باعث انحراف جوانان‬        ‫و ولایت فقیه در نظامی با د‌هها دم و‬    ‫در حالی که در سایر کشو ‌رها‬
‫که دولت دارد همچنان ماجراجویی‬            ‫سومین شخصی که دیدگاه خود را با‬          ‫کشور که در این رابطه متولی [مسئول]‬       ‫از آرما ‌نهای انقلاب» م ‌یشود و افزوده‬  ‫دستگاه موازی برای امر به معروف و نهی‬   ‫اماکن خرید و فروش و‬
‫جن ‌گطلبانه خود را در سوریه‪ ،‬یمن‪،‬‬        ‫دیتسایت در میان نهاده‪ ،‬فردین غلامی‌‬     ‫اصلی است باید در تربیت فرزندا ‌نمان‬      ‫است‪« :‬اگر جایی برای تخلیه انرژی‬         ‫از منکر و… بسی عجیب است! به ویژه‬       ‫پاسا ‌ژها تا صبح دایر هستند!‬
‫عراق و فلسطین تامین مالی م ‌یکنند‪.‬‬       ‫فار ‌غالتحصیل ‪ ۳۳‬ساله جامع ‌هشناسی‬      ‫جد ‌یتر ظاهر شود تا آثار زیا ‌نبار و‬     ‫جوان وجود نداشته باشد جوان به‬           ‫آنکه به تازگی دستگاه قضایی و نیروی‬     ‫=«اگر جایی برای تخلیه‬
‫رژیم از تحری ‌مهایی که در نهایت باید‬     ‫پناهنده به بریتانیا است‪ .‬او م ‌یگوید‪:‬‬   ‫مخرب مواد مخدر در مدارس کمتر‬             ‫سمت مصرف مواد مخدر سوق پیدا‬             ‫انتظامیتشدیدمقابلهبااجرایموسیقی‬        ‫انرژی جوان وجود نداشته‬
‫به زیانش م ‌یبود نیز سود م ‌یبرد‪ ،‬زیرا‬   ‫«ترس از جنگ بر سر ایران سایه‬            ‫از همیشه شود‪».‬پورحسی ‌نشقلان با‬          ‫م ‌یکند‪ .‬زمانی که مکا ‌نهای تفریحی‬      ‫درمهدکود ‌کها‪،‬مدارسوکنسر ‌تهای‬         ‫باشد جوان به سمت مصرف‬
‫اکنون باید نفت و سایر مواد به صورت‬       ‫افکنده‪ .‬فقر و آشفتگی همواره‬             ‫انتقاد از شیوع مصرف موادمخدر در‬          ‫در کشور فقط سفر‌هخان ‌ههایی که صرفاً‬    ‫خیابانی را با صدور احضاریه‪ ،‬بازداشت‬    ‫موادمخدرسوقپیدام ‌یکند‪.‬‬
‫مخفیانه معامله شوند‪ .‬این معاملات‬         ‫گسترد‌هتر م ‌یشود و امید به یک تغییر‬    ‫سنین ‪ ۱۲‬تا ‪ ۱۳‬سالگی و اشاره به‬           ‫قلیان در آن مصرف م ‌یشود باشد‪،‬‬          ‫و ممنوعی ‌تالکاری در پیش گرفته و‬       ‫زمانی که مکا ‌نهای تفریحی‬
‫قاچاق را آد ‌مهای نزدیک به قدرت‬          ‫دموکراتیک را هم من مد ‌تهاست‬            ‫سختگیر ‌یها و مجازا ‌تهای فروش‬                                                   ‫معاون قو‌هقضاییه «آت ‌شب ‌هاختیارها»ی‬  ‫درکشورفقطسفر‌هخان ‌ههایی‬
‫در سپاه پاسداران کنترل م ‌یکنند‪ .‬به‬      ‫دفن کرد‌هام‪ .‬برخی از دوستان من‬          ‫مواد مخدر در کشور عربستان‪ ،‬خواستار‬                    ‫وضعیت همین است‪».‬‬           ‫نظام را ترغیب به مبارزه با «بدحجابی»‬   ‫که صرف ًا قلیان در آن مصرف‬
‫این ترتیب آنها همچنان ثروتمندتر‬          ‫فعال محیط زیست بودند و دستگیر و‬         ‫تغییر نگاه دول ‌تها در سیاس ‌تگذاری‬      ‫این درحالیست که به تازگی دستگاه‬         ‫کردهاست‪.‬حالاشکورپورحسی ‌نشقلان‬         ‫م ‌یشودباشد‪،‬وضعیتهمین‬
‫م ‌یشوند‪ ،‬در حالی که مردم رنج‬            ‫زندانی شدند‪ .‬به این دلایل من ایران را‬                                            ‫قضایی و نیروی انتظامی تشدید مبارزه‬      ‫عضو کمیسیون اجتماعی مجلس‬
