Page 17 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۶ (دوره جديد
P. 17

‫صفحه‌‪‌17‬شماره‌‪1842‬‬                                                                                                  ‫خوبیاند؟ این یک موضوع است‪ .‬ولی در حال‬
‫جمعه ‪ ۲۸‬اوت تا پنجشنبه ‪ ۴‬سپتامبر ‪۲۰۲۲‬‬                                                                               ‫حاضر‪ ،‬هنگامی که تهدید به خشونت وجود دارد‪ ،‬موضوع‬
                                                                                                                    ‫عوض میشود‪ .‬آنوقت دیگر مسئله بر سر کیفیت آثار نیست‪،‬‬
‫تجمع افشاگرانه در مقابل محل زندگی عطاالله مهاجرانی در لندن‬                                                          ‫بلکه بر سر این است که ما چگونه به این تهدید واکنش نشان‬
       ‫به دلیل حمایتاش از حکم قتل سلمان رشدی‬                                                                        ‫میدهیم‪ .‬و در این حالت تنها یک امکان وجود دارد‪ :‬هرگز‬
                                                                                                                    ‫نباید در برابر این تهدید سر فرود آورد! این درسی است که‬
                                                          ‫ویدئو‬                                                     ‫ما در حیاط مدرسه میآموزیم‪ .‬وقتی میگذاری که تو را‬
                                                                                                                    ‫اینور و آنور ُهل بدهند‪ ،‬آنوقت بیشتر تو را ُهل خواهند داد‪.‬‬
‫قصد اخیر علیه جان سلمان رشدی نیز صحبت کرده است‪.‬‬           ‫گروهی از فعالان سیاسی چپگرا روز شنبه ‪ ۲۰‬اوت‬               ‫تنها امکان برای پایان دادن به این آزار این است که از خود‬
‫هدف این تجمع در لندن‪ ،‬روشنگری و آگاه ساختن‬                ‫در مقابل محل زندگی عطاالله مهاجرانی وزیر سابق‬             ‫علیه آن محافظت کرد‪ .‬باید مرزی کشید و از آن مرز دفاع‬
‫همسایگان عطاالله مهاجرانی از حمایت این فرد از‬             ‫فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران محمد خاتمی تجمع‬
‫تروریسم و به ویژه پشتیبانی او از سوء قصد به نویسنده‬       ‫کردند‪ .‬عطاالله مهاجرانی کتابی با عنوان «نقد توطئه‬                 ‫نمود‪ .‬تنها این دفاع به خشونت پایان خواهد داد‪.‬‬
‫«آیات شیطانی» بود‪ .‬با توجه به اعتصاب گسترده کارکنان‬       ‫آیات شیطانی» در تائید و توضیح فتوای روحالله خمینی‬         ‫س‪ :‬بیش از دو هفته پیش‪ ،‬روزنامه فرانسوی «شارلی‬
‫شبکههای حمل و نقل در لندن‪ ،‬گروه کوچکی توانستند‬            ‫برای قتل سلمان رشدی نوشته است که گویا تا کنون ‪۳۱‬‬          ‫ابدو» کاریکاتورهای تازهای از محمد منتشر کرد‪ .‬در واکنش‬
‫خود را به مقابل خانه حامی فتوای قتل سلمان رشدی‪،‬‬           ‫بار تجدید چاپ شده است‪ .‬وزیر سابق فرهنگ و ارشاد‬            ‫به آن‪ ،‬درگیریهایی وجود داشت که حتا با کشته همراه بود‪.‬‬
‫که سالهاست در امنیت و آسایش و رفاه در حومه شهر‬            ‫اسلامی دولت خاتمی و رئیس «مرکز بینالمللی گفتگوی‬           ‫ج‪ :‬ولی این کاریکاتورها نبودند که آدم کشتند‪ ،‬بلکه آدمها‬
‫لندن زندگی میکند‪ ،‬برسانند‪ .‬از جمله کسانی که در این‬        ‫تمدنها» در همان دولت‪ ،‬که در برخی شبکههای‬                  ‫بودند‪ .‬همه ما میدانیم که این در سرشت کاریکاتور است‬
‫تجمع سخنانی ایراد کردند میتوان به سعید آرمان و‬            ‫تلویزیونی فارسیزبان به عنوان کارشناس حضور گسترده‬
                                                          ‫دارد‪ ،‬بار دیگر در این روزها در حمایت از این فتوا و سوء‬                               ‫که خالی از نزاکت باشد‪.‬‬
                       ‫محسن خاتمی اشاره کرد‪.‬‬                                                                        ‫س‪ :‬کریستین امانپور‪ ،‬خبرنگار سی ان ان‪ ،‬با یکی از این‬
                                                                                                                    ‫کاریکاتوریستها گفتگویی داشت که در آن وی را سرزنش‬
‫همه چیز‪ ،‬روایت است‪ -‬یک ملت‪ ،‬خانواده‪ ،‬اینها روایتهای‬       ‫نزد مؤمنان مذهبی غیرقانونیاند‪ ،‬زیرا زیبا هستند‪ .‬ما در یک‬  ‫کرد که وقتنشناس است‪ .‬امانپور انتشار این کاریکاتورها را‬
‫بزرگ هستند‪ .‬در جوامع باز این روایتها تغییر میکنند چرا‬                     ‫نبرد فرهنگی بر سر لذت بسر میبریم‪.‬‬
