Page 24 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۹ (دوره جديد
P. 24
توجه ،شعر را به چشم وسیلهای مینگریست که میباید در ننگاستکهمردمهمهدرکاروتودر صفحه۲4شماره184۵
خدمت اهداف و آرمانهای سیاسی و اجتماعی قرار گیرد. خواب ،اقبال وطن بسته به کار است! جمعه ۲۵تا ۳1شهریورماه 1401خورشیدی
برای وی مبارزه و پیکار دردرجهی اول اهمیت قرار داشت: درباره شعر مشروطیت ایران ()۱۱
= ابوالقاسم لاهوتی به عنوان یکی از کوشندگان
مبارزه شرف و کار افتخار من است برجستهی تحولات ایران در آن دوران ،شاعریست که با
نجات فعله و محو ستم شعار من است قریحهی سرشار ،زبان تغزلی ،عواطف ظریف و حساسیت
هنری قابل توجه ،شعر را به چشم وسیلهای مینگریست
دمی شدم ز اسارت رها که دانستم که میباید در خدمت اهداف و آرمانهای سیاسی و
رها کننده من دس ِت نامدار من است
چو نیست تیغ به دستم ،کنون به دفع ستم اجتماعی قرار گیرد.
قلم به کار برم ،شاعری نه کار من است
روم به کارگـ َـه اکنون ،بس است شعر امروز امسال ۱۱۶سال از ۱۴امرداد ۱۲۸۵که پیروزی انقلاب
نـ ُـه است ساعت و زحمت در انتظار من است مشروطه با امضای فرمان توسط مظفرالدین شاه قاجار به
تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه
پیش از این از اهمیت کوششهای نوجویانهی او در محمد جلالی چیمه (م .سحر)
زمینهی فرم سخن گفتیم .او روش تازه دیگری در پیش پیروزی حقوقی خود را به ثبت رساند ،میگذرد.
گرفت که بسیار مهم و نتیجهبخش بود و حاصل ابتکار او این ابیات را هنگامی که جوان بود در سال ۱۹۱۷برابر با شاعر گرامی محمد جلالی چیمه (م .سحر) کتاب خود
را میتوان طلیعه یا دستکم الهامبخش شیوهای دانست ۱۲۹۵خورشیدی در کرمانشاه سرود: با عنوان «درباره شعر مشروطیت ایران» را برای انتشار در
اختیار کیهان لندن قرار داده است تا همزمان با سالگردی
که نیما یوشیج (علی اسفندیاری) نماینده آن شد. با آنکه در شریعت خوبان حجاب نیست دیگر از انقلابی مترقی و آزادیخواهانه که راه زندگی
شعر «سنگر خونین» که درواقع ترجمه یا اقتباسی است یار مرا برای چه شرم از نقاب نیست؟ ایرانیان را به سوی جهان مدرن و «ایران نوین» در دوران
از یکی از اشعار ویکتور هوگو که در سال ۱۹۲۳فرخی در پهلویها گشود ،منتشر شود .کیهان لندن این مجموعه را
مسکو سروده نشان میدهد که وی پیش از نیما یوشیج
دست به تجربه شکستن تساوی طولی مصرعها زده و در در بخشهای مختلف در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
واقع وزن آزاد عروضی را که بعدها اوزان نیمایی نام گرفتند
*****
ابداع کرده است.
وی در این شعر هم در طرز قافیهبندی و هم در شیوه بخش یازدهم
تداوم مصرعهای بلند و کوتاه به شکلی که وزن عروضی در ابوالقاسم لاهوتی
ابوالقاسم الهامی یا لاهوتی یا الهامی زاده کرمانشاه
هم نریزد پیشگام و الهامبخش نیمایوشیج است. زندگانی پر ماجرا و توفانی را از سر گذرانده است.
