Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۴ (دوره جديد
P. 13
صفحه1۳شماره18۵0 اقوامش میگفت كنارهگیریاش از وزارت دربار نتیجه سرانجام در ۱۷شهریور ۱۳۵۷ارتش در میدان
جمعه ۲۵اکتبر تا پنجشنبه 1نوامبر ۲0۲۲ مستقیم تحریكات اردشیر زاهدی است .هویدا معتقد بود ژاله گروهی از مردم را به گلوله بست .با این كشتار در
كه زاهدی شاه را متقاعد كرده كه تنها راه توافق وتفاهم سازش و راه حل مسالمت آمیزگویی یك باره بسته شد.
به گناهان گذشته خود واقف است و به خاطرشان از بارگاه با روحانیون میانهرو همانا بركناری هویدا از وزارت دربار شب قبل ،دولت درتهران حكومت نظامی اعلان كرده بود.
مردم استغفار می طلبد .درعین حال ،مورخان هم اغلب وقتی در روزی كه به «جمعه سیاه» شهرت گرفت ،ارتشیان
براین قولاند كه هیچ چیز به اندازه همین «پیاده روی است. به استناد همین حكومت نظامی ،به مردمی كه درمیدان
استغفار طلبانه» برچیده شدن بساط دودمان بوربنها را البته درآن زمان دیگر رژیم به مفهوم واقعی در چنبر هرج جمع شده بودند دستور تفرق دادند ،مردم ،شاید به
تسریع و قطعی نكرد .سخنرانی روز بعد از انتصاب ازهاری و مرج و نابسامانی كامل گرفتار بود .ظرف چند ساعت عمد و شاید هم به سهو و به لحاظ بی اطلاعی از اعلان
هم به گمان من از جنم همین «استغفار طلبی»ها بود سیاست سازش و باج دادنهای شریف امامی به سیاست حكومت نظامی از اجرای فرمان سرپیچیدند و سربازان هم
و پیامدی مشابه داشت .نه تنها مضمون سخنان شاه ،كه «حكومت قانون» و سركوب جدی مخالفان بدل شد .یك آتش گشودند و عدهای را كه رقم دقیق آن هرگز روشن
لحن و نحوه بیان آن نیز رقت بار بود و از ضعف سیاسی دولت نظامی جانشین دولت «وحدت ملی» شریف امامی نشد .به هلاكت رساندند .دیری نپائید كه این كشتار به
مطلق رژیم حكایت میكرد و با ضعف شخصی تمام به زبان شد .بسیاری از مشاوران شاه معتقد بودند ریاست دولت یكی از مهمترین وكارآمدترین اساطیر انقلاب بدل شد.
میآمد .به گمان من آنان كه شاه را به ایراد این سخنان جدید را باید به غلامعلی اویسی سپرد .او كه به خاطر
واداشتند و آنان كه متن سخنرانی را تدارك كردند ،دانسته یا
ندانسته ،گام بلند و برگشت ناپذیری درشكست رژیم پهلوی
اردشیر زاهدی در کنار محمدرضا شاه پهلوی ویلیام هیلی سالیوان( آخرین سفیر آمریکا در ایران)
و پیروزی انقلاب برداشتند .وقتی شاه میگفت« :من نیز پیام نقشش در ماجرای میدان ژاله به «قصاب تهران» شهرت حربهای بود سخت موثر برای بسیج و برای تهییج توده
انقلاب شما را شنیدم» ،وقتی قسم میخورد كه دیگر قانون گرفته بود ،در افكار و انظار عمومی ،افسری پرهیبت و مردم .میگویند هر انقلاب و حركت اجتماعی تودهای،
شكنیها و فساد و خفقان گذشته را برنخواهد تابید ،حال و خوف آور بود .اگر مراد از برگماردن یك حكومت نظامی محتاج اسطورهای است .میگویند توده مردم را به ظاهر
هوای چهرهاش ،صدای لرزانش ،چشمان غم زدهاش همه به ایجاد رعب و وحشت در میان مردم بود ،اگرمنظور این بود نه شعور و خرد ،كه شعار و اسطوره به حركت وا میدارد.
حالات انسان گناهكاری میمانست كه در برابر ذات احدیت كه در سایه همین ترس و واهمه آرامشی برقرار گردد و انقلاب ایران هم از این قاعده مستثنی نبود و «جمعه
هرج و مرج و بی تدبیری دولت به پایان برسد ،آنگاه بدیهی سیاه» در كنار ماجرای «سینما ركس آبادان» ،به دو اسطوره
زانوی استغفار برزمین زده است. به نظر میرسید كه اویسی ،دقیقاً به خاطر سوابقش و به موثرانقلاب بدل شدند .دولت در آن زمان سخت كوشید
ــــــ لحاظ شهرتش به عنوان «قصاب تهران» ،بهترین كاندید كار كه مسئولیت سینما ركس و كشتار میدان ژاله را متوجه
روزی كه هویدا از وزارت دربار استعفا داد ،شاه پست بود .اما شاه به دلایلی كه روشن نیست ،در عوض ،ازهاری روحانیون كند ،ولی تلاشهایش یكسره ناكام ماند .درعوض،
سفارت ایران در بلژیك را به او پیشنهاد كرد .شاه در پاسخ را به نخست وزیری برگزید و او ساخته برای این كار نبود و نیروهای مخالف به راحتی توانستند مردم را متقاعد كنند
به تاریخ به این نكته اشاره میكند و مینویسد« :ولی كه هیچ كس جز دولت و شاه مسئول این كشتارها نیست.
هویدا كه هنوز هم مورد احترام من بود ،آماج اصلی حملات طولی نكشید كه به مضحكهای بدل شد. امروزكه بیش از بیست سال از انقلاب میگذرد ،هنوز هم
مخالفین بود ،گرچه هدف واقعی خود من بودم .اندكی بعد عجیب تر از انتخاب ازهاری نطقی بود كه شاه روز بعد مسأله مسئولیت سینما ركس و شماركشته شدگان میدان
از این ماجرا به هویدا پیشنهاد كردم به خارج برود و سمت از روی كار آمدن دولت نظامی ایراد كرد .به گمان من هیچ ژاله ،و مسئول اصلی این كشتار در هالهای از ابهام و پرده
سفارت ایران در بروكسل را بپذیرد ».هویدا درآن جلسه نه چیز به اندازه این سخنرانی حالت روحی نابسامان شاه و
پیشنهاد شاه را پذیرفت ،نه آن را رد كرد .چند روزی فرصت بی تدبیری و بی منطقی سیاستهای آن روزهای آشفتهاش پوشی فرومانده است.
خواست تا جوانب كار را بسنجد .با برخی از دوستان و را نشان نمیداد .میگویند در آستانه انقلاب فرانسه، روز بعد از «جمعه سیاه» ،هویدا از پست وزارت دربار
اقوامش مشورت كرد و سرانجام به این نتیجه رسید كه پست لوییشانزدهم در روز ۱۴ژوئیه ، ۱۷۸۹به سودای تسكین استعفا كرد .بعدها درنامهای كه از زندان به خارج فرستاد
سفارت را قبول نكند و در ایران بماند. خشم خروشان ساكنان پاریس پیاده از كاخ مسكونی خود ادعاكرد كه علت اصلی استعفایش اعتراض به كشتار میدان
دنباله دارد راهی مجلس شد .می خواست از این راه بگوید كه به راستی ژاله بود .اما درهمان زمان استعفا به برخی از دوستان و
وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی