Page 44 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۳ (دوره جديد
P. 44
آن پیروزمندی که از روی دستور تو باید مردم را در پناه گذار از یک ریخت زندگی به ریخت دیگر است و وظیفه صفحه44شماره18۷9
خود بگیرد ،به واسطه یک الهام به من بگو کیست داور فلسفه فهم این بودنها ،شدنها ،گسستها ،پیوستگیها جمعه 5تا 11خردادماه 140۲خورشیدی
نجات دهنده این جهان که به این کار گماشته گردیده چنین و شکلگیری مفاهیم و مضمونها یا پدیداری عقل در
داوری که به نزد او اطاعت و منش پاک مقام گزیده داوری تاریخ است مگر نه شبیه اوراد خواهد شد .یعنی هستی شاه در سخن باستان اصل و خداوند باشد و پاد،
که تو خود او را خواستاریای مزدا) اگرچه آن داور زرتشت که از جایی آغاز شده و آن آغازکننده خود بهترین است؛ پاییدن و دارندگی .یعنی -معنایش میشود -اصل و خداون ِد
است اما به نظر دیگرانی را که مانند او هستند نیز در بر همین ایده بعدها در زبان دین میشود اهورامزدا .زرتشت
میگیرد .در بند ۲۱هرمزد یشت به فر کیانی و ایران ویج اهورامزدا را در هرمزد یشت مقدسترین خرد آفرینندهی پاییدن و دارندگی».
درود فرستاده میشود و به شهریاری که به منزله نگهبان جهان مادی خوانده است .آنچه این خرد مقدس ساخته باباافضل در این رساله کوشیده دستوری بسازد «سر جمله
بیچارگان است .در بند ۲۳توانایی و قوت و و زور و پیروزی نیز دادگرانه و بهترین است .اهورامزدا در هرمزد یشت به مکارم اخلاق را که شاهان را به کار است تا آن را برابر دل
و فر و نیرو ستایش شده .در یسنای ۶۰فقره ۴گفته شده زرتشت میگوید «جویای سلطنت نیکی نام من است ،کسی و دیده دارند و سامان شاهی را از آن به پای آرند» .این
که بیشتر جویای سلطنت نیکی است ،نام من است شهریار رساله اگرچه غرضاش دستوری اخلاقی است اما به شیوهای
که توانگری از درستکاری و پارساییست. دادگر ،نام من است دادگرترین شهریار» .در اینجا بهترین با فلسفی و با رعایت قواعد منطقی ،مرتب و به شاهان به
پس برای اینکه کشوری آباد و توانگر باشد باید راستان عادلانهترین یکی است؛ یعنی همان نظم و نظام احسن. عنوان راهنمای سامان شاهی ،عرضه شده است .اینجا تمایز
بر آن فرمان برانند .چرا که (فروهرها با میل به آنجایی در اگر اهورامزدا مقدسترین خرد است؛ خردهای مقدس دیگر ظریف اما ژرفی میان آنچه باباافضل به پادشاه برای سامان
آیند که مردان مقدس نسبت به راستی با ایمانتر باشند هم وجود دارند که از اویند .داریوششاه در کتیبه بیستون شاهی ،پیشکش کرده با آنچه ماکیاولی در کتاب شهریار ارائه
و در آنجایی که بزرگترین خیران تهیه شود و در آنجایی میگوید :آنچه کردم به یاری اورمزد کردم .اورمزد مرا یاری
که مرد مقدس طرف ستیزه نباشد) فقره ۲۵فروردین یشت کرد و بغان دیگر که هستند .سهروردی در رسالههای فارسی و به مدیچی تقدیم کرده وجود دارد.
کرده ۱در فقره ۱۸گفته شده کسی که در طی زندگانی از خود دیدار با این خردهای مقدس آسما ِن معنا را به زبان همین تمایز ،جوهر جدایی و شکاف بین فلسفه سیاسی
فروهرهای پاکان خوب مواظبت کند یک شهریار پیروزمند رمز نشان میدهد .میان آن بهترین و آفریدههایش سلسله مدرن با فلسفه پیش از خود را نشان میدهد .ماکیاولی
و (پیروزمندترین شهریار گردد) چنان شهریارانی فره ایزدی مراتب وجود دارد و نیکان و فروهر هایشان همکار همان در مورد ارزش «شهریار» مینویسد این رساله «دان ِش کردا ِر
یا فره کیانی دارند .در کرده ۱زامیاد یشت گفته شده( :فر بهترین بیعیب هستند تا اراده ش ّر یا خرد سیاه به آن آسیبی مردان بزرگ است ،که از تجربه طولانیام در مورد امور
کیانی نیرومند مزدا آفریده را میستاییم ،آن فر بسیار ستوده نزند .در فروردین یشت فقره ۱۲آمده« :اگر فروهرهای معاصر و مطالعات مستمر در امور باستان به دست آمده».