او شکل نمایشی و گفتگو و نیز عبارتبندی به شکل گفتار جوانی لاهوتی در ایران ،اما قسمت بیشتر عمر او در
میان پرانتز را که نیما هم به کار بسته و پیروان او ادامه غربت و دور از وطن گذشته و قسمت اعظم کارنامه شعری
و تلاشهای سیاسی و فرهنگی او در روسیه شوروی و به
دادهاند در این شعر به کار برده است. ویژه در تاجیکستان سپری شده است
در جوانی پیش از آنکه وارد شغل نظامیگری شود گرایشی
سنگر خونین در بین شیخ و شحنه جز از بهر ناحساب به تصوف و درویشی داشته و اشعار صوفیانه نیز سروده
رزمآوران سنگر خونین شدند اسیر دهقان به هیچ چیز در ایوان حساب نیست اما بعدهابا تغزل و شعر عاشقانه و وطنی در روزنامههایی
شه مست و شحنه راهزن و شیخ رشوهخوار چون «حبل المتین» چاپ کلکته و «ایران نوین» به نام
با کودکی دلیر دیگر که مدعیست که ایران خراب نیست؟ «احمد الهام» انتشار میداده است.
به سن دوازده. ظاهرا در لباس نظامی دو بار دست به شورش زده و
– آنجا بُدی تو هم؟ تبلیغ کس به خرج توانگر نمیرود تحت تعقیب قرار گرفته و ناگزیر به ترک وطن شده است.
ما دیدهایم و چاره بجز انقلاب نیست نخستین بار به استانبول رفته و پس از بازگشتی که به
– بله! دهقان ز غصه جان دهد و خان ز پول او وساطت میسر شده به تبریز آمده و در آنجا نیز در مقام
با این دلاوران. جز در خیال عیش و قمار و شراب نیست فرمانده نیروهای امنیه دست به قیام زده و اینبار ناگزیر
– پس ما کنیم جسم تو را هم نشان به تیر لاهوتی ار جهان همه خصمت شود چه غم شده در سفری بیبازگشت به روسیه شوروی بگریزد و از
تا آنکه نوبت تو رسد ،منتظر بمان! وجدان پاک را قلق و اضطراب نیست این پس همه ذوق و توانایی ادبی و دانش شعری خود را در
یک صف بلند شد همه لول تفنگها خدمت انقلاب شوروی که در آن سالها غالب کوشندگان
آتش جرقه زد فرخی نخست غزلهای سنتی میسرود .غزل او نیز چون فرهنگی و ادبی و سیاسی را مجذوب مرام بلشویکها کرده
ت ِن همسنگرا ِن او عارف و فرخی شکل و رنگ سیاسی و اجتماعی و وطنی بود به کار اندازد .این قسمت از کوششهای شعری لاهوتی
غلتان فتاد بر سر خاشاک و سنگها. بیرون از حوزه شعر مشروطیت قابل بررسی است .آنچه در
– « اذنم بده به خانه روم تا کنم وداع گرفت و به شعر مبارز و مدافع عدالت اجتماعی گرایید. اینجا برای ما حائز اهمیت است ،نقش و جایگاه لاهوتی
با مادر عزیز» – (به سلطان فوج گفت) ابوالقاسم لاهوتی به عنوان یکی از کوشندگان برجستهی در ادبیات مشروطه قبل از دوران مهاجرت وی به شوروی
الساعه خواهم آمد. تحولات ایران در آن دوران ،شاعریست که با قریحهی
سرشار ،زبان تغزلی ،عواطف ظریف و حساسیت هنری قابل است.
گل او در تغزل و شعر عاشقانه و در بیان احساسات و عواطف
– عجب حقهای زدی! میهنی یا رنج درونی خود به عنوان شاعری در زمانهی پر
محکوم کیستی اگر اصل ًا نیامدی؟ آشوب بسیار ورزیده و توانا بود و زبان و احساس و ذوق
خواهی ز چنگ ما بگریزی به حرف مفت! تغزلی خود را همچون فرخی یزدی و عارف قزوینی به
– «سلطان نه( – ».داد پاسخ او ،کودک شجاع) آرمانهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی مشروطیت اهدا
– «خانهات کجاست؟»
– «پهلوی آن چشمه ،این طرف». میکرد.
او نیزچون عارف از وطن و از مهر به ایران سخن میگفت
و تا آخر… و چون فرخی از رنجبر و کارگر و دهقان و طبقات زحمتکش
میبینید که شعر دقیقا به لحاظ اوزان و بیان روایی و یاد میکرد و بیعدالتی اجتماعی و فقر ویرانگر و ستمگری
و کهنسال جامعه اشرافیتسالار و سنتی ایران را زیر ضربات
گفتگو میان دو فرد و به لحاظ شکستن مصرعها،
کلام حقطلب خود به مبارزه میطلبید.