Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و هفتمـ شماره ۳۰۸ (دوره جديد
P. 12
صفحه - Page 12 - 1۲شماره 1۷۷4
جمعه 3تا پنجشنبه ۹اردیبهشتماه ۱۴00خورشیدی
«ناپلئون ایران» در تبعید: حیدر عمو اوغلی ،فراز و فرود یک انقلابی()1
زندگی رضاشاه پس از کنارهگیری از سلطنت در کتابی از
احمد احـرار ( کیهان لندن شماره ) 13۹۷
شائول بَخاش
به ملیت حیدرخان عمواوغلی بسیاری در سلسلهمقالات «دو قرن فراز و نشیب
نیازی به عکس من نیست ».او با اشاره دستش محدودش» این «توانایی محض او» و ارتقاء =شائول بخاش استاد ایرانی- عقیدهشان بر این است که حیدرخان مطبوعات و سیاست در ایران» نامی از حیدر
گارد احترام را هم مرخص کرد« :اینها برای خارقالعاده وی در ردههای تیپ قزاق بود که به آمریکایی از دانشگاه جورج اصلا ایرانی پسر مشهدی میرزا علی عمواوغلی بهمیان آمده بود و نگاهی به
چیست؟ اصل ًا نیازی به این کارها نیست». نظر غیرمنتظره میآمد .همچنین «حیرتانگیز ِمیسون ویرجینیا درباره این کتاب اکبر ارومیهای و یا سلماسی بوده و ج ّد خاطرات سید حسن تقیزاده که مینویسد
جزیره دورافتادهی موریس در آفریقای جنوبی است که مردی با چنین سابقهای جذب ایدههای میگوید ،این «داستان مردی بسیار حیدرخان یعنی پدر مشهدی علیاکبر ،به « ...پس از یک سال که آقا سید عبدالله
خیلی با انتخاب اول فاصله داشت؛ به ویژه برای برجستهترین متفکرین اصلاحطلب زمانهی خود قدرتمند است که ناگهان با اشغال حاجی ملا علی تاری ویردیوف موسوم و در (آیتالله بهبهانی) از کربلا برگشت و قدرت
زنان عضو خانواده پادشاه که به آرژانتین فکر بشود و آنها را نه تنها دنبال بلکه اجرا کند». نظامی کشورش ،فروپاشی ارتشی شهر ارمنینشین الکساندروپل ساکن و از پیدا کرد ،یک شب او را کشتند .دو دستگی
میکردند ،هم به خاطر آب و هوایش و هم فاصله با این حال با آغاز جنگ جهانی دوم در سال که بنیان گذاشته بود ،اجبار به اینجا شهرت و نام خانوادگی این خانواده و پیدا شده بود .حتی گفتند من دست در
آن با صحنهی اصلی درگیریهای جنگ جهانی ،۱۹3۹رضاشاه بیطرفی ایران را اعلام کرد؛ کنارهگیری و تبعید ،شکسته شده حیدرخان ،تاری ویردیوف گردیده است و کشتن سید عبدالله داشتم .دروغ محض
دوم .با این حال ،دولتمردان بریتانیا میخواستند ایران روابط تجاری حیاتی با طرفین مناقشه بود ».این کتاب «دربارهی یک مرد راجع به وجه تسمیه عمواوغلی میگویند بود ...شاید حیدرخان برقی دست داشت».
که شاه پیشین کماکان تحت نظر خودشان داشت .حمله آلمان به شوروی در ماه ژوئن بزرگ و سقوط یک مرد مقتدر از که رفقا و آشنایان ،مشهدی علیاکبر را عمو یکی از خوانندگان کیهان در نامهای از
بماند .لرد لینلینتگو نایبالسلطنهی هند مانع سال ۱۹۴۱ایران را به یک شاهراه استراتژیک قدرت است ...این داستان ناپلئون خطاب میکردند و به همین جهت پسرش نویسنده پرسید عاقبت حیدرخان چه شد
سکونت وی در هند شد چون معتقد بود حضور در انتقال تجهیزات از خلیج فارس به روسیه حیدرخان را عمو اوغلی یعنی پسرعمو و زندگی پر ماجرای او به کجا انجامید.
