Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۳۰۷ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪1۷۷3‬‬
                                                                                                                                                          ‫جمعه ‪ ۲7‬فروردینماه تا پنجشنبه‪ ۲‬اردیبهشتماه ‪۱۴00‬خورشیدی‬

‫داشت‪ .‬در دهه بیست معنای آزادی این‬                ‫بررسی و تحلیل جریان روشنفکری در دهۀ ‪ 4۰‬خورشیدی‬                                                                                                      ‫پوپولیسم و تعاریف آن‬
‫بود که هر کس هر کار دلش میخواهد‬                    ‫گفت و گوی سیروس علینژاد با دکتر محمد صنعتی(‪)۲‬‬
‫بکند و هیچ کسی هم جلودارش‬                                                                                                                                                                          ‫= د هۀ ‪ 4 ۰‬ممکن ا ست‬
‫نباشد‪ .‬شاعرانهاش‪ ،‬مانند پرواز پرنده‬    ‫تأثیر عوامگرایی و عوامزدگی بر جریان‬                                                                                                                         ‫سیاستزده باشد اما پوپولیسمی‬
‫در آسمان! ولی در واقع قانون گریزی‬      ‫روشنفکری ایران در دهۀ ‪ ۲۰‬و دهۀ ‪4۰‬‬                                                                                                                           ‫که اشاره کردید در آن مشاهده‬
‫و ضدیت با قانون در این دهه شد یکی‬                                                                                                                                                                  ‫نمیشود‪ .‬شما به چه چیز میگویید‬
‫از مشخصات تحزب و روشنفکری‪ .‬من‬          ‫دکتر محمد صنعتی‬                        ‫سیروس علینژاد‬                         ‫در یک گفتگوی موشکافانه‪ ،‬سیروس علینژاد‬
‫میخواستم همین را بگویم که در دورۀ‬                                                                                   ‫جریان روشنفکری دهۀ چهل را با دکتر محمد‬                                                               ‫پوپولیسم؟‬
‫رضاشاه روشنفکرانی مثل علی اکبر‬                                                                                      ‫صنعتی بهبحث گذارده است‪ .‬بحثی که هرچند‬                                          ‫ـ اصل قرن نوزدهمی آن ایدئولوژی‬
‫سیاسی وارد کارهای دولتی شدند و‬                                                                                      ‫به این دورۀ خاص نظر دارد‪ ،‬اما بدان محدود‬                                       ‫است که به قدرت تودهها تکیه دارد و‬
‫فکر میکردند که از این طریق بیشتر‬                                                                                    ‫نمیشود و سیر تحول روشنفکری در ایران‪،‬‬                                           ‫آگاه کردن آنها و در خدمت آنها بودن‪.‬‬
‫میتوانند منشاء خدمات باشند و شاید‬                                                                                   ‫از دوران مشروطیت به این سو‪ ،‬و نیز عوامل‬                                        ‫دولت باید برای بهبود زندگی اقشار فقیر‬
‫هم کاملا درست میگفتند‪ .‬یک گروه‬                                                                                                                                                                     ‫بکوشد و عدالت اجتماعی را متحقق‬
‫دیگری از روشنفکران هم در همان‬                                                                                                   ‫تأثیرگذار بر آن را در بر میگیرد‪.‬‬                                   ‫کند و البته با حمایت تودهها هم به‬
