Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۳ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه‌‌‌‪‌‌‌1‌‌3‬شماره‌‪18۷9‬‬                                  ‫«روزی نام همه كسانی را كه در آمریكا مأمور فراهم كردن‬      ‫او باید مراقب آمریكا باشد‪ .‬تركیه لائیك بیم از آن‬
‫جمعه ‪ ۲6‬مه تا پنجشنبه ‪ 1‬ژوئن ‪۲0۲۳‬‬                         ‫مقدمات رفتن او و برگزیدن جانشینش كرده بودند‪ ،‬به او‬        ‫داشت كه نظامی با ماهیت دینی در ایران پا گیرد‪ .‬این‪ ،‬پیام‬
                                                          ‫دادم‪ .‬حتی در یكی از گردهماییهای آنان شركت كرده بودم‬       ‫بسیار مهمی بود و از بالاترین سطح دولت تركیه میرسید‪.‬‬
‫نظام دروغپردازی جهانی‪ ،‬كه از آن پس نیز بارها مورد‬         ‫كه یكی از مسائل مطرح شده در آن‪ ،‬این بود كه‪ :‬چه كنیم‬       ‫قریب‪ ،‬پس از بازگشت به تهران‪ ،‬و با مشاهده نخستین‬
‫استفاده قرار گرفت‪ ،‬بهكار افتاد‪ .‬در هر چه خواستند مبالغه‬                                                             ‫نشانههای انقلاب بهاصطلاح اسلامی در ایران‪ ،‬خواستار‬
‫كردند و هر چه خواستند بافتند‪ ،‬نارضایتیهای داخلی را دامن‬    ‫كه عذر شاه را بخواهیم و چه كسی را جانشینش كنیم؟»‬         ‫ملاقات با شاه شد‪ .‬اما او سفیری بازنشسته بود و اندكی‬
‫زدند و در چند هفته برای او «جانشین»ی ساختند كه گمان‬                     ‫اما شاه سخنان مرا باور نكرد و گفت‪:‬‬
‫میكردند از آنجا كه بی اهمیت است‪ ،‬انعطاف پذیر هم‬                         ‫ــ هرچه بگویید باور میكنم‪ ،‬جز این‪.‬‬                                          ‫معطلش كردند‪.‬‬
‫هست‪ .‬و همه اینها برای آن كه از ش ّر كسی كه «مزاحم»‬                                                                  ‫هویدا وزیر دربار‪ ،‬از او دلیل تقاضای دیدارش را پرسیده‬
                                                          ‫ــولیاعلیحضرتا‪،‬چرادراینموردهمحرفمراباورنمیكنید؟‬           ‫بود‪« .‬پیام محرمانهای دارم كه میخواهم شخصاً به‬
                              ‫بود‪ ،‬آسوده شوند‪.‬‬            ‫ــ زیرا احمقانه است كه مرا با دیگری جایگزین كنند‪.‬‬         ‫اعلیحضرت بدهم»‪ .‬هویدا پیشنهاد كرده بود كه واسطه‬
                  ‫==‬                                      ‫من‪ ،‬بهترین مدافع غرب در این منطقه هستم‪ .‬من‪ ،‬بهترین‬        ‫باشد‪ .‬قریب رد كرد و بالاخره پس از چندین روز توانست‬
                                                          ‫ارتش را دارم‪ .‬من‪ ،‬نیرومندترین هستم‪ ...‬این سخن آنقدر‬       ‫بار یابد‪ .‬شاه را كه دید‪ ،‬پیام را با همه جزئیات آن‪ ،‬و طبیعتاً‬
‫محمدرضا پهلوی‪ ،‬چند روز پیش از درگذشتش در قاهره‬                                                                      ‫با تأكید بر نام مخاطبان خود به او داد‪ .‬شاه‪ ،‬عصبی‪ ،‬از‬
