Page 20 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۳۱ (دوره جديد
P. 20
صفحه۲0شماره18۹۷
جمعه ۷تا 1۳مهرماه 140۲خورشیدی
سوء استفاده از روانشناسی علیه زندانیان سیاسی
توجه برخی از روشنفکران و رهبران سیاسی مانند الکساندر استفادههای ددمنشانه از روانشناسی را مشروع میداند. = در دادگاه و محاکمات نورنبرگ ۲۰پزشک و روانشناس
گراهام بل ،وینستون چرچیل ،جان مینارد کینز هم قرار گرفت. بلکه منظور این است که با مراجعه به اینگونه نظریات کهن و ۳دستیار آنان که در برنامه کشتار نازیها که معلولان
در حقیقت در سالهای آخر قرن ۱۹تا اوایل قرن بیست ،و فلسفی میتوان به درک روشنتری از سوء استفاده سیاسی ذهنی و جسمی را از بین میبردند و بر روی زندانیان اردوگاه
حتی تا ایام جنگ جهانی دوم این تصور پذیرفته شده بود که از روانشناسی برای خاموش ساختن صدای زندانیان سیاسی آزمایش میکردند ،مورد محاکمه قرار گرفتند و به ارتکاب
جوامع مدرن ،به عنوان یک موضوع سیاست ،باید از طریق رسید .نظر افلاطون در اصل این است که با اتخاذ روشهایی
اشکال مختلف،بهبودنژادبشرراارتقاءدهند.درحالیکهدر امکان ارتقای کیفیت جمعیت یک جامعه سالم وجود دارد. جنایت علیه بشریت محکوم شدند.
ابتدا این تمایل به عنوان ترویج پرورش انتخابی آشکار شد ،اما این روش توسط طبقهای از جمعیت جامعه دنبال میشود =جنایاتی که زیر عنوان جبر ژنتیک صورت گرفتند ،در
در نهایت به زیربنای فکری تبعیض نژادی ،عقیمسازی اجباری، که وظیفه حفاظت از جامعه سالم را دارند و اینان نگهبانانی دوران حکومت تمامیتخواه اتحاد جماهیر شوروی سابق با
هستند که در آمیزش و فرزندآوری باید از مقررات سختی شکلی دیگر احیا شده و ادامه یافتند .سوء استفاده سیاسی از
بیگانههراسی ،و نسلکشی کمک کرد( .فاربر)۲۰۰۸، اطاعت نمایند .این مقررات شامل آمیزش مردان قوی با زنان روانپزشکی در اتحاد جماهیر شوروی سابق از این ایدئولوژی
تا سالهای اوایل قرن بیستم ،این به اصطلاح «علم اصلاح سالمی است که از آنان فرزندانی به دنیا میآیند که عهدهدار سرچشمه میگرفت که مخالفان رژیم کمونیستی بیمار روانی
نژادی» توانست به جنبشی فراگیر در سراسر جهان تبدیل نگهبانی از جامعه سالم خواهند بود (جمهور ،کتاب پنجم، هستند زیرا بی هیچ دلیلی با بهترین نظام سیاسی و اجتماعی
شود و حمایت مردم عادی ،به ویژه سفیدپوستان نژادپرست، ۴۵۸تا .)۴۶۲در ظاهر حتی به نظر میرسد که افلاطون ممکن در جهان (یعنی حکومت کمونیستی) مخالفت
نخبگان اجتماعی و مقامات دولتی در کشورهای آمریکا ،آلمان، ترجیح میدهد که فرزندان ضعیف وجود نداشته باشند زیرا میورزند! به نظر روانپزشکانی که به این نظر خدمت
ایتالیا ،مکزیک و کانادا را نسبت به این نگرش به دست آورد. آنها حیات جامعه سالم و عادلانه را به خطر میاندازند .این میکردند ،علت اصلی مخالفت با کمونیسم نوعی بیماری
همه آنهابهاینباورپایبندبودندکهنژادهایپستتریوجود نگرش اولیه فلسفی که به سختی میتواند با معیارهای کنونی شیزوفرنی خفیف و کند بود که مانع از این میشد که گروهی
دارند که هرگاه با نژاد برتر آمیزش پیدا کنند ،حیات انسانی حیات اجتماعی و قوانین حقوق بشری سازگاری داشته باشد، از مردم به درک صحیح از مزایای نظام کمونیستی نائل شوند!
سالم بهمخاطرهمیافتد.بنابراینجبرژنتیکواقعیتیاستکه فرضیههایی را مطرح ساخت که در قرون ۱۸و ۱۹موجبات =در دوران «انقلاب فرهنگی» جمهوری خلق چین در
باید مورد توجه قرار گیرد .این نهضت علمی -فلسفی داروینی ظهور دیدگاههای شبهعلمی اصلاح نژادی و یا نژادپرستی به فاصله سالهای ۱۹۶۶تا ۱۹۷۶سوء استفاده از روانشناسی
اجتماعی ،با برگزاری اولین کنگره بینالمللی اصلاح نژاد در برای سرکوب مخالفان بدون وقفه ادامه داشت .این روشها
لندن در سال ۱۹۱۲به اوج پذیرش آکادمیک رسید .دو کنگره ظاهر علمی را باعث گردید. در چین و در روسیه امروز نیز ادامه دارند .جمهوری اسلامی
بینالمللی دیگر در سالهای ۱۹۲۱و ۱۹۳۲در آمریکا باعث فرانسیس گالتون معمار این نظریه شبهعلمی بود که پارهای هم در سرکوب مخالفان خود ،با «نگاه به شرق» از روشها و
شد تا هیچگونه تردیدی درباره پیشفرضهای به اصطلاح از ژنها نسبت به دیگران برتر یا سالم و یا قویترند .هرگاه
علمی اصلاح نژادی باقی نماند .این علم نوین نژادپرستانه این برتری که از قابلیت و یا عدم توانایی با محیط سرچشمه تجربه دوستان خود آموخته است.
