Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۴۰ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪1806‬‬
                                                                                                                                                                                                        ‫جمعه ‪ ۱۲‬تا ‪ ۱۸‬آذرماه‪۱400‬خورشیدی‬

‫و انتظامی را در رابطه با مسائل مالک‬       ‫ترانههای تاریخی از آغاز تا دوره مشروطه(‪)۲‬‬                                                                                                                  ‫چهرههای مبارز ملی و مبارزاتشان نیز‬
‫و زارع را هدف قرار میدهد‪« .‬تعزیه در‬                                                                                                                                                                  ‫در ترانهها بازتاب مییابند‪ .‬از نمونههای‬
‫کورهپزخانه» به مسائل کارگری و فقر‬         ‫نویسندگان از اوضاع حاکم بر جامعه‬       ‫این دو ترانه با آهنگسازی فرید زلاند‬                       ‫آن چنین است‪:‬‬         ‫عارف و عامی سر می نشستند‬             ‫آن ترانه «احمد خان دشتی» است‬
‫کارگران کورهپزخانه و ستم و طمع‬            ‫و سیاستها و هنجارهای مدون شده‬           ‫و تنظیم آندرانیک بازاجرا شده است‪.‬‬            ‫این در و دیوار دربار خراب‬           ‫عهد محکم به ساقی بستند‬            ‫که به همراه پدرش در جنگ در برابر‬
‫کارفرما توجه دارد‪« .‬تعزیه قبله عالم»‬                                             ‫امیرجاهد (‪ )۱3۵۶ – ۱۲۷4‬از اندک‬          ‫چیستیاربوینستونبیحساب‬                                                       ‫نیروهای مهاجم انگلیس در سال‬
‫یک تعزیه سیاسی است که در آن‬                  ‫است» (میرصادقی‪.)۲۱۶ :۱3۷۶ ،‬‬         ‫ترانهسرایانی است که هم آهنگ و هم‬        ‫زین سفر گر جان به در بردم دگر‬         ‫پای توبه را بشکستند (امان…)‬           ‫‪ ۱۲۷3‬ه‪.‬ق کشته شد یا ترانهای که‬
‫واقعه شب کودتای نهم اسفند ‪۱33۱‬‬            ‫از لابلای این نوع ترانهها به خوبی‬      ‫کلام را خود میساخت‪ .‬جاهد در اواخر‬           ‫شرط کردم ناورم‪ ،‬نام سفر…‬                     ‫(حائری‪)34۱ :۱3۶۲ ،‬‬         ‫مردم آذربایجان برای ستارخان سروده‬
‫که گفته میشود طی آن قرار بود به‬           ‫میتوان سیمای استبداد و شیوه رفتار‬      ‫زمامداری احمدشاه قاجار وقتی سربازان‬     ‫(ن‪.‬ک‪ :‬آرینپور‪)3۶۵ – 3۶۱ :۱3۷۲ ،‬‬                                             ‫بودند‪ ،‬یا شعری که به زبان آذری در‬
‫بهانه خروج شاه از کشور دولت مصدق‬          ‫قدرتهای استبدادی و فشارهای‬             ‫روسیه تزاری مشغول غارت بخشهای‬           ‫«عشق به وطن» شعر دیگری از اوست‬       ‫عارف قزوینی تصنیف «از خون جوانان‬       ‫رثای شهادت کلنل محمد تقی پسیان‬
‫به سقوط کشانده شود به تمسخر گرفته‬         ‫دیوانسالاری را در دورههای تاریخی‬       ‫بسیاری از مملکت بودند ترانهای‬           ‫که با آهنگسازی کوروش یغمایی بازاجرا‬  ‫وطن لاله دمیده» را در دی ‪ ۱۲۹0‬پس‬       ‫سروده شده است‪ ،‬یا سرودی درباره‬
                                          ‫دید‪ .‬گاه از قالب طنز برای بیان‬         ‫میسازد با مطلع «ز جفای دشمنان سر‬                                             ‫از فتح تهران به دست ملیها و دوره دوم‬   ‫میرزا کوچک خان جنگلی‪ ،‬یا ترانه‬
                      ‫شده است‪.‬‬            ‫موضوعهایسیاسیواجتماعیاستفاده‬           ‫و تن من‪ /‬قطعه قطعه همچو وطن من»‪.‬‬                              ‫شده است‪:‬‬       ‫مجلس شورا به یاد نخستین قربانیان راه‬   ‫مهدی سرخی از دلاوران ایل سرخی‬
