Page 17 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۳۳ (دوره جديد
P. 17
صفحه 1۷شماره 18۹۹ شدن جهت رسیدگی ،ویژگی «فاحش بودن» را اثبات نماید. موجود در یک کشور به بند کشیده شده است .از
جمعه ۱۳تا پنجشنبه ۱۹اکتبر ۲۰۲۳ دومین ویژگی این است که حیثیت ذاتی دارای چنان آغاز این حقیقت آشکار میشود که اساسا مفهوم زندانی
اهمیتی است که بدون آن نمیتوان هیچ نوع مفهومیاز سیاسی فقط ویژگی نظامهای غیردمکراتیک و خودکامه
انسان قرار دارد .هرگاه این ویژگی ذاتی مردم محترم شمرده آزادی را تعریف کرد .آزادی به معنی «رها بودن از» استبدادی است .این فرد ممکن است دیدگاهها و یا وابستگی
شود ،باورهای مردم و جهانبینی آنها ،بنیادهای جامعه ،و همه موانعی که بر سر راه تصمیمگیری مستقل فرد قرار به گروههای قومی ،فرهنگی ،مذهبی ،و یا جنسیتی داشته،
همه نظام اجتماعی به سوی خردمندی[ ]۱کشیده میشود. داشته ،و با تکیه بر همان ارزش والا و غیرقابل تردید و و یا فقط به عنوان یک فرد آزاداندیش نتواند سیاستها
خردمندان آنانی هستند که محاسبات عقلانی ،جزماندیشی، یا چانهزنی امکان تحقق پیدا میکند .این همراهی آزادی و مدیریت کشور توسط نظام خاصی را پذیرفته و آن را
و سنجش سود و زیان را تسلیم خردمندی برای حفاظت با حیثیت و ارزش ذاتی را نمیتوان از انسان بودن جدا به نقد بکشد .در این تعریف ،زندانی سیاسی فردی است
از حریم انسانیت میسازند .برای این امر آگاهی داشتن کرد .در اصل ،انسان وقتی میتواند معنای وجودی خود را که ضرورتا میبایست آزادیخواه باشد ،سمت و سوی
از اهمیت خردمندی به عنوان معیار رفتار اجتماعی و به ابراز کند که امکان برخورداری از آزادی در تصمیمگیری و عدالت اجتماعی را در رفتار و گفتارهای خود برگزیند ،و
شیوهای فراتر از چشماندازهای عادی فهم عقلگرایی ،و انتخاب نحوهی شدن و بود ِن خویش را داشته باشد .بنابراین در نهایت زندگی و یا جان خویش را برای آرمانی متعالی و
سپس ایجاد ارادهای لازم برای تحقق آن نیاز است .آنانی هرنوع محدودیت در برابر اراده انسان برای انتخاب آزادانه رهاییبخش ،یعنی پایان بخشیدن به رنجها تاریخی مردم
که این اراده را در خود به وجود میآورند ،یعنی خردمندان، و مستقل ،انکار هستی و هویت وجودی اوست .از این تحت ستم ،اهدا میکند .به همین دلیل ،زندانی سیاسی
انسانهای فرهیختهای هستند که با قرار دادن باورها و رو در هرنوع نظام قضایی و نیز مراکز تادیبی (زندان بودن با مفاهیم آزادی و حقوق بشر از یکسو ،و ارزشهای
رفتار خویش بر اصل احترام و حیثیت و شرافت انسانی، بطور کلی) حفظ حیثیت و شأن انسان میبایست تنها
همواره با دیگران به مدارا و تساهل رفتار کرده ،تکثر را اصل سازماندهنده آن مراکز باشد .این وظیفهای حقوق دمکراتیک و جامعه باز از دیگرسو ،همراه است.
لازمه حیات جمعی انسانی میدانند ،و در نتیجه همواره بشری است که اصل حیثیت و شرافت انسانی به گونهای از این رو ،مفهوم زندانی سیاسی با مفاهیم انسانی آمیخته
همزیستی مسالمتآمیز و همگرا را را دنبال میکنند .در سازماندهی و اجرا بشود که نه تنها آموزشهای لازم برای و زنگ خطر را برای بقای همه رویهها و سیاستهای
اصل ،اینان همواره میکوشند بدون تکیه بر پیشفرضهای آگاهی بخشیدن به زندانیان به ارزش انسانی خود ،توان غیرانسانی به صدا در میآورد .همین تقابل کافی است که
خود (به ویژه پیشفرضهای آیینی و مذهبی) ،ویژگی ذاتی خودکنترلی ،و خردمندی را ارتقا بخشد ،از همه مهمتر باید وجود زندانی سیاسی را بتواند توضیح دهد .با همه این
و سازنده احترام به حیثیت و کرامت انسان را شروعی آنان را به مشارکت در فضای معناداری برای اصلاح و پیشبرد
برای یادگیری از یکدیگر برای تاسیس جامعهای همگرا امور ترغیب نماید .حفظ کرامت انسانی تنها راه گریزناپذیری تفاصیل ،میبایستی نوعی مقولهبندی بر اساس:
قرار دهند .به همین جهت خردمندان از تنازع و درگیری است که میتواند به شیوهای موثر به روشهای غیرانسانی )١منابع تعارض به عنوان مایه اصلی سیاستورزی برای
اجتناب و همیشه صلحدوستی را فراراه منش و رفتار خود معمول در زندانها و تحقیر زندانیان خاتمه بخشد .هر جا
قرار میدهند .این ویژگی اندیشه حفاظت از شرافت کرامت و شرافت انسانها فراموش شود ،جیزی جز تباهی هر دو طرف
انسانی ،صلحدوستی را به عنوان ابزاری برای فهم متقابل کل نظام سیاسی برجای نخواهد گذاشت .در این نگرش به )٢نوع اقدام سیاسی ،یعنی مبارزات مدنی و خشونتبار
و شناسایی حق انسانها برای بیان خود آنگونه که آزادانه فلسفه هویتی انسان ،هر جا شرافت و حیثیت انسان نادیده
اراده میکنند ،فرض کرده و درهای گفتگو با همه به ویژه گرفته شود ،و یا در هر جا آزادی وجود نداشته باشد ،آنجا )٣شرایط اجتماعی و جامعه مدنی
نظریات منتقدانه را میگشاید .هرگاه درهای گفتگو بسته زندان است .نه فقط همه ایران ،بلکه همه سرزمینهایی که )۴نظام قضایی کشور مستبد را در نظر گرفت.
شود ،همه مملکت به زندان بزرگی تبدیل خواهد شد که اراده مردمانش توسط حکومتهای جزمگرای تمامیتخواه این مقولهبندی میتواند روشهای مقابله با رویههای
قضات و زندانبانان آن بیخردانی خواهند بود که جز مرزهای به بند کشیده شده است ،زندان هستند و مردمان آن سرکوبگرانه نظامهای حاکم از زاویه دید گفتمان حقوق بشر
محدود دنیای حقیر جزمی خویش چیز دیگری را نمیبینند. را روشنتر سازد زیرا هر کدام از این مقولهها در اسناد و
نگرش اینان به حیات و برنامههای آنان ذاتاً پرخاشگرانه، سرزمین زندانیان سیاسی. رویههای حقوق بشری خاصی تبلور یافتهاند ،هرچند که در
حذفی ،و جنگطلبانه خواهد بود .اعلامیه جهانی حقوق سومین ویژگی به ارزش سازنده ضرورت احترام و حفاظت تحلیل نهایی باید این اسناد و رویهها را در پیوندی منسجم
بشر این درسهای انسانی را به همه ما برای دفاع از حقوق از حیثیت ذاتی انسان ارتباط دارد .حیثیت انسان اساس
عدالت است .در اصل بدون تکیه آن بر ارزش ذاتی و حیثیت و جامع مورد تحلیل قرار داد.