‫به سال ‪ ،۱۹۸۰‬به من گفت‪« :‬حسین (پادشاه اردن) حق‬                           ‫نابخردانه است كه نمیتوانم باور كنم‪.‬‬        ‫او پرسید‪« :‬چه كسی را در آنكارا در جریان این حرفها‬
‫داشت‪ .‬او در آغاز پائیز ‪ ۱۹۷۸‬به من تلفن كرد و گفت‪:‬‬         ‫و «كنت دومرانش» جایی‪ ،‬اندكی بعد‪ ،‬در كتابش‬                 ‫گذاشتهاید؟» قریب پاسخ داد‪« :‬نه در آنكارا‪ ،‬در اینجا‬
‫آنچه آمریكاییها دارند در ایران میكنند‪ ،‬در سال ‪ ۱۹۷۳‬در‬     ‫خاطرنشان میسازد‪« :‬بههرحال آمریكاییها تصمیمشان را‬          ‫وزیر دربار از من پرسید‪ ،‬چیزی نگفتم‪ .‬اما بی آن كه وارد‬
‫مورد من آزمایش كردند (ماجراهایی كه «سپتامبر سیاه»‬                                                                   ‫جزئیات شوم‪ ،‬اشاراتی به نهاوندی و به دامادم دكتر شیروانی‬
‫نامیده شد)‪ .‬من پایداری كردم‪ ،‬توطئهشان را درهم شكستم‬                                        ‫گرفته بودند‪».‬‬            ‫كردهام»‪( .‬كه استاد دانشگاه و نماینده مجلس بود)‪ .‬شاه با‬
‫و بی اثر كردم‪ ،‬و آنان ناگزیر شدند با من معامله كنند‪ .‬اگر‬  ‫خود من نیز یك بار این موضوع را با پادشاه در میان‬          ‫لحنی بازدارنده گفت‪« :‬این سخنان را برای همیشه فراموش‬
‫نمیتوانی دستوراتی صادر كنی كه بهناچار خرابی و زیان‬        ‫گذاشته بودم‪ .‬البته هیچ اطلاع ویژهای نداشتم‪ ،‬فقط‬           ‫كنید و به آنها نیز بگویید فراموش كنند‪ .‬اینها گفتگوهای‬
‫بهبار میآورد‪ ،‬به من اجازه بده به ایران بیایم‪ ،‬سه روز در‬   ‫احساسی مبهم در من بهوجود آمده بود‪ .‬با این حال‪ ،‬با‬
‫دفتری در كنار دفتر تو جای گیرم و از سوی تو و بهنام تو‬     ‫خواندن مطبوعات بینالمللی و آگاهی از بازتابهای ملاقاتها‬                                 ‫قهوهخانهای است‪».‬‬
‫به سران ارتش بگویم چه كنند‪ .‬خواهی دید كه همه مسائل‬        ‫و گفتگوهای جرج بال در تهران‪ ،‬آن احساس رهایم نمیكرد‪.‬‬                         ‫==‬
                                                          ‫پاسخ شاه قاطع و صریح بود‪« :‬آمریكاییها هرگز مرا رها‬
              ‫حل‪ ،‬و دهان آمریكاییها بسته میشود‪».‬‬                                                                    ‫سفر «جرج بال» كه از سرمشقنگاران سیاست‬
‫شاه ادامه داد‪« :‬من یكسره در مورد رفتار آمریكاییها اشتباه‬                                  ‫نخواهند كرد‪».‬‬             ‫خارجی آمریكا و از نخبگان برخی از محافل پژوهشی و‬
‫كردم‪ ،‬و بهویژه نمیخواستم حتی از دماغ ملتم خونی ریخته‬               ‫این بزرگترین اشتباه او در تحلیل مسائل بود‪.‬‬
‫شود‪ .‬شاه‪ ،‬نمیتواند بسان یك دیكتاتور‪ ،‬به هر بهایی شده‬
                                                                            ‫==‬
                              ‫به قدرت بچسبد‪».‬‬

‫«هنری كیسینجر»‬                                            ‫«جیمی كارتر»‬                                              ‫«دین راسك» وزیر امور خارجه آمریكا‬

                               ‫بهسوی پاریس‬                ‫اما در واشنگتن چه خردهای بر او میگرفتند؟ بلندپروازی‬       ‫سیاستپردازی و فشار آن كشور بهحساب میآمد‪ ،‬و اقامت‬
‫بالاخره شریف امامی را خوشحال و خندان دیدیم‪ .‬در‬            ‫«جنونآمیز» او‪ ،‬به دیگر بیان‪ ،‬افزایش شتابان توانایی كشور‪،‬‬  ‫درازمدتش در تهران نیز اهمیت داشت‪ .‬بهگونهای درك‬
‫جلسه هیأت دولت‪ ،‬روز اول اكتبر‪ ،‬نخست وزیر حتی پیش‬          ‫پیشنهاد شاه مبنی بر زدودن سلاحهای اتمی از منطقه ــ‬        ‫نكردنی در دفتری كه از سوی سازمان رادیو ــ تلویزیون ملی‬
‫از اشاره به دستور جلسه گفت «میخواهم خبر بسیار‬             ‫چیزی كه اسرائیل برنمیتابید‪ ،‬طرح انعقاد یك قرارداد امنیتی‬  ‫در اختیارش قرار گرفته بود‪ ،‬مستقر شده بود‪ ،‬مشهورترین‬
‫خوشی را اعلام كنم‪ .‬سفارت ایران در بغداد به ما خبر داده‬    ‫میان كشورهای همسایه در «خلیج فارس» و «اقیانوس هند»‬        ‫مخالفان را میپذیرفت و آنان را به ادامه كارهایشان تشویق‬
‫كه خمینی نجف را ترك كرده و به سوی مرز آن كشور با‬                                                                    ‫میكرد‪ ،‬و حتی بیانات خصمانه و پر از ناسزای وی پس از‬
‫كویت میرود ولی بی هیچ تردید كویت او را نخواهد‬                    ‫به منظور حفظ امنیت منطقه بهوسیله خود آنان‪.‬‬
‫پذیرفت‪ ،‬زیرا آنان یك جامعه مهاجر شیعه بزرگ دارند و‬        ‫شركتهای بزرگ چند ملیتی نفتی‪ ،‬نقش شاه را در «اوپك»‬               ‫بازگشت به واشنگتن نیز شاه را بی تفاوت گذاشت‪.‬‬
‫خمینی ممكن است آنها را تحریك كند‪ .‬ما اقداماتی كردهایم‬     ‫كه با پشتیبانی ملك فیصل عربستان سعودی ایفا شده بود‪،‬‬                         ‫==‬
‫و خواستهایم كه به او پناهندگی سیاسی ندهند‪ .‬برای او‬        ‫بر او نمیبخشیدند‪ .‬ملك فیصل هم از دیگر رهبرانی بود كه‬
‫فقط سوریه میماند و لیبی‪ .‬اگر به لیبی برود بهسود ماست‪،‬‬     ‫سرگرم نوسازی كشورش بود‪ ،‬و در شرایطی كه هرگز روشن‬          ‫«كنت الكساندر دومرانش» رئیس سازمانهای اطلاعاتی‬
                                                                                                                    ‫ویژه فرانسه‪ ،‬كه شاه به او بسیار احترام میگذاشت و‬
     ‫چون با آنجا ارتباط خودكار تلفنی نداریم‪ .‬ولی به هر‬                         ‫نشد در سال ‪ ۱۹۷۵‬كشته شد‪.‬‬             ‫همانند دوست صمیمی خود میانگاشت هم به وی هشدار‬
                                                          ‫از همان زمان و به این دلایل‪ ،‬ماشین تبلیغات بینالمللی‪،‬‬     ‫داده بود‪« .‬دومرانش» دیرترها در خاطرات خود نوشت‪:‬‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18