Page 17 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۵ (دوره جديد
P. 17

‫صفحه‌‪‌17‬شماره‌‪1۸41‬‬                                          ‫مراوده و تأثیرگذاری فرهنگی بیشتر در این عرصه صورت‬             ‫ماجرا‪ ،‬از یک اثر ادبی آنچنان موضوع سیاسی‬
‫جمعه ‪ ۲۱‬تا پنجشنبه ‪ ۲۷‬اوت ‪۲۰۲۲‬‬                              ‫میگیرد‪ .‬میتوان همواره در همه چیز تردید کرد و در پایان به‬      ‫ساخته شد که همگی مضمون اصلی کتاب را که همانا تکرار‬
                                                            ‫قطعیت پیشین بازگشت و یا به قطعیت نوینی دست یافت‪.‬‬              ‫و رویارویی فرهنگها و تمدنها در تاریخ بشر است‪ ،‬به‬
‫میکند اندیشه خویش را درباره منطق جهان و انسان تصویر‬         ‫برخورد اروپای قرون وسطا را با حضرت محمد و دین نوین نیز‬        ‫فراموشی سپردند‪ .‬در این میان بر کسی پوشیده نیست که‬
‫نماید‪ .‬او میگوید بی اعتقادی خود نیز گونهای اعتقاد است‪.‬‬      ‫در همین نبرد کهنه و نو و تردید در باورها میباید بررسی نمود‪.‬‬   ‫آنچه در این ماجرا تعیین کننده است نه مضمون کتاب‪ ،‬نه‬
‫تنها تردید است که اعتقاد نیست‪ .‬و به این ترتیب از متع ّصبان‬                                                                ‫جان نویسنده و نه حتا آزادی بیان‪ ،‬بلکه روابط بینالمللی و‬
‫ایدئولوژیک و مذهبی فاصله گرفته و با سنگپایه تردید و‬                                   ‫تردید‪ ،‬تکرار و تناسخ‬                ‫سیاسی دولتهاست‪ .‬به عنوان دلیلی سزاوار تأمل توجه کنید‬
‫تلاش برای درک «دیگری» (رشدی همین کلمه را در کتاب‬            ‫«برای آنکه دوباره متولد شوی‪ ،‬نخست باید مرگ را پذیرا‬           ‫به این واقعیت که مشابه چنین ماجرایی در مورد «تسلیمه‬
‫خود به کار برده است) که جز او میاندیشد گامی بس‬              ‫گردی»‪ .‬با این آوا و شرح سقوط یک هواپیما در سواحل‬              ‫نسرین» نویسنده بنگلادشی به سرعت به فراموشی سپرده‬
‫جدی در تفهیم همزیستی برمیدارد‪ .‬شوربختی اینجاست که‬           ‫انگلستان که طی آن دو مرد هندی‪ ،‬یکی هنرپیشه سینما و‬
‫این آرزو در مورد او و کتابش تحقق نمییابد چرا که دنیای‬       ‫دیگری هنرپیشه رادیو‪ ،‬جان سالم به در میبرند‪ ،‬آغاز میشود‬                                                 ‫شد‪.‬‬
‫هنر و شیطنتهای ادبی او با واقعیات تلخ و خشن هنوز‬            ‫تا دنیای پر تضادی را تصویر کند که ارواح‪ ،‬رستگاران‪ ،‬گنهکاران‪،‬‬                         ‫«دنیای غرب و دنیای غیر»‬
‫بسیار فاصله دارد‪ .‬مسلمانان متع ّصب که مدعیاند دینشان‬                                                                      ‫چهار سال پس از انتشار «آیههای شیطانی» بود که ساموئل‬
‫در مقایسه با دیگر ادیان ابراهیمی دین بردباری نامیده‬               ‫نژاد پرستها و غیره همگی مضمون آن را میسازند‪.‬‬            ‫هانتینگتون بنیادگرای غربی نظر جنجالی خویش را درباره‬
‫میشود‪ ،‬تحمل همنشینی با جادوی خیال و سفر به یک دنیای‬         ‫همین دو هنرپیشه نیز خود به دو تناقض‪ ،‬نماد خیر و ش ّر‪،‬‬         ‫«برخورد تمدنها» (‪ )The clash of civilizations‬منتشر‬
                                                            ‫بدل میشوند‪ .‬این دنیا از دیرباز تکرار شده و انسان ها و‬         ‫ساخت (‪ )۱۹۹۳‬و به مذاهب از جمله اسلام در این برخورد‬
