Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۲۶ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره ۱۶۹۲
جمعه ۸تا پنجشنبه ۱۴شهریورماه 139۸خورشیدی
شوروی .اخیراً کتاب مستند و بسیار مهم The دکتر امیراصلان افشار در گفتگو با علی میرفطروس)۵( : = ع.م ـ «من ،صدای انقلاب شما
«( Oil Kingsسلاطین نفت») نوشتۀ Scott
Cooperروابط پنهان و آشکار آمریکا با شاه :صدای انقلاب شما را را شنیدم!»،پیامی که به نظر عموم
خمینی و کم کهای آقای کارتر به او وعواملش شنیدم!
کارشناسان ،باعث تشویق انقلابیون و
را برملا کرده است! وقتی دستنویس این پیام را به دست شاه دادند
این آقای کارتر از همان موقع ،شروع کرده تا برای پخش از رادیو و تلویزیون قرائت کند با قدرت گیری آی تالله خمینی گردید! شما
بود که یک خط مستقیمی را برود تا سال بعد عصبانیت گفت :نه! من نباید این حر فها را بزنم
برای بار دوم بتواند به ریاست جمهوری آمریکا در جریان نوشتن این پیام شاه بودید؟
انتخاب شود .حال ایران از بین م یرود به جهنم! ا.ا ـ بله! روزی که آقای ازهاری کابین هشان
کارها درست پیش نم یرود به درک! من باید را معرفی کردند و رفتند ،اعلیحضرت بدون
برای خودم ترتیبی بدهم که بتوانم دوباره آن که قبل ًا کمترین صحبتی در این باره کرده
باشند ،حدود ساعت 11ـ 5/11صبح به من
انتخاب بشوم! فرمودند :قرار است که من پیامی برای ملت
ایران بفرستم و آن پیام را الآن برای من خواهند
=در تأیید حرف شما ،کارتر در جایی در دوران زندگی سیاسی و دیپلماتیک اختلاف نظر اطرافیان جیم یکارتر دربارۀ دکتر امیراصلان افشار ،در خاطرات خود آورد تا در ساعت 2بعد از ظهر از برنامه اخبار
خود ،دارای مشاغل مهم و حساس، ایران .خاطرات دکتر افشار ،کتابی است از چند رویداد مهم که تأثیر زیاد در سرعت رادیو و تلویزیون پخش شود ...روزنام هنوی سها
م یگوید که :در گذشته سرنوشت انتخابات ازجمله سفارت ایران در آمریکا و هلند در 720صفحه ،شامل یک دورۀ 44ساله از گرفتن ماشین انقلاب و انتقال سلطنت و فیلمبردارهایی که برای گزارش کابینۀ آقای
و اتریش ،رابط سفارت ایران با دیوان ظهور فاشیسم هیتلری در آلمان تا ظهور از شاه به آخوند داشت ،سخن م یگوید: ازهاری آمده بودند ،برای ضبط پیام اعلیحضرت
آمریکا را فلان ایالت آمریکا تعیین م یکرد، داوری بی نالمللی لاهه در دوران ملی شدن آی تالله خمینی در ایران و حاصل مصاحبۀ واقعۀ هفدهم شهریور در میدان ژاله تهران همانجا اندند .مدتی طول کشید و خبری از
صنعت نفت ،رئیس شورای ح ّکام سازمان طولانی علی میرفطروس با آخرین رئیس ب هدنبال اعلام حکومت نظامی در دولت پیام نشد .پرسیدم که چرا دیر شده و پیام را
در حالی که سرنوشت انتخابات آینده، بی نالمللیانرژیاتمیبودهاست،تاآخرین تشریفات دربار شاهنشاهی در سا لهای شریف امامی ،حادثۀ سینما رکس آبادان نم یآورند؟ به من تلفن کردند و گفتند :پیام
روز زندگی محمدرضاشاه در کنار وی بود که ب هاستعفای دکتر جمشید آموزگار از را آقای سید حسین نصر و آقای رضا قطبی
آمریکا ،در ایران تعیین م یشود( .منظور و از این دوران خاطرات ب هیادماندنی دارد. قبل از انقلاب. نخستوزیری منجر شد ،بیماری شاه و آوردهاند و به اتفاق ،حضور علیاحضرت بردهاند.
