Page 43 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۱ (دوره جديد
P. 43

‫صفحه‌‌‌‪‌‌4‌‌‌۳‬شماره‌‪1۹0۷‬‬                                                                                           ‫من نیز روی نقطهای دست گذاشتم که برای شخص‬
‫جمعه ‪ ۸‬تا پنجشنبه ‪ 14‬دسامبر ‪۲0۲۳‬‬                                                                                   ‫خودم سوالبرانگیز بود‪ .‬این کار نگاه شخصی و تجربه من از‬
                                                                                                                   ‫اتفاقاتی است که به من آسیب زده و بر من تاثیر گذاشته‪.‬‬
‫زنانومصائبراههایدورزدن«قانونسقطجنین»‬                                                                               ‫بطور مثال گروه موسیقی «سگهای زرد» که به نیویورک‬
       ‫بدنهای در اختیار حکومت!‬                                                                                     ‫رفتند و پس از مدتی یکی از آنها کنترل خودش را از دست‬
                                                                                                                   ‫داد و چند نفر از دوستانش را کشت و بعد خودکشی کرد‬
                                                                                                                   ‫اتفاقی بود که به شدت بر من تاثیر گذاشت‪ .‬یا دوستانی که‬
                                                                                                                   ‫پراکنده در نیویورک‪ ،‬برلین و شهرهای دیگر زندگی میکنند‪.‬‬
                                                                                                                   ‫همه شبیه ارواح پراکندهای هستیم… تاکید میکنم که این‬
                                                                                                                   ‫مسئله بین تمام کسانی که از ایران آمدهاند رایج نیست؛‬
                                                                                                                   ‫بخشی بود که خودم دوست داشتم به آن بپردازم‪ .‬من در‬
                                                                                                                   ‫کارهایم سعی میکنم بیشتر روی دوگانگی آدمها و تنش و‬
                                                                                                                   ‫جدالی که هر انسانی میتواند با خود داشته باشد دست‬
                                                                                                                   ‫بگذارم و راوی آنچه متعلق به بشر است باشم تا آنچه که‬
                                                                                                                   ‫معطوف به یک جغرافیاست‪ .‬به همین خاطر مخاطبان‬
                                                                                                                   ‫غیرایرانی هم با این نمایش ارتباط برقرار کردند‪ .‬به عنوان‬
                                                                                                                   ‫مثال آنتونی دلون (پسر آلن دلون) پس از دیدن این نمایش‬
                                                                                                                   ‫برای من یک نامه جالب نوشت و گفت که من خودم را در‬
                                                                                                                   ‫این نمایش دیدم‪ .‬او کسی است که نه ایرانی است نه تبعید‬
                                                                                                                   ‫شده و نه با چیزهایی که ما با آن دست و پنجه نرم کردیم‬