‫دوران حضور داشتند که قرار بود منتقد‬                                                                                 ‫این بررسی روشنگرانه و در عینحال‬                                                ‫قدرت میرسد و ناگزیر با خرد تودهوار‬
‫حکومت باشند‪ .‬بنابراین ما هر دو نوع‬                                                                                  ‫واقعگرایانه را از فصلنامۀ فرهنگی ـ هنری‬                                        ‫هم ممکن است عمل کند‪ .‬ولی واقعیت‬
‫را داشتیم‪ .‬منتها باز در دهه ‪ ۴0‬بود که‬                                                                               ‫«بخارا» که علی دهباشی در تهران انتشار‬                                          ‫این است که نمیتوان یک تعریف‬
‫آن بخش از روشنفکری که به معنای‬                                                                                      ‫میدهد برگزیدهایم و در چند شماره به نظر‬                                         ‫واحد از پوپولیسم ارائه کرد‪ .‬مارکس‬
‫متخصص و تکنوکرات بود‪ ،‬مورد هجوم‬                                                                                                                                                                    ‫به تودهها این قدرها اعتماد نداشت‪،‬‬
‫واقع شد‪ .‬روشنفکری در دهه ‪ ۴0‬همان‬                                                                                                                ‫شما میرسانیم‪.‬‬                                      ‫نه به کشاورزان و نه چندان به خرده‬
‫چیزی شد که حزب توده در دهه بیست‬                                                                                                                                                                    ‫بورژوازی‪ .‬با لمپنها هم که به هیچ‬
‫میاندیشید‪.‬مثلاینکهتمامیمشکلات‬          ‫طیف چپ بودند اما چپی که ادعای‬                                                                                      ‫جنبشدانشجوییمه‪ 6٨‬وشکلگیری‬                ‫قیمتی کنار نمیآمد‪ .‬او در پی اتحاد‬
‫مملکت فقط زیر سر شاه بود و نه در‬       ‫استقلال بیشتری داشت و منتقد حزب‬                                                                                    ‫و هویتیابی اندیشههای پست مدرن‪،‬‬           ‫کارگران صنعتی به آگاهی رسیده بود‬
‫جامعهای که خودکامگی را میپذیرد‪.‬‬        ‫توده بود که چرا زیر بلیت روسها هست‬                                                                                 ‫نوع نگاه روشنفکران اروپائی دچار تحول‬     ‫(پرولتاریا) نه حتی کارگر فصلی سر‬
‫حرف من در مورد سیاست زده بودن‬          ‫و میخواستند جور دیگر عمل کنند‪.‬‬                                                                                     ‫شده و به چالش کشیدن و نقد مدرنیته‬        ‫میدان قزوین یا دستفروش میدان سید‬
‫روشنفکری دهه ‪ ۴0‬این است که‬             ‫با وجود این اصل قضیه این بود که‬                                                                                    ‫از یک سو و نگاه مثبت به فرهنگهای‬         ‫اسماعیل‪ ،‬چه رسد به لاتها و اوباش‬
‫نقد را فقط نقد قدرت سیاسی حاکم‬         ‫بهناگاه در دهه ‪ ۴0‬بعد از هفت هشت‬                                                                                   ‫جوامع واپسمانده و اهمیت یافتن‬            ‫و بزن بهادرهای محل‪ .‬البته همه اینها‬
