Page 42 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۳ (دوره جديد
P. 42

‫صفحه‌‌‌‪‌‌4‌‌‌۲‬شماره‌‪‌18۷9‬‬
                                                                                                                    ‫جمعه ‪ 5‬تا ‪ 11‬خردادماه ‪140۲‬خورشیدی‬

‫حجت کلاشی‪ :‬وسوسههای جمهوریخواهی وسوسههای ایجاد یک‬
                ‫جمهوری نوبنیاد است‬

‫اسطورهها زمانی صرفا به صورت شفاهی وجود داشتهاند‬            ‫فیروزه نوردستروم‪ -‬در روایتهای اساطیری و حماسی‪،‬‬           ‫= «ف ّر از جمشید به این دلیل گسست که دچار غرور‬
‫که طبیعتاً دسترسی مستقیم به آنها برای ما ممکن نیست‪ .‬ما‬     ‫آیین شهریاری و نظام پادشاهی چگونه تعریف شدهاند؟‬          ‫گشت و دروغ گفت‪ .‬شاه نگاهبان راستی یا قانون الهی‬
‫صرفاً از طریق منابعی که اشاره کردم به اسطورههای خود‬        ‫پیدایش پادشاهی و نظام شهریاری در اسطورهها و‬              ‫آفرینش است؛ از این روی ف ّر از او رفت و به مهر پیوست‪.‬‬
‫دسترسی داریم و میتوانیم به تصویر آیین شهریاری و نظام‬       ‫روایات حماسی ایران چگونه بوده؟ آیین شهریاری و نظام‬       ‫مهر فرشته فروغ و پیمان است! دروغ بیفروغی و تاریکی‬
‫پادشاهی در این منابع بنگریم‪ .‬البته این منابع در بازگویی‬    ‫پادشاهی چگونه میتواند به پیشبرد گفتمان دموکراسی‬
                                                           ‫در قرن بیست و یکم و جهانی که حتا به چند دهه‬                            ‫میآورد هم در روان و هم در کشور‪».‬‬
      ‫روند رویدادها و عناصر داستان تفاوتهایی دارند‪.‬‬        ‫پیش شبیه نیست کمک کند؟ کیهان لندن در ادامهی‬              ‫=«از دیدگاه آنها [مدافعان وحدت اسلام] وظیفهی‬
‫منابع دینی زرتشتی این اسطورهها را بر مبنای جهانبینی‬        ‫گفتگوهای خود با فعالان سیاسی جریانات مختلف‪،‬‬              ‫حکومت مستقر در ایران‪ ،‬کمک برای ساخته شدن امت‬
‫خود بازنویسی یا بازاندیشی کردهاند و داستانها را به‬         ‫اینبار چنین پرسشهایی را با حجت کلاشی فعال سیاسی‬          ‫اسلام است‪ .‬به این معنا که برای تاسیس امت اسلام‪ ،‬باید‬
‫درون یک نظام هستیشناسی دینی ریختهاند و از این رو‬           ‫مشروطهخواه در میان گذاشته است‪ .‬وی در رشته علوم‬           ‫ملت ایران از بین برود‪ .‬این نابودی ملت در برابر امت‪،‬‬
‫تفاوتهایی با شاهنامه که سرچشمه آن خداینامک یا تاریخ‬        ‫سیاسی در دانشگاه تهران تحصیل کرده و چند سال است‬          ‫سخنگویانی جدی در تاریخ معاصر داشته است‪ .‬آل‬
‫رسمی و دولتی‪ -‬ملی بوده در میان است‪ .‬شادروان پورداوود‬       ‫که در خارج کشور زندگی میکند و به تازگی برای ایجاد‬        ‫احمد هم چنین چیزی میگفت‪ .‬در کنار این امت اسلام‪،‬‬
‫میگوید‪« :‬قدیمیترین خداینامه یا شاهنامه ایران همان‬          ‫یک تشکیلات مشروطهخواه سراسری بر اساس الگوی‬               ‫جنبشهای چپ و کمونیستی هم ایران را یکی از شعب‬
‫دوازدهمین نسک اوستا بوده که تا قرن سوم هجری یعنی‬                                                                    ‫سوسیالیسم بینالملل در نظر میگرفتند و سیاست را امری‬
‫در زمان آذرفرنبغ مولف دینکرد نیز موجود بوده است‪ ».‬اما‬                     ‫«انجمنهای مشروطه» تلاش میکند‪.‬‬             ‫در خدمت کارگران جهان و رسیدن به دیکتاتوری جهانی‬
‫در دست نبودن این نسک باعث میشود که نتوانیم آن را‬                                                                    ‫پرولتاریا میدانستند‪ .‬در آن شکل هم ایران و ملت ایران‬
‫با سایر نسکهای اوستا و نیز دیگر کتب پهلوی و شاهنامه‬        ‫‪-‬در روایتهای اساطیری و حماسی‪ ،‬آیین شهریاری و‬             ‫باید هزینه رسیدن به دیکتاتوری پرولتاریا و اتحاد کارگران‬
‫برابر نهیم و همانندی و ناهمانندیهای آنها را دریابیم‪ .‬فارغ‬                ‫نظام پادشاهی چگونه تعریف شدهاند؟‬           ‫جهان را میپرداخت‪ .‬این دو نحله که به دولت ایران و‬
