Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره 374 (دوره جديد
P. 11

‫صفحه‌‪‌‌11‬شماره‌‪1840‬‬                                          ‫کالبدشکافی یک طغیان (‪)۱۲‬‬                                    ‫دوران هولانگیز محاصره‬
‫جمعه ‪ 14‬تا پنجشنبه ‪ ۲۰‬اوت ‪۲۰۲۲‬‬
                                                               ‫( کیهان لندن شماره ‪) ۱۱۰۰ - ۱۱۲۵‬‬                         ‫محاصره اصفهان هفت ماه طول کشید‪ .‬از اوایل بهار تا‬
‫«امروز دیلماج (مترجم) کمپانی با چشم خود دید که مردم‬                                                                     ‫اواسط پائیز راههای ورود و خروج بسته بود و آذوقه به شهر‬
‫کفش کهنه‪ ،‬گاو مرده‪ ،‬خاک‪ ،‬کاغذ‪ ،‬سرگین اسب و جز این را‬                  ‫فروردین تا مهر ‪۱۳۸۵‬‬                               ‫نمیرسید‪ .‬مردم اصفهان عادت به ذخیره کردن آذوقه نداشتند‪.‬‬
‫میخوردند»‪ ...‬و اندکی پس از آن‪« :‬در خیابانها دیده میشود‬                                                                  ‫از عهد شاه عباس اول در این شهر همه چیز‪ ،‬در همه فصول‪،‬‬
‫که تنگدستان و گدایان جنازههایی را که در گوشه و کنار افتاده‬                 ‫احمد احـرار‬                                  ‫بهفراوانی یافت میشد و اهالی هرچه را که میخواستند‬
‫است تکهپاره کرده میخورند‪ .‬اینک از کنار این مردم گذشتن‬                                                                   ‫در هر زمان میتوانستند از بازار تهیه کنند‪ .‬رفاه و فراوانی‬
‫مصیبت است چون مانند گرگان گرسنه به هر موجود زنده که‬         ‫پنج نفر قصاب به این امر مشغول بودند که مردم را گرفته سر‬     ‫چنان برای مردم عادی شده بود که سختی و تنگدستی را باور‬
‫قادر به دفاع از خود نباشد حمله میکنند و هر چه داشته‬         ‫ایشان را به سنگ کوفته میفروختند و مرده تازه را دیدم که‬      ‫نمیداشتند‪ .‬از همین رو‪ ،‬در اوایل کار‪ ،‬محاصره و پیامدهای‬
‫باشد از او میگیرند‪ ...‬آنقدر از مردم میمیرند که باورکردنی‬                                                                ‫آن را ج ّدی نمیگرفتند‪« .‬حزین لاهیجی» که خود شاهد‬
‫نیست‪ .‬کوچه و پسکوچهها از اجساد آدمیان انباشته و شهر‬                        ‫در بازار رانهای او را بریده میخوردند»‪.‬‬       ‫اوضاع بوده است از بلندنظری و گشادهدستی مردم در دوران‬
                                                            ‫برخی از مردم که تحمل چنان اوضاعی را نداشتند دست به‬          ‫محاصره‪ ،‬حتی زمانی که بهروایت او قیمت «قرص نانی به‬
                   ‫از بوی گند و تعفن آکنده است»‪.‬‬            ‫خودکشی زدند‪ .‬کسانی خودشان را میکشتند و کسانی دیگر‬           ‫چهار پنج اشرفی رسیده بود» حکایت میکند و مینویسد‬
‫خاطرات کروسینسکی نیز مؤید این مدعاست‪« :‬گندم نایاب‬           ‫برای رهانیدن خودشان و اهل و عیالشان از رنج چنین زندگی‪،‬‬      ‫ساکنان شهر بهیاری هم برمیخاستند و کسی از گرسنگی تلف‬
‫و در فاصله یک ماه قیمت نان دوبرابر شد‪ .‬اهالی برگ و‬          ‫مرگدستجمعیرابرمیگزیدند‪.‬لکهارتمینویسد‪«:‬گرسنگی‬                ‫نمیشد اما با تمام شدن مواد غذایی و گسترش موج قحطی‪،‬‬
‫پوست درختان را وزن کرده میفروختند‪ .‬حتی ریشۀ خشک‬             ‫چنان فشار آورده بود که چون کسی جان میسپرد همان دم‬
‫شدۀ درختان را نیز آرد کرده اندکی جو بر آن میافزودند و با‬    ‫دیگران گوشت گرم جسد را بریده بدون آن که بر آتش نهند‬                                 ‫سایۀ مرگ بر سر شهر افتاد‪.‬‬
‫آن نان میپختند‪ .‬چرم کفشهای کهنه را در آب جوشانده با آن‬      ‫یا ادویهای بر آن بیفزایند‪ ،‬با لذت به دندان میکشیدند‪ ،‬از‬     ‫تصاویری که وقایعنگاران از اوضاع اصفهان در این دوران‬
‫شکم خود را سیر میکردند و چیزی نگذشت که آبگوشت چرم‬           ‫آن فجیعتر‪ ،‬حتی کودکان را برای خوردن گوشتشان ربوده‬           ‫بهدست دادهاند هولانگیز و باورنکردنی است‪ .‬این تصویرها‪،‬‬