‫میدانستند و رفتار تودهها را یا بیعیب‬   ‫سال خفقان و سکوت بعد از کودتای‬                                                                                     ‫فرهنگ تودهها و گرایش به مذهب‬             ‫هم بخشی از توده هستند‪ ،‬ولی نه این‬
‫و یا صرفاً نشأت گرفته از اولی! من‬      ‫‪ ۲٨‬مرداد‪ ،‬یک دفعه اجازه داده شد که‬                                                                                 ‫و تجربههای عرفانی از سوی دیگر‪،‬‬           ‫که بر جامعه سلطه پیدا کنند‪ .‬به هر‬
‫در مقالهای دربارۀ خاستگاههای خود‬       ‫روشنفکران فعالیت کنند‪ .‬اینها اغلب‬                                                                                  ‫«بازگشت به خویشتن» و اهمیت سنت‬           ‫تقدیر‪ ،‬پوپولیستها به تمامی توده‬
‫کامگی در ایران‪ ،‬گفتهام که شاید باید‬    ‫کسانی بودند که آموزشهای خود را در‬                                                                                                                           ‫نظر داشتند‪ .‬این مفاهیم پوپولیستی‬
‫جهت اندیشههای انتقادی در ایران را‬      ‫دهه بیست دیده بودند‪ .‬از خود آلاحمد‬                                                                                                  ‫را توصیه میکند‪.‬‬         ‫در دهۀ ‪ ۲0‬با مفاهیم مارکسیستی‬
‫عوض کنیم‪ .‬اندیشه انتقادی در ایران‬      ‫گرفته تا شاملو و بقیه‪ .‬بنابراین مشرب‬                                                                               ‫این نظریه هم در غرب صورتبندی‬             ‫آمیخته شد و تودهها بتدریج تقدس‬
‫یعنی نقد قدرت و نقد حکومت‪ .‬در‬          ‫فکریشان چپ و انقلابی و رادیکال‬                                                                                     ‫و تئوریزه شده بود و پیامهای تازه برای‬    ‫پیدا کردند و انتقاد ناپذیر شدند‪ .‬در‬
‫حالی که روشنفکر مشروطه و قبل‬           ‫بود؛ و این خودش انرژی زیادی برای‬                                                                                   ‫جوامع و بهویژه روشنفکران جهان سوم‬        ‫این روند حزب توده و طیف چپ نقش‬
‫از آن در ضمن اینکه نقد استبداد و‬       ‫خلاقیت ایجاد میکند‪ .‬اما خصوصیت‬                                                                                     ‫داشت‪ .‬این نیز بار دیگر از غرب میآمد‪،‬‬     ‫اساسی داشتند‪ .‬پیش از آن‪ ،‬بسیاری از‬
‫استعمار میکرد‪ ،‬نقد جهالت عوام‬          ‫آن عین دهه بیست است که بشدت‬                                                                                        ‫ولی با این باور که بومی جوامع پسا ـ‬      ‫روشنفکران فرهنگ و اعتقادات خرافی‬
‫الناس و نقد خرافه پرستی و اسطوره‬       ‫سیاست زده بود‪ .‬الان بیشترین انتقاداتی‬                                                                              ‫استعماری است! و اتفاقا توسط گروهی‬        ‫و اسطوره اندیشی تودهها را مورد انتقاد‬
‫اندیشی هم میکرد‪ .‬از نظر من آن نوع‬      ‫که به شاملو میشود این است که چرا‬                                                                                   ‫ازروشنفکراناغلب فرانسوی‪،‬اندیشیده‬         ‫قرار میدادند؛ مانند ملکالشعراء بهار یا‬
‫روشنفکر و اندیشهاش بسیار متعادلتر‬      ‫اینقدر سیاسی فکر میکرد‪ .‬بیضایی و‬                                                                                   ‫شده بود که یا غیر فرانسوی بودند و یا‬     ‫صادق هدایت‪ ،‬ولی بعد از آن و بخصوص‬
                                       ‫ساعدی و دیگران همه کارشان سیاسی‬                                                                                    ‫در کشورهای جهان سوم متولد شده‬            ‫از دهه چهل به بعد‪ ،‬نقد عوامالناس‬
