Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره 374 (دوره جديد
P. 12
صفحه12شماره1840
جمعه ۲1تا ۲7مرداد ماه 14۰1خورشیدی
سیدکودتاچیشبانگاهخودرابهخوابگاهشاهرسانیدو
کودتاییراکهقراربودسپیدهدمانجامگیردلوداد!
(تاریخ نشر در کیهان لندن:خرداد ۱۳۸۹شماره )۱۳۰۸دکترعلیبهزادی بازنشر
بازداشت سید ضیاءالدین توسط قوامالسلطنه در سال 1325و نیز بعد که فعالیتهای سیاسی او طی نیم قرن است و با افت و خیزهای بخشی از «شبه خاطرات» دکتر علی بهزادی مدیر مجلۀ سپید و
سانسور نام و خاطرات وی بلافاصله پس از درگذشتش. زیاد همراه بود ،داستانی است شنیدنی و به همین مناسبت ،دوست
و همکار عزیزمان دکتر صدرالدین الهی نیز خاطرات و گفت و گوهای سیاه ،که مجموعهای است از خاطرات پراکنده درباره رجال سیاسی
در این مورد ،من نیز خاطرهای دارم که بر نوشتۀ دکتر بهزادی خود را با «سید» در کتابی تدوین و آماده چاپ کرده است .کتابی
خواهم افزود. و ادبی ایران در قرن اخیر ،به «سید ضیاءالدین طباطبائی» اختصاص
همراه با صدای ضبط شده سید ضیاءالدین.
احمد احرار در «شبه خاطرات» از جمله به دو موضوع اشاره رفته است: دارد .در این بخش ،نویسنده از مناسبات و گفت و گوهای خود با
مؤمن» طبیب مخصوص شاه سلیمان صفوی را خوانده و برای سید ضیاءالدین طباطبائی «سید» سخن میگوید.
مداوای بیماریها از دستورهای او استفاده میکند .جالبترین پس از ترور رزمآرا ،دولت محلل حسین علاء روی کار آمده
طبابتی که از سید شنیدم مداوای بیماری آنژین شاه در آستانۀ بود ،اما بازیگران پشت صحنه ترتیبی داده بودند که سید زندگی سید ضیاءالدین ،چه در دوران روزنامهنگاری و چه در سالهای
ضیاءالدین طباطبائی را به نخست وزیری انتخاب کنند .در
سفر او به اتحاد جماهیر شوروی بود. ششم اردیبهشت علاء به طوری غیرمنتظره استعفا داد .دکتر ...طی هشت سال ،از اسفند( 1323از دورۀ چهاردهم تا آغاز
بعد از خاتمه جنگ ،دوران نزدیکی اتحاد جماهیر شوروی با مصدق و یارانش مشکوک شدند و چون به آنها خبر رسید که نخست وزیری دکتر مصدق) سید ضیاءالدین طباطبائی رهبر
کشورهای همسایه فرا رسید .شورویها از شاه دعوت کردند سید هم اکنون در کاخ سلطنتی نشسته و منتظر ابراز تمایل اکثریت مجلس شورای ملی و گردانندۀ اصلی سیاست مملکت
به آن کشور سفر کند .از گوشه و کنار شنیده میشد عدهای مجلس است ،دکتر مصدق که بارها و بارها پیشنهاد نخست بود .او که در آغاز کار با همکاری مظفر فیروز مبارزۀ شدیدی
از رجال ـ البته به صلاح دید کشورهای غربی به ویژه آمریکا ـ وزیری را رد کرده بود ،آن روز همین که جمال امامی پیشنهاد
با این سفر نظر موافق ندارند .دو روز قبل از شروع این سفر، کرد دکتر مصدق نخست وزیر شود تا خودش مسأله نفت را حل را علیه دربار شروع کرده بود به تدریج به شاه نزدیک شد.
