Page 34 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۴ (دوره جديد
P. 34

‫صفحه‌‌‌‪‌‌۳‌‌‌۴‬شماره‌‪‌۱8۷۰‬‬
                                                                                                                        ‫جمعه ‪ ۲۶‬اسفند‪ ۱۴۰۱‬تا پنجشنبه‪ ۱۰‬فروردین ‪۱۴۰۲‬خورشیدی‬

                                                            ‫وردار و ورمالی بازنشر‬
                                                                       ‫(تاریخ نشر در کیهان لندن‪ :‬مرداد ‪ - ۱۳۸۰‬شماره ‪) ۸۶۸‬‬

                 ‫ایرج پزشکزاد‬                               ‫نظر اخلاق و انسانیت جواب تجاوز به حق یك هموطن را چه‬         ‫یادش بخیر آقای شهرستانی‪ ،‬قاضی جزائی و همكار روزگاران‬
‫سال حبس محكوم میكند و در عوض برای حجتالاسلام دری‬            ‫میدهند؟ آنچه بخصوص بر نویسنده گران آمده بود‪ ،‬این بود‬        ‫قدیم ما در دادگستری‪ ،‬كه معتقد بود الفاظ غارت‪ ،‬یغما‪ ،‬چپاول‪،‬‬
‫نجف آبادی با وجود دلائل و امارات و شهادتهای متعدد دایر‬      ‫كه مترجم قبلا با او تماس گرفته و میدانسته كه خود نویسنده‬    ‫چاپیدن‪ ،‬كه اصل عربی و تركی دارند‪ ،‬هیچكدام جامعیت و‬
‫بر مشاركتش در قتلهای زنجیرهای‪ ،‬چون در محضر قاضی به‬          ‫مشغول ترجمه است‪ .‬و لغزشهائی در متن انگلیسی بوده كه‬          ‫خصوصیت لفظ فارسی «وردار و ورمالی» را ندارند‪ .‬میگفت‬
‫خاك مرحوم امام راحل قسم خورده كه جرمی نكرده‪ ،‬قرار منع‬       ‫درمتنفارسیاصلاحكردهاست‪ .‬متحیربودكهآقایدكترعهم‬               ‫تفاوت ظریف «وردار و ورمال» با مثلا غارتگر‪ ،‬اینست كه‬
                                                            ‫اگر چنین برنامهای داشتهاند كه به هر قیمت ترجمه خود را‬       ‫غارتگر اگر تصادفاً به صاحب مال به غارت رفته بر بخورد‪،‬‬
                       ‫تعقیب صادر میكند‪ .‬پس‪...‬‬                                                                          ‫سرش را پائین میاندازد و زودتر خودش را سر پیچ كوچه یا‬
‫پس حرفی نیست كه آقای میلانی كار عاقلانهای كرده كه‬                            ‫منتشر كنند‪ ،‬چرا با او تماس گرفتهاند!‬       ‫وسط جمعیت گم و گور میكند‪ .‬حالیكه «وردار و ورمال»‬
‫دور شكایت را خط كشیده است‪ .‬اما‪ ،‬شكوه او از اینكه آقای‬       ‫بنده‪ ،‬برای اینكه آقای میلانی‪ ،‬به دنبال این فعل و انفعال‬     ‫در چنین وضعی‪ ،‬زل زل توی چشم صاحب مال «ورداشته و‬
‫دكتر عهم اگر میخواسته كار خودش را بكند‪ ،‬دیگر چرا با‬         ‫كارگر فكری و كارفرمای ایشان‪ ،‬آنچنان سرخورده نشود كه قلم‬     ‫ورمالیده» نگاه میكند و اگر صاحب مال باز خواستی بكند‪،‬‬
‫او تماس گرفته‪ ،‬حكایت از عدم آشنائیاش به وسواس سران‬          ‫تحقیق را برای همیشه بشكند‪ ،‬به عنوان اهل قلمی كه دو‬          ‫میگوید از اول مال خودم بود‪ .‬حتی گاه مقداری هم من ّـت‬
‫جمهوری اسلامی در حفظ حقوق افراد‪ ،‬دارد‪ .‬آنها براساس‬          ‫تا پیراهن بیشتر از او پاره كرده و از این سرد و گرمها بسیار‬  ‫ابواب جمع او میكند كه مثلا این خانه كلنگی شما تا حالا‬
‫اعتقادات مذهبی و ملاحظات اخلاقی اصرار دارند كه هر نوع‬       ‫چشیده‪ ،‬میخواهم چند نكته را به خاطر رنجیدهاش یادآوری‬         ‫كلی خرج عمله و بنا و لولهكش روی دست ما گذاشته یا‪ ،‬با‬
‫استفادهای ولو مختصر‪ ،‬از حقوق دیگران با مراجعه به صاحب‬                                                                   ‫این ماشین قراضه شما صبح تا شب اسیر گاراژ دار و تعمیركار‬
‫حق باشد‪ .‬این ملاحظات است كه آقای دكتر عهم را وا داشته‬                                               ‫كنم‪:‬‬                ‫و مكانیك شدهایم‪ .‬زن و بچهتان را از پرت شدن ته دره نجات‬
‫با نویسنده تماس بگیرد‪ .‬حالا اگر نویسنده اجازه نداده‪ ،‬مساله‬  ‫اولا آقای میلانی كار بسیار درست و عاقلانهای كرده كه‬
‫دیگری است‪ .‬بعضیها از این تنگنظریها دارند‪ .‬مسأله خانه‬        ‫كار را به شكایت و دادگاه نكشانده است‪ .‬در حالی كه حق‬                           ‫دادید زن و بچه ما را گرفتار كردید!‬
‫دكتر محمودی هم از همین قرار بود‪ :‬اوایل انقلاب یكی از‬        ‫داشته است‪ .‬بله به رغم انكار این حق از طرف مترجم و ناشر‪،‬‬     ‫در سفر اخیر‪ ،‬با ملاحظه فراوانی كتابهای صادراتیام در‬
‫آیات عظام صاحب مقام رفیع در حكومت اسلامی‪ ،‬ازتهران‬                                                                       ‫گوشه و كنار امریكا و كانادا‪ ،‬خیلی یاد او كردم‪ .‬مترصد فرصتی‬
‫با دكتر محمودی در كالیفرنیا تماس گرفت با تقاضائی به این‬             ‫نویسنده از نظر قانونی می توانسته شكایت كند‪.‬‬         ‫بودم كه در مظلومیت كتابهایم در دست وردارو ورمالهای‬
                                                            ‫آقای میلانی میداند و آقای دكتر عهم و ناشر هم‬                ‫جمهوری اسلامی روضهای بخوانم‪ .‬اما وقتی به ماجرای كتاب‬
                                   ‫مضمون كه‪:‬‬                ‫نمیتوانند ندانند‪ ،‬كه كپی رایت‪ ،‬حامی و حافظ جنبه مادی‬        ‫دكتر عباس میلانی ــ «معمای هویدا» ــ برخوردم‪ ،‬دیدم این‬
‫حقیر كه اصلا ساكن قم هستم فعلا بنا بر وظائف محوله‬           ‫حق نویسنده‪ ،‬به كنار‪ ،‬فقط تغییر عنوان كتاب به «ابوالهول‬       ‫نوعی دیگر از مظلومیت كتاب است كه داغش تازهتر است‪.‬‬
‫در جمهوری اسلامی‪ ،‬در تهران در خانهای كه میگویند متعلق‬       ‫ایرانی» ــ كه به یك كار تحقیقی تاریخی موضع و موقعی در‬       ‫در نتیجه فكر كردم شرح وردار و ورمالی كتابهایم را برای‬
‫به شما بوده مقیم هستم‪ .‬برای اینكه خدای نخواسته نمازم در‬     ‫حد یك كار سیاسی جانبدار و یك طرفه‪ ،‬و به هرحال متفاوت‬        ‫بعد بگذارم و فعلا به اجحافی كه به این نویسنده محقق روا‬
‫خانه غصبی نبوده باشد‪ ،‬اجازه و رضایت خود جنابعالی لازم‬       ‫با آنچه نویسنده خواسته میدهد‪ ،‬در واقع تحریف و مسخ‬
‫است‪ .‬اگر دو كلمه دال بر رضایت به بنده مرقوم بفرمائید‬        ‫نوشته اوست‪ .‬و این جرم است‪ ،‬در هرجائی و هر كشوری‪،‬تا‬                                         ‫داشتهاندبپردازم‪.‬‬
‫كه نمازم باطل نباشد‪ ،‬خیلی ممنون میشوم و سرنماز دعاتان‬       ‫جابلسا و جابلقا‪ ،‬چه ملزم به قانون كپی رایت باشد و چه‬        ‫ابتدا باید در دو كلمه مورد او را یادآوری كنم‪ .‬آقای عباس‬
                                                            ‫نباشد‪ ،‬بحكم تجاوز به حقوق معنوی و اخلاقی نویسنده ــ كه‬      ‫میلانی وقتی میخواهد كتاب خود را كه از انگلیسی به‬
                                      ‫میكنم‪.‬‬                ‫حقوقی مورد قبول عام جامعه بینالمللی است ــ قابل مجازات‬      ‫فارسی ترجمه كرده منتشر كند‪ ،‬خبر میشود كه كتابش در‬
‫آقای دكتر عهم هم به منظور كسب اجازه و رضایت‬                 ‫است‪( .‬محفوظ بودن این حقوق در مقرارت اروپائی از خیلی‬         ‫تهرانبا عنوان«ابوالهولایرانی»بهترجمهآقایدكترعبدالرضا‬
‫نویسنده برای ترجمه كتابش تماس گرفتها ند‪ .‬حالا اگر نویسنده‬   ‫پیش بجای خود‪ ،‬از سال ‪ Moral Rights ،۱۹۹۰‬وارد قوانین‬
‫هم مثل دكتر محمودی ناخن خشكی كرده و اجازه نداده‪ ،‬امر‬                                                                          ‫هوشنگ مهدوی‪ ،‬مترجم معروف ‪ ،‬منتشر شده است‪.‬‬
‫دیگری است‪ .‬آقای دكتر عهم چه میكردند؟ كارشان را تعطیل‬                                   ‫امریكا هم شده است)‬               ‫(قبلا عرض كنم كه در اروپا رسم است كه اسامی مركب‬
‫میگذاشتند كه نویسنده اجازه نداده است؟ ایشان به شیوه‬         ‫اما‪ ،‬با همه اینها ‪،‬عرض كردم كه آقای میلانی كار عاقلانهای‬    ‫اشخاص معروف را با حروف اول ذكر میكنند‪ .‬مثلا از والری‬
‫همان آیتالله مرجع تقلیدشان عمل كردهاند كه الان بیست و‬       ‫كرده كه موضوع را به دادگاه نكشانده است‪ .‬اگر خدای‬            ‫ژیسكاردستن رئیس جمهوری اسبق فرانسه‪ ،‬بصورت «وژا»‬
                                                            ‫نخواسته چنین اشتباهی میكرد‪ ،‬نمی دانم الان چه حال و‬          ‫نام می برند‪ .‬ما نیز چون از آقای دكتر عبدالرضا هوشنگ‬
     ‫یك سال است در آن خانه دكتر محمودی مقیم است‪.‬‬            ‫روزگاری داشت‪ .‬چرا؟ عرض میكنم‪ .‬آقای دكتر عهم فقط‬             ‫مهدوی باید مكرر نام ببریم‪ ،‬از ایشان بصورت «دكتر عهم»‬
‫به هر حال باید قبول كرد كه ضرر و زیان آقای میلانی از‬        ‫مترجم نیستند‪ .‬ایشان استاد علوم سیاسی دانشگاه اسلامی‬
‫عدم صدور اجازه‪،‬در مقابل ضررو زیاندكترمحمودی كه روز‬          ‫حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و به این مناسبت طرف‬                                           ‫یادمیكنیم‪).‬‬
‫جزا و سرپل صراط باید حساب بیست و یك سال نماز باطل‬           ‫توجه مقامات موثر جمهوری اسلامی هستند كه تعرض به‬             ‫آقای میلانی بعد از اطلاع از واقعه‪ ،‬نامه اعتراضی به یكی‬
                                                            ‫ایشان را تاب نمی آورند‪ .‬این را بنده میدانم چون چوبش یك‬      ‫از جراید تهران مینویسد و این عمل خلاف اخلاق را تقبیح‬
          ‫شده آن آیتالله را پس بدهد‪ ،‬چیزی نیست‪...‬‬           ‫بار به تنم خورده است كه اگر فرصتی بشود عرض خواهم كرد‪.‬‬       ‫میكند‪ .‬ولی ناشر و مترجم جواب میدهند كه اولا چون ایران‬
‫البته این اجازه ندادن با همه ضررهای مادی و معنویاش‬          ‫اگر از بخت بد‪ ،‬به دادگاه شكایتی كرده بود‪ ،‬ظرف چند‬           ‫ملزم به قانون كپی رایت نیست‪ ،‬نویسنده حق اعتراض ندارد‪.‬‬
                                                            ‫روز ده پانزده شكایت به همان دادگاه میرسید‪ :‬از بنیاد‬         ‫ثانیاً ترجمه دكتر عهم به این دلیل كه ظرف دو هفته به چاپ‬
     ‫یك منفعت هم دارد و آن اینست كه اگر آقای میلانی‬         ‫مستضعفان‪ ،‬از سپاه پاسداران‪ ،‬از دانشگاه امام جعفر‬            ‫سوم رسیده‪ ،‬ترجمه برتری است‪ .‬ثالثاً نویسنده باید خوشحال‬
                                                            ‫صادق‪ ،‬از دانشگاه مسلم بن عقیل‪ ،‬از بنیاد ‪ ۱۵‬خرداد‪ ،‬كه از‬     ‫باشد كه از كارش دو ترجمه به دست مردم میرسد‪ .‬و در‬
                                                            ‫نویسنده به جرم اهانت به مقدسات امت شهیدپرور شاكی‬            ‫نهایت ‪ ،‬آقای دكتر عهم در مصاحبهای با یك مجله چاپ تهران‪،‬‬
                                                            ‫بودند‪ .‬البته غیر از شكایت بهتان و افترا از جانب شیخ صادق‬    ‫اظهار كردهاند كه ایشان «كارگر فكری» هستند و در این باب‬
                                                            ‫خلخالی و هادی غفاری و ورثه حاج مهدی عراقی‪،‬كه دركتاب‬         ‫باید از كارفرماشان‪ ،‬یعنی ناشر‪ ،‬بازخواست شود‪ .‬ولی نه كارگر‬
                                                            ‫معمای هویدا از آنها یاد شده است‪ .‬دادگاه هم چه دادگاهی‬       ‫و نه كارفرما نگفتهاند عذاب روحی را كه كاری نمیشود كرد‪.‬‬
                                                            ‫است؟ دادگاهی است به ریاست یكی از امثال قاضی سعید‬            ‫اما این درآمد نا حق سه چاپ در دو هفته را به شما پس‬
                                                            ‫مرتضوی‪ ،‬كه خیلی راحت اكبر گنجی را به ده سال حبس و‬
                                                            ‫تبعید محكوم میكند‪ .‬و كمی بعد او را مستحق فقط شش‬                                                  ‫میدهیم‪.‬‬
                                                            ‫ماه حبس میداند و سه ماه بعد به شش سال حبس محكوم‬             ‫بنده‪ ،‬در امریكا یك مصاحبه رادیوئی دكتر میلانی را شنیدم‪.‬‬
                                                            ‫میكند‪ .‬دانشجوئی را كه با پیراهن خونی یك قربانی تظاهرات‬      ‫از عمل خلاف اخلاق ناشر و مترجم گلهمند بود‪ .‬نمیشد به او‬
                                                            ‫در عكس دیده شده ابتدا به اعدام و بعد با اغماض به ‪۱۵‬‬         ‫حق نداد‪ .‬به فرض اینكه یكهزار و یكصد و پنجاه ماده قانون‬
                                                                                                                        ‫هم در حقانیت تجاوز به مال دیگری وجود داشته باشد‪ ،‬از‬
   29   30   31   32   33   34   35   36   37   38   39