                   ‫بود از دهه ‪.۴0‬‬      ‫است‪ .‬این سیاسی شدن فرهنگ و‬                                                                                         ‫بودند‪ .‬تأثیر تفسیر فرانسوی «هایدگر»‬      ‫گناه کبیره به شمار میآید! در حالی‬
                                       ‫ادبیات و هنر که در دهه ‪ ۴0‬میبینیم‬                                                                                  ‫را هم به این مجموعه باید اضافه کرد‪.‬‬      ‫که کار روشنفکر به پرسش گرفتن‬
‫کار روشنفکر کدام است؟‬                  ‫ریشه اصلیاش مربوط است به دهه‬                                                                                                                                ‫وضع موجود‪ ،‬نورمهای پذیرفته شده‬
                                       ‫بیست گرچه نظرات سارتر و کامو و‬                                                                                     ‫=به غیر از انقلاب سفید‪ ،‬چه‬               ‫و بدیهیات است و یا آنچه به نظرش‬
‫=کار روشنفکر در پی حقیقت‬               ‫امه سزر و فرانتس فانون آن را تقویت‬                                                                                 ‫رویداد دیگری از سوی حکومت بر‬             ‫نادرست و غیر واقعی‪ ،‬در هر حوزهای‬
                                                                                                                                                          ‫جریانات روشنفکری ایران تأثیر‬             ‫که باشد میرسد‪ .‬روشنفکر در پی تغییر‬
‫بودن است‪ .‬روشنفکر دهه ‪4۰‬‬                                       ‫میکنند‪.‬‬                                                                                                                             ‫است‪ .‬چه در حوزه علم و چه در حوزه‬
                                                                                                                                                                             ‫گذاشته است؟‬
‫علیرغم خلاقیتی که در زمینههای‬          ‫=دهۀ بیست را بیشتر به عنوان‬                                                                                        ‫ـ رویدادی که بسیار در جریانهای‬                           ‫اجتماع و سیاست‪.‬‬
                                       ‫دهه انفجار آزادی می شناسند‪ .‬در‬                                                                                     ‫روشنفکری ایران مؤثر بوده و نادیده‬
‫مختلف داشت‪ ،‬با حقیقت رابطه‬             ‫حالی که به نظر میرسد بیشتر دهۀ‬                                                                                     ‫گرفته شده ازدواج مجدد شاه است‪.‬‬           ‫=این پوپولیسم که شما تعریف‬
                                       ‫انفجار هرج و مرج بود‪ .‬این که در‬                                                                                    ‫فرح پهلوی هم خود و هم از طریق‬            ‫میکنید یعنی اتحاد بین حاکمان و‬
‫صمیمانهای نداشت‪ .‬حتی شاید در‬           ‫هرج و مرج‪ ،‬هر چیزی حتی آزادی‬                                                                                       ‫رئیس دفترش سید حسین نصر یا از‬            ‫محرومان‪ ،‬همان فاشیسم نیست؟ با‬
                                       ‫هم جای خود را پیدا میکند بحثی‬                                                                                      ‫طریق رضا قطبی از عوامل تأثیرگذار‬
‫میان روشنفکران کسانی را بتوان‬          ‫نیست‪ ،‬اما حقیقت ًا صفت بارز این‬                                                                                    ‫بر روشنفکری دهه ‪ ۴0‬بود‪ .‬فرح و‬                    ‫فاشیسم چه تفاوتی دارد؟‬
