Page 28 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۷ (دوره جديد
P. 28

‫صفحه‌‪‌‌28‬شماره‌‪‌184۳‬‬
                                                                                                                                                              ‫جمعه ‪ 11‬تا ‪ 17‬شهریورماه ‪14۰1‬خورشیدی‬

‫ُک ّفارساکتنخواهندشد!منهماسلامگرابودمامامسحورفرهنگآزادیشدم…‬

  ‫ایان هیرسی علی نویسنده‪ ،‬فعال سیاسی‪ ،‬مدافع حقوق‬           ‫بیان‪ ،‬آزادی اندیشه و انتخاب‪ ،‬آزادی زنان از زنجیرهای‬       ‫=من نیز فریفتهی موج فزایندهی اسلامگرایی بودم‪.‬‬
         ‫زنان و نمایندهی پیشین پارلمان هلند‬                ‫س ّنت‪ ،‬و آزادی مطبوعات و رسانه‪ .‬هنگامی که از زندان‬        ‫پس با سرور و نشاط به استقبال فتوا رفتم‪ .‬ما آنقدر فقیر‬
                                                           ‫یک ازدواج اجباری گریختم و زندگی تازهای را در اروپا آغاز‬   ‫بودیم که استطاعت مالی برای خریدن نسخهای از کتاب‬
‫و پندار بیهودهایست چراکه در آن روزی که الله‪ ،‬آخرین پیام‬    ‫کردم‪ ،‬مسحور فرهنگ آزادی شدم‪ .‬اما هنوز با ترس و لرز‪،‬‬       ‫«آیات شیطانی» نداشتیم‪ .‬در عوض‪ ،‬عنوان آن رمان موهن‬
‫وحی خویش را بر ماهوند [همان شخصیت مح ّمد‪ ،‬پیامبر‬           ‫آن دورانی را که مؤمنی وارسته بودم و در آستانهی مسیر‬       ‫و نام نویسندهاش را روی کاغذ و مق ّوا مینوشتیم و سپس‬
                                                           ‫افراطگرایی به خاطر میآورم‪ .‬من به بهترین شکل میدانم‬        ‫به آتش میکشیدیم‪ .‬وضعیت مضحک و ر ّقتانگیزی‬
      ‫اسلام در رمان] نازل کرد‪ ،‬تمام علم به تکامل رسید‪».‬‬    ‫که تقوا و درستکاری به نام اسلام‪ ،‬چطور مؤمنان را تحریک‬     ‫بود‪ ...‬اگر رشدی در همان زمان مورد حمله قرار میگرفت‪،‬‬
‫و همچون خمینی‪« ،‬امام» [کتاب آیات شیطانی] در کار‬            ‫میکند تا در برابر ناباوران فرضی‪ ،‬دست به وحشیگری و‬
‫خود موفق میشود و همان مردمی را که به او همچون‬                                                                                     ‫بیشک به شادی و پایکوبی میپرداختم‪.‬‬
‫نجاتدهندهای در برابر حاکم مطلقه مینگریستند‪،‬‬                                                ‫خشونت بزنند‪.‬‬              ‫=دههها پس از آن دوران‪ ،‬من به پناهندهای تبدیل‬
‫میبلعد‪ .‬این روایت‪ ،‬آگاهی عمیق رشدی نسبت به ماهیت‬           ‫من همواره به مسئلهی «فتوا» بر ضد سلمان رشدی‪،‬‬              ‫شدهام‪ ،‬بیاعتقاد به وجود خدا‪ ،‬و باورمند به کمال مطلوب‬
‫رژیم جمهوری اسلامی را نشان میدهد؛ ماهیت پلید‪،‬‬              ‫همچون کشمکشی عجیب میان دو شخصیت کاملا متفاوت‬              ‫و ارزشهای والای دنیای غرب‪ :‬ارزشهایی همچون آزادی‬
‫خرافهپرور و اصلاحناپذیر رژیمی که بسیاری از افراد‪ ،‬چه‬       ‫نگریستهام‪ .‬در یکسو‪ ،‬رماننویسی قرار دارد که در شهر‬         ‫بیان‪ ،‬آزادی اندیشه و انتخاب‪ ،‬آزادی زنان از زنجیرهای‬