                                         ‫چندماه پیش ترک کردم و به عنوان‬               ‫در حوزه مواد مخدر شده است‪.‬‬          ‫با اجرای موسیقی در مهدکود ‌کها‪،‬‬         ‫شورای اسلامی در گفتگویی با وبسایت‬                          ‫است‪».‬‬
                        ‫م ‌یبرند‪».‬‬       ‫پناهندهبهبریتانیاآمدم؛بایدریش ‌ههایم‬    ‫او گفته اگر «پیشنهاد یکی از‬              ‫مدارس و کنسر ‌تهای خیابانی را با‬        ‫«دیدارنیوز» امروز شنبه ‪ ۴‬خردادماه‬      ‫= «ما حتی در ولادت‌ها‬
‫بررسی اوضاع ایران از دید این‬             ‫را م ‌یکندم‪ ،‬تا بتوانم از نو شروع کنم‪.‬‬  ‫دول ‌تهای غربی مبنی بر خروج مواد‬         ‫صدور احضاریه‪ ،‬بازداشت و ممنوعی ‌ت‬       ‫افزایش مصرف مواد مخدر در بین‬           ‫جرات شادی بیشتر را‬
‫جامع ‌هشناس ایرانی گریخته به بریتانیا‬    ‫پیش از آغاز بحران ما دس ‌تکم به لحاظ‬    ‫مخدر از ایران و پرداخت ‪ ۲۰‬درصد‬           ‫کاریدرپیشگرفتهومعاونقو‌هقضاییه‬          ‫جوانان را «نبود کلو ‌پهای شبانه»‬       ‫نداریم که همه اینها به‬
‫چنین پایان م ‌ییابد‪« :‬مردم ایران امروز‬   ‫اقتصادی م ‌یتوانستیم خوب زندگی‬          ‫سود ترانزیت آن» پذیرفته شود‪،‬‬             ‫«آت ‌شب ‌هاختیارها»ی نظام را ترغیب به‬   ‫دانسته است‪.‬این نماینده مجلس شورای‬      ‫سختگیری‌های قوانین ما‬
‫تنها م ‌یکوشند زنده بمانند‪ ،‬ب ‌یتفاوت‬    ‫کنیم‪ .‬من نزد پدر و مادرم در کامیاران‬    ‫«منجر به کاهش چشمگیر مصرف و‬              ‫مبارزه با «بدحجابی» کرده است‪.‬‬           ‫اسلامی گفته‪ ،‬یک آبمیوه فروش حق‬         ‫برمی‌گردد‪ .‬دادن مجوز به‬
‫و یا بدتر از آن فرص ‌تطلب شد‌هاند‪.‬‬       ‫زندگی م ‌یکردم‪ .‬شهر کوچکی در‬             ‫وجود مواد مخدر در کشور م ‌یشود‪».‬‬        ‫پورحسی ‌نشقلان نماینده مجلس‬             ‫ندارد بعد از ساعت‪ ۱۲‬شب کار کند‪ ،‬در‬     ‫کنسرت‌ها‪ ،‬کمدین‌ها و‪...‬‬
‫هرکس م ‌یخواهد تنها خودش را‬              ‫کردستان‪ .‬به آنها که کشاورز هستند‬        ‫نماینده پار ‌سآباد مجلس شورای‬            ‫شورای اسلامی همچنین عنوان کرد‪:‬‬                                                 ‫به سختی انجام می‌شود و‬
‫نجات بدهد‪ .‬حالا من م ‌یترسم که‬           ‫در کار مزرعه کمک م ‌یکردم‪ .‬ما گندم‬      ‫اسلامی مصرف مواد مخدر اعم از گل‪،‬‬                                                                                        ‫حتی خط قرمز‌هایی برای‬
‫رژیم از این موقعیت استفاده کند تا‬        ‫تولید م ‌یکردیم و به فروشگا‌ههایی که‬    ‫قلیان و سیگار در جوانان را حاصل‬                                                                                         ‫اجرای برنام ‌ههای آنها تعیین‬
‫آزاد ‌یهای اجتماعی را باز هم محدودتر‬     ‫از دولت یارانه م ‌یگیرند م ‌یفروختیم‪.‬‬   ‫«بیکاری»‪« ،‬عدم برنام ‌هریزی سنجیده‬
‫کند‪ .‬حکومت م ‌یتواند مثل یک پدر‬          ‫وقتی آمریکا تحری ‌مهای تازه را اعمال‬    ‫و سرمای ‌هگذاری در تفریحات سالم و‬                                                                                                        ‫م ‌یشود‪».‬‬