                                       ‫دهه‪ ،‬هرج و مرج بود‪ .‬دولتها ناپایدار‬                                                                                ‫قطبی هر دو از تحصیلکردگان فرانسه‬         ‫ـ قرن بیستم قرن تودهها و عصر‬
‫یافت که دروغ پردازی‪ ،‬ابزار کارشان‬      ‫بودند‪ .‬قدرت مرکزی بنیهای نداشت‪.‬‬                                                                                    ‫بودند و جنبش هیپیسم و جنبشهای‬            ‫قدرت تودههاست‪ .‬در این شکی نیست‪.‬‬
                                       ‫امنیت از تمام کشور رخت بربسته‬                                                                                      ‫آزادیبخش‪ ،‬سارتر و امه سزر و فرانتس‬       ‫هم در غرب و هم در شرق‪ .‬بویژه در‬
‫برای بدنام کردن قدرت بود‪ .‬راستی‬        ‫بود‪ .‬بیشتر مطبوعات بر اساس بند و‬                                                                                   ‫فانون را هم میشناختند‪ ،‬همان گونه‬         ‫دورانجنبشهایضداستعماریرهائی‬
                                       ‫بستمینوشتند‪.‬سازمانهایسیاسی‬                                                                                         ‫که بتدریج روشنفکران دهه چهل با آنها‬      ‫بخش و در عصر پسا ـ استعماری‪ .‬ولی‬
 ‫از نظر شما کار روشنفکر چیست؟‬          ‫آدم میکشتند و به حساب حکومت‬                                                                                        ‫آشنا شدند‪ .‬بخصوص فرح علاقه خاصی‬          ‫پوپولیسم به شکلهای مختلف‪ ،‬طیفی‬
‫‪-‬کار روشنفکر همانطور که میگوئید‬        ‫میگذاشتند و جالب اینکه این کار‬                                                                                     ‫هم به فرهنگ عامه و نقاشی قهوه خانه و‬     ‫را از چپ افراطی تا راست افراطی در‬
‫در پی حقیقت بودن است و دغدغه‬           ‫توسط کسانی که خود را روشنفکر‬                                                                                       ‫پهلوانی زورخانه و سنت و فرهنگ ایرانی‬     ‫بر میگیرد‪ .‬توجهش به قدرت تودهها‬
‫ذهنیاش تغییر‪ .‬او هنجارها و بدیهیات‬     ‫میپنداشتند یا مبارز راه آزادی‪،‬‬                                                                                                                              ‫و نیازهای آنهاست‪ .‬البته بسیاری اوقات‬
‫را ساخت شکنی میکند تا به حقیقت‬         ‫صورت میگرفت‪ .‬فرض کنید خسرو‬                                                   ‫شاه بلکه باید فضای باز سیاسی هم‬                        ‫ـ اسلامی داشت‪.‬‬          ‫رهبران پوپولیست به روانشناسی توده‬
‫برسد‪ .‬یعنی به واقعیتی دیگر‪ .‬یعنی‬       ‫روزبه‪ .‬این درست خلاف مباحث‬             ‫دوره گروههای روشنفکری متعدد‬           ‫ایجاد میشد‪ .‬گروهی از روشنفکران‪،‬‬       ‫بههمین خاطر هم سید حسین نصر‬              ‫و سیستم اعتقادی آنها اشراف دارند‪.‬‬
‫تغییر ولی نه به سمت عقب‪ ،‬بلکه‬          ‫روشنفکری است‪ .‬چون روشنفکری‬             ‫داشتیم که با جمع شدن در یک‬            ‫طبعاً داخل نظام بودند و یا در مؤسسات‬  ‫رئیس دفترش بود و ضمناً بر دپارتمان‬       ‫شعارهای برابری و برادری و عدالت‬
‫تغییر برای پیشرفت‪ .‬برای اطلاع‬          ‫بنیانش بر صداقت است‪ .‬بنیادش بر‬         ‫نشریهومجلهمانندجهاننویا نگین‬          ‫بینابینی و دانشگاه خدمت میکردند‪.‬‬      ‫فلسفه دانشگاه تهران و آموزشهای‬           ‫اجتماعی و جامعه بی طبقه و حمایت‬