شاه پیشین ایران میتوانست باعث اغتشاش شوروی تبدیل کرد .این امر منجر به اشغال ایران در سن هل ِن خود است». گفتهاند .حیدرخان عمواوغلی ساکن قفقازیه پاسخ این سؤال را موکول کردیم بهپایان
نظامی ایران توسط بریتانیا و شوروی در ماه اوت =بریتانیا با پیشبینی احتمال و از اتباع دولت روسیه تزاری بود و در قفقاز سلسله مقالات و نه در قالب یک جواب
مسلمانان هند بشود. شد .آنچه به عنوان دلیل این اشغال نظامی عنوان مقاومت و ممانعت رضاشاه در برابر تحصیلات کرده و مهندس الکتریک (برق) کوتاه ،بل با نگاهی به زندگینامۀ این
از سوی دیگر ،انتخاب دولتمردان بریتانیا شده ،حضور صدها شاغل آلمانی در ایران بود که اشغال نظامی ایران در جنگ جهانی شد و پس از فراغت از تحصیل در یکی از انقلابی تندرو که میتوان او را شاگرد
برای پادشاه جایگزین رضاشاه شامل شاهزاده میتوانستند نقش ستون پنجم را بازی کرده و دوم ،میخواست او را از سر راه کارخانجات بادکوبه مشغول به کار گردید. حسن صباح و سازماندهندۀ نخستین
محمدحسن قاجار میشد ،برادر کوچکتر خود بردارد .وزارت خارجه به بخش ظلم و تعدی و رفتار ناهنجار عمال تزاری تشکیلات تروریستی در تاریخ معاصر ایران
احمدشاه که آخرین پادشاه سلسلهی قاجار بود. حتی کودتایی را پایهریزی کنند. فارسیزبان بیبیسی مجوز سه نسبت به مسلمین قفقاز ،او را بر آن داشت
ِسر آنتونی ایدن وزیر خارجه بریتانیا در پیامی بریتانیا با پیشبینی احتمال مقاومت و ممانعت روزه داد تا با پخش «انتقاد مستقیم که با یک عده مسلمین غیرتمند دیگر در بهشمار آورد.
به تهران گفته بود« :شاهزاده حسن به نظر من رضاشاه در برابر اشغال نظامی ایران ،میخواست از رضاشاه و تشدید آن» به بهانهی کار تشکیل حزب سیاسی همدست شود محمود محمود که با حیدرخان دوستی و
سر به زیر و باهوش است ولی نه به عنوان یک او را از سر راه خود بردارد .وزارت خارجه به مصادرهی زمین ،کار اجباری در آشنایی نزدیک داشت دربارۀ او مینویسد:
شخصیت مقتدر ،در حالی که پسرش ،حمید، بخش فارسیزبان بیبیسی مجوز سه روزه داد املاک خود ،دستکاری در انتخابات، حیدرخان عمو اوغلی «حیدرخان معروف به حیدر عمواوغلی
عالیست اما فارسی نمیداند!» با وجود هراس تا با پخش «انتقاد مستقیم از رضاشاه و تشدید بازداشتها و اعدامهای غیرقانونی و بههمراهی ایشان با مستبدین داخلی و مردی با روح انقلابی و خیلی رشید و با
از تمایلات ولیعهد جوان به سمت آلمانیها، آن» به بهانهی مصادرهی زمین ،کار اجباری در و سایر تهمتهای ناروا ،زمینهسازی خارجی مبارزه کند .هنگامی که مسلمین ایمان ،مدیری فکور و نفوذ کلامش فوقالعاده
دولتمردان بریتانیا و شوروی به اتفاق ،محمدرضا املاک خود ،دستکاری در انتخابات ،بازداشتها قفقازیه در ۱3۱۷هـ .ق۱۹00( .م ).تحت بود .یارانی داشت که سرسپردۀ وی بودند.
