Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۵۴ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 1۲‬شماره ‪1۷۲۰‬‬
                                                                                                                                                               ‫جمعه ‪ ۸‬تا پنجشنبه‪ ۱۴‬فروردین ماه ‪۱۳۹۹‬خورشیدی‬

‫تأملات بهنگام؛ آیا وقت «کودتا»ست؟!‬                                                                                      ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)1۶۲‬‬

                                                                                ‫=ادامه وضع فعلی در عدم‬                  ‫احمد احـرار‬                            ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1343‬‬
                                                                                ‫قرنطینه شهرهای بزرگ‪-‬‬
‫مأموران آتشنشانی در تهران در حال ضدعفونی؛ دو روز قبل از‬                         ‫تنها به خاطر ترس حکومت‬                  ‫کوچک خود در کسوت نظامی روی‬              ‫جهانمطاع را به اهالی اعلام کنید‪.‬‬     ‫پس از ماجرای قوامالسلطنه و‬
                    ‫نوروز‪99‬؛ ‪ 18‬مارس ‪۲۰۲۰‬‬                                       ‫از مقاومت بخشی از مردم‬                  ‫صندلی نشسته‪ ،‬سردار سپه را با آن‬        ‫مشیرالدوله ـ رئیسالوزراء»‬             ‫بازداشت و تبعید وی‪ ،‬سردار سپه با‬
                                                                                ‫مستأصلو ُمعسر‪-‬شرایطی‬                    ‫قامت برازنده در مقابل خود میبیند‬                                             ‫ضربۀ دیگری اقتدار خود را به شاه و‬
‫در ماجرای شیوع ُکرونا در آخرین‬           ‫نبوده و نیستیم و از هیچ مسئله پشت‬      ‫را موجب خواهد شد که‬                     ‫که ایستاده سلام میدهد و میگوید‬         ‫این سفر‪ ،‬اما هرگز سر نگرفت‪.‬‬
‫روزهای این سال نحس‪ ،‬از کشتار‬             ‫پردهای هم خبر نداشته و نداریم‪،‬‬         ‫ابتلای بسیاری از باشندگان‬               ‫اتومبیل حاضر است‪ .‬بیدرنگ جواب‬          ‫دولتآبادی در «حیات یحیی»‬                              ‫دولت تفهیم کرد‪.‬‬
‫مردم معترض آبانماه تا شلیک به‬            ‫اگر در گفتگوی ما سخن از کودتا یا‬       ‫این شهرها را به بیماری‬                  ‫سلام داده از جای جسته روانه میشود‬      ‫مینویسد‪« :‬ولیعهد که مدتی است‬          ‫روابط شاه و وزیر جنگ شدیداً به‬
‫هواپیمای مسافربری و قتل مسافران آن‬       ‫تحولی شبیه آن رفته‪ ،‬بیشتر ناظر به‬      ‫کذایی در پی خواهد داشت‪.‬‬                 ‫و سردار سپه و رئیس دولت او را راه‬      ‫از مرکز حکمرانی خود که آذربایجان‬      ‫سردی گراییده بود‪ .‬شاه به سردار‬
‫در ماه دی‪ ،‬از همسر ُکشی وزیر اسبق‬        ‫شباهت شرایط فعلی کشور با آنچه در‬       ‫دیر یا زود‪ ،‬با شدت گرفتن‬                ‫میاندازند و برمیگردند با حاضرین به‬     ‫است دور مانده و یک حکومت‬              ‫سپه اعتماد نداشت و سردار سپه‬