‫یکی از غذاهای رایج شد‪ .‬از آن پس‪ ،‬نوبت به خوردن گوشت‬         ‫بهقتل میرساندند» و کروسینسکی شهادت میدهد‪« :‬مردی‬             ‫شهری ثروتمند را نشان میدهد که بر اثر فقدان مواد غذایی‬
‫انسان رسید‪ .‬برخی آشکارا و برخی در خفا گوشت مردگان‬           ‫از دبیران شاه سلطان حسین هرچه را داشت صرف عیال خود‬          ‫محکوم به مرگ شده بود‪« .‬زبدهالتواریخ» از سرنوشت‬
‫را بریده میخوردند‪ .‬حتی مادرانی گوشت کودکان خود را‬                                                                       ‫مردی ثروتمند گزارش میکند که تصور میرفت در خانهاش‬
‫خورده بودند‪ .‬وضع در اصفهان به چنان وخامتی گرائید که‬                                                                     ‫گندم و آذوقه پنهان کرده باشد اما حقیقت امر جز این بود‪:‬‬
‫دفن کردن مردگان متروک شد‪ .‬اجساد در کوچه و بازار بر روی‬                                                                  ‫«مؤلف این دفتر (محمد محسن) خود در ایام محاصره‪ ،‬چون‬
‫هم تلنبار میشد و رهگذران مجبور بودند از روی اجساد در‬                                                                    ‫حسبالامر مقرر شده بود که به خانهها و هر جا که آذوقه‬
‫حال متلاشی شدن عبور کنند‪ .‬شمار کثیری از مردگان را نیز به‬                                                                ‫باشد رفته‪ ،‬هرجا که آذوقه باشد نصف آن را جهت سرکار‬
‫زایندهرود انداختند که بر اثر آن آب رودخانه بهکلی آلوده و‬                                                                ‫پادشاهی گرفته‪ ،‬قدری را جهت سرکار خاصه برده‪ ،‬و قدری را‬
                                                                                                                        ‫بر سیبهها(سنگرهایدفاعی)ودروازههاتقسیمنمایند‪،‬روزی‬
‫شاه سلیمان اول‬                                                                                                          ‫با جمعی جلوداران سرکار خا ّصه که به جهت تمشیت امور و‬
                                                                                                                        ‫خدمات مزبور با کمترین (نگارندۀ تاریخ) مأمور بودند به خانۀ‬
‫غیر قابل استفاده شده بود‪ .‬در هر شهر دیگری‪ ،‬این اوضاع‬        ‫کرد و دیگر چیزی برایش باقی نماند‪ .‬در این حال تصمیم به‬       ‫مردی نقشینهفروش که در میدان شاه دکان داشت رفته در‬
‫میتوانست به بروز بیماریهای همهگیر مانند وبا و طاعون‬         ‫هلاک عیال و اولاد خود گرفت‪ .‬با آخرین نقدینهاش طعامی‬         ‫زیرزمین که درب آن را کاهگل کرده بودند به گمان آن که البته‬
‫منجر شود و فقط لطافت آب و هوای اصفهان بود که از بروز‬        ‫فراهم ساخت و درآن زهر ریخت و به کسان خود خورانید و‬          ‫در آنجا در زیرزمین گندم یا آذوقه مخفی کرده باشند درب را‬
                                                            ‫اشکریزان گفت ای عزیزان‪ ،‬این آخرین طعام ماست‪ .‬راضی‬           ‫مفتوح نموده چون داخل زیرزمین شد‪ ،‬چهارده جوال که هر‬
                      ‫چنین فاجعهای مانع میشد»‪.‬‬              ‫نمیشوم که شما از گرسنگی در کوچه و بازار بیفتید و بهخواری‬    ‫یک صد من تبریز یا بیشتر میگرفته در بالای سکوهای آجری‬
‫فشار زندگی‪ ،‬سرانجام به شورش عمومی انجامید‪ .‬مردم که از‬       ‫جان دهید‪ .‬پس‪ ،‬درب خانه ببستند و همگی بر سر آن سفره‬          ‫که زیر آنها خالی بوده گذاشته‪ ،‬چون تاریک بود بهمحض‬
‫بی تصمیمی شاه رنجیده بودند به قصر او هجوم بردند و با‬        ‫جانسپردند»‪.‬یادداشتهاییازکارکنانشرکتهلندیهندشرقی‬             ‫ملاحظه جوالها همگی جزم نموده که تمام گندم یا آرد یا هر دو‬
‫تیراندازی محافظان کاخ روبرو شدند‪ .‬شاه عاجزتر از آن بود که‬   ‫در اصفهان حاکی از وقایع روزانه دوران محاصره و قحطی‬          ‫خواهد بود‪ .‬در کمال سرور و خوشوقتی که گوئی فتح قلعۀ‬
