Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۲ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه‌‪‌‌14‬شماره‌‪‌1848‬‬
                                                                                                                                              ‫جمعه ‪ 1۵‬تا ‪ ۲1‬مهرماه ‪1401‬خورشیدی‬

                                                                                                                             ‫گزارش ویژه؛‬

                                                                                                                     ‫داستان پر اش ِک نیکا شاکرمی در‬
                                                                                                                       ‫گفتگو با یکی از نزدیکان؛‬

                                                                                                                      ‫از شور زندگی و‬
                                                                                                                      ‫نقاشی حرفهای تا‬
                                                                                                                     ‫خاکسپاری غریبانه و‬
                                                                                                                      ‫بازداشت اطرافیان‬

‫رهسپار میشود تا برای همیشه در دامنههای زاگرس‬             ‫صالحین خرم آباد به خاک بسپارند‪ .‬قرار بود ظهر امروز‬          ‫=از غسالخانه آرامستان با خانواده نیکا تماس گرفتند‬
                                     ‫بیارامی‪».‬‬           ‫همگی برای برگزاری مراسم به آرامستان صالحین برویم اما‬        ‫و اطلاع دادند که که نیروهای امنیتی گفتهاند نیکا نباید‬
                                                         ‫متأسفانه قبل از ‪ ۹‬صبح از غسالخانه آرامستان با خانواده‬       ‫اینجا دفن شود و جنازه را از غسالخانه گرفتند و مقاومت‬
‫آتش شاکرمی در ادامه نوشته بود «شنبه نهم مهر پیکر‬         ‫نیکا تماس گرفتند و اطلاع دادند که که نیروهای امنیتی‬         ‫مسئولان قبرستان هم بیفایده بود و در نهایت پیکر را به‬
‫نیکا را تحویل گرفتیم‪ .‬یکشنبه دهم مهر پیکرش را به‬         ‫گفتهاند نیکا نباید اینجا دفن شود و جنازه را از غسالخانه‬
‫خرمآباد منتقل میکنیم‪ .‬و دوشنبه بعد از ظهر او را در‬       ‫گرفتند و مقاومت مسئولان قبرستان هم بیفایده بود و در‬                                      ‫حیاتالغیب بردند‪.‬‬
‫گورستان صالحین خرم آباد به خاک میسپاریم‪ .‬دعوتید به‬                                                                   ‫=برخی منابع غیررسمی در تماس با خانواده نیکا مدعی‬
‫آخرین تولد نیکا؛ نیکایی که دیگر نیست و همیشه هست‪.‬‬                       ‫نهایت پیکر را به حیاتالغیب بردند‪».‬‬           ‫شدند که نیکا هفته اول را در اختیار سازمان اطلاعات سپاه‬
‫باشد که از مرگ نیکای دلیر هزاران هزار نیکای دلیر به‬      ‫حیاتالغیب روستایی از توابع بخش ویسیان است که‬                ‫(ساس) بوده و بعد از اتمام بازجویی به زندان اوین منتقل‬
                                                         ‫محلیها به آن َمحمود َوند میگویند و در ‪ ۴۰‬کیلومتری‬           ‫شده؛ پیگیری خانواده از زندان اوین اما نشان میدهد که‬
