Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۲ (دوره جديد
P. 13
صفحه1۳شماره1848 میبازد .لحن تند اعلامیه شاه را به خشم آورد .در جا دستور رقیب قدرت در درون رژیم نمی دانستند.
جمعه 11تا پنجشنبه 1۷اکتبر ۲0۲۲ داد ساواك مقالهای در جواب اعلامیه تدارك كند و در آن برخی دیگر خود آموزگار را مقصر و عامل اصلی این
آیتالله خمینی را از روی كینه به عنوان هندی زادهای كه نابسامانیها میدانستند .میگفتند بی جهت ،و بدون در
دامن میزد و بالاخره تب تظاهرات چنان بالا گرفت كه تنها نظر گرفتن پیامدهای قضیه ،مستمری روحانیون را كه از
انقلاب درمانش بود. جاسوس بیگانه بود به باد حمله بگیرد. بودجه محرمانه نخست وزیری پرداخت می شد قطع كرد
شاه در همان روز ،بی آن كه با ساواك چیزی بگوید ،به و همین مسأله به انقلاب دامن زد .گروهی دیگر ،به تأسی
گرچه از همان زمان ،نقش هویدا در تدارك این مقاله بیش هویدا هم دستوری مشابه داد .هویدا هم بلافاصله كار تهیه از شاه انقلاب را یكسره محصول توطئههای شركتهای نفتی
و كم مسجل و معروف بود ،اما انگیزه او در تدوین سریع مقاله را به دو نفر از همكارانش محول كرد .چهل و هشت می دانستند .ماركسیستها هم انقلاب را بخشی از تحولات
ساعت بعد از فرمان خشم آگین شاه هویدا به داریوش اجتناب ناپذیر تاریخی می شمردند .البته برخی موافق و
چنین متنی روشن نبود و نیست. همایون ،كه در آن زمان وزیر اطلاعات بود ،زنگ زد و گفت: بعضی مخالف انقلاب بودند و به همین مناسبت ،یا آن
طبعاً یكی از علل مشاركت او در این كار این واقعیت «مقالهای هست كه باید آن را به فرمان اعلیحضرت چاپ را حركتی قهقرایی یا گامی به پیش می دانستند .نیروهای
بود كه او نیز چون آموزگار و همایون و دبیران اطلاعات كنید .آن را به وسیله پیك مخصوص به دفتر كارتان فرستادم». مذهبی هم میگفتند انقلاب كار خداست .میگفتند معمار
سرپیچی از فرمان شاه را یكسره نامیسر میدانست .ولی دقایقی بعد ،یكی از كارمندان دفتر هویدا وارد اتاق كار
در عین حال از همان زمان این شایعه هم بر سر زبانها بود
كه هویدا پیامدهای بالقوه خطرناك چنین مقالهای را نیك جمشید آموزگار به اتفاق هوشنگ انصاری و امیرعباس هویدا
میشناخت و با این حال به تدوین و چاپش كمك كرد چون
میخواست رقیبش را از صحنه به در كند و از كار براندازد. همایون شد .پاكتی مهر و موم شده به همراه داشت .از نهایی تاریخ كسی جز خدا نیست و انقلاب اسلامی را هم
«ژوزف كرافت» كه از طرف مجله نیویوركر در آن زمان به پاكتهای رسمی وزارت دربار بود .زرد رنگ و منقش به نباید چیزی جز لحظهای از این تاریخ الهی دانست .به رغم
ایران سفركرده بود ،در گزارش خبری خود چیزی به همین علامت ویژه دربار .همایون بیآنكه مقاله را بخواند ،یا حتی تفاوتهای ظاهری میان این نظرات گونهگون ،همه در یك
مضمون نوشته بود .می گفت« :احساس من این است كه پاكت را باز كند ،آن را برای سردبیر روزنامه اطلاعات فرستاد. نكته مشتركاند :همه مسئولیت خود را انكار میكنند.
