Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۸۹ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - ۱4شماره ۱۷55
جمعه 7تا پنجشنبه ۱۳آذرماه ۱۳99خورشیدی
رویداد بیسابقه در تاریخ مطبوعات ایران:
جایزه برای کشتن نخستوزیر
داستان سند یک میلیون ریالی انتقاد و اقرار به وجود خطاهایی در علینقیکاشانی! اولین بار که من محمد مسعود را محمد مسعود؛
از زبان شاهد واقعه حزب...نمیگوید که مسؤول دزدیها، آن شب قرار گذاشتیم که من هم گاه و دیدم در لژ مطبوعات مجلس شورای
آدمکشیها ،تیراندازی پانزده بهمن ،قتل بیگاه مقالاتی برای مرد امروز بنویسم ولی ملی بود .آن روز یکی از شلوغترین و «گلی که در
احمد احرار در شهریورماه ۱۳2۶هفتهنامۀ محمدمسعود،انفجارناوببر،ملتراعلیه اینکار هرگز عملی نشد چون صبح روز2۳ حساسترین جلسات رسمی مجلس
«مرد امروز» حملات خود علیه دولت دکتر مصدق برانگیختن و آب به آسیاب بهمن ۱۳2۶هنگامی که از خانه بیرون دورۀ چهاردهم به حساب میآمد چون دو جهنم روئید»
چگونگی آن را من از زبان مرحوم وقت و شخص نخستوزیر ،احمد دشمن و دربار ریختن...کیها بودند؟» آمدم چشمم به عنوان درشت روزنامۀ رجل سیاسی نامدار دکتر محمد مصدق و
ابوالفضل س ّجادیان برادر دکتر محمد قوام (قوامالسلطنه) را شدت بخشید. کشاورز در کتاب خودش صریحاً ایران ما به مدیریت جهانگیر تفضلی افتاد سیدضیاءالدینطباطبائیکهبااعتبارنامۀ با وزش اولین نسیم آزادی در ایران،
سجادی (آخرین رئیس مجلس سنا محمد مسعود در سرمقاله شماره ۱2۳ مینویسد که :محمد مسعود به دستور یکدیگرمخالفتکردهبودندمیخواستند پس از شهریور بیست تعدادی از
در دوران قبل از انقلاب) شنیدهام مرد امروز ( 28شهریور )۱۳2۶نوشت کیانوری و به دست خسرو روزبه کشته که نوشته بود: در مقام دفاع از خود پشت تریبون مجلس روزنامهها که در حکومت بیست سالۀ
که دوست و معاشر نزدیک محمد «شما تماشا کنید همین جناب اشرف شده است.روزبه از کسانی بود که از قبل «دیشبنزدیکساعتدهمحمدمسعود رضاشاه به عناوین مختلف توقیف شده
(قوامالسلطنه) چه کمدی مسخرهای با مسعود دوستی داشت و این دو نفر بیاناتی ایراد کنند. بودند مجدداًانتشار خود را از سر گرفتند
مسعود بود. بپا کرده و چطور دست هرچه دزد و گاه و بیگاه یکدیگر را ملاقات میکردند. مدیر مرد امروز را کشتند». مسعود را کوهی کرمانی به من معرفی و در این میان چند روزنامۀ تازه هم در
سجادیان گفت«:محمد مسعود در رمال و ننگین مفتضح است گرفته و بر سه روز پس از قتل مسعود مأموران بلافاصلهبهخیاباناکباتانمحلچاپخانه کرد .مردی بود با قد کوتاه و موهای بساط روزنامه فروشها خودنمایی کردند
خانۀ من پنهان بود و مقالاتش را توسط کرسیهای استانداری ،وکالت ،وزارت، مظاهری و جایی که قتل در آن اتفاق آشفته و چهرهای سوخته که تبسمی که میهنپرستان ،نبرد و مرد امروز
من به چاپخانه میرساند .یک روز به سفارت نشانیده و چطور پول چایی تحقیق گزارش دادند که: افتاده بود رفتم .اتومبیل مسعود سمت بر لب داشت .وقتی از کوهی شنید که
من گفت احتیاج به پول دارم و باید و آب نبات بیوهزنان را صرف وکالت «قاتل مسعود با او آشنایی کامل داشته چپ خیابان درست روبروی در ورودی من نوۀ دختری میرزا رضا کرمانی هستم مهمترین آنها بودند.