           ‫ایها الناس بدانید همه‬          ‫میشود‪ .‬آنجا که مبارزه نابرابر سودی‬     ‫ترانه در قزوین بین مردم غوغایی بر پا‬    ‫خاکم به سر‪ ،‬ز غصه به سر خاک‬          ‫آزادی در آذربایجان و گیلان ساخته و به‬  ‫فارس که در برابر متجاوزان انگلیس‬
    ‫بعد از این گرگ رود توی رمه‬            ‫ندارد‪ ،‬طنز برندهترین و کاریترین‬        ‫میکند که موجب دستگیری او توسط‬                                                ‫خاطر عشقی که حیدرخان عمو اوغلی‬         ‫و رضاخان مبارزه میکرد و در سال‬
    ‫گرگ با میش خورد یکجا آب‬               ‫وسیله و پوششی است که هدفهای‬            ‫قزاقها میشود‪ .‬تا پای چوبه دار میرود‬                              ‫اگر کنم‬     ‫به آن داشت‪ ،‬به او تقدیم کرده است‪.‬‬      ‫‪ ۱3۱۱‬به دار آویخته شد‪ ،‬یا ترانه شیر‬
       ‫کشور بلخ شود مثل گلاب‬              ‫جدی را دنبال میکند‪ .‬برای نمونه‬         ‫که ناگهان خبر میرسد انقلاب اکتبر‬        ‫خاک وطن که رفت‪ ،‬چه خاکی به‬           ‫این تصنیف آن روزها با آواز زری و تار‬   ‫ججوخان از جوانان رشید و دلاور دره‬
     ‫قاضی ای آمده در شهر شما‬              ‫نادرمیرزا در تاریخ تبریز در اشاره‬      ‫‪ ۱۹۱۷‬در روسیه پیروز شده است و او‬                                             ‫آرشاک خان شور و غوغایی به پا کرد و‬     ‫گز و شورش او در ‪ ۱3۲۸‬ه‪.‬ق در برابر‬
‫مومن و خوش صفت و مرد خدا…‬                 ‫به معدنهای دهخوارقان (آذرشهر)‬          ‫با شورش سربازان در کنسولگری روسیه‬                               ‫سر کنم؟‬                                             ‫حاکم محل و نیروهای روسیه و سرانجام‬
‫(ن‪.‬ک‪ :‬جندقی‪ :۱3۶۲،‬ج‪)44– 3۹:۱‬‬              ‫میگوید که کنیزان سرایی از زبان‬         ‫فرار میکند‪ .‬ساختههای امیرجاهد از‬        ‫آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم‬                       ‫ورد زبان مردم بود‪:‬‬     ‫قتل او به دست سربازان روسی‪ ،‬یا‬
‫لحن مطایبهآمیز در همه ترانههای‬             ‫گاوهای گردونهها چنین میسرودند‪:‬‬        ‫نظر موسیقی بسیار پرقدرت بوده و‬                                                                                      ‫ترانهای درباره دادشاه بلوچ که قربانی‬
‫عامیانه دیده میشود ولی برخی از‬                                                   ‫کلام ترانهها نیز به زیبایی موسیقی آنها‬   ‫برداشتند‪ ،‬فکر کلاه دگر کنم…‬                             ‫تصنیفدشتی‪:‬‬         ‫توطئه خانها و سرداران بلوچ شد و‬
‫آنها بطور ویژه به نقد و مسخرگی و‬                  ‫من سنگ مرمر میکشم‬              ‫است‪ .‬مشهورترین ترانه امیرجاهد که در‬            ‫(ن‪.‬ک‪ :‬عشقی‪)3۸0 :۱34۲،‬‬         ‫هنگام می و فصل گل و گشت‬                ‫حکومت در تبلیغهای گسترده او را‬
‫متلکگویی میپردازند که شامل انتقاد‬                     ‫از جور نادر میکشم‬          ‫دستگاه چهارگاه و با صدای قمرالملوک‬                                                                                  ‫یاغی و راهزن معرفی کرد‪ ،‬یا ترانه‬
‫نسبت به لایههایی است که مورد‬                                                     ‫وزیری در سال ‪ ۱30۷‬ضبط میشود‬             ‫در ادامه این روند در شعر ابوالقاسم‬                           ‫چمن شد‬         ‫«جنید خان» رهبر ایل یار محمد‬
‫محبت عامه نبودهاند و هیچ چیز از‬             ‫(ن‪.‬ک‪ :‬احمد پناهی‪)۱4۵ :۱3۸3 ،‬‬         ‫ترانهای به نام «هزاردستان» است که‬       ‫لاهوتی واقعگرایی و زبانی بسیار ساده‬  ‫دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد‬        ‫زهی و شهنوازی و مقاومت او در برابر‬