‫از این تمایزها که در میان است‪ ،‬در همه این روایتها هسته‬                                                              ‫سیاست ملی حمله کردند‪ ،‬در عمل و به عنوان نیروهای در‬
‫اصلی داستان حفظ شده و تنها با نظام معرفتی متفاوتی‬          ‫‪-‬بطور کلی میتوانیم منابعی را که در آنها به اسطورهها‬      ‫صحنه توانستند در ادغام با هم‪ ،‬در ایران به قدرت برسند‪».‬‬
‫بازگویی شدهاند‪ .‬این از ویژگیهای داستانهای شفاهی و‬          ‫و روایات حماسی ایران پرداخته شده به دو بخش تقسیم‬         ‫=«پدیداری ملت ایران روندی طبیعی داشته و نتیجه‬
‫پیشاتاریخی یا اسطوره هاست که در هر زمانه میتوانند‬          ‫کنیم‪ .‬نخست تصاویر و نقاشیها که روی سنگها‪ ،‬ظروف‬
‫به شکلی که روح کلی آن دوران است یا نیازی که بدانها‬         ‫و این قبیل اشیا نقش بستهاند و میتوان از جزییات آنها‬      ‫جریانی سیاسی یا ایدئولوژی ملی و پروژهای دولتی یا‬
                                                           ‫عناصر اسطوره را دید و مفاهیم را استنباط کرد که پرداختن‬   ‫برآمده از نظام بینالملل جدید نیست‪ .‬از این جهت پدیداری‬
                           ‫هست‪ ،‬بازسازی شوند‪.‬‬              ‫به آنها در اینجا به درازا میکشد‪ .‬اما منبع دوم گنجینههای‬  ‫ملت ایران را نمیشود با تاریخ ناسیونالیسم در دنیای جدید‬
                                                           ‫نوشتاری هستند‪ .‬وداها و اوستا به ویژه بخش یشتهای‬
‫‪-‬پیدایش پادشاهی و نظام شهریاری در این منابع چگونه‬          ‫اوستا‪ ،‬از قدیمیترین منابعی است که داستان شاهان و‬                                  ‫و غرب فهمید و سنجید‪.‬‬
                               ‫شرح داده شده؟‬               ‫پهلوانان را میتوانیم در آنها بیابیم‪ .‬همچنین کتابهایی‬     ‫=«آیین شهریاری به ناسیونالیسم و ملیگرایی ارتباطی‬
                                                           ‫که به زبان پهلوی بجا مانده‪ ،‬متون مانوی و صورتی از این‬    ‫ندارد‪ .‬چون مسئله ما هرگز «ملتسازی» نبوده است‪.‬‬
‫‪-‬در شاهنامه‪ ،‬کیومرث نخستین کسی است که دیهیم بر‬             ‫روایتها که به دوره اسلامی منتقل شده و در کتابهای‬         ‫اینکه برخی در بحث توسعه مدام از ناتمام ماندن پروژه‬
‫سر مینهد و اولین پادشاه است اما نخستین انسان نیست‪.‬‬         ‫پس از اسلام به زبان فارسی و عربی گرد آمدهاند‪ ،‬از دیگر‬    ‫ملتسازی صحبت میکنند یا آن را به دوره رضاشاه نسبت‬
‫فردوسی داستان کیومرث را در بخش پیدایش مردمان نگفته‪،‬‬                                                                 ‫میدهند‪ ،‬از بیسوادیشان سرچشمه گرفته و هرگز در ایران‬
                                                                           ‫منابع نوشتاری در این حوزه هستند‪.‬‬         ‫مسئلهای به نام ملتسازی وجود نداشته‪ .‬ملت ایران بطور‬
     ‫بلکه آن را در بخشی جدا آورده که در آن پیدایش‬                                                                   ‫طبیعی وجود داشته و دارد؛ ساختن ملتی که موجود است‪،‬‬
                                                                                                                    ‫محال است! اما اگر ملیگرایی را به معنای جنبش سیاسی‬
                                                                                                                    ‫مثلا در معنای دفاع از استقلال میهن و یا آنطور که در‬
                                                                                                                    ‫ادبیات مدرن به کار میرود‪ ،‬دفاع از حق حاکمیت ملی‬
                                                                                                                    ‫بدانیم‪ ،‬آنگاه به آیین شهریاری و ایده پادشاهی پیوندی‬