‫در همان زمان [انقلاب ‪ ]۵۷‬و چه حتی امروز‪ ،‬از درک آن‬         ‫بمبئی [در هندوستان] که زمانی جزو شهرهای سکولار بود‪،‬‬       ‫س ّنت‪ ،‬و آزادی مطبوعات و رسانه‪ .‬هنگامی که از زندان‬
‫عاجزند‪ .‬واکنش دنیای غرب در برابر فتوای قتل‪ ،‬دقیقا شبیه‬     ‫به دنیا آمده و در انگلستانی زندگی میکند که فیلم کمدی و‬    ‫یک ازدواج اجباری گریختم و زندگی تازهای را در اروپا آغاز‬
‫همان واکنشی بود که امروز در مقابل بلندپروازیهای اتمی‬       ‫سرشار از نقد مذهبی «زندگی برایان به روایت مانتی پیتون»‬    ‫کردم‪ ،‬مسحور فرهنگ آزادی شدم‪ .‬اما هنوز با ترس و لرز‪،‬‬
‫جمهوری اسلامی شاهد آن هستیم‪ :‬مذاکره! چنین رویکردی‬          ‫در آن ساخته میشود؛ مردی که عاشق ادبیات و زبان است‬         ‫آن دورانی را که مؤمنی وارسته بودم و در آستانهی مسیر‬
‫در آن سالها‪ ،‬همچون امروز‪ ،‬برآمده از یک نوع کژفهمی و‬        ‫و سالها تلاش کرده تا به نویسندهای صاحباثر تبدیل شود‪.‬‬
‫سوء برداشت بنیادین نسبت به ماهیت رژیم اسلامی حاکم‬          ‫رشدی روشنفکریست دلبستهی داستانها و راوی ق ّصهها‪.‬‬                               ‫افراطگرایی به خاطر میآورم‪.‬‬
‫بر ایران است‪ .‬تطبیق جهان غرب با جهانبینی و دنیای‬           ‫هنگامی که او «آیات شیطانی» را نوشت‪ ،‬بیشتر علاقمند‬         ‫=رشدی شخصیتی شبیه خمینی را در یکی از فصلهای‬
‫اسلامگرایی و مصالحه بین این دو‪ ،‬به هیچ عنوان امکانپذیر‬     ‫بود تا به موضوع مهاجرت بپردازد تا به ارائهی تصویری‬        ‫«آیات شیطانی» به تصویر میکشد‪ .‬شخصیتی به نام‬
‫نیست‪ .‬اگر ما هرچه زودتر به این درک برسیم که هیچ نوع‬        ‫طنزگونه از اسلام‪ .‬بیشک او شخصی غیرسیاسی نبود‪ ،‬اما‬         ‫«امام»‪ ،‬که در تبعید بسر میبَ َرد و بر آن است تا به کشور‬
‫مماشاتی قادر به مهار کردن کوتهفکران حکومت اسلامی‬           ‫جهانش‪ ،‬جهان کتاب و خیالپردازی بود و پرداختن به دنیای‬      ‫خود بازگردد تا حاکم مطلقهای را سرنگون سازد و رژیم‬
‫در ایران نیست‪ ،‬بهتر خواهیم توانست تا به مقابله با آنها‬     ‫واقعی از راه تخیلات عجیب و وهمانگیز‪ .‬نه تنها مقصود او‬     ‫استبدادی خود را جایگزین آن کند‪ .‬همچون خمینی‪ ،‬امام‬
                                                           ‫تحقیر و رنجاندن مسلمانان نبود‪ ،‬بلکه فقط گمان میکرد‬        ‫کتاب «آیات شیطانی» نیز میخواهد زمان را به عقب‬
                                     ‫بپردازیم‪.‬‬             ‫که رویدادها و کتب به اصطلاح مقدس‪ ،‬دستمایههای بسیار‬
‫فقط به شکل استفاده از کلمات در فتوای خمینی بنگرید‪:‬‬         ‫خوبی برای خلق آثار هنریاند؛ همانگونه که نویسندگان‬                                             ‫بازگرداند‪.‬‬
‫«از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را‬         ‫غربی‪ ،‬هم به شکل مثبت و هم منفی‪ ،‬آزادانه به مضامین‬         ‫=من خطرات اسلامگرایی را به بهترین شکل ممکن‬
‫یافتند‪ ،‬سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند‬                                                            ‫میشناسم‪ .‬هنگامی که آشکارا دین اسلام را کنار گذاشتم‪،‬‬
