Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۶۰ (دوره جديد
P. 12
صفحه - Page 12 - 1۲شماره 1۷۲۶
جمعه ۱۹تا پنجشنبه ۲5اردیبهشتماه ۱٣۹۹خورشیدی
تأملات بهنگام؛ در باب آن مرد مستطاب، دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()1۶8
نویسندهی «کتاب مستطاب…»
احمد احـرار ( کیهان لندن شماره ) 1349
نجف دریابندری؛ انتشار «کتاب مستطاب…» در نیمهی دوم دهه = آنچه موجب وحد ِت که مجلس پنجم عرصۀ کشمکش دارند .نگارنده نیز جزو اشخاصی است مسأله دیگری که در ابتدای مجلس
13۷۰خورشیدی ،به انحصار و یکهتازی طولانی کتاب رزا منتظمی زلف پریشان آثار نجف طرفداران مدرس و هواخواهان سردار که در ادای این رسم تعلل دارد بی آن پنجم رخ نمود و از شدت گرفتن
پایاندادوهمزمان«،معقولات»راوارددنیایآشپزیفارسیزبانانکرد دریابندری است ،شخصی ِت سپه بود ،در خارج مجلس غوغای که نظر خصوصی به کسی یا به کار کشمکشهای سیاسی خبر میداد،
مؤلف آنهاست .دریابندری جمهوریخواهی برخاست و طرفداران کسی داشته باشم زیرا سلطنتطلب
میان تنوعی مثالزدنی از دستورات بطالت بگذراند و سر آخر هم از دنیا انسانی یک بُعدی نبود که جمهوری و مشروطه را بهجان هم نیستم و آرزو دارم روزی بیاید که اختلاف بر سر ادای سوگند بود.
غذایی ،آورده شدهاند. و مافیها طلبکار باشد .او برخلاف عمرش را صرف یکی دو کار ملت ما بتواند برای ریاست عالی خود یحیی دولتآبادی ،داستان را بدین
چنین جماعتی ،در عین ذوقورزی و رشتهی مرتبط با هم کند انداخت. از روی امتیاز فضلی و قابلیت ذاتی
همچنانکه نجف دریابندری در و تنوعطلبی ،هر کاری که به دست و مثل بسیاری از بهاصطلاح این غوغا ،از رویدادی در کشور کسی را انتخاب نماید و تمام استعداد گونه حکایت میکند:
پیش گفتا ر خو ا ند نی « کتا ب میگرفت را چنان به انجام میرساند که « ا سا تید » بی خا صیت همسایه تأثیر میگرفت .درست در و قابلیتها را برای رسیدن به آن مقام «قصۀ مهمتری پیش میآید که
مستطاب…» ذکر کرده ،مؤلف این تا کمال مطلوب ،فاصلهای کوتاه داشت. دانشگاه ،با تَ َت ُّبع در یک همان روز که احمدشاه عازم فرنگ منیع تشویق کند و هم ملاحظه دارم مدتی مجلس را به خود مشغول
کتاب ،آشپزی را همزمان با نقاشی، این کمالطلبی اما ،نه او را به مرض موضوع خاص ،عمرش را شد و سردار سپه در مقام ریاست وزراء مبادا در میان این کشمکشها قانون میدارد درصورتی که در چهار مجلس
در میانهی دهه ۱٣٣۰خورشیدی وسواس دچار کرد و نه از او موجودی به بطالت بگذراند و سر او را تا مرز بدرقه کرد (یازدهم بهمن پیش سابقه نداشته است .برحسب
در اتاق شماره ۱۲زندان شماره ٣ تلخ و منزوی ساخت .آدمی شاد و آخر هم از دنیا و مافیها ماه )۱٣۰۲سلطان عبدالحمید پادشاه اساسی پایمال شود. قانون نمایندگان مجلس شورای ملی
مجتمع زندانهای قص ِر قجر ،آغاز سرزنده بود که در عین سختکوشی در طلبکار باشد .او برخلاف عثمانی از سلطنت کناره گرفت و نام به وطندوستی سردار سپه اگر بعد از گذشتن اعتبارنامۀ آنها باید به
کرده بود .ممارست او در آشپزی اما کار و جدی گرفت ِن زندگی ،در زیستن چنین جماعتی ،در عین کشور عثمانی به ترکیه تغییر کرد و اطمینان باشد به اشخاصی که اطراف قرآن سوگند یاد کنند که به قانون
پس از آزادی از زندان ،ادامه یافت و سختگیر نبود و همزمان ،سرزندگی و ذوقورزی و تنوعطلبی ،هر ژنرال مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) او را گرفتهاند اعتمادی نیست .از
منجر به فراهم آمد ِن یادداشتهایی طنازیاش را به تألیفات و ترجمههایش کاری که به دست میگرفت طرف دیگر ملاحظه میشود برای اساسی خیانت ننمایند.
