Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۲۵ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 1۲‬شماره ‪1۷91‬‬
                                                                                                                                                                            ‫جمعه ‪ 2۹‬مردادماه تا ‪ ۴‬شهریورماه‪۱۴۰۰‬خورشیدی‬

‫بیست سال پیش در چنین روزهایی کابل آهسته از‬                                                                                                       ‫گزارش ـ مصاحبۀ صدرالدین الهی‬
          ‫ویرانههای خود بر میخاست!‬
                                                                                                                                      ‫سید ضیا؛ مرد اول یا مرد دوم کودتا (‪)1۲‬‬

                                                                                          ‫=افغانستان در بهار ‪۲۰۰۲‬‬                                                           ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1414‬‬
                                                                                          ‫نفسی تازه میکشید و با‬
‫آموزش و تمرین نظامی سربازان گارد ملی افغانستان توسط نیروهای آیسف؛‬                         ‫کمکهای مالی و آموزشی و‬                      ‫خودتان کسی از آن عبور‬                 ‫رفت و آمدهایی است و گفت و‬          ‫سینه به سینه با شاه‬
                                                                                          ‫امنیتی کشورهای غربی شروع‬                                          ‫نکند‪.‬‬           ‫شنودهایی‪ .‬بوی خوش نمیآمد‪.‬‬
‫کابل؛ مه ‪۲۰۰۲‬‬                                                                             ‫به بازسازی خود میکرد‪ .‬آن‬                                                          ‫رضا خان شروع کرده بود به‬          ‫سید از روزهای بعد حرف‬
                                                                                          ‫زمان نازنین انصاری خبرنگار‬                  ‫ـ نه آقا‪ ،‬این مزخرفاتی است‬                                              ‫میزند؛ او اولین دیدارش با احمد‬
‫است که سهم ویژه تلاش مراجع بینالمللی را‬    ‫پرواز کرد‪ .‬مانند سایر مناطق افغانستان‪،‬‬         ‫بین ا لمللی و مد یر مسئو ل‬                  ‫که بعدها سر هم کردهاند‪ .‬قضیه‬               ‫بدمنصبی و قدرتنمایی‪...‬‬
‫برای کمک به افغانستان بر عهده دارد‪ .‬آیسف‬   ‫فرودگاه کابل نیز در اثر جنگهای داخلی‬           ‫کنونی کیهان لندن و کیهان‬                    ‫در و این حرفها بهانه بود‪ .‬ایشان‬       ‫حرفش را میبرم‪ .‬سید بیش‬                            ‫شاه میگوید‪:‬‬
‫به نهادهایی مانند دفاتر سازمان ملل متحد‪،‬‬   ‫بین ‪ ۱۹۹2‬تا ‪ ۱۹۹۶‬که به ظهور طالبان‬             ‫لایف به نمایندگی از این نشریه‬               ‫در هیأت دولت مینشست و‬                 ‫از اندازه در مورد روابط خودش‬      ‫ـ رفتم قصر فرحآباد که حکم‬
‫حکومت موقت و پلیس کابل یاری میدهد و‬        ‫و قدرت گرفتن آنها منجر شد‪ ،‬کاملا ویران‬         ‫هفتگی به افغانستان سفر کرد‬                  ‫حرفهای نامربوط میزد که به‬             ‫با رضا شاه دوپهلوست‪ .‬جور‬
‫نقش مهمی در ایجاد صلح و آرامش و امنیت‬      ‫شده است‪ .‬دو طرف باند فرودگاه هنوز پر‬           ‫تا از نزدیک درباره موقعیت‬                                                         ‫خاصی است‪ .‬هم به او علاقهمند‬         ‫صدارتم را از احمد شاه بگیرم‪.‬‬