‫انسان در جهان‪ .‬اما واژۀ روشنفکر‬        ‫حقیقتاست‪.‬بسیاریازروشنفکران‬             ‫و ‪ ...‬تأثیرات زیادی بر نسل جوان آن‬    ‫ولی از نظر ایدئولوژی با روشنفکران در‬  ‫احمد فردید و دیگران نظارت داشت‪.‬‬          ‫از اعتقادات مذهبی و اقشار فقیر یا‬
‫که معادل انتلتکتوئل به کار میبریم‪،‬‬     ‫آن دوره واقع ًا با حقیقت رابطهای‬                                             ‫برابر قدرت‪ ،‬تفاوتشان بیشتر در پذیرش‬   ‫بنیاد فلسفه و انجمن حکمت و فلسفه‬         ‫دامن زدن به خرافات را برای رسیدن و‬
‫بسته به دورههای مختلف و جوامع‬          ‫نداشتند‪ .‬بدون اینکه بخواهم با‬                             ‫دوره گذاشتند‪.‬‬      ‫و یا عدم پذیرش شاه بود که آنهم در‬     ‫و حضور داریوش شایگان هم به نفوذ و‬        ‫ماندن در قدرت سر میدهند و بسیاری‬
‫گوناگون‪ ،‬تعاریف متفاوتی داشته‪ ،‬مثل ًا‬  ‫نتیجهگیری شما مخالفت کنم‪ ،‬اصل ًا‬       ‫ـ در این دوران چپهایی که متعلق‬                                              ‫حمایت او نیاز داشت‪ .‬در جائی خواندم‬       ‫اوقات هم به نوعی دیکتاتوری ضد همان‬
‫در انگلستان دهۀ هفتاد میلادی گروهی‬     ‫موافق نیستم که دهۀ بیست دورۀ‬           ‫به نیروی سوم بودند‪ ،‬بیشتر اجازه‬             ‫خلوت از میان برداشته میشد!‬      ‫که وقتی دکتر شریعتی مشکلاتی پیدا‬         ‫توده میرسند‪ .‬نازیها و فاشیستها‬
‫هنرمند و نویسنده که در کافههای‬         ‫آزادی بود‪ .‬نه‪ ،‬بیشتر دورۀ هرج و‬        ‫داشتند بنویسند و منتشر کنند‪.‬‬                                                ‫کرد یا حسینیه ارشاد دچار مشکل‬            ‫هم با رأی و حمایت تودهها به قدرت‬
‫«همستد» در شمال لندن شبها دور‬                                                 ‫آلاحمد‪ ،‬شاملو‪ ،‬اخوان ثالث‪ ،‬دکتر‬       ‫انقلاب سفید و روشنفکران‬               ‫شد‪ ،‬این مشکلات به کمک نصر حل‬             ‫رسیدند‪ .‬بسیاری از رهبران پوپولیست‬
‫هم جمع میشدند و اتفاقاً چندان هم‬                               ‫مرج بود‪.‬‬       ‫ساعدی و خیلیهای دیگر‪ .‬تودهایها‬                                              ‫شد‪ .‬خانم لیلی امیر ارجمند ـ دوست‬         ‫در دنیا نظامیان قدر قدرت بودند‪ .‬از‬
‫سیاسی نبودند‪ ،‬ولی به آنها روشنفکران‬    ‫ـ البته‪ .‬من گفتم روشنفکران و‬           ‫بهغیر از بهآذین فرارکرده یا در تبعید‬  ‫=همیشه درباره انقلاب سفید‬             ‫بسیار نزدیک فرح رئیس کانون پرورش‬         ‫ناصر و قذافی گرفته تا خوان پرون و‬
‫همستدی گفته میشد‪ .‬یا در پاریس و‬        ‫احزاب در دهه ‪ ۲0‬بیشترین آزادی‬          ‫بودند‪ .‬نیروهای ملی ـ مذهبی هم تا‬      ‫گفته شده است که آمریکاییها‬            ‫فکری شد که روشنفکران زیادی را در‬         ‫اغلبرهبرانپوپولیستآمریکایلاتین‪.‬‬
‫در زمان ژانپل سارتر و آلبر کامو‪ ،‬نوعی‬  ‫را داشتند‪ .‬ولی داشتن آزادی با درک‬      ‫حدودی اجازۀ فعالیت داشتند‪ .‬مهندس‬      ‫سبب آن شدند یا توصیهاش کردند‪.‬‬         ‫خود جمع کرده بود‪ .‬همین طور در‬
‫روشنفکر کافهنشین به وجود آمد که‬        ‫محدودیتها و چگونگی به کارگیری‬          ‫بازرگان هر از چندگاهی زندان میرفت‪.‬‬    ‫در واقع از همان اول با ریشه دادن آن‬   ‫کارگاه نمایش آربی آوانسیان و علاقه‬             ‫بازگشت به خویش‬
‫ضمناً برای خود مسؤولیت سیاسی‪،‬‬          ‫آن تفاوت بسیار دارد‪ .‬این مفهوم آزادی‬   ‫البته زندان او متفاوت بود‪ .‬آزاد میشد‬  ‫به سمت آمریکا نامشروع جلوه داده‬       ‫خاص به نمایش تعزیه و رو حوضی و‬
‫آن هم در سطح جهان‪ ،‬قائل بود و با‬       ‫مطلق که در عمل میشود هرج و مرج‪،‬‬        ‫و نهضت آزادی را داشت‪ .‬مثل دیگر‬        ‫شد‪ .‬در حالی که حالا که بهصورت‬         ‫فرهنگ پهلوانی‪ .‬احسان نراقی هم در‬         ‫= بگذریم‪ .‬جز آنچه گفتید گویا‬
