Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۱ (دوره جديد
P. 15
صفحه15شماره1837 کالبدشکافی یک طغیان ()۹ نبرد گلناباد
جمعه ۲۲تا پنجشنبه ۲8ژوئیه ۲۰۲۲
( کیهان لندن شماره ) 1125-1100 سپاهی که شاه سلطان حسین به مقابله با شورشیان فرستاد
خود میدانست و علاوه بر آن ،دختر پادشاه شیعه و متو ّلی فروردین تا مهر 1385 از پنجاه هزار سوار و پیاده و توپچی تشکیل میشد که
مذهب تشیع چگونه میتوانست به زوج ّیت یک س ّنی فرماندهی آن را محمدقلی خان اعتمادالدوله (قورچیباشی
احمد احـرار پیشین) و عبدالله خان والی عربستان (خوزستان) مشترکاً
متعصب ـ صرف نظر از یاغی بودن وی ـ درآید؟ بر عهده داشتند .این نخستین خطای فاجعهآفرین بود زیرا
مذاکرات صلح به جایی نرسید .محمود اما از خلال همین در شهر متمرکز بود قرار گیرد .کروسینسکی مینویسد «در این دو فرمانده رقیب یکدیگر بهشمار میآمدند و علاوه بر
گفتوگوها به ضعف دربار صفوی پی برد و عزم خود را حالی که نام محمود وحشتی بر دلها افکنده بود و تصور آن ،در تدابیر جنگی و ادارۀ عملیات توافق نظر نداشتند.
میرفت او ،پس از مغلوب کردن و گریزاندن سپاه قزلباش، محمدقلی خان به عملیات گام به گام عقیده داشت و
برای حمله به اصفهان جزم کرد. بیدرنگ نبرد نهائی را برای تصرف پایتخت آغاز میکند او
اصفهان در این هنگام دستخوش وحشتی عظیم بود .ساکنان تنها کسی بود که از یاری بخت خود ،تا آن حد که قادر به عبدالله خان به حملات برقآسا.
اطراف از بیم مهاجمان ،که آوازۀ قساوت و خشونتشان در منجمان گفته بودند که روز یکشنبه اول جمادیالآخر 1134
همه جا پیچیده بود ،به داخل شهر هجوم آورده بودند. فتح اصفهان باشد ،اطمینان نداشت». ستارۀ بخت پادشاه و سلسلۀ صفوی در قران سعدین قرار
شاه سلطان حسین تصور میکرد هرچه جمعیت شهر فزونتر بی تحرکی لشکر افغان ،سران سپاه قزلباش را متعجب دارد و ساعت مناسب برای تار و مار کردن دشمن است.
باشد به همان نسبت بر توان مقاومتش افزوده خواهد شد از بامدادان ،دو سپاه در برابر یکدیگر قرار گرفتند .محمود
حال آن که این جمعیت کثیر به آذوقه نیاز داشت و شهری شاه سلطان حسین و درباریان که بر فیلی سوار بود لشکریان خود را به نبرد دلیرانه فرا
در حالت محاصره ،با چنان جمعیت ،علاوه بر دشمنی که خواند و گفت اگر پیروز شوید اصفهان با ثروت عظیم خود
پشت دروازه داشت در داخل نیز به بلای قحطی دچار ساخت و به تجسس واداشت .گروهی از گشتیها مأمور به چنگتان میافتد و اگر شکست بخورید تیغ قزلباش بر
شدند در اطراف اردوگاه محمود سر و گوشی آب دهند و گردنتان فرود میآید و یا در راه فرار از گلناباد تا قندهار،
میشد. خبر بیاورند .آنها رفتند و خبر آوردند که هیچ اثری از تحرک حتی اگر جنگ دیگری پیش نیاید ،از خستگی و گرسنگی و
پیش از آن که مهاجمان راههای ورود و خروج را ببندند قوا دیده نمیشود و حتی توپهایی که افراد تحت فرمان تشنگی تلف خواهید شد .این حقیقتی بود که افغانها را به
و شهر در محاصره قرار گیرد ،محمدقلی خان اعتمادالدوله محمدخان توپچیباشی از دست داده بودند دست نخورده
پیشنهاد کرد که شاه از اصفهان خارج شود و در قزوین نبرد مرگ و زندگی تشویق میکرد.
