Page 21 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۲ (دوره جديد
P. 21
صفحه۲1شماره18۷8 به چالش کشیدن ثبات قراردادها را به زیر سئوال کشیده الف) تنها راهی باشد که دولت میتواند از منافع
جمعه 1۹تا پنجشنبه ۲۵مه ۲0۲۳ شود .دادگاه بینالمللی دادگستری در قضیه شیلات مربوط به اساسی جامعه خود در برابر خطری جدی و قریبالوقوع
اختلاف میان انگلیس و ایسلند این استدلال را مورد تایید قرار
اصل حفاظت از معاهدات است .یعنی اینکه فقط در شرایط داد .بر اساس این استدلال ،فقط در صورتی میتوان به شرایط محافظتکند.
خیلی مشخصی میتوان به آن استناد کرد .دادگاه بینالمللی تغییریافته مراجعه نمود که هرگز توسط طرفین پیشبینی ب) به منافع اساسی دولت یا کشورهایی که تعهد نسبت به
دادگستری در یکی از احکام اخیر خود در رابطه با اختلافی نشده باشد ]۶[.البته باید خاطرنشان ساخت به صرف اینکه آنها وجود دارد یا کل جامعه بینالمللی آسیب جدی وارد نسازد.
که میان کشورهای مجارستان و جمهوری چک پدید آمده شرایط به گونهای بینادین تغییر یافتهاند نمیتوان یک قرارداد را .۲در هر حال ،دولت نمیتواند به «ضرورت» به عنوان
بود ،این استثنا بودن را مورد تاکید قرار داد .به نظر دادگاه، یکطرفه فسخ کرد .درواقع طرح موضوع تغییر شرایط نمیتواند
شرایط سیاسی جاری چنان با اهداف معاهده میان دو کشو توجیهی برای فسخ یکسویه آن قرارداد باشد ،و اگر این اتفاق دلیلی برای توجیه قصور خود استناد کند.
مرتبط نبود که مبنای اساسی رضایت طرفین را تشکیل میداد، بیافتد ،طرف دیگر میتواند موضوع را به نهادهای حقوقی در صورتی که:
اما با تغییر ،گستره تعهداتی که هنوز باید انجام شود ،تغییر
مییابد.بنابراینبایدبهتغییرچناننگریستکهکامل ًاغیرقابل صالح ارجاع دهد. الف) تعهد بینالمللی مورد بحث ،امکان استناد به ضرورت
پیشبینی بوده باشد« :بنابراین ،به نظر دیوان ،شرایط تغییر این سردرگمی با مقاولهنامه حقوق معاهدات به مرزهای را منتفی سازد.
یافته توسط مجارستان ،چه به صورت فردی و چه به صورت تعریفیروشنیرسیدهاست.ماده ۶۲مقاولهنامهاینتقریرات
جمعی ،دارای چنان ماهیتی نیستند که تأثیر آنها بطور اساسی ب) یا دولت به وضعیت ضرورت کمک کرده باشد]۴[.
میزان تعهد را تغییر دهد» ]۹[.درپناه این رویکر ِد دادگاه را در راستای فرضیه پیشنهادی این نوشتار فراهم میآورد: این «شرایط اضطراری» و همچنین موضوع «ضرورت» در
میتوان استدلال کرد که دکترین تغییر شرایط به عنوان مبنایی .۱تغییر اساسی در اوضاع و احوال موجود در زمان انعقاد متن همان بحثی قرار میگیرد که در بالا با عنوان زمینهای برای
برای فسخ یکجانبه قرارداد ،ضرورتا با ثبات قرارداد و حفاظت معاهده که حدوث آن توسط طرفین پیشبینی نشده باشد، به چالش کشیدن ثبات و یا قاعده وفای به عهد از آن یاد شد.