‫که همه روی آن کار میکنند‪ ،‬چرا که زمان تغییر میکند‪.‬‬                                                                                                ‫بیمسئولیتی خواند‪.‬‬
‫تا اینکه روزگاری میرسد که برای نمونه‪ ،‬مشروع بودن‬          ‫س‪ :‬شما در توئیتر خیلی فعال هستید‪ .‬آیا میتوانید برای‬       ‫ج‪ :‬این موضع که آدم هربار با آن برخورد میکند‪ ،‬به‬
‫بردهداری دیگر به روایت بزرگ آمریکاییان تعلق ندارد‪ .‬و‬      ‫خوانندگان ما که «آیههای شیطانی» را هرگز نخواندهاند‪،‬‬       ‫تدریج ترس را تقویت میکند‪ .‬البته این موضع طوری رفتار‬
‫یا اینکه روایت زنان حق رأی ندارند‪ ،‬دیگر به اروپا متعلق‬    ‫یک خلاصه به اندازه پستهای توئیتر به دست بدهید که‬          ‫میکند که ترسآفرین نیست و مسئلهاش بر سر احترام و‬
‫نیست‪ .‬در یک جامعه باز و در حال پیشرفت‪ ،‬همگان روی‬                                                                    ‫تمدن و غیره است‪ .‬اما در حقیقت‪ ،‬این ترس است که محرک‬
‫این روایتها تأثیر دارند‪ .‬در یک جامعه بسته اما تو چنین‬           ‫آنزمان واقعا چه چیزی دقیقا به این خشم انجامید؟‬      ‫چنین موضعی است‪ .‬یعنی شکلی از بُزدلی‪ .‬حال آنکه آدم‬
‫قدرتی را نداری‪ .‬نبرد بر سر همین است‪ :‬چه کسی این‬           ‫ج‪ :‬گفتناش مشکل است چرا که این آدمهای خشمگین نیز‬           ‫مجاز نیست خودش را ترسو نشان دهد‪ ،‬مجاز نیست این‬
                                                          ‫آن را نخواندهاند… برای توئیتر میتوانم بگویم‪ :‬مسئله بر سر‬  ‫ایراد را معتبر بشمارد‪ .‬واقعیت این است که آدمها در یک‬
                         ‫روایتها را کنترل میکند؟‬          ‫حق تفسیر بود‪ ،‬بر سر اینکه چه کسی حق دارد یک داستان‬        ‫جامعه باز اغلب بسیار بیپروا با یکدیگر رفتار میکنند‪ .‬این‬
         ‫س‪ :‬آیا میتوان از قضیه شما چیزی آموخت؟‬            ‫را تعریف کند و چگونه‪ .‬و اگر یک پاسخ جدی میخواهید…‬         ‫طبیعت دمکراسی است که همه ما مطلقا بر یک عقیده‬
‫ج‪ :‬اینکه اصلا ملاحظه چیزی را نکنید! همیشه مواردی به‬                                                                 ‫نیستیم؛ و میتوانیم که بر یک عقیده نباشیم‪ .‬دمکراسی‬
‫احتیاط و احترام در برابر فلان و بهمان احساس منجر خواهد‬                                          ‫س‪ :‬بله‪.‬‬             ‫همانا خو ِد چالش است و نه قضاوت درباره مواضع مختلف‪.‬‬
‫شد‪ .‬یکبار دیگر میگویم‪ :‬اینها همه نام مستعار ترس هستند‪.‬‬    ‫ج‪ :‬یک صحنه رؤیا در این رمان وجود دارد که روایت‬            ‫به این ترتیب تنها امکان برای کنار آمدن با این واقعیت این‬
‫ما این افتخار را داریم که در اندک کشورهایی این امتیاز را‬  ‫دیگری از منشأ یک دین به دست میدهد که به اسلام شبیه‬
‫داشته باشیم که هر چه میخواهیم بگوییم‪ .‬کشورهای کمی‬         ‫است‪ ،‬اگرچه در کتاب نامی از اسلام برده نمیشود‪ .‬این به‬               ‫است که میبایست پوست خود را کلفتتر کرد‪.‬‬
‫هستند که ما در آنها از این موهبت برخورداریم‪ .‬باید ارزش‬    ‫مذاق بعضیها خوش نیامد که یکی به خودش اجازه بدهد‬           ‫س‪ :‬مرتب شنیده میشود که این همه نبرد فرهنگهاست‪،‬‬
‫آن را بدانیم‪ .‬همه کشورهای دیگر این موهبت را مطالبه‬        ‫و یک داستان به قول معروف مقدس را طور دیگری تعریف‬
‫میکنند و ما آن را داریم! اجازه ندهید طوری رفتار کنیم که‬   ‫کند‪ .‬موضع کتاب و همچنین موضع من این است‪ :‬هیچ چیز‬                                   ‫بین اسلام و جهان غرب…‬
                                                          ‫مقدس نیست‪ .‬آدم مجاز است هر چیزی را هر طوری که‬                           ‫ج‪ :‬بله‪ ،‬من اصلا به این اعتقادی ندارم‪.‬‬
                   ‫انگار به این موهبت نیازی نداریم‪.‬‬       ‫خوشش میآید تعریف کند‪ .‬و هر کسی این حق را دارد‪.‬‬            ‫س‪ :‬پس به چی اعتقاد دارید؟ واقعا کی و چی در اینجا‬
               ‫*منبع‪ :‬فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ‬        ‫داستانها‪ ،‬میراث ما هستند‪ ،‬آنها به همه ما تعلق دارند‪ .‬ما‬
                                                          ‫حق داریم آنها را به اختیار خود بگیریم و با آنها محترمانه‬                                ‫علیه کی یا چیست؟‬
                     ‫*ترجمه و تنظیم‪ :‬الاهه بقراط‬          ‫یا نامحترمانه‪ ،‬واقعی یا تخیلی برخورد کنیم‪ ،‬و هر طوری‬      ‫ج‪ :‬واحدهای همبسته یکپارچه نیستند بلکه به شدت‬
