Page 20 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۷ (دوره جديد
P. 20

‫صفحه‌‌‌‪‌‌‌۲‌‌0‬شماره‌‪‌1۸۸۳‬‬
                                                                                                                                    ‫جمعه ‪ ۲‬تا ‪ ۸‬تیرماه ‪140۲‬خورشیدی‬

‫مفهوم تعهدات جهانی و مواضع جمهوری اسلامی‬
  ‫ریشههای تاریخی تعهدات جهانی (بخش دوم)‬

                                                                                                                          ‫=حقوق ملتها شامل قوانین و آداب و رسومی است که‬

                                                                                                                          ‫قوانین خاص خود را ایجاد کرده و تا حدودی قوانین مشترکی‬
                                                                                                                          ‫برای همه نوع بشر به وجود میآورد‪ .‬قانونی که یک گروه‬
                                                                                                                          ‫برای خود وضع میکند تا ناظر بر روابط درون گروهی باشد‪،‬‬
                                                                                                                          ‫قانون مدنی نام دارد‪ ،‬اما قانونی که عقل طبیعی برای تمام‬
                                                                                                                          ‫بشریت وضع میکند و میبایست توسط همه مردم بطور‬
                                                                                                                          ‫یکسان رعایت شود‪ ،‬قانون ملتها نامیده میشود‪ .‬این‬