                                   ‫دنیا بیاید!»‬          ‫خرم آباد در جاده خرم آباد‪ -‬اندیمشک با مسیری نه چندان‬
‫عضو فامیل شاکرمی درباره نیکا و خانوادهاش به کیهان‬                                                                          ‫ورود او به این زندان هیچوقت ثبت نشده است‪.‬‬
‫لندن میگوید‪« :‬پدر و مادر نیکا هر دو اهل خرمآباد بودند‪.‬‬                                  ‫هموار قرار دارد‪.‬‬             ‫=بینی نیکا کاملا ُخرد شده بود‪ ،‬پیشانیاش شکسته بود‬
‫پدرش مردی بود خوشسیما و زیبا‪ ،‬با خلق و خویی فرشته‬        ‫به گفته این فرد نزدیک به خانواده شاکرمی‪ ،‬بعد از تماس‬        ‫و جمجمهاش به دلیل ضربات پی در پی با جسم سخت‬
‫سرشت؛ و تمام اقوام و دوستان عاشقانه دوستش داشتند‪.‬‬        ‫از آرامستان‪ ،‬دایی نیکا به همراه یکی دیگر از مردان خانواده‬
‫شغلش پیمانکاری بود در حد یک زندگی ساده و معمولی‬          ‫به سرعت به سمت حیاتالغیب حرکت میکنند تا شاید‬                    ‫متلاشی بود و چهره او به سختی قابل شناسایی بود‪.‬‬
‫درآمد داشت‪ .‬مادرش نسرین هم هنرمند و خانهدار است‪.‬‬         ‫مانع خاکسپاری پیکر نیکا در آن روستا شوند یا دستکم‬           ‫=«نیکا خیلی سرزنده و شاداب بود‪ .‬خیلی ُرک بود و به‬
‫خانواده مادری نیکا همه دستی در هنر دارند و آتش خاله‬      ‫مراسم را به تعویق بیاندازند تا خانواده و فامیل برسند‪ .‬آنها‬  ‫شدت اصرار داشت مستقل باشد حتی چند وقت پیش با‬
‫نیکا نقاش حرفهای است‪ .‬آیدا خواهر بزرگ نیکا ‪ ۲۰‬ساله‬       ‫در میانهی خاکسپاری عجولانهی دهها مأمور امنیتی مسلح‬          ‫اینکه نیاز مالی نداشت‪ ،‬در یک کافه کار میکرد‪ .‬بلندپرواز‬
‫و دانشجوی بهداشت حرفهای دانشگاه تهران است‪ .‬نیکا‬          ‫که قبر را در چند حلقه دوره کرده بودند سر میرسند و‬
‫فرزند دوم ‪ ۱۷‬ساله و هنرمندی بود که چندین هنر داشت‪.‬‬       ‫اصرار و پافشاری و درگیری آنها با مأموران نتیجه نمیدهد و‬                                     ‫بود و مهربان‪».‬‬
‫از نقاشی و طراحی گرفته تا دیزاین و… حتی دستپختاش‬         ‫پیکر ظریف و نونهال نیکا غریبانه به خاک سپرده میشود‪.‬‬
‫هم حرف نداشت‪ .‬نیکا آنقدر در نقاشی حرفهای بود که هر‬       ‫دایی نیکا و مرد دیگر فامیل هم پس از خاکسپاری‬                ‫روشنک آسترکی – نیکا شاکرمی یکی از جانباختگان جنبش‬
‫کسی را حتی اگر برای اولینبار میدید به سرعت پرتره او‬      ‫بازداشت و با چشمبند به محل نامعلومی منتقل میشوند‪.‬‬           ‫ملی و آزادیخواهی شهریور ‪ ۱۴۰۱‬است که تنها چند روز‬
‫را میکشید‪ .‬نیکا عزیزدردانه پدرش بود اما وقتی حدودا ‪۸‬‬     ‫همزمان در خرمآباد خاله نیکا‪ ،‬آتش (زهرا) شاکرمی‪ ،‬که‬          ‫مانده به تولد ‪ ۱۷‬سالگیاش در تهران جان باخت‪ .‬پیکر او‬
‫ساله بود پدرش به دلیل سکته قلبی درگذشت‪ .‬مادر نیکا بعد‬    ‫چند سال نیکا با او در تهران زندگی میکرد و در روزهای‬         ‫پساز‪ ۱۰‬روزپنهانکاریتوسطمسئولانامنیتی‪،‬درسردخانه‬
‫از درگذشت همسرش از خرمآباد به کرج نقل مکان کرد که‬        ‫گذشته درباره خواهرزادهاش در توئیتر اطلاعرسانی کرده بود‬      ‫کهریزک از سوی خانواده شناسایی شد‪ .‬نهایتا روز دوشنبه‬
                                                                                                                     ‫پیش از خاکسپاری در آرامستانی در خرمآباد که مورد نظر‬
                    ‫نزدیک خانواده پدریاش باشد‪».‬‬                                     ‫نیز بازداشت میشود‪.‬‬               ‫خانواده بود‪ ،‬چندین امنیتی وی را ربودند و در روستایی‬