و اعدامهای غیرقانونی و سایر تهمتهای ناروا، کند. ادارۀ نریمان نریمانبکوف انجمنی بهنام حیدرخان در دورۀ اول مجلس در اجرای
پهلوی را جانشین مناسبی میدانستند. زمینهسازی کند .خانم آن لَمبتون که بعدها از «کمیته اجتماعیون ـ عامیون» تشکیل مقاصد و منویات انجمن آذربایجان و در
بر اساس کتاب شائول بخاش ،همراهان رضاشاه برجستهترین ایرانشناسان به شمار میرفت تیمکورن ِول-وقتیهمسرفرمانداربریتانیایی دادند این کمیته در سایر شهرهای قفقاز پیشرفت کارهای انقلابی صمیمانه مجاهدت
در سفرش شامل همسر سوم وی ،عصمت و گفته است که مطالب مورد نیاز جهت پخش این موریس دریافت که رضاشاه ،شاه پیشین ایران، شعبی داشت ،از آن جمله شعبه بادکوبه میکرد .نقشۀ کشتن میرزا علی اصغرخان
خواهرخوانده او و ندیمهاش ،شش فرزند پسر شایعات پیشتر توسط وابسته مطبوعاتی وقت در قرار است این جزیره را به عنوان خانهی خود بود که حیدرخان جزو اعضای آن بهشمار اتابک و بمب انداختن در خانۀ علاءالدوله
و دو دخترش ،منشی مخصوص ،دامادش که در تبعید برگزیند ،تمام سعی خود را به کار میرفت .بعدها عدهای از آزادیخواهان و سوءقصد به محمدعلیشاه را حیدرخان
دستیار او نیز بود ،یک آشپز و پنج خدمتکار تهران تهیه شده بود. برد تا به بهترین شکل به وی خوشامد گوید. ایران ،مخصوصاً آذربایجان ،با این کمیته کشید و پیروان او اجرا کردند .این کارها
دیگر میشدند .ثروت هنگفتی که رضاشاه در در سال ۱۹۴۱رضاشاه توسط بریتانیاها مجبور بانو آلیس کلیفورد و دوستانش پرچمی با نشان اجتماعیون ـ عامیون (سوسیال دموکرات) با نظر و تصویب تقیزاده انجام میگرفت.
مدت بیست سال اندوخته بود -که شامل تقریبا به کنارهگیری از پادشاهی گردید .شائول بخاش شیروخورشیددوختندتابرفرازویلایسهطبقهی قفقاز ارتباط س ّری پیدا کردند و در تبریز در دورۀ دوم مجلس ،فرقۀ دمکرات ایران
ده میلیون پوند وجه نقد در بانکها میشد -به میگوید که او در بررسی این وقایع بیش از پیش محل سکونت رضاشاه و خانوادهاش نصب شود. تأسیس شد و اشخاص ذیل ازجمله
پسرش منتقل شد ،و از آن به بعد رضاشاه متکی «تحت تأثیر دستاوردهای رضا شاه قرار گرفت»، بانو آلیس در موزهای یک تختخواب مجلل شعبهای از آن تشکیل دادند». اعضای کمیتۀ مرکزی این حزب بودند:
«اما همیشه فکر میکرد که شاید این پادشاه چهارستونی پیدا کرد که متعلق به یکی از تقیزاده که در سفر تبعید ،بهطور محرمانه تقیزاده ،وحیدالملک شیبانی ،حاج میرزا
به مراسلات بانکی از تهران بود. میتوانست مؤسسات دمکراتیک بیشتری در ژنرالهای ناپلئون بود .وی آن را با یک تاج از طریق روسیه به ایران بازگشته بود در باقر آقای قفقازی ،سلیمانمیرزا ،مساوات،
بخاش مینویسد بار سفر او به مقصد تبعیدگاه ایران بسازد ».با اینهمه او «نمیتوانست برای سلطنتی تزئین کرد تا پادشاه پیشین ایران بر ارمنستان با پدر حیدرخان دیدار کرده و رسولزاده ،میرزا احمدخان عمارلوئی و من.
