Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره 292 (دوره جديد
P. 15
صفحه ۱5ـ Page 15ـ شماره ۱۷58
جمعه ۱۸تا پنجشنبه ۳۱دسامبر2۰2۰
ابتذال بر دار؛ اپوزیسیون چگونه از شاپور بختیار به روحالله زم و از
فریدون فرخزاد به سیدمحمد حسینی رسید؟!
که :ابتذال و شارلاتانیسم جایگیر شده در =در عالم ادبیات ،معمول درباره رو ِد ارس ،آراز ،آراکس
بخشی از اپوزیسیون ،طی دهه هشتاد چنین است که شخصیت
و نود خورشیدی ،آمادگی پذیرش پرسش اصلی در این میانه اما این ( )wrong placeاست.در عالم ادبیات، اصلی این نوع داستانها، ارس از «عهدنامه ترکمانچای» رود مرزی شمال غربی ایران با مناطقی
پدیدهای منحط چون «آمدنیوز» و است که اصولا دستگاههای امنیتی معمول چنین است که شخصیت اصلی کمابیش آلوده به توهماتی است که از ایران جدا و به روسیه تزاری ضمیمه شدند
شخصی چون روحالله زم را -با ادعا و جمهوریایلامیچهنیازیبهبازیچههای این نوع داستانها ،کمابیش آلوده به کودکانه،پابهصحنهبازیهای
عنوان چهرهای اثرگذار در فرآیند مبارزه متوهمی از قماش روحالله زم داشته و توهماتی کودکانه ،پا به صحنه بازیهای خطرنا کی می گذ ا ر د که یادها و نشانهایی از گذشتههای شاد. آرسن نظریان -این روزها به
برای براندازی جمهوری اسلامی -در دارند؟ پاسخ مختصر این است که خطرناکی میگذارد که قواعدشان را قواعدشان را شیاطینی امواج ،اما خروشان و گلآلود دنبال شعرخوانی رجب طیب
چنین بازیچههایی ،از ملزومات مرحله شیاطینی تبهکار نوشتهاند .این قواعد را تبهکار نوشتهاند .این قواعد اردوغان رییس جمهوری ترکیه در
برونمرز ایجاد کرده بود. نهایی پروژه «مبتذلسازی اپوزیسیون اما دوامی نیست و شناخت و پیروی از را اما دوامی نیست و شناخت میکوبیدند بر کنارهها و گریان فرار رژه نظامی باکو ،که پرده از رویاهای
مهمترین هدف نهادهای اطلاعاتی- آنها هم دردی را از بازیگران دوا نمیکند و پیروی از آنها هم دردی را از میکردند. توسعهطلبانه وی نسبت به ایران و
امنیتی جمهوری اسلامی از پروژه جمهوری اسلامی» هستند. زیرا تنها قاعده تغییرناپذیر اینگونه بازیگراندوانمیکندزیراتنها پرسیدمش: سایر همسایگانش برداشت ،درباره
مبتذلسازیاپوزیسیون،تبدیلمجموعه این پروژه ،از همان آغاز دهه ۶۰ بازیهایهولناک،ایناستکهشیاطی ِن قاعده تغییرناپذیر اینگونه رودخانه ارس ،به ترکی آراز ،به ارمنی
مخالفین برونمرزی جمهوری اسلامی خورشیدی ،به ویژه پس از سرکوب کلیه بازیگردان ،هر زمان که اراده کنند یا هر بازیهای هولناک ،این است «مادر آراکس ،از چه روی اینگونه
بهموجودیتیازجنسجمهوریاسلامی مخالفین داخلی نظا ِم در حال استقرار، موقع که نفعشان ایجاب کند ،قاعدههای که شیاطی ِن بازیگردان ،هر گریانی؟ آراکس ،زیاد صحبت می شود.
