Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۸۱ (دوره جديد

‫صفحه ‪۱3‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪۱۷4۷‬‬
‫جمعه ‪ 2‬تا پنجشنبه ‪ 8‬اکتبر ‪2۰2۰‬‬

‫نامخانوادگیازکیرایجشد‬ ‫با کاشيهاي زیبا‪ ،‬استوار شده است‪.‬‬ ‫امامزاده بي غیرت!‬ ‫در شرق حصارخروان و در حاشیه‬
‫داخل مقبره‪ ،‬چلیپایي است و داراي‬ ‫جاده قدیم قزوین‪ -‬تهران بنایي قدیمي‬
‫جان ویلیامسون‪ ،‬یا جان ویلیامز‪ ،‬یا‬ ‫«آهای کوتوله‪ ،‬آهای لاغره‪ ،‬آهای‬ ‫چهار راهرو است‪ .‬پنجرههاي آن ساده‬ ‫مشروطهخواهان قزوین هم به آنها‬ ‫سرسخت مشروطه بود و براي تحقق آن‬ ‫وجود دارد که در افواه به امامزاده «بي‬
‫جان ویلسون یا جان ویلز میخواندند‪.‬‬ ‫درازه‪ ،‬این موبوره است که دارد‬ ‫اما داراي طاق است‪ .‬قبه گنبد‪ ،‬هم با‬ ‫پیوستند و شهر را دست گرفتند‪ .‬در‬ ‫به فعالیت تشکیلاتي هم ميپرداخت‪.‬‬ ‫غیرت» معروف است؛ با این که از زمان‬
‫راه دیگری برای تشخیص هویت‬ ‫میآید!»‪ .‬اسمهای اولیه اشخاص به‬ ‫گچبري متقارن اما ساده آرایش شده‬ ‫این گیرودار پدر میرزا حسن‪ ،‬یعني‬ ‫وي به همین سبب گروهي به نام‬ ‫مرگ صاحب این مقبره و ساخت بناي‬
‫مردم اضافه کردن محل اقامت یا‬ ‫است‪ .‬ساختمان سردابي هم در زیر‬ ‫میرزا مسعود شیخالاسلام توسط‬ ‫«انجمن مجاهدین قزوین» را پایهریزي‬ ‫آن زمان زیادي نميگذرد‪ ،‬درباره آن‬
‫محل تولد آنها بود‪ ،‬مثل ًا شخصی که‬ ‫همین طریق به آنها داده میشد‪.‬‬ ‫دارد‪ .‬دورتادور مقبره حیاطي از آجر‬ ‫مشروطهخواهان کشته شد و شایع‬ ‫کرد تا مشروطهخواهان شهر را گردهم‬ ‫افسانهها بسیار ميگویند و در مثلها‪،‬‬
‫در نزدیکی جنگل زندگی میکرد‪ ،‬به‬ ‫دختری که در زمان قحطی به دنیا‬ ‫ساخته شده و دري نسبتا کوچ و‬ ‫گشت که پسر‪ ،‬مشروطهخواهان را به‬
‫اسم «وود» خوانده میشد که به معنی‬ ‫آمده است ممکنست به اسم (یونا) که به‬ ‫آهني که در کنار جاده قرار دارد‪ ،‬امکان‬ ‫آورد‪.‬‬ ‫از آن زیاد یاد ميشود‪.‬‬
‫جنگل است یا اگر نزدیک دره سبزی‬ ‫زبان سلتیک به معنی قحطی میباشد‪،‬‬ ‫ورود بازدیدکنندگان را به مقبره فراهم‬ ‫قتل پدر تحریک کرده است‪.‬‬ ‫هنگامي که محمدعلیشاه به مخالفت‬ ‫در واقع لقب شگفتي که به این‬
‫میزیست احتمال داشت «جان گرین»‬ ‫نامیده شود‪ ،‬یک مو طلایی بلوند را‬ ‫ميکند‪ ،‬با این حال در‪ ،‬اغلب موارد با‬ ‫او هرگز نتوانست اتهام توطئه علیه‬ ‫با مشروطیت برخواست‪ ،‬میرزا حسن‪،‬‬ ‫امامزاده داده شده‪ ،‬موجب گردیده تا‬
‫نامیده شود‪.‬غیر از این یک راه دیگر‬ ‫ممکنست (بلانش) نامید که به زبان‬ ‫چند قفل بسته است و عابران علاقمند‬ ‫پدر را از خویش دور کند و از سوي‬ ‫به دفاع از مشروطیت گروهي را که‬
‫برای مشخص ساختن افراد‪ ،‬ذکر پیشه‬ ‫فرانسه به معنی سفید میباشد‪ .‬پسر‬ ‫باید خود را از دیوار به داخل محوطه‬ ‫مخالفان مشروطه به «بیغیرت»‬ ‫متشکل از ‪ 2۰۰‬سوار مسلح بود به‬ ‫این افسانهپردازيها صورت پذیرد‪.‬‬
‫آنها بود‪ .‬به همین مناسبت نامهای‬ ‫ممکنست داوید نامیده شود که به معنی‬ ‫ملقب گردید‪.‬میرزا حسن در سال‬ ‫تهران برد‪ .‬نمایندگان مجلس از وي و‬ ‫مثل ًا ميگویند؛ «شبي دزداني به‬
‫خانوادگی همچون اسمیت‪ ،‬تیلر‪ ،‬و‬ ‫دوست داشتنی است‪ .‬اسم اول را در‬ ‫بکشانند!‬ ‫‪ 12۹8‬درگذشت و مشروطهخواهان‬ ‫مجاهدان همراهش استقبال کردند و او‬ ‫حرم او رفتند و آنچه برداشتني بود‪،‬‬
‫رایت پیدا شد‪ .‬رایت کسی است که به‬ ‫طول هزاران سال به همه افراد میدادند‪.‬‬ ‫بنای آرامگاه که نقشه مستطیلی‬ ‫براي تجلیل از وي بر مزارش مقبره‬ ‫برداشتند‪ .‬از آن پس اعتقاد مردم به‬
‫کارهای مکانیکی اشتغال دارد‪ .‬در زمان‬ ‫بعدها در زمان فتح انگلستان به وسیله‬ ‫دارد‪ ،‬در دو طبقه ساخته شده است و‬ ‫اي ساختند‪ ،‬اما مردم شهر مزار او را‬ ‫را «رئیسالمجاهدین» نامیدند‪.‬‬ ‫او کم شد و کسي به زیارتش نرفت‪.‬‬
‫قدیم رومیها نیز چیزی شبیه به اسم‬ ‫نرماندیها در سال ‪ ،1۰۶۶‬نام خانوادگی‬ ‫طول آن ‪ 1۵‬و عرض آن ‪ 12/۶۰‬متر‬ ‫«امامزاده بيغیرت» نامیدند‪ .‬وي براي‬ ‫اندکي بعد محمدعلي شاه مجلس را‬ ‫مردم ميگفتند این امامزاده اگر غیرت‬
‫دوم روی خود میگذاشتند یعنی برای‬ ‫به اسم اشخاص اضافه گردید تا آنها را‬ ‫است‪ .‬طبقه زیرین‪ ،‬شامل سرداب و‬ ‫آبادي مزارش‪ ،‬موقوفاتي تخصیص داده‬ ‫به توپ بست و مشروطهخواهان را مورد‬ ‫داشت و حاجتروا بود‪ ،‬حرم خودش را‬
‫آنکه کودکی کامل ًا مشخص باشد نام‬ ‫بهتر مشخص نماید‪ .‬زیرا اسم کوچک‬ ‫آبانبار است که با آجر و سنگ ساخته‬ ‫بود اما با این حال مقبرهاش همچنان‬ ‫پیگرد قرار داد‪ .‬حکم دستگیري میرزا‬
‫خانوادگی یا طایفه او را بر روی اسم‬ ‫برای تمیز اشخاص از یکدیگر کافی نبود‪.‬‬ ‫شده است و راه ورود به آن‪ ،‬پلکانی است‬ ‫متروک است‪ .‬این مقبره حدود ‪2۵‬‬ ‫حسن نیز صادر شد و وي براي نجات‬ ‫از سارقان نجات مي داد‪.‬‬
‫وی اضافه میکردند‪ .‬بعدها رومیها‬ ‫برای پیدا کردن نام دوم راههای‬ ‫که در جهت جنوبی بنا و زیر دو پنجره‬ ‫کیلومتري شرق قزوین در جنوب‪-‬‬ ‫جان خویش به استانبول گریخت‪.‬‬ ‫یا ميگویند‪ :‬صاحب این قبر‬
‫حتی اسم سومی هم به نام خود اضافه‬ ‫زیادی را در نظر گرفتند‪ .‬یکی از‬ ‫شرقي نیروگاه برق و در کنار جاده‬ ‫اندکي بعد مخفیانه به کشور بازگشت‬ ‫اربابي ستمگر اما ریاکار بود و با همه‬