‫جنبشهای آزادیبخش جهان سوم‬              ‫در دهه ‪ ۴0‬یکی از آرزوهای رومانتیک‬      ‫بخشهای جبهه ملی‪ ،‬خلیل ملکی هم‬         ‫تاریخی نگاه میکنیم انقلاب سفید‬        ‫مؤسسه تحقیقات اجتماعی‪ .‬رادیو و‬           ‫عواملدیگریهمبرروشنفکریدهۀ‬
‫رابطهای نزدیک داشت‪ .‬یا در روسیه‪،‬‬       ‫بود‪ .‬ما در آغاز انقلاب اسلامی روزنامه‬  ‫جلسات خانگی خود را داشت ولی در‬        ‫همبهحالاینمملکتمفیدبود‪.‬حق‬             ‫تلویزیون هم در دست قطبی با همکاری‬        ‫‪ 4۰‬تأثیرگذار بود‪ ،‬از جمله اصلاحات‬
‫نیهیلیستهایی مانند تورگنیف که‬          ‫جنبش حاج سید جوادی را داریم که‬         ‫حوزه روشنفکری مسأله این بود که‬        ‫رأی زنان را از همانجا داریم‪ .‬تردیدی‬   ‫جعفریان و نیکخواه دو مارکسیست‬            ‫ارضی و آنچه بهعنوان انقلاب سفید‬
‫نفی وضع موجود میکردند به عنوان‬         ‫یکی از نویسندگان همیشگی مجله‬           ‫چه کسی میتوانست بنویسد و کتاب‬         ‫نیست که ارسنجانی معتقد بود که‬         ‫پیشین‪ .‬بینالهای نقاشی و جشن هنر‬
‫روشنفکر شناخته میشدند‪ .‬از این‬          ‫نگین ( متعلق به محمود عنایت ) بود‪.‬‬     ‫خود را منتشر کند‪ .‬اینها بیشتر کسانی‬   ‫باید ساختار ارباب و رعیتی در این‬      ‫شیراز و در برابر هم قرار دادن هنر‬                            ‫مشهور شد‪...‬‬
‫تعاریف مقطعی و موضعی که بگذریم‬         ‫او هنوز در سال ‪ ۵7‬و ‪ ، ۵٨‬حرفهای‬        ‫بودند که به نیروی سوم تعلق داشتند‬     ‫مملکت تغییر کند و رابطه ارباب و‬       ‫سنتی و مدرن همه دست به دست‬               ‫ـ وقتی دهۀ ‪ ۴0‬شروع میشود‬
‫آنوقت کار روشنفکر تفکر نقادانه است‪،‬‬    ‫سارتر را تکرار میکرد که آزادی‬          ‫یا به آن نزدیک بودند و یا به آنها که‬  ‫رعیتی بشکند تا بعد بتوان به سمت‬       ‫هم داده بود تا شکاف بین سنت و‬            ‫چند اتفاق میافتد‪ .‬یکی از آنها انقلاب‬
‫و به پرسش گرفتن وضع پذیرفته شدۀ‬        ‫مطلق است‪ .‬آزادی مطلق ممکن است‬          ‫گرایشهای مذهبی و عرفانی داشتند و‬      ‫مدرنیسمرفت‪.‬امااینهاندیدهگرفته‬         ‫مدرنیته را آشکارتر کند‪ .‬بهویژه که‬        ‫سفید است و گسیل کردن سپاه دانش‬
‫موجود‪ .‬این تفکر نقادانه میتواند در‬     ‫در فلسفه معنا پیدا کند و در شعر‬        ‫البته تودهایهایی که از سیاست بریده‬    ‫میشود و اصلاحات ارضی صرف ًا به‬        ‫هنرهای آوانگارد غربی که نشان داده‬        ‫و بهداشت به روستاها و اصلاحات‬
‫نقد قدرت حاکم سیاسی باشد یا در‬         ‫بسیار زیبا و هیجانانگیز باشد‪ ،‬اما در‬                                         ‫سمت آمریکا سوق داده میشود‪.‬‬            ‫میشد برای تودهها کاملا بیگانه و‬          ‫ارضی‪ ،‬تعاونیها و سهم کارگران در‬
‫نقد فرهنگ مسلط یا در نقد نظریهها‬       ‫امور روزمره اجتماعی همان میشود‬                                   ‫بودند‪.‬‬      ‫سپاه دانش هم همینطور‪ ،‬در حالی‬                                                  ‫سود کارخانهها و رأی زنان‪ ،‬اینها هم‬
‫و بدیهیات علمی‪ ،‬ادبی و هنری‪ ،‬و‬         ‫که گفتید‪ .‬مگر آزادی بدون قانون‬         ‫در این دوره ما چند گروه روشنفکری‬      ‫که دکتر خانلری در آن نقش داشت‪.‬‬                           ‫ناخوشایند بود‪.‬‬        ‫برای جلب حمایت توده بود و اتفاقاً‬
‫به خصوص از آنجا که واژه روشنفکر‬        ‫امکانپذیر است؟ پس ببینیم در دهه‬        ‫داشتیم که هر کدامشان مثل گونهای‬       ‫ـ اصلاحات ارضی اصلا چیزی‬              ‫دهۀ ‪ ۴0‬زمانی است که جان اف‪.‬‬              ‫در جلب نظر کشاورزان و روستائیان‪،‬‬
‫از دل فرهنگ مدرن برآمده بنابراین‬       ‫بیست روشنفکری چه خصوصیتی‬               ‫تشکل و سازمان عمل میکردند و‬           ‫نیست که مربوط به آمریکاییها باشد‪.‬‬     ‫کندی هم آمده و خواهان تغییر در‬           ‫حتی حزب توده موفق بود‪ .‬ولی خشم‬