بود .پدیدهای منحط و مبتذل که برای شروع شد .مرحله اول این پروژه با ترور بازی را به سود خود بازنویسی میکنند. زمان که اراده کنند یا هر وقت آنست که حداقل خوانندگان
دستگاههای امنیت ِی تبهکار جمهوری مخالفین استخواندار و سازشناپذیر در عالم واقع نیز چنین است .پر واضح موقعکهنفعشانایجابکند، تو هنوز راه دریا در پیش داری، فارسیزبان با خاطره و جایگاه این
اسلامی ،شناختنی و بازیدادنی باشد. جمهوری اسلامی در خارج از کشور است که شرکت در چنین بازیهایی، قاعدههای بازی را به سود ازچهرویبجایرقصکودکانهباماهیان رودخانه در تاریخ ،ادبیات و فرهنگ
لحظهای درنگ در این ماجرا ،این پرسش کلید خورد .ترور بسیاری از هواخواهان خلاف عقل حسابگر است و کسانی که خود بازنویسی میکنند .در عامی ارمنیان آشنا شوند .در ادبیات
از عمق فاجعه را پیش چشم هر آدم فعال حکومت پهلوی در اروپا و سپس به تن به حضور در آنها میدهند ،درکی عالم واقع نیز جز این نیست! سوگوار و ماتمزده همچو منی؟ کتبی و شفاهی ارمنیان ،به کوه آرارات
هوشیاری میآورد که :اپوزیسیون چگونه قتل رساندن سازماندهندگان گروههای از عاقبت محتوم و خوفناک خود در = پرسش اصلی در این از چه روی اشک از چشمان پر غرورت به عنوان پدر و رودخانه آراکس به
از شاپور بختیار به روحالله زم و از فریدون نشاندار اپوزیسیون -چون عبدالرحمان انتهای بازی ندارند .فقدان دوراندیشی میانه اما این است که عنوان مادر ارمنستان اشاره می شود.
فرخزاد به سیدمحمد حسینی رسید؟! قاسملو و شاپور بختیار و همراهان و تعقل وقتی با توهم دانایی بیامیزد، اصولا دستگاههای امنیتی جاریست؟ رودخانه آراکس از ارمنستان تحت
در این چند روز که از بر دار شد ِن آنها -بعلاوه فوت رجال سالخوردهی آدمیزاده را به ورطهای از رفتارهای جمهوری ایلامی چه نیازی به از چه روی اینطور شتابان از ساحل سلطه عثمانی سرچشمه گرفته و پس
روحالله زم گذشته ،بازار شهیدسازی و بجا مانده از دوران پهلوی در خارج از فاجعهبار و جبرانناپذیر میاندازد که بازیچههای متوهمی از قماش از سیراب کردن مناطق ارمنینشین
مظلومنمایی از او رونق گرفته و عدهای کشور ،برونمرز را به مرور از اپوزیسیون جادهای یکطرفه به سوی نیستی ،مسیر روحالله زم داشته و دارند؟ خود میگریزی؟ آن سامان در حوالی دشت آرارات
مشغول ساختن تصویری سیاوشگونه و مقصد او میشود .ماجرای روحالله زم پاسخ مختصر این است مادر آراکس به خشم آمد، به مرز ارمنستان تحت سلطه روسیه
و سهرابوار از او هستند .شک نیست با هویت تهی کرد. که چنین بازیچههایی ،از کف خشمآلودی از عمق آب به بالا زد، میرسید .درواقع طول جغرافیایی
که گردانندگان تبهکار نظام جمهوری از آنجا که که ابتذال هیچگاه به واجد تمامی این ویژگیهاست. ملزومات مرحله نهایی پروژه با غرشی بسان رعد آسمان ارمنستان را از غرب به شرق پیموده و
اسلامی ،روحالله زم را که با خامطمعی به یکباره و ناگهانی عارض یک مجموعه چون نیک بنگریم ،ز ِم مقتول، «مبتذلسازی اپوزیسیون از ژرفای امواجش با درشتی چنین در ا ّران (آذربایجان فعلی) به رودخانه
عراق رفته بود ،ربودند و پس از نمایشی نمیشود ،چند سالی طول کشید آخوندزادهای میانمایه و کاسب بود که جمهوری اسلامی» هستند. کورا می پیوندد و سپس به دریای
شنیعوناانسانیبهقتلرساندند-چنانکه تا صادراتیهای دستگاههای امنیتی یک چندی پیش از مغضوبیت خود و =مرحله اول این پروژه با گفت با من: مازندران (کاسپین) میریزد .در عهد
بسیاری انسان شریفتر از او را طی چهار نظام از میان بخش ناآگاه ،متوهم و پدرش ،در سطح شهر قدرت ول گشته ترور مخالفین استخواندار ای جوان پر شور بیعقل عتیق در کتاب مقدس ،از این رود
دهه اخیر کشتهاند -اما نشاندن نام او حتی شارلاتان مخالفین برونمرزی و بدون اطلاع از عمق مرداب جمهوری و سازشناپذیر جمهوری از چه روی خواب فراموشیام زدی به نام «گیهون» یاد شده که یکی از
کنار فرزاد کمانگر یا نوید افکاری ،جز جمهوری اسلامی متحدان و شرکایی اسلامی ،با حشرات ساکن بر سطح آن، اسلامی در خارج از کشور چهار رودخانه بهشت تلقی میشده
آدرس غلط دادن و خاک به چشم بیابند و قدم به قدم و با حوصله ،چنین مشغول مراوده شده بود .این ولگردیها کلید خورد .ترور بسیاری برهم؟
مردم پاشیدن ،معنی دیگری ندارد. دار و دستهای را به مدد تلویزیونهای و همنشینیهای سطحی ،روحالله زم را ا ز هو ا خو ا ها ن فعا ل از چه روی زخمهای بی شمار کهنهام را است.
روحالله زم ،متوهم ماجراجویی بود ماهوارهای و سپس شبکههای اجتماعی دچار توهم شناخ ِت مافیای عریض و حکومت پهلوی در اروپا رودخانه آراکس ،که فعلا بخش
که نه میدانست کجای جهان ایستاده به صدای غال ِب به اصطلاح «اپوزیسیون و سپس به قتل رساندن بی محابا باز و تازه کردی؟ کوچکی از آن مرز میان ارمنستان
است و نه شناخت درستی از تواناییهای جمهوری اسلامی» تبدیل کنند. طویل حاکم بر کشور کرده بود. سازماندهندگان گروههای آخر بگو ،برای که شادی کنم؟ و ایران را تشکیل میدهد ،برای
دشمنی داشت که کمر به جدال با او مرحله نهایی این پروژه ،در چند سال از سوی دیگر ،مغضوبیت و زندان نشاندار اپوزیسیون -چون ارمنیان همان جایگاه را داشته و دارد
بسته بود .قهرمانسازی از او یا شهید اخیر با ظهور افرادی از قماش روحالله پس از ماجراهای سال ۸۸و آوارگیهای عبد ا لر حما ن قا سملو و برای که عشوه کنم؟ که رودخانه گنگ برای هندیان ،نیل
نامیدنش ،ابتذال مضاعفی است که زم به اجرا درآمد .چنین افرادی ،در پس از آن ،حس خشم و انتقامی را در شاپور بختیار و همراهان از پس مرگ شویش ،کدام بیوه برای مصریان ،راین برای آلمانیان،
آب به آسیاب قاتلان او خواهد ریخت. عین دشمنی با جمهوری اسلامی، روحالله زم برانگیخته بود که در پیوند آنها -بعلاوه فوت رجال خویش را میآراید بسان تازهعروس؟
همانانی که چنتهشان پر است از به دلیل پرورشیافتگی در مکتب با جاهطلبی تقویتشده از حضور توده سالخوردهی بجا مانده از زایندهرود برای ایرانیان و غیره.
شیرینکاریها و شیرینزبانیهای چند این حکومت تبهکار ،به سادگی و بیشکل و عظی ِم دنبالکنندهی او در دوران پهلوی در خارج از زمانی بود که من هم در ادبیات ارمنی اشعار زیادی
سا ِل اخی ِر روحالله مقتول و منتظرند غیرمستقیم ،قابل «هدایت» توسط شبکههای اجتماعی ،او را به بازیچهای کشور ،برونمرز را به مرور از چون عروسی خرامان، راجع به رود آراکس سروده شده که
تا به وقت مقتضی دوباره تصویر او را نهادهای امنیتی هستند و به آسانی اسیر سهلالوصول برای دستگاههای اطلاعاتی اپوزیسیونباهویتتهیکرد. یکی از مشهورترین آنها «اشکهای
مهمان سیمای جمهوری اسلامی کنند. و امنیتی رقیب در «شرکت سهامی =مهمترین هدف نهادهای با هزاران ناز و عشوه آراکس» است .این شعر از شاعر و
سخن آخر اینکه ،ابتذال امری مربوط به توهم و خودفریبی میشوند. اطلاعاتی -امنیتی جمهوری شاد و رقصان بر سواحلم جاری بودم. کنشگر ارمنی قرن نوزدهم ،رفاییل
حال و هوای زمانه و مرتبط با معیارهای پر بیراه نخواهد بود اگر نتیجه بگیریم جمهوری اسلامی» ،تبدیل کرده بود. اسلامی از پروژه مبتذلسازی پاتگانیان ( )۱۸92 - ۱۸۳۰است ،که
زمان حال است .مصادیق ابتذال ،پس از اپوزیسیون ،تبدیل مجموعه حالا دیگر دور و برم چیزی نمانده، شعری طولانیست و درواقع تاریخ
مرگ ،یا فراموش میشوند و یا در تاریخ مخالفینبرونمرزیجمهوری نه روستایی ،نه شهری ،نه دشتی تا پرتلاطم ارمنستان را بیان میکند.
