Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره 374 (دوره جديد
P. 14

‫این دور مذاکرات‬                                            ‫کند‪ .‬یکی از این مشاوران سید ضیاءالدین طباطبائی بود‪ .‬سید‬                                           ‫صفحه‌‪‌‌14‬شماره‌‪‌1840‬‬
                                                             ‫ضیاءالدین طباطبائی که میدانست کودتای او باعث سلطنت‬                                  ‫جمعه ‪ ۲1‬تا ‪ ۲7‬مرداد ماه ‪14۰1‬خورشیدی‬
  ‫اتمی نیز در وین به‬                                         ‫رضاشاه و محمدرضا شاه شده‪ ،‬بعد از یک دورۀ کوتاه مخالفت‬
                                                             ‫و بیاعتنایی تصمیم گرفت نسبت به شاه حالت یک حامی و‬         ‫ـ من نگفتم اعلیحضرت آنها را آزاد بگذارند‪ .‬خواهش‬
    ‫پایان رسید؛‬                                              ‫راهنما را پیدا کند‪ .‬شاه هم که بعد از مدتی دانست سید با‬    ‫من فقط آن بود که آنها را اعدام نکنید‪ .‬شما هم قول دادید!‬
                                                             ‫توجه به سن و سال بالایش دیگر هوسی در سر ندارد‪ ،‬به او‬
   ‫منابع اروپایی‪:‬‬                                                                                                                  ‫به شنیدن این حرف خیال شاه راحت شد‪.‬‬
                                                                            ‫اجازه میداد هر چه میخواهد بگوید‪.‬‬           ‫کودتا همان شب سرکوب شد‪ .‬هیچیک از عاملان کودتا اعدام‬
  ‫«متن نهایی» ارائه‬                                          ‫سید ضیاءالدین طباطبائی هفتهای یک روز دوشنبهها با‬          ‫نشدند‪ ،‬اما همه از مشاغل خود برکنار شدند و بیشترشان زندانی‬
                                                             ‫شاه و شهبانو ناهار میخورد و با تجربه و علاقهای که در امر‬  ‫شدند‪.‬سید از گفتن نام عاملان کودتا به نگارنده خودداری کرد‪.‬‬
   ‫شده و غیرقابل‬                                             ‫کشاورزی و باغداری داشت‪ ،‬نظارت باغ بزرگ کاخ سعدآباد را‬     ‫بعدها که جریان کودتای سپهبد قرنی برملا شد فکر کردم شاید‬
                                                             ‫هم به عهده گرفته بود‪ .‬او وقتی در ناحیۀ سردسیر سعدآباد‬     ‫این ماجرا مربوط به او باشد و یا یک کودتای دیگر که هرگز‬
    ‫تغییر است!‬                                               ‫نخستین موز پرورشی را که به عمل آورده بود به شاه و شهبانو‬  ‫فاش نشد‪ .‬اما فکر میکنم انگلیسیها باعث لو رفتن کودتا‬
                                                             ‫داد‪ ،‬آنها قبول کردند که سید اگر یک نخست وزیر ایدهآل‬       ‫بودند‪ .‬انتخاب سید برای رساندن پیام به شاه احتمال دخالت‬
‫=جوزپ بورل در توییتی نوشت متن نهایی توافق‬
‫برای احیای برجام آماده شده و اکنون زمان تصمیمگیری‬                                   ‫نیست‪ ،‬باغبان خوبی است‪...‬‬                                       ‫آنها را زیادتر میکند‪.‬‬
                                                                                                                       ‫شاه بعد از ‪ 28‬مرداد ‪ 1332‬به این نتیجه رسید که گذشته از‬
                                 ‫سیاسی است‪.‬‬                                                                            ‫رجال شاغل‪ ،‬با عدهای از رجال قدیمی رابطه برقرار کند و از‬
‫=یک مقام غربی به پولیتیکو گفت آنچه به عنوان «متن‬                                                                       ‫آنها به عنوان واسطه بین خود و طبقات مختلف مردم استفاده‬
‫نهایی» توافق هستهای برای احیای برجام توسط جوزپ بورل‬
‫مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ارائه شده «تفاوت‬             ‫حاشیهای بر «شبه خاطرات»‬

                       ‫زیادی با متن قبلی ندارد»‪.‬‬                               ‫احمد احرار‬                              ‫سید ضیاءالدین طباطبایی در هشتم شهریورماه ‪1348‬‬
‫=یکی از دیپلماتهای ارشد اروپایی به شرط ناشناس‬                                                                                   ‫درگذشت و بههنگام مرگ هشتاد سال داشت‪.‬‬