‫اصلاحطلب در آخر فصل بهار تا جزغاله‬       ‫تاریخ طولانی تحولات ایران بارها رخ‬     ‫همهگیری بیماری‪ ،‬به ناچار‪،‬‬                                                      ‫نظامی قوی در آن ایالت بهجای او‬        ‫به شاه اعتنا نمیکرد‪ .‬در یکی از‬
‫شدن سردار جنایتکار نورچشمی (نماد‬         ‫داده بوده دارد و نه خیالبافی کور یا‬    ‫نظامیانبرایاجرایقرنطینه‬                               ‫صحبت میپردازند‪.‬‬          ‫حکمران گشته است میخواهد باز‬           ‫ملاقاتهایش با وزیر مختار انگلیس‪،‬‬
‫امنیت و قدرت جمهوری اسلامی)‬              ‫آنچه فرنگیجماعت به آن ‪wishful‬‬          ‫به خیابانها اعزام خواهند‬                ‫بدیهی است سردار سپه میداند‬             ‫خود را به آذربایجان بیندازد و شاید‬    ‫سردار سپه گفته بود من به مقام‬
‫در آغاز زمستان‪ ،‬همگی نشان از این‬                                                ‫شدواینخودتهدیددیگری‬                     ‫شاه کجا میرود و برای چه میرود‪.‬‬         ‫تصور میکند در آنجا خواهد توانست‬       ‫سلطنت احترام میگذارم ولی برای‬
‫داشتند که امنیت پوشالی و مبتنی بر‬                     ‫‪ thinking‬میگویند‪.‬‬         ‫برای مافیای حاکم بر کشور‬                ‫اما هیچ به روی خود نمیآورد و‬           ‫با رؤسای عشایر که با وی سابقۀ‬         ‫این آدم (احمدشاه) احترامی قائل‬
‫وحشیگری اصحاب جمهوری اسلامی‪،‬‬             ‫اوضاع کنونی کشور حکایت از‬                                                      ‫خودداری میکند که مسأله تا دم‬
‫لرزانتر از لانه عنکبوت است‪ .‬در چنین‬      ‫تعطیلی و رکود همه فعالیتهای‬                   ‫در پی خواهد آورد‪.‬‬                ‫آخر سیر خود را کرده برهم خوردنش‬               ‫دکتر محمد مصدق‬                                          ‫نیستم‪.‬‬
‫احوالی‪ ،‬طبیعی است که عموم جامعه‬          ‫حیاتی اجتماعی‪ -‬اقتصادی دارد‪ .‬برای‬      ‫=شباهت اوضاع کنونی‬                      ‫بیشتر برای او قدرت و عظمت تولید‬        ‫خصوصیت و اطاعت دارند بست و‬            ‫شاه نیز نگرانی خود را از احتمال‬
‫احساس وحشت و بیپناهی کرده و آرزو‬         ‫جامعه افسرده وابسته به اقتصاد دولتی‬    ‫ایران با ایام انتهای حکومت‬              ‫کند و برای شاه و ولیعهد و رئیس‬         ‫بند کرده با اشخاص ناراضی از عملیات‬    ‫وقوع کودتای دیگری توسط سردار‬
‫کنند که شخصی به نجاتشان برخیزد‪.‬‬          ‫رو به فنای ایران‪ ،‬این شرایط فرساینده‬   ‫قاجار‪ ،‬مثالزدنی است‪ .‬در‬                                                        ‫نظامیان همداستان شده حوزهای‬           ‫سپه با لورین (وزیر مختار انگلیس)‬
‫شباهت اوضاع کنونی ایران با ایام‬          ‫به نقطه غیرقابل بازگشت رسیده و از‬      ‫آن دوران که مصادف با‬                                ‫دولت خواری و خفت‪.‬‬          ‫تشکیل بدهد و از بیاعتنایی سردار‬       ‫در میان گذارده و گفته بود رضاخان‬
‫انتهای حکومت قاجار‪ ،‬مثالزدنی است‪.‬‬        ‫این روست که شورش نابرخورداران‬          ‫سالهایوقوعجنگجهانی‬                      ‫سردار سپه بعد از سنجیدن اطراف‬                                                ‫هر لحظه ممکن است دست به کودتا‬
‫در آن دوران که مصادف با سالهای‬           ‫جامعه با فواصل کوتاه‪ ،‬هر بار شدیدتر‬    ‫اول بود‪ ،‬کودتای سوم اسفند‬               ‫کار و اطمینان یافتن از هر کجا‬                        ‫سپه به خود بکاهد‪.‬‬       ‫بزند و او ترجیح میدهد که این بار‪،‬‬
‫وقوع جنگ جهانی اول بود‪ ،‬ممالک‬            ‫از نوبت قبل‪ ،‬در همه نقاط ایران رخ‬      ‫‪ 1۲99‬وظهوررضاشاه‪،‬نتیجه‬                  ‫که لازم باشد در آن دم آخر که‬           ‫بدیهی است سردار سپه راضی‬              ‫وقتی کودتا میشود او در ایران نباشد‪.‬‬
‫محروسه ایران پس از گذراندن سال‬           ‫میدهد‪ .‬همزمان‪ ،‬تحریمهای کارآمد و‬       ‫قهری و فرخندهی آن اوضاع‬                 ‫ولیعهد میخواهد روانه شود هیأت‬          ‫نخواهد شد ولیعهد به این مقصود‬         ‫محمدحسن میرزا ولیعهد نیز در‬
‫قحطی‪ ،‬سال وبایی و سپس شیوع‬               ‫خردکنندهایالاتمتحده‪،‬دستمافیای‬                                                  ‫دولت را تهدید کرده نارضائی خود‬         ‫برسد‪ .‬این است که هر وقت در هیأت‬       ‫این نگرانی با برادرش شریک بود و‬
‫آنفلوآنزای اسپانیایی‪ ،‬دچار فلاکت و‬       ‫حاکم بر «شرکت سهامی جمهوری‬                           ‫و احوال بود‪.‬‬              ‫را از مسافرت او‪ ،‬به شاه و وزراء‬        ‫وزرا به سمت وزارت جنگ حاضر است‬        ‫به وی هشدار داده بود که سردار سپه‬
‫انحطاطی هولناک شده بود‪ .‬چند کرور‬         ‫اسلامی» را از منابع مالی محدودش‬        ‫=امرو ِز شرایط مشابهی‬                   ‫میرساند‪ .‬کوشش بسیار شاه و ولیعهد‬       ‫و این صحبت به میان میآید روی‬          ‫هر وقت صلاح بداند دست به کودتا‬
‫ازباشندگانایرانیبهواسطهفجایعفوق‬          ‫کاملا کوتاه کرده و دستگاه عریض و‬       ‫بر وطن ما حکمفرماست‬                     ‫و هیأت دولت در اجرای فرمان و‬           ‫قبول نشان نداده و از داخل شدن‬         ‫میزند و ما هردو را به زنجیر میکشد‪.‬‬
‫از صفحه روزگار پاک شده بودند و آنها‬      ‫طویل سرکوب حکومتی از تأمین جیره‬        ‫اما شوربختانه‪ ،‬نه تنها از‬               ‫فرستادن ولیعهد بهکلی بینتیجه‬           ‫در این مذاکرات خودداری میکند‪.‬‬         ‫ترس چنان بر احمدشاه غلبه کرده‬
‫که باقی مانده بودند‪ ،‬غرق در فقر‪ ،‬گرفتار‬  ‫ومواجبابوابجمعیخودشهمناتوان‬            ‫نظامی گردنفرازی در قواره‬                ‫مانده و ولیعهد با نهایت خفت از منز ِل‬  ‫از طرف دیگر ولیعهد به شاه فشار‬        ‫بود که از وزیر مختار پرسید اگر چنان‬
‫اعتیادوشکستهازتحقیرخارجیبودند‪.‬‬           ‫شده است‪ .‬به نظر میرسد که تهمانده‬       ‫رضاشاه خبری نیست بلکه‬                   ‫نقلمکانکرده به خانۀ خود برمیگردد‬       ‫میآورد و شاه به رئیسالوزرا میگوید‬     ‫حادثهای رخ داد‪ ،‬آیا دولت انگلیس‬
‫هرج و مرج و فقدان امنیت همراه با‬         ‫صندوق توسعه ملی (یا همان حساب‬          ‫حتی سربازی که لیاقت برق‬                 ‫و کدورت باطنی میان سردار سپه و‬                                               ‫میتواند هواپیمایی در اختیارش‬
‫فساد گسترده طبقه حاکم‪ ،‬مردم را‬           ‫ذخیره ارزی) هم تا چند هفته آینده‬       ‫انداختنپوتینهایرضاخان‬                                                                                                ‫بگذارد و او را از ایران خارج کند‪.‬‬
‫چنان جان به لب کرده بود که دست‬           ‫روبیده خواهد شد و از پس آن‪ ،‬مرحله‬      ‫سردارسپه را داشته باشد ‪-‬‬                 ‫ولیعهد به ملامت ظاهری میرسد‪.‬‬                                                ‫لورین موضوع را به لندن گزارش داد‬
‫به دعا برداشته و از خدای نادیده‪ ،‬طلب‬     ‫نهایی انهدام اقتصاد ایران آغاز خواهد‬   ‫نه میان سرداران شکمباره و‬               ‫شاه بعد از این از سردار سپه گله‬                                              ‫و لرد کرزن در جواب نوشت «اگر‬
‫ظهور منجی موعود میکردند‪ .‬کودتای‬          ‫شد و تورم اعشاری افسارگسیخته‪ ،‬آن‬       ‫اخته سپاه پاسداران انقلاب‬               ‫میکند (چنان که نگارنده خود از‬                                                ‫شاه مملکتش را رها کند این پایان‬
‫سوم اسفند ‪ ۱۲۹۹‬و ظهور رضاشاه‪،‬‬                                                   ‫اسلامی و نه میان امیران‬                 ‫سردار سپه شنیده است) و میگوید‬                                                ‫سلطنت خودش و دودمانش خواهد‬
‫نتیجه قهری و فرخنده چنان اوضاع و‬                    ‫را در هم خواهد نوردید‪.‬‬      ‫بیبته و شاخشکسته ارتش‬                   ‫شما ولیعهد را از رفتن به آذربایجان‬                                           ‫بود‪ .‬از ما کاری ساخته نیست جز آن‬
                                         ‫ناکارآمدی شگفتآور دستگاه دولت‬           ‫فعلی‪-‬بهچشمنمیخو َرد‪.‬‬                   ‫منع کردید‪ .‬سردار سپه جواب میدهد‬                                              ‫که حادثه را با خونسردی کامل تلقی‬
             ‫احوال و آرزوهایی بود‪.‬‬       ‫در کنترل و جلوگیری از انتشار ویروس‬                                             ‫اعلیحضرت هم در صدور فرمان‬                                                    ‫کنیم‪ .‬البته اگر جان او در خطر باشد‬
‫امرو ِز روز‪ ،‬شرایط مشابهی بر وطن‬         ‫ُکرونا هم عامل دیگری است که به‬         ‫یوسفمصدقی‪-‬سال تلخ‪ ،‬پر ماجرا‬             ‫حکومت آذربایجان ولیعهد با من‬                                                 ‫میتواند به سفارت ما پناهنده شود‬
‫ما حکمفرماست اما شوربختانه‪ ،‬نه تنها‬      ‫فروپاشی اقتصاد نیمهجان ایران کمک‬       ‫و سراسر حادثهی ‪ ۱۳۹۸‬خورشیدی‬             ‫مشورت نکردید وال ّا عرض میکردم‬                                               ‫ولی هواپیما در اختیارش گذاشتن‬
‫از نظامی گردنفرازی در قواره رضاشاه‬       ‫خواهد کرد‪ .‬از شواهد و قرائن پیداست‬     ‫هم به تاریخ پیوست و ما ایرانیان‪،‬‬