‫کاری از دستش ساخته باشد‪ .‬اسبها و شترهای اصطبل سلطنتی‬        ‫اصفهان بر جای مانده است‪ .‬این یادداشتها از اول مارس‪1722‬‬      ‫خیبر نموده‪ ،‬بر سر جوالها رفته چون سر آنها را گشوده‪ ،‬تمام زر‬
‫را کشته و خورده بودند‪ .‬برای پرداخت حقوق سربازان‪ ،‬آنچه‬       ‫(‪ 1135‬هجری قمری) آغاز و به آخر ماه اوت ختم میشود‪.‬‬           ‫عباسی تازه سکه بود‪ .‬در نهایت تکدر و مأیوسی باز سر آنها را‬
‫را که ظروف طلا و نقره در قصرهای سلطنتی وجود داشت‬            ‫در یادداشتهای ماه ژوئیه آمده است‪« :‬بر اثر گرانی و قحطی‪،‬‬     ‫بسته‪ ،‬از آنجا بیرون آمد‪ .‬غریبتر آن که صاحبخانه با وجود‬
‫به ضرابخانه برده و ذوب کرده بودند‪ .‬جواهرات سلطنتی را‬        ‫شماری باورنکردنی از مردم‪ ،‬هرروزه جان میسپارند‪ .‬در هر‬        ‫آن قدر زر از گرسنگی مرده و کسی نبود که او را دفن نماید‪».‬‬
‫نزد بازرگانان انگلیسی و هلندی گرو گذاشته و مبالغی برای‬      ‫کوچه و خیابان چندین نعش آدمی افتاده است‪ .‬مردم بینوا‬         ‫کروسینسکی شرح میدهد که بر اثر ادامۀ محاصره و کمبود‬
‫گذراندن امور جاری قرض گرفته بودند‪ .‬محمود در چنان‬            ‫اکنون از خوردن گوشت حیوانات بارکش به خوردن رودههای‬          ‫آذوقه‪ ،‬چگونه کار مردم به خوردن گوشت خر و شتر و سپس‬
‫احوالی میتوانست به شهر حمله کند ولی ترجیح داد آنقدر‬         ‫این حیوانات و محتوی آنها رسیدهاند‪ ...‬این روزها مردم فقیر و‬  ‫سگ و گربه کشید‪« :‬بعد از سه ماه محاصره شهر اصفهان‪ ،‬در‬
‫انتظار بکشد که دیگر رمق دفاع از شهر و مقابله با سپاهیان‬     ‫تهیدست را میبینی که استخوانهای اسبان و شتران را کوبیده‬      ‫بازار و چهارسوق‪ ،‬نان و گوشت و اقسام مأکولات قدری یافت‬
                                                            ‫و میخورند‪ ».‬سپس در یادداشتهای ماه اوت میخوانیم‪:‬‬             ‫میشد‪ .‬بعد از آن گوشت خر و شتر فروخته میشد و قیمت‬
                          ‫او برای کسی باقی نماند‪.‬‬                                                                       ‫بارگیری (حیوان بارکش) در اصفهان به دوازده تومان رسید‪.‬‬
‫در شماره آینده‪ :‬سقوط اصفهان‬                                                                                             ‫بعد از چند روز بیست و پنج تومان میخریدند و آنقدر طول‬
                                                                                                                        ‫نکشید که حماری را به پنجاه تومان میخریدند‪ .‬بعد‪ ،‬آن هم‬
                                                                                                                        ‫پیدا نشد‪ .‬بنای خوردن سگ و گربه نهادند‪ .‬روزی از خانۀ‬
                                                                                                                        ‫ایلچی فرانسه بیرون آمدم و به خانۀ بالیوز انگلیس میرفتم‪.‬‬
                                                                                                                        ‫در پیش سرای او زنی دیدم که گربهای را گرفته بود‪ .‬میخواست‬
                                                                                                                        ‫ذبح کند و گربه به او آویخته دست او را زخم کرده بود‪.‬‬
                                                                                                                        ‫فریاد میکشید‪ .‬من به زن اعانت کردم‪ ،‬گربه را ذبح کرد‪»...‬‬
                                                                                                                        ‫پس از آن نوبت به فروختن و خوردن گوشت انسان میرسد‪:‬‬
                                                                                                                        ‫«در عرض چهار ماه مردم بنای خوردن گوشت انسان کرده‪،‬‬
   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16