دکتر اصلان افشار ،دیپلمات باسابقه که من به اعلیحضرت گفتم :قربان! پیام آمده
مسأله گروگا نها ...بود) است و بردهاند حضور علیاحضرت ...اعلیحضرت
ـ حقیقتاً اگر کارتر آنقدر عقل داشت که بود که هیچکس درک درستی از اوضاع گفتگو کنند و به آنها نسبت به خطر قدرت تمام این آقایان ،هیچکدا مشان از این پیام با کمی عصبانیت ،گفتند :آخر این پیام چه
بداند سرنوشت انتخابات آ مریکا در ایران تعیین ایران نداشته باشد .در حالی که سازمان گیری خمینی برای ایران و منطقه هشدار اطلاعی نداشتند. ربطی به علیاحضرت دارد؟! مگر علیاحضرت
م یشود ،چرا همان حر فهایی را که چند ماه «سیا» در مردادماه 57گزارش کرد که: دهند .این گونه سفرهای توجیهی ،در زمان م یخواهند نطق کنند؟! چرا بردند آنجا؟ بگویید
قبل در ایران زده بود ادامه نداد؟ کارتر گفته «در ایران هیچ علائم یا موقعیت انقلابی کندی هم صورت گرفته بود که پس از ملاقات، در هر حال پیام پخش شد که اثرش،
بود« :ایران جزیره ثبات است و من آمدهام از به چشم نم یخورد» ،سولیوان در آذر 57 کندی چنان تحت تأثیر سخنان شاهنشاه قرار همانطور که شما فرمودند گستاخ کردن آقای زود بیاورند اینجا...
ضمن ضرورت تغییر رژیم شاه ،گزارش گرفته بود که تبلیغات کنفدراسیون و برخی حدود ساعت ،5/12آقایان سید حسین
ایران یاد بگیرم که چکار کنم». داد« :اگر آی تالله خمینی به ایران بیاید، از افراد دفتر کندی در کاخ سفید دیگر اثری خمینی و تشویق بیشتر هوادارانش بود. نصر و رضا قطبی به دفتر من آمدند ،پیام را
شما موضعگیریهای کارتر را از اوایل هیچ نقشی در سیاست نخواهد داشت. ساعتی بعد از پخش پیام ،اعلیحضرت راجع آوردند و نشستند .من هم محض احتیاط،
1979تا 2ماه قبل از خروج شاه نگاه کنید او نظیر گاندی خواهد بود و توجه چندانی نداشت. به این نطق سؤال فرمودند و گفتند :الساعه آقای اصلانی (که الآن در کانادا هستند) و
م یبینید که روز به روز تردید و تناقض در به قدرت سیاسی نخواهد داشت». شریف امامی تلفن کرد و گفت :پیام ،بسیار خانم سودابۀ انصاری ،منشی تشریفات (که
گفت ههای او بیشتر م یشود به طوری که وقتی ـ بله .اولاً در آن قسمتی که آقای سولیوان =در آخرین روزها ،اوضاع کاخ قبل از عالی بود! به سفیر آمریکا تلفن کردم و پرسیدم: الآن در لندن هستند) ،این دو نفر را خواستم
به «گوادولوپ» میرود خودش پرچمدار گفته بودند که اگر آقای خمینی به ایران بایید خروج شاه از ایران چگونه بود؟ با توجه به شما نطق اعلیحضرت را شنیدید یا نه؟ و نظرتان که بیایند تا اگر قرار باشد چیزهایی نوشته یا
سرنگونی شاه م یشود! در این زمان بعضی از اعتصابات و تظاهرات مردمی ،آیا خللی در چیست؟ آقای سالیوان به من گفتند :نه! من
روزنام هها ،ایران را متهم کردند که این کشور در نشیندم! دارند آن را ترجمه م یکنند ...با آقای اقدامی بشود ،حاضر باشند.
انتخابات جمهوری خواهان کمک مالی کرده. آقایان سید حسین نصر و رضا قطبی در
یکی از این اتهامات به خود من وارد شده بود در دیدار رسمی محمدرضا شاه پهلوی از آمریکا در سال 1977مخالفان نظام پادشاهی دفتر من منتظر ماندند و من حضور اعلیحضرت
که چقدر خوشحالم که الآن یادم انداختید که در اطراف کاخ سفید تظاهرات م یکردند رفتم و عرض کردم که آقایان آمدهاند و پیام را
آوردهاند .اعلیحضرت گفتند :خیلی خب! باشه!