ازاصلوفایبهعهدقرارنمیگیرد.ایندو،یعنیثباتو تغییر، نمیتواند به عنوان مبنای فسخ یا خروج از معاهده مورد استناد یک بعد دیگر را نیز باید در نظر گرفت .با ظهور رژیمهای
با استمرار معاهده ملازمه دارند ،اما این فرصت را نیز فراهم معاهداتینوینیمانندموضوعاتحقوقبشری،سرمایهگذاری
میآورند تا چنین استمراری موجبات اطمینان یافتن به قواعد قرار گیرد ،مگر اینکه: خارجی و حقوق دریاها ،موضوعیت اصل حقوقی وفای
الف .وقوع اوضاع و احوال جدید مبنای رضایت طرفین به عهد را با چالشهایی همراه میسازد که درواقع از متن
حقوقی و عدالتجویی را نیز فراهم آورد. و شرایط به سرعت در حال تغییر جوامع ملی و بینالمللی
از میان استدلالهایی که برای امکان خروج از قراردادهای معاهده به التزام نسبت به معاهده باشد، سرچشمهمیگیرد.امکانهمپوشیجنبههایملیوبینالمللی
بینالمللی ارائه شدهاند ،این آخرین ،یعنی تغییر اساسی شرایط، ب .اثر این تغییر ،دگرگونی اساسی در ابعاد تعهداتی باشد این نوع رژیمهای حقوقی ،با وجود همه بشارتهایی که برای
«میتواند» مبنایی برای فسخ یکجانبه قراردهادهای منعقده جوامع انسانی دارد ،مشکلاتی در برابر ثبات معاهدات قرار
میان حکومت اسلامی و کشورهای چین و روسیه باشد .البته که به موجب معاهده هنوز باید اجرا شوند، میدهد به گونهای که نمیتواند همچنان بر ثبات معاهداتی
دو نکته را باید برای احتیاط در نظر گرفت .اول اینکه داعیه .۲در موارد زیر ،تغییر اساس اوضاع واحوال نمیتواند به
مطرح شده در این نوشتار فقط در حد فرضیهای پیشنهادی عنوان مبنای فسخ یا خروج از معاهده مورد استناد واقع شود: اصرار ورزد.
است برای اندیشیدن درباره راهکارهای حقوقی موثر و کارآمد بنابراین ،به چالش کشیدن ثبات معاهدات بر مبنای اصل
برای گسستن زنجیرهای بردگی که بر ایران امروز تحمیل شده الف .اگر معاهدهای باشد که مرز را تعیین نماید، وفای به عهد وارد مرحله دیگری میشود که بر سر اصالت
است .هدف از تحریر این نوشتار این است که علاقمندان به ب .اگر تغییر اساسی ناشی از نقض تعهدات معاهده ،یا حقوق و کاربرد آن تردیدهایی وجود دارد .اما این نوشتار
موضوعات حقوقی بینالملل را برانگیزد تا برای آینده ایرانی نقض هر تعهد دیگر بینالمللی در قبال طرفین دیگر معاهده، میکوشد این فرضیه را به آزمایش بگذارد که فراتر از «شرایط
آزاد و دمکراتیک ،از هماکنون خود را آماده سازند .دومین اضطراری» و همچنین موضوع «ضرورت» ،این امکان وجود
نکته این است که در خلال تحریر نوشتار به ذهنم رسید از سوی طرفی باشد که به آن تغییر استناد میکند. دارد تا قراردادهای بینالمللی را زیر عنوان «مادامی که شرایط
آنرا مبنای کتابی درسی برای استادان و دانشجویان ایرانی .۳اگر به موجب یکی از بندهای اخیر ،یکی از طرفین بطور اساسی تغییر نکرده باشد» ،به چالش کشید .و این دقیقا
و افغانستانی قرار دهم تا در همان ایران آزاد آینده بتوانند معاهده حق داشته باشد که به تغییر اساسی اوضاع واحوال موضوعی است که میتواند در ایران آزاد و دمکراتیک آینده
بخشهای مهم و ناپیدایی از اندیشههای حقوقی بینالملل را به عنوان مبنای فسخ یا خروج از معاهده استناد نماید ،مضافا در رابطه با قراردادهای حکومت اسلامی با کشورهای روسیه
مورد مطالعه بیشتری قرار داده و از طریق آن تجارب خود را حق خواهد داشت تا به آن تغییر به عنوان مبنای تعلیق اجرای و چین مورد توجه قرار گیرد .در اینجا رئوس کلی این فرصت،
در توسعه و تکامل این موضوعات حقوقی با دیگر مشتاقان یا حق برای ملتها ،با سادهترین زبان ممکن توضیح داده
معاهده نیز استناد کند.
رهایی فکر و اندیشه به اشتراک بگذارند. نهادینه ساختن نگرش عرفی بالا در ساختار معاهداتی میشود.
