Page 13 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۲۸ (دوره جديد
P. 13
صفحه1۳شماره18۹4
جمعه ۸تا پنجشنبه 14سپتامبر ۲0۲۳
امیدوار بودند بتوانند همان شمار از مردم را در آن شركت كرد كه هزاران نسخه آن بهفروش رفت ،تكثیر و پخش شد، به آنها اعتنایی نمیكرد ،و در هنگامی كه آنان آنجا
گردهماییهایی كوچك برای سازمان دادن مقاومت برگذار شد، بودند ،غذایش را تنها میخورد.
دهند كه چند روز پیش از آن ،هواداران خمینی گرد آورده
*** و نیروها و شبكههایی شكل گرفت. شاپور بختیار فقط یك بار به او تلفن كرد و در مكالمهای
بودند. كمیتهایكوچك،بابهرهگرفتنازهرجومرجیكهحاكمشده بسیار كوتاه ،جویای سلامتی او شد .در مورد مسائل داخل
بود ،مجموعه ورزشی امجدیه را كه در محلهای پر از ازدحام
پس فردا ۲۷ ،ژانویه ،در منزلم با دریاسالار اردلان كه رئیس واقع بود ،در اختیار گرفت و آن را به ستاد ضد انقلاب تبدیل كشور ،هیچ كلامی میانشان رد و بدل نشد.
صنایع تسلیحاتی ارتش بود ،و دریادار دیهیمی معاون كرد .در عرض فقط چند روز ،سه گردهمایی عمومی برگذار در همین زمان بود كه شاه رابطه نوشتاری با «ثریا» ملكه
شد .شبكه انجمنهای محلی پایتخت كه خوب ریشه داشتند، پیشین برقرار كرد .پیرامونیان میگفتند ثریا تنها زنی بود كه
عملیاتی فرماندهی كل نیروی دریایی ناهار میخوردیم. باشگاه بزرگ ورزشی «تاج» و یك باشگاه كم اهمیتتر ،چند او عاشقانه دوستش داشت .از روزی كه از هم جدا شدند،
شركت تعاونی كشاورزی حومههای دور و نزدیك پایتخت، فقط یك بار ،ده سال پیش از آن ،در پاریس یكدیگر را دیده
سرتیپ معینزاده رئیس اداره اطلاعات نیروی زمینی هم یك سندیكای كارگری و چندین محفل دانشگاهی پشتیبانی بودند .گویا نامه هم به همدیگر ننوشته بودند .از این پس
خود را از این جنبش ابراز كردند .یك كمیته هماهنگی با هر دو نامههایی را كه مینوشتند ،به افراد مورد اعتماد خود
قرار بود ساعتی بعد به ما بپیوندد .پیرامون وضع سیاسی ده عضو ،بهریاست محمدرضا تقیزاده روزنامهنگار جوان و میدادند (بهاطلاع من ،سه نفر) كه به دیگری برساند .هرگز
مملكت ،ورود پیشبینی شده خمینی ،و تأثیر نمایش نیروی عضو انجمن شهر تهران بهوجود آمد و تصمیم گرفت روز ۲۵ آنها را پست نمیكردند .به من گفتند كه محمدرضاشاه ،با این
روز پیش گفتگو میكردیم .تلفن زنگ زد .در آن سو ،شهبانو ژانویه ،تظاهراتی خیابانی برگذار كند .گروهی به نمایندگی
بود .از سوی خود و دوستانم به او ادای احترام كردم و از كمیته ،فوراً نزد بختیار گسیل شد .او مخالفت جدی خود كار گونهای آرامش روحی مییافت.
حال اعلیحضرت پرسیدم .او از اوضاع داخل كشور پرسید و را نشان داد و گفت« :شما اختلافات را بیشتر خواهید كرد، ارتشیان هم مرتب تلفن میزدند و پافشاری میكردند كه به
دو هزار نفر هم نخواهید توانست گردآورید ».و به آنها آنان اجازه دهد نظم را برقرار كنند .زمانی كه تاریخ بازگشت
من بسیار چكیده آن را شرح دادم و بهویژه به تظاهرات گفت كه از او نه انتظار یاری داشته باشند و نه پشتیبانی. روحالله خمینی تعیین شد ،تلفنها لحنی نگرانكننده یافت.