‫*ترجمه این مصاحبه نخستین بار ‪ ۲۲‬مهرماه ‪ ۱۳۹۱‬در‬            ‫که دلمان میخواهد روایتشان کنیم‪ ،‬بدون پیرایش‪ ،‬اصلاح‬        ‫متفرقاند‪ .‬بزرگترین نبرد درو ِن خود اسلام روی خواهد داد‪.‬‬
                                                          ‫شده‪ ،‬خلاصه شده‪ .‬و این فقط به کتابها مربوط نمیشود‪.‬‬         ‫جنگ بین س ّنیها و شیعیان بسی بزرگتر از همه اینهایی‬
                              ‫گویانیوز منتشر شد‪.‬‬                                                                    ‫است که بین اسلام و غرب روی میدهد‪ .‬همچنین خود‬
                                                                                                                    ‫کشورهای اسلامی نیز بین خود در دوستی بسر نمیبرند‪.‬‬
                                                                                                                    ‫سعودیها از ایرانیان خوششان نمیآید‪ ،‬همه از سوریها‬
                                                                                                                    ‫متنفرند و همینجور تا آخر‪ .‬غرب هم یک واحد یکپارچه‬
                                                                                                                    ‫نیست‪ .‬به این ترتیب نه دارالاسلام وجود دارد و نه دارالغرب‬
                                                                                                                    ‫و هیچ دو دایناسور بزرگی هم علیه یکدیگر مبارزه نمیکنند‪.‬‬

                                                                                                                                                     ‫س‪ :‬پس چی؟‬
                                                                                                                    ‫ج‪ :‬در قضیه «آیههای شیطانی» همیشه فکر میکردم‬
                                                                                                                    ‫این نبردی است بین انسانهایی که شوخی را میفهمند‬
                                                                                                                    ‫و انسانهایی که آن را نمیفهمند‪ .‬یک نوع عدم طنز بین‬
                                                                                                                    ‫مؤمنان مذهبی وجود دارد که دلیل بسیاری از مشکلات‬
                                                                                                                    ‫است‪ .‬اچ‪.‬ال‪ِ .‬من ِکن طنزپرداز آمریکایی‪ ،‬زمانی ایمان مذهبی‬
                                                                                                                    ‫را چنین تعریف کرد‪ :‬ایمان مذهبی‪ ،‬ترس رنجباری است‬
                                                                                                                    ‫از اینکه نکند کسی در جایی خوشحال و خندان باشد!‬
                                                                                                                    ‫(میخندد) این اندیشه‪ ،‬که شادی یک جنایت است‪ ،‬سرشت‬
                                                                                                                    ‫ویژه همه اشکال ایما ِن مذهبی است‪ .‬همانگونه که طالبان‬
                                                                                                                    ‫موزیک و رقص و هرآنچه را که میتوانست به شکلی تفریح‬
                                                                                                                    ‫را تداعی کند‪ ،‬ممنوع کردند‪ .‬دشمن‪ ،‬همانا تفریح بود‪ .‬اینجا‬
                                                                                                                    ‫شما دو معارض را در برابر هم دارید‪ :‬لذت و ایمان مذهبی‪.‬‬
                                                                                                                    ‫لذت در همه اشکال متنوع ظهورش‪ ،‬چه میدانم‪ ،‬از دامن‬
                                                                                                                    ‫کوتاه‪ ،‬راک اندرول‪ ،‬فیلم سینمایی و تندیس‪ .‬همه اینها در‬
   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22