پایان مقاولهنامه وین گویی حکایت از دکترینی دارد که میکوشد «مادامیکه شرایط بطور اساسی تغییر نکرده باشد» ،به
مفاهیمی مانند عدالتخواهی را نیز در مرکز تعاملات بینالمللی عنوان حقی برای دولتها و نه ضرورتا به عنوان قاعدهای در
*دکتر محمود مسائلی بنیانگذار و دبیرکل افتخاری قرار دهد .کمیسیون حقوق بینالملل در نظربه خود این حقوق بینالملل برای استناد کردن به تغییر شرایط موجبات
اندیشکده بینالمللی نظریههای بدیل؛ با مقام مشورتی دکترین را قاعده عینی قانونی در نظر گرفت که به موجب آن، بحثهای زیادی را فراهم آورده است .یکی از بحثها این
نزد سازمان ملل متحد؛ بنیانگذار و مدیر مرکز مطالعات بر اساس عدالت ،تغییرات اساسی تحت شرایط خاصی ،توسط است که آیا موضوع «مادامی که شرایط بطور اساسی تغییر
یکطرف به عنوان دلیلی برای فسخ معاهده مورد استناد قرار نکرده باشد» ،با اصل وفای به عهد به عنوان اصلیترین پایه
عالی حقوق بشر و توسعه دمکراتیک؛ اتاوا؛ کانادا گیرد ]۷[.طبق این دکترین که در ماده ۶۲مقاولهنامه حقوق حقوق معاهدات بینالمللی در تضاد قرار میگیرد یا نه .برای
[ ]۱آیه ،۳۴سوره اسرا معاهدات ماده ،شکل قانون معاهداتی به خود گرفته است، پاسخ به این پرسش ،ناگزیر حق ملتها برای گریز از تعهدات
قراردادی در شرایط تغییرات بنیادین توضیح داده شود.
[ ]۲نگاه کنید به زیرنویس شماره ۱۶بالا شرایطی باید برای انجام این دکترین در نظر گرفته شود: حقوق بینالملل عرفی از دیرباز پذیرفته است که اگر شرایط
[ ]۳همان منبع اول اینکه تغییر باید به شرایط موجود در زمان انعقاد به گونهای تغییر یابد که با شرایط زمان انعقاد معاهده کاملا
[ ]۴همان منبع متفاوت باشد ،و همچنین یک طرف معاهده قادر به انجام
معاهده مربوط باشد. تعهدات خود نباشد ،میتوان از فرمول مورد نظر برای دفاع از
]۵[ Elihu Lauterpacht, International Law: Dis- دوم ،آن تغییر باید یک تغییر اساسی و بنیادین باشد.
putes, War and Neutrality, pts. IX-XIV, at 14- حقوق ملت یا کشور استفاده کرد.
15. Quoted in Cornell Law School, Legal Infor- سوم ،باید توسط طرفین پیشبینی نشده است. هرش لوترپاخت متفکر حقوق بینالملل و قاضی دیوان
mation Institute چهارم ،وجود آن شرایط باید مبنای اساسی رضایت طرفین بینالمللی دادگستری که در سال ۱۹۶۰درگذشت در دفاع
]۶[ Fisheries Jurisdiction )United Kingdom v. از این اصل حقوق بینالملل عرفی[ ]۵دفاع کرده و استدلال
Iceland(, the ICJ, 1972 برای التزام به معاهده باشد. میکند که قانون بینالمللی نمیتواند جدا از متنی که در آن
]۷[ International Law Commission, Draft Arti- پنجم ،دامنه تأثیرات این تغییرات باید بطور اساسی مربوط به وجود آمده و به اجرا گذاشته میشود ،باشد .در حقیقت،
cles on the Law of Treaties with Commentaries, به تعهداتی باشد که هنوز طبق معاهده باید انجام شوند]8[. قانون بینالمللی خلاء را تشخیص میدهد و سعی میکند
1966, 259 چالشی که این دکترین در برابر ثبات قراردادها به موجب قابلیتحضورخودراباآنتطبیقدهد.همینویژگ ِیناشامل
oje]۸c[tهrماPنos،صrفaحه]۹[ The ICJ, Gabčíkovo-N۲a۵g۹ym اصل وفای به عهد قرار میدهد ،ممکن است این تصور را بودن قرارداد فرصتی را فراهم میآورد تا حق مورد بحث برای
)Hungary/Slovakia( case,1997، summary of the ایجاد کند که تضادی میان ثبات و ضرورت تغییر وجود
Judgment of 25 September 1997, p. 5 دارد که سلامت قراردادهای بینالمللی را به خطر میاندازد.
در این رابطه میبایست این نکته را خاطرنشان ساخت که
امکان فسخ قرارداد بر اساس تغییرات بنیادینی که در شرایط
انعقاد قرارداد صورت میگیرد ،فقط استثنایی برای قاعده و