                                                                                                                                                         ‫مییابد‪».‬‬
                                                                                                                    ‫= «ما در تاریخمان پس از مشروطه دو جمهوری‬

                                                                                                                    ‫داشتهایم‪ :‬اولین جمهوری‪ ،‬جمهوری شوروی سوسیالیستی‬
                                                                                                                    ‫ایران بود که کمونیستها در شمال درست کردند‪ .‬اغلبشان‬
                                                                                                                    ‫تروریست و کمونیست دوآتشه بودند‪ .‬میرزا کوچکخان‬
                                                                                                                    ‫هم تا حدودی باهاشان همکاری کرد‪ .‬حیدر برقی خرابکار‬
                                                                                                                    ‫قفقازی یا حیدرخان عمواوغلو از سردستههایشان بود‪ .‬اگر‬
                                                                                                                    ‫پادشاهی به دادمان نرسیده بود حکومت لنین و استالین‬
                                                                                                                    ‫را میبایست تحمل میکردیم‪ .‬دومی هم همین جمهوری‬

                                                                                                                                                        ‫اسلامی!»‬
                                                                                                                    ‫=«خانمها و آقایان ایران را به کارگاه نظریات درهم و‬

                                                                                                                    ‫برهم و آشفته خودشان تبدیل کردهاند‪ .‬یک روز به هفتاد‬
                                                                                                                    ‫ملت تقسیم میکنند تا بعد ببینند با چه چسبی میشود‬
                                                                                                                    ‫بهم پیوست و یک روز در توهم گاندی و ماندلا شدن و‬
                                                                                                                    ‫شور یک انقلاب جدید میسوزند‪ ...‬امروز در سودای یک‬
                                                                                                                    ‫انقلاب از جنس گاندی و ماندلا و این اواخر هم میخواهند‬

                                                                                                                                                  ‫زلینسکی بشوند‪».‬‬
   37   38   39   40   41   42   43   44   45   46   47