Page 17 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۱ (دوره جديد
P. 17
صفحه1۷شماره186۷ بر بستر پاسخگویی به اهداف انقلاب مشروطه انجام و موجود» وجود ندارد .البته منظور از «روبنای سیاسی»
جمعه ۲4فوریه تا پنجشنبه ۲مارس ۲0۲۳ در نظام حقوقی کشور تضمین شد .حقوقی که جمهوری مشخص نیست؛ احتمالا شکل نظام جمهوری اسلامی است.
اسلامی با انقلاب ۵۷آنها را زیر پا گذاشت و بیش از دو دهه نثر و مفاهیم این منشور ملغمهایست از واژههای
گروههای متخصص حقیقتیاب نیاز دارد تا بتوان خیانت تکراری چپ سنتی و اصلاحطلبی جمهوری اسلامی! از
و فساد اقتصادی را مانند جنایات ضدبشری طی روندهای «چانهزنی برای اصلاحات» نتوانست آنها را برگرداند! «ستم طبقاتی» و «بردگی نیروی کار» گرفته تا «مطالبات»
«منشور مطالبات» اما با این ادعا که «این جنبش [منظور و «برابریطلبی» دوران اصلاحات! همچنین در حالی که
حقوقی و قانونی بطور عادلانه پیگیری کرد. انقلاب کنونی است که از اواخر شهریور ۱۴۰۱آغاز شده] انقلاب ملی ایران سراسر کشور را در بر گرفته و بیشترین
در ارتباط با تبعیض و سرکوب جنسیتی ،حقوق دگرباشان بر آن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت جانباختگان و دستگیریها در استانهای مرکزی و شمال تا
جنسیتی از مباحث نه چندان قدیمی حقوق بشر است و از بالا پایان دهد» ،میافزاید تا «سرآغاز انقلابی اجتماعی جنوب و شرق و غرب پخش شدهاند ،در این منشور فقط
قطعا در ایران آزاد آینده میبایست برابری حقوقی جنسیتی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و از دو استان «کردستان» و «سیستان و بلوچستان» نام برده
نیز تأمین و تضمین شده باشد .اما وارد کردن عباراتی تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد ».گذشته میشود که شهروندان در جای جای ایران اعلام کردهاند که
مانند «کوئیر» و «الجیبیتیکیوآیایپلاس» در «منشور از کلیشههای تکراری چپ سنتی باید پرسید آیا نویسندگان
مطالبات» تشکلهای «صنفی و مدنی» که در ایران فعال نه برای «شکلگیری قدرت» بلکه برای تنظیم همین منشور هر یک چشم و چراغ همدیگر هستند.
هستند ،بیش از هر چیز بیانگر گرایش سیاسی -عقیدتی در «ابعاد تودهای و از پایین» آیا با اعضای ۲۰تشکلی که
نامشان زیر این منشور آمده به صورت «شورایی» در سراسر انکار واقعیت و تحریف تاریخ
نویسندگان آنست. ایران گفتگو و مشورت کرده و نظر آنها را پرسیدهاند؟! آیا در «منشور مطالبات» همچنین چند بار بر عقبماندگی و
برای آنهایی که هم از تاریخچه تشکلهای صنفی در ایران هر کدام از این تشکلها برای مفاد و انتشار این منشور از استبداد مذهبی و غیرمذهبی در «بیش از یک قرن گذشته»
پس از انقلاب مشروطه اطلاع دارند و هم میدانند که آنها اعضای خود نظرخواهی کرده و دریافتهاند که اکثریت آنها یا «یکصد سال گذشته» تأکید میشود حال آنکه یکسری
طی چهار دهه گذشته چگونه از یکسو تحت نفوذ و نظارت «مطالبات حداقلی» که در این منشور مطرح شده ،پیش
عقیدتی -امنیتی جمهوری اسلامی و از سوی دیگر تحت با آن موافقاند؟! از انقلاب ۵۷جزو دستاوردها و حقوق بدیهی مردم بوده
تأثیر جریانات سیاسی بودهاند ،احتمالا هیچ آرزویی بزرگتر و در حال حاضر این منشور مورد اعتراض کانال تلگرامی است! از جمله «رایگانسازی آموزش و پرورش و بهداشت و
البته واقعیتر از این نیست که به زودی در ایران آزاد و بدون «کارگران ملی فولاد» قرار گرفته و «کانال مستقل کارگران درمان برای همه مردم» و یا «عادیسازی روابط خارجی در
جمهوری اسلامی شاهد آزادی و استقلال واقعی تشکلهای هفتتپه» نیز از آن ابراز بیاطلاعی کرده است .نام هر دو بالاترین سطوح» و همچنین «اجرای سیاستهای بنیادین
صنفی هم از حکومت و هم از احزاب سیاسی باشند تا برای احیای زیرساختهای زیست محیطی که در طول
بتوانند به راستی مدافع منافع صنف خود باشند .آزادی و تشکل در زیر این منشور آمده است. یکصد سال گذشته تخریب شدهاند و مشاع و عمومی کردن
استقلال تشکلهای صنفی و مدنی مانع تعلقات سیاسی و آن بخشهایی از طبیعت (همچون مراتع ،سواحل ،جنگلها
قومی و مذهبی و جنسیتی اعضای آنها نیست بلکه فقط حقوق حداکثری همگان و شعارهای پوپولیستی و کوهپایهها)» .کافیست به مستندات از جمله حقوقی
باید بتوان بین این تعلقات با منافع صنفی که منجر به «منشور مطالبات» سپس یکسری حقوق کلی و جزئی را
تشکیل اتحادیههای سراسری در کشور و تأثیرگذاریهای بر میشمارد که عمدتا مردمشمول و جهانشمول هستند و مراجعه کرد.
مهم بر حقوق اعضای این اصناف و همچنین چرخه اقتصاد بسیاری از آنها جزو حقوق مسلّم بشری و شهروندیاند و «منشور مطالبات» با یکسان شمردن «دو حکومت
جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی» و با انکار واقعیت و
کشور میشود خط و مرز کشید. آنها را نه «مطالبات» و نه «حداقلی» میتوان نامید. تحریف تاریخ از جمله در همین موارد بالا که بطور مستند
این استقلال با تزریق سیاست از سوی احزاب و افراد به یکسری «مطالبات» این منشور نیز گذشته از رنگ و بوی در قوانین دهه چهل و پنجاه خورشیدی قابل پیگیری
دست نمیآید بلکه با شناخت از منافع صنفی میتوان به آن فروپاشیده و ناکام «شوروی» ،عین مجانی کردن آب و برق و هستند ،ثابت میکند که تحت تأثیر همان اندیشههای
رسید .راه احزاب سیاسی و تشکلهای صنفی ،اگرچه موازی، ساختن مسکن برای همه که خمینی وعده داده بود ،تخیلی سیاسی -عقیدتی نوشته شده که در مواردی با سیاست و
ولی از هم جداست! راز قدرت تشکلهای صنفی در جوامع و پوپولیستی هستند و علاوه بر چپ سنتی ،نشان از میراث
غربی از جمله آلمان که نزدیک به دو قرن پیشینهی مبارزات جمهوری اسلامی دارند« :محدود کردن اختیارات دولت عقاید جمهوری اسلامی همسو میشود.
سندیکایی دارد در همین نکته است .در این زمینه نیز ایران و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از از سوی دیگر به کار بردن عبارت «ستم ملی» که دو بار در
نیاز به نوسازی و بازسازی و آموزش دارد تا تشکلهای صنفی طریق شوراهای محلی و سراسری» و «عزل هر مقام دولتی «منشور مطالبات» تکرار شده ،نه تنها خاص برخی گروههای
به عنوان زائدهی احزاب و یا دولتها دیده نشوند بلکه و غیردولتی توسط انتخابکنندگان در هر زمانی باید جزو چپ است بلکه بیان کلیشهای گروههای تجزیهطلب نیز
تشکلهای صنفی و سندیکاها خود یکی از قطبهای قدرت هست .از آنجا که در این منشور« ،ستم ملی» در کنار
حقوق بنیادین انتخابکنندگان باشد»! «ستم طبقاتی» و «ستم مذهبی» آمده و در ایران مانند
در دمکراسیها هستند. چه نظریهپردازان سیاسی و چه قانونگزاران و مجریانی که همه کشورهای دیگر هم طبقات و هم مذاهب مختلف
از سوی دیگر ،منشورهایی که همه چیز را فورا میخواهند در مجلس و دولت جای میگیرند ،قطعا نمیتوانند چنین وجود دارد ،پس نویسندگان به احتمال زیاد یا قائل به وجود
و یا وعده میدهند فقط بیانات بیپایه نیستند بلکه عین «مطالبه»ای را جدی بگیرند زیرا «انتخابات» و جابجایی و «ملتها» در ایران هستند و یا از روی سهو آن را به کار
سخنان خمینی و زمامداران انقلاب اسلامی و جمهوری عزل و برکناری هر مقام و منصب و مسئول ،ساز و کار بردهاند .نثرشناسی این منشور نشان میدهد که کاربرد این
حقوقی و قانونی خود را دارد و اینطور نیست که «هر عبارت نمیتواند سهوی باشد به ویژه آنکه آن را به «یک قرن
برآمده از آن ،عوامفریبانه ،پوپولیستی و خطرناک هستند. گذشته» و «یکصد سال عقبماندگی» یعنی پیش از انقلاب
آنجا که در پایان منشور آورده میشود« :مطالبات حداقلی زمانی» بتوان آن را انجام داد.
فوق… ،به فوریت قابل تحقق و اجراست ».باید گفت :نه! نمونه دیگر که رنگ و بوی «سرخ و سیاه» داشته و هیچ اسلامی نیز مرتبط میسازد.
چنین نیست! بسیاری از این حقوق ،یا به گفته منشور ربطی به «مطالبات صنفی و مدنی» ندارد ،این است: وفاداری نویسندگان «منشور مطالبات» به انقلاب ۵۷نیز
«مطالبات» ،برای نمونه «افزایش فوری حقوق کارگران، «مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای در عبارت «پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران»
معلمان ،کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته» دولتی و شبهدولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا یعنی انقلاب مترقی مشروطه و انقلاب ارتجاعی مشروعه
با توجه به اینکه یک کشور ویران ،و نه مانند ۵۷یک کشور رانت حکومتی ،اموال و ثروتهای اجتماعی مردم ایران را آشکار است .ایراد این وفاداری در این نکتهی مهم است
آباد ،برجای گذاشته میشود ،ممکن نیست! چرا که نه فقط که آنها ایران نوین را که پس از انقلاب مشروطه در دوران
از نظر سیاسی بلکه از نظر فرهنگی و اقتصادی نیز به یک به یغما بردهاند». پهلوی ساخته شد ،با ایران ویران که حاصل انقلاب مشروعه
ایران یکبار «مصادره» اموال «مستکبران» را با چنین
دوران انتقالی جهت ثبات نیاز است! شعارهایی که میبایست به خدمت زندگی «مستضعفان» در ۵۷است ،یکسان میبینند!
عوامفریبی و پوپولیسم و شعار دادن و یا طرح مسائلی درآید ،تجربه کرده و نتیجه اینکه خود جمهوری اسلامی به نویسندگان این منشور ظاهرا درک روشنی نیز از «انقلاب»
که گویا با سرنگونی جمهوری اسلامی بلافاصله همه چیز بزرگترین «مستکبر» کشور تبدیل شد .این نوع شعارهای و جنبشهای اجتماعی ندارند چرا که این تغییر و تحولات
گل و بلبل میشود ،یکی از خطرناکترین رفتارهاست که عوامفریبانه و پوپولیستی سبب میشود تا اصل موضوع همواره و همه جا در «ابعاد تودهای و از پایین» هستند.
اگر از روی غرض و سوء نیت نباشد ،قطعا سادهاندیشی و که رسیدگی به اموال غیرقانونی و کسبشده از طریق تغییر و تحولی که از بالاست ،اصلاح و اصلاحات و رفرم
بیاطلاعی از وضعیت کشور و مناسبات اقتصادی و اجتماعی فساد و سوء استفاده توسط خانوادهها و گروههای مافیایی نام دارد که در دوران پهلوی در زمان هر دو پادشاه فقید
است چرا که در عمل بجای «مشارکت در امور کشور» برای جمهوری اسلامی است ،مخدوش شود .بررسی فساد و
ساختن خانه مشترک ،به طلبکاری دامن میزند تا از نخستین «مصادره» درست مانند امر دادخواهی به سازوکار و
زمامداران آینده که ویرانهای را تحویل میگیرند ،فقط
«مطالبه» داشت و «خواست» آنهم «به فوریت»!