زبردست ،پرهیزگار ،کارگر چست را که برتر از سایر آفریدگان توانای پاکان مرا یاری نمیکردند هر آینه از برای من در اینجا بابا افضل به شاهانی که این رساله را میخوانند و خواهند
است) با این ف ّر کیانی است که (کیانیان چالاک ،همه پهلوان، خواند میگوید که پادشاهی میراث باستانی است و از
همه پرهیزگار ،همه چست و همه بیباک شدند) .چنین بهترین جنس جانوران و انسانها باقی نمیماند». شکافتن این نام باستانی -پاد+شاه -پادشاهی را تعریف و
ف ّری ،این ویژگیها را نمایندگی میکند که در بردارنده ماهیت آن را توضیح داده است و سپس جای شاه را در
تواناییهای تن و روان است .از این روی وقتی شاهی از -به این ترتیب پادشاهی نظم و نظامی درون این نظام هستی روشن میکند .گفتار سیاسی بابا افضل ،بحثی
او ف ّر میگسست ،او ناتوان گشته و آشوب پدیدار میشد؛ هستیشناسی بوده… در اخلاق است همانطور که خواجه نصیر هم در «اخلاق
وقتی کیکاووس همانند جمشید بیف ّر شد؛ شکوهش رفت ناصری» همین رویه را اتخاذ کرده .دلیلش این است که
و افراسیاب ایران را زیر س ّم اسبان ویران کرد .پس آبادانی -در آسمان اهورامزدا مقدسترین خرد توانا با شش پادشاهی ،در شکل آرمانی یک الگوی کهن دارد و به تعالی
و توانگری در کشور به بودن شاهیست که با ف ّر و شکوه امشاسپند یعنی بهمن ،اردیبهشت ،شهریور ،سپندارمذ، روح مربوط است .درواقع هم خواجه نصیر و هم بابا افضل
خرداد و امرداد که جلوههای اویند یک سلطنت روحانی و هم سهروردی با نظر به این الگوی باستانی شاهی آرمانی
باشد .و: که بر بنیاد داد و راستی است آراسته و این پادشاه مقدس یا شهریاری نیک ،سیاست را در ارتباط با روح و اخلاق
کسی را دهد تخت شاهی خدای اگرچه همه جاست (به قول حافظ ،شاهد هر جایی) اما طرح کردهاند؛ چرا که شهرستان نیکویی یا خوبی یا شهر
که با ف ّر و برز است و با هوش و رای جایگاه ویژه او یا بارگاهش در گروسمان است .پورداوود آرمانی و نیک یا شهریور یعنی پادشاه ِی آرزو شده -در مورد
به این دلیل پس از کیکاووس ،با اینکه طوس فریبرز را میگوید گویا همین سلطنت سرمشق پادشاهان هخامنشی اهورامزدا همان ملکوت بیزوال او -به دست پادشاه آرمانی
برای شاهی در نظر داشت ،گیو و گودرز کیخسرو را دارنده بوده است .این داوری هر آیینه درست دیده میشود .آن درست میشود و کار شاهان الگوبرداری و نزدیک شدن به
ف ّر کیانی میدانستند و او پس از گشودن دژ بهمن بر تخت پافشاری بر راستی که شاهان هخامنشی در کتیبهها دارند؛ این سرمشق عالی است .شیخ اشراق در رساله لغت موران
شاهی نشست و شکوه و آبادی به کشور بازگشت. که داستان کیخسرو و جام گیتینمای را آورده ،به همین
این را هم بگویم و تمام کنم .ف ّر از جمشید به این دلیل به همین باور بر میگردد. وجه نظر دارد .کیخسرو شاه آرمانی ماست؛ در ارتیشت،
گسست که دچار غرور گشت و دروغ گفت .شاه نگاهبان در یسنای ۱۳امشاسپندان شهریاران نیک خوب کنش کیخسرو یل ممالک ایران و متحدکنندهی کشو ِر خسرو
راستی یا قانون الهی آفرینش است؛ از این روی ف ّر از او خوانده شدهاند .همانگونه که پروردگار و نیروهایش نامیده شده است .این تعبیر اوستا از ایران به عنوان کشو ِر
رفت و به مهر پیوست .مهر فرشته فروغ و پیمان است! سلطنت و شهریاری آسمانی دارند و بر بارگاه خود با خسرو یا همان کشو ِر شاهان هم جالب است .سهروردی،
دروغ بیفروغی و تاریکی میآورد هم در روان و هم در یارانش نشسته و جهان را با داد و قانون راستی اداره کیخسرو را همان حکیم اشراقی میبیند که میتواند همه
کشور .در یسنای ۶۰فقره ۴آمده :توانگری از درستکاری و میکند؛ روی زمین نیز پادشاه چنین است .شهری در بندها را گشوده و خلع بدن کند و نور اسپهبدی را از بند رها
بالاست و شهری در پایین .در یسنای ،۱۱بند ۱۱آمده: کند .نور اسپهبدی -یا اسفهبدی -همان روح انسانی یا نفس
پارساییست. راستی بهترین نیکی است و هم مایه سعادت است. ناطقه است .اسپهبد یعنی فرمانده قوا .بدن قوای ظاهری و
سعادت از برای کسیست که راست و خواستار بهترین باطنی دارد که اسپهبد و فرماندهشان ،نفس انسانی است.