شد که بنیان «کتاب مستطاب…» را چنان به انجام میرساند رئیس جمهوری شد. خراب کردن بنیانهای بدبختی که در مجلسهای پیش رسم این کار
بر آنها قرار گرفته است .فکر نوشتن سرایت میداد. کهتاکمالمطلوب،فاصلهای از عجایب این که محمدحسن میرزا بهدست پادشاهان عیاش بیعلاقه به با تشریفاتی که دارد بهطور عادی
این کتاب هم در عالم مستی (یا به بارزترین صفت نجف دریابندری، ولیعهد ،بیتأمل تلگرافی مخابره کرد مملکت و رجال خودخواه بیلیاقت و و بدون هیچ نظر مخالفی صورت
قول خودش در پیشگفتار …« :بطور خودآموختگی او بود .توان بالای او کوتاه داشت. روحانینمایان ط ّما ِع از خدا بیخبر میگرفته است اما در این مجلس،
ناهشیار یا نیمههشیار») ،به سرش افتاد برای خودآموزی ،به او آزادی عملی و به آتاتورک تبریک گفت. برپا شده ملت را به روز سیاه خواری برای ادای این تکلیف محذوراتی در
و محمد زهرایی مدیر «نشر کارنامه» مثالزدنی بخشیده و باعث شده بود یوسف مصدقی -یکشنبه گذشته، عباس خلیلی در خاطرات سیاسی و ذلت نشانیده سرتاسر مملکت را کار است ،گرچه سبب اشکال برای
پی آن را گرفت و طرحاش را چنان خارج از نظام بیانعطاف دانشگاهی، در نیمه راه اردیبهشت ۱٣۹۹ خود مینویسد «یکی از عجایب بهصورت ویرانهای درآورده است یک همۀ نمایندگان یکسان نمیباشد.
وسعت داد که از آن ،دو جلد «کتاب فاصلهی میان زندگی روزمره و فرآیند خورشیدی ،نجف دریابندری ،پس از اتفاقات که حاکی از سوء سیاست و بازوی قوی و یک ارادۀ محکم لازم در آغاز تأسیس اساس حکومت ملی
آموزش را از میان بردارد و این دو را چند سال سکو ِت ناشی از بیماری، عدم لیاقت درباریان آن زمان بود این است که از یک طرف بدبختکنندگان که محمدعلی شاه قاجار بعد از مرگ
مستطاب…» حاصل شد. به قول ابوالفضل بیهقی« ،کارش است که ولیعهد وقت ،محمدحسن ملت را در هر کسوت بوده باشند پدرش با مشروطه مخالف شد و
از موضوعات نغزی که در پیشگفتار بهم پیوند بزند. به آخر آمد» و به طایفه «شدگان» میرزا را وادار کردند که یک تلگراف بهجای خود نشانیده آنها را به حساب برای امضا کردن قانون اساسی حاضر
«کتاب مستطاب…» به آن پرداخته «کتاب مستطاب آشپزی از سیر پیوست .در این چند روزی که از تبریک به شخص آتاتورک مصطفی و کتاب بخواند و از طرف دیگر معارف نمیشد و کار به معارضه و مجادله
شده ،تکیهی دریابندری بر «آموز ِش تا پیاز» نتیجهی عالی و مثالزدنی مرگ او میگذرد ،رفقا و ارادتمندان آن کمال مخابره کند و تبریک ریاست را وسعت داده مردان لایق برای کشید ،در موقع صلح به این شرط
قریحه» است .او هوشمندانه بر این چنین زیستنی است .شکلگیری مرحوم مبرور ،از ایشان ذکر خیر بسیار جمهوری را بگوید که خود آن راضی شد قانون مزبور را امضا کند
نکته دست میگذارد که استعداد تدریجی این کتاب مستطاب ،حاصل کردند و جملات باسمهای و حرفهای اقدام یک نحو استحقاق عمل اعلان که بهموجب یک ماده ،بقای سلطنت