‫به مق ّدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه‬                              ‫مربوط به مسیحیت میپردازند‪.‬‬            ‫مجبور شدم که به زندگی در حباب امنیتی عادت کنم؛‬
‫کشته شود‪ ،‬شهید است ان شاءالله‪ ».‬این زبان‪ ،‬زبان تجلیل‬       ‫در سوی دیگر اما‪ ،‬آیتالله خمینی قرار داشت؛ شخصی‬            ‫وضعیتی که تا به امروز تغییری نکرده است‪ .‬از حفاظت ‪۲۴‬‬
‫و حساسیت است‪ .‬رشدی دست به کُفرگویی زده است‪ -‬او‬             ‫بنیادگرا که پیش از بازگشت به ایران برای سرنگون کردن‬       ‫ساعته برخوردارم و هنوز تهدید به مرگ میشوم‪ .‬دوست‬
‫به ناموس باورهای مقدس ما اهانت کرده است‪ -‬پس او‬             ‫حکومت شاه در ‪ ،۱۹۷۹‬سالهای مدیدی را خارج از ایران‬          ‫شیرینزبان‪ ،‬بددهان‪ ،‬و فوقالعادهی من‪ ،‬تئو ون گوک‪ ،‬تنها‬
                                                           ‫و در تبعید گذرانده بود‪ .‬هر زمان که دربارهی خمینی‬          ‫به خاطر آنکه فیلمی را با سناریویی از من ساخته بود‪ ،‬به‬
 ‫و بسیاری افراد دیگر میبایست از دم تیغ گذرانده شوند‪.‬‬       ‫میخوانم‪ ،‬این اندیشه در من شکل میگیرد که او خود‬            ‫قتل رسید‪ .‬قاتل او به روی نامهای که با چاقو به سینهی تئو‬
‫فتوای خمینی‪ ،‬فتوایی بیزمان و همیشگی است و با مرگ‬           ‫را به مثابه جانشینی برای پیامبر اسلام تصور میکرد‪ .‬او‬
‫خمینی از بین نمیرود‪ .‬به همین دلیل است که وقتی به‬           ‫ترکیبی بسیار خطرناک از دو چیز بود‪ :‬هم انسانی عمیقا‬              ‫فرو کرده بود نوشته بود که نفر بعدی من هستم‪.‬‬
‫مسئلهی مبارزه با اسلامگرایی میرسیم‪ ،‬ابزارهای دیپلماسی‬      ‫خودخواه و هم بنیادگرایی سرشار از تع ّصبات دینی‪ .‬او به‬
‫و خردورزی غربی به کار نمیآیند‪ .‬ما با دشمنی روبرو‬           ‫کار نویسندگی نیز میپرداخت‪ ،‬اگرچه موضوع نوشتههایش‬          ‫آیان هیرسی علی (‪ – )UnHerd‬سی سال پیش‪ ،‬وقتی که‬
                                                           ‫تنها به قرآن و شریعت اسلامی محدود میشد‪ .‬ذوق هنری‬          ‫نوجوان بودم و در شهر نایروبی [پایتخت کنیا] میزیستم‪،‬‬
      ‫هستیم که هرگز از پا نمینشیند؛ از دریچهی قرون‬         ‫و خیالپردازیهای آزادانه و بیپروا‪ ،‬سنخیتی با جهان‬          ‫از جمله افرادی بودم که به آتش زدن و سوزاندن کتاب‬
                                                           ‫او نداشت و علاقمندیاش به ادبیات‪ ،‬از دایرهی اسلام و‬        ‫اعتقاد داشتند‪ .‬سال ‪ ۱۹۸۹‬بود؛ سالی که فتوای قتل سلمان‬
                                                                                                                     ‫رشدی صادر شده بود و من نیز فریفتهی موج فزایندهی‬
                                                                               ‫باورهای اسلامی فراتر نمیرفت‪.‬‬          ‫اسلامگرایی بودم‪ .‬پس با سرور و نشاط به استقبال فتوا رفتم‪.‬‬