شامل یک کادیلاک و یک مرسدس بنز بود ،حال رضاشاه در زمان تبعیدش ابراز همدردی نکند؛ آن استراحت کند .ولی رضاشاه طبق عادت شرح آن را در خاطراتش نوشته است«:در حیدرخان عمو اوغلی هم عضو این حزب
آنکه دخترش شاهدخت شمس ،بریتانیاییها را همیشگی خود بر فرش و روی زمین میخوابید. ادسا پیاده شدم .صبح رفتم بیرون .باغی بود بود .حاج میرزا باقرآقا ،رسولزاده ،مساوات
متقاعد کرده بود که یک سانبیم تالبوت اسپرت زمانی که او مردی در هم شکسته شده بود». قورباغههای جزیره موریس خواب شب را از او که تمام روز را در آنجا گذرانیدم .بلیط راه و حیدر عمواوغلی مؤمن حقیقی و صاحب
دو صندلی را نیز برای گردشهایش منظور کنند. در همان زمان ،بنا بر ادعای شائول بخاش، سلب میکردند؛ پس خدمتکاران خود را فرستاد آهن گرفتم که غروب ترن از آنجا میرفت. شهامت اخلاقی و صحت عمل بودند.
در جزیره موریس رضاشاه خیلی زود بیدار رضاشاه ثروت شخصی زیادی جمع کرده بود پیش خود این طور خیال کردم که به ولادی حاج میرزا باقر آقای قفقازی واسطۀ فرقۀ
میشد ،به تنهایی صبحانه میخورد ،مرتب به که شامل کل و یا بخشی از حدود ۲000روستا تا آنها را جمع کنند. قفقاز بروم و از آنجا پیش رفیقمان علیزاده اجتماعیون قفقاز با انجمن آذربایجان بود».
پیادهرویهای طولانی میرفت ولی از گردش میشد .رقبای سیاسی و متحدان برجستهای که اینها اندکی از حکایتهای جالبی است که در بروم که وسایل رفتن مرا به تبریز مهیا کند. تقیزاده اتهام مداخله در توطئۀ ترور
پرهیز میکرد چون معتقد بود که «من یک از چشم او میافتادند نیز اگر نمرده بودند ،به کتاب «سقوط رضاشاه :کنارهگیری از سلطنت، از ادسا به ولادی قفقاز رفتم و علیزاده بهبهانی را رد میکند و مینویسد« :بعد
زندانی هستم و باید مانند یک زندانی رفتار کنم». زندان میافتادند .این کتاب شرح داستان حاکم تبعید و درگذشت بنیانگذار ایران نوین» از را پیدا کردم .قصدم این بود که از راه از یک سال که آقا سید عبدالله از کربلا
زمانی که فرماندار کلیفورد هنگام صرف چای قدرتمند و پرهیبتی است که در دوران قدرت شائول بخاش یک تاریخشناس از ایران ،نقل کوهستانی که بین ولادی قفقاز و تفلیس برگشت و قدرت پیدا کرد یک شب او را
از او پرسید که چه احساسی دارد ،او گفته بود: فقط اونیفورم نظامی به تن میکرد و حالا با یک شده .این اولین تاریخچهی کامل از تبعید سه هست و راه بسیار قشنگ و دلگشایی بود کشتند .دو دستگی پیدا شده بود .حتی
«ما زندانی هستیم… موریس یک زندان است، کت و شلوار بدقواره که برای اولین بار پوشیده سالهی عجیب و غمانگیز بنیانگذار سلسلهی گفتند که من دست در کشتن سید
هرچند که بزرگ است .ما به فضای باز بسیار بود در بندرعباس منتظر بود تا با کشتی به پهلوی است .کسی که در مدت بیش از بیست به تفلیس بروم. عبدالله داشتم .دروغ محض بود .من خود
وسیع عادت داریم و همینطور کوهستان ،برای سال حکمرانی ،کشور را متحول کرد و پس از پس از مشورت با علیزاده ،عاقبت مصمم خیلی متأثر شدم .چون او حق بزرگی بر
رهایی از گرما .برای ما این زندگی غیرواقعی تبعیدگاهش اعزام شود. کنارهگیری اجباری از سلطنت ،در آفریقای شدم از همان راه معمولی به باکو و تفلیس مشروطیت داشت ...شاید حیدرخان دست
«رضاشاه با دیدن عکس خود بر دیوار محل و از تفلیس به جلفا بروم .این کار بسیار داشت .میرزا علیمحمدخان (تربیت) با
است؛ مانند نوعی مرگ حین زندگی». به مدیر گمرک گفت :بیارش پایین .دیگر جنوبی بدرود حیات گفت. مشکل بود و ممکن بود شناخته شوم .ترس میرزا سید عبدالرزاق خان در لالهزار به
در یک لحظهی بسیار تلخ ،هنگامی که برای بخاش با استناد به منابع بریتانیایی و ایرانی، فوقالعادۀ من از روسها بود که مبادا مرا قهوهخانهای که باز شده بود میآمدند.
مراسم شام پس از امضای تفاهمنامهی سهجانبه افول شتابندهی رضاشاه از قدرت در سال ۱۹۴۱ بشناسند و مانع حرکتم شوند( .روسیه تزاری آنجا ،از همان حضرات رشتیها یک کسی
میان ایران ،بریتانیا و شوروی آماده میشد، میلادی ،و سفرهای پسین او از جمله جزیرهای که در آن زمان از محمدعلیشاه جانبداری و با از قفقازیه بهاسم نوروزاُف بود که از بدترین
دامادش او را دید که پاپیون به دست روی به شدت مورد انزجار او قرار داشت را بازگو میکند. مشروطهخواهان ضدیت میکرد) .برادر من مردمان بود .وقتی نزدیک آمد به میرزا
تختخوابنشستهومیگفت«:خدایامرامرگبده! شائول بخاش استاد ایرانی -آمریکایی از را که در تفلیس مانده بود و بعدها خواسته علیمحمدخان گفت شما دست باز کردهاید
این چه افساریست که باید دور گردنم ببندم؟» دانشگاه جورج ِمیسون ویرجینیا درباره این کتاب بود به ایران برود ،چون نام تقیزاده داشت مردم را میکشید ،ما هم میتوانیم بکشیم.
پیرو رایزنیها برای توافق در سال ،۱۹۴۲ میگوید ،این «داستان مردی بسیار قدرتمند در ایستگاه راهآهن گرفته و به حبس او گفت بکش .او هم کشت .اینها که از
خانواده موفق به کسب اجازهی سفر به کانادا است که ناگهان با اشغال نظامی کشورش، انداخته بودند و مدتها در حبس ماند.
شدند .اما هنگام رسیدن به جزیره دوربان در فروپاشی ارتشی که بنیان گذاشته بود و اجبار نهایت اختفا را بهعمل آوردم .شبانه از باکو تفلیس آمده بودند منبع شرارت بودند.