ِصرف از هیچکس هنرمند نمیسازد. سالها زیست ِن توأم با خودآموز ِی تکراری فراوانی در مناقب این مترج ِم
آنچه قریحهی آشپزی را بدل به هنر دریابندریباهمسرشفهیمهراستکار- مقالهنوی ِس ویراستا ِر طنا ِز نقا ِش آشپز، مصطفیکمال (آتاتورك)
آشپزی میکند ،آموزش حواس بویایی، آن صداپیشهی کمنظیر -بود .اینکه در رسانههای جمعی و فضای مجازی
بینایی و چشایی آدم صاحب قریحه زن و شوهری اهل ذوق و فرهنگ، جمهوری در ایران بود .مثل این که امور کشوری و لشکری بهاقتضای در خانوادۀ او تثبیت گردد و این ماده
است .انسان با استعدادی که حواسش میان همهی کارهایشان ،به تدریج پراکندند. وادار کرده بودند که ولیعهد گور احتیاجات کنونی مملکت آماده سازد. متأسفانه جزو قانون اساسی شد.
را آموزش ندهد ،هیچ قوهاش به فعل در گنجینهای از دستورات غذایی را- البته هیچ آدمیزاد عاقلی نباید سلطنت را بهدست خود حفر کند که خلاصه در این اندیشهها امرار وقت
نمیآید چه رسد به اینکه در عرصهای همراه با زمینه ،تاریخچه ،مکتب، مخالف نَقل مکرر فضائل فرهیختگان بعد از آن سخت پشیمان شده بود و کرده نمیداند به چه صورت میتواند بعد از خلع محمدعلی شاه که مل ّیون
به مقام «هنرمندی» برسد .همچنانکه فلسفه ،اقتصاد ،فرهنگ و آدا ِب دنیای درگذشته باشد؛ چه این تکرار مکررات، در حین ملاقات نویسنده (خلیلی) خود را از میان دو محذور درآورد .نه قدرتی بسزا داشتند و میتوانستند
اگر کسی بیناییاش را آموزش ندهد و بیانتهای آشپزی -فراهم آورند ،جز از نهتنها موجب آفت نیست ،بلکه در با قانون اساسی میشود بازی کرد چه، زمام کار ریاست عالی مملکت را
دیدن را یاد نگیرد ،از تشخیص عکس راهچنینزیست ِنخودآموزانهایحاصل کوتاهمدت ،سبب اشاعه نام آن فقید عمل خود را تقبیح میکرد. این شرط امانت و انصاف نیست و نه بهدست سزاوارترین اشخاص علماً و
سعید ،بر زبان عوام و خواص جامعه اینک آن تلگراف نقل میشود: میشود دست روی دست گذارده همه اخلاقاً بسپارند ،تنها و تنها به رعایت
۶×۴خودش هم ناتوان است. نمیشود. میشود .و صد البته ،اینگونه اشاعه ،به جناب غازی مصطفی کمالپاشا را از قضا و قدر انتظار داشت و تنها قانون اساسی طفلی را که بهگفتۀ
صاحب این صفحهکلید -که خود تا پیش ا ز ا نتشا ر « کتا ب هیچ وجه کمکی به شناخت شخصیت رئیس جمهوری ترکیه ـ بهمناسبت بهعنوان تجددخواهی و آزادیطلبی روزنامهنویسان خارج در آن عهد
آشپزی قابل است و بخش بزرگی از مستطاب…» ،کتاب «هنر آشپز ِی» تازهدرگذشته نمیکند و تنها چند اعلان جمهوری ترک و انتخاب خشنود بود .در این صورت ،اکنون گریه میکرد و مادرش را میخواست
این قابلیت را از برکت خواندن معقولات بانو ُرزا منتظمی ،یکهتاز عرصهی روزی بهانهای میشود برای وراجیها آن جناب بهریاست جمهوری ،در که سردار سپه زمام قوای مملکت
«کتاب مستطاب…» دارد -بر این آموزش آشپزی در زبان فارسی بود و و خودنماییهای همان و عوام خوا ِص غیاب اعلیحضرت اقدس شهریاری را در دست دارد و از درهم شکستن سلطنت دادند.