‫بیمار فرزندان خود را تهدید کند که‬        ‫کرد‪ ،‬اول باید در مورد چیزهای‬            ‫ورزش»‪« ،‬فقدان شادی در مدارس‪،‬‬
‫با توجه به بحرا ‌نها آرام بمانند‪ .‬اگر‬    ‫کوچک صرف ‌هجویی م ‌یکردم‪ .‬مثلا‬                                                                                                                                  ‫یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس‬
‫کار به قیام عمومی بکشد‪ ،‬ممکن است‬         ‫دیگر کتاب نم ‌یخریدم‪ ،‬بلکه آنها را‬            ‫دانشگا‌هها و رسان ‌هها» برشمرد‪.‬‬                                                                                   ‫شورایاسلامیدریکاظهارنظرعجیب‪،‬‬
‫دوباره دستگیر ‌یها و مجازا ‌تهای‬         ‫فقط در کامپیوتر م ‌یخواندم‪ .‬بعد نرخ‬     ‫پورحسین شقلان اظهار داشت که‬                                                                                             ‫«نبود کلو ‌پهای شبانه» و ممنوعیت‬
‫غیرعادلان ‌های اعمال شوند‪ .‬تنها امید‬     ‫س ّم و کود بالا رفت‪ ،‬با اینهمه ما پول‬   ‫«ما حتی در ولاد ‌تها جرات شادی‬                                                                                          ‫فعالیت مراکز تفریحی از ‪ ۱۲‬شب را‬
‫شخصی من همین است که خودم‬                 ‫زیادی برای گندم دریافت نم ‌یکردیم‪.‬‬      ‫بیشتر را نداریم که همه اینها به‬                                                                                         ‫باعث گرایش جوانان به مصرف مواد‬
‫چون در تبعید هستم‪ ،‬مجبور به تحمل‬         ‫پرداخت فروشگا‌ههای دولتی اغلب به‬        ‫سختگیر ‌یهای قوانین ما برم ‌یگردد‪.‬‬                                                                                      ‫مخدر و «انحراف جوانان از آرما ‌نهای‬
‫چنین وضعی نیستم‪ .‬وطنم از من‬              ‫تأخیر م ‌یافتاد و ما بدهکار م ‌یشدیم‪».‬‬  ‫دادن مجوز به کنسر ‌تها‪ ،‬کمدی ‌نها‬
‫گرفته شده و امیدی به این ندارم که‬        ‫فردین غلام ‌یافزوده است‪« :‬امروز‬         ‫و… به سختی انجام م ‌یشود و حتی‬
                                         ‫وقتی خبرها را دنبال م ‌یکنم‪ ،‬دچار‬       ‫خط قرم ‌زهایی برای اجرای برنام ‌ههای‬
             ‫روزی به آنجا برگردم‪».‬‬       ‫خشم یا نومیدی م ‌یشوم‪ .‬رهبران‬
                                         ‫مذهبی کشور من خودشان را نماینده‬                       ‫آنها تعیین م ‌یشود‪».‬‬
   ‫*منبع‪ :‬روزنامه آلمانی دیتسایت‬         ‫مردم معرفی م ‌یکنند‪ ،‬اما چنین‬
    ‫* ترجمه و تنظیم‪ :‬جواد طالعی‬

‫شاه ایران این غذا را با میل و رغبت‬       ‫از صفحه ‪۱۴‬‬  ‫اکی ئو کازاما‪:‬آغاز مأموریت‪....‬‬                                       ‫جمهوری اسلامی خطرنا ‌کتر است‪.‬‬           ‫از صفحه ‪15‬‬                             ‫طنز‪ ،‬جنگ‪ ،‬اپوزیسیون‪....،‬‬
‫می‌خورد‪ .‬در یکی از این مهمانیها‪،‬‬                                                                                          ‫تجربه مافیای پس از شوروی در‬