با به چالش کشیدن پایههای بنیادین فلسفه لیبرال درباره میگیرد ،نادیده انگاشته شود ،نسل انسان به خطر میافتد.
برابری همه انسانها ،توانست راه را برای سیاستگذاریهای اینگونه نظریههای داروینی اجتماعی که پیشتر توسط هربرت محمود مسائلی – شاید نامآشناترین قربانی شکنجه در
برتریطلبانهایهموارکندکهمدعیبودندمیتوانراهانقراض اسپنسر توسعه یافته بود ،دستمایه باورهای شبهعلمی قرار جمهوری اسلامی ،بهنام محجوبی است که در نتیجه اعزام او
گرفت که گالتون آنها را در کتاب «پژوهشهایی در مورد به بیمارستان روانی ،جان خویش را از دست داد .اما اخیرا
اجتماعی را مسدود نمود. قابلیت طبیعی انسانی و توسعه آن» معرفی کرد .با ابداع ویدیویی در فضای عمومی به اشتراک گذاشته شده که
تمامیتخواهی و سرکوب از طریق روانپزشکی عبارت «علم اصلاح نژاد» ،گالتون این موضوع را مطرح لایههای عمیقتری از سوء استفاده از روانشناسی برای اعتراف
ظهور ایدئولوژی راستگرای ناسیونالی سوسیالیسم موسوم به ساخت که از دوران باستان فلاسفه و همچنین سیاستگذاران گرفتن از زندانیان سیاسی و یا خاموش ساختن صدای معترضان
«نازیسم» در آلمان از اینگونه فرضیات برتری نژادی بیشترین به اهمیت اصلاح نژاد باور داشته و روشهایی را برای پیشبرد را آشکار میسازد .در مصاحبه با شکنجهشدگان ،آنها توضیح
بهره را گرفت .در آلمان نازی همان شبهعلم اصلاح نژاد که آن به کار گرفتهاند .شورای بزرگان اسپارتها ،به عنوان مثال، میدهند که با اعزام قهرآمیز زندانیان سیاسی به درمانگاههای
ماهیتی شدیدا تبعیض نژادی داشت در خدمت مهندسی کودکان را مورد آزمایش و بررسی بدنی و ذهنی قرار میدادند روانی چه جنایتهای شنیعی در مورد آنها انجام گرفته است.
اجتماعی قرار گرفت و ترجمان خاصی از آن به وجود آمد تا بدانند که آیا ادامه حیات آنها به مصلحت جامعه است یا پرسشهایی که در این ارتباط به ذهن کنکاشگر خطور
که به عنوان یک علم کاربردی ساخته شده بر اساس قوانین نه .این نگرش شبهعلمی که به سرعت در سراسر جهان انتشار میکند اینست که آیا اینگونه جنایات ددمنشانه امری حدوثی
ژنتیک ]۱[،برای بهبود سلامت مردم با نژاد آریایی آلمانی یافت ،با تکیه بر ضرورت انتخاب شایسهترینها ،حتی مورد ناشی از تصمیمات بازجویان است یا اینکه از سیاستهای
ضروری به حساب میآمد .به نظر رهبران نازی و کلی نظام اسلامی سرچشمه میگیرد؟ آیا اینگونه جنایات
روشی واحد از سوی همه نظامهای تمامیتخواه ،اعم از
چپ مارکسیستی و راستگرای فاشیستی نیست؟ اگر اینگونه
اقداماتوحشیانهحکومتجنایتاست،مسئولیتهایناشی
از این جنایات چیست؟ این نوشتار با مرور کوتاه ریشههای
فلسفی این پدیده شوم و غیرانسانی و استفاده از آن در رژیم
فاشیستی آلمان در دوران جنگ جهانی دوم و رژیم کمونیستی
اتحاد جماهیر شوروی سابق ،توضیح میدهد که آزمایشهای
قهرآمیز داروها و دیگر سوء استفادههای روانشناسانه نه
فقط مصداق کامل شکنجه ،بلکه نوع مشخصی از جنایت
علیه بشریت به موجب مقاولهنامه رم اساسنامه دادگاه کیفری
بینالمللی به شمار میرود.
پیشزمینههایفلسفی
توجه به موضوعات ذهنی و روانشناسانه مردم ،و برقراری
تمایزاتمیانافرادبراساساینگونهویژگیهاریشههایعمیقی
در اندیشه فلسفی سیاسی دارد .افلاطون در کتاب «جمهور»
سنگ بنای نظریهای را بنیاد نهاد که میتواند پیشزمینههای
سوء استفاده از روانشناسی برای مقاصد سیاسی را توضیح
دهد .البته این بیانیه به آن معنی نیست که افلاطون اینگونه