‫ماندن ت ٔایید کرده جمهوری اسلامی در تحقیقات آژانس‬            ‫به مسکو رفت و شاهد دیدار و مذاکرات قوام با استالین بود‪.‬‬
‫بینالمللی انرژی اتمی سنگاندازی میکند‪ .‬او میگوید‬              ‫او نقل میکرد که در مسکو وقتی قوامالسلطنه به استالین‬       ‫دکتر علی بهزادی مینویسد «در سفر اروپا بودم که از‬
‫«به نظر میرسد رژیم ایران ترجیح میدهد بجای رفع‬                ‫وعده داد در صورت فراخواندن ارتش سرخ و قطع حمایتش‬          ‫درگذشت سید ضیاءالدین آگاه شدم‪ .‬در بازگشت به ایران‬
‫تحریمها و بهبود وضعیت مردم با توافق‪ ،‬از برخی‬                 ‫از پیشهوری و فرقۀ دموکرات‪ ،‬امتیازاتی ـ ازجمله در مورد‬     ‫علاقهمند شدم دربارۀ جزئیات مرگ سید ضیاء و روزهای آخر‬
‫افراد درگیر در فعالیتهای مخفیانه اتمی ‪ ۲۰‬سال پیش‬             ‫نفت شمال ایران ـ به روسها بدهد استالین ناباورانه جواب‬     ‫زندگانی او کنجکاوی کنم و خاطرههایی را که از او شنیده‬
                                                             ‫داد قدرت سیاسی را در ایران عوامل انگلستان ازقبیل سید‬      ‫بودم در مجله بنویسم‪ ،‬اما دستور ساواک مانند صاعقه فرود‬
                               ‫محافظت کند»‪.‬‬                  ‫ضیاءالدین و دشتی و جمال امامی در دست دارند و به شما‬       ‫آمد‪ :‬دربارۀ سید ضیاء نباید چیزی نوشته شود‪ .‬هرچه تا حال‬
‫=یکی از پرسشهای فنی مربوط به ذخایر اورانیوم ‪۶۰‬‬               ‫فرصت چنین اقداماتی نخواهند داد‪ .‬قوام گفت من برمیگردم‬
‫درصدی است که به خاطر میزان رادیواکتیو بالا امکان خارج‬                                                                                         ‫نوشته شده کافی است‪»...‬‬
‫کردن آنها از ایران وجود ندارد‪ .‬بر اساس برجام‪ ،‬تمام اورانیوم‬       ‫و به شما نشان میدهم که قدرت در دست کیست‪.‬‬                                          ‫و اما خاطرۀ من‪:‬‬
                                                             ‫قاسم مسعودی میگفت در مراجعت به تهران‪ ،‬من توسط‬
  ‫غنی شده در ایران باید به خارج از کشور منتقل شود‪.‬‬           ‫برادرم محمدعلی خان قضیه را به گوش سید ضیاءالدین‬           ‫قرار بود جنازۀ سید با تشریفات رسمی از مسجد سپهسالار‬
‫=در توافق احتمالی‪ ،‬آمریکا تضمین خارج نشدن از آن‬              ‫رساندم و او منتظر بود که بهسراغش بروند‪ .‬بنابراین چمدانش‬   ‫تشییع شود‪ .‬مطابق تشریفات مرسوم‪ ،‬جنازه در حالی که‬
‫را نمیدهد اما تضمینهای اقتصادی در نظر گرفته شده که‬           ‫را بستهبودوانتظارمأمورانرامیکشیدوالبتهطوریوانمود‬          ‫خانوادۀ متوفی و رجال و شخصیتهای مذهبی و سیاسی‬
‫قراردادهای شرکتهایی که با ایران تجارت میکنند بطور‬                                                                      ‫و بهدنبال آنها جمعیت مشایعتکننده در حرکت بودند تا‬
                                                                ‫میکرد که به اطرافیانش بباوراند از غیب خبر میگیرد!‬      ‫چهارراه سرچشمه تشییع و از آنجا با آمبولانس به گورستان‬
                          ‫موقت تداوم پیدا کند‪.‬‬               ‫زمانی که سید ضیاءالدین و گروهی دیگر‪ ،‬ازجمله علی‬
‫=به گفته هنری روم تحلیلگر ارشد اوراسیا‪ ،‬در حالی‬              ‫دشتی و جمال امامی و سالار سعید سنندجی گرفتار بودند‬                                         ‫حمل میشد‪.‬‬
‫که ایران با وجود تحریمها توانسته بخشی از نفت خود‬                                                                       ‫آن روز‪ ،‬من در مسجد سپهسالار حاضر و ناظر بودم‪ .‬جنازه‬
‫را‪ -‬عمدتا به چین‪ -‬بفروشد‪ ،‬برجام احیاشده نیز به رژیم‬                      ‫صادق سرمد قصیدهای سرود با این مطلع‪:‬‬           ‫در شبستان قرار داشت‪ .‬اسدالله علم وزیر دربار شاهنشاهی‬
‫ایران این امکان را میدهد تا حدود یک میلیون بشکه در‬                        ‫ای دوستان من که به زندان نشستهاید‬            ‫که مراسم را سرپرستی میکرد و بهنوعی صاحب عزا محسوب‬
                                                                          ‫گریان به کام دشمن خندان نشستهاید‬             ‫میشد در موعد مقرر دستور حرکت داد‪ .‬جنازه را بر روی‬