                                                                                                                                                 ‫زندگی کرده است‪.‬‬

‫کار میکرد‪ .‬یک روز کار کورتاژ تمام شد و یک زن جوان‬         ‫=یک مادر‪« :‬هرکسی که به آزمایشگاه خون میرود باید‬          ‫=گویا انسا ِن این نمایش جایی بالاتر از کابوس و رویا‬
‫با چادر و حجاب سفت و سخت از اتاق کورتاژ بیرون آمد‬         ‫کارت ملی ارائه کند اسم فرد در فهرست مادران باردار ثبت‬
‫و در اتاق نشست‪ .‬چند دقیقه بعد مردی جوان با ریش و‬          ‫میشود و اگر ناچار به انجام سقط جنین شد باید دلایل‬        ‫ایستاده‪ .‬نه شمایل یک قربانی را با خود حمل میکند و نه‬
‫ظاهر پاسدارها وارد مطب شد و دستمزد ماما را پرداخت‬         ‫موجه ارائه کند‪ .‬فکر میکنم این یک ترکیب زیست سیاسی‬        ‫خواستار توجه و ترحم است و نه شکوه و شکایت میکند‬
‫کرد؛ من به او گفتم دست خانمت را بگیر و مراقبش باش‪.‬‬                                                                 ‫بلکه برعکس بر رنج خود هوشیار است و آن را به قدرت‬
‫گفت خانم من نیست حاجآقا گفته بیارمش کورتاژ کنه‪ .‬بعداً‬                 ‫است یعنی بدنهای در اختیار حکومت!»‬            ‫تبدیل کرده‪ .‬آیا این همان نکتهایست که شما را بر صحنه‬
‫خانم ماما به من گفت سر کلاس قرآن حاجآقا امام جماعت‬        ‫=یک پزشک ساکن شمال کشور‪« :‬در مورد بیشتر زنانی‬
‫مسجد به این دختر تجاوز کرده بود و آن مرد هم محافظ‬         ‫که به صورت خوددرمانی این قرصها را مصرف میکنند‬                                         ‫نمایش نگاه داشته؟‬
‫شخصی او بود که آن دختر را برای سقط جنین به مطب‬            ‫در بسیاری اوقات‪ ،‬سقط جنین انجام نمیشود‪ .‬ما با میزان‬      ‫– تصورم این است که تمام ما که تبعید را زندگی کرده و‬
‫آورده بود‪ .‬سالها بعد همان خانم ماما را به خاطر انجام‬      ‫بالایی از نوزادان ناقص یا نوزادان دارای اختلال در سیستم‬  ‫میکنیم یک لایهای به ذهنمان اضافه شده؛ لایهای پر از‬
                                                                                                                   ‫خاطره‪ ،‬بو‪ ،‬تصویر… گاهی پر از توهم و تصویرهای غلط و‬
             ‫سقط جنینهای متعدد بازداشت کردند‪».‬‬                     ‫ایمنی و آنامولیهای مختلف روبرو هستیم‪».‬‬          ‫گاه واقعی‪ .‬ما یک نوع رابطه با جهان نداریم و در اینجاست‬
‫وی معتقد است‪« :‬از زمانی که خامنهای دستور افزایش‬           ‫=یک حقوقدان و استاد دانشگاه‪« :‬در کل این قانون‬            ‫که همانقدر که اصرار میکنم که مرز و ملیت تعیینکننده‬
‫جمعیت را صادر کرد‪ ،‬ناگهان کاندوم را در بازار جمع‬          ‫نسبت به افرادی که در این حوزه تخصص دارند سختگیری‬         ‫نیست به همان اندازه این را هم میگویم که تبعید برای من‬
‫کردند یا اگر یافت میشد اغلب دارای سوراخ هایریزی‬           ‫بیشتری کرده تا افراد عادی و والدین و تلاش کنند بار‬       ‫خیلی مسئله است‪ .‬تبعید مانند مادر شدن است؛ تا آن را‬
‫بودند که اسپرم از آنها خارج میشد‪ ،‬قرصهای جلوگیری از‬                                                                ‫تجربه نکنی نمیتوانی آن را درک کنی‪ .‬چیزی ورای درد‪ ،‬رنج‬
‫بارداری کمیاب شد‪ ،‬برخی شرکتها ماده داخلی آن را کمتر‬         ‫مسئولیت ممنوعیت سقط بر دوش متخصصین بیافتد‪».‬‬            ‫و اندوه است‪ .‬تبعید جزئی از وجودت و جزئی از نگاهت به‬
‫میکردند و درصد جلوگیری از بارداری برای این قرصها‬          ‫فیروزه نوردستروم‪ -‬بر اساس قانون «حمایت از خانواده و‬      ‫جهان میشود‪ .‬اگر از من بپرسید یک نقاشی برای این نمایش‬
‫کمتر میشد‪».‬یک پرستار شاغل در تهران میگوید‪« :‬تا زمان‬       ‫جوانی جمعیت» سقط جنین ممنوع و «مستوجب مجازات‬             ‫انتخاب کن من جیغ «ادوارد مونک» را انتخاب میکنم‪ .‬در‬