‫خبری نیست بلکه حتی سربازی که‬             ‫که طی چند هفته آینده‪ ،‬موج دوم‬          ‫فرسودهتر از همیشه‪ ،‬قدم به سالی‬                             ‫صلاح نیست‪.‬‬                                                                  ‫مقدور نیست»‪.‬‬
‫لیاقت برق انداختن پوتینهای رضاخان‬        ‫و سوم همهگیری این بیماری‪ ،‬نقاط‬         ‫جدید گذاشتیم‪ .‬اوراق دفتر ایام سال‬       ‫موفقیت سردار سپه به جلوگیری از‬                                               ‫در سلطنت قاجاریه‪ ،‬از دوران‬
‫سردارسپه را داشته باشد – نه میان‬         ‫مختلف کشور را درگیر خواهد کرد و از‬     ‫نو هم که چند روزی است گشوده‬             ‫مسافرت ولیعهد به او جرأت میدهد‬                                               ‫فتحعلی شاه به این سو‪ ،‬رسم بود که‬
‫سرداران شکمباره و اخته سپاه پاسداران‬     ‫پی آن تمام بنگاههای اقتصادی کوچک‬       ‫شده‪ ،‬چنان نویدبخش نمینمایند و‬           ‫که بتواند در مخالفت کردن با شاه و‬                                            ‫ولیعهد در تبریز اقامت کند‪ .‬احمدشاه‬
‫انقلاب اسلامی و نه میان امیران بیبته‬     ‫و متوسط خصوصی و نیمهخصوصی‬              ‫بوی بهبودی از اوضاع جهان‪ -‬دستکم‬         ‫ولیعهد بیش از پیش جلو برود و هم‬
‫و شاخشکسته ارتش فعلی‪ -‬به چشم‬             ‫کشور‪ ،‬کاملا از کار خواهد افتاد‪.‬‬        ‫در کوتاهمدت‪ -‬به مشام نمیرسد‪ .‬در‬
                                         ‫معوقات عظیم بانکی ناشی از عدم‬          ‫این میان‪ ،‬نباید فراموش کرد که امید‬      ‫حسن پیرنیا (مشیرالدوله)نفر دوم از راست‬
                      ‫نمیخو َرد‪.‬‬         ‫پرداخت اقساط وامهای بیپشتوانه این‬      ‫به آینده‪ ،‬هر چند کمرمق و نیمهجان‪،‬‬
‫اگر شرایط قرنطینه در تهران برقرار‬        ‫بنگاهها‪ ،‬بانکهای بحرانزده ایران را‬     ‫ضروریتر از هر توشهای برای گذر از‬        ‫بر بیاعتنایی او به رئیس دولت افزوده‬    ‫بیاطلاع سردار سپه فرمان حکومت‬         ‫بهدلیل آن که مایل به سفرهای متعدد‬
‫شود‪ ،‬اجرای یک کودتای موفق‪ ،‬چندان‬         ‫ورشکسته خواهد کرد و هجوم مردم‬          ‫این کویر وحشت است و عاملی حیاتی‬         ‫میشود تا آن که او را به استعفا دادن‬    ‫آذربایجان ولیعهد را صادر کنند‪ .‬فرمان‬  ‫و اقامت هرچه بیشتر در بلاد فرنگ‬
‫نامحتمل به نظر نمیرسد‪ .‬تسخیر‬             ‫برای بیرون کشیدن اندک سرمایههای‬         ‫در طی طریق برای بقاء انسان ایرانی‪.‬‬     ‫واداشته خود رئیس دولت میگردد‪»...‬‬       ‫صادر میشود و به ص ّحه شاه میرسد‬       ‫بود‪ ،‬حضور ولیعهد را در تهران لازم‬
‫نقاط حساس شهر مرگزده و خالی‬              ‫باقیماندهشان‪ ،‬دولت را به افلاس‬         ‫صاحب این صفحهکلید‪ ،‬بنا به رسوم‬          ‫دکتر محمد مصدق که در کابینۀ‬            ‫و وزیر داخله به آذربایجان تلگراف‬      ‫میدانست‪ .‬اما این زمان تشخیص‬
‫از عبور و مرور‪ ،‬با چند واحد نظامی‬                                               ‫و آداب معمول‪ ،‬روزهای نخست سال‬           ‫مشیرالدوله وزیر امور خارجه بود‪،‬‬        ‫میکند و ولیعهد آمادۀ مسافرت‬           ‫داد‪ ،‬یا بهتوصیه مشاورانش پذیرفت‬
