Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هفتمـ شماره ۳۰۸ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره 1۷۷4
جمعه 3تا پنجشنبه ۹اردیبهشتماه ۱۴00خورشیدی
دانشجویی (فرانسه) هم در همان دهه بررسی و تحلیل جریان روشنفکری در دهۀ 4۰خورشیدی =در دهۀ 4۰روشنفکری ایران
شصت میلادی پدید آمد .رابرت یانگ گفت و گوی سیروس علینژاد با دکتر محمد صنعتی( )3و ()4 سیاست زده بود و همان شد که
در کتاب اسطورههای سفید میگوید حزب توده در دهۀ ۲۰میاندیشید
روشنفکری فرانسه روشنفکری مهاجر روشنفکرکسیاستکهبهجلونگاهمیکندومیخواهدجامعۀ = ر و شنفکر ی ما هما ن ر ا
است و با جنبشهای رهاییبخش خود را از مرحلۀ قرون وسطایی به مرحلۀ مدرن برساند میخواست که به دست آورد:
جهان سومی در ارتباط بوده است. گسستن از مدرنیسم و پیوستن
مثل سارتر ،دریدا و بسیاری دیگر. دکتر محمد صنعتی سیروس علینژاد در یک گفتگوی موشکافانه ،سیروس علینژاد
اندیشمندان پسا ساختارگرا و پست جریان روشنفکری دهۀ چهل را با دکتر محمد به س ّنت!
مدرن یا در مراکش و الجزیره به دنیا صنعتی بهبحث گذارده است .بحثی که هرچند = بازگشت به خویشتن ،تفکر
آمدهاند و در کشورهای جهان سومی به این دورۀ خاص نظر دارد ،اما بدان محدود کویر زده سنتی بود که فردید
بزرگ شدهاند یا مثل سارتر خیلی به نمیشود و سیر تحول روشنفکری در ایران، و آلاحمد پایهگذاری و دیگران
این جنبشها نزدیک بودهاند .در واقع از دوران مشروطیت به این سو ،و نیز عوامل
بعد از جنگ جهانی دوم ،روشنفکر دنبال کردند
غرب علاوه بر احساس گناه نسبت تأثیرگذار بر آن را در بر میگیرد.
به یهودیان ،یک احساس گناه هم این بررسی روشنگرانه و در عینحال من گروه اول را اندیشهورز مینامم و
نسبت به کشورهای استعمارزده و واقعگرایانه را از فصلنامۀ فرهنگی ـ هنری گروه دوم را دستورز .این گروه شامل
جهان سومی داشت که گاه به یک «بخارا» که علی دهباشی در تهران انتشار همه کسانی میشود که تحصیلکرده
واکنش جبرانی افراطی رسیده .این میدهد برگزیدهایم و در چند شماره به نظر هستند و کار فعلی آنها با اندیشه و
روشنفکران کسانی بودند که خودشان شاخههای مختلف علم سر وکار دارد.
اغلب در کشورهای شمال آفریقا بزرگ شما میرسانیم. این معنایی است که ما از روشنفکری
شده بودند یا از کشورهای شرق اروپا مدرن داریم .به همین جهت روشنفکر
آمده بودند .به هر حال با تاثیرپذیری و روشنفکری دهه شصت فرانسه قرار و دکتر شریعتی و تعدادی دیگر میآیند چهل بودند و هنوز هم روشنفکر به دست خودشان میگیرند و به یعنی کسی که مدرن است و میخواهد
از نیچه و هایدگر که اتفاقا مترجم داشت .علاوه بر این ،جنبش هیپیسم و این مفهوم را گسترش میدهند. شناخته میشوند ،روشنفکر بنامیم. خودشان حق میدهند که اجرایش جامعه خودش را از مرحله قرون
فرانسوی آن هم کربن بود گاه در مقابل هم که نگاه به شرق داشت در همین تلویزیون ملی ایران در سالهای ـ اینها در واقع دچار نوعی تعصب کنند .جنبهای از سیاستزدگی وسطایی به مرحله مدرن برساند.
مدرنیته قرار میگرفتند .از این که نباید دهه اتفاق افتاد .هیپیها از غرب راه حکومت طاغوت برنامۀ مستمری را به ایدئولوژیک شدند که باز در دهه بیست که گفتم همین بود و نه تحزب بنابراین روشنفکر کسی است که
این برخورد تحقیرکننده استعماری را میافتادند و از راه ترکیه به ایران آموزشهای احمد فردید واضح مفهوم ریشه داشت .وقتی روشنفکر را کسی به معنی واقعیاش .در چهار چوب کشف میکند ،خلق و ابداع میکند
با فرهنگهای دیگر داشته باشند و میآمدند و مسیر خود را تا تبت ادامه غربزدگی اختصاص داده بود .با مقالۀ بدانیم که نقد قدرت میکند و قدرت دموکراسی پارلمانی .در دهه بیست و با گفتمان انتقادی به جهان نگاه
آنها را وحشی بدانند رسید به آنجا میدادند .تمام این جنبش ،جنبش داریوش آشوری درباره فردید میتوان را فقط قدرت سیاسی ـ اقتصادی به دلیل ضعف سلطنت و قانونمندی میکند .ما در دوره رضاشاهی ،هم
که ابتدائیترین فرهنگهای قبیلهای بعد از جنگ بود که به غرب مدرن فهمید چه تعداد از روشنفکران آن بشناسیم ،همین مشکل پیدا میشود. نظام شاید برخی احزاب و گروهها نیما را داریم ،هم هدایت و جمالزاده
را هم ستایش کنند .و به جای اینکه اعتراض داشت .قبلا اشاره کردم که دوره از محضر فردید کسب فیض ما نمیتوانیم دانشمندان حوزۀ علم و دیکتاتورتر از حاکم شده بودند .از و بسیاری کسان دیگر را .همه آمدهاند
فکر کنند کدام یک از این فرهنگها هیپیها در مقابل آن غربزدگی ایرانی میکردند .معمولا در کتابهایی که پژوهش را از قلمرو روشنفکری اخراج دهه بیست تا دهه ۴0آنچه که تبلیغ و راه جدیدی به وجود آوردهاند .دارند
امروز و در این شرایط به درد میخورند ما به نظر شرق زده میرسیدند .وقتی راجع به روشنفکران ایران نوشته کنیم و یا قدرت تودهها را نادیده شد برای ما که در دهه بیست متولد ساختارهای مدرنیته را در جامعه
و کارآیی دارد ،ناگهان کاسه داغتر از بر میگشتند بودایی میشدند .لباس شده ،حتی ـ و یا بیشتر ـ در خارج از بگیریم .در این صورت هر کسی که شده بودیم ،این بود که آزادی مطلق پیاده میکنند .مثلا میگویند ما
آش شدند .بازگشت به خویشتنی که نارنجی رنگ میپوشیدند ،سرشان را ایران ،از کنار روشنفکران دانشگاهی و دارد در کنار قدرت برای پیشبرد امور است و هر چه ما فکر میکنیم و باور در کنار شهرداری باید کنسرواتوار
توصیه میشد برای هیپی فرانسوی تیغ میانداختند ،و در خیابانهای بدنه حکومت و یا روشنفکرانی مانند جامعه کار میکند دیگر روشنفکر داریم عین حق است و باید به زور موسیقی هم داشته باشیم .در کنار
به چه معنا بود؟ بازگشت به پیش لندن و پاریس طبل میزدند .میتوان فریدون آدمیت که پدر تاریخنگاری شناخته نمیشود .این داستان امروزه هم شده اجرا شود .این نوع آزادی دارائی ،فرهنگستان هم لازم داریم.
از مدرنیته ،و برای ما؟ بازگشت به جهانبینی آن جنبش را در کتابهایی ایران است و غلامحسین صدیقی ،یا وارونه شده هر کس در حکومت است که در آن زمان پذیرفته بودند در اگر خودمان بلد نیستیم باید کسی را
آنچه تودهها میپسندند و میپذیرند. نظیر در غربت غرب و آسیا در برابر پرویز ناتل خانلری و محمد درخشش روشنفکر و فرهیخته واقعی به حساب واقع همانطور که شما میگویید از جای دیگری بیاوریم درست کند،
البته با همه تاثیری که فرهنگ توده و حسن ارسنجانی رد شدهاند و اینان میآید و هر کس منتقد دولت است عین هرج و مرج است .دهه بیست ولی باید درست شود .اینها هم توسط
در خود کشورهای غربی داشته ولی غرب هم یافت. اصل ًا روشنفکر به حساب نمیآیند. با آزادی احزاب ودهه ۴0بدون افرادی به وجود آمد که قصدشان
چهارچوبهای مدرن و دموکراسی همچنین کسانی که پایهگذار آموزش بیگانه وکور باطن!. حزب از این نظر و با آنچه بعد اتفاق تغییر بود .بنابراین شیوههای تازه در
خود را حفظ کردهاند .موج پست منادیان بازگشت به و رشتههای جدید دانشگاهی بودند میافتد خیلی شباهت دارد .دهه ۲0 هنر و ادبیات به وجود میآورند .من
مدرن هم به دستاوردهای عظیمی خویشتن مثل ابراهیم پورداوود و مهرداد بهار، =بخش مشهور روشنفکری دهۀ دههای بود که روشنفکران دهه ۴0 به جامعهای میگویم خلاق که بتواند
نرسید .ولی برای ما که از نیمه راه یا آنها که در رشتههای علوم پزشکی چهل گرفتار مبارزه با غربزدگی و در آن پرورش پیدا کرده یا تازه متولد این شیوههای تازه را به وجود آورد .ما
بازگشتیم چه شد؟ آن پوپولیسمی =سرچشمۀ این سنتگرائی و درد بیخویشتنی است .چه کسانی شده بودند و نوعی سیاستزدگی در در آغاز مشروطه و دوره رضاشاه اینها
که به آن اشاره میکنم از این گونه بازگشت به خویشتن در کجا بود؟ و فنی غیره کار میکردند. بیشتر داعیهدار مبارزه با غرب هر چیزی بنیان فکری اینها شده را داریم اما وقتی که جامعهای سیاست
است و از این دوره نشأت میگیرد .به ـ اگر بخواهیم ببینیم داستان سنتی بود .وقتی به دهه ۴0رسیدیم دیگر زده شد آن وقت سیاستزدگی ما را
این جهت یک بار دیگر روشنفکری ما شدن روشنفکران ما از کجا سرچشمه =پس ما باید در برداشت های زدگی بودند؟ هیچ فرد دانشگاهی را به روشنفکری وارد نوعی سطحینگری و شعارپردازی
در دهه چهل ،به اصطلاح اندیشههای میگیرد یکی این است که هیچ وقت خود از روشنفکری دهه چهل ـ مفهوم غربزدگی را فردید نمیپذیرفتیم .مگر امیرحسین آریان
وارداتی را میگیرد .بازگشت به روشنفکران ما حتی در دهه بیست آورد و راجع به آن صحبت کرد .در و ریا میکند.
خویشتن بازگشتی نیست که از درون به صورت غالب از عرفان جدا نشدند. تجدید نظر کنیم؟ غربزدگی فردید تمام ابعاد مذهبی و پور را.
سنت ما به وجود آمده باشد .باز هم همیشه تفکر عرفانی در کنار تفکر ـ بله بحث ما همین است .در عرفانی وجود دارد .فردید عملا تاریخ =اشاره شما به دهه بیست و
یک اندیشه غربی بود که به ما میگفت مدرن ،حتی در کنار مارکسیسمشان کتابهایی که در این اواخر نوشته را برای ما انکار میکند و تاریخ او =خیال میکنم روشنفکری دهه ریشه داشتن رفتار روشنفکران
به سنت و گذشته خود برگرد .این را با وجود داشته و همواره عرفان را شده در هیچ جایش مثلا نامی از تاریخ پیامبران و تاریخ تحقق اسما 4۰را باید دست کم به دو دسته دهه 4۰در آن مرا به این یادآوری
دینداری و بیدینی اشتباه نگیرید .مگر مبارزهای تاریخی با استبداد شاهان غلامحسین صدیقی و محمود صناعی است .غرب زدگی از فردید به آلاحمد تقسیم کرد .یک گروه همانها وا میدارد که در دهه 4۰در واقع
سردمداران مدرنیته کانت و دکارت و و استعمار عرب تفسیر میکردند. وآن همه استادان برجسته دانشگاه در میرسد .آلاحمد ماشینیسم را با هستند که میفرمایید در چپ دهه حزبی وجود نداشت ولی در دهه
احسان طبری ،در همان سخنرانی زمینههای مختلف نیست! برای دهه مدرنیسم اشتباه میگیرد و مدرنیسم ۲۰ریشه داشت و به سمت قدرت بیست چند حزب شکل گرفته بود.
