Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۶ (دوره جديد
P. 13
صفحه13شماره1842 دربارۀ آیتالله خمینی بود ،تکثیر کنم. جهانشاه طاهری در شماره ۳۱کوچه «ژانپییر
جمعه ۲۸اوت تا پنجشنبه ۴سپتامبر ۲۰۲۲ رئیس :کاست درباره چه بود؛ چه میگفت؟ تیبو» در ناحیه «ایسیلهمولینو» در حومۀ پاریس سکونت
علی وکیلیراد :مزخرفاتی درباره آیتالله خمینی .من ۱۵ داشته و در شهر «رنس» نیز در خانۀ دوست دختر خود
تومان دیگر گرفتم. کاست برای آنها تکثیر کردم چون وسایلش را داشتم .در بهار «ماریز میشل» اقامت میکرده است .او صبح روز سهشنبه
دادستان :قبل از قتل دکتر برومند بود یا بعد از آن؟ همین سال بود که اکبری از من خواست تا با نهضت مقاومت ۶اوت ( ۱۵مرداد )۱۳۷۰از خانه خارج و ناپدید میشود.
وکیلیراد فکری کرد و گفت مرا به شک انداختید .گمان ملی بختیار کار کنم .وقتی مادرم فوت کرد بناسفید ،بیژن پسرعموی او طاهری متوجه میشود که او ریش خود را که
میکنم قبل بود .وکلای شاکیان خصوصی نپرسیدند وکیلیراد اکبری و محمدحسینخان در تهران به دیدن من آمدند و بلند کرده بود ،تراشیده است .بنا بر اظهارات افراد نزدیک به
چکاره بوده و چه کاری از او برمیآمده که برای جلب باز از من تقاضای همکاری کردند .از آنجایی که میدانستند بویراحمدی پدر او به دست برادر خود یعنی عموی فریدون
موافقت او آن همه پول را در اختیارش قرار میدادند .رئیس من مشکل مالی دارم ،حسینخان به من کمک کرد .دو ماه
بعد ،بهدعوت آنها به شیراز رفتم .باز از من تقاضای همکاری به قتل رسیده است.
دادگاه گفت ادامه بدهید. کردند و وعدۀ کمکهای مالی دادند .در ۱۳۶۷که به تهران موضع فریدون بویراحمدی نسبت به رژیم حاکم در ایران
علی وکیلی راد :در سال ۱۳۶۸پسرم متولد شد .مدام برگشتم ،بیژن اکبری برای دیدن من به خانهام آمد و گفت بسیار پیچیده بهنظر میرسد .در واقع بویراحمدی از افراد
مریض بود .بیژن اکبری به دیدن من آمد و به من مقداری بسیار نزدیک به شاپور بختیار بهشمار میرود .او در جلسات
اعلامیه داد که پخش کنم .وقتی دید حال و حوصلهاش را به دیدن یک فرش فروش به بازار بروم نهضت مقاومت ملی شرکت میکند و در تاریخ ۲۷ژوئیه
ندارم ،رفت .دو ماه بعد باز شخصی بهنام مهرداد دماوندی رئیس :نام او چه بود؟ ۵( ۱۹۹۱تیر )۱۳۷۰یعنی درست همان زمانی که قرار بود
به سراغ من آمد و مرا به شخصی بهعنوان یک عضو نهضت «دو دوست» او از ایران بیایند و در نشست سیاسی خانه
معرفی کرد .بعد از آن بناسفید و بیژن مدام برای من اعلامیه علی وکیلیراد :گمان میکنم نامش حاج حقیقت بود و شاپور بختیار شرکت کنند ،بسیار ناآرام بهنظر میرسد .از
و اطلاعیه میآوردند .یک بار هم پاسداران مرا گرفتند اما سوی دیگر بسیاری از ایرانیان عقیده داشتند که بویراحمدی
متوجه اعلامیهها نشدند .یک بار هم که مهرداد را دیدم به عبدالرحمن برومند شخص قابل اطمینانی نبوده و این سوء ظن نسبت به او وجود
او گفتم به اکبری بگوید که مایل به ادامه همکاری نیستم. داشته که با سازمان جاسوسی جمهوری اسلامی در ارتباط
یک هفته بعد بیژن اکبری به دیدن من آمد و عقیدۀ مرا گفتند او به من وام بدون بهره خواهد داد .بهتوصیه اکبری است و میتواند آزادانه به ایران سفر کند .بنا بر اظهارات
عوض کرد .این بار هم بهاتفاق محمدحسینخان طاهری به دیدن این مرد رفتم و او به من صدهزار تومان داد و گفت اطرافیانش ،او آدمی مادی و جاهطلب است و شاید همین
آمد .مشکل مالی داشتم .به من پول دادند .گفتم موضوع عامل سبب همکاری او در انجام جنایت شده است .فریدون
پول نیست ،فقط نمیخواهم با آنها همکاری کنم .باز یک میتوانم صدماهه بدهم .هر وقت خواستم بدهم. بویراحمدی بارها به ترکیه که در آنجا اعضای سازمان نهضت
صدهزار تومان دیگر حاج حقیقت با همان شرایط دفعه اول وقتی علی وکیلیراد موضوع وام را مطرح کرد دادستان از مقاومت ملی شاپور بختیار تشکیلاتی داشتند سفر کرده و از
به من داد .در آن زمان به پول احتیاج زیادی داشتم .مادرم جا برخاست و گفت آقای رئیس ،این شخص دروغ میگوید.
بیمار بود و میبایستی پول بیمارستان را میدادم .بعد هم مگر صدساله وام میدهند؟ در حقیقت ،مترجم رسمی دادگاه کلیه اقدامات آنها باخبر بود.