باور است که برای خواندن بسیاری از تیراژش (چه رسمی و چه چاپهای فوقالذکر .زشتتر آنکه ،چندی پس تبریکات صمیمانۀ خود را تقدیم آن نفوذهای شخصی و جمعی خانخانان سلطان احمدشاه تا صغیر بود
بخشهای«کتابمستطاب…»نیازی مختلف بیمجوز) به قرآن و دیوان از این ماجرا ،با انتشار خبر مرگ آدم جناب نموده شوکت دولت ترکیه را و پیشوایی مقدس روحانی باک ندارد نایبالسلطنههای او که بهموجب
به ذوق و همت آشپزی نیست .لذت و حافظ پهلو میزد .این کتاب برای چند مشهور دیگری ،نام متوفای جدید، مسألت مینمایم ـ محمدحسن قاجار، باید او را تشویق و تقویت نمود تا بر قانون اساسی به آن مقام رسیده بودند
بهرهای که خواندن حواشی و مقدمات دهه جزء اسباب و جهیزیهی بیشتر به سرعت و به همان صورت ،جای مشکلات فائق آمده بتواند مانعهای قانون را احترام میکردند .بعد از آن
این کتاب به خوانندهاش میدهد ،فرای نوعروسان طبقهی متوسط ایران بود اسم مرحوم سابق را میگیرد و این ولیعهد ایران». ترقی و تعالی ملک و مملکت را که خود متصدی امور سلطنت شد
پخت و پز است .راستش را بخواهید و نقشی انکارناپذیر در تدوین فرهنگ رویه نامیمون ادامه مییابد .حال زمزمۀ جمهوریخواهی در اوایل بهظاهر دم از قانونخواهی میزد بی
هنوز هم بسیار اتفاق میافتد که غذایی نوین در خانوادههای ایرانی اگر نخواهیم به جرگهی و ّراجان و اسفندماه صورت جدیتری بهخود برطرف سازد. آن که در واقع اهمیتی به آن بدهد
نگارنده برای مرور دستور یک غذا به خودنمایان بپیوندیم ،بهتر است بجای گرفت و نظامیان که راه را برای روزی سردار سپه مرا طلبیده چون که خود را بر مرکب آرزوها سوار
«کتاب مستطاب…» مراجعه کند و داشت. تکرار مکررات ،نگاهی به آثار شخصیت حذف سلطنت و تصرف تمام قدرت میگوید هیأت علمیه مجلس تازه رام میدید و معارضی در کار نبود .وقتی
بجای آن ،برای مدتی طولانی ،مشغول کتاب بانو منتظمی اما چیزی جز درگذشته بیاندازیم و بر مبنای آنها، هموار میدیدند فعالانه به تقویت آن شده و کارها دارد به جریان میافتد. که حریفی مانند سردار سپه بهمیدان
دوبارهخوانی بخشهایی از حواشی نغز مجموعهی پر و پیمان و رنگارنگ فهم خود را از پدیدآورندهی آن آثار، فقط آنها از تعلل کردن یک عده از آمد از ترس تجاوز کردن او به حدود
از دستورات غذایی متنوع نبود که پرداختند. نمایندگان که ازجمله شما هستید در سلطنت او ،خود اول طرفدار لزوم
این کتاب شود. البته به برکت انقلاب نکبتبار بهمن ارزیابی کنیم. در همان حال که مجلس گرم کار سوگند خوردن دلتنگ میباشند و رعایت حدود قانون اساسی گشت