‫کردند‪ ،‬که در حقیقت یک نوع لقب‬ ‫این راهها اضافه کردن اسم پدر بر‬ ‫اتاقهای طبقه اول قرار دارد‪.‬‬ ‫تا در تحریکات مشروطهخواهان ایفاي‬ ‫ستمگریهایش خود را مقدس مآب‬
‫نام فرزند بود‪ .‬مثل ًا اگر «جان» دارای‬ ‫طبقه بالا که بخش اصلی بنا و‬ ‫قدیم تهران ـ قزوین قرار دارد‪.‬‬ ‫نقش کند‪ .‬هنگامي که مشروطهخواهان‪،‬‬ ‫مينمود‪ ،‬وقتي هم در حال مرگ بود‪،‬‬
‫توصیفی بود‪.‬‬ ‫پدری به اسم ویلیام بود معمولاً او را‬ ‫آرامگاه است‪ ،‬نقشهای خاص دارد‪.‬‬ ‫مقبره‪ ،‬شامل ساختماني آجري و‬ ‫رشت را فتح کردند و سر راه تهران وارد‬ ‫وصیت کرد او را در کنار جاده قزوین‪-‬‬
‫اتاق چهارگوش آرامگاه در ابعاد ‪2۰/۴‬‬ ‫چهارگوش است که بر فراز آن گنبدي‬ ‫قزوین شدند‪ ،‬رئیسالمجاهدین و دیگر‬ ‫تهران دفن کنند تا مزارش سرگذر باشد‬
‫متر در مرکز بنا قرار دارد‪ .‬در وسط هر‬ ‫و براي اینکه مسافران براي او خیرات‬
‫یک از ضلعهای چهارگانه این اتاق‪،‬‬ ‫کنند و فاتحهاي بخوانند‪ ،‬وصیت کرد‬
‫طاقنماهایی با قوس نعل اسبی ایجاد‬ ‫برایش مقبره باشکوهي بسازند و‬
‫شده است که طاقنماهای شمالی‬ ‫آبانبار و استراحتگاهي در مجاورت‬
‫و جنوبی به دو ایوان و طاقنماهای‬ ‫آن بنا کنند‪ ،‬تا مسافران به توقف در‬
‫شرقی و غربی به دو راهرو متصل‬ ‫کنار آن و دمي آسایش در جوار مزار‬
‫شدهاند‪ .‬در چهارگوشه آرامگاه‪ ،‬چهار‬ ‫تشویق شوند‪ .‬اما از آنجائي که پول‬
‫اتاق قرار دارد که با قوس گهوارهای‬ ‫نادرستي اندوخته بود ورثه او به اندکي‬
‫پوشیده شدهاند‪ .‬اتاق آرامگاه با طرح‬ ‫از وصیتش عمل کردند و مقبرهاش هم‬
‫چهار فیلپوش و کتیبهای در بالا اجرا‬
‫و تزئین شده است‪( .‬کتیبه این بنا در‬ ‫متروک ماند‪.‬‬
‫حال حاضر فرو ریخته است)‪ .‬بر روی‬
‫اتاق آرامگاه‪ ،‬گنبدی آجری جای دارد‬ ‫رئیسالمجاهدین کیست؟‬
‫که روی آن با کاشیهای رنگی با طرح‬
‫هندسی تزئین شده است که بیشتر‬ ‫میرزا حسن شیخالاسلام‪ ،‬از‬
‫مشروطهخواهان قزوین بود‪ .‬وي در‬
‫آنها نیز فرو ریخته است‪.‬‬ ‫سال ‪12۴۵‬ه‪.‬ش به دنیا آمد و در سال‬
‫سنگ مزار شکسته است؛ ولی‬
‫بر روی آن تاریخ ‪ 1۳۳۳‬هـ‪.‬ق حک‬ ‫‪ 12۹8‬ه‪.‬ش درگذشت‪.‬‬
‫شده است و نام تراشنده آن «میرزا‬ ‫و ي فر ز ند « میر ز ا مسعو د‬
‫عبدال ّله» هنوز بر روی آن خوانده‬ ‫شیخالاسلام» از علماي قزوین بود و‬
‫میشود‪ .‬سنگقبری متعلق به همسر‬ ‫از سوي ناصرالدینشاه به شیخالاسلام‬
‫رئیسالمجاهدین که «آسیه» نام‬ ‫ملقب شده بود‪ .‬وي مخالف مشروطه‬
‫داشته‪ ،‬در دیوار شمالی اتاق آرامگاه‬ ‫بود‪ ،‬و نظام مشروطه را موجب فساد‬
‫ميدانست به همین سبب براي‬
‫نصب شده است‪.‬‬ ‫جلوگیري از آن در قزوین خطبه‬