جایی برای خود مییابند و در نتیجه ،از اسلامی به موجودیتی از در زمان حیات شاعر ،بخش شرقی
بند ابتذال میرهند .از سوی دیگر ،امر جنس جمهوری اسلامی بود. سیرابشان کنم. ارمنستان که پیشتر همراه با اران از
مبتذل تنها زمانی به آینده میپیوندد پدیدهای منحط و مبتذل که فرزندانم آواره و سرگردان در غربت ممالک محروسه دولت قاجار محسوب
که در زمان حال ،نو به نو بازتولید شود. برای دستگاههای امنیت ِی چه جای رقص و شادی مانده دگر؟ میشد ،زیر سلطه امپراتوری تزار و
ابتذا ِل ذاتی جمهوری اسلامی، تبهکار جمهوری اسلامی، دم فرو بست در پی این گفتار مادر بخش غربی آن زیر سلطه عثمانی
تولیدکننده روحالله زم و روحاللههای شناختنی و بازیدادنی باشد. بود .در تفسیر شعر گفته شده است
آینده است ،خردمندانه این است که = شک نیست که آراکس که شاعر با سرودنش غم و اندوه و
همت خود را صرف مبارزه با بازتولید گردانندگان تبهکار نظام شکم داد و خروشان و خشمگین ناخشنودی ارمنیان از سلطه بیگانگان
ابتذال کنیم و تعیین تکلیف روحالله زم جمهوری اسلامی ،روحالله بر کشورشان را به شکل دیالوگ یک
زم را که با خامطمعی به با موجهای شتابآلود جوان با رودخانه ،مادر آراکس ،نشان
را به تاریخ یا فراموشی بسپاریم. عراق رفته بود ،ربودند و پس ساحل ماتمزده در پیش غلتید… داده است .آنچه در ادامه میخوانید
از نمایشی شنیع و ناانسانی بخشهایی از این شعر به ترجمهی
خامنهای و وزیر خارجهاش! به قتل رساندند -چنانکه توضیح کیهان لندن :شاعران
بسیاری انسان شریفتر از ایرانی و پارسیگوی نیز اشعاری آزاد است.
در ادامه اعتراضهای مقامات سیاسی اروپا به نقض او را طی چهار دهه اخیر درباره این رود که پیش از معاهدهی
حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی در ایران ،نماینده کشتهاند -اما نشاندن نام «ترکمانچای» بخشی از آن از اشکهای آراکس
لهستان در پارلمان اروپا ،محمدجواد ظریف را به وزیر او کنار فرزاد کمانگر یا نوید قلمرو سرزمینی ایران عبور میکرد سرگردان بر ساحل مادر آراکس
خارجه هیتلر تشبیه کرد .رادک سیکورسکی نماینده افکاری ،جز آدرس غلط
لهستان در پارلمان اروپا به سیاستمداران اتحادیه اروپا دادن و خاک به چشم مردم سرودهاند .از جمله: راه میرفتم
هشدار داد و گفت :درخواستی از دولتهای ملی و کشور پاشیدن ،معنی دیگری ندارد. حافظ :ای صبا ،گر بگذری بر ساحل جستجو میکردم در امواجاش
خودمان دارم؛ دفعه بعد که با وزیر خارجه جمهوری رود ارس /بوسه زن بر خاک آن وادی
اسلامی که یک ریبنتروپ خندان است ،به یاد بیاورید یوسف مصدقی -چند روزی است
که روحالله زم ،بر داری که امثال پدرش و ُمشکین کن نفس
که چه رژیم پلید و بدخیمی را نمایندگی میکند. پی و پایهاش را برای چند دهه در نظامی :ارس را در بیابان جوش
خاک ایران مستحکم کردهاند ،آونگ باشد /چو در دریا رسد خاموش باشد
شده است .ماجرای ظهور ،شهرت، خاقانی :شب رحیل چو کردم وداع
افول ،گرفتاری ،محاکمه و در نهایت شروان را /دریغ حاصل من بود و درد
قتل او ،به پاورقی مبتذل و سوزناکی حصهی من /شدم ز آتش هجران زدم
میمانَد که شخصیت محوری آن ،به بر آب ارس /ارس بنالید از درد حال
قول فرنگیجماعت ،آدمی اشتباهی و قصهی من /به تیزی دم من بود
( )wrong personدر جایی غلط و پری غم من /خروش سینهی من
داشت جوش غصهی من
و…