نوآوریها و باریکاندیشهای ،5۷مشمول ممیزی هم شده بود و در مورد نجف دریابندی ،این کاری رسیدگی به اعتبارنامهها بود، تقاضا کردهاند از شما و از دیگر رفقای درصورتی که بواسطۀ سستعنصری
دریابندری در «کتاب مستطاب…» یکشبه انواع اغذیه و اشربهی حرا ِم است سهل و ممتنع .سهل است از این طرفداران سردار سپه جمعی از قسمنخورده بخواهم در ادای این رسم و طمعکاری که دارد ،تجددخواهان
فراوان است؛ برای نمونه ،توضیح مندرج در آن یا حذف شده بودند و یا رو که تقریبا هر آنچه او نوشته یا ترجمه محصلین مدارس سیاسی و حقوق تعجیل نمایند که غائله برطرف شود. مملکت به او و بساطش علاقه ندارند
اصطلاح «بُنبریز کردن» در تهیه با بدیل حلال و شرعیشان ،جایگزین کرده ،به فارسی روان و همهفهمی و طب دارالفنون را به منزل رئیس جواب میدهم چون نمایندگی و قطع دارند با وجود او و وجود رجال
خورشهای ایرانی -که با آن به شده بودند .از این رو« ،هنر آشپز ِی» نوشته شدهاند که «در عین حال»* دولت بردند و مخالفان سردار سپه در را پذیرفتهام ناچار باید وظایف و کمجرأت محافظهکار که اطراف او
زیبایی ترکی ِب پیاز داغ ،زردچوبه و منتظمی ،کتابی «خواندنی» نبود بلکه فاخر و با صلابت هستند .ممتنع واکنش به این حرکت ،جمعی دیگر از تشریفات آن را بهجا بیاورم اما به هستند ،دولت یک قدم هم رو به
فلفل را توصیف میکند و این ترکیب مثل اکثر قریب به اتفاق کتابهای است« ،از این لحاظ»* که تنوعی محصلین را در مخالفت با جمهوری شخص شما میگویم که اگر رفتم به اصلاحات اساسی برنخواهد داشت
را ویژگی ذاتی خورش ایران میداند– آشپزی ،مجموعهای درجه یک از غریب دارند و سطح و عمق آنها به کرسی خطابۀ مجلس و قسم یاد کردم و از این رو نمایندگان حقیقی ملت
یا شرح مفصلی که از آداب سفرهی دستورالعملهای کارآمدی بود که هیچ روی برابر نیستند« .به عبارت بسیج کردند. از حدود قانون اساسی تجاوز نکنم نمیخواهند به قانونی قسم بخورند که
ایرانی عهد قاجار -و رقابتی که بر سر نوآموزان این عرصه را به وقت ضرورت، دیگر»* ،اینهمه کتاب خواندنی که از در بازار تهران نیز بین طرفداران و دیگر به کاری که مخالف این قانون لازمهاش باقی بودن بر آن چیزی است
تقدم و تأخر قلیان کشیدن میان اعیان فلسفهی غربی تا فوت و فن آشپزی را مخالفان جمهوری زد و خورد درگرفت باشد اقدام نخواهم کرد .سردار سپه که تاکنون بوده است و تصور میکنند
آن دوره در میگرفت و یکبار موجب مدد میرساند. در بر میگیرند ،نهتنها تصویر یکدستی و رئیس شهربانی ،فوجی پاسبان با بشرۀ برافروخته میگوید این چه مملکت باستانی آنها با عظمت تاریخی
