Page 19 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۶۶ (دوره جديد
P. 19
صفحه19شماره1832 تصمیمگیری است تا اطمینان حاصل شود که سیاستهای اصلیترین گروههای تئوریهای لابیگری آنهایی
جمعه 17تا پنجشنبه ۲3ژوئن ۲۰۲۲ اتحادیه اروپا منعکس کننده نیازهای واقعی مردم است». هستند که معتقدند لابیگری بخشی جداییناپذیر از فرآیند
ضرورت برقراری رابطهای منسجم و شفاف میان مردم و سیاستگذاری و رابطه آن با جامعه و خیر عموم است ،به
که بایدبرایاحترامبهآزادیهایاساسیوحقوقبشرمردمان نهادهای تصمیمگیری باید به گونهای سامان یافته باشد تا گونهای که امروز لابیگری بخشی از دمکراسیهای مدرن
خود (یعنی تامین خیر عمومی) ،تحت فشار قرار گیرند. «همه انواع نمایندگان ذینفع بتوانند دانش و تخصص خاصی است .هواداران این نظریه معتقدند که رشد و توسعه لابیگری
را در زمینههای متعدد اقتصادی ،اجتماعی ،زیست محیطی به دلیل نارساییهایی است که در سیاستگذاری وجود دارد.
کانت در یکی از فکورانه ترین مقالات خود با عنوان «درباره و علمی به مجلس ارائه دهند .آنها میتوانند نقشی کلیدی این نارسایی را جان استوارت میل زیر عنوان استبداد اکثریت
گفتارهای متداول :ممکن است در تئوری درست باشد ،اما در در گفتگوی باز و کثرتگرایانه داشته باشند که یک نظام توضیح داده بود ]۴[.برای غلبه بر نارساییهای دمکراسی که
عمل کاربرد ندارد»[ ،]۹آموزه اخلاقی ارزشمندی برای جهان دموکراتیک بر آن استوار است ».اما برای جلوگیری از تباهی باعث جدایی حکومت از مردم میشود ،به بدیلی نیاز است
امروز فراهم میآورد ،آموزهای که برای لابیگران حکومت در امر لابیگری ،پارلمان اروپا ،شورای اتحادیه اروپا و کمیسیون تا مواضع و نقطه نظرات حکومت و مردم را به یکدیگر
اسلامی میتواند مفید باشد .او در این نوشتار ،کسانی اروپا تعهد خود را به باز بودن و شفاف بودن لابیگری نشان نزدیک سازد .هرچند که نهادهای جامعه مدنی در انجام این
که سیاست را به معنی پیشبرد منافع طبقه خاصی تلقی دادهاند .شفافیت به افراد امکان میدهد اطلاعات مربوط به نقش فعال هستند ،اما این واقعیت را میبایست خاطر نشان
میکنند ،و از دیپلماسی هم به عنوان هنر پیشبرد گفتگو میان فعالیتهای نمایندگی منافع را که در مقابل موسسات اتحادیه ساخت که لابیگران نقش موثرتری میتوانند در سیاستگذاری
دولتها (صرف نظر از اینکه مشروعیت /حقانیت دارند یا اروپا انجام میشود و همچنین دادههای آماری مربوط به و تصمیمسازی داشته باشند .بنابراین ،فلسفه وجودی لابیگری
نه) به طریقی موفقیتآمیز میدانند ،و خود را صلحطلب
معرفی میکنند ،بیفرهنگ و بیمعرفت (و به تعبیر کانت همه احزاب ثبت شده را آسانتر به دست آورند]۷[. در دمکراسیهای میتواند در موارد زیر خلاصه شود:
هرزهاخلاق)[ ]۱۰خطاب میکند چرا که اینان اخلاق و تعریف روشن مفاهیم • نگرانیها و انتظارات مردم را به دستگاه حکومت منتقل
وجدانانسانیرا قربانیسیاست،دیپلماسیوموفقیتدرآن نموده و آن صداها و نگرانیها را رسا میسازند ،در عین حال
میکنند .این دولتها و حامیان لابیگر آنها ،اساسا هیچ درک اگر نظریه دمکراتیک لابیگری به عنوان راهنمای عمل برای نمایندگان منتخب مردم نیز اطلاعات و دانش لازم را در
صحیحی از مسئولیتپذیری و بهبود در نظم جهانی ندارند و گروههای لابیگر مانند «شورای ملی ایرانیان آمریکا» در نظر
بهدلیلماهیتتمامیتخواهیخودهرگزنمیتوانندآنراتحمل گرفته شود ،مفاهیم و ارزشهایی که آن شورا فلسفه وجودی متنواقعیتهایجامعه فراهمآورند.
نمایند .دولتی که منافع شهروندان خود و منافع ملی را قربانی خود را بر اساس آنها قرار داده است ،باید به درستی تعریف • به دلیل اهمیت شفافیت در دموکراسیها ،گروههای
اهداف سلطهگرایانه خارجی ساخته ،و در داخل نیز سادهترین شوند تا برای افکار عمومی روشن شود که آیا این تشکیلات به لابیگر میبایستی حتما تحت کنترل و نظارت قرار گیرند .یعنی
حقوق مردمان را نادیده انگارد ،بیتردید مشروعیت /حقانیت درستی به آن ارزشها پایبند است یا نه .برای این منظور ،و با اینکه آنها باید گزارشهای منظم و روشنی به دستگاه نظارت
خود را از دست میدهد .اینگونه دولتها نمیتوانند مشمول
دیپلماسیبرایتوسعهروابطمسالمتآمیزدرجامعهبینالمللی دکتر محمود مسائلی کننده خود ارائه نمایند.
باشند ،و از همین رو مدافعان ریز و درشت و لابیگران آنها نیز • دولت را یاری رسانند تا بتواند اعتماد مردم را به دست آورد.
نمیتوانند درک صحیحی از مفهوم مسالمتآمیز بودن روابط موضعی بیطرفانه نسبت به فعالیتهای «نایاک» ،پارهای از • سوم اینکه سیاستگذاریها بر اساس اطلاعات صحیح
بینالملل داشته باشند .البته مجال این بحث در اینجا نیست. مفاهیم و ارزشها به اختصار توضیح داده میشوند .قضاوت اتخاذ شود ،و شهروندان نیز اعتقاد پیدا کنند که دولت در
اما نگاهی ساده به حقوق بینالملل معاصر شامل حقوق بشر
بینالمللی نشان میدهد هر نوع مفهوم روابط صلحآمیز، در اختیار خوانندگان محترم و وجدان تاریخ است. مسیر درست و در جهت منافع عمومی قرار گرفته است.
باید ضرورتا با احترام به حقوق ذاتی مردم همراه باشد .این دیپلماسیچیست؟ • دستگاه حکومت و منافع عمومی از عقلانیت و خرد
پیشفرض را اعلامیه جهانی حقوق بشر در بند اول مقدمه
به روشنی توضیح داده است« :شناسایی حیثیت ذاتی کلیه از آنجا لابیگری با دیپلماسی مردمی بیگانه نیست ،مناسب جمعییکجامعهبهره گیرد]۵[.
اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقالناپذیر آنان است این واژه توضیح داده شود .به زبانی ساده و از نگاه چنیننگرشینسبتبهلابیگریبراساسپیشفرضهایتفکر
اساس آزادی و عدالت و صلح در جهان است ».آیا لابیگران به جریان اصلی و مسلط سیاست در جهان ،دیپلماسی به فلسفی لیبرال بنیاد نهاده شده که تاکید زیادی بر آزادیهای
این حقایق مورد انتظار خانواده بشری وقوف دارند؟ اگر پاسخ معنی هنر و نیز مهارتهای لازم برای تنظیم و توسعه روابط انفرادی دارد .نظریهپردازان لیبرال عموماً برخورداری مردم از
مثبت است ،پس چرا حقوق حق و ذاتی هموطنان ستمدیده مسالمتآمیز میان دولتهاست .بطور طبیعی لابیگرانی که از آزادی و برابری ،را پیششرطهای مشروعیت نظام سیاسی
خود را نادیده انگاشته و لابیگری را از مجرای حقیقی آن سوی کشوری نزد کشوری دیگر لابیگری میکنند ،مهارتهای میدانند .مهمترین این نظریهپردازان شامل جان لاک و روسو
منحرف میسازند؟ اگر آگاهی و وقوف ندارند ،پس چرا چنین خود را به کار میگیرند تا مواضع آن دولتها را به یکدیگر همواره تاکید کردهاند که نظام سیاسی لیبرال آن است که در
نزدیک سازند ]۸[.ولی از نقطه نظر اصول اخلاقی این تعریف آن مشروعیت حکومت از حاکمیت فرد سرچشمه میگیرد .به