                                                           ‫در حالی که هدف رشدی‪ ،‬پُل زدن به تمام بُنمایهها و‬          ‫به ندرت پیش آمده بود که واقعا کتابی را سوزانده باشم‪ :‬ما‬
                                                           ‫آزمودنیهای جهان هستی در رمانهایش بود‪ ،‬گریز خمینی‬          ‫آنقدر فقیر بودیم که استطاعت مالی برای خریدن نسخهای‬
                                                           ‫از مقولات مذهبی‪ ،‬غیرممکن بود‪ .‬بطرز پیشگویانهای‪،‬‬           ‫از کتاب «آیات شیطانی» نداشتیم‪ .‬در عوض‪ ،‬عنوان آن رمان‬
                                                           ‫رشدی شخصیتی شبیه خمینی را در یکی از فصلهای «آیات‬          ‫موهن و نام نویسندهاش را روی کاغذ و مق ّوا مینوشتیم و‬
                                                           ‫شیطانی» به تصویر میکشد‪ .‬شخصیتی به نام «امام»‪ ،‬که‬          ‫سپس به آتش میکشیدیم‪ .‬وضعیت مضحک و رقّتانگیزی‬
                                                           ‫در تبعید بسر میبَ َرد و بر آن است تا به کشور خود بازگردد‬  ‫بود‪ .‬اما ما در کار خود بیاندازه جدیّت داشتیم‪ .‬ما فکر‬
                                                           ‫تا حاکم مطلقهای را سرنگون سازد و رژیم استبدادی خود‬        ‫میکردیم که روحالله خمینی به خاطر دفاع از اسلام‪ ،‬در‬
                                                           ‫را جایگزین آن کند‪ .‬همچون خمینی‪ ،‬امام کتاب «آیات‬           ‫برابر کافران ایستاده و او همان کسی است که آتش خشم‬
                                                                                                                     ‫عادلانهی خدای اسلام را بر سر یک انسان مرتد و خبیث‪،‬‬
                                                                 ‫شیطانی» نیز میخواهد زمان را به عقب بازگرداند‪:‬‬       ‫فرود خواهد آورد‪ .‬اگر رشدی در همان زمان مورد حمله قرار‬
                                                           ‫«تاریخ … این تاریخ َمستیآور‪ ،‬مخلوق و دارایی ابلیس‪،‬‬
                                                           ‫سرچشمهیافته از شیطان بزرگ‪ ،‬بزرگترین دروغها‪ -‬پیشرفت‪،‬‬             ‫میگرفت‪ ،‬بیشک به شادی و پایکوبی میپرداختم‪.‬‬
                                                           ‫علم‪ ،‬حقوق‪ -‬آنچه «امام» نهی کرده و مردود میشمارد‪.‬‬          ‫دههها پس از آن دوران‪ ،‬من به پناهندهای تبدیل شدهام‪،‬‬
                                                           ‫تاریخ‪ ،‬یعنی انحراف از صراط مستقیم؛ علم و دانش‪ ،‬فریب‬       ‫بیاعتقاد به وجود خدا‪ ،‬و باورمند به کمال مطلوب و‬
                                                                                                                     ‫ارزشهای والای دنیای غرب‪ :‬ارزشهایی همچون آزادی‬
   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33