‫جنگ افرادی مثل قرائتی در تلویزیون برای تولید مثل «امت‬     ‫دیه‪ ،‬حبس و ابطال پروانه پزشکی است مگر اینکه ادامه‬        ‫تابلوی او قطعا جنگ‪ ،‬فقر‪ ،‬تبعید و تمام اتفاقات ناشی از‬
‫مسلمان» مردم را به فرزندآوری تشویق میکردند ولی پس‬         ‫بارداری مادر‪ ،‬به مرگ جنین یا مادر منجر شود‪ .‬در بخش‬       ‫جنگ جهانی وجود دارد اما مونک آن را برای ما در یک‬
‫از جنگ‪ ،‬همین فرد ادعا کرد پدر و مادرها باید بیشتر روی‬     ‫دیگری از این قانون فروش و توزیع لوازم پیشگیری از‬         ‫فریاد به تصویر در آورده است‪ .‬این کاری بود که من خیلی‬
‫تربیت فرزندان تمرکز کنند‪ ،‬آن زمان تا دلتان بخواهد کاندوم‬                                                           ‫دلم میخواست در تئاتر انجام بدهم و فریاد درونیام را به‬
‫به وفور یافت میشد‪ ،‬وازکتومی یا بستن لوله مردان تقریباً‬                         ‫بارداری نیز ممنوع شده است‪.‬‬          ‫روی صحنه بیاورم بدون اینکه وارد جزئیات بشوم‪ .‬یکی از‬
‫مجانی انجام میشد و من دقیقاً یادم هست در حدود سال‬         ‫اصرار حکومت بر فرزندآوری با به راه انداختن خط تولید‬      ‫سختیهای من در این نمایش این بود که میخواستم نوع‬
‫‪ ۸۰‬به گیلانغرب رفته بودم در یک درمانگاه روزانه ‪ ۲۰‬تا ‪۳۰‬‬   ‫اجباری فرزند‪ ،‬از راهاندازی مراکز شناسایی زنان باردار که‬  ‫بیان و ادبیاتی که از آن استفاده میکنم شبیه بیوگرافی‬
‫دختر و زن حتی دختران مجرد ُکرد را میآوردند و لولههای‬      ‫یادآور داستانهای تخیلی است و همچنین جلوگیری از‬           ‫نباشد‪ .‬میخواستم مانند شعرها و نوشتههای آنتونن آرتو‪،‬‬
‫رحم آنها را میبستند‪ .‬البته سازمان بهداشت جهانی آن زمان‬    ‫سقط جنین و اجرای طرح نفس (نجات فرزندان سقط) تا‬           ‫سیلویا پلات و یا ویرجینیا وولف باشد‪ .‬این نویسندگان بجای‬
‫برای انجام این کار به دولت ایران مبلغی به عنوان کمک‬       ‫وعده اهدای زمین و وام و یارانه تا چه اندازه مردم را به‬   ‫اینکه آنچه را در اطرافشان میگذرد تعریف کنند‪ ٬‬آنچه را‬
‫پرداخت میکرد ولی این عمل از نظر من که شاهد این‬
‫اقدامات حکومتی بودم بیشتر به نسلکشی شبیه بود!»‬                                 ‫فرزندآوری تشویق کرده است؟‬                            ‫در درونشان اتفاق افتاده نوشتهاند‪.‬‬
‫وی با بیان اینکه دیه سقط جنین در سالهای گذشته تا‬          ‫کیهان لندن در گفتگو با یک پزشک متخصص زنان‪ ،‬یک‬            ‫صحنه آخر نمایش من با امید و نور تمام میشود‪ .‬چون فکر‬
                                                          ‫حقوقدان و چند شهروند به بررسی موانع و مشکلات سقط‬         ‫میکنم تجربه تبعید قدرتی به من داده که امروز با آن به‬
     ‫هفته دوازدهم مبلغ چندانی نبود اضافه میکند‪« :‬تا‬                                                                ‫روی صحنه هستم‪ .‬در این نمایش جایی میگویم‪ :‬همیشه‬
                                                                                      ‫جنین پرداخته است‪.‬‬            ‫آن چیزی که در رویا تصور میکنیم قوی تر از چیزی است‬
                                                          ‫یک پزشک بازنشسته زنان و نازایی با اشاره به اینکه‬         ‫که در آن زندگی میکنیم‪ .‬اما به دنبال رویاها رفتن نشا ِن‬
                                                          ‫کورتاژ در سالهای ‪ ۱۳۶۶‬و ‪ ۱۳۶۷‬با مبلغ ‪ ۱۵‬تا ‪ ۲۰‬هزار‬       ‫زنده بودن است‪ .‬حتی اگر رویاهامان ما را به سمت کابوس‬
                                                          ‫تومان انجام میشد میگوید‪« :‬آن سالها یک ماما با من‬         ‫ببرد‪ ،‬باز ما زندهایم و نوعی شجاعت در این زنده بودن‬

                                                                                                                                                      ‫وجود دارد‪.‬‬
   38   39   40   41   42   43   44   45   46   47   48