              ‫روز بالاتر از صادرات فعلی صادر کند‪.‬‬                                                                      ‫دوش از شبستان خارج کردند و بهطرف خیابان حرکت دادند‪.‬‬
                                                             ‫نادر نادرپور که آن زمان شاعر نوجوانی بود و تمایلات چپی‬    ‫هنوز جنازه در صحن مسجد بود که کسی با عجله خود را‬
‫خبرگزاری رویترز دوشنبه ‪ ۸‬اوت (‪ ۱۷‬امرداد) به نقل از‬           ‫داشت در پاسخ به سرمد‪ ،‬قصیدهای به همان طول و در همان‬       ‫به علم رسانید و در گوش او چیزی گفت و بلافاصله هر دو‬
‫یک مقام ارشد اتحادیه اروپا گزارش داد که انریکه مورا‬                                                                    ‫شتابان به سوی دفتر نایبالتولیه رفتند‪ .‬جنازه از دالان مسجد‬
‫معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا «متن نهایی»‬                ‫بحر‪ ،‬در روزنامه «مردم» بهچاپ رسانید با این مطلع‪:‬‬      ‫میگذشت و نزدیک در خروجی بود که علم بازگشت و‬
‫توافق اتمی را به هیاتهای نمایندگی طرفین مذاکره ارائه‬                       ‫این دوستان تو که بهزندان نشستهاند‬           ‫دستور داد مراسم تشییع به همانجا خاتمه پیدا کند‪ .‬آمبولانس‬
                                                                                                                       ‫را آوردند جلو مسجد و جنازه را داخل آن جای دادند و به‬
                                   ‫کرده است‪.‬‬                             ‫دزدان ناشیاند و به کهدان نشستهاند‪...‬‬
‫این مقام که نخواست نامش فاش شود اظهار داشت‪« :‬ما‬                                                                                                       ‫گورستان بردند‪.‬‬
‫چهار روز کار کردیم و امروز این متن روی میز قرار دارد‪.‬‬                                                                  ‫پیدا بود که این تغییر بر اساس یک دستور تلفنی لازم آمده‬
‫مذاکرات به پایان رسیده و این متن نهایی است… و دیگر‬                                                                     ‫است اما دلیل آن را کسی نمیدانست‪ .‬رجال و معاریف مات‬
                                                                                                                       ‫و مبهوت بههم مینگریستند و در نگاهشان این سؤال موج‬
                            ‫قابل مذاکره نیست‪».‬‬                                                                         ‫میزد که «قضیه چیست؟ چه اتفاق افتاده است؟!» سؤالی‬
‫جوزپ بورل در توییتی نوشت متن نهایی توافق برای احیای‬                                                                    ‫که کسی جواب آن را نمیدانست و اگر هم جوابی در ذهن‬
 ‫برجام آماده شده و اکنون زمان تصمیمگیری سیاسی است‪.‬‬
                                                                                                                                        ‫داشت سعی میکرد بر زبان نیاورد‪.‬‬
        ‫بورل تأکید کرده «آنچه میشد دربارهاش مذاکره‬                                                                     ‫من برگشتم به روزنامه و قصد داشتم خبری بنویسم اما خبر‬
                                                                                                                       ‫عجیبتری در انتظارم بود‪ .‬گفته شد که دستور رسیده است‬
                                                                                                                       ‫از این پس چیزی دربارۀ سید ضیاءالدین نوشته نشود‪ .‬بدین‬

                                                                                                                                   ‫کیفیت سید از نظر خبری هم مدفون شد!‬
                                                                                                                       ‫نکتۀ دوم را از قول شادروان قاسم مسعودی نقل میکنم‪.‬‬
                                                                                                                       ‫قاسم مسعودی بهعنوان روزنامهنگار همراه با قوامالسلطنه‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19