از کسی قرض بگیرم که نیاز به سند اعزاز و فاضلی نموده و چگونه درفش چاپخانه پارک شده بود و یک پاسبان مرد امروز به مدیریت محمد مسعود
محضری دارد .چون معاملات خود را پارهدوز و ا ّره و تیشه نجار و طناب ومسعودهنگامروشنکردناتومبیل،در با اشتیاق فراوان خواست که درباره او منتشر میشد که پیش از آن در میان
دردفترفطنالدولهانجاممیدهموفعلا باربر را حراج نموده اتومبیل لوکس زیر حالیکهباخاطرجمعیصورتشبهطرف از آن محافظت میکرد .روی تشک جلو، مقالهایبنویسم. مردم کتابخوان شهرت فراوانی داشت،
نمیتوانم از خفاگاه خارج شوم کاغذی پای مترسهای مدیر کلها گذاشته و سمتراستقسمتیازمغزمتلاشیشدۀ کتابهای او «در تلاش معاش» و «گلهایی
را امضا میکنم ،تو ببر نزد فطنالدوله تا یک روزنامهنویس ،یک واعظ ،یک مقابل بوده به قتل رسیده است». مسعود ریخته بود و در دیوار مقابل دیوار دو هفته بعد مقالۀ من که حاوی شرح که در جهنم میروید» دهها بار تجدید
و من به او تلفن میکنم که امضای مرا آدم معمولی برود به این جنایات ننگین این گزارش ،ادعای دکتر کشاورز را وزارت فرهنگ پوکۀ فشنگی فرو رفته مختصری از زندگی میرزا رضا بود در مرد چاپ شده بود .او نویسندهای چیرهدست
تصدیق کند.به همین قرار عمل کردیم اعتراض کند فوراً فتح آذربایجان به تأیید میکند زیرا پس از سوار شدن در بود .در شهر شایع شده بود که مسعود امروز چاپ شد و مسعود در پایان این و بیپروا بود که در کتابهایش انگشت
و سند سفید مهر تصدیق شد و تمبر رخش کشیده شده جناب اشرف را ماشین اگر فرد بیگانهای به طرف مسعود را درباریها کشتهاند .بعضی اشخاص مقالهبهعنواناظهارنظرنوشت«:اگرایران برروی نقاط ضعف افراد میگذاشت و
خورد .تا وقتی روزنامه مرد امروز منتشر ناجی مهد زردشت و خاک داریوش میآمده ،او به ناچار میبایستی به سمت حدس میزدند که این کار اشرف پهلوی ده مرد دیگر نظیر میرزا رضاخان داشت شخصیتهای داستانهای او در میان
شد نه من میدانستم در چه ماجرایی معرفی مینمایند .آیا معنی دموکراسی چپ خود و به کسی که نمیشناسد نگاه قشرهای متعدد جامعه وجود داشتند.
دست داشتهام و نه مرحوم فطنالدوله کند و از پیشانی هدف گلوله واقع شود در و یا شاپور علیرضا برادر اوست. کارش به اینجاها نمیکشید». مرد امروز هنگامی شروع به انتشار کرد
همین است؟!» حالی که گلوله شقیقۀ چپ او را سوراخ جنازۀ محمد مسعود را در انجمن ایران بهشت جنایتکاران است که احزاب سیاسی کوچک و بزرگ قد
میچداننسدتس».طری از مقاله هفتۀ بعد ،تیتر بزرگ صفحه اول مرد کرده و از شقیقۀ راست خارج شده و به روزنامهنگاران شست و شو دادند و بعد، مسعود یکبار در سرمقالهاش نوشته بود علم کرده بودند و در رأس آنها حزب تودۀ
امروز و عنوان مقاله محمد مسعود این دیوار مقابل فرو رفته است.مدتها پس در حالی که هزاران تن آن را مشایعت که :ایران بهشت جنایتکاران است .به ایران که یک حزب کمونیستی وابسته به
مقالۀ محمد مسعود با عنوان «یک بود« :جاعل ،غاصب ،غارتگر ـ الناس از مرگ محمد مسعود هر بار که من با میکردند به مقبرۀ ظهیرالدوله بردند و اعتقاد او ضعف عدالت و نبودن وکلای شوروی بود از سایر احزاب شهرت و اقتدار
میلیون ریال برای اعدام قوامالسلطنه» پیراسته و احمد دهقان روبرو میشدم به خاک سپردند .در این مراسم بیش از ملیدرمجلس،دزدانبیتالمالوحامیان
یک صفحه و نیم روزنامه را پر کرده بود علی دین قوامالسلطنه». و از آنها دربارۀ قتل مسعود توضیح همه جهانگیر تفضلی مدیر روزنامۀ ایران آنها را جریتر کرده بود و آنها هر کار که بیشتری داشت.