سید ضیاء برای دیدار شاه و خداحافظی به ملاقات او رفت. کند ،او پذیرفت و در میان بهت و حیرت نمایندگانی که منتظر طی این سالها سید فراز و نشیبهای فراوان دید ،فحشها شنید،
آن روز سید تازه وارد کاخ شده بود که یکی از رؤسای بودند کلمۀ «نه» را از دهان او بشنوند تا سید را به نخست به زندان افتاد .در جریان وقایع آذربایجان و مسأله نفت او
وزیری برسانند ،دکتر مصدق با رأی نمایندگان به نخست وزیری حامی ساعدالوزاره (محمد ساعد) ،صدرالاشراف (محسن صدر)
تشریفات به دیدن او جلو آمد و گفت: و حکیم الملک (ابراهیم حکیمی) نخست وزیران آن زمان
ـ اعلیحضرت بیمار و بستری هستند و به توصیۀ پزشکان رسید و دورۀ جدیدی در تاریخ معاصر آغاز شد. بود ،ولی این رجال دورههای گذشته قادر نبودند بر اوضاع
سید در طول 27ماه نخست وزیری دکتر مصدق فعالیتی آشفتۀ کشور مسلط شوند .سرانجام شاه و مجلسیان دست به
کسی را نمیپذیرند. نداشت .او تا 28مرداد 1332عمل ًا خانه نشین بود .اما بعد از دامان احمد قوام شدند .او وقتی در سفر مسکو از استالین
سید او را کنار زد و گفت: آن به عنوان مشاور شاه هفتهای یک روز به کاخ میرفت و و مولوتف این گله را شنید که «دولت ایران دم از دوستی با
ـ من «کسی» نیستم .برو به عرض برسان برای دیدن ایشان اتحاد جماهیر شوروی میزند ،ولی در همان حال دشمنان قسم
دربارۀ مسائل سیاسی اظهارنظر و راهنمایی میکرد. خورده شوروی مانند سید ضیاءالدین طباطبائی و جمال امامی
آمدهام. طبابت سید ضیاء آزادانه به فعالیت مشغول هستند» با کمک مظفر فیروز برنامه
سید این را گفت و به راه افتاد .وقتی به اتاق خواب رسید ،با ریزی کرد تا نمایندگان مجلس چهاردهم که سعی میکردند به
یکی دیگر از رؤسای تشریفات روبرو شد .او هم سعی داشت از جمله علومی که سید ادعا میکرد در آن تبحر دارد علم عنوان جلوگیری از دخالت اشغالگران خارجی ،آن دوره را تمدید
به سید بفهماند که شاه کسی را نمیپذیرد .آنها که مشغول پزشکی بود .امکان نداشت کسی در حضور سید ضیاءالدین کنند ،موفق نشوند نقشۀ خود را عملی سازند .در نتیجه به
جر و بحث بودند ،گاهی د ِر اتاق باز میشد ،کسی میرفت و طباطبائی از یک بیماری سخت یا از دردی مختصر در نقطهای محض آنکه عمر مجلس به پایان رسید ،مأموران شهربانی سید
کسی میآمد .شاه صدای سید ضیاء را شناخت .دستور داد او از بدن شکوه بکند و سید بیدرنگ به منظور مداوای او را گرفتند و به زندان انداختند 24 .سال قبل (از آن) سید ضیاء
دستورهایی ندهد .سید ضیاءالدین طباطبائی به داروهای پس از کودتا قوامالسلطنه را زندانی کرد .اکنون نوبت قوام
را به اتاق راهنمایی کنند. «اسپسیالیته» اعتقادی نداشت .او برای مداوای بیماریها
ظاهر حال شاه نشان میداد تب شدیدی دارد .در کنار داروهای گیاهی و سنتی تجویز میکرد .آشنایانش عقیده نخست وزیر بود که سید را به زندان بیندازد.
تختخواب تعدادی شیشه دوا و جعبههای قرص روی میز دیده داشتند او کتاب «تحفۀ حکیم مؤمن» اثر معروف «محمد قوامالسلطنه چنان صحنه آرایی کرده بود که درست در
میشد و عدهای از پزشکان نظامی و غیرنظامی و ژنرالها جمع لحظهای که «سادچیکف» سفیر جدید اتحاد جماهیر شوروی
در کاخ نخست وزیری از فعالیتهای مخرب سید ضیاء و
بودند .شاه خطاب به سید گفت: عواملش شکوه میکرد ،سرتیپ صفاری رئیس شهربانی وقت
ـ تب سختی کردهام .حالم بد است. اجازۀ ورود خواست و دست را به علامت احترام بالا برد و
خطاب به قوام با لهجۀ گیلانی شیرین خودش ـ که تا آخر عمر
سید گفت:
ـ و حتم ًا پزشکان به اعلیحضرت توصیه کردهاند از رفتن به حفظ کرده بود ـ گفت:
ـ بدینوسیله به اطلاع جناب اشرف میرساند که بر اثر دستور
سفر خودداری فرمایید. آنجناب،سیدضیاءالدینطباطبائینمایندۀسابقمجلستحت
شاه از این سخن یکه خورد: بازداشت درآمد و هم اکنون که مشغول عرض این گزارش هستم،
ـ بله ...بله ...تب شدیدی دارم .قادر به حرکت نیستم .پزشکان
او در راه زندان میباشد.
«آنژین» تشخیص دادهاند. لبهای قوام زیرک به خنده باز شد .وقتی مترجم جریان را
سید از جا برخاست ،به طرف شاه رفت ،نبض شاه را گرفت، برای اطلاع سادچیکف بازگو کرد ،نیش سفیر شوروی به نوبۀ
چشم و زبان شاه را معاینه کرد و گفت: خود تا بناگوش باز شد.
ـ همین طور است .تب شدید است ،ولی اعلیحضرت به به این ترتیب سید ضیاءالدین طباطبائی در روز اول فروردین
1325بهجاینشستنمقابلسفرههفتسینمنزلشبهدستور
سفر خواهند رفت. قوامالسلطنه طبق مادۀ پنج حکومت نظامی زندانی شد .او
شاه با حیرت گفت: تا روز 27اسفند آن سال در زندان شهربانی بازداشت بود که
ـ با این تب؟ سرانجام در آن روز به علت بیماری به منزل منتقل شد.
سید ضیاء جواب داد: سید در این دوره تا اردیبهشت 1330فعالیت زیادی نداشت.
ـ خیر ،بدون این تب!
بعد دستور داد هر چه دوا ،قرص ،شربت و آمپول