-گفتمان ملیگرایی چه ارتباطی با آیین شهریاری و نظام راستیست .در بند ۱۲میگوید بشود به کام و خواهش
پادشاهی دارد؟ خود تو ای اهورامزدا به آفریدگان خود شهریاری کنی… این نور یا روح توان خروج از قلعه و دژ بدن را دارد.
به راست شهریاری دهید و به دروغ ناتوانی .اما پادشاهی سهروردی حکمت خویش را حکمت خسروان نامیده است
-ملیگرایی ترجمه ناسیونالیسم است و ناسیونالیسم میتواند نظمی مانند نظم الهی برپا دارد که شهریار یعنی حکمتی که خسروان داشتهاند؛ خسروانی که مانند
تعریفهای متعددی دارد .اول باید دید منظور از خوب باشد یعنی پیرو راستی و دشمن دروغ .در یسنا
ناسیونالیسم چیست .گاهی ناسیونالیسم به معنای پروژهای آمده( :باشد که شهریاران خوب شاهی کنند ،با کردارهای پیامبران بنیاسراییل و یا قدیسان دیگر مذاهب هستند.
سیاسی برای ساختن «ملت» است؛ یعنی طرح و نقشه یک حکمت خوب .ای آرمیتی شهریاران بد را بر ما فرمانروایی در ادامه میکوشم به سرمشق یا کهنالگوی این گفتارها
دولت برای مهندسی و درست کردن ملت .مانند آنچه در مباد .صفحه ۱۱۹و ۱۲۰شهر زیبا) در کرده ۷یسنای ۴۰ که سرچشمه باستانی دارد ،اشاره کنم؛ البته در این مجال
آناتولی روی داد و طی یک پروژه سیاسی ،ملت ترکیه از فقره ۲آمده( :ای مزدا اهورا بشود که ما جاودان از کشور نمیتوان جداییها بین برداشت دینی مزدیسنایی و حکمت
درون خاکستر عثمانی ،مهندسی و ساخته شد .برای این نیک تو بهرهمند شویم بشود که شهریار نیکی در هر دو
مهندسی و پدید آوردن ملت ،تاریخ و عقبه و هویت و خسروانی را نشان داد.
زبان رسمی درست شد و بسیاری از زبانها و هویتها با جهان به ما چه مرد و چه زن سلطنت کند). در گذر از نظامهای اجتماعی بر بنیاد خون به نظامهای
برنامه رسمی نابود و یا انکار گشت .این معنا و مضمون چنین شاهانی ،ف ّره ایزدی یا یاور آسمانی و الهی دارند. مبتنی بر قلمرو و سرزمین ،پیوستگی میان نیا و خاک پدیدار
در بند ۲۰هرمزد یشت زرتشت از مزدا میپرسد( :کیست شد .از سوی دیگر در این شکل نو از ساختار اجتماعی ،ایده
ناسیونالیسم اصلا ربطی به ایران ندارد؛ بنابراین به آغاز یا سرچشمه ،وحدت و ایده بهترین شناخته شد .نظام
اجتماعی یا تمدن نو که بر پایه شهرها و امکانات بهتر برای
تولید غذا و دانش کشاورزی ،آب ،فصول و گاهشماری است،
داستانی بر پایه این ایدههاست .گذار از اسطوره به تاریخ،