و این است سطوری از آن مقالۀ مفصل: این مقاله موجب توقیف روزنامه میخواستم جوابی جز «نمیدانم» ما فعالیت میکرد و خوب بیاد دارم که میخواستند میکردند چون بازخواستی دربرابرحزبتوده،حزبمیهنپرستان
«بهعقیدۀ من هر بقال ،هر بیوهزن، شد و محمد مسعود که خود نیز نمیشنیدم و همین جواب باعث میشد چندنفرازمشایعتکنندگانزیرلبزمزمه در کار نبود و اگر هم بود عاقبتی نداشت. که یک حزب ناسیونالیستی بود و حزب
هر لبوفروش ،هر فرد ایرانی از زن و در خطر توقیف قرار داشت از که به ظنقوی این دو مرد با نفوذ را در میکردند که خود او هم در کشتن مسعود یکی از افراد سرشناس دهۀ بیست حاج پیکار که گفته میشد با آلمانها و رژیم
مرد ،کوچک و بزرگ که در مقابل این خفاگاه ،روزنامه را با استفاده علینقی کاشانی سرمایهدار معروف بود که فاشیستی آلمان هیتلری نظر موافق
فجایع ،در مقابل پولی که قوامالسلطنه از امتیاز دیگران منتشر میکرد. قتل مدیر مرد امروز سهیم بدانم. دست داشته است. میگفتند سرمایهاش را از راه نامشروع دارد سعی داشتند تا بیشترین افراد را به
از آب نبات آنها گرفته خرج وکالت دریازدهممهرماه«،خروشآسمانی» امروز که دکتر کشاورز عضو کمیتۀ مسأله مرگ محمد مسعود مدتها جمع کرده است .مسعود هر هفته به حاج سوی خودشان جلب کنند اما از آنجا که
دکتر امینی کرده است ،در مقابل بهجای مرد امروز ،بهقلم محمد مسعود مرکزی حزب توده و انور خامهای یکی لاینحل باقی ماند .در این مدت حرفها علینقی میتاخت و رکیکترین کلمات را شعارهای تند و آتشین و تظاهرات ضد
پولی که از جواز پارچۀ تنبان زن انتشار یافت با این تیتر درشت: دیگر از سران معروف حزب صریحاً به زده شد و مطالب گوناگونی نوشتند، نثار او میکرد .حاج علینقی به گروهی دولتی حزب توده پس از خفقان بیست
و پیراهن بچۀ آنها گرفته به نامدار، «قوامالسلطنه ،قهرمان حمق و جنون ـ قتلمسعودبهدستروزبهاشارهمیکنند مثل ًا گفتند که دو نفر شاهد ،سربازان گفته بود که مسعود از او توقع پول یا در ساله بیشتر میتوانست افراد ناآرام و از
اقبال ،به مهندس فریور ،به سرلشکر هیچکستصورنمیکرداینکدوتااین تصور نمیکنم برای من و دیگران جای گارد شاهنشاهی را در حین تیراندازی واقع حقالسکوت دارد ولی با توجه به تیراژ بندرسته را راضی کند هرگونه تلاشی در
فیروز ،به دکتر شاهکار ،به خیلخیل درجه گندیده باشد» .خروش آسمانی به مسعود دیدهاند و یا اینکه سیدمهدی سرسامآور مرد امروز چنین ادعائی بعید به
و دستهدسته کاروان عیاشی اروپا و هم توقیف شد .هفتۀ بعد ،مرد امروز تردیدی باقی مانده باشد. پیراسته دادستان تهران پروندۀ قتل این زمینه به بنبست میرسید.
آمریکا سپرده هر فرد ایرانی ساکت با استفاده از امتیاز «صدای مردم» بد نیست به این مسأله هم اشاره مسعود را لوث کرده است اما تمام این نظر میرسید. درآنروزهاکهحزبتودهمیتینگهای
و صامت نشیند از جرگه انسانیت دور انتشار یافت و بالاخره در 2۵مهرماه کنم که روز 22بهمن ۱۳۳۱هنگامی حدسیاتونظراتهنگامیباطلشناخته یک روز خود محمد مسعود به شوخی عظیمبادههاهزارجمعیتبرگذارمیکرد
و از ح ّس بشریت و شرافت عاری و بود که «نسیم شمال» جای «مرد که دکتر فاطمی و حسین مکی و شد که دکتر کشاورز در کتاب «من متهم گفت که :دو هفته بود که به علت تراکم تنها روزنامۀ مرد امروز بود که در نهایت
مطرود میباشد.ایگرسنهبینوائیکه امروز» را گرفت و محمد مسعود برای جمعی از هواداران مطبوعات برسر مزار میکنم کمیتۀ مرکزی حزب توده ایران اخبار سربهسر حاج علینقی نگذاشته جرأت و جسارت در برابر سران گوش به
میگوئی از جان خود سیر شده حاضر کشتن قوامالسلطنه جایزه گذاشت. محمد مسعود جمع شده بودند ،دکتر بودم ،تلفن زنگ زد و از آن طرف مردی فرمانحزبمیایستادوآنهارابهبادانتقاد