‫او ادامه میدهد‪« :‬نیکا خیلی سرزنده و شاداب بود‪.‬‬           ‫این منبع مطلع به کیهان لندن توضیح داده که تا عصر‬            ‫دورافتاده بدون حضور اعضای خانواده به خاک سپردند‪.‬‬
‫خیلی ُرک بود و به شدت اصرار داشت مستقل باشد حتی‬          ‫روز دوشنبه ‪ ۱۱‬مهرماه دایی و خاله نیکا همچنان در مکانی‬       ‫کیهان لندن در گفتگو با یکی از نزدیکان نیکا‪ ،‬قصه پرغصه‬
‫چند وقت پیش با اینکه نیاز مالی نداشت‪ ،‬در یک کافه کار‬     ‫نامعلوم بازداشت هستند اما مرد دیگر فامیل که بازداشت‬         ‫یکی از جانباختگان نوجوان جنبش آزادیخواهی شهریور‬
‫میکرد‪ .‬بلندپرواز بود و مهربان‪ .‬نیکا در هنرستان تحصیل‬     ‫شده بود‪ ،‬آزاد شده ولی چون چشمبند داشته نمیداند محل‬
‫میکرد و با خلق و خوی هنری‪ ،‬به ویژه در نقاشی با خالهاش‬                                                                        ‫‪ ۱۴۰۱‬علیه جمهوری اسلامی را ثبت کرده است‪.‬‬
‫آتش بسیار نزدیک بود‪ .‬همین موضوع آنقدر اُنس میان‬                                ‫نگهداری دایی نیکا کجاست‪.‬‬              ‫پیکر بیجان نیکا شاکرمی دختر نوجوانی که در اعتراضات‬
‫خاله و خواهرزاده هنرمند را زیاد کرده بود که نیکا از سال‬  ‫او همچنین میگوید که تعداد زیادی از فامیل و مردم‬             ‫روز سهشنبه ‪ ۲۹‬شهریور ‪ ۱۴۰۱‬در بلوار کشاورز تهران کشته‬
‫گذشته به خانه خالهی مجردش نقل مکان کرده بود و غالبا‬      ‫خرمآباد چون اطلاع نداشتند پیکر نیکا ربوده شده‪ ،‬به‬           ‫شد‪ ،‬روز دوشنبه ‪ ۱۱‬مهرماه در روستای «حیاتالغیب» در‬
‫با خالهاش زندگی میکرد‪ .‬آتش عاشقانه و مثل یک فرزندی‬       ‫آرامستان صالحین آمدند و در پی اطلاع از ماجرا اعتراض‬         ‫آرامستانی به همین نام به خاک سپرده شد‪ .‬خاکسپاری او‬
‫که از خودش باشد نیکا را دوست میداشت و نسبت به‬                                                                        ‫با حضور دستکم ‪ ۷۰‬تا ‪ ۸۰‬مأمور امنیتی مسلح و بدون‬
                                                                                     ‫کردند و شعار دادند‪.‬‬             ‫حضور اعضای خانواده انجام شد‪ .‬دو فرد فامیل نیکا هم‬
          ‫آینده حرفهای او احساس مسئولیت میکرد‪».‬‬          ‫آخرین توئیت آتش شاکرمی خاله نیکا در دوم اکتبر و‬             ‫که پس از اطلاع از ربوده شدن پیکر خواهرزادهشان توسط‬
‫بر اساس اطلاعاتی که به کیهان لندن رسیده‪ ،‬نیکا شاکرمی‬     ‫با اطلاعرسانی درباره تاریخ و محل خاکسپاری و در قالب‬         ‫مأموران امنیتی به این روستا رفتند‪ ،‬بعد از خاکسپاری توسط‬
‫روز ‪ ۲۹‬شهریور با یک کولهپشتی‪ ،‬یک حوله و یک بطری آب‬       ‫دلنوشتهای برای نیکا منتشر شده‪« :‬قرار بود امروز تولدت‬
                                                         ‫باشد‪ ،‬دهم مهر‪ ،‬تولد هفده سالگیات‪ ،‬جوجوی قشنگمان‪.‬‬                                ‫همان مأموران بازداشت شدند!‬
       ‫معدنی از خانه خالهاش بیرون میزند‪ .‬به خالهاش‬       ‫اما دهم مهر پیکر ظریف و زخمیات به سرزمین مادریات‬            ‫یکی از نزدیکان نیکا در گفتگو با کیهان لندن میگوید‪:‬‬
                                                                                                                     ‫«امروز قرار بود پیکر نیکا را خانوادهاش در آرامستان‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19