بخشی از انگیزه [چاپ مقاله] درگیر كردن دولت آموزگار با دستور داد كه به چاپش اقدام كنند .وقتی از اوپرسیدم كه هیچكدام حاضر نیستند به این امكان بیندیشند كه در
چرا پاكت را باز نكرد ،جوابی ساده داشت میگفت« :چون مقاطع مختلف ،جامعه ایران به آسانی می توانست راه
مخالفان مذهبی است». میدانستم اگر امر شاه باشد ،دیگر چارهای جز چاپ مقاله دیگری پیش گرفته باشد .به دیگر سخن ،به گمان من ،می
چاپ مقاله جرقهای شد كه پس از چندی به آتشی توان لحظات تاریخی متعددی برشمرد كه در آن اگر یكی
همهگیر بدل گشت .ابعاد تظاهرات مخالفین به تدریج بالا نخواهیم داشت». از بازیگران عالم سیاست تصمیمی متفاوت می گرفت ،یا
گرفت .به علاوه ،آشكار بود كه یكی از علل اصلی نارضایتیها، وقتی متن مقاله به دست دبیران اطلاعات رسید ،بلافاصله گاه حتی اگر همان تصمیم را چند ماه زودتر به مرحله اجرا
فساد مالی در میان قدرتمندان است .به همین خاطر ،هویدا سراسیمه به همایون زنگ زدند .میگفتند از چاپ این متن در میآورد ،چه بسا كه از انقلاب اجتناب می شد .یكی از
پس از تلاش فراوان .بالاخره شاه را متقاعد كرد كه فعالیتهای معذورند .میگفتند لحنی آشوبزا دارد .همایون به جمشید بارزترین مصادیق این گونه لحظات ،تصمیم چاپ مقالهای
اقتصادی خاندان سلطنتی را محدود كند .به كمك هویدا آموزگار متوسل شد .شرح ماجرا را گفت و پاسخ نخست به نام «ایران و امپریالیسم سرخ وسیاه» بود كه در هفدهم
دستورالعمل تازهای در این زمینه تدارك شد كه از بیست وزیر هم كوتاه و قاطع بود .میگفت اگر اعلیحضرت به
ماده مختلف تشكیل میشد و در مرداد ۱۳۷۷به تصویب چاپ مقاله فرمان دادهاند ،چارهای جز چاپ آن نیست. دی ماه ۱۳۵۶منتشر شد.
نهایی شاه رسید .اعضای خاندان سلطنت را از« ،كردار مغایر به هر حال ،به رغم این تردیدها و هشدارها ،سرانجام چند روز قبل از چاپ این مقاله كذایی ،نصیری ،در
با ارزشهای اجتماعی» برحذر میداشت .هرگونه «تماس با نه سردبیر اطلاعات ،نه نخستوزیر و نه وزیر اطلاعات دیدارش با شاه گزارشی درمورد واپسین اعلامیه آیتالله
شركتهای خارجی ...دریافت هرگونه كمیسیون ....مشاركت مملكت هیچكدام جرأت سرپیچی از فرمان شاه را پیدا نكرد خمینی تقدیم كرده بود .اعلامیه به مناسبت مرگ فرزند
مستقیم یا غیرمستقیم در شركتهایی كه با دولت معامله و مقاله چاپ شد و غوغائی برانگیخت .در شهرهای مختلف ارشد آیتالله خمینی صادر شده بود و در آن آیتالله گفته
میكنند ...عضویت در هیات رئیسه شركتها» را برای اعضای تظاهرات خونینی علیه مقاله آغاز شد .به علاوه ،انگار این بود كه غم و درد مرگ فرزند ،در مقابل غمی كه به خاطر
خاندان سلطنت منع میكرد .هویدا به دوستان و اقوام خود تظاهرات مسری بود .هر كدام به چندین تظاهرات تازه جنایات رژیم پهلوی در ایران احساس میكند ،یكسره رنگ
بارها گفته بود كه تصویب این دستورالعمل را مهمترین
دستاورد خود در دوران وزارت دربار میداند .ولی غافل بود
كه اینها هم نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود.
آموزگار از سویی بحران سیاسی جامعه را به دسایس
دشمنان خود تأویل میكرد و از سوی دیگر ،راه حلش
برای بحران اقتصادی هم سفت كردن كمربندهای مملكت
بود .همزمان با این تحولات ،شاه هم تغییر رأی داده
بود و پیوسته نوید دموكراسی سیاسی میداد .امروزه كه
رخدادهای زمان انقلاب را باز مینگریم ،به گمان من آشكار
و بدیهی به نظر میآید كه حركت همزمان جامعه به سوی
آزادی سیاسی ،و انقباض وفشارهای تازه اقتصادی ،فرجامی
جز فاجعه نمیتوانست داشت .باید به خاطر داشت كه از
زمان ارسطو ،فلاسفه خوب می دانستند كه برای سلاطین
مستبد ،واگذاشتن بخشی از قدرت كاری خطیر و خطرناك
است .میدانستند كه حكام زورگویی كه ناگهان سلوك با
یزید و شبلی پیدا میكنند براحتی و بی خطر میتوانند
سبك و سیاق حكومت خود را دگرگون كنند .در یك كلام،
میدانستند كه فرایند دمكراتیزه كردن یك جامعه مستبد،
فرایندی به غایت پیچیده و مخاطره انگیز است .اما به رغم
این واقعیت،رژیمشاهدرستدرزمانی كهبا بحراناقتصادی
خطرناكی مواجه بود به اصلاحات سیاسی هم دست زد و
گام در راه پرمخاطره دموكراتیزه كردن جامعه گذاشت.
دنباله دارد
وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی