Page 17 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۳۱ (دوره جديد
P. 17
صفحه1۷شماره18۹۷
جمعه ۲۹سپتامبر تا پنجشنبه ۵اکتبر ۲0۲۳
مصباحزاده ( )۲۰۰۶-۱۹۰۸یکی از سرشناسترین
ناشران روزنامه در ایران است که در سال ۱۹۴۲مؤسسه کیهان
را بنیان گذاشت .کیهان در طول سالها به یکی از مهمترین
و پرتیراژترین روزنامههای کشور تبدیل شد .پس از انقلاب
اسلامی در ۱۹۷۹این مؤسسه توسط اسلامیستها مصادره
شد و انتشار کیهان با مدیریت افراطیون در خدمت تبلیغات
رژیم ادامه یافت .کیهان لندن خود را به عنوان تداوم روزنامهی
مصباحزاده تعریف میکند و درباره مسائل سیاسی و اجتماعی
و فرهنگی ایران گزارش میدهد».
=چه خاطراتی شما را به دوران کودکیتان در ایران پیوند
میدهد؟
-طبیعت شما ِل ایران ،بچههای زیاد و یک زندگی آرام و
خوش.
تظاهرات ایرانیان در همبستگی با انقلاب ملی ایران /میدان ترافالگار لندن ۱۶ /سپتامبر ۲۰۲۳ =چه چیز شما را به عنوان کودک از همه بیشتر خوشحال
میکرد؟
حتا در شهرهای کوچک و روستاها ،هرگز احساس عدم امنیت =کی و کجا شروع به روزنامهنگاری کردید؟
نمیکردم .بهخصوص به عنوان دختر جوان از سوی مردان ،از -در ایران روزنامهنگار نبودم بلکه تازه در آلمان شروع به -دوران کودکی خوبی داشتم و مثل تقریبا همه بچهها از
راننده اتوبوس بگیرید تا پلیس ،مورد حمایت قرار میگرفتم .و نوشتن به عنوان ژورنالیست کردم .در ایران با دو فرزند کوچک شیرینی و شکلات و اسباببازی و عروسک خوشحال میشدم.
این چیزیست که واقعا جای افسوس دارد که این سرزمین زیبا مخفیانه زندگی میکردم و شغلهای کوچکی داشتم .وقتی تنها
به خاطر جمهوری اسلامی اینطور نابود شده .البته که مسائل با دو کودکم به آلمان آمدم ،سه سال اول را در انواع اردوگاههای =شما در دورانی مدرسه رفتید که شاه و به ویژه همسر
بسیاری در غرب پیشرفتهتر از ایران قبل از انقلاب بود ،اما در پناهندگی زندگی میکردم و بعد توانستم در کالج دانشگاه وی شهبانو فرح پهلوی تلاشهای بزرگی برای مدرنیزه کردن
برلین زبان آلمانی یاد بگیرم .در دانشگاه علوم سیاسی خواندم سیستم آموزشی و مدارس میکردند .به عنوان دانشآموز آن
هر صورت هیچ جا مانند کشور خود آدم نمیشود. اما وظیفه اصلی برایم بزرگ کردن بچههایم بود .کمی بعد با
روزنامه کیهان لندن آشنا شدم .در این نشریه گزارشی بود که دوران را چگونه تجربه کردید؟
=ایرانیان کمی وجود دارند که مانند پرویز نیکخواه که با افراد مختلف مصاحبه کرده و از آنها پرسیده بود اگر تاریخ -من با علاقه بسیار به مدرسه میرفتم .مادرم آموزگار بود و
از رهبران اعتراضات دانشجویی علیه شاه به شمار میرفت، دوباره تکرار شود ،چه میکردند؟ و من با خودم فکر کردم چرا پدرم مدیر مدرسه .درس خواندن در مدرسه برایم لذتبخش
دستگیر شد و در زندان به بیمعنی بودن عقاید و ایدئولوژی نمیپرسند این آدمها همین الان چه میکنند؟! و یا چه باید بود .خودم به یک مدرسه دخترانه میرفتم ولی به یاد دارم که
خود پی برد و پس از آزادی تا ۱۹۷۹به کار در رادیوتلویزیون بکنند؟! چرا آدم همیشه باید به گذشته فکر کند و اینکه اگر یک مدرسه خصوصی [ملّی] در شهر ما (ساری) که مادرم هم
ایران مشغول بود .اما سه ماه بعد از انقلاب اسلامی توسط گذشته تکرار شود ،چه میکرد! و نه اینکه امروز میبایست
اوباش خمینی اعدام شد .تا امروز هم به ویژه در کشورهای چه بکند! من این موضوع را به شکل یک مطلب نوشتم و به در آن تدریس میکرد ،مختلط بود.
غربی مدافعان سابق انقلاب اسلامی وجود دارند که حمایت کیهان لندن فرستادم که منتشر شد و اینطوری همکاری من با
آن دوران خودشان را توجیه میکنند و از زیر بار هرگونه =به عنوان یک زن جوان ایرانی از اعتراضات علیه شاه چه
مسئولیتی در ارتباط با روی کار آوردن اسلامیستها در ایران این نشریه شروع شد. میدانستید؟ چه موضعی نسبت به این اعتراضات داشتید و
شانه خالی میکنند .شما عدم شناخت و امتناع از انتقاد آنها را
=کی و چرا ایران را ترک کردید؟ چه از انقلاب اسلامی یاد گرفتید؟
چگونه توضیح میدهید؟ -در سال ۱۹۸۹و به دلایل سیاسی .کمی پیش از آن کشتار -در جوانی گرایش به چپ داشتم و علیه شاه .اما در
-فکر میکنم اینها افرادی هستند که در اساس ضد پهلویها زندانیان سیاسی در زندانهای گوهردشت و اوین اتفاق افتاده اعتراضات شرکت نداشتم .آن سالها در دانشگاه ملی ایران
و پادشاهی هستند .این افراد در عین حال تصوری هم از بود .جنگ ایران و عراق تازه تمام شده بود و زندانیان سیاسی در رشته حقوق تحصیل می کردم .آنجا مرتب هر سال یکبار،
دموکراسی ندارند .آن زمان هم همه مخالفان پادشاهی پهلوی، بسیاری در زندانها توسط رژیم کشته شده بودند .پس از در به اصطلاح روز دانشجو ( ۱۶آذر) ،دانشجویان علیه شاه
از جمله خودم به عنوان یک دختر جوان بیست ساله ،هیچ آن ،ما ایران را غیرقانونی ترک کردیم؛ آنها نمیتوانستند همه اعتراض میکردند .در روزهای انقلاب من به دلیل خانواگی در
تصوری از دموکراسی و حقوق بشر نداشتند .از این نظر ما کور آن حضور نداشتم .پدرم به دلیل ابتلا به بیماری سرطان در
بودیم .و آنهایی که تا امروز هم از انقلاب اسلامی [انقلاب]۵۷ را کنترل کنند. تهران در بیمارستان بستری بود و وقتی در ۴۹سالگی درگذشت
دفاع میکنند ،نمیخواهند اذعان کنند که آن انقلاب کاملا نالازم همه به ساری برگشتیم و من آنجا از رویدادها از طریق رادیو
بود .رژیم شاه را میشد با اصلاحات دگرگون کرد چرا که هم =وقتی کشورتان را ترک کردید چه امید و آرزو و تصوراتی
خود شاه و هم پدرش برای نمونه حقوق زیادی را در مورد زنان از غرب داشتید؟ بعد واقعیت را در غرب چگونه دیدید؟ و تلویزیون با خبر میشدم.
تازه چندین ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره به
تضمین کردند. -صادقانه بگویم ،فکر نمیکردم که جمهوری اسلامی در تهران برگشتم و البته طرفدار یک انقلاب مثبت بودم و نه
شاه و پدرش هرگز ادعا نکردند که دموکرات هستند و من ایران اینقدر در قدرت بماند و فکر میکردم ما به زودی دوباره هرگز برای یک انقلاب اسلامی! در همهپرسی جمهوری اسلامی
نمیفهمم چرا برخی حتا امروز هم انتظار دارند که شاه در ایران میتوانیم به کشور خودمان برگردیم .این آرزوی ما و تصور هم شرکت نکردم .در مقایسه با آن زمان ،مواضع من بر اساس
ما و همچنین توقع ما بود که کشورهای غربی چنین رژیم تجربه بسیار تغییر کرده .خانواده من غیرمذهبی و خیلی عرفی
میبایست یا میتوانست دموکراسی بنا کند! خونریزی را که پس از انقلاب اسلامی آن را تجربه کردیم (سکولار) و لیبرال بودند اما علیه اسلام هم نبودند .در خانه ما
آنها که هنوز هم مدافع انقلاب ۵۷هستند به نظر من حمایت نکنند .متأسفانه هیچکدام از آنها تحقق نیافت و ما نماز و روزه در کار نبود .خودم به شخصه همیشه علیه ملایان
آدمهایی هستند که تنها زمانی راضی خواهند شد که پادشاهی بودم و آن زمان به عنوان یک جوان ۲۰ساله شاید آرزوی یک
به فراموشی سپرده شود! برای آنها مهم نیست که امروز یک اینجا ماندیم. حکومت کمونیستی داشتم! البته بسیار ابلهانه بود چرا که دنیا
جمهوری اسلامی در قدرت است .این آدمها امیدوارند که با وقتی زندگی خودم را پیش از ۱۹۷۹با زندگی در آلمان مقایسه
گذشت زمان پادشاهی و اهمیت آن برای ایران فراموش شود میکنم ،تفاوت بزرگی با اینجا وجود نداشت .در زمان تحصیلات بعدا دید که در کشورهای کمونیستی چه اتفاقاتی میافتاد.
و به پایان برسد .اما همزمان آنها متوجه نیستند که پادشاهی دانشگاهی به عنوان یک زن ،آزادی و امنیت و مجموعهای از پس از وقوع انقلاب اسلامی آموختم که یک انقلاب الزاما
امکانات داشتم .تنها به شهرهای مختلف کشور سفر میکردم و همیشه پایان خوبی ندارد .یک انقلاب میتواند مدرن و مترقی
در ایران یک معنای تاریخی و فرهنگی دارد که برای مانند انقلاب مشروطه ۱۹۰۵باشد .اما میتواند مثل انقلاب
اسلام ِی ارتجاعی و بنیادگرای فوریه ۱۹۷۹هم باشد .همچنین
یاد گرفتم که آدم به عنوان یک شهروند اجتماعی و عمومی
باید آگاه باشد که چه میگوید و چه عمل میکند.