همان نزدیکی در آفریقای جنوبی ،رضاشاه از آن به کنارهگیری و تبعید ،شکسته شده بود ».این رد شدم و نصف شب به تفلیس رسیدم و میرزا علیمحمدخان با حاجی سید
کشور خوشش آمد و در ژوهانسبورگ مستقر شد. کتاب «دربارهی یک مرد بزرگ و سقوط یک مرد مجبور بودم چند ساعتی در آنجا بمانم تا ابوالحسن علوی پد ِر بزرگ علوی خیلی
در ماه مارس ۱۹۴۴وی در نامهای به شاهدخت به قطار ایروان و جلفا سوار شوم .بالاجبار در رفیق بود .در جواب حاجی سید نصرالله
شمس نوشت« :حال جسمانیام بد نیست؛ اما در مقتدر از قدرت است». همان ایستگاه تفلیس نشستم و یک روزنامه تقوی ـ که اعتدالی بود و با هم به مکه و
مورد وضعیت روحیام بهتر است چیزی نگویم». بخاش هم برای بریتانیاییها و هم برای جلو صورتم گرفتم .ریش بلندی هم داشتم. پاریس رفته بودند ـ و پرسیده بود آیا میرزا
نخستین پادشاه پهلوی در ژوئن همانسال ایرانیها توضیح داده است که سفرش به جزیره در همان حال ،عدهای از ایرانیها از جلو من علیمحمدخان آقا سید عبدالله را کشته،
دچار حمله قلبی شد و یک ماه بعد ،در سن ۶۶ دورافتادهی موریس به ناچار یادآور «حضور میگذشتند و من مکالمۀ آنها را میشنیدم. گفته بود ما شب و روز با هم بودیم .در
ناپلئون در جزیره سن هلن بود .این داستان بالاخره رفتم تا الکساندروپل که سر راه بود همان ایام رفته بودیم به شمیران و اصلا به
سالگی ،در ژوهانسبورگ درگذشت. و ایرانیها گویا «گمری» میگفتند .یک شهر نیامده بودیم .این شخص وقتی شنید
*منبع :کیهان لایف (کیهان لندن به زبان ناپلئون ایران در سن هل ِن خود است». شهر ارمنینشین بود ،جز چند خانوار که خیلی متن ّبه شد .بعد معلوم شد رجبنامی
پروفسور بخاش گفته ستایش او از رضاشاه در از مجاهدین بود که سید عبدالله را کشت
انگلیسی) طول تحقیقاتش برای نوشتن کتاب بیش از پیش مسلمان بودند. و دررفت .رفت به تبریز .تبریز هم بمب
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن افزایش یافت« :همیشه فکر میکردم که کارهای من در آن شهر پیاده شدم .موسم شدت انداخت به خانۀ مجتهد .آخر او را هم
زیادی انجام داده بود ،اما با کار بیشتر برای کتاب سرمای زمستان بود .میخواستم به منزل کشتند .مسبب دو دستگی ،مجاهدین
و با توجه به وضعیت کشور در زمان به قدرت شخصی که بعدها به حیدر عمو اوغلی گیلان شدند .حتی به آنجا منجر شد که
رسیدنش ،بیش از پیش تحت تأثیر آنچه قرار رفتند ستارخان و باقرخان را به طرف خود
گرفتم که وی برای کشورش به دست آورده بود». معروف شد ،بروم» ... جلب کردند ولی بعد از کشته شدن میرزا
یک سده از آن زمانی که یک روستازاده «دنباله دارد» علیمحمدخان ،دولت جداً مصمم شد که
کمسواد به نام رضاخان سربازان قزاق خود را
وارد تهران کرد میگذرد .آغاز خط سیری که او جلو اینها را بگیرد».
را به یک نظامی نیرومند ،نخست وزیر ،و نهایتاً در احوال حیدرخان آمده است«:حیدرخان
در سال ۱۹۲۶به پادشاه تبدیل کرد .رضاشاه چراغ برقی یا بمبی ،معروف به حیدرخان
معروف است به مدرنیزه کردن کشور با ایجاد عمواوغلی ،اسم اصلیش تاری ویردیوف
مؤسسات و صنایع جدیدی که میراث آن تا امروز بوده است .نامبرده یکی از رؤسا و ارکان
همچنان پایدار مانده است .او یک ایران ضعیف و عمدۀ مجاهدین خارجی یعنی غیرایرانی
زخمی را در سال ۱۹۲۱تحویل گرفت و به یک بوده مانند قفقازیان و گرجیان و ارامنه و
غیره که در اوایل تأسیس مشروطیت ایران
کشور مدرن و نوین تبدیل کرد. داوطلبانه به این مملکت آمده بودند و با
شائول بخاش میافزاید ،با توجه به پیشینهی مستبدین بهاصطلاح آن روزها مبارزات
رضاخان در روستا با «تحصیلات بسیار نمودند و جمع کثیری از این جماعت
بهدست ایشان در ایران کشته شدند .راجع