دیگران ،لزوما بیدین بودند؟ کانون نویسندگان ،ضمن اینکه به بوف چهل روشنفکر انگار فقط کسی است را با استعمار و امپریالیسم .فکر خیز برداشته بود .گروه دیگری هم آیا از این نظر شباهتی بین این دو
کور حمله میکند از عرفان حمایت در حوزه ادبیات و یا مذهب سیاسی که میکند اگر ما برویم در کویر ،قناتها بودند که شبیه روشنفکران دوره
=این اندیشه غربی چگونه به میکند .زرینکوب نویسنده دو قرن نقد قدرت کند .انگار آن همه اساتید را لاروبی کنیم ،دیگر به آبیاری رضاشاه در کنار قدرت بودند و با دهه وجود دارد؟
ما رسید؟ سکوت هم بعدها به عرفان روی آورد. دانشکده حقوق روشنفکر نبودند .فقط قطرهای نیازی نخواهیم داشت .این حکومت کار میکردند و مدرنیسم ـ احزاب با تکیه بر اندیشه سیاسی
دهه شصت دههای است که تعدادی از تفکر کویر زده و سنتی ،وارد تفکر را پیش میبردند .هر چند این گروه عمل میکنند ،اما در دهه بیست
ـ به چند مسیرش اشاره کردم .در روشنفکران فرانسوی جزیی از جنبش همان پنج شش نفر و لاغیر. چپ میشود و مفهوم بازگشت به غلبه و نفوذی نداشت .چرا آنها را احزاب ،بیشتر برای رسیدن به قدرت
دهۀ بیست هم یک فیلسوف شرق ضد استعماری هستند .سارتر و فانون خویشتن که انگار بازگشت به کمون روشنفکر میخوانیم و اینها را از عمل میکردند .و چون نوع تفکرشان،
شناس فرانسوی به ایران میآید به و دیگران .بازگشت به خویشتن به =اگر روشنفکرانی از نوع آل اولیه است و به تعبیری بازگشت به تفکر پوپولیستی قانون گریز بود،
اسم هانری کربن که کارهای خیلی جای اینکه معنایش این باشد که ما احمد تحت تأثیر سارتر بودند، دایره میرانیم؟ به اینجا منجر میشد که تعدادی
ارزندهای کرد .عرفای مشهور ما باید یک هویت مستقل از خودمان رحم و به ناف هم بود. ـ مشکل قضیه از آنجا بود که در دهه عوامالناس را دور خود جمع کنند
توسط هانری کربن کشف شدند. داشته باشیم ،تبدیل شد به بازگشت روشنفکران دینی که نبودند؟ آلاحمد و داریوش شایگان و احسان ۴0روشنفکری شد روشنفکری صرفا و لات و لوتهای محل را به خدمت
تجدید حیات عرفان توسط هانری به گذشته ،انگار که یک هویت ایستا ـ چرا .نه تنها آل احمد ،بلکه دکتر نراقی و مهمتر از همه سیدحسین نصر سیاسی ،در مقابل استبداد و استعمار بگیرند که در ایران بسیار سابقه
کربن صورت گرفته است همانگونه و تغییر ناپذیر داریم .و اگر تغییری در شریعتی هم بسیار تحت تأثیر سارتر آنگونه که سارتر پیشنهاد میکرد. داشت .حاکمان یا خود بزن بهادر
که شناخت شعرا و ادبیات کلاسیک آن پدید آید از خود بیگانه میشویم! بنابراین روشنفکری ما روشنفکری بودند و یا لات و لوتهای شهر را برای
خود را هم مدیون اروپاییها هستیم. وارداتی از فرانسه بود و روشنفکری سرکوب به خدمت میگرفتند .هانری
هانری کربن ضمناً مترجم آثار هایدگر یکی از مفاهیم غلط دهۀ چهل چپ ما هم صادرات همسایه شمالی، کربن در کتاب « آئین جوانمردی»
به فرانسه است و خودش تعلق خاطر این است که خیال میکنند هویت یعنی از روسیه وارد شده بود .در دهه توضیح میدهد که در واقع اهل فتوت
دارد به یک فرقه مسیحی عرفانی ایرانی آن گونه هویتی است که دو ۴0علاوه بر اینکه ما روشنفکران و عیاران بازوی نظامی خانقاهها بودند،
جنوب فرانسه و کسی است که به هزار سال پیش بوده و قرار نیست متفاوتی داریم ،روشنفکری ما چند یا در واقع ائتلاف عرفان باخشونت و
ما میگوید آنجا که هایدگر متوقف تغییر کند .انگار که اگر با فرهنگهای بخش هم دارد که یک بخش آن دارد سرکوب .عجیب است که عرفان در
میشود ،سهروردی شروع میشود. دیگراختلاط پیدا کند دیگر پاک و ناب کارهای روشنفکرانه انجام میدهد این سرزمین آرامش را توصیه میکرد
این حرف برای روشنفکر دهه چهل نیست ،آلوده شده! یک حال و هوائی از و به دنبال حقیقت است .حقیقت اما خشونت در آستین داشته است!
ما بسیار جذاب است .هانری کربن با پاکدینی و پاکنژادی در این اندیشه علمی .یک گروه دیگر روشنفکرانی حتی اگر اسمش عیاری و جوانمردی
پژوهشهای گسترده و عمیق خود در هست .یک بیگانه ستیزی ناب .به این هستند متخصص و نخبه که در بدنه باشد .گویا مولوی همواره شمس را
عرفان ایرانی توانست تعداد زیادی از میگویم یک هویت گیاهی یا ایستا .به دولتاند و دارند کار میکنند .اینها از لات و لوتها بر حذر میداشت
روشنفکران ایران در دهه سی و چهل همین جهت است که داریوش شایگان را نمیشود انکار کرد .ولی در دهه ولی شمس بالاخره در یکی از این
را گرد خود جمع کند .اگر شما به پس از کلی تغییرات در باورهایش در چهل آلاحمد با مقداری سوتفاهم در گیریها و قمه کشیها کشته
ترجمۀ کتابها و مقدمههای کربن نگاه کتاب افسونزدگی جدید انگار تعجب نظریه گرامشی روشنفکر سنتی را در میشود .این سنت همینطور ادامه
کنید میبینید توسط کسانی ترجمه می کند که هویتها چهل تکه شده کنار و همزمان با روشنفکر مدرن قرار یافته .در دهه ۲0میبینیم که هم
شده که یا روشنفکران به نام دهۀ چهل است .در حالی که هویت مدرن اساسا میداد ولی روشنفکر کارمند دولت را حکومت ،از این لوطیها استفاده
بودند یا بعد از آن شهرت یافتند .از هویتی پویا وانعطاف پذیرست و نه خیانتکار تلقی میکرد .با این عبارت میکند ،هم سازمانها واحزاب! شما
احمد فردید تا محمد معین ،سیدجلال ایستا و ناب .مگر من آدم بیست سال که روشنفکر در برابر قدرت است و احزاب را بگذارید به جای خانقاهها
آشتیانی ،سیدحسین نصر ،داریوش پیش هستم؟ مگر داریوش شایگان و طریقتها و فرقهها .وقتی سازمانها
شایگان ،احسان نراقی ،سیدجواد همان شایگان پیش از انقلاب است؟ نه با قدرت. افرادی را مأمور میکردند که یک
طباطبایی و غیره .سیدحسین نصر = خب ا گر ر و شنفکر ی آدمی را بکشند به دلیل آنکه او را نقد
ملاقات او را با علامه طباطبایی ترتیب =به غیر از جنبش هیپیسم، دغدغهاش این باشد که جامعه را میکند ،یا برخلاف نظریات او چیزی
داد .اغلب اینها برای تحصیل به فرانسه جنبشهای دیگری هم هستند که به سمت پیشرفت ببرد و طرفدار را تبلیغ میکند ،خب همان است که
و آلمان رفتند یا رفته بودند؛ مثل بر بازگشت به خویشتن ما تاثیر حقیقت هم باشد حتا اگر افلاک را به در قلعه الموت با حشاشین تجربه
شایگان ،شریعتی .به هر حال فرهنگ لرزه درآورد؛ آن وقت ما باید در یک شده بود .انگار در دهه بیست سنت
دهه چهل ما از تفسیرهای عرفانی گذاشته باشند؟ چیزی شک کنیم و آن این است که و مدرن اینگونه با هم آشتی کرده
سرشار است .تفسیر عرفانی هایدگر ـ علاوه بر جنبش هیپیسم ،جنبش ما نمیتوانیم کسانی را که در دهه بودند .مانند موشکهای پیشرفته در
هم مربوط به این دوران است و آنچه دست طالبان .کشته شدن محمد
هم به روشنفکری دینی مشهور شده. مسعود در این دهه از این قبیل
و این در پروسه بازگشت به خویشتن بود .هم درباریان و شاه اینگونه فرا
ما تأثیر زیاد داشت .ادامه دارد قانون بودند و هم احزاب سیاسی و
تشکلهای مذهبی مخالف آن .همه
اهل ترور بودند .کسانی که قانون را