آپارتمانی گرفتم و مجبور شدم مبلغ دویست هزار تومان آقای رضوانیان بهجای این که ترجمه کند صدماهه ،ترجمه فریدون بویراحمدی متهم است که هم مقدمات جنایت
برای ورود به آنجا بپردازم .با چهارهزار تومان اجارۀ ماهیانه. کرده بود صدساله .مدتی از وقت دادگاه به ج ّر و بحث در را آماده میکند ،هم جنایتکاران بهدعوت و راهنمایی او به
آنچه علی وکیلیراد میگوید نشان میدهد که مدام به فرانسه میآیند و هم خود در جنایت شرکت مستقیم دارد.
او پول میدادند و بهاین ترتیب همیشه او را در چنگ مورد این وام گذشت.
دادستان :درآمد شما چقدر بود؟ ۴ـ علی وکیلیراد کیست؟
خود داشتند. علی وکیلیراد :گفتم که ۴۰۰۰تومان بود. علاوه بر بازپرسیهای متعدد ،علی وکیلیراد مجبور میشود
علیوکیلیراد:کمیبعددرشیرازبهدیدنمحمدحسینخان دادستان :چقدر اجارهخانه میدادید؟ در طول مدت محاکمه بارها زندگی خود را تعریف کند.
رفتم که علاوه بر بیژن اکبری و بناسفید ،یک نفر دیگر هم میگوید نام همسرش فریبا هاشمی است و نام پسرش احسان
بود که داماد محمدحسین خان بود .یادآوری میکنم که علی وکیلیراد۴۵۰۰ :تومان. که وقتی دستگیر شد ،او حدود دو سال داشت .تمام گناهان
وقتی به پاریس آمدیم ،بویراحمدی عکسی به من نشان دادستان با عصبانیت بیشتری میگوید میبینید که را به گردن شخصی بهنام بیژن اکبری میاندازد و میگوید
داد که این شخص هم در آن عکس بود .در اینجا بود که دروغ میگوید .مگر میشود ۴۰۰۰تومان درآمد داشت و او بود که سبب شد کارش به اینجا بکشد .میگوید در سال
محمدحسینخان شروع به صحبت کرد و گفت «این آقایان ۱۳۶۵که در شیراز کار میکردم با بیژن اکبری آشنا شدم.
پاریس» آنجا نشستهاند و فکر میکنند در ایران کسی کاری ۴۵۰۰تومان اجاره خانه پرداخت؟ او را دوستی بهنام بناسفید شیرازی به من معرفی کرد .این
نمیکند .حالا به آنها نشان خواهم داد و بعد طرحی را با ما دادستان حق داشت چون نمیدانست در ایران چه میگذرد شخص را زمان خدمت سربازی شناخته بودم .در شیراز که
و مردم چطور زندگی میکنند و وقتی با پرسشهای پشت سر او را دیدم گفت رانندۀ تاکسی شده است .او بود که حسین
در میان گذاشت. هم ،علی وکیلیراد را به جان آورد ،او با عصبانیت به مترجم خان طاهری را به خانۀ من آورد و از فعالیت او در نهضت
رئیس :چه طرحی؟ گفت به این آقای دادستان بگو شبها چراغ قوه برمیداشتم مقاومت دکتر بختیار صحبت کرد .بیژن اکبری را چند روز
علی وکیلیراد :طرح ویران کردن پالایشگاه دوگنبدان شیراز. بعد از این ملاقات در خانه بناسفید دیدم .دو افسر شهربانی
ما را قسم داد که این اسرار را نزد خود نگهداریم. و دزدی میکردم. شیراز هم آنجا بودند .گمان میکنم نام یکی از آنها پیمان بود
زمانی که وکیلیراد داستان انفجار پالایشگاه را تعریف کار خراب شد و دادستان متوجه طنز موضوع نشد .از او و در بخش گذرنامه کار میکرد .دیگری نامش مختاری بود.
میکرد رئیس دادگاه و دادستان با حالتی به او نگاه میکردند پرسیدند که آیا باز هم وامی گرفت یا نه .گفت بله ،یکصدهزار
که ناباوری در صورتشان بخوبی دیده میشد .علی وکیلیراد بعدها هر دوی آنها را در تهران دستگیر کردند.
رئیس :بیژن اکبری کی بود؟
ادامه میدهد.
علی وکیلیراد :من حرف او را جدی نگرفتم و فکر کردم علی وکیلی راد :او ظاهراً همهکارۀ محمدحسینخان
زیاد مشروب خورده است و یا زیاد تریاک کشیده است. طاهری بود که خود از زمینداران بزرگ و ایلاتی بود.
حرف او را قطع کردم و پرسیدم که این عملیات چطور ممکن رئیس :بین شما و بیژن اکبری چه گذشت؟
است صورت بگیرد و چه فایدهای دارد؟ او گفت که مقامات
جمهوری اسلامی سخت به وحشت خواهند افتاد و این کار علی وکیلیراد :چندماهی خبری از او نداشتم .مادرم بیمار
ایجاد سر و صدای زیادی خواهد کرد .او همچنین به قتل دکتر بود .در سال ۱۳۶۶بناسفید و بیژن اکبری در تهران به خانۀ
برومند اشاره کرد و گفت این کار پاسخی به این قتل خواهد
بود .حقیقت را بخواهید من موضوع را جدی نگرفتم و حتی من آمدند.
گفتم اگر این انفجار صورت بگیرد جان مردم به خطر خواهد رئیس :برای چه آمده بودند؟
علی وکیلیراد :از من خواستند کاستهای ویدیویی را که
افتاد .اما محمدحسینخان به من گفت حتی
وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی