Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۶ (دوره جديد
P. 15
صفحه15شماره1842 سلمان رشدی قهرمان = این نویسنده دیرزمانیست که شاهد لغزش جهان به
جمعه ۲۸اوت تا پنجشنبه ۴سپتامبر ۲۰۲۲ خیالپردازی،ایهاموآزادیست سوی فرقهگراییهای نفرتانگیز بوده است.
دیوانگان است» زیر سوال ببرند .او این نوع سرسپردگی را قتل او شد ،بسیار بیش از آنکه از مذهب سخن بگوید ،به = «آیات شیطانی» رمانی که بان ِی صدور فتوای قتل او
همچون «اهریمنی» میداند «که تمام اهریمنا ِن دیگ ِر زمانهی موضو ِع جلای وطن و مهاجرت میپردازد .قهرما ِن سرگردان شد ،بسیار بیش از آنکه از مذهب سخن بگوید ،به موضو ِع
هندی -آمریکای ِی رمان او به نام «کیشوت»« ،انسانهای
ما از دل آن زاییده میشوند». درهمشکستهای» را که به دلیل فقر یا جنگ آواره شدهاند جلای وطن و مهاجرت میپردازد.
از سوی دیگر ،آزادی بیان ،نه یک تج ّمل غربی ،بلکه مانند «صدفهای درخشانی» میبیند که «بازتا ِب حقیقت» = رشدی در ادبیات داستانی ،مقالات و سخنرانیهای
«همان ح ّقی است که بدون آن ،حقوق دیگر انسانی محو و در دوران آشفتگیهای معاصر انسانیاند .او تصدیق میکند خود نسبت به فری ِب ذوبشدن در اندیشهی خیرخواهانهی
نابود خواهد شد ».با وجود این ،در دنیای غرب ،زبانبازها و که «درنوردید ِن مرزها ،زبان ،جغرافیا و فرهنگ» ،آن «مر ِز گروهی ،هشدار داده بود .او از خوانندگان میخواهد تا
فریبگران رشد میکنند .به گفتهی او« ،این یک اشتباه تاریخ ِی نفوذپذیر» میان حقیقت و خیالپردازی ،و کاست ِن موانعی که «هوی ِتتک ُبعد ِیم ّلی،قومی،مذهبی،یاقبیلهایراکهشبیه
چپهای [به اصطلاح] متر ّقی است که معتقدند افرادی که به دست «انواع مختلفی از پلیسهای کنترل و مها ِر افکار روپوشهای مهارکنندهی دیوانگان است» زیر سوال ببرند.
میگویند به ما توهین شده و رنجیدهخاطر شدهاند ،این حق در جهان» برپا شده ،جایگاهی بنیادین در «زندگی و کا ِر او این نوع سرسپردگی را همچون «اهریمنی» میداند «که
را دارند تا دیگران را وادار به تسکی ِن آزردگیهایشان کنند». تمام اهریمنا ِن دیگ ِر زمانهی ما از دل آن زاییده میشوند».
در رمان بسیار موف ِق «بچههای نیمهشب» ( ،)۱۹۸۱رشدی ادبی» او دارند.
اتفاقات تاریخی را در آینهی سرگذش ِت سلیم ساینای ،قهرمان با وجود این ،برای زمانی به درازای سه دهه ،او آماج حملهی اکونومیست – سلمان رشدی از زمان کودکی به شکل
داستان خود که دقیقا در ساعت استقلال هندوستان به دنیا افرادی بوده است که تغییر و دگرگونی باعث وحشت و هراس چشمگیری پرطاقت و استوار بوده است .در سال ۱۹۴۹وقتی
آمده است ،روایت میکند .از سال ۱۹۸۹به اینسو ،او وضعیت آنهاست .در این «زمانهی سادهسازیهای بیحد و اندازه» که که دو ساله بود ،به نوع سختی از بیماری تیفوس مبتلا شد و
اسفناک زندگی خود را نه به عنوان یک تیرهبخت ِی منحصر به خود برآین ِد چنین واکنشی است ،شک کردن ،نمایش ،و استعاره پدرش تمام داروخانههای شهر مومبای [بمبئی] را جستجو کرد
فرد ،بلکه همچون بخشی از یک الگوی تاریخی ،تصویر کرده میبایست که در براب ِر حزب سیاسی یا مسلک مذهبی ،سر تا شاید داروی تازه و نجاتبخشی بیابد .در سال ،۱۹۸۴دچار
است .در کتاب «جوزف آنتون» که در ۲۰۱۲منتشر شد و تسلیم فرود آورد .با وجود آنکه اسلامگرایان افراطی ،کار و بیماری ذاتال ّریهی شدیدی شد که او را راهی بیمارستانی
خاطرات سالهای فرار و سرگردانی رشدی پس از فتوای قتل زندگی او را به مخاطره انداختهاند ،رشدی آشکارا تصدیق در شهر لندن کرد .پس از سال ،۱۹۸۹وقتی آیتالله خمینی،
وی توسط خمینی را روایت میکند ،او حکم قتل خود را با میکند که هیچ ایمان و آیینی نیست که نفرت و کینهورزی رهبر جمهوری اسلامی ،فتوای قتل او را صادر کرد ،نیروهای
نخستین پرندهی سیاه و شومی که خبر از آمد ِن ازدحا ِم مرگبار را در انحصار تام خود داشته باشد .بحث و مناظرهی آزاد در امنیتی بریتانیا چندین توطئه ترور او را خنثی کردند .در ماه
در فیلم «پرندگان» آلفرد هیچکاک میدهد ،مقایسه میکند. دوران پس از استقلال هندوستان در میان خانوادهی اهل مارس ،۲۰۲۰این نویسنده که در آن زمان ۷۲سال داشت و
او بیداد و جفایی را که در حق او رفته همچون «وزشهای کشمیر و مسلمان او رونق یافته بود .او با زنده کرد ِن احساس مبتلا به بیماری آسم بود ،چندین و چند هفته با بیماری کرونا
دلتنگینسبتبهگذشته«،محوشد ِنمرزهامیانفرهنگهای دست و پنجه نرم میکرد .و حال این روزها ،پس از تحمل ده
اولیهای» میبیند که «بعدا تبدیل به توفان شد». مذهبی در شه ِر مومبای قدیمی و واقعا سکولار» را به عنوان ضربهی چاقویی که در نشست ادبی شهر چاتاکوای نیویورک،
پاسخ او به چنین وضعیت ناخواستهای ،و در جایگاه یک حقیقتیبهیادمیآ َو َردکهدرستدرنقطهیمقابلهندوستا ِن به چشم ،گردن و بدنش فرود آمد ،در مسیر بهبودیستِ « .سر
انسا ِن گرفتار در پیچ و خ ِم توفان ،نه عقبنشینی ،بلکه
سرپیچی و مبارزه بوده است .حتی در دههی ۹۰میلادی که «تندخو و خفقانزدهی» امروز قرار دارد. سلمان» بار دیگر تاب آورده است.
فتوای خمینی ،هرلحظه و هرجا همچون خطری در کمیناش همگام با تیره شد ِن روزگا ِر دنیا ،او شاهد لغزش جهان به مبارزه با بیماری ذاتال ّریه به او کمک کرد تا سیگار را ترک
نشسته بود ،او به نمادی از آزادی و آزادگ ِی هنری تبدیل سوی فرقهگراییهای نفرتانگیز بوده است .رما ِن او به نام کند .یکی از دکترها ،سرفههای بسیار بد او را به پیشنمایش
گشت .سخنرانی میکرد؛ به دانشجویان درس میداد و بعدا «خشم» که تنها چند روز پیش از حملات ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ فیلمی دربارهی سرطان ریه تشبیه کرد و از او پرسید که آیا
بر صندلی ریاست انجمن قلم آمریکا تکیه زد؛ جایگاه رشدی منتشر شد ،شهر نیویورک را همچون دیگ جوشانی از خش ِم «دوست دارد این فیلم را ببینید» .رشدی در پاسخ گفت که،
نه تنها در نمایندگی اعضای انجمن قلم خلاصه نشد ،بلکه چندسویه به تصویر می ِکشد .به نوشتهی او «تمام جهان در نه! ممنونم ،و معتقد است که همین کنایه ،ناجی زندگی او
رویدادی همچون جشنواره ادبیات جهان ِی آن نهاد را راهاندازی آت ِش عصبیت و زودرنجی میسوخت .بر ت ِن هر کس ،تیغ شد .با وجود این ،کنایات و استعارههایی که داستانهای او
و رهبری کرد .او در این میان ،از دیگر نویسندگان تحت آزار چاقویی فرود آمده بود و پشت همه از ضربههای تازیانه سیاه روایت میکند -با جهشهای ُپرشور و پیچیده میان معانی
و محکومیت همچون تسلیمه نسرین فمینیست بنگلادشی بود« ».همهی ما به شدت خشمگین و برافروخته بودیم ».در واقعی و تمثیلی ،رئالیسم و فانتری ،مق ّدس و کفرآمیز— جان
تبعیدی حمایت کرد .در سال ،۲۰۰۵او با پیگیری و جد ّیت ادبیاتداستانی،مقالاتوسخنرانیها،رشدینسبتبهفری ِب
بسیار ،علیه قانون پیشنهادی «برانگیختن نفرت مذهبی» در ذوبشدن در اندیشهی خیرخواهانهی گروهی ،هشدار داده او را به خطر انداخته است.