‫روشنفکر به کسی اطلاق میشود که‬                                                 ‫نشریههایی داشتند که بهمنزلۀ ارگان‬     ‫اما میدانیم که در رویدادهای اواخر‬     ‫فضایسیاسیـ اقتصادیوروشنفکری‬              ‫زمینداران بزرگ را برانگیخت و مورد‬
‫در جهت اعتلای مدرنیته یعنی آنچه با‬                                            ‫رسمیشان بود‪ .‬مثلا آلاحمد و کسانی‬      ‫دهه بیست و ملی شدن نفت‪ ،‬شاه‬           ‫ایران است‪ .‬بنابراین نه تنها انقلاب سفید‬  ‫انتقاد گروهی از روشنفکران قرار گرفت‪.‬‬
‫واقعیات علمی و عینی و اجتماعی سر‬                                              ‫که در اطرافش بودند (طاهباز‪ ،‬شمس‬       ‫بسیار از چپها و حزب توده و شوروی‬                                               ‫در همان سالهای ‪ ۴0‬و ‪ ۴۱‬که‬
‫و کار دارد‪ ،‬میکوشد و نگاهش همواره‬                                             ‫آلاحمد‪ ،‬سپانلو‪ ،‬اسماعیل نوریعلا‬       ‫میترسید‪.‬البتههمانقدرکهآمریکائیها‬                                               ‫معادل‪ ۱۹60‬میلادی است رویدادهای‬
‫به جلو و آینده است‪ .‬پس نه تنها شاعر‬                                           ‫و دیگران)؛ ناصر وثوقی با « اندیشه‬     ‫و انگلیسها میترسیدند‪ .‬خود این ضد‬                                               ‫مهم دیگری هم در ایران و جهان داریم‪.‬‬
‫و قصهنویس بلکه جامعهشناس و هر‬                                                 ‫و هنر» با همراهی آیدین آغداشلو و‬      ‫کمونیست بودن‪ ،‬شاه را به دهه ‪۴0‬‬                                                 ‫ماجرایویتناموکوباوجنگهایچریکی‬
‫دانشگاهی یا هر کسی که در کار نوشتن‬                                            ‫شمیم بهار و دیگران؛ محمود عنایت‬       ‫میآورد که دیگر حزب توده منحل شده‬                                               ‫و جنگ سردی که به اوج خود رسیده‬
‫و نقد است‪ ،‬به کار روشنفکری اشتغال‬                                             ‫با «مجله نگین»‪ ،‬حاج سید جوادی‬         ‫است‪ .‬اما تعدادی از اعضای این حزب‬                                               ‫است‪ .‬دهۀ ‪ 60‬میلادی در اروپا هم‬
‫دارد اما روسها و حتی گرامشی بیشتر‬                                             ‫و ارسنجانی «بازار رشت» و «جنگ‬         ‫تا آخر دوره پهلوی سیستم سیاسی‬                                                  ‫دهۀ مهمی است با جنبش هیپیسم و‬
‫با مفهوم انتلیجنسیا کار میکردند که به‬                                         ‫اصفهان»‪ ،‬آل رسول و نجفی و دیگران‪.‬‬     ‫اقتصادی شاه را هدایت میکنند‪ .‬در واقع‬
‫مفهوم عام هر کسی است که با فکرش‬                                               ‫یک تعدادی این وسط هستند مثل‬           ‫ارسنجانی‪،‬جعفریانونیکخواهوبسیاری‬
‫کار میکند‪ ،‬در برابر آنان که با دستشان‬                                         ‫غلامحسین ساعدی که در عین اینکه‬        ‫دیگر در طیف چپ قرار میگیرند‪.‬‬
            ‫کار میکنند‪.‬‬                                                       ‫در کنار آلاحمد قرار میگیرند ولی‬
‫ادامه دارد‬                                                                    ‫تمایلات چپی بیشتری دارند‪ .‬به هر حال‬   ‫=شاید تأثیر فرح پهلوی را هم‬
                                                                              ‫در مجموع‪ ،‬همه در دهه ‪ ۴0‬تمایلات‬       ‫نتوان نادیده گرفت اما ما در این‬
                                                                              ‫سوسیالیستی داشتند و هنوز هم در‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18