‫ورزیده و گوش به فرمان‪ ،‬ممکن‬                                 ‫خواهد کشید‪.‬‬         ‫جدید را به عرض تبریک نوروز و‬            ‫مینویسد «از عمر دولت چیزی‬              ‫شده بلکه نقل مکان نموده در شرف‬
‫است و دستگیری اشخاص کلیدی‬                ‫ادامه وضع فعلی در عدم قرنطینه‬          ‫احوالپرسی از راه دور دوستان و بستگان‬    ‫نمیگذشت که شهرت پیدا کرد وزیر‬          ‫حرکت است که ورق برمیگردد‪.‬‬                  ‫که ولیعهد را به تبریز بفرستد‪.‬‬
‫حکومت که از ترس ابتلا به ُکرونا در‬       ‫شهرهای بزرگ‪ -‬تنها به خاطر ترس‬          ‫گذراند و مقادیر معتنابهی تعارفات‬        ‫جنگ میخواهد دولت تشکیل دهد‪.‬‬            ‫ماه محرم رسیده است و در اداره‬         ‫در اواخر تیرماه ‪ ۱۳۰۲‬فرمان‬
‫نقاط مشخصی خلوت گزیدهاند‪ ،‬کاملا‬          ‫حکومت از مقاومت بخشی از مردم‬           ‫تکراری و کلمات امیدبخش را در‬            ‫نظر به این که شنیده بودیم بین‬          ‫قشونی روضهخوانی میکنند‪ .‬شاه‬           ‫ملوکانه‪ ،‬بهشرح زیر از سوی‬
‫مقدور است‪ .‬در چنین اوضاعی‪ ،‬بعید به‬       ‫مستأصل و ُمعسر‪ -‬شرایطی را موجب‬         ‫گوش این عزیزان واگویه کرد‪ .‬میان‬         ‫مشیرالدوله و سردار سپه در دولت‬         ‫بهملاحظۀ سردار سپه به مجلس‬            ‫مشیرالدوله به والی (استاندار)‬
‫نظر میرسد که مقاومت و اعتراضی از‬         ‫خواهد شد که ابتلای بسیاری از‬           ‫این تعارفات و تبریکات‪ ،‬چند گفتگوی‬       ‫اسبق کار به کدورت کشید و دولت‬          ‫روضهخوانی آمده است و در‬
‫ناحیهمردمناامید‪،‬بهکودتاچیانفرضی‬          ‫باشندگان این شهرها را به بیماری‬        ‫طولانی و معنیدار هم با بعضی دوستان‬      ‫از کار افتاد برای این که در این دولت‬   ‫غرفهای روی صندلی نشسته است‪.‬‬                         ‫آذربایجان ابلاغ شد‪:‬‬
‫اتفاق بیفتد‪ .‬چنانکه مجید محمدی در‬        ‫کذایی در پی خواهد داشت‪ .‬دیر یا زود‪،‬‬    ‫اندیشمند رخ داد که یکی از آنها بهانهای‬  ‫هم کار به دلتنگی و کدورت نکشد با‬       ‫در کنار همین غرفه‪ ،‬چند تن از‬          ‫«ایالت جلیله آذربایجان‪ :‬عین‬
‫انتهای گفتگوی طولانی ما به نگارنده‬       ‫با شدت گرفتن همهگیری بیماری‪ ،‬به‬                                                ‫توافق نخستوزیر قرار شد هرطور‬           ‫نظامیان نشستهاند‪ .‬سردار سپه هم‬        ‫دستخط مبارک بندگان اعلیحضرت‬
‫گفت‪« :‬ایرانخانم بیپناه‪ ،‬آماده ازدواج‬     ‫ناچار‪ ،‬نظامیان برای اجرای قرنطینه به‬        ‫شد برای نوشتن این چند سطر‪.‬‬         ‫میتوانم از وزیر جنگ استمزاج نمایم‬      ‫با مشیرالدوله اندکی دورتر‪ .‬نگارنده‬    ‫اقدس همایون شاهنشاهی روحنا فداه‬
‫است و به اولین خواستگار جسوری که‬         ‫خیابانها اعزام خواهند شد و این خود‬     ‫در گفتگوی نوروزی با دوست گرامیام‬        ‫تا چنانچه صاحب چنین نظری است‬           ‫به کرسی شاه از همه نزدیکتر است‪.‬‬       ‫را که دایر بر تفویض پیشکاری کل‬