                          ‫سوررآلیست را نداشتند‪.‬‬             ‫وقایع نیز در آن خود را تکرار میکنند‪« .‬آیههای شیطانی»‬          ‫به عنوان محرک جای ویژهای داد‪ .‬شاید ماجرای رشدی نیز‬
‫رشدی پس از آنکه در رؤیا از سرسختی انسان و تردید‬             ‫سرشار از سور رآلیسمی است که از یک سو در زمان و مکان‬           ‫در پرداخت چنین نظریهای بی تأثیر نبوده باشد‪ .‬لیکن آنچه‬
‫تاریخی او سخن میگوید‪ ،‬بار دیگر به روشنی تأکید میکند‪:‬‬        ‫جاری است و از سوی دیگر خمیرمایه خود را از روایتهای‬            ‫سزاوار توجه است اینکه سلمان رشدی در کتاب خود از این‬
‫«اراده داشتن یعنی مخالفت کردن‪ ،‬یعنی تسلیم نشدن‪ ،‬یعنی‬        ‫مذاهب گوناگون‪ ،‬وقایع تاریخی و خشون ِت واقعیتمیگیرد‪.‬‬           ‫برخورد و اینکه اتفاقاً فرهنگ سفید و غرب محرک آن است‬
‫عقیده دیگری داشتن‪ .‬میدانم‪ .‬این شیطان است که سخن‬             ‫رشدیایندنیاینامتوازن‪،‬دیوانهوسوداییرابادگرگونیهای‬              ‫سخن میگوید و انسانهایی را تصویر میکند که از نبود یک‬
‫میگوید» چرا که شیطان خود جاه و مقام بر سر مخالفت‪،‬‬           ‫ناگهانی‪،‬دگردیسی‪،‬تطورومسختصویرمیکند‪.‬دنیاییکههر‬                 ‫فضای عادلانه برای گفت و شنود و همزیستی فرهنگها و‬
‫تسلیم نشدن و عقیده دیگر گذاشت‪ .‬اینک انسان که برای‬           ‫جا و هر زمان میتواند باشد و در عین حال هیچ جا و هرگز‪.‬‬         ‫تمدنها رنج میبرند‪ .‬همزیستی فرهنگها که لزوم آن امروز‬
‫دفاع از فردیّت و حریم خود اراده و خواست به رخ میکشد و‬       ‫جنگ‪ ،‬تظاهرات‪ ،‬مواد مخدر‪ ،‬ازدیاد جمعیت‪ ،‬بی خانمانی و‬           ‫در پدیده مهاجرت بیش از پیش خود را مینمایاند یکی از‬
‫از عقیده «خود» به عنوان «دیگری» سخن میگوید‪ ،‬آیا همان‬        ‫مهاجرت ویژگیهای این جهانند‪ .‬انسانها در موقعیتهای‬              ‫مهمترین موضوعات «آیههای شیطانی» است‪ .‬در غرب که در‬
‫شیطان نیست؟ آیا تردید‪ ،‬خواستن و بر عقیده دیگر بودن‬          ‫گوناگون زمانی‪ ،‬مکانی و اجتماعی تکرار میشوند‪ :‬در نقش‬           ‫این قرن‪ ،‬موج بزرگ مهاجرت از کشورهای آسیایی و آفریقایی‬
‫عملی شیطانی نیست؟ آیا این شیطان نیست که بر جهان‬             ‫رستگار‪،‬گنهکار‪،‬ملکهویامستخدم‪.‬درجاهلیه‪،‬هند‪،‬سرزمینی‬              ‫را به گونهای تحمیلی پذیرفته است‪ ،‬به این جنبه از کتاب‬
                                                            ‫ناشناخته و یا لندن‪ .‬رشدی این تکرار را توسط نام که اهمیت‬       ‫که مهمترین مضمون و بیشترین حجم آن را تشکیل میدهد‬
                           ‫حکومت میکند؟ آیا…‬                ‫ویژهای به آن داده است‪ ،‬نشان میدهد‪ .‬برای نمونه چهار زن با‬      ‫پرداخته نشده و نمیشود‪ .‬جنجالی که بر سر کتاب راه افتاد‪،‬‬
‫دگراندیش الزاماً خوشاندیش و نو اندیش نیست‪ .‬زمانی‬            ‫نام عایشه در کتاب وجود دارند که در زمانهای گوناگون یکی‬        ‫بهترین راه فرار غرب از زیر بار پرسشهایی بود که «آیههای‬
‫دگراندیش یک رژیم فاشیستی در کشورهای سوسیالیستی‬              ‫همسر ماهوند است‪ ،‬دیگری ملکه سرزمین دژ (دش)‪ ،‬آن یکی‬                             ‫شیطانی» در برابر آن مطرح میسازد‪.‬‬