‫این طبیعیتر نیست زیرا ترانههایی که‬        ‫از کسانی که در دورههای بعد به‬                                                  ‫با نگاهی وطنپرستانه مانند عشقی‪ ،‬راه‬  ‫از ابر کرم خطه ری رشک ختن شد‬           ‫نیروهای انگلیس در زمان قاجار و ترانه‬
‫بیانگر احساس مردم ساده است‪ ،‬ناچار‬         ‫واژههای عامیانه توجهی ویژه داشت‪،‬‬                     ‫در آن قمر میخواند‪:‬‬        ‫را به سوی شعر مدرن بعدی میگشاید‪.‬‬     ‫دلتنگچومنمرغقفسبهروطنشد‬                ‫هژبر سلطان‪ .‬از دیگر ترانههایی که از‬
‫باید پرخاش و رنج و محروم بودن آنها را‬     ‫یغمای جندقی است‪ .‬یغما در ساختن‬            ‫جاهد این میکده را آب گرفت‬            ‫ابوالقاسم لاهوتی بر اساس درونمایه‬    ‫چه کج رفتاری ای چرخ‪ ،‬چه بد‬             ‫این دوره باقی مانده ترانهای است که‬
‫بیان کند‪ .‬این ترانهها در انتقاد از مالک‪،‬‬  ‫مرثیهها و نوحههای گوناگون دارای آثار‬   ‫کسدراینمعرکههشیارنیست…‬                  ‫سرود «انترناسیونال» که سرود جهانی‬                                           ‫در مورد نایب حسین کاشی و فرزندش‬
‫از روحانیون پیرو فئودالها یا در بیان‬      ‫مبتکرانه است و برخی از مرثیههایش‬       ‫این درست زمانی است که با چماق‬           ‫کارگران است شعری فارسی ساخت‬                        ‫کرداری ای چرخ…‬           ‫سروده شده است‪ .‬واقعیت تاریخی آن‬
                                          ‫در عزای «شهیدان کربلا» است‪ .‬او‬         ‫املاک مردم را در شمال از آنها‬           ‫که بین تمام گروههای چپ در ایران‬              ‫(سپانلو‪)۶۹ – ۶۷ :۱3۷۵ ،‬‬        ‫است که نایب حسین یاغی بود اما در‬
            ‫فقر تودهها است مانند‪:‬‬         ‫نخستین بار در کتاب «آثار مرادیه»‬       ‫میگرفتند‪ .‬امیرجاهد ابتدا میگوید‬         ‫همیشه رواج داشته و شناخته شده‬        ‫این تصنیف در نخستین ساعات‬              ‫بین بخشی از مردم به گونهای دیگر‬
          ‫گنجشکک اشی مشی‬                  ‫از قالب تعزیه برای هجو استفاده‬         ‫هزاردستان به چمن و… بعد یکباره‬          ‫بوده است‪ .‬او در سال ‪ ۱33۵‬در مسکو‬     ‫انقلاب در بیست و دوم بهمن ‪ ۵۷‬نیز‬       ‫شهرت یافت‪ .‬نمونه زیر یک ترانه عامیانه‬
                                          ‫کرده است‪ .‬او هجونامهای در مخالفت‬       ‫گریز میزند که «نیرزد این جهان‬           ‫درگذشت (ن‪.‬ک‪ :‬آرینپور‪.)3۸۱:۱3۷۲،‬‬      ‫از رادیو پخش شد‪ .‬تصنیف زیر را عارف‬
                ‫لب بوم ما نشین‬            ‫با علیمرادخان تونی تنظیم کرد و‬         ‫بدین که بهر دل‪ ،‬دل شکنی‪ /‬برون‬           ‫… روز قطعی جدال است آخرین‬            ‫در تابستان ‪ ۱۲۹۲‬در دستگاه دشتی‬                      ‫اصفهانی درباره اوست‪:‬‬
            ‫بارون میاد تر میشی‬            ‫چارچوب تعزیه را برای این کار برگزید‪.‬‬   ‫کنی پیرهنی از تنی»‪ .‬به بیان دیگر‬                                             ‫سروده است‪ .‬در آن هنگام ناصرالملک‪،‬‬       ‫سلطان قجر‪ ،‬جوان و ناشی است‬
           ‫برف میاد گوله میشی‬             ‫اقدام او در مسخ کردن در قالب تعزیه‪،‬‬    ‫میبینیم که این بیان اجتماع و درد‬                                   ‫رزم ما‬    ‫نایب السلطنه در اروپا بود‪ ،‬چون در‬      ‫شاه همه‪ ،‬شاه حسین کاشی است‬
        ‫میافتی تو حوض نقاشی‬               ‫ابتکاریبسیارجالبدرقلمروتعزیههای‬        ‫مردم همچنان سیرش را ادامه داده‬          ‫انترناسیونال است نجات انسانها‬        ‫اواخر آن سال به ایران بازگشت‪ ،‬این‬
       ‫کی در میاره؟ فراش باشی‬             ‫شادیبخش است‪« .‬چه بسیار بوده‬            ‫است‪ .‬آثار آهنگین امیرجاهد در دیوان‬                                           ‫تصنیف را با بعضی گزارشهای نادرست‬              ‫سلطان قجر به فکر جنگه‬