‫ميخواند‪.‬‬
‫اما فرزندش میرزا حسن‪ ،‬موافق‬

‫‪83‬‬ ‫‪۷‬‬

‫‪۱9‬‬

‫‪۱ ۶3‬‬ ‫(سودوکو)‬

‫‪۲ ۱4‬‬ ‫‪ ۱5 ۱4 ۱3 ۱۲ ۱۱ ۱۰ 9 8 ۷ ۶ 5 4 3 ۲ ۱‬عمودی‪:‬‬

‫‪۱‬‬ ‫‪۶‬‬ ‫‪ 1‬ـ از نویسندگان و شعرای معروف و ‪5‬‬ ‫‪۱‬‬
‫‪3‬‬ ‫رمانتیک روسیه‬ ‫‪۲‬‬
‫‪9 5 ۲3‬‬ ‫‪ 2‬ـ نوار ـ از وسایل ارتباط جمعی ـ ‪۶‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪4‬‬
‫‪3 8۷‬‬ ‫مادر به عربی‬ ‫‪5‬‬
‫‪۶‬‬
‫‪ ۳‬ـ پنبۀ پاکنکرده ـ محکم و استوار‬ ‫‪۷‬‬
‫‪8‬‬
‫‪4۱‬‬ ‫‪95‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫ـ خردهریز فل ّز‬ ‫‪9‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪ ۴‬ـ اطلاعات و آگهی ـ پایتخت‬ ‫‪۱۰‬‬
‫‪4 ۶5 ۷‬‬ ‫‪۶‬‬ ‫‪۱۱‬‬
‫کشوری است ـ چاهکن ‪۲‬‬ ‫‪۱۲‬‬
‫‪ ۵‬ـ در ورق بازی است ـ کارگاه نقاشی‬ ‫‪۱3‬‬
‫‪3‬‬ ‫ـ از القاب اشرافی فرانسه ‪3‬‬ ‫‪۱4‬‬
‫‪۱5‬‬
‫‪ ۶‬ـ کلام و سخن ـ از آنطرف معنی‬