                                           ‫از مینهای آن زمان است‪ .‬در حال حاضر‬             ‫این کشور همسایه شرقی ایران‬                         ‫کارش ارتباطی نداشت‪.‬‬            ‫است و هم مثل کسی که حریف‬          ‫=این چند روز بعد از کودتا‬
   ‫در کابل و مناطق حومه آن ایفا میکند‪.‬‬     ‫نیروهای حافظ صلح انگلستان و فرانسه برج‬         ‫که پیوندهای عمیق تاریخی و‬                   ‫=مگر عضو هیأت دولت‬                    ‫مقابلش را جدی نمیگیرد درباره‬
‫بدین ترتیب آیسف در زمینه خلع سلاح‬          ‫مراقبت فرودگاه را تحت کنترل خود دارند‪.‬‬         ‫فرهنگیباهمدارندگزارشبدهد‪.‬‬                                                         ‫او قضاوت میکند‪ .‬یک حسادت‬                                 ‫بود؟‬
‫عمومی و جلوگیری از تجهیز مجدد افراد‬        ‫هنگام ورود ما وضع امنیتی کال بسیار‬             ‫=«در مجموع بر اساس اوضاع‬                          ‫بود که میآمد آن جا؟‬             ‫آشکار نسبت به رضا شاه در‬          ‫ـ دو روز‪ .‬روز پنجم حوت‪ .‬چون‬
‫غیرمسئول و مسلح شدن آنها‪ ،‬آموزش دادن‬       ‫حساس بود زیرا که قرار بود روز بعد به‬           ‫و احوالی که در کابل مشهود‬                                         ‫ـ نه‪.‬‬           ‫او هست‪ .‬حسادت مردی که‬             ‫روز چهارم حوت سرهنگ موسی‬
‫این افراد که در سطح گستردهای بیکار‬         ‫مناسبت پیروزی افغانها بر نیروهای اتحاد‬         ‫است چنین به نظر میرسد که‬                                                          ‫آرزویش را مردی تواناتر از او‬      ‫خان بمبی به فرحآباد رفته و‬
‫هستند کوشش میکند‪ .‬به موازات این برنامه‪،‬‬    ‫جماهیر شوروی سابق که در سال ‪۱۹۹2‬‬               ‫افغانستان آینده نیاز به یک‬                  ‫=شما چرا اجازه میدادید‬                                                  ‫درباره درخواستهای ما با او‬
‫آیسف به طرح اجرائی آمریکا شامل آموزش‬       ‫روی داد‪ ،‬جشن و رژه برگزار شود‪ .‬این رژه‬         ‫حکومت قوی با تشکیلات و‬                      ‫در هیأت دولت شرکت کند؟‬                ‫دزدیده است‪ .‬وقتی از بدمنصبی‬       ‫صحبت کرده بود‪ ،‬شاه با بدترین‬
‫سربازان افغانی‪ ،‬متشکل از گروههای مختلف‬     ‫برای مجاهدین سابق موقعیت مناسبی‬                ‫سازمانهای اداری مؤثر و کارساز‬               ‫ـ اتفاقاً اختلاف از همین جا‬           ‫رضا شاه حرف میزند‪ ،‬صادقانه از‬     ‫وضع ممکن با من روبرو شد‪ .‬به‬
‫نژادی و قبیلهای نیز کمک میکند و امیدوار‬    ‫بود که نسبت به احمد شاهمسعود رهبر‬              ‫دارد که بتواند با اتکای یک ارتش‬                                                   ‫ناسپاسیسرادرسپهگلهمنداست‪.‬‬         ‫او گفته بودند که همه آتشها از‬
‫است که یک نیروی نظامی ملی ‪۶۰‬هزار نفری‬      ‫مجاهدین که گفته میشود توسط نیروهای‬             ‫ملی و متحد در جهت وحدت‬                      ‫شروع شد که بنده به ایشان‬              ‫=چرا بد منصبی آقا؟ چرا؟‬           ‫گور من بر میخیزد‪ .‬اجازه نداد که‬
                                           ‫شبهنظامی القاعده در ‪ ۹‬سپتامبر [‪]2۰۰۱‬‬           ‫قوی افغانستان پیش برود‪ .‬در‬                  ‫اخطار کردم که در مقام فرمانده‬         ‫ـ برای این که من او را به‬         ‫من به او نزدیک شوم؛ روی یک‬
            ‫را برای افغانستان آماده کند‪.‬‬   ‫کشته شد‪ ،‬ادای احترام کنند‪ .‬این نخستین‬          ‫حال حاضر جناحهای مختلف‬                      ‫دیویزیون قزاق جایشان در‬               ‫قدرت رسانده بودم‪ .‬این من‬          ‫صندلی نشست و با تفرعن تمام‬
‫امید میرود که بدین ترتیب آیسف بتواند‬       ‫سان و رژه پس از شش سال بود‪ .‬حکومت‬              ‫در افغانستان هر یک قومی و‬                   ‫قزاقخانه است نه در هیأت دولت‪.‬‬         ‫بودم که عنوان سردار سپه را‬        ‫گفت‪« :‬منظورتان از این کارها‬