به انتحار هستی ،ای مظلوم بدبختی یک میلیون ریال در آن زمان یک فاطمی به دست عبد خدائی نوجوانی را» اینطور نوشت: با صدای نخراشیده گفت :آقای مسعود، میگرفت.دکتر فریدون کشاورز عضو
که ظلم و جنایت این هیأت حاکمه ثروت محسوب میشد و باورکردنی که عضو فدائیان اسلام بود ترور شد «اکنون چند سال از شکست حزب چرا دو هفته است چیزی دربارۀ حاج کمیتۀمرکزیحزبتودۀایراندرصفحۀ
زندگی را بر تو حرام و آب شیرین را به بهنظر نمیرسید ولی برای تضمین اما از این حادثه جان سالم بدر برد. و نهضت نجاتبخش ایران میگذرد و علینقی نمینویسی؟ پرسیدم :شما کی 99کتاب «من متهم میکنم» دربارۀ
کامت تلخ کرده است ،بیحسی تا کی؟ جایزۀ یک میلیون ریالی ،محمد فاطمیقبلازانتشارروزنامۀباخترامروز رهبری حزب چون سد سکندر برجای هستید؟ جواب داد :مخلص شما حاجی مسعود و روزنامهاش اینطور مینویسد:
من یک میلیون ریال به تو خواهم مسعود سند رسمی نوشت و همراه مدتهابامسعودومردامروزهمکاریداشت. خود به زور اوضاع مهاجرت و اختفای «روزنامۀ مرد امروز محمد مسعود را
پرداخت اگر یکی از عاملین مهم حزب نشسته و جز چند صفحه کلی مردم از هم میقاپیدند و چند ساعت
بدبختی ،یکی از خائنین بزرگ کشور، مقاله انتشار داد. بعد از انتشار آن قیمتش به ده برابر و
یکی از مسببین درجه اول گرفتاری متن سند ،بدین قرار است:
و تیرهروزی کنونی مملکت را محو و بیشتر از آن میرسید».
«اینجانب بهموجب این سند مسعودهرهفتهدرروزنامهاشبهرجال
معدوم نمائی! وقتوبهخصوصبهرؤسایکابینهحمله
این شخص قوامالسلطنه است. برای خدمت به مملکت و جامعه میکردوبهزبانسادهوعامیانهمینوشت
این شخص گذشته از تمام فجایعی و کلماتی را به کار میبرد که مخالفانش
که ذکر شد ُمقدم بر علیه امنیت تعهد مینمایم مبلغ یک میلیون آن کلمات را چارواداری و دور از شأن
و استقلال کشور بوده و طبق ماده
۶۱قانون مجازات عمومی محکوم به ریال به خود یا ورثۀ کسی بپردازم یک نویسنده میدانستند.
در حکومت دوم قوامالسلطنه ،مسعود
اعدام است... که قوامالسلطنه را در زمان با تیتر درشت در صفحۀ اول روزنامهاش
این پول از فروش خانۀ من خواهد نوشت که« :هرکس سر قوامالسلطنه را
بود .خانهای که شش سال است از زمامداری یعنی قبل از سقوط بیاورد از جانب من صد هزار تومان پاداش
دست این جنایتکاران شش شب
در آن استراحت نکردهام .خانهای که کابینۀ او معدوم نماید. خواهد گرفت!»
مثل جان خودم اگر در سایۀ آزادی و این شمارۀ مرد امروز بلافاصله پس
عدالت و قانون حفظ نشود یک پول امضاء ـ محمد مسعود» از انتشار توقیف شد و دادستان دستور
سیاه ارزش نخواهد داشت». امضای محمد مسعود در زیر این بازداشت محمد مسعود را صادر کرد.
سند بهوسیلۀ دفتر اسناد رسمی مسعود در خانۀ احمد دهقان مخفی
شد و از مخفیگاه با استفاده از دستگاه
تصدیق شده است. استنسیل که به جای زیراکس به کار
اما چگونه دفتر اسناد رسمی سند گرفته میشد مرد امروز را با قطع کوچک
قتل نخستوزیر را تصدیق کرده و ولی با همان مقالات تند و آتشین انتشار
رسمیت بخشیده است در حالی که داد .آن شمارۀ مرد امروز تا پنجاه ریال
خریدوفروششدباتوجهبهاینکهقیمت
جرم مس ّلم بهشمار میآید؟ مرد امروز در آن زمان فقط ۵ریال بود
میتوان حدس زد که علاقه و اشتیاق
خوانندگان نسبت به روزنامۀ مسعود تا
چه حد بوده است .روزنامهای که حقایق
را با شهامت تمام مینوشت و مردم این
بیپروایی و شجاعت را دوست داشتند.
شاید دلیل دیگر محبوبیت بیش از حد
مرد امروز این بود که مردم از زعمای قوم
و رجال و سیاستمداران وقت دل خوشی
نداشتند و مسعود در واقع از زبان آنها
سخنمیگفت.