 ‫پا پیش بگذارد‪« ،‬بله» خواهد گفت»‪.‬‬        ‫تهدید دیگری برای مافیای حاکم بر‬        ‫مجید محمدی‪ ،‬پس از رد و بدل کردن‬         ‫قبل از وقوع هر واقعه ما کنار برویم‬     ‫میشنود که شاه پیشخدمتی را‬             ‫مملکت آذربایجان به جناب مستطاب‬
‫به بیان اهل منطق‪ ،‬برای انجام کودتا‪،‬‬                                             ‫تبریک و مبادله اخبار محلی مناطق‬         ‫ولی نمیدانستم چطور ممکن است‬            ‫طلبیده به او میگوید به ولیعهد‬         ‫اجل اکرم آقای نصیرالدوله دام اقباله‬
‫«مقتضی‪ ،‬موجود است» اما «مانع»‪،‬‬                     ‫کشور در پی خواهد آورد‪.‬‬       ‫سکونتمان در آمریکای شمالی‪ ،‬طبق‬          ‫آن را عملی نمود‪ .‬برحسب اتفاق‪،‬‬          ‫تلفون کن‪ .‬اتومبیل من کار نمیکند‬       ‫شرفصدور یافته است تلویحاً ابلاغ‬
‫مفقود نیست‪ .‬تنها مانعی که به چشم‬         ‫همچنین باید در نظر داشت که‬             ‫معمول سخن به اوضاع ایران کشید‬           ‫خدایارخان برای کاری نزد من آمد‪.‬‬        ‫برای این که بیایم به دیدن تو‪ ،‬باید‬
‫میخو َرد‪ ،‬چاه َویل فقدان یک یا چند‬       ‫پراکندگی افراد کلیدی ادارهکننده‬        ‫و سرعت وقوع تحولات در میهن‪.‬‬             ‫دیدم که مناسبتر از هر کس اوست‪.‬‬                                                                         ‫نماید‪.‬‬
‫ژنرال گردنفراز در مسیر انجام این مهم‬     ‫فرقه تبهکار حاکم که برای حفظ‬           ‫هر دو بر این نظر بودیم که هر بار‬        ‫مرجع سؤال من واقع شد‪ .‬در جواب‬                  ‫اتومبیل خودت را بفرستی‪.‬‬       ‫جناب اشرف رئیسالوزرا ـ در این‬
‫است‪ .‬عوامانه این سخن‪ ،‬این میشود‬          ‫جان و دوری از بیماری از مراکز‬          ‫مجال همصحبتی دست میدهد آنقدر‬            ‫گفت نمیدانم‪ .‬خندیدم و گفتم شما‬         ‫پیداست وعده کرده است در‬               ‫موقع که برادر کامکار‪ ،‬ولیعهد‪ ،‬به‬
‫که‪ :‬مشکل‪ ،‬نبود «خاویار» کافی میان‬        ‫تصمیمگیری دور شدهاند‪ ،‬خواه ناخواه‬      ‫حوادث غالبا هولناک در ایران رخ داده‬     ‫را توقیف میکنم تا جواب مرا بدهید‪.‬‬      ‫مکان نقلشدۀ ولیعهد برای رفتن به‬       ‫مقر فرمانفرمایی خود حرکت میکند‬
                                         ‫ارتباط تصمیمسازان سازمان سرکوب‬         ‫که حتی اشاره به آنها از حوصله یک‬        ‫گفت مرا توقیف نکنید تا بروم جواب‬       ‫آذربایجان‪ ،‬از او دیدن نماید و هرگز‬    ‫برحسب پیشنهاد و تصویب آن جناب‬
              ‫توپچیجماعت است!‬            ‫را دچار ضعف کرده است‪ .‬استمرار‬          ‫مجلس گفتگو‪ ،‬خارج است‪ .‬همدل‬              ‫بیاورم‪ .‬فردای آن روز در جلسۀ‬           ‫تصور نمیکند این کار هم برهم بخورد‬     ‫اشرف‪ ،‬نصیرالدوله را که از رجال کافی‬
‫در آخر‪ ،‬بد نیست که این موضوع‬             ‫این فقدان ارتباط‪ ،‬زمینه را برای رفتار‬  ‫بودیم که شتاب تحولات و حوادث‬            ‫هیأت وزیران‪ ،‬وزیر جنگ آمد پهلوی‬        ‫و از روی خ ّست میخواهد این راه را‬     ‫دولت و چاکران مخصوص و در رجوع‬