‫اعتماد و تفاهم عمومی را جلب کند و بین‬      ‫طالبان برگزاری چنین جشنهایی را ممنوع‬           ‫انفرادی فکر میکنند‪ ...‬بایستی‬                ‫هیأت دولت جای وزراء است‪ .‬و‬            ‫برایش انتخاب کردم‪ .‬خودش‬           ‫چه بود و چیست؟ چرا اعضای‬
‫جامعه افغان در کابل به عنوان یک نیروی‬                                                     ‫در آینده که لویه جرگه حکومت‬                 ‫ایشان گفت‪« :‬خوب‪ ،‬ما را هم‬             ‫اصل ًانمیدانستسردارسپهیعنی‬        ‫دولت مرا توقیف کردهاید؟» دیدم‬
‫کارساز و مطمئن به حساب آید‪ .‬اما همچنانکه‬                               ‫کرده بود‪.‬‬          ‫آتی را معین و مشخص میکند‪،‬‬                                                         ‫چه؟ فرمان رئیس دیویزیون قزاق‬      ‫اگر سید در برابر این بیاعتنایی‬
‫مقاماتبالایآیسفمیگویند‪«:‬مانمیتوانیم‬        ‫مواضع کنترل خیابانی زیاد شده بود‬               ‫خود افغانها بتوانند از پوسته‬                                 ‫وزیر کنید»‪.‬‬          ‫را من برایش گرفتم‪ .‬از پیش شاه‬     ‫جا بزند‪ ،‬کارش زار است‪ .‬بدون‬
‫به تنهایی این کشور را آباد کنیم‪ .‬این کار‬   ‫و حرکت وسایل نقلیه به کندی صورت‬                ‫قومیتگراییخارجشوندودولت‬                     ‫ساکت میشود‪ .‬همینقدر کافی‬              ‫که آمدم‪ ،‬خودم رفتم قزاقخانه‪،‬‬      ‫اجازه سیگاری از قوطی سیگار‬
‫خطیر از عهده سازمانهای بینالمللی و‬         ‫میگرفت‪ .‬عکسهای احمد شاه مسعود همه‬              ‫مرکزی در جهت وحدت ملی‬                       ‫است‪ .‬معلوم است دعوا از کجا‬            ‫دستم را گذاشتم روی شانهاش‬         ‫نقرهام درآوردم‪ ،‬روشن کردم‪،‬‬
                                           ‫جا دیده میشد‪ .‬نیروهای مختلط نظامی با‬           ‫افغانستان گامهای مؤثر بردارد‪».‬‬                                                    ‫رفتم روی صندلی‪ ،‬متن فرمان‬         ‫دودش را با غیظ به هوا دادم و‬
       ‫تشریک مساعی افغانها برمیآید‪».‬‬       ‫یونیفورمهای متفاوت‪ ،‬مسلح به سلاح و سوار‬                                                                       ‫آغاز شده‪.‬‬          ‫سردار سپهی و ریاست دیویزیون‬       ‫گفتم‪« :‬شما دولتی نداشتید که‬
‫حامد کرزای ریاست حکومت موقت‬                                                               ‫در ماه مه ‪ 2۰۰2‬تازه چند ماهی از سقوط‬        ‫‪ -‬بعد‪ ،‬به تحریک قزاقها‬                ‫را برای قزاقها خواندم‪ .‬اما رضا‬    ‫من توقیف کنم‪ .‬اگر دولتی سرکار‬
‫افغانستان را برایدو ماه دیگر تا تشکلجلسه‬         ‫بر تانک در خیابانها دیده میشدند‪.‬‬         ‫طالبان در نوامبر ‪ 2۰۰۱‬پس از حمله نظامی‬      ‫پرداخت‪ .‬ماژور مسعود خان و‬             ‫خان بدمنصب بود‪ ،‬بد منصب‪.‬‬          ‫بود‪ ،‬من سی ِد روزنامهنویس با یک‬
‫فوقالعاده لویه جرگه که مجلس عالی سنتی‬      ‫پس از عبور از هفت خوان مواضع کنترل‬             ‫آمریکا به افغانستان در اکتبر همان سال‬       ‫کلنل ساعت دو بعد از نیمه شب‬           ‫اصل ًا رعایت سلسله مراتب سرش‬      ‫مشت قزاق گرسنه تهران را فتح‬
‫افغانستان است‪ ،‬عهدهدار خواهد بود‪ .‬او به‬    ‫خیابانی سرانجام به هتل اینترکنینتانتال‬         ‫گذشته بود‪ .‬دولت جرج بوش در ایالات‬           ‫آمدند توی اتاق من‪ .‬کلنل دست‬           ‫نمیشد‪ .‬میخواست بالاتر از‬          ‫نمیکردم»‪ .‬و معطل نشدم که‬
‫نظر بسیاری از افغانها به عنوان تنها شخص‬    ‫کابل رسیدیم‪ .‬این هتل اقامتگاه موقت‬             ‫متحده و کشورهای اروپایی پس از حمله‬          ‫مرا بوسید و گفت‪« :‬آقا اجازه بده‬                                         ‫مرخصم کند‪ .‬عقب عقب هم‬
