Page 35 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۴ (دوره جديد
P. 35

‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌۳‌‌5‬شماره‌‪۱8۷۰‬‬                                    ‫تمام نتیجه گیری بخش دوم را حذف فرموده بودند‪ .‬كاش قضیه‬    ‫اجازه داده بود‪ ،‬آقای دكتر عهم فقط به تغییر عنوان‬
‫جمعه ‪ ۱۷‬تا پنجشنبه ‪ ۳۰‬مارس ‪۲۰۲۳‬‬                             ‫به همین جا ختم می شد‪ .‬نه! ماجرای درماندگی دولت و‬         ‫كتاب از«معمایهویدا»به«ابوالهولایرانی» اكتفانمیكردند‬
                                                            ‫مجلس بیست و یكم را با حذف چند صفحه‪ ،‬به صفحه آخر‬          ‫و چه بسا نكاتی از زندگی ابن ملجم وخولی اصبحی را هم‬
‫«هر شخص با انصافی تصدیق خواهد كرد كه مطالب‬                   ‫مقاله و پیام ملی آقای خمینی (عظمت ایران از بین رفت‪)...‬‬  ‫وارد شرح حال هویدا میكردند كه بیشتر باب طبع بزرگانی‬
‫مندرج در صفحات‪ ۱۷‬تا‪ ۲۰‬مقاله آقای پزشكزاد در جمهوری‬          ‫چسباندند و بعد از این مونتاژ‪ ،‬نتیجه گیری هم ــ البته از‬
                                                                                                                                         ‫باشد كه او را بیمحاكمه كشتند‪.‬‬
                      ‫اسلامی قابل انتشار نمیباشد»‬                                ‫قول بنده ــ به این شرح كردند‪:‬‬       ‫حالا‪ ،‬برای اینكه عواقب صدور اجازه را به آقای میلانی‬
‫بسیار خوب‪ ،‬صفحههای ‪ ۱۷‬تا ‪ ۲۰‬قابل انتشار نبوده است‪.‬‬          ‫«پیامدفوریاینرویدادهاقتلحسنعلیمنصوردر‪ ۶‬بهمن‬              ‫گوشزد كردهباشم‪،‬حكایتاجازهخودمراباآقایدكترعهم‪،‬به‬
‫اما‪،‬نمیفرمایندكهچطورصفحهبعدی‪،‬یعنیصفحه‪ ۲۱‬قابل‬                ‫‪ ۱۳۴۳‬و سوءقصد نافرجام به جان شاه در كاخ مرمر در ‪۲۱‬‬
‫انتشار شده و تصادفا به آخر صفحه‪ ۱۶‬الحاق گردیده است!‬         ‫فروردین ‪ ۱۳۴۴‬بود و پیامد دراز مدت آن انقلاب توفندهای‬                               ‫اختصار یادآوری میكنم‪.‬‬
‫حالا این مونتاژ و نتیجهگیری «خداپسندانه» بجای خود‪،‬‬                                                                   ‫بنده در سری كتابهای تاریخی با عنوان «مروری در‪ »...‬كه‬
‫نفرمودهاند كه چرا از قول من به مردم ناسزا گفتهاند؟ در‬                         ‫بود كه رژیم پهلوی را درهم كوبید»‬       ‫برای استفاده جوانان تألیف كرده بودم‪ ،‬تألیفی هم داشتم‬
‫«نقل» مقاله بنده‪ ،‬به یك جائی میرسیم كه ضمن صحبت‬             ‫در نتیجه‪ ،‬با این حذف و جابجائی و مونتاژ‪ ،‬مقاله بنده به‬   ‫با عنوان «مروری در واقعه ‪ ۱۵‬خرداد ‪ »۴۲‬كه یك بررسی‬
‫از نخست وزیر‪ ،‬حسنعلی منصور‪ ،‬آوردهاند‪« :‬نخست وزیر با‬         ‫صورت رسالهای درآمده بود در تحقیر و تخفیف رژیم سابق‪،‬‬      ‫بیطرفانه علل و عواقب این واقعه بود‪ .‬شش هفت سال پیش‪،‬‬
‫وقاحت هر چه تمامتر دروغ میگفت» ــ كه روح بنده از چنین‬       ‫مایه ذلت و محنت ایران و تجلیل و تعظیم رژیم جدید‪ ،‬احیا‬    ‫بهخواهشمجلهعلموجامعهچاپواشنگتن‪ ،‬خلاصهبخشی‬
‫عبارتی و چنین ناسزائی بی اطلاع بود و باید بگویم كه با وجود‬  ‫كننده شوكت و عظمت ایران‪ ،‬آن هم در متن كتاب درسی‬          ‫از این كتاب را به صورت مقالهای تنظیم كردم كه همان موقع‬
‫اعتراض مكر ّرم‪ ،‬اقدامی برای حذف اسم من از كتاب نكردهاند‪.‬‬                                                             ‫در آن مجله و متعاقباً در مجموعهای از مقالاتم تحت عنوان‬
                                                                          ‫«سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی»!‬
                   ‫***‬                                      ‫چون به عنوان ممنوع القلم و ممنوعالوجود راهی به جراید‬                         ‫«مصدق باز مصلوب» چاپ شد‪.‬‬
                                                            ‫داخلی نداشتم‪ ،‬اعتراضی در جراید خارج نوشتم آقای دكتر عهم‬  ‫آقای دكتر عهم كه نسخهای از این نشریه را به دست آورده‬
‫آقای میلانی علاوه بر اعتراض به نادرستیهای ترجمه‪ ،‬به‬         ‫هم ضمنجوابتندیكهدرمجله علموجامعهواشنگتنبه‬                ‫بودند‪ ،‬از تهران به من تلفن زدند و اجازه گرفتند كه مقاله‬
‫دستكاریهای آقای دكتر عهم در متن نیز گله كردهاند‪ .‬فیالمثل‬                                                             ‫مرا در تألیفی نقل كنند‪ .‬چندی بعد كتابی را كه زیر عنوان‬
‫از اینكه سگ شاه را دانماركی معرفی كردهاند‪ ،‬حالیكه در متن‬                           ‫بنده دادند‪ ،‬مرقوم فرمودند‪:‬‬        ‫«سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی» متنشر كرده بودند‪،‬‬
‫انگلیسی صحبتی از ملیت این سگ نبوده است‪ .‬یا در جای‬                                                                    ‫از تهران برای بنده فرستادند‪ .‬دیدم كه در این كتاب بخشی را‬
                                                                                                                     ‫تحت عنوان «كاپیتولاسیون دوم» ظاهراً به نقل مقاله بنده‬
       ‫دیگری‪ ،‬لهجه هویدا را به ابتكار شخصی‪« ،‬مخلوطی‬                                                                  ‫اختصاص داده و در پانویس آخرین صفحه با عزت و احترام‬
                                                                                                                     ‫تمام متذكر شده بودند كه این بخش نتیجه تحقیق فلانی است‬

                                                                                                                          ‫كه «اكنون با اجازه ایشان در این كتاب نقل میگردد»‬
                                                                                                                     ‫اما وقتی این بخش را خواندم دودی غلیظتر از دودی كه‬
                                                                                                                     ‫احتمالا بعد از شنیدن خبر انتشار ابوالهول ایرانی از سر آقای‬

                                                                                                                       ‫میلانی بلند شده‪ ،‬از سر بنده بلند شد‪ .‬چرا؟ عرض میكنم‪.‬‬
                                                                                                                     ‫مقاله بنده از دو بخش تشكیل میشد‪ .‬بخش اول حكایت‬
                                                                                                                     ‫فشار دولت امریكا بود به دولت ایران برای اعطای مزایا و‬
                                                                                                                     ‫مصونیتهای دیپلماتیك كنوانسیون وین به نظامیان امریكائی‬
                                                                                                                     ‫در ایران‪ ،‬و مقاومت اولیه دولتهای علم و منصور و تمكین‬
                                                                                                                     ‫آنها در نهایت‪ ،‬و جریان تصویب قانون آن در پارلمان‪ .‬و بخش‬
                                                                                                                     ‫دوم كه نتیجهگیری از بخش اول بود‪ ،‬شرح تمهیدات آیتالله‬
                                                                                                                     ‫خمینی در بهره برداری از این ضعف دولت برای كوبیدن‬
                                                                                                                     ‫نظام حاكم بود‪ .‬لب كلام این بود كه آیتالله خمینی با‬
                                                                                                                     ‫هدف استقرار حكومت دینی در جستجوی شعاری بود كه‬
                                                                                                                     ‫همه قشرهای جامعه را به مخالفت با نظام حاكم به حركت‬
                                                                                                                     ‫در آورد‪ .‬از هنگام سربلند كردن به مناسبت لایحه انجمنهای‬
                                                                                                                     ‫ایالتی و ولایتی در سال ‪ ،۱۳۴۱‬با شعارهای مذهبیاش‬
                                                                                                                     ‫هیچگاه نتوانسته بود ــ حتی روز ‪ ۱۵‬خرداد ‪ ۴۲‬ــ جمعیتی‬
                                                                                                                     ‫بیش از چهار پنج هزار نفر را به حركت در آورد‪ .‬ولی پس‬
                                                                                                                     ‫از اطلاع از تصویب قانون مصونیت نظامیان امریكائی كه‬
                                                                                                                     ‫آنرا كاپیتولاسیون تازهای دانست‪ ،‬یك فریاد ملی همه گیری را‬
                                                                                                                     ‫سرداد‪« :‬عظمت ایران از بین رفت‪ .‬استقلال ما از دست رفت‪،‬‬
                                                                                                                     ‫عزت ما پایكوب شد‪ .‬مگر ما مستعمره هستیم؟‪ »...‬كه هر‬
                                                                                                                     ‫چند بلافاصله از ایران تبعید شد‪ ،‬این شعار او با طنین ملی‬
                                                                                                                     ‫و دلسوزی برای استقلال و عزت و حرمت ایران‪ ،‬در ته ذهن‬
                                                                                                                     ‫خیلیها باقی ماند و پانزده سال بعد روزی كه آیتالله از نو با‬
                                                                                                                     ‫شعار آزادیواستقلالبهمیدانآمد‪،‬ازاینذخیرهذهنیمردم‬

                                                                                                                                ‫برای كشاندن آنها به دنبال خود استفاده كرد‪.‬‬
                                                                                                                     ‫بخصوص اینكه دولت از انتشار كتاب «ولایت فقیه»‪،‬‬
                                                                                                                     ‫مانیفست سیاسی او‪ ،‬به سختی جلوگیری كرده و مانع شده‬

                                                                                                                            ‫بود كه نظریه حكومت فقها به موقع شناخته شود‪.‬‬
                                                                                                                     ‫خلاصه اینكه من طوفان‪ ،‬باد و بوران‪ ،‬كمـِی دید‪ ،‬لغزندگی‬
                                                                                                                     ‫جاده را شرح داده بودم كه بگویم حادثه چرا و چگونه اتفاق‬
                                                                                                                     ‫افتاد‪ .‬اما آقای دكتر عهم‪ ،‬در این «نقل» بخش اول را كه حكایت‬
                                                                                                                     ‫ضعف دولتهای علم و منصور بود‪ ،‬در كتاب خود آورده ولی‬
   30   31   32   33   34   35   36   37   38   39   40