‫هم روشن شود که نه صاحب این‬               ‫خودسرانه زیردستان آماده خواهد‬          ‫جاری‪ ،‬خود نشانهای بر آمادگی دیگ‬         ‫من نشست و گفت خدایار را توقیف‬          ‫با اتومبیل ولیعهد رفته و برگشته‬       ‫خدمات دولتی امتحانات خود را خوب‬
‫صفحهکلید و نه دوست دانشمند او‪،‬‬           ‫کرد و به مرور به بینظمی حاکم‬           ‫جوشان جامعه برای سررفتن یا حتی‬          ‫کرده بودید؟ سپس قدری خندید و به‬        ‫باشد‪ .‬اتومبیل ولیعهد حاضر میشود‪.‬‬      ‫داده است به پیشکاری کل مملکت‬
‫هواخواه کودتا نیستند و آرزوی چنین‬                                               ‫انفجار است‪ .‬معیارهای برآمده از مطالعه‬   ‫این ترتیب فهماند که شایعات صحیح‬        ‫سردار سپه از پشت ستون برخاسته‬         ‫آذربایجان معین و برقرار میفرماییم‬
‫اتفاقی را هم در سر نمیپرورند‪ .‬غرض از‬                         ‫خواهد افزود‪.‬‬       ‫تاریخ معاصر ایران نیز مؤید این حکم‬      ‫است‪ .‬بعد از جلسه به مشیرالدوله‬         ‫جامۀ نظامی خود را مرتب میکند‬          ‫که در مع ّیت برادر والاگهر عزیمت‬
‫یادآوری این همه‪ ،‬تنها اشاره به آمادگی‬    ‫حوادث و بلایای سال سیاه ‪ ،۱۳۹۸‬هر‬       ‫است که جامعه ایران آماده پذیرش‬          ‫گفتم که تصمیم به استعفا گرفت و‬         ‫و به حاضرین میگوید اعلیحضرت‬           ‫نموده و انشاءالله تعالی در ترفیه‬
‫جامعه بیپناه و بلازده ما برای پذیرش‬      ‫چه که نداشتند‪ ،‬لااقل موجب این خیر‬      ‫فروپاشی یا هر واقعهای است که‬                                                   ‫را راه بیندازیم تشریف ببرند‪ ،‬بعد‬      ‫حال اهالی مراقبت کامل نمایند که‬
‫هر واقعهای است که به وضع فعلی‬            ‫شدند که در اذهان بیشتر ایرانیان‪ ،‬بر‬    ‫وضعیت هولناک کنونی را تمام کند‪.‬‬                   ‫دولت از کار کنار رفت‪.».‬‬      ‫بنشینیم صحبت بداریم‪ .‬شاه با ج ّثۀ‬     ‫استرضای خاطر همایون ما از این‬
‫خاتمه دهد‪ .‬حوادث هفتههای آتی‪،‬‬            ‫افسانه «امنیت» در حکومت جمهوری‬         ‫در نهایت اینکه‪ ،‬تاریخ ما در مواجهه‬
‫میزان این آمادگی را روشن خواهد کرد‪.‬‬      ‫اسلامی خط بطلان کشیده شود‪ .‬از‬          ‫با چنین شرایطی همواره یک گزینه را‬                                                                                                    ‫حیث فراهم شود‪.‬‬
                                         ‫عدم مدیریت بلاهای طبیعی ماههای‬         ‫روی میز جامعه دیده است؛ به دست‬                                                                                       ‫لازم است مدلول این دستخط‬
                                         ‫نخست سال ‪ ۹۸‬تا افتضاحات پیاپی‬          ‫گرفتن سررشته امور مملکت از سوی‬

                                                                                 ‫یکی از اهل رزم یا بیان ساده‪ :‬کودتا!‬
                                                                                ‫از آنجا که نگارنده و رفیق همصحبت‬
                                                                                ‫هیچکدام در کسب و کار «پیشگویی»‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17