‫برای اداره حکومت موقتی مورد توافق همه‬      ‫بسیاری از وزرای حکومت موقت افغانستان‬           ‫تروریستی القاعده در ‪ ۱۱‬سپتامبر ‪2۰۰۱‬‬         ‫من و سه تا از افسران ژاندارم فردا‬                       ‫همه باشد‪.‬‬       ‫خارج نشدم‪ .‬تعظیم کوتاهی کردم‬
‫جناحها قرار گرفته است‪ .‬او نه سربازی در‬                                                    ‫به برجهای دوقلوی نیویورک و همچنین‬           ‫صبح این مردکه دراز را در مدخل‬         ‫=خوب‪ ،‬آخر حق داشت‬                 ‫و پشت به او از در بیرون آمدم‪.‬‬
‫اختیار دارد و نه یک پایگاه سیاسی مستقلی‪.‬‬              ‫و روزنامهنگاران خارجی است‪.‬‬          ‫ساختمان پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا)‬                                               ‫آقا‪ .‬پشتش به دو هزار و‬            ‫خیلیها رفتار من با او را دور از‬
‫فقط دارای یک امتیاز است و آن اینکه او یک‬   ‫علیرغم ویرانی ناشی از ‪ 23‬سال جنگ و‬             ‫«جنگ علیه تروریسم» را اعلام کردند که‬              ‫قزاقخانه با موزر بزنیم‪».‬‬        ‫پانصد قزاق مسلح بود‪ .‬شما به‬       ‫ادب تلقی میکنند ولی من در آن‬
‫افغان پشتون متکی به غرب و دارای پشتوانه‬    ‫ستیز که کابل را به ویرانه تبدیل کرده است‪،‬‬      ‫با کمتر از یک ماه بعد با حمله همهجانبه‬      ‫مسعود خان هم تصدیق کرده‬               ‫قول خودتان یک کمیته آهن‬
                                           ‫شهر آرام و در حال بازگشت به یک زندگی‬           ‫به افغانستان آغاز شد‪ .‬بخشی از رهبران و‬      ‫گفت حق با کاظم است‪ .‬ماندن‬             ‫داشتید که تعداد اعضایش به‬                ‫شرایط چارهای نداشتم‪.‬‬
                        ‫خارجی است‪.‬‬         ‫کاملا فقیرانه است‪ .‬مدارس برای آموزش‬            ‫اعضای طالبان و القاعده دو گروه تروریستی‬     ‫این دیگر صلاح نیست نه به‬                                                ‫=گفتهاند که در روزهای‬
‫به دنبال شکست طالبان‪ ،‬بسیاری از‬            ‫دختران و پسران باز شدهاند و زندگی تجاری‬        ‫فرقهایو ُس ّنیبهجمهوری اسلامیپاکستان‬        ‫صلاح دسته است و نه به صلاح‬               ‫زحمت بیست نفر میشد‪.‬‬            ‫بعد هم مزاحمش میشدید‪.‬‬
‫پشتونها در شرایط سخت سیاسی قرار‬            ‫در حد بسیار نازل آغاز شده است‪ .‬اما زیربنای‬                                                 ‫مملکت‪ .‬کلنل برای من تشریح‬             ‫نگاهی میکند‪ .‬خندهای قبا‬
‫گرفتهاند زیرا بیشتر مقامات مؤثر حکومتی‬     ‫اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و بهداشتی شهر بسیار‬                ‫و جمهوری اسلامی ایران فرار کردند‪.‬‬      ‫کرد که چطور سه تا از بهترین‬           ‫سوخته برلب دارد و من یادم‬                        ‫راست است؟‬
‫در رژیم موقت از جمله وزارت دفاع در اختیار‬  ‫ضعیف است‪ .‬ایستگاههای نیروی برق‪ ،‬آب‬             ‫افغانستان که تحت پنج سال حکومت‬              ‫تپانچهزنهای ژاندارم را حاضر‬           ‫میافتد که او دارد حرف مهمی‬        ‫ـ مزاحم نه‪ .‬ایشان عادت‬
‫تاجیکها است که دومین قوم گسترده در‬         ‫و راههای ارتباطی احتیاج به مرمت فوری‬           ‫سرکوب خشن و بیامان و قرون وسطایی‬            ‫کرده که به اتفاق خود او از بالای‬                                        ‫داشت صبحها بخوابد و صبح‬
‫بین اقوام و قبایل مختلف افغانند‪ .‬بعلاوه‬                                                   ‫طالبان‪ ،‬از ‪ ۱۹۹۶‬تا ‪ ،2۰۰۱‬از پای در آمده‬     ‫سر در قزاقخانه و از کنار سکوی‬                              ‫میزند‪.‬‬       ‫مال کار کردن است‪ .‬من صبح‬