                                                                                                                                 ‫قانونی است که همه بشریت باید آنرا رعایت کند‪.‬‬

‫در ریشهشناسی حقوق ملتها[‪ ]۸‬نمونههای روشنتری از‬              ‫ناشی از قوانین عمومی چنان فراگیر است که مناسبات با‬            ‫محمودمسائلی – درحالی که به عنوان یکهنجار نوظهور‬
‫مفهوم حقوق ملتها که پیشتر گایوس معانی آنرا توضیح داده‬       ‫بیگانگان را نیز بدون محدودیتی تعریف و تعیین مینماید‪ .‬به‬       ‫در حقوق بینالملل معاصر‪ ،‬تعهدات جهانی مورد استقبال‬
‫بود‪ ،‬آورده شده است‪ .‬اینکه‪ ،‬به عنوان مثال‪ ،‬گفته میشود‬        ‫دلیل روابط مشترک اجتماعی‪ ،‬این تعهداتی را نیز برای همه‬         ‫قرار گرفته است‪ ،‬ریشههای این مفهوم را باید در حقوق‬
‫تعهدات قراردادی را باید گرامی داشت‪ ،‬به این دلیل است که‬                                                                    ‫عمومی[‪ ]۱‬حقوق رومی‪ ،‬یعنی مفهوم حقوق ملتها و یا‬
‫اصول ًا معاهداتی که براساس قانون و عرف به وجود میآیند‬                                      ‫توضیح می دهد‪.‬‬
‫آنهایی هستند که با نیات صلحآمیز [‪ ]۹‬طرفین را به نوعی‬        ‫حقوق ملتها شامل قوانین و آداب و رسومی است که‬                                           ‫حقوق مردم جستجو کرد‪.‬‬
‫توافقمتقابلمیرسانند‪.‬بهدلیلهماننیاتصلحآمیز‪،‬طرفین‬             ‫قوانین خاص خود را ایجاد کرده و تا حدودی قوانین مشترکی‬                                           ‫بخش دوم‬
‫توافق میکنند تا نسبت به عهد خود در قراردادی که منعقد‬        ‫برای همه نوع بشر به وجود میآورد‪ .‬قانونی که یک گروه‬
‫میکنند‪ ،‬وفادار بوده و بر اساس آن عمل کنند‪ .‬حال اگر این‬      ‫برای خود وضع میکند تا ناظر بر روابط درون گروهی باشد‪،‬‬          ‫در این دیدگاه‪ ،‬اساسا قانون از رضایت قراردادهای کشورها‬
‫تعهد قراردادی در متن آنچه حقوق ملتها نامیده میشود‬           ‫قانون مدنی نام دارد‪ ،‬اما قانونی که عقل طبیعی برای تمام‬        ‫نشأت نمیگیرد‪ ،‬بلکه ریشه و وجود قانون در آگاهی انسان‬
‫قرار گیرد‪ ،‬دامنه تعهد قراردادی از محدودیتهای عبور کرده‬      ‫بشریت وضع میکند و میبایست توسط همه مردم بطور‬                  ‫قرار داشته و توسعه و تکامل پیدا میکند‪ .‬بر این اساس‪،‬‬
‫و به دلیل ماهیت عادلانهای که دارد بر ورای زمان و مکان‬       ‫یکسان رعایت شود‪ ،‬قانون ملتها نامیده میشود‪ .‬این قانونی‬         ‫اینگونه تصور از مفهوم قانون برای هر انسان خردمندی به‬
‫برای همه جوامع میتواند جاری باشد‪ .‬این قانونی است که‬                                                                       ‫بهترین وجه ممکن قابل ادراک است‪ .‬اینگونه قوانین ویژگی‬
‫شفافیت دارد و از ابهام دور بوده و از هر نوع فریبکاری‬                  ‫است که همه بشریت باید آنرا رعایت کند‪]۶[.‬‬            ‫جهانشمول به خود میگیرند و با قرار گرفتن در مرکز جامعه‪،‬‬
‫مبراست‪ .‬این حقوق «نه برای تامین خواستهای فردگرایانه‪،‬‬        ‫این تفاوتها میان قانون فراگیر‪ ،‬یعنی حقوق ملتها یا‬             ‫کشورها‪ ،‬نهادهای اجتماعی و مردم را به رعایت آنها ملزم می‬
‫بلکه برای منافع مشترک همه شهروندان نوشته میشود»‪]۱۰[.‬‬        ‫حقوق همگانی‪ ،‬و قانون توافقی وضع شده‪ ،‬یعنی حقوق‬                ‫سازند‪ .‬به این ترتیب‪ ،‬مفهوم قانون ملتها مفهومی عادلانه و‬
‫یک مثال دیگر از حقوق ملتها شایسته توضیح است‪.‬‬                ‫مدنی‪ ،‬نشان میدهد که قواعد و قوانینی باید وجود داشته‬           ‫قانونی مشترک برای همه انسانهاست‪ .‬این قانون با خصلت‬
‫آزادی را در نظر بگیرید که از آغاز تولد با انسان همراه است‪.‬‬  ‫باشد تا در همه زمانها و شرایط جاودانه بر رفتارهای مردم‬        ‫عقلانی مردم کشورهای مختلف درک میشود‪ ،‬و به همین‬
‫برخورداری از این آزادی یک موقعیت قانونی نیست که به‬          ‫و اعضای خانواده بشری نظارت داشته باشد‪ .‬این روایت از‬           ‫دلیل در کانون مرکزی بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی‬
‫مردم اعطا شود یا از آنها گرفته شود‪ .‬اگر آزادی انکار شود‪،‬‬    ‫قانون‪ ،‬که برای حفظ ارزشهای مورد توجه جامعه بشری‬
‫شرارت و بدکاری جای آنرا می گیرد‪ ،‬و زنجیرهای بردهداری‬        ‫حیاتی است‪ ،‬همه را ملزم میسازد تا «تعهدات جهانی» را به‬                                    ‫جهان معاصر قرار دارد‪.‬‬
‫بر جوامع مستولی میشوند‪ .‬به همین ترتیب سلب توانایی‬                                                                         ‫قوانین عمومی بحث فلسفی آن چیزهایی است که باید با‬
‫مردم برای زندگی در وطن خود‪ ،‬یعنی تبعید ساختن آنان نیز‬                    ‫رسمیت شناخته و بر اساس آن عمل کنند‪.‬‬              ‫عقل و تجربه آموخته شود‪ .‬بنابراین‪ ،‬قوانینی صرفاً منحصر‬