‫عمودی‪:‬‬ ‫‪۱۱ ۱۰ 9‬‬ ‫‪8۷ ۶‬‬ ‫دستبهدامان شدن میدهد ـ آوا و ‪5 4 3 ۲ ۱‬‬

‫گرانبها و ارزشمند‬ ‫‪ 1‬ـ از میوهها‬ ‫نغمۀ خواب ‪۱‬‬
‫‪ 8‬ـ مضحک ـ از ماههای‬ ‫‪ 2‬ـ پله ـ سرمایه‬ ‫‪ ۷‬ـ از نخست وزیران پیشین ایران‬
‫‪ 8‬ـ معروف ـ عدل ـ آشیانه ‪۲‬‬
‫قمری‬ ‫جاودانی ـ شفقت‬
‫‪ ۹‬ـ او هم مقامی دارد‬ ‫‪ ۳‬ـ از شعرای برجستۀ‬ ‫‪ ۹‬ـ دام بیسر ـ تکرار یک حرف ـ ‪3‬‬
‫پر مسؤولیت ـ بخار‬ ‫ایران در قرن گذشته‬ ‫کشوری است ـ تکرار یک حرف‬
‫متراکم ـ مددکار و‬ ‫‪ 1۰‬ـ از مرکبات ـ پایتخت کشوری ‪4‬‬
‫که بهقتل رسید‬
‫دوست‬ ‫‪ ۴‬ـ وسیلۀ آرد کردن ـ‬ ‫‪5‬‬ ‫است‬
‫‪ 1۰‬ـ از تنیسبازان‬ ‫‪ 11‬ـ مرطوب ـ پایتخت یکی از‬
‫جدید و تازه‬ ‫ممالک آسیایی ـ گلی است ‪۶‬‬ ‫افقی‪:‬‬
‫بزرگ جهان‬ ‫‪ ۵‬ـ سطح بالا و مافوق‬
‫‪ 11‬ـ مایۀ خنکی ـ‬ ‫‪ 12‬ـ عددی است ـ آتش ـ کشوری ‪۷‬‬ ‫‪ 11‬ـ سرازیری ـ از اعضای‬ ‫‪ 1‬ـ پیشگام صنعت بانکداری‬
‫وسیلۀ شفا ـ نشانهها‬ ‫ـ آشکار‬ ‫است‬ ‫داخلی بدن انسان ـ از‬ ‫در ایران‬
‫‪ ۶‬ـ منظره ـ حرف‬ ‫‪ 1۳‬ـ لحظه ـ انتباه ـ علامت جمع ـ ‪8‬‬
‫شهرهای ایران‬ ‫‪ 2‬ـ پرندهای است ـ کارشناس‬
‫همراهی‬ ‫اشاره به دور ‪9‬‬ ‫‪ 12‬ـ نوعی عارضۀ پوستی ـ‬ ‫علم آمار‬
‫‪ ۷‬ـ بالاپوشی است‬ ‫‪ 1۴‬ـ روان ـ گردان ـ ایفاء‬ ‫حرف نمیزند ـ حوالۀ پول‬
‫‪ 1۵‬ـ بانوی شعر ایران ‪۱۰‬‬ ‫‪ 1۳‬ـ پایتخت کشوری است‬ ‫‪ ۳‬ـ ناشنوا ـ از ییلاقات دامنه‬
‫ـ عشیره ـ حرف خطاب‬ ‫البرز ـ شهری قدیمی در‬
‫حل جدول شماره قبل‬ ‫حل جدول شماره قبل ‪۱۱‬‬
‫‪ 1۴‬ـ جهالت ـ تازهتأسیس‬ ‫ایران‬
‫افقی‪:‬‬ ‫‪ 1۵‬ـ از خوانندگان خوشصدا‬ ‫‪ ۴‬ـ از مصالح ساختمانی ـ از‬
‫و فقید کشورما ـ ج ّو ـ‬
‫‪ ۷‬ـ از ابزار نجاری ـ‬ ‫‪ 1‬ـ از شعرای نوپرداز و‬ ‫روزهای هفته ـ ترس‬
‫رودخانهای در ایران‬ ‫صاحب نام معاصر ایران‬ ‫میوهای است‬ ‫‪ ۵‬ـ از خوانندگان قدیمی و‬
‫‪ 8‬ـ رنگی است‬ ‫‪ 2‬ـ موسیقیدان معروف‬
‫دوران ساسانی ـ از‬ ‫برجستۀ کشور ما‬
‫‪ ۹‬ـ پایتخت کشوری است‬ ‫کا ر خا نجا ت معر و ف‬ ‫‪ ۶‬ـ آب جاری ـ از تمدنهای‬
‫ـ از قارهها‬
‫اتومبیلسازی‬ ‫قدیم جهان ـ جاهل‬
‫‪ 1۰‬ـ پژوهش ـ بازرگانی‬ ‫‪ ۳‬ـ حیوانی است ـ اهل‬ ‫‪ ۷‬ـ خیر و خوبی دیده ـ‬
‫‪ 11‬ـ طرف راست ـ تنگهای‬
‫ادب و هنر‬ ‫آنسوی‬
‫است‬ ‫‪ ۴‬ـ از آبهای جاری ایران‬ ‫‪ 8‬ـ تکرار یک حرف ـ نوعی‬
‫‪ ۵‬ـ از ابزار اسب سواری ـ‬
‫حکومت ـ ردیف‬
‫گهواره ـ راه بیپایان‬ ‫‪ ۹‬ـ نوعی کف پوش ـ تهی ـ‬
‫‪ ۶‬ـ خاطر ـ ضمیری است‬
‫از پیامبران‬
‫ـ فرمانده‬ ‫‪ 1۰‬ـ از آن طرف ورزشی است‬
‫ـ از نوابغ عالم سینما ـ از‬

‫کشیدنیها‬