‫همسر سر رابرت کلیف‪ ،‬که آن زمان‬           ‫هرگز روی نم ‌یدهد‪ .‬سال تازۀ ایرانی‬      ‫رضاشاه در جای پادشاهی خودکامه‪،‬‬                                                   ‫اصلا ‌حطلبی مطلقا امید ندارم‪ ،‬کسی‬      ‫=فکر م ‌یکنید احتمال جنگ‬
‫جانشین وزیر انگلیس بود و حالا وزیر‬       ‫در ماه مارس (فرنگی) شروع م ‌یشود‪،‬‬       ‫مناسب حال کشور شاهنشاهی ایران‬                             ‫انتظار ایران است‪.‬‬      ‫که نم ‌یخواهد اصلاح بشود را به زور‬     ‫میان جمهوری اسلامی ایران و‬
‫مختار مقیم توکیو است‪ ،‬کنار چپ شاه‬        ‫هنگامی که مرغان به نغمه‌سرایی‬           ‫است‪ ،‬و روش سیاسی متینی دارد‪.‬‬             ‫‪-‬چطورشدکهکلمه«سید»راپیش‬                 ‫نم ‌یتوان اصلاح کرد‪ ،‬ولی یادتان‬
‫نشسته بود‪ .‬شام اصلی تمام شد؛ و در‬        ‫م ‌ینشینند و گلهای بسیار‪ ،‬از هرگونه‪،‬‬    ‫پیداست که سیاستش بر پایۀ صلح‬             ‫از اسمتان دیگر استفاده نم ‌یکنید؟‬       ‫باشد بعد از سقوط جمهوری اسلامی‬                      ‫آمریکا چه حد است؟‬
‫دور آخر‪ ،‬میوه آوردند‪ .‬شاه به بشقاب‬                                               ‫است؛ اما بیانش دلیرانه و والا همچون‬      ‫‪-‬جاهایی که مجبورم‪ ،‬م ‌یگذارم‪،‬‬           ‫مجاهدین یا سلطنت طلبان یا آمریکا‬       ‫‪-‬از نظر من احتمال جنگ ایران و‬
‫نگاه کرد‪ ،‬و مردد بود که از کدام میوه‬                            ‫م ‌یشکفد‪.‬‬        ‫فنر پولادین است‪ .‬شمشیرش در برابر‬         ‫مثلا در مدارک آمریکایی و اروپایی‬        ‫در ایران حکومت نخواهد کرد‪ .‬در‬          ‫آمریکا بالاست‪ ،‬شاید جنگ طولانی‬
‫بردارد‪ .‬خانم کلیف گلابی را نشان‬          ‫در نوروز‪ ،‬در شامگاه ‪ 21‬مارس (‪1‬‬          ‫دولتهای قوی از چرخش نم ‌یایستد‪.‬‬          ‫این سید مثل سریش چسبیده و ول‬            ‫مقاله خودم به نام سقوط ‪ ۹۷‬گفت ‌هام‬     ‫نباشد‪ ،‬اما جنگ شدیدی خواهد‬
‫داد و گفت‪« :‬این چطور است؟» و با‬          ‫فروردین) شاه ایران‪ ،‬همه وزرای مختار‬     ‫(=موضع محکمی در برابر آنها دارد)‪.‬‬        ‫نم ‌یکند‪ .‬ولی وقتی مجبور نباشم‪،‬‬         ‫به نظر من حکومت ایران فروم ‌یپاشد‬      ‫بود‪ .‬چه جنگ بشود و چه جنگ‬
‫لبخندی آن را (برای شاه) برداشت‪.‬‬          ‫خارجی (مقیم تهران) را به مهمانی‬         ‫چند سال پیش امتیاز خط تلگراف و‬           ‫پنجره را باز م ‌یکنم باد بخورد‪.‬‬         ‫و یک دوره ده بیست ساله مافیایی‬         ‫نشود‪ ،‬جمهوری اسلامی به نظر من‬
‫این صحنۀ شو ‌قانگیز هنوز به روشنی‬        ‫مجللی در کاخ دعوت م ‌یکرد‪ .‬در آغاز‬      ‫نشر اسکناس از انگلیس ‌یها باز گرفته‬      ‫آزمایش د ‌یا ‌نا دادم حتی یک درصد‬       ‫در ایران حاکم خواهد شد که از‬           ‫توان ادامه عمر ندارد‪ .‬حتی زمان‬
                                         ‫سال نو ایرانی‪ ،‬که «نوروز» خوانده‬        ‫شد‪ .‬سال پیش مسألۀ الغای امتیاز‬           ‫هم عنصر عربی ندارم‪ ،‬س ّید الکی‬          ‫یک حکومت آمریکایی نظام ‌ی و از‬         ‫اصلاح کردن هم گذشته‪ ،‬من زمانی‬
                    ‫در یادم است‪.‬‬         ‫م ‌یشود‪ ،‬در شهرها و هم در روستاها‬       ‫شرکت نفت انگلیسی در ایران به‬                                                                                            ‫اصلا ‌حطلب بودم‪ ،‬ولی حالا دیگر به‬
                                         ‫قاطبۀ مردم رخت نو می‌پوشند و‬            ‫جامعه ملل کشید‪ .‬بنش وزیرخارجه‬                                      ‫هستم!‬
               ‫تخت طاووس‬                 ‫شادمانی می‌کنند‪ .‬در بامداد نوروز‪،‬‬       ‫چکسلواکی میان ایران و انگلیس‬                                                     ‫از صفحه ‪5‬‬   ‫داریوش رفیعی؛ «افسونگر بم» ‪....‬‬
‫در آن مهمانی مجلل‪ ،‬پس از خوردن‬           ‫شاه‪ ،‬با دعوت از همه دولتمردان و‬         ‫میانجی شد‪ ،‬و انگلیس ناگزیر دید که‬        ‫قرار نگرفت داریوش رفیعی جدا از‬
‫شام‪ ،‬شاه پیش افتاد و ما را به تالار‬      ‫امیران و مقامهای داخلی و خارجی‬                                                   ‫ضرب ‌یخوانی‪ ،‬ریتم هم م ‌یدانست‪،‬‬                                    ‫بودم‪.‬‬       ‫در جریان انتشار کتابم تصمیم‬
‫بزرگی که با نفایس بسیار آراسته بود‬       ‫به کاخ‪ ،‬مراسم سلام برگذار م ‌یکند‪.‬‬           ‫چندی روی سازش نشان بدهد‪.‬‬            ‫نوازنده تنبک بود و آن را نزد حسین‬       ‫=بعد از این اتفاق ناخوشایند‬            ‫گرفتم رونمایی کتاب در یکی از‬
‫(عمارت موزه یا تخ ‌تطاووس در کاخ‬         ‫رسم سلام نوروزی از روزگار باستان‬        ‫قضیۀ تازه در سیاست خارجی‬                 ‫تهرانی یاد گرفته بود‪ ،‬صفح ‌های‬                                                 ‫این برنامه‌های سالگرد باشد‪ ،‬با‬
‫گلستان) برد‪« .‬تخ ‌تطاووس» مشهور‬          ‫در ایران بازمانده است‪ .‬شاه با هر یک‬     ‫ایران مسأله بحرین‪ ،‬جزیرۀ واقع در‬         ‫از داریوش رفیعی با پرویز یاحقی‬                   ‫نوشتن را کنار گذاشتید؟‬        ‫انتشاراتی صحبت کردم که در‬
‫در جهان در آن جا بود‪ .‬حدود دویست‬         ‫از صاحبمنصبان و اعیان دست م ‌یدهد‪،‬‬      ‫خلی ‌جفارس و نزدیک عربستان است‪.‬‬          ‫موجود است که در آن تبحر داریوش‬                                                 ‫دوم بهمن کتابم در کتابفروشی‌ها‬
‫سال پیش نادرشاه‪ ،‬پادشاه ایران‪ ،‬به‬        ‫و به دست خود به هرکدام آنها سکۀ‬         ‫این جا معدن نفت و مروارید‪ ،‬و قطعه‬        ‫رفیعی در تبن ‌کنوازی مشهود است‪.‬‬         ‫‪-‬خیر‪ ،‬تصمیم گرفتم یک کتاب‬              ‫عرضه شود این اتفاق هم افتاد و‬
‫هند لشکر کشید و تخ ‌تطاووس را به‬         ‫طلای تازه ضرب شده عیدی م ‌یدهد‪.‬‬         ‫خاکی زرخیز و سرشار از منابع طبیعی‬        ‫داریوش رفیعی همچنین بر شعر‬              ‫دیگر بنویسم با عنوان «خاطرات تلخ‬       ‫کتاب بعد از پنج سال‪ ،‬مجوز چاپ‬
                                         ‫من هم سکۀ طلایی که چهرۀ رضاشاه‬          ‫است‪ .‬انگلی ‌سها شیخ این جزیره را‬         ‫تسلط داشت و خیلی خوب شعر‬                ‫کودکی» که در مورد زندگی خودم‬           ‫گرفت و همان زمان منتشر شد‪ .‬من‬
                   ‫غنیمت گرفت‪.‬‬           ‫بر آن نقش شده بود‪ ،‬گرفتم‪ .‬در یکی‬        ‫دست نشانده و آلت مطامع و مقاصد‬           ‫م ‌یدانست‪ .‬موسیقی را در محضر‬            ‫بود که مجوز گرفتم با تیراژ ‪۵۰۰‬‬         ‫از انتشاراتی ‪ ۱۰‬جلد کتاب گرفتم‬
‫این تخت (حدود) ‪ 6‬پا طول و ‪ 4‬پا‬           ‫از سلامهای نوروزی‪ ،‬خانم هارت‪،‬‬           ‫خود ساختند‪ .‬انگلیس به منابع غنی‬          ‫اساتیدی چون جواد بدی ‌عزاده‪ ،‬مجید‬       ‫جلد‪ ،‬وقتی این کتاب منتشر شد‬            ‫و با خودم به آرامستان ظهیرالدوله‬
‫عرض داشت‪ ،‬و به اندازۀ تخت خوابی‬          ‫همسر وزیر مختار تازۀ آمریکا‪ ،‬که‬         ‫این جزیره چشم دارد‪ ،‬اما رضاشاه در‬        ‫وفادار‪ ،‬حسین تهرانی‪ ،‬شاپور نیاکان‪،‬‬      ‫متوجه شدم شخصاً با من مشکل‬             ‫آوردم‪ ،‬به واسطه حضور خبرنگاران‬
‫م ‌ینمود‪ .‬پایین آن آراسته به الماس و‬     ‫شوهرش در سفر بود و نم ‌یتوانست به‬       ‫برابر او ایستاده است و م ‌یگوید که‬       ‫ابراهیم منصوری و مرتضی محجوبی‬           ‫ندارند؛ تصمیم گرفتم کتاب جدیدی‬         ‫و عکاسان در مراسم خیلی‌ها با من‬
‫مروارید‪ ،‬لب ‌ههای آن مزین به مروارید‪ ،‬و‬  ‫مراسم سلام بیاید‪ ،‬از من خواست که‬        ‫این جا به ایران تعلق دارد‪ .‬او جلوی‬                                               ‫بنویسم با عنوان «از گلستان غم تا‬       ‫مصاحبه کردند تا اینکه ‪ ۱۰‬روز‬
‫از بالا به سوی پایین نقش طاووس ‌یست‬      ‫یکی از این سک ‌ههای تازه ضرب شده‬        ‫امپراتوری فخیمه بریتانیا درآمد‪ ،‬و‬                          ‫تعلیم دیده بود‪.‬‬       ‫بوستان بم»؛ چون بستر از قبل مهیا‬       ‫بعد‪ ،‬انتشاراتی به من زنگ زد«‬
‫که پرهایش را باز کرده‪ ،‬و مرصع به‬         ‫برای او بگیرم‪ .‬من از این کار خجالت‬      ‫پرواز هواپیماهای انگلیسی را از فراز‬      ‫=در طول ‪ ۳۰‬سال پژوهش‬                    ‫بود کمتر از یک سال اطلاعات کتاب‬        ‫آقای فدوی چکار کردی؟ یک نامه‬
‫یاقوت کبود است‪ .‬بر لبه‌های بالا‪،‬‬         ‫م ‌یکشیدم‪ ،‬اما با شرمندگی بسیار از‬      ‫ایران منع کرد‪ .‬امپراتوری بریتانیا در‬     ‫در مورد موسیقی‪ ،‬به آرشیوی از‬            ‫را جم ‌عآوری کردم‪ ،‬مجوزش آمد با‬        ‫از ارشاد اومده که مجوز این کتاب‬
‫یاقوت و زمرد نشاند‌هاند‪ ،‬و در آن میان‬    ‫افسر مأمور تشریفات این خواهش را‬         ‫برابر این اقدام شاه پولادین نتوانست‬      ‫تران ‌ههای ماندگار داریوش رفیعی‬         ‫انتشاراتی برای ‪۱۰‬میلیون تومان قرار‬     ‫باطل شده و سریع باید کتاب‌ها‬
‫الماسی م ‌یدرخشد که از ممتازترین‬         ‫کردم‪ .‬او خند‌های سر داد‪ ،‬و یک سکه‬       ‫کاری بکند‪ .‬تا این تاریخ هواپیماهای‬       ‫دست پیدا کردید؛ آیا برنام ‌‌هی‬          ‫گذاشتیم کتاب را منتشر کنیم که به‬       ‫را تحویل ارشاد بدهیم سریع بلند‬
‫قطع ‌هها در جهان است‪ .‬و ‪ 90‬قیراط‬                                                 ‫انگلیسی میان لندن و بغداد‪ ،‬کلکته و‬       ‫خاصی برای نگهداری و حفظ آنها‬            ‫تحری ‌مها و گرانی برخورد‪ .‬انتشاراتی‬    ‫شو بیا» با هم رفتیم به وزارت‬
