Page 20 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۹ (دوره جديد
P. 20
صفحه۲0شماره184۵
جمعه ۲۵تا ۳1شهریورماه 1401خورشیدی
به درستی فاشیسم چیست؟
میبیند .در اینجاست که نه تنها پایههای اقتدار مصنوعی جامعه آرمانی تصور میکنند ،انجام میپذیرد .به لحاظ =چرا مردم با وجود توان عقلانی برای اندیشیدن،
رژیم رو به زوال میگذارد ،بلکه به تدریج هواداران نظام روانشناختی در فضاهای احساسی شور و اشتیاق مردم
فاشیستی نیز یا صادقانه مسیر زندگی خود را از نظام جدا برای ادای احترام به رهبر فاشیست و ستایش او برانگیخته چشمبسته خود را در اختیار ارادهی رژیمهای اقتدارگرای
میسازند ،و یا از روی ترس ناشی از خشم مردم و حساب و تشویق میشود .اما به دلیل ریشههای عمیق تاریخی و فاشیست قرار میدهند؟ چگونه شرایط اجتماعی به
پس دادن آینده ،رهبر درمانده فاشیست را تنها میگذارند. هویتی که مردم در افق فرهنگی و هستی شناسی سیاسی شیوهای شکل میگیرند که در آن روان جمعی بطور کلی با
در مواجهه با رژیم فاشیستی ،نیروهای مخالف ،و به ویژه خود دواندهاند ،و آگاهیهایی که آنها نسبت به سرنوشت رضایت مردم در اختیار چنین حکومتهایی قرار میگیرد؟
=رهبران فاشیست همواره موج احساسات تودههای
مردم را بازشناخته و هدایت آنرا تحت کنترل خود میگیرند.
این توانایی رهبران فاشیست از طریق تلاش برای یادآوری
اقتدار نظامی و امنیتی و همچنین نوید مجد و عظمت آنچه
آنان جامعه آرمانی تصور میکنند ،انجام میپذیرد .به لحاظ
روانشناختی در فضاهای احساسی شور و اشتیاق مردم
برای ادای احترام به رهبر فاشیست و ستایش او برانگیخته
و تشویق میشود .اما به دلیل ریشههای عمیق تاریخی و
هویتی که مردم در افق فرهنگی و هستی شناسی سیاسی
خود دواندهاند ،و آگاهیهایی که آنها نسبت به سرنوشت
خود پیدا میکنند ،به تدریج از فضای احساسی کنترل شده
خارج و در مقابل رژیم فاشیستی قرار میگیرند.
=در نقد برنامه گاتا ،مارکس به درستی توضیح میدهد
که اصلاحطلبان در خوشبینانهترین حالت ممکن سادهانگار
و در واقعگرایانهترین حالت فریبکارند .ذات رژیم
فاشیستی به گونهای است که امکان اصلاح در آن وجود
ندارد .اصلاحطلبی نیز هرگز نمیتواند کانون اصلی قدرت
فاشیستی را مورد نقد قرار داده و به چالش بکشد زیرا
هستی سیاسی اصلاحطلبی به همان منابع ضدانسانی و
متعفن فاشیسم وابسته است.