مفاهیمی را به عنوان راهنمای عمل لابیگری برگزیدهاند؟ با چالشهاییمواجهاست.اولینچالشایناستکهبایددید همین دلیل ،نمایندگان منتخب مردم بر اساس قرارداد اجتماعی
صلح و امنیت چیست؟ منظور از دولت چیست و دولت کدام است؟ آیا دولتهای میبایستی همه امکانات لازم را برای انجام وظیفه نمایندگی
تمامیتخواه که کوچکترین و سادهترین پرسشهای طبیعی از خود به کار گیرند .بطور طبیعی در یک جامعه آزاد این ساز و
به زبانی ساده امنیت ضرورتا نمیتواند با زندگی در شرایط سوی شهروندان خود را بیرحمانه سرکوب میکنند و منافع کارها از طریق رابطهای که با شهروندان برقرار میشود تعریف
صلح (یعنی فقدان جنگ) معادل باشد .بلکه امنیت به معنی ملی را صرف مداخلات غیرقابل توجیه و جنگطلبانه خود شده و به اجرا در میآیند .لابیگران میتوانند این رابطه را به
امنیت انسانی است[ .]۱۱هیچ صلحی بدون امنیت انسان در دیگر نقاط جهان مینمایند ،هنوز مشمول تعریف دولت شکلیموثربرقرارسازند.هرگاهبهاینکارکردجوامعدمکراتیک
(یعنی صلحی عادلانه و مطابق با اراده آزاد مردم) نمیتواند برای توضیح دیپلماسی است؟ جان راولز متفکر برجسته لیبرال دقت بیشتری به عمل آید ،این واقعیت آشکار میگردد که
پایدار باشد .دانشآموختگان علم سیاست ،باید با وجدان معاصر جهان در کتاب «قانون مردمان» اینگونه دولتها را لابیگری نه فقط با فضای سیاسی تصمیمگیری ،بلکه با حیطه
آگاه و مسئولیتپذیری دقت داشته باشند که بدون احترام به قانونشکن (منظور قوانین حقوق بینالملل جاریست) میداند اقتصادی نیز پیوندی عمیق برقرار میکند .در این آمیختگی
حقوق و آزادیهای اساسی مردم امنیت هیچ معنی و مفهومی است که لابیگری سیاسی با فعالیتهای گروههای سودبر
نمیتواند داشته باشد .آنهایی که الفبای علم سیاست را اقتصادی و گروههای فشار همراه و هماهنگی میشود .این
خواندهاند به خوبی میدانند که مقدمه منشور ملل متحد (که نگرش به لابیگری در چارچوب اتحادیه اروپا به بهترین شکل
در حکم قانون اساسی جهان است) در ابتدا بر احترام به حقوق
بشر و آزادیهای اساسی تاکید میکند ،سپس آنرا بنای نظم ممکن توضیح داده شده است:
و امنیت صلحآمیز جهانی معرفی مینماید .یعنی اول حقوق نهادها باید با ابزارهای مناسب به شهروندان و انجمنهای
انسان ،دوم امنیت .بنابراین باید سه پرسش اساسی را در برابر نمایندگی این فرصت را بدهند تا نظرات خود را در همه
آنهایی که شعار صلحجویی و امنیت سر میدهند ،قرار داد: زمینههای عملکرد اتحادیه اعلام و آشکارا امکان تبادل نظر
اول ،امنیت برای چه کسی؟ دوم ،امنیت از سوی چه تهدیدی؟ داشته باشند .علاوه براین ،امکان گفتگوی باز ،شفاف و منظم با
و سوم ،امنیت با چه ابزاری؟ پاسخ خیلی ساده است .سازمان نهادهای نمایندگی و جامعه مدنی باید وجود داشته باشند]۶[.
ملل متحد دکترین امنیت انسانی را اینگونه تعریف میکند: پارلمان اروپا توضیح میدهد که «نهادهای اتحادیه اروپا با
الف :امنیت یعنی تامین حقوق ذاتی و غیرقابل تردید مردم طیف وسیعی از گروهها و سازمانهایی که منافع خاصی را
برای برخورداری از آزادی ،کرامت و حرمت انسانی ،و رها نمایندگی میکنند و فعالیتهای لابیگری را انجام میدهند،
تفاهم دارند .این بخشی مشروع و ضروری از فرآیند
بودن از فقر و نا امیدی