ـ نخستین پایتخت صفویان ـ به گردآوری سپاه بپردازد تا و بدون محافظ بر سر جای خود باقی مانده است. حمله را سپاه شاه از دو سو آغاز کرد .چابکسواران عرب
هرآینه افغان بر اصفهان دست یافت تخت و تاج از بین در این هنگام ،پیامآوری از جانب شاه سلطان حسین برای تحت فرمان عبدالله خان بدنۀ چپ سپاه محمود را شکافتند
نرود .این پیشنهاد نیز با مخالفت عبدالله خان والی عربستان محمود غلچهزایی پیام برد که شاه خواستار صلح و آرامش و تا قلب اردوگاه پیش رفتند بهنحوی که محمود از مشاهدۀ
روبرو شد که فرار شاه از برابر شورشگران را بهمنزلۀ پایان است و اگر محمود دست از ستیز بکشد و به زادگاه خود این وضع بهوحشت افتاد و یقین کرد که جنگ را باخته
سلطنت میدانست و عقیده داشت بعد از سقوط اصفهان بازگردد ،فرمان حکومت قندهار و هرات بهنام وی صادر است .نوشتهاند که اگر سپاهیان عرب عملیات خود را با
و هزینۀ لشکرکشی و نیز بازگشت آبرومندانهاش از خزانۀ جناح دیگر هماهنگ میساختند و از پشت بر سپاه افغان
کسی دست یاری به سوی شاه فراری دراز نخواهد کرد. عامره پرداخت خواهد شد .محمود ،یکی از نزدیکان میتاختند کار جنگ همان روز با شکست افغانان به پایان
شاه سلطان حسین بار دیگر مجلس مشورتی ترتیب داد و خود را برای مذاکره با فرستادۀ شاه برگزید .او امتیازات میرسید اما عربها به غارت اردوگاه پرداختند و با غنائمی که
از امیران و وزیران نظر خواست .پس از ج ّر و بحث بسیار، بیشتری خواستار شد ازجمله این که پادشاه صفوی یکی از بهچنگ آورده بودند به اصفهان بازگشتند تا خود را فاتح
والی عربستان نظر خود را بر کرسی نشاند و منطق قرار دختران خود را به عقد ازدواج محمود درآورد تا بدین گونه جنگ جلوه دهند .از آن سو جناح دیگر سپاه شاه تحت
بر فرار فائق آمد .شاه در پایتخت ماندنی شد .لشکریان به بستگی خونی بین طرفین برقرار شود .پیشنهاد اخیر مورد فرماندهی محمدقلی خان اعتمادالدوله به بدنۀ راست
تدارک دفاع پرداختند .حصارهای شهر ترمیم و تحکیم شد. موافقت شاه قرار نگرفت زیرا که آن را وهنی نسبت به سپاه محمود حمله برد .صف مقدم حمله از دو هزار سوار
سر پلها که دهانۀ ورودی شهر محسوب میشد با احداث موسوم به «غلامان شاه» تشکیل میشد که رستم خان
قوللرآقاسی برادر وختانگ والی گرجستان فرماندهی آن را
سنگرهای محکم تحت حفاظت قرار گرفت. برعهده داشت .سپاه افغان را در این قسمت فرماندهی با
اشتباه بزرگی که در این میان رخ داد تخلیه فرحآباد بود. کفایت بهنام امانالله رهبری میکرد .امانالله با عقبنشینی
شاه سلطان حسین در فرحآباد ـ بیرون شهر اصفهان ـ تاکتیکی« ،غلامان شاه» را به دنبال خود کشانید و ناگهان
قصری همانند قصر «ورسای» مشتمل بر باغها و عمارات آنها را در برابر فوج زنبورکچیها قرار داد که از پشت شتران
زیبا احداث و انواع زیورها و تجملات را صرف تزئین آن به سوی دشمن آتش گشودند و جنگی خونین درگرفت.
کرده بود .این قصر بهوسیله حصاری محکم مجهز به قوللر آقاسی شجاعانه جنگید ولی محمود از پشت سر حمله
توپهای متعدد حفاظت میشد و میتوانست در برابر هر برد و مقاومت او را در هم شکست .چهارصد جنگاور گرجی
تهاجمی مدتها مقاومت کند .شاه به تخلیۀ قصر فرحآباد همراه با فرمانده خود در این نبرد جان باختند و پیروزی
فرمان داد .عملیات تخلیه با چنان شتابزدگی انجام گرفت خیرهکننده سپاه افغان چنان رعبی در دل سرکردگان قوای
که توپهای مستقر در فرحآباد را ،همانجا در زیر خاک ایران افکند که تعدادی از آنها با سپاهشان راه فرار در پیش
مدفون ساختند و چون فرحآباد بدون هیچ مقاومتی
تسلیم شورشیان شد توپها نیز به دست آنها افتاد و علیه گرفتند و به ولایات خود بازگشتند.
از سپاه قزلباش ،دو هزار تن در جنگ گلناباد به خاک
مدافعان شهر بهکار رفت. هلاک افتادند .انبوهی از کشتهشدگان توپچیهایی بودند
محمود ،پس از دست یافتن بر فرحآباد به جلفا حمله برد. که توسط امانالله و لشکر تحت فرمان او قتل عام شدند.
شهری که شاه عباس اول در جنوب اصفهان و بر ساحل توپخانه و تمام بار و بنه سپاه شکست خورده به دست
زایندهرود بنا نهاده و ارامنه را در آنجا سکونت داده بود؛ افغانها افتاد و این غنائم بسی بیش از آن بود که سپاهیان
شهری مانند واتیکان در کنار ُرم ،با همان تقدس و همان
ثروت و نعمت .ارامنۀ جلفا ،در زمان شاه سلطان حسین عرب از آنها بهغنیمت گرفته بودند.
به دلیل تسلط فقیهان و تعصبورزی ایشان ،مانند سایر با آن که سپاه شاه شکست خورده و به داخل اصفهان عقب
اقلیتهای مذهبی مورد فشار و آزار و بیحرمتی قرار گرفته نشسته بود محمود تا چند روز از جای خود نجنبید .گفتهاند
و شدیداً ناراضی شده بودند .اطرافیان شاه سلطان حسین به او پیروزی خود را بر سپاه قزلباش باور نمیداشت و میترسید
او تلقین کردند که اعتمادی به وفاداری ارامنۀ جلفا نیست اگر جلوتر برود در دشت باز مورد حمله قوای نیرومندی که
و احتمال دارد آنها نیز مانند زرتشتیان و ارامنۀ کرمان با
شورشیان همراهی کنند .شاه فرمان داد جنگجویان ارمنی
با سلاحهای خود به محافظان قصر سلطنتی بپیوندند و در
آنجا مجبورشان کردند سلاحهایشان را بگذارند و بازگردند.
شهر جلفا در چنین شرایطی مورد حمله قرار گرفت.
در شمارۀ آینده :سقوط جلفا