این مطلب را بگویم. نقش مؤثری در سیاست نخواهد داشت و در کارهای روزمره دربار و تشریفات بوجود عبدالکریم لاهیجی صحبت کردم ،ایشان گفتند
وقتی که از آمریکا به آلمان آمدم ،موقعی قم سکونت خواهد کرد ،باید بگویم که همین آمده بود؟ که نطق ،بسیار عالی بود ...البته برای جبهۀ ملی خبر م یدهم...
بود که ماجرای واترگیت در آمریکا مطرح بود مسئله ،ب یسوادی یا عدم شناخت سولیوان از که م یخواست اعلیحضرت خودشان را کنار قرار بود طبق معمول ،اعلیحضرت زنگ
و آقای نیکسون استعفا داد و رفت و روزنام هها افکار خمینی را نشان م یدهد .از طرف دیگر، ـ نه! کارمندان و کارکنان دربار تا روز عزیمت بزنند تا آقایان پیام را به حضور ایشان ببرند و
تمام کارهای نیکسون را افشاء کرده بودند. سفیری که با مردم صحبت نکرده و نظریات اعلیحضرت از ایران ،با کمال صمیمیت مشغول بکشند ،این نطق مطابق می لشان بود! اعلیحضرت پشت میزشان این پیام را بخوانند.
یکی از آن مطالب این بود که نیکسون برای مردم را ندیده ،ترقیات ایران را ندیده ،دوستی کار بودند .آجودان کشیک دربار ،آقای منوچهر بعد از انقلاب ،اعلیحضرت از اینکه تحت در این موقع که همۀ ما منتظر بودیم تا
انتخابات کمک مالی گرفته .البته شاید شخص فوق العاده نزدیک کشور ما را با مملکت صانعی هم تا لحظات پرواز هلیکوپتر سلطنتی فشار ،آن پیام را خواندند ،خیلی ناراحت بودند. اعلیحضرت ما را احضار کنند ،ناگهان ،خود
خودش نه ،بلکه حز باش .یکی از آ نها چندین خودش ندیده و متوجه نشده که ایران یکی از از کاخ به فرودگاه مهرآباد ،حضور داشتند .دکتر به آقای نهاوندی هم (وقتی به مصر آمده بودند) اعلیحضرت در را باز کردند و آمدند توی دفتر
میلیون دلار کمک شاه از ایران به نیکسون بود. بزرگترین مدافعین آمریکا در خاورمیانه است، علیقلی اردلان ،وزیر دربار هم به هنگام عزیمت من .من بلافاصله بلند شدم تا اعلیحضرت جای
روزنامه نویس معروفی به نام «جک باید حقیقتاً به شعور این آدم شک کرد .اصل ًا گفتند :بیخودی در این کار عجله شد! من بشنینند ،ولی گفتند :نه! نه! بنشینید! همان
اندرسون» در روزنامۀ «واشنگتن پست» نوشت در کاخ سفید از اول با ماموریت سولیوان به اعلیحضرت حضور داشتند. اصل ًا نحوۀ تبلیغات رادیو ـ تلویزیون ما در جا بنشینید! ...خو ِد اعلیحضرت روی صندلی
که افشار ،سفیر ایران در آمریکا که ضمناً ایران اختلاف وجود داشت و به همین جهت آن روزهای حساس ،به هیچ وجه مناسب روبروی من نشستند .بعد آقای قطبی پیام را
سفیر ایران در مکزیک است ،از بانک «دی اعزام وی به ایران چند ماه با تأخیر همراه بود! =در برنام ههای روزانۀ شاه چطور؟ آیا نبود .بی آنکه بخواهم کسی را متهم کنم، به حضور اعلیحضرت دادند .اعلیحضرت به دقت
روما»ی مکزیک مبلغ 8میلیون دلار گرفته آمریکاییها وقتی میخواهند به کسی تغییری در برنام ههای روزانۀ شاه بوجود باید بگویم که نوعی «انقلابیگیری» در کادر پیام را خواندند و مرور کردند و چند دقیق های
و با استفاده از پاسپورت سیاس یاش این پول شغلی بدهند باید متقاضیان ،یک امتحان آمده بود؟ خلق و خوی شاه در این روزها مدیریت رادیو ـ تلویزیون بود که شاید ناشی طول کشید و بعد با عصبانیت پیام را روی
را همراه آورده و به عنوان کمک انتخاباتی به فیزیکی هم بدهند برای همین هم هست از امواج احساسات انقلابی در جامعه بود، میز من انداختند و دو بار فرمودند« :من نباید
کسانی که در آمریکا میخواهند رئیس چگونه بود؟ وگرنه نمایش فیلم تیرباران پادشاه مکزیک این حر فها را بزنم! من نباید این حر فها را
نیکسون داده است. جمهور شوند یک هفته مانده به انتخابات ـ چون اصل ًا خروج دائمی یا درازمدتی در در آن روزهای حساس چه ضرورتی داشت؟ بزنم! »...آقای قطبی و آقای سید حسین نصر
من وقتی که این خبر را خواندم خیلی در جنگ لها م یدوند یعنی ما جان داریم و دستور کار نبود ،اعلیضحرت طبق معمول عرض کردند :اعلیحضرت! الآن موقعی رسیده
ناراحت شدم برای اینکه چنین چیزی اصل ًا میتوانیم بدویم و ورزش کنیم و م یتوانیم ساعت 9صبح به دفتر م یآمدند و با نظم =فکر نم یکنید که در خود شخص شاه، که اعلیحضرت باید مطالبی را بفرمایند که برای
حقیقت نداشت و با این مقاله م یخواستند ما مملکت را داره کنیم .آنوقت چطور آخوندی همیشگی مشغول به کار میشدند .البته عزم و اراد های برای مقابله با بحران وجود ملت قابل قبول باشد و ملت هم آمادگی دارد
را که فقط در حوزۀ قم یا نجف و یا در زیر غم بزرگی روی چهرهشان آشکار بود که ببیند اعلیحضرت چه م یفرمایند .الآن موقعی
را خراب کنند. درخت سیب نشسته ،این آدم را برای اداره شما عک سها و فیل مهای مربوط به عزیمت نداشت؟ است که اعلیحضرت خودشان را در ردیف
زمانی ،اعلیحضرت به من گفته بودند که کردن یک مملکت لایق م یدانند؟! بخصوص اعلیحضرت را ملاحظه بفرمائید ،میبینید ـ ببینید! همانطور که توصی ههای متضاد ملت بگذارند و طوری فرمایش بفرمایند که
اگر پیامی به صورت رمز هم بفرستید ،باز هم که خمینی کتابش (حکومت اسلامی) را که کارمندان و کارکنان کاخ چه احساساتی و گاه متناقضی از کاخ سفید به سولیوان
محرمانه نم یماند ،به خاطر اینکه یک مأمور سالهای قبل نوشته بود و مسئولان کاخ برای جلوگیری از عزیمت اعلیحضرت ابراز م یرسید ،در خود دربار هم ،توصی ههای متضاد ملت قبول کند...
داریم که رمز را م یخواند ،یکی هم آن را کشف سفید حتماً آن را خوانده بودند! البته م یکردند ،به طوری که چشمان اعلیحضرت و متناقضی به اعلیحضرت م یشد .هر یک از اعلیحضرت چیزی نگفتند و به اطا قشان
م یکند ،در نتیجه این مسائل به کلی محرمانه تلقی نهای کسانی مانند آقای قطب زاده و پر از اشک شده بود! وقتی اعلیحضرت را از زیر دولتمردان و رجال سیاسی کشور ،توصیه و رفتند و این پیام هم روی میز من ماند .بعد
نم یماند .مطلب اگر خیلی محرمانه است با ابراهیم یزدی و بنی صدر در بارۀ «اندیش ههای قرآن م یگذراندند ،اعلیحضرت و علیاحضرت پیشنهادی م یکردند و اعلیحضرت در میان دیدند که دیر م یشود و تا ساعت پخش اخبار،
دست بنویسید و برای من بفرستید که من آن دموکراتیک آی تالله خمینی» خیلی مؤثر بود. به کارمندان و کارکنان کاخ فرمودند :ناراحت آن همه توصی هها ،حیران مانده بودند .با توجه وقتی نمانده ،اعلیحضرت ،بار دیگر من را صدا
را بخوانم و بعد ،آن را پاره کنم ...من این مسئله بنابراین ،مسأله اصلی سرنگونی شاه بود و به دشمنی سولیوان با شاه ،اعلیحضرت معتقد کردند و من پیام را بردم پشت میزشان و
را با دست نوشتم که :اعلیحضرت ،من نه پولی ایجاد یک «کمربند سبز» در مقابله با کمونیسم نباشد ،ما به زودی مراجعت خواهیم کرد! بودند که سولیوان گزارش درستی از اوضاع اعلیحضرت شروع کردند به خواندن آن پیام.