       ‫کی میکشه؟ قصاب باشی‬                ‫است که مردم ایران در سراسر تاریخ‬       ‫او که مجموعهای از شعرها و نتنویسی‬                  ‫(ناشناخته‪)۱4 :۱3۵۹ ،‬‬      ‫به او دادند و عارف از بیم آنکه مبادا‬           ‫این قافله تا به حشر لنگه‬
          ‫کی میپزه؟ آشپزباشی‬              ‫کهنسال این مرز و بوم‪ ،‬چون با شکست‬      ‫آهنگها به صورت تصنیفهای وطنی‬            ‫غزل «میهن‪ ،‬ای میهن» او را نیز‬        ‫دستور دستگیریش داده شود‪ ،‬به شاه‬
          ‫کی میخوره؟ ملاباشی‬              ‫و نابسامانی روبرو شدهاند‪ ،‬برای ارضای‬   ‫و اجتماعی و عشقی است‪ ،‬نشاندهنده‬         ‫محمدرضا شجریان با آهنگ جلیل‬                                                                    ‫(همان‪)40۵ :‬‬
                                          ‫حس انتقام خویش‪ ،‬زبان به هجو‬            ‫تواناییهای او در ساختن تصنیفها‬                                                              ‫عبدالعظیم گریخت‪:‬‬        ‫ترانه «عمو اوغلو»‪ :‬در مبارزههای‬
              ‫(هدایت‪)۱ :۱3۱0 ،‬‬            ‫گشودهاند و در هر هنگامه و انقلاب‪،‬‬      ‫است‪ .‬او هم مانند عارف قزوینی شعر‬                ‫عندلیبی بازاجرا کرده است‪:‬‬         ‫گریه را به مستی بهانه کردم‬        ‫مشروطه یکی از کارهای حیدر عمو‬
‫ستمهای حاکمان دوره قاجار‪،‬‬                 ‫ملت با سرودن اشعار هجوآمیز‪ ،‬دشمن‬       ‫و آهنگ را خود میساخت‪ .‬بیشتر‬             ‫تنیده یاد تو‪ ،‬در تار و پودم‪ ،‬میهن‪،‬‬        ‫شکوهها ز دست زمانه کردم‬           ‫اوغلو حل کمبود نان در خوی بود‪.‬‬
‫ترانههای تکمچیهای آذری را با طنز‬          ‫را فرو کوفته است» (کاسب‪:۱3۶۶ ،‬‬         ‫آثار امیرجاهد با تار ارسلان درگاهی‬                                                ‫آستین چو از چشم برگرفتم‬           ‫انبارداران مردم را در گرسنگی و زحمت‬
‫و هجو همراه ساخت و گیلانیها هم‬            ‫‪ .)۱۵3‬علیمراد خان تونی که یغما‬         ‫و مرتضی نیداود و صدای قمر اجرا و‬                                ‫ای میهن!‬     ‫سیل خون به دامان روانه کردم…‬           ‫نگه میداشتند و حاضر نمیشدند گندم‬
‫آمدن ماموران نظمیه و امنیه سوئد‬           ‫این هجونامه را برای او ساخته است‪،‬‬      ‫ضبط شده است‪ .‬برای نمونه تصنیف‬           ‫بود لبریز از عشقت‪ ،‬وجودم‪ ،‬میهن‪،‬‬         ‫شد چو ناصرالملک مملکتدار‬            ‫را بفروشند‪ .‬حیدر عمو اوغلو با کاردانی‬
‫به ایران را در دوره احمدشاه جهت‬           ‫از افراد غارتگر خراسان بود‪ .‬ناصرالدین‬                                                                               ‫خانه ماند و اغیار‪ ،‬لیس نفس فی‬          ‫در مدت کوتاه ده روزه این مشکل را‬
‫برقراری نظم و سامان دادن قشون‬             ‫شاه قاجار که شنیده بود یغمای جندقی‬                      ‫«در ملک ایران»‪:‬‬                                ‫ای میهن!‬
‫ایران بهانه قرار دادند و در ترانههای‬      ‫علیمراد خان تونی را به سبکی جالب‬       ‫دادازجهالتخداکهقدرخودندانیم‬             ‫تو بودم کردی از نابودی و با مهر‬                                ‫الدار…‬                       ‫در خوی حل کرد‪.‬‬
‫نوروزی رویدادهای سیاسی و اجتماعی‬          ‫و تازه به باد هجو گرفته است‪ ،‬خواست‬     ‫در زندگانی چرا شبیه مردگانیم؟!‬                                                  ‫(ن‪.‬ک‪ :‬سپانلو‪)۹0 – ۸۸ :۱3۷۵ ،‬‬                   ‫عمو اوغلو گلدی خویا‬
                                          ‫که این تعزیه را به نمایش درآورند و‬     ‫که با چشمان بینا به کوره ره روانیم‬                               ‫پروردی‪،‬‬     ‫تصنیفهای عارف با اجراهای گروه‬                    ‫عمو اوغلو به خوی آمد‬