نمایشگاه جنگ جهانی دوم به مناسبت ۸۳امین سال آغاز آن /گدانسک /لهستان ۳۰ /اوت ۲۰۲۲ محمود مسائلی – پرسشها :فاشیسم چیست؟ یک
ایدئولوژی است یا یک جریان فکری و روانی ،و یا پدیدهای
آنهایی که خود را در موقعیت رهبری اعتراضات مردمی خود پیدا میکنند ،به تدریج از فضای احساسی کنترل شده تاریخی؟ آیا فاشیسم جریانی است که در هر زمان و
میبینند ،به درکهای متفاوتی درباره ضرورت دگرگونی خارج و در مقابل رژیم فاشیستی قرار میگیرند .توسعه شرایطی و در هر جامعهای ممکن است حضور داشته
آگاهی و حضور مردم در صحنه سیاسی برای اعاده هویت باشد ،یا اینکه فقط به نوع آلمانی -ایتالیایی پیش از جنگ
میرسند. فرهنگی و تاریخی خود ،رژیم فاشیستی را وا میدارد تا جهانی دوم اطلاق میشود؟ چرا باید ویژگیهای فاشیسم
پارهای از آنها باور دارند که نظام قابل اصلاح است .به با توسل به برچسبهایی که به مردم میزند ،تلاش آنها را را شناخت؟ چرا این شناخت برای جوامع در حال گذار از
نظر اینان ،با تقویت آگاهیهای مردم و آوردن آنها به طرحهای دشمن خیالی مرتبط ساخته ،و وحشیانه سرکوب
حوزههای شبهدمکراتیک تصمیمگیری میتوان از شدت نماید .اما با توسعه هرچه بیشتر نارضایتی ،نگرانی مردم برای استبداد به دمکراسی مهم و حیاتی است؟
تمامیتخواهی نظام کاسته و آنرا در برابر خواستههای سرکوب شدن و ترس از ماشین امنیتی و سرکوب نظام ،به
مردم به تسلیم کشاند .در نقد برنامه گاتا ،مارکس به درستی تدریج به خشمی فراگیر تبدیل شده و پیامهای خود را به طرح موضوع
توضیح میدهد که اصلاحطلبان در خوشبینانهترین حالت نظام فاشیستی به اشکال مختلف به نمایش میگذارد .در پیشتر در نوشتاری با عنوان روانشناسی فاشیسم مذهبی،
ممکن سادهانگار و در واقعگرایانهترین حالت فریبکارند. این شرایط ،روانپریشی نظام فاشیست با خشمی عمیق و و با مراجعه به کتاب روانشناسی گروهی فاشیسم[ ]۱که
ذات رژیم فاشیستی به گونهای است که امکان اصلاح در فزاینده که از احساسات واقعی مردم خسته و جان به لب در سال ١٩٣٣یعنی آغاز صعود اینگونه رژیمها در آلمان
آن وجود ندارد .اصلاحطلبی نیز هرگز نمیتواند کانون اصلی رسیده سرچشمه گرفته ،مواجه میشود .در این شرایط ،و و ایتالیا تحریر شده بود ، ،ویژگیهای فاشیسم را توضیح
قدرت فاشیستی را مورد نقد قرار داده و به چالش بکشد در صحنه سیاسی ،سرکوب پیوسته مردم و رعب و وحشتی داده شد ]۲[.نویسنده کتاب ،ویلهلم رایش ،این پرسش
زیرا هستی سیاسی اصلاحطلبی به همان منابع ضدانسانی و که برپا میکند ،به تدریج جای خود را به خشمی عمیق را با خوانندگان خود به اشتراک میگذارد که چرا مردم با
و همراه با شجاعت برای مقابله با رژیم میدهد .در این وجود توان عقلانی برای اندیشیدن ،چشمبسته خود را در
متعفن فاشیسم وابسته است. شرایط دگرگون کننده ،دیگر پیوندهای عاطفی و احساسی اختیار ارادهی رژیمهای اقتدارگرای فاشیست قرار میدهند؟
جریان دیگری هم وجود دارد که خواهان عبور کامل از فریبکارانهای که رژیم فاشیستی با تودههای ناآگاه و باورمند چگونه شرایط اجتماعی به شیوهای شکل میگیرند که در
فاشیسم مذهبی است ،اما این نگرانی را ابراز میدارد که برقرار کرده ،نمیتواند کارآمد باشد و اوضاع را تحت کنترل آن روان جمعی بطور کلی با رضایت مردم در اختیار چنین
پس از دوران گذار از استبداد ،فضای فاشیستی دیگری بر خود گیرد .رهبری فاشیست با شروع وزش نسیم مخالفت و حکومتهایی قرار میگیرد؟ اگر به شرایط اجتماعی و
جامعهسایهافکند.این نگرانی ،هرچندقابلتوجهوبجاست، نارضایتی گسترده مردم ،تصورات خود را در هاله درماندگی سیاسی دوران میان دو جنگ جهانی و ابعاد روانشناختی
به درستی معلوم نیست بر چه پیشفرضهایی قرار دارد و
مردم آن دقت کنیم ،پاسخ تا حد زیادی آشکار میگردد.
چگونه آن پیشفرضها میتوانند به اثبات برسند. رهبران فاشیست همواره موج احساسات تودههای مردم
را بازشناخته و هدایت آنرا تحت کنترل خود میگیرند .این
توانایی رهبران فاشیست از طریق تلاش برای یادآوری اقتدار
نظامی و امنیتی و همچنین نوید مجد و عظمت آنچه آنان