بریتانیا مبارزه کرد و به ُکندکرد ِن تیغهی مفاد آن یاری رساند. بود .او از خوانندگان میخواهد تا «هوی ِت تک ُبعد ِی م ّلی، پیروا ِنمکت ِبنصگرایی[یعنیپیرویدقیقوتحتالفظ ِیاز
او در سخنرانیاش در جشن فارغالتحصیلی گروهی از قومی ،مذهبی ،یا قبیلهای را که شبیه روپوشهای مهارکنندهی متن]کهبنیادگرایانمذهبیازمهمترینسرس ُپردگا ِنآنهستند،
دانشجویان آمریکایی که محتوای آن خود نوع دیگری از سلمان رشدی را مظهر و تج ّسم تمام آن چیزهایی میبینند که
سبک هنر ِی رشدی است ،از آنها میخواهد تا به فرمان ُبرداری و از دایرهی تعریف آنها از هنر بیرون است و مورد سوء ظن
سنتگرایی ایدئولوژیک تن در ندهند و به کلام و هشدارهای آنهاست؛ سوء ظن به هنری که میان آیینهای گوناگون ،اصول
«عصیانگران و شورشیا ِن جهان» گوش کنند .خو ِد نف ِس حضور کلی ،و باورهای جزمی ،در تلاطم است و نه تنها چندگانگی و
او در چاتاکوا ،گواهی است بر دههها امتنا ِع او از سکوت کردن ایهام را به عنوان فضیلتهای طبیعی بازمیشناسد ،بلکه در
و دور از چشم جامعه بودن .حتی در روزهای اوج خطر فتوا ،و جستجوی آن است .منتقدان خشمگین ،که بیشتر آنها اصلا آثار
در حالی که نیروهای حفاظتی پلیس شهر نیویورک زیر نظرش او را نخواندهاند ،به پیشان ِی سب ِک ُپر رنگ و لعا ِب طنزنگاری
داشتند ،او با شرکت در میهمانیهای شا ِم ادبی ،به آن محافل، و گمانپردازیهای او ،داغ توهین و کفرگویی میچسبانند.
برای رشدی ،رمان «پیکرهایست که به هدف تصویر کرد ِن
گرمی و روح زندگی میبخشید. چندپارگ ِی حقیقت و ت ّکههای پراکندهی آن ،بنا شده است».
سلمان رشدی مدافع قاط ِع آنچه است که خود آن را «موقتی جستار نامدار او به نام «آیا هیچ چیز مق ّدس نیست؟» ادبیات
بودن تمام حقایق ،تغییرپذیری تمام شخصیتها ،و عدم داستانی را به عنوان ورطهای که در آن «زبانها ،ارزشها و
قطعیت تمام زمانها و مکانها» مینامد .تاریخ و اقبال ،بار روایتهای گوناگون در حال نزاع و ستیزهاند» میستاید؛ نکته
دیگر ضربتی ناگهانی را از سوی مؤمنان به او وارد آورده است؛ اما اینجاست که این نزاع ،در صلح و آرامش روی میدهد.
آنهم نه در ظر ِف واژههایی پرنشاط و خوشآهنگ ،بلکه از رشدی در میانهی گفتگو پیرامون معن ِی زادگاه و وطن بود
طری ِق کرداری حقیر و بیمایه .یکبار مجلهای از رشدی پرسید، که در موسسهی چاتاکوا مورد حمله قرار گرفت :موضوع
«بزرگترین دستاورد خود را چه میدانید»؟ پاسخ او این بود: بح ِث اصلی نویسندهای که در هندوستان متولد شده ،در
دانشگاه کمبریج بریتانیا تحصیل کرده ،و در منهتن نیویورک
«اینکه از پا نیفتادهام». زندگی میکند« .آیات شیطانی» رمانی که بان ِی صدور فتوای
*منبع :اکونومیست
*ترجمه و تنظیم :م .مهدی مرادی