                   ‫را بازگو کردند‪:‬‬        ‫چنین کردند‪ .‬علیمراد خان که از این‬      ‫ز معرفت دوریم‪ ،‬به جهل مستوریم‬           ‫فدای نام تو‪ ،‬بود و نبودم‪ ،‬میهن‪،‬‬      ‫های «عارف» و «شیدا» و بعد در گروه‬
‫بلی این دولت از لطف آجان است‬              ‫موضوع اطلاع یافت و به روایتی خود نیز‬   ‫به مجمع جهانیان‪ ،‬چو عضو‬                                                      ‫«چاووش» به کوشش لطفی‪ ،‬علیزاده‪،‬‬                       ‫خویلولارا قرار قویا‬
 ‫که با تنظیم و رافت توامان است‬            ‫جز بینندگان بود‪ ،‬بعد از مدتی کوتاه‪،‬‬                                                                    ‫ای میهن!‬     ‫مشکاتیان و شجریان بازاجرا شده است‪.‬‬     ‫برای خوییها قرار و مدار گذاشت‬
‫سرخوان‪:‬جهانپیرماازنوجوانشد‬                                                                             ‫رنجوریم…‬          ‫(ن‪.‬ک‪ :‬دیهیمی‪ ۲۷۷ :۱3۹۵ ،‬و ‪)۲۷۸‬‬       ‫محمد رضا میرزاده عشقی شاعر دوره‬
                                                               ‫از غصه مرد‪.‬‬                ‫(حبیبی نژاد‪)۲۹ :۱3۹۹ ،‬‬         ‫اشرف الدین حسینی به عنوان‬            ‫بیداری ایران است و آخر هم به خاطر‬                  ‫یتیملرین قارنی دویا‬
    ‫چه احمد‪ ،‬شاه ما ایرانیان شد‬           ‫کسی حکایت از این خوبتر ندارد‬           ‫ترانههای اجتماعی بیانگر مشکلهای‬         ‫محبوبترین شاعر ملی عهد انقلاب‪،‬‬       ‫نامی که داشت‪ ،‬ایمانی که داشت‪،‬‬             ‫تا شکم یتیمان همه سیر شود‬
 ‫چنین لطفی از او بر ما عیان شد‬                                                   ‫اقتصادی‪ ،‬فقر‪ ،‬عادتهای زشت اخلاقی‪،‬‬       ‫حامی و طرفدار طبقههای زحمتکش‬         ‫شعرها و مقالههایی که سروده و نوشته‬         ‫یاشاسین گوزل عمو اوغلو…‬
                                                                     ‫به یاد‬      ‫مسائل خانوادگی‪ ،‬بدیها و انحرافهای‬       ‫و تنگدست جامعه بود و اینگونه نام‬     ‫بود‪ ،‬در روز دوازده تیرماه همان سال‬        ‫زنده باد عمو اوغلوی خوب…‬
   ‫سوئدی آمد و ایران آجان شد‬                ‫که بر مراد مرادی دزد لعنت باد‬        ‫اجتماعی و… است‪ .‬برخی از ترانههای‬        ‫و یادش در تاریخ مبارزههای میهنی‬      ‫هنگام صبح در اثر گلوله دو ناشناس‬          ‫(ن‪.‬ک‪ :‬بهرنگی‪ ۲4 :۱34۸ ،‬و ‪)۲۵‬‬
   ‫(ن‪.‬ک‪ :‬احمدپناهی‪)۱4۶ :۱3۸3 ،‬‬            ‫پس از یغمای جندقی‪ ،‬محمدعلی‬             ‫اجتماعی شامل طنزهای اجتماعی و‬           ‫ایران جاودانه ماند‪ .‬وی در سال ‪۱3۱3‬‬   ‫کشته شد‪ .‬نمایشنامه «رستاخیز‬            ‫موسیقیدانان و شاعرانی مانند سالار‬
‫پساز شروع مبارزههایجنگلی میرزا‬            ‫افراشته از قالب تعزیه برای هدفهای‬      ‫خانوادگی است که هدف آنها کوچک‬           ‫در بیماری و فقر و تنگدستی از دنیا‬    ‫شهریاران» از عشقی بسیار موثر و‬         ‫معزز‪ ،‬عارف قزوینی‪ ،‬اشرفالدین‬
‫کوچک خان‪ ،‬نوروزیهای زیادی که‬              ‫سیاسی و اجتماعی استفاده کرد‪.‬‬           ‫شمردن افراد است‪ .‬در طنزهای‬              ‫رفت‪ .‬در زیر دو نمونه از شعرهای او‬    ‫دلنشین و شعرهای آن با موسیقی‬           ‫گیلانی‪ ،‬میرزاده عشقی‪ ،‬امیر جاهد از‬
‫بطور عموم درباره آزادی و آزادیخواهی‬       ‫تفاوت کار افراشته با یغما در این است‬   ‫اجتماعی اغلب شغلها‪ ،‬گروههای‬                                                  ‫همراه بود‪ .‬ارکستر کوچکی نغمهها را‬      ‫بهترین ترانهسرایان سیاسی و میهنی‬
‫بود توسط مردم گیلان و دیلمان خوانده‬       ‫که یغما آن را برای بیان موضوعهای‬       ‫اجتماعی‪ ،‬شهرها‪ ،‬گویشها‪ ،‬رفتارهای‬                              ‫را میآوریم‪:‬‬    ‫مینواخته است و چند تن که صدایی‬         ‫بودهاند که هر یک آثار جاویدان‬
                                          ‫محدود شخصی به کار میبرد اما‬            ‫اجتماعی‪ ،‬رویدادهای روز و رویدادهای‬                                           ‫خوش داشتند شعرها را میسراییدند‪.‬‬        ‫برای میهن و به خاطر فرزندان وطن‬
                      ‫شده است‪.‬‬            ‫افراشته موضوعهای اجتماعی را مطرح‬       ‫تقویمی موضوع ترانه است‪« .‬اغلب آثار‬                        ‫«بیکس وطن»‪:‬‬        ‫موضوع نمایشنامه بر اساس خوابی است‬
     ‫اساس عدل در گیلان نهادند‬             ‫میکند‪ .‬از افراشته چهار تعزیه در‬        ‫طنزآمیز در وضعیت خفقان و فشارهای‬         ‫ای غرقه در هزار غم و ابتلا وطن‬      ‫که عشقی در عبور از خرابههای مداین‬                             ‫سرودهاند‪.‬‬
  ‫به دشمن تیرهای خود گشادند‬               ‫مجموعه آثارش آمده است‪ .‬در تعزیه‬        ‫سیاسی و اجتماعی شکل میگیرد و‬            ‫ای در دهان گرگ اجل مبتلا وطن‬         ‫و ایوان کسری دیده و آن را به صورت‬      ‫چنانکه بیان شد پیش از عارف‬
     ‫از ایشان ملت مظلوم شادند‬             ‫«در دیوان بلخ» عدالت و داوری در‬        ‫نشاندهنده اعتراض و عدم تابعیت‬                                                ‫نمایشنامه در آورده است‪ .‬دکور‪ ،‬منظره‬    ‫قزوینی قطعههایی در ترانههای عامیانه‬
 ‫دعا گویند بر ایشان‪ ،‬هر مه و روز‬          ‫محکمهها مورد طنز و نقد قرار گرفته‬                                                  ‫ای یوسف عزیز دیار بلا وطن‬        ‫خرابههای آثار باستانی است و در آغاز‬    ‫وجود داشت که مضمونهای سیاسی‬
    ‫بیاید خرم و خوش عید نوروز‬             ‫است‪« .‬تعزیه در بخشداری» نظام اداری‬                                               ‫قربانیان تو همه گلگونقبا وطن‬       ‫نمایشنامه‪ ،‬عشقی با لباس درویشی‬         ‫و اجتماعی و انتقادی را در قالب ترانه‬
   ‫شود میرزا در این نوروز پیروز‬                                                                                          ‫بیکس وطن غریب وطن بینوا‬              ‫در سن ظاهر شده و با اندوه و حیرتی‬      ‫عرضه کردند اما عارف به تصنیف صورت‬
‫(ن ک‪ :‬میر ابوالقاسمی‪۱4۷ :۱3۵۷ ،‬‬                                                                                                                               ‫که از دیدن این آثار خراب به او دست‬     ‫شاعرانهای داد و خدمت بزرگی به‬
                                                                                                                                                  ‫وطن…‬        ‫داده است چند بیت میخواند که آغاز‬       ‫موسیقی ایران به خاطر وزن و تصنیف‬
                         ‫– ‪)۱۵0‬‬                                                                                          ‫(اشرف الدین حسینی‪۲4۱ :۱3۶۲ ،‬‬                                                ‫نمود و جنبههای زیباییشناسانه ادبی‬
‫‪ 1/1/5‬شرح حال مبارزان سیاسی‬                                                                                                                                                                          ‫آن را تقویت کرد‪ .‬تصنیف که آهنگی‬
‫این ترانهها شرح حال مبارزان سیاسی‬                                                                                                                 ‫و ‪)۲4۲‬‬                                             ‫ساخته شده و موزون همراه با کلام‬
‫و رشادتهای آنان است؛ مانند ترانه‬                                                                                                                                                                     ‫است برای تربیت اخلاقی و ایجاد حس‬
‫احمدخان دشتی‪ ،‬ترانه میرزا کوچک‬                                                                                                                     ‫«مرثیه»‪:‬‬                                          ‫وطنپرستی و گسترش زبان و رواج‬
‫خان در گیلان و ترانه عمو اوغلی‬                                                                                           ‫گردیدهوطنغرقهاندوهومحنوای‬                                                   ‫دادن یک عقیده در هر جامعه اهمیت‬
‫در آذربایجان که در قبل بیان شد‪.‬‬                                                                                                                                                                      ‫زیادی دارد و عارف قبل از همه این را‬
‫مردمیترین بخش ادبیات مقاومت را‬                                                                                                          ‫ای وای وطن وای‬                                               ‫درککرد‪.‬عارفنخستینتصنیفسازی‬
‫ترانهها تشکیل میدهند‪ .‬در زیر به‬                                                                                          ‫خیزیدورویدازپیتابوتوکفنوای‬                                                  ‫که مضمونهای اجتماعی و فکرهای‬
‫نمونههایی مانند ترانه «دایه دایه»‪،‬‬                                                                                                                                                                   ‫سیاسی و نقدها از زمان خود را در لباس‬
‫«احمدخان دشتی» و «میرزا کوچک‬                                                                                                         ‫ای وای وطن وای…‬                                                 ‫شعر و آهنگ مجسم کرده و موسیقی را‬
                                                                                                                                     ‫(همان‪)۱۱۷ – ۱۱۵ :‬‬                                               ‫وسیله نشر و تبلیغ اندیشههای انقلابی‬
                ‫خان» میپردازیم‪.‬‬                                                                                                                                                                      ‫و آزادیخواهی خود نموده است‪ .‬عارف‬
‫«دایه دایه» از ترانههای آوازی مشهور‬                                                                                                                                                                  ‫در حدود بیست تصنیف ساخته است‬
‫لرستان است‪ .‬گویا بیت ترجیع این ترانه‬                                                                                                                                                                 ‫که گویای تاریخ چهارده ساله نخست‬
‫یعنی«دایه دایه وقت جنگه‪ /‬وقت دوسی‬                                                                                                                                                                    ‫مشروطه است و با تصنیفی که در‬
‫وا تفنگه» در بعد از دوره مشروطه وارد‬                                                                                                                                                                 ‫دستگاه شور در تابستان ‪ ۱۲۸۸‬آغاز‬