زندانیان سیاسی و تلاش برای رهایی آنان میآموزد. انسان نمیتوان هیچ نوع تعریف منسجم و دقیقی از عدالت اولین و روشنترین سند بینالمللی برای دفاع از حقوق بشر
این تفسیر از اولین بند اعلامیه جهانی حقوق بشر ،و را فراهم آورد .در اینجا ،برخلاف نظریههای عمومی که زندانیان بطور عام ،و زندانیان سیاسی ،بطور خاص ،اعلامیه
حمایت مجمع عمومیملل متحد از آن ،چشمانداز دیگری را عدالت را با ابعاد اقتصادی برابری و انصاف پیوند میدهند، جهانی حقوق بشر است .اعلامیه اهداف و باورهای خود را
نیز میگشاید .زندانیان باید از طریق برنامههای توانبخش عدالت به معنی تایید و شناسایی سیاسی و نهادین برابری در جمله آغازین مقدمه به شیوهای ساده ولی در عین حال
و بازپروری به گونهای توانمند شوند که نه تنها به آغوش همه انسانها در ذات هویتی و تفاوتهای آنان است .از عمیق معرفی کرده است« :شناسایی حیثیت و کرامت ذاتی
جامعه برگردند ،از همه مهمتر باید به گونهای توانمند آنجا که انسانها خویشتن خویش و رابطه آن جهان پیرامونی تمام اعضای خانواده بشری و حقوق برابر و سلبناپذیر آنها
شوند که بتوانند در اهداف اجتماعی و خیر همگانی نیز را با نگرشی عمیقا درونی و سپس با اشتراک گذاشتن آن با اساس ،آزادی ،عدالت ،و صلح جهانی است» .در این بیانیه
مشارکت جویند .این ضرورت توضیحدهنده ویژگی پنجم دیگران تعریف میکنند ،هرکدام از دیگران متفاوت هستند. مقدماتی که روح اعلامیه جهانی را شکل میبخشد ،موضوع
اصل احترام به کرامت و حیثیت انسانی بر اساس اعلامیه تفاوتهای جنسیتی ،قومی ،آیینی ،فرهنگی ،و هویتی همه
جهانی حقوق بشر است .بنابراین اگر نظام خودکامه جبار شاخصهها و جلوههای همان برخورداری از آزادی برای حیثیت با پنج ویژگی ضروری پیوند یافته است:
این تصور نادرست را دارد که با به بند کشیدن مخالفان تعریف خویش به شمار میروند .بنابراین ،حیثیت این ارزش اول اینکه کرامت یا حیثیت نشانه والای ارزش ذاتی
خود ،میتواند آنها را تنبیه و یا صدایشان را خاموش سازد، سازنده را در اختیار انسان قرار میدهد تا بتواند خود را انسان است که برای همه مردم و در همه شرایط و به
میبایست توضیح دهد از طریق چه برنامهها و چگونه آنگونه که میخواهد تعریف کرده و با دیگران به اشتراک دور از هرنوع تبعیضی باید محترم شمرده شود .این بایستن
میخواهد توانبخشی را بر امر تنبیه کردن بیفزاید .البته این بگذارد و مراوده داشته باشد .هرگاه این ویژگیهای متفاوت ماهیتی جهانشمول داشته و با هستی انسان آمیخته است.
پرسشی محال در خصوص عقاید نابخردانه جباران حاکم بودن انکار شود ،فاحشترین بیعدالتیها به وجود میآید. بنابراین باید در قانون اساسی کشورها به عنوان راهنمای
است .ولی طرح این پرسش میتواند بعد دیگری از تاکید به عبارت بهتر ،عدالت چیزی نیست مگر شناسایی برابری اصلی زندگی قرار گرفته و به شیوههای عملی در همه
بند اول اعلامیه جهانی بر ضرورت حفظ شرافت و حیثیت حقوقی تفاوتها .با توجه به این تفاسیر ،دربند کشیدن ابعاد حیات اجتماعی مراعات شود .اصل سی و نهم قانون
انسانها چیزی نیست مگر انکار هویت مستقل و حق اساسی جمهوری اسلامی ضرورت حفاظت از کرامت را مورد
زندانیان را توضیح دهد. ذاتی آنها برای متفاوت بودن .تحمیل یک نظریه خاص و تایید قرار داده است« :هتک حرمت و حیثیت کسی که
ارزش و بهای انسان به آن درجه بالاست که تحت هیچ یا یک آیین و یا مذهب بر مردم یک سرزمین ،در حقیقت به حکم قانون دستگیر ،بازداشت ،زندانی یا تبعید شده ،به
شرایطی توسط خردمندان نمیتواند نادیده گرفته شود .حال قراردادن مردم در زندانی بزرگ ،و در نتیجه ابلهانهترین هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است» .حال
هرگاه فردی بنا به دلیلی زندانی شود ،اصل شرافت و کرامت چگونه است که دستگاه جابر قضایی جمهوری اسلامی ایران
ذاتی ایجاب میکند که نه تنها در شرایط نگهداری فرد در اعمال بیعدالتی بر مردم یک سرزمین است. حتی این اصل مسلم قانون اساسی خودشان را بر اساس
زندان او را به عنوان یک فرد انسانی در نظر گیرد ،هرگز ویژگی چهارم در ارزش ابزاری حیثیت و کرامت ذاتی آنچه دیانت و تقوی نامیده میشود رعایت نمیکنند؟ در
نمیتواند از آن انسان دربند (حتی اگر مرتکب جنایتی شده بند کشیدن و رفتارهای غیرانسانی و خوار ساختن هر انسان
باشد) به عنوان ابزاری برای اهداف آیینی (ایدئولوژیک) بیگناه (یا باگناه) ،انکار هویت انسانی و فاحشترین نقض
حقوق او به عنوان یک انسان است .به همین دلیل ،طرح
نظام سیاسی استفاده کند .در حقیقت هر انسانی شکایات علیه دولتهای ناقض حقوق بشر باید برای پذیرفته