خود او بعدها نوشت« :از من خواستند به این تظاهرات قرهباغی رئیس ستاد كل ارتش ،ساكت بود .داشت با هویزر و
روز جمعه تأكید كردم .شهبانو از گستردگی تظاهرات و شمار یاری كنم و من رد كردم ».او از كمیته تظاهرات خواست از رهبران انقلاب گفتگو میكرد .ولی سه فرمانده دیگر ،بدرهای
دادن هر گونه شعاری به هواداری از شاه ،خودداری كنند (نیروی زمینی) ،ربیعی (نیروی هوایی) كه افسر ُكرد بسیار
شركتكنندگان در آن ،و نیز شعارهایی كه داده شده بود و به دفاع از قانون اساسی بسنده نمایند .بهدستور بختیار، برجستهای بود و حبیباللهی (نیروی دریایی) و همینطور
ــ و مطبوعات خارجی تقریباً آن را نادیده گرفته بودند ــ اعلامیههایی نیز از رادیو ــ تلویزیون ملی پخش میشد خسروداد فرمانده لشكر هوانیروز و رحیمی (فرمانده نظامی
شگفتزده شد .از او خواستم آن سخنان را برای شاه بازگو كه مردم را از شركت در آن تظاهرات برحذر میداشت! پایتخت و سرپرست شهربانی كل) ابراز ناراحتی و نگرانی
كند .با مهر همیشگی خود از من سپاسگزاری كرد و خواست شدید میكردند و در انتظار دستور بودند .شاه این پیامها
كه سلام او را به افسران حاضر برسانم .آنها نیز از شمار و انبوه تظاهرات طرفداران قانون اساسی را میگرفت ،اما سكوت میكرد .هیچ كس نمیدانست آیا از
روز جمعه ۲۵ژانویه ،ستونهای تظاهركنندگان از دوازده آن رو بود كه نمیخواست خونی ریخته شود ،یا دیگر توان
تظاهركنندگان و شعارهایی كه جمعیت داده بود ،شگفتزده نقطه پایتخت به حركت درآمد .بزرگترین گروه از مجموعه
امجدیه آمد .همه ،به سوی میدان بهارستان ،در برابر مجلس كوچكترین تصمیمگیری را نداشت؟
بودند .آیا شاهد زیر و رو شدن افكار عمومی بودیم؟*** كه محلی نمادین بود ،رفتند .جمعیت بسیار زیاد بود .نشریات در تهران ،این افسران و چند تن دیگر كه مطبوعات
بعدها ،در نخستین دیداری كه در مكزیك با شاه داشتم، بزرگ ،با آن كه در مهار كمیتههای انقلابی بودند ،فردای آن بینالمللی آنها را «جناح تندرو ارتش» لقب داده بودند ،طرح
پیرامون آن تظاهرات و فریادهای «جاوید شاه» سخن گفتم روز شمار تظاهركنندگان را ۱۵۰هزار تا ۳۰۰هزار تن برآورد «نجات ملی» را آماده كردند .این طرح بر آن پایه بود كه
كه چگونه به خروشی همگانی و پایانناپذیر تبدیل شد .بسیار كردند .یك گروه حدود ۵۰هزار نفری از كارگران كارخانههای مخالفان بنیادگرا را بهشدت سركوب كنند و دولتی نظامی
متأثر شد ،به فكر فرو رفت .چند لحظه هیچ نگفت ،سپس غرب پایتخت آمده بودند كه به دستور نخست وزیر ،از بهریاست تیمسار بدرهای تشكیل دهند .در حقیقت كودتایی
این جمله دردناك را بهزبان آورد« :شاید در مورد احساسات پیوستنشان به دیگران جلوگیری شد .انبوهی شگفتانگیز از بود كه بختیار را هم بركنار میكرد .البته با بهای انسانی
ملتم نسبت به خود اشتباه كردم .بیگمان »...و سپس زمانی پرچمهای كوچك و بزرگ ایران ،كیلومترها از خیابانهای اصلی سنگین ــ همانند آنچه بعدها ارتشیان در الجزایر در سركوبی
تهران راپوشاندهبود.اگراینتظاهرات بههواداریازخمینی اسلامگرایان افراطی كردند ــ ولی بدون شك ترازنامه نهایی،
دراز ،با اندوهی بیپایان به من نگریست. بود ،بیگمان میگفتند نیم میلیون نفر در آن شركت كردهاند.
در میدان بهارستان ،حجتالاسلام بهبهانی ،واعظ مشهور بسیار سبكتر از صدها هزار قربانی انقلاب میشد.