‫وزن دارد‪ .‬این قطعه الماس گوهری‬                ‫هم برای خانم هارت به من داد‪.‬‬       ‫بوشهر پرواز مرتب داشتند‪ .‬اما اکنون‬                                               ‫گفت «متاسفانه کاغذ گران شده و‬          ‫ارشاد آنجا به من گفتند «با کسی‬
‫درخشان و نفیس‪ ،‬شگفت ‌یانگیز‪ ،‬و بس‬        ‫بر روی هم‪ ،‬چهار بار در مهمانی شام‬       ‫نم ‌‌یتوانند در فضای ایران پرواز کنند‪،‬‬                              ‫دارید؟‬       ‫این کتاب حول وحوش ‪ ۴۰‬میلیون‬            ‫مصاحبه کردی که نباید می‌کردی»‬
‫پر جلوه بود‪ .‬اما کرزن تحقیق کرده و‬       ‫مجلل در کاخ دعوت و حضور داشتم‪.‬‬          ‫و باید از مسیر کنارۀ (شبه جزیره)‬         ‫‪-‬بله‪ ،‬آرشیو کاملی از ‪ ۱۷۰‬اثر از‬         ‫هزینه بر م ‌یدارد» چون توان پرداخت‬     ‫بعدها فهمیدم خانم فروغ بهمن‌پور‬
‫نوشته است که ساختن تخ ‌تطاووس‬            ‫شاه همیشه فقط میان تالار م ‌یایستاد‬     ‫عربستان بگذرند و به جزیرۀ بحرین‬          ‫کارهای داریوش رفیعی را جمع‬              ‫این مبلغ را نداشتم این کتاب مثل‬        ‫خبرنگار لطف کرده بودند از سر‬
‫اصلی را امیرتیمور (کشور گشای) بزرگ‬       ‫(و میان مدعوین گردش نمی‌کرد)‪.‬‬           ‫برسند‪ .‬با این که امروزه در هر وزارتخانه‬  ‫آوری کرد‌هام‪ .‬زمانی که در حال‬           ‫دو کتاب دیگر در مورد کوروس‬             ‫مهر و محبت‪ ،‬کتاب مرا به احمد‬
‫آغاز کرد‪ ،‬و شاه جهان پادشاه سلسلۀ‬        ‫ملکه یا دیگر خانمهای ایرانی در این‬      ‫دولت ایران‪ ،‬مستشاران یا مهندسان یا‬       ‫جم ‌عآوری اطلاعات برای کتاب اول‬         ‫سرهن ‌گزاده و صمد پیوند در گنجه‬        ‫آزاد در تلوزیون پارس معرفی کرده‬
‫مغولی هند به انجام رساند؛ اما آن را به‬   ‫مهمانیها نبودند‪( .‬سر میز شام) کنار‬      ‫معلمان اروپایی و آمریکایی هستند‪،‬‬         ‫بودم به موزه موسیقی رفتم و در‬           ‫اتاقم مانده تا اسپانسری پیدا شود و‬     ‫بودند و ایشان هم در برنامه‌اش این‬
‫غارت بردند‪ ،‬و آن تخت از میان رفته‬        ‫رضاشاه همسر وزیر مختار شوروی و‬          ‫کسی از انگلیس ‌یها استخدام نم ‌یشود‪.‬‬     ‫مورد داریوش رفیعی سوال کردم‪ ،‬آنها‬                                              ‫کتاب را معرفی کرده بود‪ .‬مصاحبه‬
‫است‪ .‬تخ ‌تطاووس کنونی را از نو‪ ،‬در‬       ‫زن سفیر ترکیه و بعد همسران وزرای‬                                                 ‫حتی نم ‌یدانستند او کیست! بعد که‬                  ‫این کتا ‌بها را چاپ کنم‪.‬‬     ‫به گفته خودشان «خبرگزاری‌های‬
‫دورۀ فتحعل ‌یشاه و به نام زن محبوبی‬      ‫مختار انگلیس و بلژیک م ‌ینشستند‪.‬‬        ‫سلام نوروزی و میهمانیهای‬                 ‫آرشیوشان را گشتند تنها ‪ ۴۰‬آهنگ‬          ‫=در کتاب دوم به چه موضوعاتی‬            ‫معاند و ضدانقلاب» هم باعث شد‬
‫از کنیزکان او‪ ،‬طاووس نام‪ ،‬ساختند‪.‬‬        ‫جای من در امتداد ردیفی بود که شاه‬                                  ‫شاه‬           ‫از او را داشتند‪ .‬من گفتم «‪۱۷۰‬‬                                                  ‫که کتاب‌هایم جمع‌آوری و به خمیر‬
‫شاه ایران به من گفت که این موضوع‬                                                                                          ‫آهنگ از او دارم؛ اگر مایلید در اختیار‬                     ‫پرداخته بودید؟‬       ‫تبدیل شود‪ .‬سال ‪ ۹۴‬بود و حدود‬
                                                                ‫م ‌ینشست‪.‬‬        ‫تقو یم ا یر ا ن بر پا یۀ سا ل‬            ‫موزه بگذارم» گفتند «نه به دردمان‬                                               ‫‪ ۷‬میلیون تومان برای انتشار کتاب‬
                     ‫حقیقت دارد‪.‬‬         ‫شام اصلی در این مهمانیها خوراک‬          ‫خورشیدی‌ست‪ ،‬و سال‪ ،‬هماهنگ‬                ‫نم ‌یخورد!» دلم به حال موسیقی‬           ‫‪-‬کتاب دوم به نام «از گلستان بم‬         ‫هزینه کرده بودم که همه بر باد‬
‫هر بار که به یاد ایران م ‌یافتم‪ ،‬زود‬     ‫فرنگی بود؛ اما گاهی پلوهای شیرین‬        ‫با طبیعت‪ ،‬با بهار آغاز می‌شود و‬          ‫ایران سوخت؛ من حاضر بودم بدون‬           ‫تا بوستان غم» به بررسی کارشناسی‬        ‫رفت و مجوزش باطل شد‪ ،‬برایم‬
‫تخ ‌تطاووس‪ ،‬و شاه ایران که کنار آن‬       ‫با چلو ایرانی هم می‌دادند‪ .‬پلوی‬         ‫با زمستان پایان می‌گیرد‪ .‬در این‬          ‫هیچ چشمداشتی تمام آرشیوم را‬             ‫سبک داریوش رفیعی و صحب ‌تهای‬           ‫خیلی سخت بود چون برای نوشتن‬
‫ایستاده بود و قامت بلندش همچون‬           ‫شیرین مانند «گوموگو» یا دمپختک‬          ‫گاهشماری‪ ،‬آشفتگی و اشتباه در‬             ‫در اختیار موزه موسیقی قرار بدهم‪،‬‬        ‫کارشناسی در مورد ضرب ‌یخوانی‬           ‫این کتاب وقت زیادی صرف کرده‬
‫مجسم ‌های مفرغی م ‌ینمود‪ ،‬به خاطرم‬       ‫ژاپن ‌یست‪ ،‬و در آن گوشت م ‌یریزند‬       ‫فصلها‪ ،‬که در دیگر کشورها پیدا م ‌یآید‪،‬‬   ‫اما شما کجای جهان دید‌هاید که با‬        ‫او م ‌یپردازد چرا که او از پیشروان‬
                                         ‫و آن را «شیرین پلو» می‌خوانند‪.‬‬                                                   ‫یک آرشیو غنی از موسیقی چنین‬             ‫سبک ضرب ‌یخوانی بود‪ .‬هرچند‬
                          ‫م ‌یآید‪.‬‬                                                                                                                                ‫منوچهر همایو ‌نپور از پیشکسوتان‬
                                                                                                                                           ‫برخوردی بکنند؟!‬        ‫ضرب ‌یخوانی بود اما آثارش مثل آثار‬
                                                                                                                                                                  ‫داریوش رفیعی مورد پسند عموم‬

                                                                                 ‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬
   12   13   14   15   16   17   18