Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۴ (دوره جديد
P. 12
معمایي بهنام هویدا ()۶ صفحه1۲شماره18۵0
نوشته دكتر عباس ميانی جمعه ۲۹مهرماه تا ۵آبانماه 1401خورشیدی
پیام شاه ،بعد ازتشكیل دولت نظامی همانند
پیادهروی لوئی شانزدهم بود بازنشر
آنان كه شاه را به ایراد این سخنرانی واداشتند دانسته یا ندانسته گامی بلند
در راه پیروزی انقاب و شكست رژیم پهلوی برداشتند
هویدا پیشنهاد سفارت در بلژیك را نپذیرفت و ترجیح داد كه درایران بماند
(تاریخ نشر در کیهان لندن :خرداد تا مهرماه ۱۳۸۰شمارههای ) ۸۶۱-۸۷۷
امیر عباس هویدا با همسرش لیا امامی دكتر عباس میانی ،من انگلیسی كتاب خود را با
ادامه دهند و فضای [پرآشوب] چند ماه آخر را بهراستی آرام سه نحوه برخورد یكسره متفاوت با مخالفان را دردست عنوان Persian Sphinxانتشار داد.
و اصلاح كنند .ولی در هرحال میتوان گفت فرایند بهبود مطالعه دارد .میگفت یا باید یك دولت ائتلافی ایجاد كند،
یا تسلیم خواستهای مخالفان شود و مملكت را ترك گوید «اسفنكس» در اساطیر نام یك موجود افسانهایست
اوضاع ازهم اكنون آغاز شده است». و یا یك دولت نظامی سركار بیاورد و سیاست سركوب و
ولی به دلایلی كه روشن نیست ــ و شاید تنها زمانی روشن «مشتهای كوبنده» را پیش گیرد .سفیر آمریكا در طول با كله انسان و اندام شیر كه بر دروازه شهری نشسته
خواهد شد كه به تمام آرشیوهای دولت ایران و انگلیس و مذاكرات متعدد خود با شاه همواره او را تشویق كرد كه به
آمریكا دسترسی بتوانیم یافت ـــ پس از مدتی كوتاه ،دولت تشكیل یك دولت ائتلافی همت كند .به دیگر سخن ،آمریكا بود و هر كس میخواست وارد شهر شود مجبور بود به
سیاست سركوب و مشتهای كوبنده را واگذاشت .به علاوه از سیاست سركوب جانبداری نمیكرد و شاه هم نمیخواست
ثابتی هم كه معمار اصلی این سیاست بود از كاربر كنار معمایی كه او مطرح میكرد پاسخ دهد .اگر پاسخش
شد و به فاصله كوتاهی ایران را ترك گفت .شب قبل از بدون موافقت آمریكاییها به چنین سیاستی اقدام كند. صحیح بود ،اجازه ورود مییافت و ال ّا سرش به باد
عزیمتش ،او به دیدار هویدا رفت .هویدا مایوس به نظر در هرحال دراوایل آوریل ،همان طور كه دیدیم ،شاه به
میرسید .میگفت «به گمانم شاه دیگر دست از مبارزه شكلی محدود با طرح عملیاتی ساواك موافقت كرد .ساواك میرفت.
برداشته ،بركناری تو نشان آن است كه دیگر نمیخواهد هم به محض دریافت اجازه شاه وارد كارشد .در فاصله
بجنگد ».درعین حال آن شب هویدا نكته جالب دیگری نیز چند ساعت ،بیش و كم تمام سیصد نفری را كه شاه در كنار این كلمه اما به معنی شخص پیچیده و مرموز وارد
طرح كرد .گویی آینده خود را درآئینه حوادث میدید .به نامشان علامت ضرب گذاشته بود ،بازداشت كردند .تاثیر این
ثابتی رو كرد و گفت« :شاه اجازه داد تو از ایران بروی چون بازداشتها فوری بود .موج تظاهرات رو به كاهش نهاد .دوباره زبانهای اروپایی شده و به كسانی اطاق میشود كه
میدانست جلوی دهان تو را نمیتوانند بگیرند .اما او از من گزارشی از سفارت آمریكا نشان میداد كه« ،به رغم برخی
و نصیری مطمئن است و به همین خاطر ما را برای روز مبادا درگیریهای متفرقه ...اخیراً آرامشی نسبی جانشین هرج نمیتوان از اسرار و افكارشان سر درآورد.
نگاه داشته ».آن روز مبادا چندان هم دور نبود و بركناری ومرج و شلوغیها شد ».درقسمت دیگری ازهمین گزارش به
ثابتی در حكم هشداری جدی به هویدا و نشان وخامت روز مسأله بازداشت این چند صد نفر اشاره شد و سپس سالیوان، آیا هویدا واقعا چنین پدیدهای بود و باقی ماندن او در
كه نویسنده اصلی گزارش بود ،با لحنی محتاط و خوش
افزون وضع رژیم بود. بینانه ،درباره آینده نوشته بود و به این نتیجه رسیده بود مقام نخست وزیری به مدت سیزده سال یك معماست؟
از سوی دیگر ،دولت هم دایم میان سیاست سركوب و كه به رغم كاهش ابعاد خشونت و تظاهرات ،دولت «هنوز
سازش نوسان میكرد .یك روزمخالفان را بازداشت میكرد نجات كامل پیدا نكرده .رهبران سیاسی ،مانند وزیر دربار، قضاوت در این مورد با خواننده كتاب است كه به
و روز دیگر ،از موضعی آشكارا ضعیف ،به هرامتیازی كه هویدا ،باید كماكان با دقت و فراست به فعالیتهای خود
لطف شش سال كار نویسنده و گفتگوی او با دوستان و
همین مخالفان میخواستند تن در میداد .تا این كه
دشمنان و مخالفان و موافقان هویدا ،با شخصیت وی از
زوایای مختلف آشنایی پیدا میكند.
چنان كه قبا نوشتیم ،هرآینه آگاهان و صاحبنظران
در باره این كتاب و مندرجات آن نظری داشته باشند
ما استقبال میكنیم به شرط آن كه هدف ،روشنتر شدن
موضوعات و كمك به تصحیح و تكمیل تاریخ باشد.
دركتاب Persian Sphinxكه حاصل زحمت شش ساله
دكتر عباس میلانی است از چگونگی فروریختن نظام
مشروطه پادشاهی و برقراری جمهوری اسلامی در ایران
سخن میرود كه محاكمه و اعدام امیرعباس هویدا یكی از
پیامدهای ناگوار و ناگزیر آن بود .در این شماره به روی
كارآمدن دولت نظامی و نطق معروف شاه (شنیدن پیام
انقلاب مردم) می رسیم...
شاه در پاسخ به تاریخ خود به این مسأله به شكلی
غیرمستقیم اشاره میكند .میگوید« :ژنرالها میخواستند
با زور حكومت قانون را از نو درخیابانها برقراركنند .امروز
میدانم كه اگر آن روزها به ارتش اجازه تیراندازی میدادم،
خونی كه از مردم میریخت صدها برابركمتر از خونی بود
كه از زمان تاسیس رژیم به اصطلاح اسلامی ریخته شد.
ولی حتی این واقعیت هم مشكل اصلی مرا حل نمیكند.
پادشاه نمیتواند با ریختن خون مردم تاج وتخت خود را
حفظ كند ».سوای بی رغبتی شاه ،عامل مهم دیگری نیز
در آن زمان كاربرد خشونت را دشوارتركرد .دولتهای آمریكا
و انگلیس هردو به كرات و به تصریح به شاه گفته بودند
كه دولت ایران باید در برابر خواستها و تظاهرات مردم
نرمش و انعطاف نشان دهد .در مقاطع مختلف و مهمی
هردو دولت ،یا دست كم جناحهایی از هركدام از دو دولت،
برضرورت تداوم فرایند دمكراسی در ایران تاكید كرده بودند.
میگفتند دولت ایران نباید ازخشونت استفاده كند .برای
نمونه ،در اواسط آذر ، ۱۳۵۷شاه به سفیرآمریكا گفت كه،