‫مانند بردهداری است زیرا بهرهمندی از آزادی را به سرقت‬        ‫این مفهوم حقوق الزامآور را میتوان در نظریات سیسرون‬            ‫به سیاستگذاری واحدهای سیاسی نیستند‪ .‬این قوانین اصل‬
‫میبرد‪« .‬این به تنهایی شدیدترین شرارتهاست‪ .‬برای آزادگان‬      ‫نیزجستجوکرد‪ .‬بهنظرسیسروناینمفهومحقوقهمگانی‬                    ‫اول عقل عملی را به عنوان پیشفرض انتخاب میکند که بین‬
‫این شرایط از هر نوع مجازاتی بدتر است‪ ،‬زیرا در هر جا‬         ‫بدون نیاز به اجازه یا تصویب مردم بوده و به عنوان قانون‬        ‫همه مردم مشترک است و بر این اساس میتوانند به درستی‬
‫آزادی از دست رود‪ ،‬همه چیز با آن از بین میرود»‪ ]۱۱[.‬از‬       ‫عادلانه نانوشتهای بر جامعه نظارت دارد‪ .‬این حقوقی است‬          ‫در موضوع مبانی مشترک اخلاق و حقوق با یکدیگر مشارکت‬
‫همین رو‪ ،‬حقوق ملتها همه اعضای جامعه بشری را موظف‬            ‫که «بدون اینکه نوشته شود‪ ،‬چه توسط ملتها به وجود‬               ‫داشته باشند‪ .‬این قوانین به موضوعات حیاتی زندگی عمومی‬
‫میسازد تا به «تعهدات جهانی» خود برای احترام و ترویج‬         ‫آید‪ ،‬و چه براساس عرف و رویههای آنان شکل گرفته باشد‪،‬‬           ‫و نظم اجتماعی شفافیت میپردازند‪ ،‬درعین حال توضیح‬
‫آزادی همنوعان خویش عمل کنند‪ .‬به همین دلیل است که‬            ‫همواره در نزد جوامع حفظ شده است»‪ ]۷[.‬با توجه به‬               ‫میدهند که هیچ سیاستگذاری خاص و یا فردی از این قلمرو‬
‫حقوق بینالملل تبعیض‪ ،‬نابرابری‪ ،‬شکنجه و رفتار غیرانسانی‪،‬‬     ‫ماهیت نانوشته این حقوق‪ ،‬و اجرای آن توسط ملتها‪ ،‬این‬
                                                            ‫اعتقاد به وجود آمده است که قدرت الزامآور حقوق ملتها‬                                     ‫مشترک خارج نیست‪]۲[.‬‬
     ‫نسلکشی و جنایات علیه بشریت را محکوم میکند‪.‬‬             ‫فراتر از اراده آزاد کشورها دارد‪ .‬بنابراین تعهدات ناشی از این‬  ‫متفکران یونان باستان و حقوقدانان رومی‪ ،‬قوانین عمومی‬
                                                            ‫حقوق که غیرقابل مذاکره است‪ ،‬در جایگاه بالاتری از حقوق‬         ‫و یا همان حقوق ملل را به عنوان مفهومی از قانون که بر‬
                                                                                                                          ‫همه اعضای جامعه بشری حاکم است‪ ،‬توسعه دادند‪ .‬در‬
                                                                                            ‫قراردادی است‪.‬‬                 ‫میان حقوقدانان رومی‪ ،‬گایوس[‪ ]۳‬مفهومی فراگیر از قوانین‬
                                                                                                                          ‫ناظر بر جوامع را تعریف کرد که از حقوق طبیعی سرچشمه‬
                                                                                                                          ‫میگرفت‪ .‬به نظر او قانون با عقلانیت طبیعی برای همه شکل‬
                                                                                                                          ‫میگیرد و همه بطور یکسان آنرا درک می کنند‪ ]۴[.‬این همان‬
                                                                                                                          ‫قانون همگانی و یا حقوق ملتهاست و از نظر مفهومی که‬
                                                                                                                          ‫ادا میکند‪ ،‬به همه جهان مربوط است‪ .‬در حقیقت‪ ،‬مفهوم‬
                                                                                                                          ‫قانون از مردم[‪ ]۵‬یعنی از جهان سرچشمه میگیرد‪ .‬چنین‬
                                                                                                                          ‫قانونی در زمان روم برای زندگی اجتماعی سازنده بود زیرا‬
                                                                                                                          ‫نه تنها بر روابط بین شهروندان حاکم بود‪ ،‬بلکه شهروندان و‬
                                                                                                                          ‫بیگانگان را نیز قادر می ساخت تا از موهبات زندگی اجتماعی‬
                                                                                                                          ‫برخوردار باشند‪ .‬در حقیقت‪ ،‬برای شهروندان یک تعهد عادلانه‬
                                                                                                                          ‫قابل اجرا بود که بر بیگانگان نیز نظارت داشت‪ .‬دامنه تعهدات‬
   15   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25