‫در بسیاری از مناطق شمالی حملات علیه‬                                ‫و عاجل دارند‪.‬‬          ‫بود‪ ،‬نفسی تازه میکشید و با کمکهای مالی‬      ‫در ورودی به رضا خان آتش‬                         ‫=میفرمودید‪...‬‬           ‫زود میرفتم و به عمله خلوت‬
‫پشتونها که بیشتر از سوی تاجیکها بوده‬       ‫مزد روزانه پرداختی به نیروی کار بطور‬           ‫و آموزشی و امنیتی کشورهای غربی شروع‬         ‫کنند‪ .‬جوری که جان سالم به در‬          ‫ـ بله‪ ،‬عرض میکردم نظامیهای‬        ‫میگفتم به عرض برسانید‬
‫است‪ ،‬باعث دلسردی و روگردانی پشتونها‬        ‫متوسط یک دلار در روز است و ‪۸۰‬درصد‬                                                          ‫نبرد‪ .‬من مطمئن بودم که کلنل‬           ‫درس خوانده و حساب و کتابدان‬       ‫رئیسالوزراء شرفیاب است‪ .‬و‬
‫از حکومت موقت شده است‪ .‬بسیاری از‬           ‫از مردم به آب لولهکشی و تصفیهشده‬                              ‫به بازسازی خود میکرد‪.‬‬        ‫با آن مهارت و چالاکی موفق‬             ‫ناراضی بودند‪ .‬سردستهشان کلنل‬
‫پشتونهایمناطقجنوبیاکنونبهظاهرشاه‬           ‫دسترسی ندارند و بیشتر بخشهای شهر از‬            ‫آن زمان نازنین انصاری خبرنگار بینالمللی‬                                           ‫کاظم خان بود‪ .‬او را که دیدهاید‪.‬‬        ‫ایشان اوقاتش تلخ میشد‪.‬‬
‫که به مدت چهل سال از ‪ ۱۹33‬تا ‪ ۱۹۷3‬با‬       ‫داشتن برق محروم هستند‪ .‬به همین جهت‬             ‫و مدیرمسئول کنونی کیهان لندن و کیهان‬                        ‫میشود‪ .‬اما‪...‬‬          ‫هنوز هم شور و شرش را دارد‪.‬‬       ‫=آخر معمولاً شاه را دیدن‬
‫صلح و امنیت و آرامش بر افغانستان حکم‬       ‫بهداشت و سلامتی افراد در سطحی بسیار‬            ‫لایف (کیهان لندن به زبان انگلیسی) به‬        ‫و در خاموشی خاطره دوباره‬              ‫راست میگوید‪ .‬کلنل حاکم‬            ‫تشریفاتی دارد‪ .‬باید قبل ًا‬
                                                                                          ‫نمایندگی از این نشریه هفتگی به افغانستان‬                                          ‫نظامی تهران را چندین بار دیدهام‪.‬‬
              ‫رانده بود‪ ،‬چشم دوختهاند‪.‬‬                            ‫پایین قرار دارد‪.‬‬        ‫سفرکردتاازنزدیکدربارهموقعیتاینکشور‬                          ‫فرو میرود‪.‬‬            ‫با همه پیری و ضعیفی لحظهای‬              ‫کسب اجازه بشود و‪...‬‬
‫جلسه فوقالعاده لویه جرگه درباره انتقال‬     ‫با اینکه در حال حاضر برخورد نظامی‬              ‫همسایه شرقی ایران که پیوندهای عمیق‬          ‫ـ برگشتم و به آنها گفتم‪:‬‬              ‫در ارادت به سید تردید ندارد و‬     ‫حرفم را میبرد‪ .‬با عصبانیت‬
‫قدرت و سیستم آینده حکومتی افغانستان‬        ‫وجود ندارد‪ ،‬خطر بقایای نیروهای شبهنظامی‬        ‫تاریخی و فرهنگی با هم دارند گزارش بدهد‪.‬‬     ‫«رفقا‪ ،‬مرکب قسمی که یک‬                ‫هم دقیقهای آرام نیست‪ .‬مصاحبه‬      ‫و لکنت همیشگی که هنگام‬
‫تصمیم خواهد گرفت‪ .‬بسیاری تشکیل لویه‬        ‫القاعده و طالبان همچنان احساس میشود‪.‬‬           ‫مرور این گزارشها حالا که پس از بیست‬         ‫ماه و اندی پیش پشت قرآن‬               ‫خوبی با او کردهام‪ .‬کلنل ترسوتر‬    ‫عصبا نیت می آ ید سر ا غش‬
‫جرگه را به مثابه نوعی رفراندوم برای تعیین‬  ‫امنیت و حفاظت کابل و حومه آن در قلمرو‬          ‫سال با خروج آمریکا از افغانستان این کشور‬    ‫گذاشتهایم خشک نشده‪ .‬کشتن‬              ‫از سید‪ ،‬اما روشنتر از او حرف‬
‫حکومت موقت تلقی میکنند‪ .‬حکومتی که‬          ‫مسئولیت آیسف است که مأموریت آن جدا‬             ‫رنجدیده دوباره به دامان طالبان افتاده است‬   ‫رضا خان آسان است‪ ،‬اما کشتن‬                                                                 ‫میگوید‪:‬‬
‫بر اساس رأی لویه جرگه تشکیل خواهد‬          ‫از عملیات آزادسازی نیروهای آمریکا در‬           ‫خالیازاهمیتنیستودرسهایتاریخیدارد‪.‬‬           ‫وجدان آسان نیست‪ ».‬و به این‬                               ‫زده است‪.‬‬       ‫ـ آقا‪ ...‬آقا‪ ...‬مثل این که شما‬
‫شد‪ ،‬فقط به مدت دو سال به افغانستان‬         ‫بقیه قسمتهای کشور است‪ .‬موافقتنامه‬                                                          ‫طریق آن قسم شب اول حوت‪،‬‬                        ‫سید ادامه میدهد‪:‬‬         ‫هم رئیس تشریفات هستید‪ .‬اولاً‬
‫حکم خواهد راند و امید میرود که پس از‬       ‫بُن مقرر داشته است که آیسف حکومت‬                            ‫*****‬                          ‫جان رضا خان را آن روز واقعاً‬          ‫ـ خبر شدم که اینها علیه‬           ‫شاه حق آسایش ندارد‪ .‬شاه واقعی‬
‫آن با انتخابات آزاد تکلیف حکومت دائمی‬      ‫موقت افغانستان را که به صورت رسمی در‬               ‫کابل آهسته از ویرانه خود‬                ‫نجات داد و شنیدم او هم روزی‬           ‫رضا خان حرفهایی میزنند‪،‬‬           ‫کسی است که وقتی رعیتش‬
                                           ‫‪ 22‬دسامبر ‪ 2۰۰۱‬تشکیل شد‪ ،‬همراهی و‬                                                          ‫که مرا عزل کردند و اشرار قصد‬          ‫فکرهایی دارند‪ .‬میان من و رضا‬      ‫خواب است‪ ،‬او بیدار باشد‪ .‬خدا‬
                  ‫افغانستان معین شود‪.‬‬                                                                ‫بر میخیزد‬                        ‫جانم را داشتند‪ ،‬برگشته بود و‬          ‫خان هم چندان روابط روشن‬           ‫رحمت کند مرحوم رضا شاه را‪.‬‬
‫در مجموع بر اساس اوضاع و احوالی که‬                                    ‫یاری کند‪.‬‬           ‫[بازنشر از کیهان لندن شماره ‪۹۰۶‬؛ ‪ ۱۶‬مه‬      ‫به کلنل که میخواست با من‬                                                ‫صبح ساعت چهار سرکارش بود‪.‬‬
‫در کابل مشهود است چنین به نظر میرسد‬        ‫آیسف در ‪ ۱۶‬ژانویه ‪ 2۰۰2‬برای اولین بار‬                                                      ‫بیاید گفته بود‪« :‬کاظم‪ ،‬ما قسم‬                                ‫نبود‪.‬‬      ‫شب هم روی تشک پنبهای کف‬
‫که افغانستان آینده نیاز به یک حکومت‬        ‫در کابل مستقر شد‪ .‬در مدت یک ماه این نهاد‬                ‫‪ 2۶ / 2۰۰2‬اردیبهشت ‪]۱3۸۱‬‬           ‫خوردهایم که خون هم را نریزیم‪.‬‬         ‫=این مال چند روز بعد از‬
‫قوی با تشکیلات و سازمانهای اداری مؤثر‬      ‫با پنج هزار سرباز شروع به فعالیت کرد‪ .‬ابتدا‬    ‫نازنین انصاری – سفر ما به کابل از لندن‬      ‫مطمئن باش که تو و سید ضیاء را‬                                                         ‫اتاق میخوابید‪.‬‬
‫و کارساز دارد که بتواند با اتکای یک ارتش‬   ‫آیسف یک نهاد انگلیسی به شمار میرفت‬             ‫‪ 2۶‬آوریل [‪ ]2۰۰2‬آغاز شد‪ .‬پس از تعویض‬        ‫سالم از این معرکه به در میبرم»‬                       ‫کودتا است؟‬         ‫و سرش را به هیهات و افسوس‬
‫ملی و متحد در جهت وحدت قوی افغانستان‬       ‫ولی اکنون از نوزده ملیت مختلف تشکیل‬            ‫هواپیما در دوبی به کراچی سفر کردیم‪ .‬در‬      ‫و بُرد‪ .‬من قاعدتاً باید به انتقام آن‬    ‫ـ تقریب یک ماه و نیم بعد‪.‬‬       ‫تکان میدهد و یاد روزهایی که‬
‫پیش برود‪ .‬در حال حاضر جناحهای مختلف‬        ‫یافته است‪ .‬سربازان انگلیسی با ‪ ۱۴2۹‬نفر‬         ‫فرودگاه کراچی توسط مقاما مسلح امنیتی‬        ‫همه بیآبرویی برای رجال ایران‪،‬‬         ‫=پیش از استعفای اول‬               ‫سلطان احمد شاه را بیدار میکرده‬