‫این ترانه شده و پیش از آن بیت زیر‬                                                                                                                                                                    ‫میگردد که به مناسبت ورود مبارزان‬
‫ترجیع ترانه بوده است «علی َمه خون‪،‬‬                                                                                                                                                                   ‫به تهران هنگامی که سپاه سردار‬
‫علی َمه خون‪ /‬اِخدا ُمردم دی زندون»‪.‬‬                                                                                                                                                                  ‫اسعد بختیاری از جنوب و ستارخان و‬
                                                                                                                                                                                                     ‫باقرخان از تبریز در دروازه قزوین به هم‬
            ‫دایه دایه وقت جنگه‬                                                                                                                                                                       ‫میپیوندند ساخته است (ن‪.‬ک‪ :‬آرینپور‪،‬‬
            ‫وقت دوسی وا تفنگه‬
‫ِد قلا کرده و در شمشیر و دستش‬                                                                                                                                                                                      ‫‪:)۱۶۲ – ۱۶0 :۱3۷۲‬‬
‫از قلعه بیرون زده و شمشیر به‬                                                                                                                                                                                   ‫ای امان از فراقت‪ ،‬امان‬
                                                                                                                                                                                                               ‫ُمردم از اشتیاقت‪ ،‬امان‬
                     ‫دست اوست‬                                                                                                                                                                        ‫از که گیرم سراغت‪ ،‬امان (امان امان‬
 ‫چی طلا برق می زنه لقوم اسوش‬
‫لگام اسبش چون طلا برق می زند‬                                                                                                                                                                                                ‫امان امان)‬
                                                                                                                                                                                                            ‫مژده ای دل که جانان آمد‬
            ‫دایه دایه وقت جنگه‬                                                                                                                                                                             ‫یوسف از چه به کنعان آمد‬
     ‫مادر‪ ،‬مادر وقت جنگ است‬                                                                                                                                                                          ‫دورمشروطهخواهانآمد(امان…)‬
‫قطارکهبالایسرمپُرشدشنگه…‬
‫قطاربالایسرمپرازفشنگاست…‬
   ‫(سیف زاده‪ ۱۶۷ :۱3۷۷ ،‬و ‪)۱۶۸‬‬

‫ادامه در صفحه ‪۱۷‬‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18