ورود خمینی به تهران تهران (كه فردای سقوط شاه او را اعدام انقلابی كردند) رشته فردای ورود خمینی به تهران ،اول فوریه ،به بدرهای تلفن
روز اول فوریه ،۱۹۷۹پس از تردیدهای بسیار ،آیتالله سخن را به دست گرفت و از مردم خواست از وطن خویش كردم و گفتم كه از رویدادها نگرانم .من در جریان برنامه
خمینی به تهران آمد .همه گواهیهای بهچاپ رسیده ،حتی سری آنها نبودم ولی احساس میكردم چیزی در حال شكل
آنها كه مربوط به پیرامونیان اوست ،میگویند كه خمینی دفاع كنند .قطعنامه را محمدرضا تقیزاده خواند. گرفتن است .بدرهای گفت« :همه چیز آماده است و من از
از ارتش ،از حادثهای ناگهانی ،و این كه دستگیرش كنند بیم در همین هنگام بود كه یكی از تظاهركنندگان جوان فریاد این مردك و حامیانش بیمی ندارم .فقط منتظر یك واژه ،یك
داشت .اما همه چیز آن گونه كه پیرامونیانش میخواستند، زد «جاوید شاه» .چند تن دیگر نیز پس از او همین را گفتند، اشاره از سوی شاه هستم .اقدام من كاملا در چارچوب قانون
انجام گرفت .او عملا رئیس نیرومند آینده كشور به حساب و ناگهان این فریاد چون موجی گسترده ،همهگیر شد .بسیاری
میآمد .واقعاً مسخره بود ،اما حتی چند تنی از مأمورین از هیجان میگریستند .آن تظاهرات به نمایشی ملی به سود خواهد بود ».اما آن واژه یا اشاره ،هرگز نیامد.
رسمی آمریكا با كمیته استقبال از او ،همكاری میكردند. ماهها بود كه شاه ،جلو هرگونه تظاهرات و ابراز عقیدهای
بختیار به ایراد بیانات پر حرارت خود پیرامون اندیشههای شاه غایب تبدیل شد. از سوی هر كسی را كه میخواست به هواداری او یا علیه
دموكراتیكش ادامه میداد و در پنهان با پیرامونیان خمینی نخست وزیر كه بهوسیله تنی چند از دوستانش از فراگرد انقلاب اقدام كند ،گرفته بود .میگفت نمیخواهد
برای بهدست آوردن عنایت آنان سرگرم گفتگو بود .بدون گستردگی تظاهرات آگاه شده بود ،فوراً با هلیكوپتر رفت ایرانیان با هم درگیر شوند و خونی بریزد .البته نمیگفت ،ولی
حمایت ارتش ،او هیچ بود .اما از ارتش بیم داشت .حتی كه جریان را از آسمان ببیند .اوایل بعد از ظهر ،راهپیمایی شاید هم بیم داشت كه دامنه و اندازه تظاهرات موافقان با
بیش از انقلابیون چپ و راست كه موقتاًمتحد بودند .درست كارگران غرب پایتخت توانست خود را به نخستوزیری
همانند كرنسكی آخرین نخستوزیر روسیه قبل از انقلاب برساند .بختیار نمایندگان آنها را پذیرفت ،اما فقط به این كه تظاهرات مخالفان قابل مقایسه نباشد***.
بلشویكی كه لنین را عملا بر حكومت ژنرالهای هوادار «تزار» بگوید از گستردگی تظاهرات شگفتزده شده ،بسنده كرد و
از روز ۱۶ژانویه این نیروی آزاد شده به جنبش آمد.
ترجیح داد و گریخت. از آنان خواست آرامششان را حفظ كنند و پراكنده شوند. نشریات كوچكی نیمه زیرزمینی آشكار شد و اندیشههای
در این بلبشو ،بهابتكار سرلشكر علی نشاط فرمانده گارد همان شب ،كمیته هماهنگی برای بررسی درسهایی كه از ضد انقلابی در آنها بازتاب یافت .تنها یك نشریه مهم،
شاهنشاهی (كه اندكی پس از پیروزی انقلاب ،بهقتل رسید) آن تظاهرات گرفته شده بود ،گرد هم آمد و اعضایش بر آن «خواندنیها» كه از بیست سال پیش از هر دولتی كه بر سر
نیروهای زیر فرمانش رژه بسیار چشمگیری در خیابانهای شدند تظاهرات دیگری ،البته پانزده روز بعد ،برپا كنند و كار آمده بود ،انتقاد كرده بود ،از این گرایش جانبداری كرد ،و
پایتخت انجام دادند و توانایی سلاحها و زرهپوشهای خود را این در حالی كه همه روزنامههای مهم ،زیر مهار كمیتههای
به نمایش گذاشتند .در بسیاری از محلات ،مردمی كه بر سر انقلابی قرار گرفته بودند .دكتر مهدی بهار ،نویسنده ،محقق
راه آنان گردآمده بودند ،برایشان بهگرمی دست میزدند ،در و منقد سیاسی ،رسالهای علیه خطرات بنیادگرایی چاپ
پارهای محلهها به آنان سنگ پرتاب میكردند .تظاهرات ضد
انقلابی هم در بسیاری از شهرها صورت گرفت كه هواداران
و مخالفان خمینی در آنها به زد و خوردهای خشونتبار با
همدیگرپرداختند.