‫در افغانستان هر یک قومی و انفرادی فکر‬      ‫در رأس و پس از آنها سربازان آلمانی با‬          ‫به پایگاه نیروی بینالمللی کمکهای امنیتی‬     ‫به دست اجامر و اوباش قطعه‬             ‫ماژور مسعود خان از وزارت‬          ‫میافتد‪ .‬یکهو بلند میشود‪ .‬صاف‬
‫میکنند‪ .‬آیسف معتقد است که گسترش‬            ‫‪ ۱۰2۱‬نفر‪ ،‬فرانسویها با ‪ ۴۰۷‬نفر و ترکها‬         ‫(‪ ISAF‬آیسف) هدایت شدیم‪ .‬آیسف به‬             ‫قطعه میشدم‪ .‬ولی رضا خان‬                                                 ‫و خدنگ روبروی من میایستد‪.‬‬
‫مأموریتاش به خارج از کابل از عهده این‬      ‫با‪ 2۷۱‬نفر در مراتب بعدی قرار دارند‪ .‬مقامات‬     ‫دنبال «توافق بُن» برای حکومت آینده‬          ‫سردار سپه مرا صحیح و سالم‬                      ‫جنگ یا بعد از آن؟‬        ‫کلاهش را مثل نظامیها به‬
‫نهاد بیرون است و واقعیت نیز چنین است‬       ‫انگلیسی امیدوار هستند که ترکیه به عنوان‬        ‫افغانستان ایجاد شد و پایگاه آن در کراچی‬     ‫از تهران خارج کرد و یک دسته‬                     ‫ـ در همان حدود‪.‬‬         ‫دست میگیرد و پاهایش را جفت‬
‫زیرا هیچیک از دولتهای شریک در مجموعه‬       ‫تنهانیرویمسلمانعضوآیسفبتواندرهبری‬              ‫مرکز برنامهریزی و آمادگی عملیاتی در‬         ‫قزاق را تا مرز مسؤول حراست‬
‫آیسف حاضر به قبول این مسئولیت مهم‬          ‫این نهاد را بطور مؤثر بر عهده گیرد‪ .‬این اولین‬                                                                                    ‫=نوشتهاند که شما با رضا‬                  ‫میکند و به هم میزند‪:‬‬
‫نیستند و معتقدند که بایستی در آینده که‬     ‫بار است که ترکیه در چنین عملیات سطح‬                                       ‫کابل است‪.‬‬                     ‫جان من ساخت‪.‬‬             ‫شاه حتی درگیری لفظی در‬            ‫=آقا‪ .‬خدمت با تفریح و‬
‫لویه جرگه حکومت آتی را معین و مشخص‬                                                        ‫این پایگاه که در ناحیه «شاه فیصل کلنی»‬      ‫سید رئیسالوزراء حرف زیادی‬             ‫حد مشاجره و فحاشی پیدا‬            ‫تفرج و عیاشی و مهمانی و‬
‫میکند‪ ،‬خود افغانها بتوانند از پوسته‬                      ‫بالایی ایفای نقش میکند‪.‬‬          ‫قرار دارد‪ ،‬دارای یک پایگاه هوایی است‪.‬‬       ‫برای گفتن ندارد‪ .‬چیزهایی‬              ‫کردهاید‪ ،‬سر ورود او به هیأت‬       ‫قمار و زن جور در نمیآید‪.‬‬
‫قومیتگرایی خارج شوند و دولت مرکزی‬          ‫امروزه در غیاب یک ارتش متحد افغان و در‬         ‫همچنین خانه موقت ‪ ۱۸۰‬سرباز و افسر‬           ‫از دوران کوتاه ریاست وزرائی‬           ‫دولت‪ .‬از در مخصوص عمارت‬           ‫وای به مملکتی که معضلاتش‬
‫در جهت وحدت ملی افغانستان گامهای‬           ‫فقدان یک سیستم قضائی واقعی و در حالی‬           ‫انگلیسی‪ ،‬یونانی‪ ،‬بلژیکی‪ ،‬رومانی و پرتغالی‬   ‫میگوید که خواندنی است‪ .‬از‬             ‫ناصریه که محل کار و اقامت‬         ‫سر میز قمار و روی سفره آس‬
                                           ‫که افغانستان از داشتن یک نیروی نظامی‬           ‫است‪ .‬خطر حملات تروریستی و عملیات‬            ‫جمله قضیه دوغ به جای شامپانی‬          ‫شما بوده و گفته بودید جز‬
                          ‫مؤثر بردارد‪.‬‬     ‫واحد محروم است‪ ،‬نیروی آیسف نهاد مؤثری‬          ‫خشونتآمیز در شهر کراچی همچنان بالا‬                                                                                                   ‫حل بشود‪.‬‬