بردم ،نه از پاسپورت سیاس یام سوءاستفاده ایران به آمریکا مخابره نم یکند .به همین جهت بنابراین :اینکه آقای سید حسین نصر
کردم ،نه به دستگاه نیکسون کمکی کردم. = ظاهراً آن دو خط مشی متفاوت م یخواستند با سفری به آمریکا ،با شخص کارتر گفتهاند که «من قبل ًا چندین بار این پیام
اجازه بفرمایید که من این روزنامه را «سو» و متضاد در وزارت خارجۀ آمریکا و در و مقامات وزارت امور خارجه دربارۀ اوضاع ایران را برای اعلیحضرت خواندم و پذیرفتم و بعد
بکنم ،به خاطر اینکه به یک سفیری اتهام زده دفتر امنیت ملی کاخ سفید باعث شده هم نطق کردند» ،اصل ًا حقیقت ندارد ،چون
است ...اعلیحضرت فرمودند :نه ،فراموش کنید ساعت 5/11صبح ،موقعی که قرار بود پیام
و اصل ًا صدایش را درنیاورید و چیزی هم راجع برای خواندن به دست اعلیحضرت برسد ،به
من فرمودند« :این پیام چرا نم یآید؟ کجاست
به این موضوع نگویید. این پیام؟ بگویید بیاورند ،برای اینکه من
خوب! این جور تبلیغات بیشک روی بایستی اقل ًا یکی دو بار آن را بخوانم که
دموکراتها تأثیر داشت و با توجه به در موقع خواندن تُ ُپق نزنم »...پس معلوم
اینکه اعلیحضرت ،به طور سنتی ،دوست است که پیامی که میآمد ،ابتدا به ساکن
جمهوریخواهان بود ،م یتوانست حس انتقام بود و آورده بودند که اعلیحضرت همانطور
جوئی در سران دموکرا تها در کاخ سفید به که هست آن را بخوانند ،اگر پیام ،خوب بود
و با نظر اعلیحضرت تهیه شده بود ،پس چرا
وجود آورد. اعلیحضرت پیام را پرت کردند و گفتند :من
این حرفها را نباید بزنم؟! ...پس معلوم است
= یعنی رژیم شاه هیچگونه کمکی به که حرفهای آقای سید حسین نصر به کلی
بیاساس است .شاه در آن پیام ،م یبایست از
جمهوریخواهان نکرده بود؟! کارها و خدمات خودشان به ایران و ایرانی
صحبت میکردند و در برابر امواج انقلابی،
ـ عرض کردم! شاه سنتاً دوست و همراه میبایستی قاطعیت و ایستادگی نشان
جمهوریخواهان بود و ما ،در حقیقت ،راه را م یدادند.
برای نیکسون باز م یکردیم که انتخاب شود. =معمولاً نطقهای شاه را آقای دکتر
البته نه از نظر مالی بلکه از نظر سیاسی. شجا عالدین شفا م ینوشتند ،آیا ایشان در
آقای کارتر اگر عاقل بود ،میتوانست آن روز در دربار نبودند؟
ـ نخیر! آقای دکتر شفا نبودند .اصلا ً
دوستی و صمیمیتاش را با ایران قو یتر کند هیچکس از این پیام اطلاعی نداشت .بعد از
انقلاب هم کسی ندانست که چه کسی این را
چون ایران در تمام خاورمیانه نفوذ داشت. تهیه کرده .من چندین دفعه شنیدم که این
نطق را آقایان اردلان ،انتظام ،دکتر امینی،
چرا موقعی که کیسینجر در آن موقع به شریف امامی و ...تهیه کردهاند .در حالی که
پاکستان شرقی (بنگلادش فعلی) رفته بود و
از آنجا محرمانه به چین رفته بود که روابط
بین آمریکا و چین را برقرار بکند ،که بعداً
گفته شد نیکسون درهای چین را به روی
دنیا باز کرد ،و بعد خود نیکسون رسماً به
چین رفت ،چطور اعلیحضرت آن موقع این
خبر را از طریق من به اطلاع محمدظاهر شاه
رساند؟ در حالی که ما آقای جهانگیر تفضلی
را در افغانستان داشتیم .چون میخواستند
که این موضوع محرمانه بماند .نیکسون حتی
ادامه دارد قرار بود به ایران بیاید.