‫پناه میجست و دگراندیش همان کشور سوسیالیستی اگر‬              ‫مجنوندختری در هند و آخرین نیز مستخدمی است در لندن‪.‬‬            ‫در مجموعه داستانهای کوتاه «شرق و غرب» که در ‪۱۹۹۴‬‬
‫بخت با او یار میبود‪ ،‬جایش یا در زندان بود و یا پناه جستن‬                                                                  ‫انتشار یافت‪ ،‬سلمان رشدی باز هم به موضوع مهاجرت و‬
‫در سکوتی که میبایست او را به دهه نود برساند‪ .‬حقیق ِت‬                                     ‫تردید‪ ،‬خیر و ش ّر‬                ‫رویارویی فرهنگها میپردازد‪ .‬آدمی بی اختیار به یاد اصطلاح‬
‫نسبیت و تردید در قطعیت‪ ،‬سنگ بنای دنیایی است که رشدی‬         ‫رشدی در کنار پدیده تکرار و تناسخ به خیر و ش ّر و دوآلیسم‬      ‫و ادعای مشهور آقای هانیتینگتون میافتد که دنیا را به «غرب‬
‫میسازد تا آن را دوباره بر اساس همان منطق تخریب کند‪ .‬و‬       ‫نیز میپردازد‪ ،‬لیکن به شیوه خود‪ .‬اگر مانویها معتقد به‬          ‫و غیر» (‪ )The west and the rest‬تقسیم کرده است‪ .‬این‬
‫این یعنی تکرار‪ ،‬تکرار مرگ و تولد دوباره‪ ،‬مرگ پدیدههای‬       ‫وجود مجزای خیر و ش ّر بودند‪ ،‬رشدی به امکان وحدت این دو‬        ‫تقسیمبندی که آن را میتوان «دارالغرب و دارالغیر» نیز نامید‪،‬‬
‫کهنه و تولد اندیشههای نو‪ .‬تکراری که هر بار به شکل نوینی‬     ‫در یک وجود اشاره میکند‪ .‬توحیدی که در خود دوگانه است‪.‬‬                 ‫دقیقاً آن روی سکه «دارالاسلام و دارالحرب» است!‬
                                                            ‫او خدا‪ ،‬شیطان‪ ،‬فرشتگان و پیامبران را موجوداتی معمولی‬          ‫اگر «آیههای شیطانی» پیش از آنکه به مضمون درگیری بی‬
                                 ‫عرضه میشود‪.‬‬                ‫معرفی میکند و آنها را در موقعیتهایی قرار میدهد که‬             ‫معنیای که آتش بیار معرکه آقای هانتینگتون نیز گشت تبدیل‬
                                                            ‫از تمیز خیر و ش ّر باز میمانند و همزمان این پرسش وسوسه‬        ‫شود‪ ،‬با بردباری خوانده میشد‪ ،‬شاید هرگز چنین ماجرایی بر‬
                  ‫مضمون اصلی‪ :‬تبعید و مهاجرت‬                ‫انگیز را مطرح میسازد‪ :‬کدام نیرو‪ ،‬خدا یا شیطان بر جهان‬         ‫سر آن پیش نمیآمد‪ .‬آن اندازه که تا کنون به ماجرای رشدی‬
‫هسته اصلی «آیههای شیطانی» پدیده مهاجرت در تاریخ‬                                                                           ‫از زاویه سیاسی‪ ،‬حقوقی و حاکمیت ملّی پرداخته شده‪ ،‬به‬
‫و موج بزرگ مهاجرت در قرن بیستم است‪ .‬در این کتاب از‬                                        ‫حکومتمیکند؟!‬                    ‫مضمون اصلی کتاب که محور این ماجرا بود‪ ،‬توجه شایسته‬
‫ابتدا تا انتها همه در حال هجرتند! رنج‪ ،‬هراس‪ ،‬درد‪ ،‬انزوا‪،‬‬    ‫«آیههای شیطانی» با طنزی بی نظیر زندگی معاصر را به‬             ‫نشده است‪ .‬گفتنی درباره این اثر چند بعدی بسیار است‪ .‬در‬
‫پشیمانی‪ ،‬نبرد و رؤیای جاودانی آرامش جا به جا در این کتاب‬    ‫نقد میکشد و با مبالغه و کنایه‪ ،‬نقد و نقیضه تلاش میکند‬          ‫این نوشته تنها به برجستهترین خطوط آن پرداخته میشود‪.‬‬