تر ِک دو ِد مستوفیالممالک شد- انتشار «کتاب مستطاب…» در از بانی آنها به خوانندگان محترم ارائه پیاده و سواره را برای برقراری نظم حرفی است؟ امروز این اقتضا را دارد، که دارد بیش از این نباید از قافلۀ ترقی
میدهد ،همگی به یاد ماندنی هستند. نیمهی دوم دهه ۱٣۷۰خورشیدی، نمیکنند بلکه ممکن است موجب رفتار میکنید ،فردا هم هرچه اقتضا و تعالی ملل عقب بماند و اصلاحات
از «کتاب مستطاب…» که بگذریم، به انحصار و یکهتازی طولانی کتاب این تصور شوند که مؤلف آنها ،آدمی اعزام کرد. کرد همان را خواهید نمود .دیگران اساسی را بهدست هرکس بشود و
نگاهی به فهرست مطول و پر و پیمان رزا منتظمی پایان داد و همزمان، شلخته و دمدمی بوده که به هر چیزی بهار مینویسد« :این واکنشها بیگانه در آن دخالت نداشته باشد
آثار دریابندری ،نکتهای دیگر را هم بر «معقولات» را وارد دنیای آشپزی نوکی زده و بدون ژرفاندیشی ،سراغ پیدرپی بهوقوع میپیوست اما قوت هم همین کار را میکنند. مغتنم میشمارند .دستۀ دیگری هم
ما آشکار میکند .شما از هر فرقه و فارسیزبانان کرد .همانطور که پیش از عرصهای دیگر رفته است .صاحب این و عظمتی نداشت و خطرناک نبود. فردای آن روز قسم یادنکردگان هستند که این نظر اساسی را ندارند
سلیقه که باشید ،میان این تألیفات، این اشاره شد« ،کتاب مستطاب…»، صفحهکلید -که آنقدر بختیار بوده که اکثریت مجلس معتقد بود که با بعضی با یک توریه (= پردهپوشی) و بلکه فقط چون میدانند سردار سپه
حتما محبوبی را خواهید یافت که یک کتاب آشپزی ِصرف نیست قریب به اتفاق آثار نجف دریابندری را قدرتی که دارد بهمحض آمادگی بعضیبهطورصراحتقسمیادمیکنند هوای سلطنت در سر دارد و مانع او
بلکه مجموعهای خواندنی و طنازانه خوانده (برخی را چند بار) -نهتنها او را و حاضر آمدن نصف بهعلاوۀ یک و این غائله هم رفع شده مجلس تنها یک ماده از قانون اساسی است
دلشادتان کند. از باریکاندیشیهای نویسنده و متفننی سطحی ارزیابی نمیکند بلکه نمایندگان ،پیشنهاد تغییر رژیم را رسمیت مییابد و بهکار میپردازد». محض اظهار تقرب به او از سوگند
همکارش ،در عالَم اغذیه است که ایشان را در مجموع آدمی ژرفاندیش از مجلس خواهد گذراند» .اما سیلی از طرف دیگر ،در همان حال یادکردن بر حفظ قانون خودداری
ادامه در صفحه 1۷ میداند که در طول عمر پربارش ،هیچ خوردن مدرس از احیاءالسلطنه
بهرامی ،فضای بحرانی را به فضای
کاری را سرسری نگرفت.
چون نیک بنگریم ،آنچه موجب طوفانی تبدیل کرد.
وحد ِت زلف پریشان آثار اوست،
شخصی ِت مؤلف آنهاست .دریابندری
انسانی یک بُعدی نبود که عمرش را
صرف یکی دو کار و رشتهی مرتبط با
هم کند و مثل بسیاری از بهاصطلاح
«اساتید» بیخاصیت دانشگاه ،با تَ َت ُّبع
در یک موضوع خاص ،عمرش را به