                                                                                          ‫است‪ .‬ناحیه «شاه فیصل کلنی»نه تنها‬                ‫در مهمانی رسمی دولتی‪.‬‬                                              ‫وقتی لبهایش میلرزد‪ ،‬زیر لب‬
                                                                                          ‫پناهگاه مطمئنی برای طرفداران طالبان به‬                                                                              ‫چیزهایی میگوید‪ ،‬چیزهایی که‬
                                                                                          ‫شمار میرودلکه این پایگاه در ماه فوریه مورد‬                                                                          ‫من در آن روزها دلم نمیخواهد‬

                                                                                             ‫حمله موشکی مخالفین قرار گرفته بود‪.‬‬                                                                                                    ‫بشنوم‪.‬‬
                                                                                          ‫هواپیمای سی‪ ۱3۰-‬روز‪ 2۷‬آوریل به کابل‬                                                                                 ‫آقا‪ ،‬اجازه بدهید این مردکه‬

                                                                                                                                                                                                                             ‫دراز را بزنیم!‬
                                                                                                                                                                                                              ‫دردنبالۀگفتگو‪،‬سیدضیاءالدین‬
                                                                                                                                                                                                              ‫فاش میکند که ماژور مسعود‬
                                                                                                                                                                                                              ‫خان کیهان و کلنل کاظم خان‬
                                                                                                                                                                                                              ‫سیاح در صدد بودند سردار سپه‬
                                                                                                                                                                                                              ‫را هدف گلوله قرار دهند و از سر‬

                                                                                                                                                                                                                                ‫راه بردارند‪:‬‬
                                                                                                                                                                                                              ‫ـ خبر شدم که میان کلنل‬
                                                                                                                                                                                                              ‫کاظم خان و ماژور مسعود خان‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17