                                                            ‫تا حقایق تاریخی اعصار و جوامع را بکاود‪ .‬در این رهگذر‪،‬‬         ‫کتاب در نُه فصل تنظیم شده که ظاهراً ربطی به یکدیگر‬
                                 ‫تکرار میشود‪.‬‬               ‫رشدی در کنار استفاده از روایتهای گوناگون در دین یهود‪،‬‬         ‫ندارند‪ .‬در فصلهای دوم و چهارم با نامهای «ماهوند» و‬
‫رشدی در هزارتوی زمان و مکان و موقعیت سیاسی و‬                ‫مسیحیت و هندوئیسم به روایتی در جهان اسلام استناد‬              ‫«عایشه»استکهرشدیبهظهوردیننوین‪،‬مسائلاعتقادیو‬
‫فرهنگی میکاود‪« .‬یاکوب توبس» در کتاب «معاد شناسی در‬          ‫میکند که مطابق آن در سوره نجم پس از آیههای نوزده و‬            ‫مذهبیونیزبهگونهایغیرمستقیمبهانقلابایرانمیپردازدو‬
‫غرب» مینویسد‪« :‬بیگانه بودن یعنی از جای دیگری آمدن‪ .‬در‬       ‫بیست آیاتی نازل میشوند که نه از جانب پروردگار‪ ،‬بلکه از‬        ‫تصویریسراسرشکوتردیدنسبتبهاینوقایعارائهمیدهد‪.‬‬
‫اینجا در خانه خود نبودن‪ .‬این اینجا همان بیگانگی و هراس‬                                                                    ‫مسیحیان اروپا در قرون وسطا حضرت محمد را به تحقیر‬
‫است‪ .‬زندگیای که در اینجا جریان دارد‪ ،‬در بیگانگی میگذرد‬                                    ‫زبان شیطان است‪.‬‬                 ‫«ماهوند» مینامیدند که تغییر یافته کلمه محمد در زبانهای‬
‫و سرنوشت فرد بیگانه را بر دوش میکشد» و برای نویسنده‬         ‫طبق این آیات میبایستی سه بت از بتهای مکه (که‬                  ‫قدیمی انگلیسی و فرانسوی است و به معنای «شیطان» است‪.‬‬
‫مهاجر گویا این بیگانگی را پایانی نیست چرا که پس از سی‬       ‫در کتاب جاهلیه نام دارد) یعنی لات الاهه مادر‪ُ ،‬عزی الاهه‬      ‫رشدی نه تاریخ نوشته است و نه مقاله سیاسی و تحقیقی‪ .‬او‬
‫سال اقامت در انگلستان‪ ،‬داستانهای رشدی سرشار از رنج‬          ‫زیبایی و عشق‪ ،‬و منات الاهه سرنوشت از جانب خداوند یکتا‬         ‫به تمامی این ماجراها از دیدگاهی هنری و تخیلی نگریسته و‬
‫حاصل از این بیگانگی است‪ .‬از این روست که هنگامی که با‬        ‫تأیید شوند‪ .‬چنین تأییدی اگرچه ممکن بود به گسترش دین‬           ‫در این رهگذر‪ ،‬از واقعیت‪ ،‬روایت‪ ،‬تاریخ و تخیل بهره گرفته‬
‫طنزی گزنده از هویت تأیید نشده‪ ،‬زبان مادر ِی بریده شده‪،‬‬      ‫نو یاری رساند‪ ،‬لیکن اساساً با پیام آن که همانا توحید بود‪،‬‬     ‫است‪ .‬در ادبیات نیز میتوان به گفت و شنود پرداخت‪ .‬اتفاقاً‬
‫شوخکهای ترجمه ناشدنی‪ ،‬امیدهای ناکام و عشقهای از‬             ‫مغایرت داشت‪ .‬از این رو دریافته میشود که این آیات از زبان‬
‫دست رفته سخن میگوید‪ ،‬به کنایهای دردناک «مفهوم‬
‫فراموش شده کلمات میان تهی و پر طنین‪ ،‬سرزمین‪ ،‬تعلق‪،‬‬                 ‫شیطان بوده که در هیأت جبرئیل روی نمایانده بود‪.‬‬
‫وطن» را نیز بر آنها میافزاید‪ .‬بر همین اساس‪ ،‬او استعاره‬      ‫این روایت دستاویزی است که بر اساس آن نویسنده تلاش‬
‫مسخ و دگرگونی جسمی مهاجران را به کار میگیرد‪ .‬این مسخ‬
‫در واقع از دیدگاه نژادپرستانه کشور میزبان است‪ :‬زنی که‬

       ‫بخشی از بدنش به اسب آبی تبدیل شده‪ ،‬بازرگانان‬
   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22